660 likes | 952 Views
وحی و نبوت. تهیه و تنظیم : سید حسین نقیبی مقدم زیر نظر استاد ارجمند : جناب آقای دکتر مجتبوی دانشگاه پیامبر اعظم ( ص ) بهار 1390.
E N D
تهیه و تنظیم : سید حسین نقیبی مقدمزیر نظر استاد ارجمند : جناب آقای دکتر مجتبوی دانشگاه پیامبر اعظم ( ص ) بهار 1390
شناسنامه کتاب :نام کتاب : وحی و نبوت نویـسنده : مرتضی مطهری ناشـر : دفتر انتشارات اسلامیگرد آوری و تدوین : بر آبادی نوبت چاپ : 1359 چاپ و صحافی : شرکت آفست تیراژ : 50000 نسخهشامل : 9 گفتار
هدایت عامه اختصاصات پیامبران نقش تاریخی پیامبران هدف نبوتها و بـعـثـتـها دین یا ادیان موضوعات مورد بحث ختم نبوت - علل تجدید نبوتها معجزه ختمیه معجزه ای غیر ازقرآن ارزش اعجاز و کاربرد آن از نظر قرآن قرآن وجنبه های اعجاز آن مشخصات اسلام پیامبر اکرم (ص)
هدایت عامه :خداوند ازتمام جهات به انواع موجودات تفضل وعنایت داردوموجودات را در مسیر کمالشان هدایت می کند.این هدایت شامل همه موجودات ازکوچکترین ذره تابزرگترین ستاره وازپست ترین موجودبی جان گرفته تاعالیترین جانداران یعنی انسان می شود .هیچ موجودی دراین جهان ثابت ویکنواخت نیست ودائما منزل وجایگاه عوض کرده و بسوی مقـصودی روان است یا به عبا رتی همه موجودا ت با نیروی مرموزی که در درونشان وجود دارد بسوی مقصد شان کشیده می شوند که از آن به «هدایت الهی » تعبیرمی شود .
قرآن از زبان حضرت موسی (ع) نـقل می کند که به فرعون زمان خویش گفت : «پروردگار ما همان است که به هر موجودی آن آفرینشی که شایسته آن بود عنایت فرمودوسپس آن را در راه خودش هدایت نمود . » (سوره طه – آیه 50 )واژه وحی در قرآن مکرر به کار رفته است . شکل استعمال این کلمه وموارد مختلف آن نشان می دهد که قرآن آنرامنحصر به انسان نمی دا ند بلکه در مورد هدایت جمادات ونباتات وحیوانات نیز بکاربرده است همچنانکه درمورد زنبورعسل به وحی تعبیر میکند . البته درجات وحی وهدایت برحسب تکامل موجودات متفاوت است .
عالیترین درجه وحی به سلسله پیامبران می شود زیرا آنان افراد برگزیده ای هستند که صلاحیت دریا فت این نوع آگاهی را ازجهان غیب دارند واین صلاحیت را فقط خداوند می داند وبس . « اللهُ اَعلَمُ حَیثُ یـَجـعَـلُ رِسـالَـتَهُ » خدا بـهترمی داند که رسالت خویش را درچه محلی قرار دهد . ( انعام – آیه 124)
اختصاصات پیامبران :پیامبران ا لهی که از طریق وحی با مبد أ هستی اتـصال پیدا می کنند دارای امتیازات واختصاصا تی می باشند از جمله :اعجازعصمترهبریخلوص نیتسازندگیدرگیری ومبا رزه
اعجاز:هرپیامبری که ازجانب خداوند مبعوث می شود از قدرت ونیروی خارق العاده ای برخوردار است که سا یـر انسا نها از آن بی بهره اند واین گواه راستین بودن دعوت ا و وآسمانی بودن سخن اوست که قرآن کریم از آن به « آیت » یعنی نشانه وعلامت نبوت یا د می کند ومتکلمین اسلامی ازآن نظر که این علامتها عجز و ناتوانی سایر افراد را آشکارمی سازد « معجزه » می نامند .معجزه بینه وحجت قاطع است وبه اذن خداوند صورت می پذ یرد.
قرآن می فرماید:تقاضای آیت ومعجزه مرد م هرزمان از پیامبران زمان خودشان هنگامی اجابت می شد که درخواست ها ی منطقی ومعقول از آنان می شد . مثلا اگر به صورت معامله پیشنهاد می شد که چنانچه درخواست ما را اجابت کنی ما درعوض دعوت تو را می پذیـریم که پیامبران از انجام آن خودداری می کردند .معجزات زیادی برای پیامبران نقل شده است از جمله :شفا دادن بـیـماران لاعلاج ، در گهواره سخن گفتن ، تبدیل شدن عصا به اژدها ، زنده نمودن مردگان ، از نهان وآینده خبر دادن و...
عصمت:یعنی مصونیت ازگناه واشتباه . بد ین صورت که پیامبران نه تحت تا ثیرهواهای نفسا نی قرار می گیرند ومرتکب گنا ه می شوند ونه در کارخود دچار خطا واشتباه می گردند .گناه نکردن واشتباه نکردن پیامبران معلول نوع بینش ودرجه یقین وایمان آنهاست نه اینکه مامور غیبی مانع از گناه واشتباه کردن آنها شود یا اینکه سرشت وساختمانشان طوری است که نه امکان گناه د ر آنان است ونه امکان اشتباه . چرا که گناه نکردن د ر این حالت کما لی برا ی وی شمرده نمی شود زیرا قدرت بر گناه ندا رد ومانـند انسانی است که در زندان حبس شده وقا در به خلافکاری نیست وعد م خلاف کا ری دلیلی برای درستی و اما نت وی نمی باشد .
مصونیت ازگناه :انسان موجودی مختار است وکارهای خود را بر اسا س منافع ومصا لح خویش که تشخیص دهد انتخاب می کند پس تشخیص نقش مهمی در اختیار وانتخاب کارها دارد. مردم از نظر ایمان وتوجه به آثار گناهان متفاوتند . هر قدرایمان قویتر وتوجه به آثار گناهان شد ید تر باشد اجتناب از گناه بیشتر وارتکاب به آن کمتر می شود . چنانچه درجه ایمان در حد شهود وعیا ن برسد احتما ل اختیار گناه به صفر می رسد .
مصونیت از اشتباه :مربوط به نوع بینش پیامبران است . اشتباه هنگامی رخ می دهد که انسان به کمک یک حس درونی یا بیرونی با واقعیتی ارتباط برقرار نماید ودر ذهن خود یک سلسله صورتهای ذهنی تهیه کند وبا عقل خود آن صورتها را تجزیه و ترکیب کند سپس درتطبیق صورتهای ذهنی به واقعیتهای خارجی دست پیدا می کند ودر ترتیب آنها گاه خطا واشتباه رخ می دهد ولی آنجا که انسان مستقیما با واقعیتهای عینی به وسیله یک حس خاص مواجه است و ادراک واقعیت عین اتصال با واقعیت است نه صورت ذهنی .پس دیگر خطا و اشتباه معنی ندارد .لذا پیامبران الهی از درون خود با واقعیت هستی ارتباط و اتصا ل دارند و اینگونه است انسانهایی که در متن جریان واقعیت قرار می گیرند وبا ریشه وجود و بن هستی متصل ویکی می شوند از هر گونه اشتباه مصون و معصوم خواهند بود .
تفاوت پیامبران ونوابغ :نوابغ افرادی هستند که نیروی فکر وتعقل وحسابگری قوی دارند یعنی از راه حواس خود با اشیا تماس گرفته وبا نیروی حسابگر عقل خویش روی فراورده های ذهنی خود کار می کنند و به نـتـیـجه می رسند واحیا نا خطا هم می کنند . ولی پیامبران الهی علاوه بر برخورداری از نیروی خرد وا ندیشه وحسابگریهای ذهنی به نیروی دیگری به نام وحی مجهزند که نوابغ از این نیرو (اتصا ل به مبدا هستی ) بی بهره ا ند . پس این دو گروه را نمی توان با هم مقایسه نمود زیرا قیا س هنگامی صحیح است که کار هر دو گروه از یک نوع و از یک سنخ باشد .
رهبری :پیامبری از مسیر معنوی بسوی خدا وتقرب به ذات او وبریدن از خلق وتوجه به درون (سیر من الخلق الی الحق ) شروع وبا بازگشت به خلق وبرون به منظور اصلاح وسا زما ن بخشیدن به زند گی انسان و هدایت آ ن د ریک مسیر صحیح (سیر با لحق فی الخلق ) خاتمه می یابد .لذا ا هم رسا لت پیامبران الهی شامل :- ابلاغ پیام خدا به خلق خدا - رهبری خلق خدا - ساما ن بخشیدن وبه حرکت در آوردن نیروهای انسانی در جهت رضای خداوند - صلاح بشریت
خلوص نیت :پیامبران به حکم اینکه تکیه گاه الهی داشته و رسا لـتی را از جانب خداوند بر عهده دارند و کار خدا را انجام می دهند لـذا در کارشا ن نهایت خلوص را داشته اند . یعنی هیچ منظور و هدفی جز هدایت بشر که خواسته خداوند بوده را ندارند وطبق آیه شریفه : « وَما اَسئَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجرٍاِن اَجرِیَ اِلاّ عَلی رَبِ العالَمینَ .» ومن اجر ومزدی از شما برای رسا لـتم نمی خواهم و چشم پاداش جز به خدا ی عا لم ندارم . ( آیه 108 – شعراء ) در مورد حضرت نوح (ع) بیان شد ه و در خـصوص سایـر پیامبران خصوصاً پیامبر خاتم نیز مصداق دارد .علاوه برخلوص نیت وبی نظری مشخصه دیگر پیامبران قاطعیت درتبلیغ پیام آنان می باشد .
سازندگی :از جمله رسالت پیامبران ساختن فرد وجامعه انسانی وتلاش برای تامین سعا د ت بشر است وطبق گواهی تاریخ هیچ موردی حتی یک نمونه ا ز دعوت پیامبران مبنی بر به انحطاط کشیده شدن فرد یا جامعه انسا نی ثبت نشده است . درگیری ومبارزه :مبارزه با انواع شرک ،خرافه ها، جها لـتها، خیا لـبافـیها، ظلم ها،ستمهاوستمگریها از علایم ونشا نه های صداقت پیامبری یک شخص مدعی پیامبری است .محا ل است یک پیامبر واقعی از جانب خداوند برگزیده شود ودرپیامش چیزی باشد که بوی شرک بدهد ویا به کمک ظا لم و ستمگر بشتا بد و ظلم وبی عدا لـتی را تا یید نـما ید وعلیه آنها به مبارزه برنخیزد. توحید ،عقل وعد ل از اصول دعوت همه ی پیامبران ا ست .
جنبه بشری پیامبران : پیامبران با همه ی جنبه ها ی خارق العاده ای که به آنها اشاره گردید از جنس بشرند . یعنی همه ی لوازم بشریت رادارا هستند وما نند سا یر افراد زند گی می کنند وهمه ی نیا زها یـی که لا زمه بشریت است د رآنها وجود دارد وما نند بقیه افراد بشر مکلف وموظف می با شند وتکا لیفی که به وسیله آنها به مرد م ا بلا غ می گردد شامل خود آنان هم می شود واحیا ناً برخی تکا لیف در مورد آنـان شد ید تر ا ست . آنـچـنـا نکه بر رسول اکرم (ص) تـهجد ( نا فله و بـیداری شب ) و ا جب بود . تفا وت پیامبران با دیگر مرد ما ن صرفا در مسئله وحی ومقد ما ت ولوازم وحی ا ست . وحی، پیامبران را از بشر بود ن خارج نمی سا زد بلکه آنا نرا نمونه انسا ن کا مل و الگوی د یگرا ن قرا ر می دهد .
پیامبران د و دسته اند :1- پیامبران اولوالعزم : یک سلسله قوانین ودستورات بطور مستقل به آنا ن وحی می شد ومأموریت ابلاغ آنها وهدایت مرد م بر عهده ی آنا ن بود . تـعـد ا د آنها د راقلیت و دقیقاً مشخص نیست ولی می دا نیم که حضرت نوح (ع) ، حضرت ابراهیم (ع) ، حضرت موسی (ع) ، حضرت عیسی (ع) و خاتم الا نـبـیاء (ص)اولو الـعـزم وصاحب شریعت بو ده اند 2- دسته دوم پیامبرانی که ا ز خود شریعت وقوانینی نداشته وصرفا مأمور تبلیغ وترویج شریعت قوانینی بود ند که در زمان آنا ن وجود داشته است . اکثریت پیامبران از این گروه می باشند .
نقش تا ریخی پیامبران :آیا پیامبران د ر حرکت تاریخ نـقشی مثبت داشتند یا منفی ؟ ویا به طور کلی فا قد نـقـش بو ده اند ؟ د ر پـاسخ به قسمت دوم سوا ل با ید گفت : حتی از ناحیه مخا لفا ن دیـن و مذهب پیامبران دارای نقش بو ده ا ند ولی آیا این نقش منفی بو ده یا مثبت ؟یک گروه از مدعیا ن نقش منفی پیامبران معتقد ند پیامبران جهتگیری معنوی وضد دنیا یـی داشته و محور تعلیما ت آنا ن انـصراف از دنیا وتوجه به آخرت ، پرداختن به درون و رها ساختن بیرون ،گرایش به ذهنیت وگریز از عیـنیت بوده واعتـقاد دارند همیشه نیروی دین ومذهب وپیامبران د رجهت دلسرد کردن بشر از زندگی وترمزی برای پیشرفت بشر بوده است معمولاً متظاهران به روشنفکری چنین نظری دارند .
گروهی دیگر برعکس گروه اول بـرای ارباب ادیا ن جهتگیری دنیا گرایانه قائلند و جهتگیری معنوی آنان را فریب وپوششی بـر روی این جهتگیری می دا نند ومدعی ا ند این جهتـگیری دنیا گرایا نه به سود طبقه بالا د ست وعلیه طبقه زیرد ست ودر جهت مبا رزه با تکامل جامعه ا ست .گروه سوم نقش دین و مذهب وپیامبران را منفی دا نسته و مدعی ا ند قا نون تکامل طبیعت وتکامل تاریخ بـر اسا س غلبه طبقه قوی و حذ ف طبقه ضعیف ا ست . نیرومندان عامل پیشرفت تاریخ و ضعفا عامل توقف وا نحطا ط بوده وهستند . نیچه ، فیلسوف ما تریا لیست ومعروف آ لما ن طرفدار این نظریه است .
گروه بعدی حتی آنا نکه ا دیا ن را انـکار می کردند نقش پیامبران را در گذشته مثبت و مفید و درجهت تکامل تاریخ می د انـند ومدعی هستند پیامبران د رگذشته اسا سی ترین نقشها را در اصلاح و بـهـبـود و پیشرفت جوامع داشته اند .تمدن بشر د و جنبه د ارد :الف) جنبه مادی : جنبه فنی وصنعتی است ود وره به دوره تکامل یافته تابه امروز رسیده ا ست ب) جنبه معنوی : مربوط به روابـط انسا نی بـیـن انسا نها ست که مرهون تعلیما ت پیامبران است ود ر پرتوجنبه معنوی تمدن ا ست که جنبه ها ی مادی مجا ل رشد می یا بد . پـس پیامبران د ر تکامل جنبه ها ی معنوی تمد ن ، نقش مستقیم ود ر جنبه ها ی ما دی نقش غیر مستقیم دارند .
موارد تاثیر تعلیما ت پیامبران در تکامل تا ریخ :1- تعلیم وتربیت : انگیزه دینی ومذهبی داشته ویار ویاور معلمان وپدران ومادران بوده است. 2- استوارسا ختن میثـاقها و پـیما نها : احترام به عهد وپیمان یکی از ارکا ن جنبه انسا نی تمد ن بشری است که همواره مذهب این نقش را بر عهده د اشته وتا کنون جا نشینی برا ی آن پیدا نشده ا ست . بطور کلی مذهب پشتوانه محکم ارزشها ی اخلا قی وانسا نی بوده است ارزشهای ا خـلاقی منها ی مذهب درحکم اسکنا س بد ون پـشـتوا نه ا ست که بـزودی بی اعتبا ریش روشن می شود .3- آزادی از اسا رتهای اجتما عی : نقش پیامبرا ن در مبارزه با استـبـداد ها واختناق ها و درگیری با مظاهر طغیا ن از اسا سی ترین نقشها ست که قرآ ن به آ ن تأکید فراوان دارد .
هد ف نبوتها و بـعـثـتـها :هد ف اصلی از مبعوث شد ن پیامبران ( ارسا ل رسل و ا نزا ل کتب ) چیست ؟ یا به اصطلاح آخرین سخن پیامبران کدام ا ست ؟آیا هد ف اصلی هدایت ،سعادت ونجا ت بشر ، خیروصلاح وفلاح مرد م ا ست یا هد ف والاتر از آ ن ا ست ؟هد ف اصلی تحقق د و امر زیر ا ست :الف) شناخت خدا ونزدیک شد ن به ا و ( دعوت به توحید نظری وتوحید عملی فردی )ب) برقراری عد ل وقسط د رجامعه بشری (برقرا رساختن توحید عملی اجتماعی )
« یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِنّا اَرسَلناکَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلَی اللهِ بِاِ ذنِه وَسِراجاً مُنیراً »ای پیامبر ما تو را به رسا لت فرستا د یم تا برنیک و بد خلق گواه با شی و بشارت دهـنـده و ترساننده با شی و به اذ ن خدا خلق رابه سوی خدا دعوت کنی وچراغ فروزان عا لم باشی .(احزاب – 46 )« لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَاَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالِقسطِ ... »هما نا ما پیامبران خود را با دلا یل روشن فرستا د یم وبا آنها کتاب و معیا رفرود آوردیم تا مرد م عد ل و قسط را بپا دا رند ...(حد ید – 25 )
دین یا ادیان :علمای د ین شنا سی ونویسند گا ن تواریخ مذاهب ، معمولا تحت عنوان « اد یا ن » بحث کرده ،مثلا می گویند : د ین ابراهیم ، د ین یهود ،د ین مسیح و د ین اسلام . ولی قرآ ن کریم دین خدا از حضرت آ د م تا خا تم اعم از پیامبران صاحب شریعت وپیامبران غیر صاحب شریعت را یک جریا ن پیوسته معرفی می کند وهمه را به یک مکتب دعوت نموده وهمگی یک هد ف ومقصود را د نبا ل می کردند ولی تفاوت در د و موضوع زیر ا ست :الف) مقتضیا ت زما ن وخصوصیا ت محیط و ویژگیهای مرد می که دعوت می شد ند .ب) تفاوت در سطح تعلیما ت ، پیامبران بعدی به موازا ت تکا مل بشر د رسطح بالاتری تعلیما ت خویش را که همگی د ر یک زمینه بوده ا لقا می کردند که این تکامل د ین ا ست نه اختلا ف ا دیا ن .
قرآ ن هرگز کلمه د ین را به صورت جمع ( ا دیا ن ) نیا ورده ا ست .یک تفاوت مهم پیامبران با نوابغ وفلا سفه بزرگ این ا ست که ، فلاسفه هر کدام مکتب مخصوص به خود داشته لذا همیشه در جهان فلسفه ها وجود داشته ا ند نه فلسفه . ولی پیامبران الهی همیشه موید ومصد ق یکـد یگر بوده ویکدیگر را نفی نکر ده ا ند بلکه پیامبران پیشین مبشّر پیامبران بعد از خود بوده اند
قرآ ن کریم یک نا م روی د ین خداو ند گذاشته و آن د ین « اسلام » ا ست .حقیقت د ین دارای ماهیتی ا ست که بهترین معرف آن لـفـظ اسلام ا ست . لـذا د ر بـخشی از (آیه 19 – آل عمرا ن ) چنین آمده : « اِنَّ الدّیـنَ عِندَ اللهِ الاِسلامُ » (هما نا د ین پسند یده نزد خد ا اسلام ا ست ) یا د ر (آیه 67 – آل عمرا ن ) می فرما ید :« ما کانَ اِبراهیمُ یَهودِیّاً وَ لانَصرانِیّاً وَ لکِن کانَ حَنیفاً مُسلِماً »(ابراهیم نه یهود ونه نصرانی بلکه حق جو ومسلم بود .)
ختم نبوت وعلل تجدید نبوتها :ختم نبوت : مکـتب پیامبران الـهی که تدریجاً و برحسب استعـداد جامعه انسا نی عرضه می شد ادامه دا شت تا آنجا که استعداد بشر به حدی رسید که آن مکتب به صورت جامع وکامل عرضه گردید وچون بدین نقطه رسید نبوت پا یا ن یا فت. ابلاغ آن توسط شخص پـیـامـبـر ا نجام پذیرفت وآخرین کتا ب آسما نی قرآن نام گرفت که مـصداق آ ن در ( آیه 115-انعا م ) آمده ا ست .« وَ تَمَّت کَلِمَتُ رَ بِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِه »(پیام را ستین وموزون پروردگارت کا مل گشت کسی را توا نایـی تغییرداد ن آنها نیست .)
علل تجدید نبوتها وپایان یافتن این جریان پس از حضرت خاتم :1- بشرقدیم به علت عد م رشد و بلوغ فکری قادر به حفظ کتا ب آسما نی خود نبود ومعمولا کتب آ سما نی مورد تحریف و تبد یل قرار می گرفت ویا بطور کلی از بـیـن می رفت . زمان نزول قرآن یعنی 14 قرن پیش بشر به حدی رسیده بود که می توا نست مواریث علمی و دینی خود را حفـظ نما ید .2- بشر قدیم به واسطه عدم بـلوغ و رشد فکری قادر نبود یک نقشه کلی برای مسیر زندگی خود دریافت نموده و با راهنما یی آن نقشه راه خویش را ادامه دهد ولازم بود مرحله به مرحله راهنما یی شود که با ختم رسا لت ا ین مسئله منتفی شد .
3- با ختم رسا لت ، بلوغ فکری و رشد اجتما عی بشر به او اجازه داد که ترویج و تـبـلـیـغ و اقـامـه دین و ا مـر بـه معروف و نـهی از مـنـکـر را خود بر عهده گیرد (توسط علما و صلحاء ) وبا این امر نیاز به پیامبران رفع گر دید .4- با رشد فکری ، بشر به جا یی رسید که توا نست در پـرتو اجتهاد وتوسط علمای امت ، کلیات وحی را تفسیر و توجیه نما ید ودر شرایط مختلف مکا نی و متغیر زمانی هر موردی را به اصل مربوط ارجاع دهد .در نتیجه نیاز به وحی جدید وتجدید نبوت ها برطرف گردید نه نیاز به د ین وتعلیمات الهی .
معجزه ختمیه :قرآن کریم مـعـجزه جاویدان خاتم پیامبران ا ست . رسولان پـیـشیـن هم کتب آسما نی دا شتند و هم معجزه ، ولی زمینه اعجازشان چیزی غیـر از کتب آسما نیشان بود ما نـند : تبدیل شدن آتش سوزان به بـردوسلام یا اژدها شد ن چوب خشک ویا زنده شدن مردگان بدیهی ا ست هر کدام از ا ین معجزا ت امری موقت و زودگذر بوده ولی زمینه معجزه پیامبر خا تم خود کتا ب اوست .
کتا ب ایشا ن در آ ن واحد هم کتا ب ا ست و هم برهان رسا لـتش . به همین دلیل بـر خلاف سا یر معـجزا ت ، جاویدا ن و باقی ا ست نه موقت وزود گذر .درآیه زیر صراحتا به جنبه اعجا زو فوق بشری قرآ ن اشاره شده ا ست .« وَ اِن کُنتُم فی رَیبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلی عَبدِنا فَاتُو بـِسُورَةٍ مِن مِـثلِه ... » واگر در قرآنی که برشما فرود آوردیم شک وتردید دا رید پس سوره ای ما نند آن بیاورید . ( آیه 23 – بـقره )
آیا رسول اکرم (ص) غیر از قرآ ن کریم معجزه ا ی نداشته است ؟این مطلب گذشته از اینکه از نظر تاریخ ، سـنت و حدیث مـتـواتـر غـیـر قـابـل قبول می باشد خلاف نص قرآن کریم نـیـز ا ست . بعنوان مثال « شق القمر» در خود قرآن آمده ا ست . یا داستا ن معراج ویا داستان در میا ن گـذا شـتـن پیامبر رازی را با یکی از زنان خود ... (ایه 3-تحریم )از جمله معجزاتی که از پیامبر در خوا ست می شد : جاری کردن چشمه ، درخوا ست خا نه طلا ، باغی پر درخت که در آ ن نهرها جاری با شد ، قیمت کالاها را از پیش به ما بگو تا در تجارتما ن سود ببر یم ، پاره ای از آسما ن را بـر ما بـیفکن و ...
با ید ا ذعا ن نمود همانـطور که وحی تابع میل پیـامبر نیست بلکه جـریا نی ا ست که از جا نب خدا اراده پیامبر را تحت تا ثیر قرار می دهد معجزه نیز چنین حکمی دارد که به دست پیامبر البته با اراده و خوا ست خدا وند جاری می شود . ارزش اعجاز وکاربرد آ ن از نظر قرآن :قرآن هما نطور که آثار خلقت را « آیات خدا » ودلیل قـطـعی غیر قا بـل تـردید بـر وجود او می دا ند معجزا ت انبیا را نیز بعنوا ن « آیا ت و بینا ت » یاد کرده و دلیل قاطع وحجت مسلم عقلی ومنطقی بر صدق مدعای آورند ه آنها می شمارد وتقاضای مرد م را از پیامبران که بد ون آیت وبینه تسلیم نمی شد ند تـقاضا یی معقول و منطقی می داند.
قرآن و اعجاز آن :قرآن کتا ب آ سما نی ما مسلما نا ن ومعجزه جاوید پیامبرد ر طول 23 سا ل وبتدریج بر ایشا ن نا زل شد . هم کتا ب پیامبر و هم مظهر اعجا ز ایشان ا ست . دارای 114 سوره وجمعا 6205 آیه و حدود 78000 کلمه دارد.در زما ن رسو ل اکر م (ص) توسـط گروهی که خود ایشان معین کرده بو دند به نا م « کا تبا ن و حی » نو شته شد .
از بدو نزول در مکه با سوره های کوچک آغاز شد .پیامبر رسما مدعی شد که قرآن کار من نیست بلکه سخن و کلام خداست و از من و هـیـچ بشر دیـگری ساخـته نیست که ما نند آ ن را بیا ورد . آخرین سخن مخا لـفـا ن و مدعیا ن پس از عجز از آورد ن قرآن این بود که قرآن جادو ا ست این اتهام اعتـراف ضمنی به خارق العاده بودن قرآن ونوعی اظهار عجز در برابر قرآن ا ست . تلاو ت آن ثوا ب دارد و مایه آرامش روح ا ست .عشق و علا قه مسلمین به فراگیری قرآن منشا ومبدا یک سلسله علوم ادبی وعقلی شد که اگر قرآن نمی بود این علوم بوجود نمی آمد .
جنبه های اعجاز قرآن :قرآن از جنبه های مختلف معجزه ا ست یعنی فوق بشری ا ست .اعجاز قرآن از نظر کلی : الف ) لفظی : مربوط به مقوله زیبـایـی و هنری آن ا ست ب )معنوی : مقوله علمی و فکری اخیرا بعضی از دا نشمند ان مصری و ایرا نـی مدعی نوعی اعجاز د ر قرآن از جنبه فنی یعنی نظام مخصوص د ر هندسه حروف وکلما ت و منحنی مخصوص د ر با لا رفتن تدریجی سطح آیا ت شده ا ند . (کتا ب سیر تحول قرآن ومقاله قرآن و کامپیوتر نشریه فلق – شماره اول – نشریه دانشجویان دانشکده ادبیا ت )
الفاظ قرآن :سبک قرآن شعر نیست چون وزن و قافیه وتـخـیلا ت شعری و تشـبـیـه های خیا لی در آن دیده نمی شود .در عین حا ل نثر معمولی هم نیست چون از نوعی انسجا م و آهنگ موسیقی که متنا سب با عوالم روحا نی می با شد بـرخورد ار ا ست .دستور ا ست که قرآن را با آهنگ خوش بخوا نیم .ائمه اطهار (ع) گا هی قرآن را در خانه های خود با آهنگی چنا ن دلـربا می خواندند که مردم کوچه را متوقف کرده و مجذوب آن می شدند . عجیب ا ست کلام پیامبر با کلام قرآن متفاوت ا ست . سخنا ن زیادی بصور ت خطبه ،دعا ،کلما ت قصا ر وحدیث از پیامبر با قی ما نده که در اوج فصا حت و بلا غت بوده ولی به هیچ وجه رنگ و بوی قرآنی ندا رد ونشا ندهنده آن ا ست که قرآن وسخنا ن فکری پیامبر از د و منبع جداگانه ا ست.
موضوعا تی که در قرآن طرح شده همه معنوی و شا مل :توحید ،معاد ،نبوت ،اخلاق ،احکا م ،مواعظ وقصص ا ست .هند سه کلما ت د ر قرآن بـی نـظیر ا ست . احدی نتوا نسته یک کلمه انرا پس و پیش کند ویا ما نند آن بسازد . سبک قرآن طوری ا ست که نه قبلا کسی با این سبک سخن گفته و نه بعدا کسی قا د ر خوا هد بود با آن رقا بت کر ده و یا از آن تقلید نما ید .
سوالی که مطرح ا ست اینکه آیا قرآن کتا ب فلسفی ا ست ؟یا علمی ؟ کتا ب ا د بی یا تاریخی ا ست ؟ ویا اینکه صرفا یک اثر هنری ا ست ؟واضح ا ست که قرآن هیچ یک از موا رد فوق نیست ولی د ر عین حا ل مزایای همه آنها را دا را می با شد بعلاوه یک سری مزایای دیگر . قرآن کتا ب راهنما یی بشر ا ست .د ر واقع کتا ب انسا ن بوده پس چون کتا ب انسا ن ا ست ، کتا ب خدا هم هست زیرا خلقت انسا ن از ما قبل این جها ن آغاز و به ما بعد این جها ن منتـهی می گرد د .
خدا د ر قرآن :قرآن خدا را توصیف نموده ود ر توصیف خود از طرفی او را « تـنزیه » کرده یعنی صفا تی را که شا یسته او نیست از او سلب کرده واورا منزه از آن صفا ت دا نسته ا ست واز طرف دیگر صفا ت کما ل و اسماء حسنی را برای ذات حق اثبا ت کر ده ، حدود 15 آیه د ر تـنزیه خداوند وحدود بیش از 50 آیه د ر توصیف خدا به صفا ت علیا و اسماء حسنی آمده ا ست .قرآن ،تورا ت و انجیل را تصد یق کرده وتصریح نمو ده که د ر این کتا بها تحریف صورت گرفته سپس آنها را اصلاح کرد ه ا ست .
قرآن توا ریخ و قصصی آورد ه که مرد م آن عصر چیزی از آنها نمی دا نستند و حتی خود پیامبر نیز از آنها بی خبر بود . « ما کُنتَ تَعلَمُها اَنتَ وَ لا قَومُکَ مِن قَبلِ هذا ... »و پیش از آنکه ما به تو وحی کنیم تو و قومت هیچ از آن آگاه نـبودید . ( هود -49 )جا لب ا ست د ر تمام مرد م عرب حتی یک نفـر مدعی نـشد که ما این داستان ها را می دانسته ایم .
قرآن وخبر از آینده :هنگامی که ایرا ن ،روم را د ر سا ل ( 615 م ) شکست داد وموجب خوشحا لی قریش گر دید با قاطعیت کا مل اعلا م نمود د ر کمتر از 10 سا ل دیگر روم ایر ان را شکست خواهد داد .قرآن همچنـیـن با قاطـعـیت کا مل خبر داد آن کس که پیامبر را ا بـتـر و بـی دنبا له (مقطوع الـنـسل ) می خواند خودش ابتر ا ست و آن شخص که در آن زما ن فرزندا نی داشت تدریجا در طول د و سه نسل منقرض گر دید که اینها همگی از اعجاز قرآن ا ست
مشخصات اسلام :اسلام نام دین خدا ویگا نه دینی ا ست که همه پیامبران برای آن مبعوث شده ومرد م را به آن دعوت نمو ده اند که امروز با همین نام در جهان شناخته شده ا ست .مشخصات اسلام در 3 بخش زیر خلاصه می شود :1- مشخصات شناخت شناسی 2- مشخصات جهان بینی وجهان شناسی 3- مشخصات اید ئولوژیکی
مشخصات شناخت شناسی :بـسیاری از دانشمنـدان ، شناخت حقیقی را غیر ممکن دانسته وانسا ن را محکوم به نشناختن وسر در نیاوردن از واقعیت آنچه د ر جهان ا ست می دا نـنـد و یـقـین را امری محا ل می شما رند .ولی قرآن به حکم اینکه دعوت به شناختن خدا وجها ن و انسا ن وتاریخ نموده و انسا ن را شایسته تعلیم همه ا سـمـاء الـهـی ( حقایق عا لم ) می دا ند و علم بشر را از نوع احـاطـه بـه چـیزی از علم پروردگار که عین حقیقت ا ست دانسته لذا شناخت را ممکن می داند.
منابع شناخت از نظر اسلام :-طبیعت ( آیا ت آفاقی )- انسا ن ( آیا ت ا نفسی )-تا ریخ (سرگذشت اجتماعی ا قوا م وملل )-عقل (اصو ل و مبا دی اولیه فطری )-قلب (دل در حد تصفیه وتزکیه )-آثار علمی وکتبی گذشتگا ن قرآن ،قلب ودل را کانون یک سلسله الهامات والقا ئات الهی می دا ند . انسان هر اندازه در تـز کیه وپاک نگهداشتن وتغذیه معنوی این کانون کوشش نما ید به همان اندازه از الهامات والقائات بهره مند می گرد د . وحی انبیاء درجه شدید این نوع معرفت ا ست .
ابزارهای شناخت :- حواس -قوه تفکر و استد لا ل -تزکیه وتصفیه نفس - تقوا و پاکی - تعلم و یاد گرفتن و خوا ندن کتا ب - مطالعه آثار علمی دیگرا ن موضوعات شناخت :خداوند ، جهان ، انسا ن ، جامعه ، زما ن
2- مشخصات جهان بینی وجهان شناسی :ماهیت جهانی که ما در آن زندگی می کنیـم بدینـگـونه ا ست که همه از او هستیم و به سوی او باز می گردیم . واقعیات این جهان درجه تنزل یافته واقعیا ت جهانی دیگر است که « جهان غیب » نام دارد .جهان در بعد مادی خود نظام علل و معلولیش مادی ودر بعد ملکوتی ومعنوی خود غیر مادی ا ست ومیان این د و نـظام تـضادی وجود ندارد . هر کدام مرتبه وجودی خود را بدست می آورد .
جهان یک واقعیت هدایت شده ا ست . تکامل جهان نیز تکامل هدایت شده می باشد . تمام ذرات جهان در هر مرتبه ا ی که هستند از نور هدایت برخور دارند . در جهان هم خیر ا ست و هم شر ، هم نور وجود دارد و هم ظلمت ، هم حرکت وتکامل ا ست وهم سکون وتوقف . ولی آنچه وجود اصیل دارد خیر و سازگاریست ، نور و حرکت ا ست. شر ،تضاد، ظلمت و سکون وجودهای تبعی وطفیلی هستند که نقش اساسی در فتح باب خیرات و تکاملها دا رند . جهان نسبت به نیک وبد انسان بی تفاوت نیست . پـاداش وکیفر ،امداد و مـکـافـات در همین جهان علاوه بر آنچه در جهان آخرت خواهد آمد وجود دارد پس می توان گفت رابطه جهان وانسان ، رابـطه عمل و عکس العمل ا ست .