1.02k likes | 1.26k Views
دعاى کمیل بن زیاد علیه الرحمة و آن از ادعیه معروفه است و علامه مجلسى رحمة الله علیه فرموده که آن بهترین دعاها است و آن دعاى خضر علیه السلام است حضرت امیر المؤمنین علیه السلام آن را تعلیم کمیل که از خواص اصحاب آن حضرت است فرموده در شبهاى نیمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده مىشود
E N D
دعاى کمیل بن زیاد علیه الرحمة و آن از ادعیه معروفه است و علامه مجلسى رحمة الله علیه فرموده که آن بهترین دعاها است و آن دعاى خضر علیه السلام است حضرت امیر المؤمنین علیه السلام آن را تعلیم کمیلکه از خواص اصحاب آن حضرت است فرموده در شبهاى نیمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده مىشود و براى کفایت از شر اعدا و فتح باب رزق و آمرزش گناهان نافع است Mohebban. vru.ac.ir
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍخدايا من از تو مى خواهم بحق آن رحمتت كه همه چيز را فرا گرفته وَبِقُوَّتِكَ الَّتى قَهَرْتَ بِها كُلَّشَىْءٍو به آن نيرويت كه همه چيز را بوسيله آن مقهور خويش كردى وَخَضَعَ لَها كُلُّ شَىْءٍ وَذَلَّ لَها كُلُّ شَىْءٍ و همه چيز در برابر آن خاضع و همه در پيش آن خوار است
وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتى غَلَبْتَ بِها كل شيو به جبروت تو كه بوسيله آن چيره گشتى وَبِعِزَّتِكَ الَّتى لا يَقُومُ لَها شَىْءٌ و به عزتت كه چيزى در برابرش نه ايستد وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتى مَلاَتْ كُلَّ شَىْءٍ و به بزرگىات كه همهچيز را پر كرده
وَبِسُلْطانِكَ الَّذى عَلی كُلَّشَىْءٍ و به آن سلطنت و پادشاهيت كه بر هر چيز برترى گرفته وَبِوَجْهِكَ الْباقى بَعْدَفَناَّءِ كُلِّشَىْءٍو به ذات پاكت كه پس از نابودى هر چيز باقى است وَ بِأَسْمائِكَ الَّتى مَلاَتْ اَرْكانَ كُلِّشَىْءٍ و به نامهايت كه پايههاى همهچيز را انباشته
وَبِعِلْمِكَ الَّذى اَحاطَ بـِكُلِّشَىْء و به آن علم و دانشت كه احاطه يافته به هر چيز وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اَضاَّءَ لَهُ كُلُّشىْءٍ و به نور ذاتت كه روشن شد در پرتوش هر چيز
يا نُورُيا قُدُّوسُ • اى نور حقيقى و اى منزه از هر عيب اى
يااوَّلَ الاْوَّلِينَ وَيا اخِرَ الاْ خِرينَ آغاز موجودات اولين و اى پايان آخرين اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه پرده ها را بدرد اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه عقاب و كيفرها را فرو ريزد
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه نعمت ها را تغيير دهد اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُالدُّعاَّءَ خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه از اجابت دعا جلوگيرى كند اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه بلا نازل كند
اَللّهُمَّ اغْفِرْلى كُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَكُلَّ خَطَّيئَةٍ اَخْطَاْتُها خدايا بيامرز برايم هر گناهى كه كرده ام و هر خطايى كه از من سر زدهاَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ بِذِكْرِكَ وَاَسْتَشْفِعُ بِكَ اِلى نَفْسِكَ وَاَسْئَلُكَ بِجُودِكَ اَنْ تُدْنِيَنى مِنْ قُرْبِكَخدايا من به سوى تو تقرب جويم بوسيله ذكر تو و شفيع آورم بدرگاهت خودت را و به جود و كرمت از تو مى خواهم كه مرا به مقام قرب خويش نزديك سازى
وَاَنْ تُوزِعَنى شُكْرَكَ وَاَنْ تُلْهِمَنى ذِكْرَكَ • و شكر و سپاسگذاريت را بر من روزى كنى و ذكر خود را به من الهام كنى • اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ سُؤ الَ خاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خاشِعٍ • اَنْ تُسامِحَنى وَتَرْحَمَنى • خدايا از تو درخواست مى كنم درخواست شخص فروتن خوار ترسان • كه بر من آسان گيرى و به من رحم كنى
وَتَجْعَلَنى بِقَِسْمِكَ راضِياً قانِعاً وَفى جَميعِ الاْحْوالِ مُتَواضِعاًو مرا به آنچه برايم قسمت كرده اى راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم كنى اَللّهُمَّ وَاَسْئَلُكَ سُوالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ وَاَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الشَّدآئِدِحاجَتَهُ وَعَظُمَ فيما عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ خدايا ازتو درخواست كنم درخواست كسى كه سخت فقير و بى چيز شده و خواسته اش را هنگام سختيها پيش توآورده و اميدش بدانچه نزد تو است بسيار بزرگ است
اَللّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُكَ وَعَلا مَكانُكَ وَخَفِىَ مَكْرُكَ وَظَهَرَ • اَمْرُكَ وَغَلَبَ قَهْرُكَ وَجَرَتْ قُدْرَتُكَ وَلايُمْكِنُ الْفِرارُ مِنْ • حُكُومَتِكَ • خدايا سلطنت و پادشاهيت بس بزرگ و مقامت بسى بلند استمكر و تدبيرت در كارها پنهان و امر و فرمانت آشكار است قهرت غالب و قدرت و نيرويت نافذ است و گريز از تحت حكومت تو ممكن نيست
اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبى غافِراً وَلا لِقَبائِحى ساتِراً وَلا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ وَبِحَمْدِكَ خدايا نيابم براى گناهانم آمرزنده اى و نه براى كارهاى زشتم پرده پوشى و نه كسى را كه عمل زشت مرا به كار نيك تبديل كند جز تو،نيست معبودى جز تو منزهى تو و به حمد تو مشغولم
وَتَجَرَّاءْتُ بِجَهْلى وَسَكَنْتُ اِلى قَديمِ ذِكْرِكَ لى وَمَنِّكَ عَلَىَّو در اثر نادانيم دليرى كردم و به اينكه هميشه از قديم به ياد من بوده وبر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطر نشستم
اَللّهُمَّ مَوْلاىَ كَمْ مِنْ قَبيحٍ سَتَرْتَهُ وَكَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاَّءِ اَقَلْتَهُ وَكَمْ مِنْ عِثارٍ وَقَيْتَهُ وَكَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ َدفَعْتَهُ وَكَمْ مِنْ ثَناَّءٍ جَميلٍ لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ اى خدا اى مولاى من چه بسيار زشتيها كه از من پوشاندى و چه بسيار بلاهاى سنگين كه از من بازگرداندى و چه بسيار لغزشها كه از آن نگهم داشتى و چه بسيار ناراحتيها كه از من دور كردىو چه بسيار مدح و ثناى خوبى كه من شايسته اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى
اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلاَّئى وَاَفْرَطَ بى سُوَّءُ حالى وَقَصُرَتْ • بى اَعْمالى وَقَعَدَتْ بى اَغْلالى • خدايا بلاى من بسى بزرگ است و بدى حالم از حد گذشته و اعمالم نارسا است و زنجيرهاى علايق مرا خانه نشين كرده
وَحَبَسَنى عَنْ نَفْعى بُعْدُ اَمَلى وَخَدَعَتْنِى الدُّنْيا بِغُرُورِهاوَنَفْسى بِجِنايَتِها وَمِطالى و آرزوهاى دور و دراز مرا از رسيدن به منافعم بازداشته و دنيا با ظواهر فريبنده اش مرا گول زد و نفسم بوسيله جنايتش و به مسامحه گذراندم
يا سَيِّدى فَاَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ اَنْ لايَحْجُبَ عَنْكَ دُعاَّئى سُوَّءُ عَمَلى وَفِعالىاى آقاى من پس از تو مى خواهم به عزتت كه بدى رفتار و كردار من رفتار و كردار من دعايم را از اجابتت جلوگيرى نكند
وَلا تَفْضَحْنى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرّى وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى و رسوا نكنى مرا به آنچه از اسرار پنهانى اطلاع دارى و شتاب نكنى در عقوبتم براى رفتار بد و كارهاى بدى كه در خلوت انجام دادم
مِنْسُوَّءِ فِعْلى وَاِساَّئَتى وَدَوامِ تَفْريطى وَجَهالَتى وَكَثْرَةِ شَهَواتى وَغَفْلَتىو ادامه دادنم به تقصير و نادانى و زيادى شهوت رانى و بى خبريم
وَ كُنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لى فى كُلِّ الاْحْوالِ رَؤُفاً وَعَلَىَّ فى جَميعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً و خدايا به عزتت سوگند كه در تمام احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام امور بر من عطوفت فرما
الهي وَرَبّى مَنْ لى غَيْرُكَ اى معبود من و اى پروردگار من جز تو كه را دارم
اَسْئَلُهُ كَشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى اَمْرىاِلهى وَمَوْلاىَ اَجْرَيْتَ عَلَىَّ حُكْماًاِتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسى وَلَمْ اَحْتَرِسْ فيهِ مِنْ تَزْيينِ عَدُوّى فَغَرَّنى بِمااَهْوى كه رفع گرفتارى و توجه در كارم را از او درخواست كنم اى خداى من و اى مولاى من تو بر من حكمى را مقرر داشتى كه در اجراى آن پيروى هواى نفسم را كردم و از فريبكارى دشمنم در اين باره نهراسيدم پس او هم طبق دلخواه خويش گولم زد
وَ أَسْعَدَهُ عَلَى ذَلِکَ الْقَضَاءُفَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَى عَلَیَّ مِنْ ذَلِکَ بَعْضَ حُدُودِکَ وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِکَ و قضای آسمانی نیز مساعدت کرد تا آنکه من در این رفتار از بعض حدود و احکامت قدم بیرون نهادم و در بعضی اوامرت راه مخالفت پیمودم
فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَميعِ ذلِكَ وَلا حُجَّةَ لى فيما جَرى عَلَىَّ فيهِ قَضاَّؤُكَ وَاَلْزَمَنى حُكْمُكَ وَبَلا ؤُكَ وَقَدْ اَتَيْتُكَ يا اِلهى بَعْدَ تَقْصيرى وَاِسْرافى عَلی نَفْسى پس در تمام آنچه پيش آمده تو را ستايش مى كنم و اكنون از حكمى كه درباره كيفر من جارى گشته و قضا وآزمايش تو مرا بدان ملزم ساخته حجت و برهانى ندارمو اينك اى معبود من در حالى به درگاهت آمده ام كه درباره ات كوتاهى كرده و بر خود زياده روىنموده
مُنْكَسِراً مُسْتَقيلاً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً مُسْتَغْفِراً مُنيباً و عذرخواه و پشيمان و دل شكسته و پوزش جو و آمرزش طلب و بازگشت كنان معتَذِراً نادِماً به گناه خويش اقرار و اذعان و اعتراف دارمو
لا اجِدُ مَفَرّاً مِمّا كانَ مِنّى وَلا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَيْهِ فى اَمْرى راه گريزى از آنچه از من سر زده نيابم و پناهگاهى كه بدان رو آورم در كارخویش ندارم
غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْرى وَاِدْخالِكَ اِيّاىَ فى سَعَةِ • رَحْمَتِكَ اللهُمَّ فَاقْبَ لْعُذْرى وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّى • وَفُكَّنى مِنْ شَدِّ وَثاقى • جز اينكه تو عذرم بپذيرى و مرا در فراخناى رحمتت درآورىپس اى خداى من عذرم بپذير و بر سخت پريشانيم رحم كن و از بند سخت گناهانم رهائيم ده
يا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ َبدَنىاى پروردگار من بر ناتوانى بدنم رحم کن
وَرِقَّةَ جِلْدى وَدِقَّةَ عَظْمى يا مَنْ بَدَءَ خَلْقى وَذِكْرىوَتَرْبِيَتى و َبِرّى وَتَغْذِيَتى هَبْنى لاِبْتِدآءِ كَرَمِكَ وَسالِفِ بِرِّكَ بى و نازكى پوست تنم و باريكى استخوانم رحم كن اى كسى كه آغاز كردى به آفرينش من و به ياد من و بپرورشم و به احسان و خوراك دادنم اكنون به همان بزرگوارى و كرم نخستت و سابقه احسانى كه به من داشتى مرا ببخش
يااِلهى وَسَيِّدى وَرَبّى اَتُراكَ مُعَذِّبى بِنارِكَ بَعْدَ • تَوْحيدِكَ وَبَعْدَمَا انْطَوى عَلَيْهِ قَلْبى مِنْ مَعْرِفَتِكَ • اى معبود من و اى آقاى من و اى پروردگارم آيا تو به راستى چنانى كه مرا به آتش عذاب كنى پس از اينكه به يگانگيت اقرار دارم و دلم به نور معرفتت آباد گشته
وَلَهِجَ بِهِ لِسانى مِنْ ذِكْرِكَ وَاعْتَقَدَهُ ضَميرى مِنْ حُبِّكَ وَبَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافى وَدُعاَّئى خاضِعاًلِرُبُوبِيَّتِكَو زبانم به ذكر تو گويا شده و نهادم به دوستى تو پيوند شدهو پس از اعتراف صادقانه و دعاى خاضعانه ام به مقام بنده پرورى و ربوبيتت ؟
هَيْهاتَ اَنْتَ اَكْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ اَوْتُبْعِدَ مَنْ اَدْنَيْتَهُ بسيار دور است ! تو بزرگوارتر از آنى كه از نظر دور دارى كسى را كه خود پروريده اى يا دور گردانى كسى را كه خود نزديكش كرده
اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ اوَيْتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلا ءِ مَنْ كَفَيْتَهُ وَرَحِمْتَهُ • يا تسليم بلا و گرفتارى كنى كسى را كه خود سرپرستى كرده و به لطف پروريده اى
وَلَيْتَ شِعْرى يا سَيِّدى وَاِلهى وَمَوْلاىَ اَتُسَلِّطُ النّارَ • عَلى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِكَ ساجِدَةً • و كاش مى دانستم اى آقا و معبود و مولايم آيا چيره مى كنى آتش دوزخ را بر چهره هايى كه در برابر عظمتت به سجده افتاده
وَعَلى اَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحيدِكَ صادِقَةً وَبِشُكْرِكَ مادِحَةً و بر زبانهايى كه صادقانه به يگانگيت گويا شده و سپاسگزارانه به شكرت باز شده
وَعَلى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِاِلهِيَّتِكَ مُحَقِّقَةً وَعَلى ضَماَّئِرَ حَوَتْ • مِنَ الْعِلْمِ بِكَ حَتّى صارَتْ خاشِعَةً • و بر دلهايى كه از روى يقين به خدائيت اعتراف كرده اند و بر نهادهايى كه علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جايى كه در برابرت خاشع گشته
وَعَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ تَعَبُّدِكَ طاَّئِعَةً وَاَشارَتْ بِاسْتِغْفارِكَ مُذْعِنَةًو بر اعضاء و جوارحى كه مشتاقانه به پرستشگاهايت شتافته و با حال اقرار به گناه جوياى آمرزش تو هستند
ما هكَذَاالظَّنُّ بِكَ وَلا اُخْبِرْنا بِفَضْلِكَ عَنْكَ چنين گمانى به تو نيست و از فضل تو چنين خبرى به ما نرسيده
يا كريمُ يا رَبِّ اى خداى كريم اى پروردگار من
وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاَّءِ الدُّنْيا وَعُقُوباتِها وَما يَجْرى فيها مِنَ الْمَكارِهِ عَلى اَهْلِها اى خداى كريم اى پروردگار من و تو ناتوانى مرا در مقابل اندكى از بلاى دنيا و كيفرهاى ناچيز آن و ناملايماتى كه معمولاً بر اهل آن مى رسد مى دانى
با آنکه رنج و الم دنیا اندک است و زمانش کم است و دوامش ناچیز و مدتش کوتاه است عَلَى أَنَّ ذَلِکَ بَلاَءٌ وَ مَکْرُوهٌ قَلِیلٌ مَکْثُهُ یَسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ
فَكَيْفَ احْتِمالى لِبَلاَّءِ الاْخِرَةِ وَجَليلِ وُقُوعِ الْمَكارِهِفيها وَهُوَ بَلاَّءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَيَدُومُ مَقامُهُ وَلا يُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ پس چگونه تاب تحمل بلاى آخرت و آن ناملايمات بزرگ را در آنجا دارم در صورتى كه آن بلا مدتش طولانى و دوامش هميشگى است و تخفيفى براى مبتلايان به آن نيست
لاِنَّهُ لا يَكُونُ اِلاّ عَنْ غَضَبِكَ وَاْنتِقامِكَ وَسَخَطِكَ وَهذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَالاَْرْضُ یا سَیٍِّدی فَكَيْفَ لى وَاَنَا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الذَّليلُ الْحَقيرُ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ زيرا آن بلا از خشم و انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته و آن هم چيزى است كه آسمانها و زمين تاب تحمل آن را ندارنداى آقاى من تا چه رسد به من بنده ناتوان خوارناچيز مستمند بيچاره !
يا اِلهى وَرَبّى وَسَيِّدِىوَمَوْلاىَ، لاِىِّ الاُْمُورِ اِلَيْكَ اَشْكُو • اى معبود و پروردگار و آقا و مولاى من آيا براى كداميك از گرفتاريهايم به تو شكايت كنم
وَلِما مِنْها اَضِجُّ وَاَبْكىلاِليمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ اَمْ لِطُولِ الْبَلاَّءِ وَمُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَيَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِكَ • وبراى كداميك از آنها شيون و گريه كنم ؟ آيا براى عذاب دردناك و سخت يا براى بلاى طولانى و مديدپس اگر بنا شود مرا بخاطر كيفرهايم درزمره دشمنانت اندازى
وَجَمَعْتَ بَيْنى وَبَيْنَ اَهْلِ بَلاَّئِكَ وَفَرَّقْتَ بَيْنى وَبَيْنَ اَحِبّاَّئِكَ وَاَوْلياَّئِكَ فَهَبْنى يا اِلهى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَوَرَبّى صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ و مرا با گرفتاران در بلا و عذابت در يكجا گردآورى و ميان من و دوستانت جدايى اندازى گيرم كه اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر كنم اما چگونه بر دورى از تو طاقت آورم