1 / 24

تهیه کننده مبینا زیبنده پور دبیرستان نمونه دولتی فاطمه الزهرا موضوع تحقیق ادبیات

تهیه کننده مبینا زیبنده پور دبیرستان نمونه دولتی فاطمه الزهرا موضوع تحقیق ادبیات دبیر مربوطه سرکار خانم بهادری سال تحصیلی 92-91 کلاس 1.2. فردوسی. فهرست. پروین اعتصامی. شهریار. مولوی. نظامی گنجوی. رودکی. سعدی. خروج. فردوسی.

Download Presentation

تهیه کننده مبینا زیبنده پور دبیرستان نمونه دولتی فاطمه الزهرا موضوع تحقیق ادبیات

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. تهیه کننده مبینا زیبنده پور دبیرستان نمونه دولتی فاطمه الزهرا موضوع تحقیق ادبیات دبیر مربوطه سرکار خانم بهادری سال تحصیلی 92-91 کلاس 1.2

  2. فردوسی • فهرست پروین اعتصامی شهریار مولوی نظامی گنجوی رودکی سعدی خروج

  3. فردوسی تولد او در سال ۳۲۹ در قریه باژ از ناحیه طبران طوس بوده یعنی همان جا که امروزه آرامگاه اوست. فردوسی مردی وطن پرست و در میهن پرستی استوار بود. این مطلب را می توان در جای جای شاهنامه و خصوصاً از شور و عشق فردوسی که در ستایش ایران و نژاد ایرانی است و به خوبی آشکار است یافت. بطوریکه سی و پنج سال برای سرودن شاهنامه رنج می برد و تمام دارایی خود را از دست می دهد و در پایان عمر تهیدست می شود چرا که عشق به ایران و ایرانی تا آنجا در وجودش رسوخ کرده بود که بر آن شد تاریخ میهن خود و افتخارات گذشته آن را که در خطر نیستی و فراموشی می دید احیا کند و بتواند از بلاغت و فصاحت معجزه آسا و شیوایی سخن خود بهره مند شود و آن را از زوال و فراموشی برهاند فردوسی از تاریخ نیاکان خود و از داستانافسانه ها و تاریخ ایران اطلاع و یا به داشتن آنها شوق و علاقه داشت و تربیت خانوادگی وی را بر این داشت که بدون مشوق و محرک، خود به این کار عظیم دست بزند .

  4. فردوسی ظاهراً در اوان قتل دقیقی حدود « ۳۶۹ – ۳۷۶ » به نظم داستان هایی مشغول بوده و بعضی از داستان ها که منفردند « بیژن و گرازان » ، را باید در راس همه قرار داد. داستان بیژن و گرازان یا رزم بیژن و گرازان و یا داستان « منیژه و بیژن » ، از داستان های مشهور قدیم بود که غیر از فردوسی از بعضی از شعرای دیگر عهد غزنوی نیز اشاراتی از آن دیده می شود فردوسی از امرای نزدیک کسی را لایق آن نمی دانست که اثر عظیم و جاودان خود را بدو تقدیم کند و همواره در پی بزرگی می گشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد و سرانجام محمود غزنوی بزرگترین پادشاه عصر خود را یافت. نخستین نسخة منظوم شاهنامه شهرت بسیار یافته بود و طالبان از آن نسخه ها برداشتند و با آنکه پدید آورندة آن شاهکار به پیری گراییده بود و به تهیدستی بر او نهیب می زد، هیچیک از بزرگان و آزادگان با دانش که از منظومة زیبایش بهره مند می شدند در اندیشه پاداشی برای آن آزاده مرد بزرگوار نبودند در حالی که او نیازمند یاری آنان بود و می گفت:

  5. بنابر روایت مختلف پادشاه غزنوی تعهد کرده بود که در برابر هر بیت یک دینار بدو بدهد بجای دینار درهم داد و این کار مایة خشم دهقان بزرگ منش طوس گشت چنانچه بنابر همان روایت همة درهم های محمود را به حمامی وقفاعی بخشید علل اختلاف فردوسی و محمود بسیار است و مهمترین آنها اختلاف نظر آن دو بر سر مسائل سیاسی و نژادی و دینی است. فردوسی این آزاده مرد ناگهان حربة تکفیر را بالای سر خود دید و تهدید شد که به جرم الهاد در زیر پای پیلان ساییده خواهد شد. پس ناگزیر از دام بلا گریخت .... فردوسی در آخرین سال ها با نومیدی و ناکامی به تجدید نظرهای نهایی در شاهنامه و بعضی افزایش ها بر ابیات آن گذرانید تا به سال ۴۱۱ هجری در زادگاه خود « باژ » درگذشت و در باغی که ملک او بود مدفون گردید، و همنجا مزار اوست. روحش شاد و یادش جاودان باد این اختر تابناک آسمان شعر

  6. چو بگذشت سال از برم شصت و پنج / فزون کردم اندیشة درد و رنج به تاریخ شاهان نیاز آمدم / به پیش اختر دیر ساز آمدم بزرگان و با دانش آزادگان / نبشتند یکسر سخن رایگان نشسته نظاره من از دورشان / تو گفتی بدم پیش مزدورشان جز احسنت ازیشان نبد بهره ام / بگفت اندر احسنتشان زهره ام سر بدره های کهن بسته شد / وزان بند روشن دل خسته شد

  7. شهریار استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار فرزند حاج آقا خشکنابی که خود از اهل ادب بود در تبریز چشم به جهان گشود. محمد حسین تحصیل را در مکتب خانه زادگاهش روستای خشکناب با گلستان سعدی، نصاب قرآن و حافظ آغاز کرد و نخستین مربی او مادرش بود. به سبب پیشامدهای عاطفی و عشقی از ادامه تحصیل منصرف شد و کمی قبل از اخذ مدرک دکتری، پزشکی را رها کرد و به خدمات دولتی پرداخت. به قول خود شهریار، این شکست، و ناکامی عشق، موهبت الهی بود که از عشق مجازی به عشق حقیقی و معنوی می رسید شهریار شاعری مومن و مسلمان بود. خصوصیات بارز او حساسیت بسیار بالا، فروتنی و درویشی که مسلک همیشگی وی بود و علاقه مفرط به تمامی هنرها داشت. وی در جوانی سه تار می زد و آنطور نیکو می نواخت که اشک استاد، ابوالحسن صبا را جاری می کرد و برای ساز خود می سرود.

  8. نالد به حال زار من امشب سه تار من / این مایة تسلی شب های تار من • شهریار هر چند شاعری غزلسرا شهرت یافته و این خود حقیقتی است انکارناپذیر ولی او مرکب اندیشه شاعرانه خود را در میدان های مختلف شعری به جولان درآورده، از قصیده و قطعه و مثنوی و رباعی گرفته تا منظومه ها و حتی قالب های تازه و نو و به اصطلاح نیمایی آثاری دلپذیر و لطیف و استوار به وجود آورده است. • سبک شهریار مخصوص به خود اوست و سخنش سخن دل است و از عمق جان و روح بسیار حساس و پرشور او مایه می گیرد. • آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟ • عاقبت پس از ۸۳ سال زندگی شاعرانه پر بار و با افتخار روح این شاعر بزرگ در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پیوست و جسمش در مقبره الشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار ارجمند است به خاک سپرده شد. • روحش شاد و یادش جاودان باد.

  9. مولوی • مولانا جلال الدین محمد بلخی،. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ متولد شد. پدرش در تربیت وی بسیار کوشید. پدر وی سلطان الدین ولد که لقب سلطان العلماء داشت، مدرس و واعظی خوش بیان بود. • پس از طی مقامات از خدمت برهان محقق اجازه ارشاد و دستگیری یافت. و روزها به شغل تدریس مشغول بود و قیل و قال مدرسه می گذرانید و طالبان علم و اهل بحث و نظر و خلاف بر وی گرد آمده بود و مولانا سرگرم تدریس بود، فتوی می نوشت و سخن می راند ... • جلال الدین در لاندره به اشارة پدر گوهر خاتون دختر شرف الدین را به زنی گرفت و چهار سال بعد پدر و پسر به خواهش سلطان سلجوقی روم رخت به قونیه کشیدند. تا اینکه مولانا در قونیه با شمس تبریزی آشنا می شود و صورت دیگری به خود می گیرد.

  10. پس از ۱۶ ماه همدمی مولانا با او شمس به دمشق پناه می برد. پس از آگاهی مولانا از اقامت شمس در دمشق نخست با غزل ها، نامه ها، پیام ها از او خواستار برگشتش شد و بعد پسر خود سلطان ولد را با جمعی از یاران به جستجوی شمس به دمشق فرستاد و پوزش و پشیمانی و عذرخواهی مردم را از رفتار خود با او بیان داشت. شمس این دعوت را پذیرفت. شمس تبریز بار دیگر با جهل و خودخواهی مردم و تعصب عوام روبرو شد و ناگزیر به سال ۶۴۵ از قونیه گریخت. مولانا باز در پی او روان شد و کوی به کوی برزن به برزن به دنبال گمشده خود بود و نشانی از او نیافت و در این میان سر به شیدایی برآورد و غزلیات خود را با نام او مزین ساخت.

  11. عجب آن دلبر زیبا کجا شد؟ / عجب آن سرو خوش بالا کجا شد؟ • میان ما چو شمعی نور می داد / کجا شد ای عجب بی ما کجا شد؟ • برو بر ره بپرس از رهگذاران / که آن همراه جان افزا کجا شد؟ • چو دیوانه همی گردم به صحرا / که آهو اندرین صحرا کجا شد؟ • دو چشم من چو جیهون شد ز گریه / که آن گوهر در این دریا کجا شد

  12. پس از غیبت شمس تبریزی، شور مایة مولانا صلاح الدین زرکوب بوده است. صلاح الدین زرکوب مدت ۱۰ سال مولانا را شیفته خود کرد تا این که او نیز از دست رفت. حسام الدین چلپی از خاندانی اهل سلوک بود و پس از مرگ صلاح الدین سرود مایة جان مولانا و پیدایش اثر عظیم و جاودانه مثنوی گردید. • مثنوی معنوی، غزلیات شمس تبریزی، رباعیات، فیه مافیه، مکاتیب و مجالس سبعه از آثار مولوی است. • روز یکشنبه پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ هجری قمری مولانا بدرود زندگی گفت. خرد و کلان مردم قونیه حتی مسیحیان و یهودیان نیز در سوگ وی زاری و شیون کردند. جسم پاکش در مقبره خانوادگی در کنار پدر در خاک آرمید. • روحش شاد و یادش جاودان باد. • مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم / دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم • دیدة سیر است مرا جان دلیر است مرا / زهرة شیر است مرا زهرة تابنده شدم • گفت که دیوانه نه ای لایق این خانه نه ای / رفتم و دیوانه شدم سلسله بنده شدم • ...

  13. رودکی ابوعبدالله جعفر بن محمد در سال 206 هجری تولد یافت. • رودکی در قسمتی از زندگانی خود بینا بوده و بعد به علتی که بر ما معلوم نیست نابینا شده است اما اشعارش چنان زیبا و دل انگیز است که هر شنونده ای را محسور خود می کند. • رودکی در فنون سخن و انواع شعر مانند: قصیده، رباعی، مثنوی،قطعه، غزل، مهارت داشته و از همه آنها بخوبی کامیاب گردید و مخصوصاً در قصیده سرایی پیشرو دیگران بود. • یکی از آثار مهم رودکی منظومة کلیله و دمنه بود که اصل آن را ابن مقفع دانشمند ایرانی از عربی به پهلوی منتقل کرده. این منظومه از میان رفته و فقط ابیاتی از آن باقی مانده است. و دیگری سند باد نامه است که از آنها اشعاری پراکنده باقی است. • وفات رودکی به سال ۳۲۹ هجری نوشته اند که در پنج ده درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد. • جایی که گذرگاه دل محزون است / آنجا دو هزار نیزه بالا خون است • لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند / مجنون داند که حال مجنون چون است

  14. نظامی گنجوی حکیم الیاس بن یوسف بن زکی بن موید نظامی گنجوی، از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است. تولد وی در شهر گنجه می باشد که سال ۵۳۰ هجری قمری در حوالی آذربایجان بوده است.. • نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را دولتشاه بیست هزار بیت نوشته و اکنون فقط مقداری از آن در دست است پنج مثنوی مشهور بنام پنج گنج دارد که آنها را عاده خمسه نظامی می گویند. (مخزن الاسرار، خسرو شیرین، لیلی و مجنون، بهرام نامه یا هفت پیکر، اسکندر نامه) • نظامی غیر از پنج گنج دیوان قصاید و غزلیاتی هم داشتت. • نظامی در سال ۶۲۴ در گذشته و دیار فانی را وداع گفته، مدفن نظامی در گنجه تا اواسط عهد قاجاریه باقی بود اما بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز بوسیلة محلی آذربایجان شوروی مرمت شد یادش گرامی باد

  15. سعدی • ابو محمد مشرف الدین (شرف الدین) مصلح بن عبدالله بن شرف الدین شیرازی، ملقب به ملک الکلام و افصح المتکلمین بی شک یکی از بزرگترین شاعران ایران است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره کنندة خود روشن ساخت. • در حدود سال ۶۰۶ هجری در شهر شیراز در خاندانی که همه از عالمان دین بودند چشم به جهان گشود. نکته مهم در زندگی سعدی این است که در زمان زندگیش از شهرت و اعتبار خاصی بهره مند شد و سخنانش مورد استقبال شاعران هم عصرش قرار گرفت. • سعدی به اندوختن و سرودن روزگار می گذرانید و عمر پربار خود را بدین گونه سپری می کرد اما این بزرگ، همواره سعی و تلاش خود را کافی ندانسته چنانکه در آغاز گلستان می گوید: • .

  16. یک شب تامل ایام گذشته می کردم و بر عمر تلف کرده خود تاسف می خوردم و سنگ سرا چه دل را به الماس آب دیده می سفتم و این ابیات را مناسب حال خود یافتم. • هر دم از عمر می رود نفسی / چون نگه می کنم نمانده بسی • ای که پنجاه رفت و در خوابی / مگر این پنج روز دریابی • خجل آن کس که رفت و کار نساخت / کوس رحلت زدند و بار نساخت • سعدی هم در شعر و هم در نثر سخن فارسی را به کمال رسانده است و از میان آثار منظوم او، گذشته از غزلیات و قصاید مثنوی مشهوری است که به سعدی نامه و بوستان شهرت دارد. این منظومه در اخلاق و تربیت و وعظ است. مهمترین اثر سعدی در نثر، کتاب گلستان است

  17. پروین اعتصامی پروین را کمتر کسی است که نشناسد و با آثارش آشنا نباشد، بویژه علاقه مندان به شعر و شاعری که ارادتی تام و تمام به این اعجوبة شعر و ادب و عرفان دادند. ادبیات و عرفان بارور ایران زمین، از گروه مردان، نوابغ بسیاری به ما ارزانی داشته است، لیکن از گروه زنان در این زمینه، هنوز کسی را سراغ نداریم که به پایه و مقام ادبی پروین برسد. اشعار پر مغز پروین را هر خواننده ای بدقت مطالعه کند، بخوبی به روحیة این بانوی عارف ادب پرور پی می برد و در سرتاسر آثار او حتی به یک کلمه بر نمی خورد که خارج از مرز اخلاق و انسانیت باشد. پروین برای طبقة زنان، هیچ چیز را بهتر از عفت و پاکدامانی نمی داند و در این راه کوشش های بسیار نموده است. اکثر آثار پروین عارفانه است، لیکن از احساسات پاک زنانه عاری نیست و در اشعار او چه بسیار به گفتگوی نخ و سوزن، سیر و پیاز، عدس و ماش، دیگ و دیگ بر و ... بر می خوریم که در خاتمه همان نتیجه ای که خواستة شاعر است به خواننده القاء می شود.

  18. پروین خود را مدیون پرورش و راهنمایی های پدر ارجمندش مرحوم یوسف اعتصامی (اعتصام الملک) که یکی از فضلای بنام و از ادیبان قرن اخیر است، می داند. عمر پروین بسیار کوتاه بود. او در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز متولد شده و در سوم فروردین ۱۳۲۰ بی هیچ سابقه ای بیمار شد و حصبه گرفت. پروین مانند همیشه آرام و متین بود. با آنکه در تب می سوخت آه نمی کشید تا اینکه در نیمه شب جمعه ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در آغوش مادر جان داد • آرامگاه پروین در مقبرة خانوادگی شان، صحن مطهر حضرت معصومه)در قم به خاک سپرده شد ) و در یک جمله، پروین اعتصامی، الگوی تمام عیار یک زن مسلمان ایرانی است، که گفتار و رفتارش می تواند برای تمام زنان، راهنما باش. روحش شاد

  19. با تشکر از توجه شما

More Related