240 likes | 438 Views
دکتر محمد راهرخشان. افسردگی. زمینههای بوجود آورنده و درمان سطوح توصیفی. افسردگی سطوح توصیفی. انسان موجودی است حس کننده متفکر رفتارگرا دارای یک ساختار بیولوژیکی بشدت تکامل یافته برخوردار از یک سیستم الکترو شیمیایی خارقالعاده دارای یک ساختار فیزیولوژیکی منسجم
E N D
دکتر محمد راهرخشان افسردگی زمینههای بوجود آورنده و درمان سطوح توصیفی
افسردگیسطوح توصیفی • انسان موجودی است • حس کننده • متفکر • رفتارگرا • دارای یک ساختار بیولوژیکی بشدت تکامل یافته • برخوردار از یک سیستم الکترو شیمیایی خارقالعاده • دارای یک ساختار فیزیولوژیکی منسجم • این ویژهگیها در انسان به شکل • یک سیستم منسجم و وابسته به یکدیگر عمل میکنند • این سیستم منسجم و وابسته به یکدیگر همواره در ارتباط و در کنش و واکنش متقابل با محیط زندگی وی عمل میکند.
افسردگیسطوح توصیفی • وقتی که انسان را این طور توصیف میکنیم، این توصیف دربرگیرنده • سطوح مختلف وجودی انسان و • اشکال مختلف عملکرد در انسان است. • انسان به معنای یک متابولسیم زنده درهر کدام از این سطوح مختلف وجودی، به همان شکلی عمل میکند که موجودات دیگر نیز در این سطح به آنگونه عمل میکنند.
افسردگیسطوح توصیفی • انسان در سطح الکتروشیمیایی مانند یک دستگاه الکتریکی و یا یک سیستم شیمیایی عمل میکند. • به همین خاطر میتوان پروسه تحریک پذیری عصبی انسان را در آزمایشگاه به شکل تحریک شیمیایی-فیزیکی کاملا دقیق نشان داد.
افسردگیسطوح توصیفی • انسان در سطح بیولوژیکی همان الگوهای عملکردی را نشان میدهد که میتوان آنها را در حیوانات نیز مشاهده کرد. برای مثال: • روندهای شرطیسازی(سگ پاولوف) • عکسالعمل در برابر استرس • عکسآلعمل در برابر زخم خوردن • عکسالعمل در برابر تاثیرات شیمیایی (داروها)
افسردگیسطوح توصیفی • اساس و پایه عملکرد انسان در این سطوح کاملا تابع قوانین • فیزیک • شیمی • و بیولوژی میباشد که نظمهایی کاملا وابسته به طبیعت هستند. • این قوانین به اصطلاح«حقیقت مطلق» طبیعت را شکل میدهند. • اساس و نقطه ثقل نگاه پزشکی، بیولوژی، دارو درمانی و دیگر شاخههای پزشکی (و یا آزمایش بر روی حیوانات را) بر این گونه «حقیقتهای مطلق» بنا شدهاست.
افسردگیسطوح توصیفی • «واقعیتهای سخت» در باره انسان • چیزهایی که در باره جوهر و شکل عملکرد انسان گفته میشوند بشدت وابستهاند به: • کسی که آن چیزها را میبیند و بیان میکند, • به کسی که آن چیزها در باره وی گفته میشود, • به افرادی که محیط زندگی آن دو را تشکیل میدهند. • به بُعد زمان (گذشته و آینده) • و به بعد مکان • هر قدر این چیزها خود را به شکل واقعیتهای جهانشمولتری بیان کنند به همان میزان نیز آنها را بعنوان «واقعیتهای سختتر» میشناسیم.
افسردگیسطوح توصیفی چیزهایی که یک فرد مشاهدهگر در باره جوهر انسانی فرد دیگری در وابستگی به عملکردهایی مانند: • دریافتهای حسی وی، • تفکر و احساس وی و • رفتار وی بیان میکند، • همواره تابع فاکتورهای فردی و زمانی و مکانی هستند، مانند: • خصوصیات فرد مشاهدهگر (من چه دریافتی از وی دارم و وی در این موقعیت مشخص به من چه میگوید) • و خصوصیات فرد مشاهده شونده در بستره زمان، مکان و شخصیت او.
افسردگیسطوح توصیفی • در این حال هم در مورد فرد مشاهدهگر و هم در مورد فرد مشاهده شونده این چیزها نقش اساسی بازی میکنند: • روند جامعهپذیری هر کدام از آنها • موقعیت کنونی آن دو • محیطی که در آن زندگی میکنند (افراد دیگر، محل و یا نهادهایی که به آن تعلق دارند) • بُعد زمانی (تجربه شرایط مشابه، تصورات آن دو از آینده و مقاصد آن دو نفر)
افسردگیسطوح توصیفی • در توصیف رفتار و کردار یک فرد هم فاکتورهای شخصیتی فرد مشاهدهگر و هم فاکتورهای شخصیتی فرد مشاهده شونده حضور دارند. • ما تمام دستاوردهای علمییعنی «واقعیتهایی» را که در توضیح رفتار موجود زنده خود را با اتکاء به این دید مطرح میکنند بعنوان واقعیتهای «انعطافپذیر» میشناسیم. • هر قدر که اتکاء یک توضیح علمی در باره انسان بیشتر بر اینگونه واقعیتها استوار باشد به همان میزان آن را واقعیتی «انعطافپذیرتر» میدانیم. • نقطه ثقل و اساس نظریهها و تئوریهای روانشناسی و رواندرمانی بر چنین واقعیتهایی استوار است.
افسردگیسطوح توصیفی سطوح توصیفی انعطافپذیردرباره عملکردهای انسانی(مانند افسردگی) • سنجیدن افسردگی در ارتباط با این سطوح صورت میگیرد: • سطح روابط بین انسانیدر این سطح نقش تمام افرادی که در روابط فرد افسرده وجود دارند مورد بررسی قرار میگیرد. • سطح عملکردیتوجه به نقش رفتار افسرده، به معنای اهمیتی که افسردگی برای فرد افسرده دارد. • سطح جهتگیری آیندهنقش هر سه بعد زمانی گذشته، حال و آینده با نظر خاص به بعد آینده فرد افسرده • سطح پایداری زمانیآزمودن فرضیههایی پیرامون مقتضیات کنونی زندگی فرد افسرده که پایداری فکری کمتری را بوجود آورده واز اینروی زمینه ناپایداری فرد را باعث میشوند. • سطح وابستگی به بستره زندگی فردمعنای این سطح برای بستره خاص فردی-زمانی-مکانی
افسردگیسطوح توصیفی • روانپزشکی و روانشناسی هر کدام جهتگیری متفاوتی را برای توصیف و بررسی عملکردهای روانی انسان ارائه میدهند و در توضیح افسردگی دو الگوی متفاوت از انسان را مد نظر دارند. • با این وجود این دو رشته در رد یکدیگر عمل نمیکنند بلکه یکدیگر را تکمیل میکنند.
افسردگیسطوح توصیفی • اختلالات روانی به تمام سطوح عملکردهای انسانی مربوط میشوند و به کلیت انسان ربط دارند. • از این روی همواره باید تمام این سطوح را مد نظر قرارداد و در سنجیدن اختلال روانی به تک تک آنها توجه کرد. • هر تغییری در یک سطح عملکرد انسانی تغییراتی را در سطوح دیگر نیز بوجود میآورد و این سطوح قابل تفکیک از یکدیگر نیستند.
افسردگیسطوح توصیفی • مثال یکم • به تنهایی به یک مسافرت تفریحی رفتهاید و بعداز بازگشت خاطرات سفر خود را برای این افراد تعریف میکنید: • همسر • دوست • یکی از آشنایان: با شغلآرشیتکت، باستانشنای، نقاش • رییس • بعد از چند روز همه این افراد باهم در جشن تولد شما حضور دارند و در آن زمان در باره مسافرت شما صحبت به میان میآید. هر کدام در نقل خاطرات سفر شما چه خواهند گفت؟ • مکث و بحث و گفتگو در باره این مثال
افسردگیسطوح توصیفی • مثال دوم • از یک جایی صدای موزیک میآید. افراد دیگری نیز بغیر از شما در آنجا هستند و آن صدا را میشنوند و هر کدام آنرا با زبان خود توصیف میکنند: • فیزیکدان : امواج صوتی ... • پزشک گوش و حلق و بینی: عملکرد گوش ... تهییج عصبهای داخل گوش ... • موزیک دان: کومپوزیتسیون جالب ... اجرای ... • علاقمند به موزیک: همان موزیک مورد علاقه من ... • همسر: همان موزیکی که موقع آشنایی ... • شما چطور این موزیک را توصیف میکنید؟ • کدام تعریف «سخت» و کدام «انعطافپذیر» است؟ • چه کسی آن موزیک را واقعاً «درست» توصیف میکند؟ • مکث و بحث و گفتگو در باره مثال دوم
افسردگیسطوح توصیفی • مثال سوم • احساس افسردگی میکنید و از این احساس با این افراد صحبت میکنید: • همسر • دوست • همسایه • همکار • رییس • رواندرمانگر • بعدا در جشن تولد شما همه این افراد هم حضور دارند. وقتی صحبت از افسردگی شما میشود هر کدام چه خواهند گفت؟ • کدام یک حال شما را واقعاً دریافتهاند؟ • مکث و بحث و گفتگو در باره مثال سوم
افسردگیسطوح توصیفی • مثال چهارم • شما به افسردگی مبتلا شدهاید و به این خاطر به این افراد رجوع میکنید: • در وقت ملاقات خود با پزشک(مدت ده دقیقه) • در وقت ملاقات با روانپزشک (هر چهار هفته یکبار بمدت بیست دقیقه) • در وقت ملاقات با رواندرمانگر(هر هفته و هر بار پنجاه دقیقه) • در گروه درمانی در کلینیکروانی (بستری، هر روز دو ساعت) • برای توضیح اینکه حالتان چطور است و چه احساسی دارید در پیش هرکدام از این متخصصین چه خواهید گفت و چه چیزهایی را؟ • بحث و گفتگو در باره تصویر چهارم
افسردگیسطوح توصیفی • نتیجه اول: • برای ترسیم اختلال افسردگی سطوح مختلفی وجود دارند. • هر کدام از این سطوح وابسته به نحوی توضیح افسردگی در میزان «سختی» توصیف خود متفاوت از یکدیگر هستند. • هر قدر یک روش معالجه وابسته به یک توصیف «سخت» باشد: • به همان میزان از قواعد کلی درمان پیروی میکند (مانند درمان یک پای شکسته) و • به همان میزان هم خصوصیات فردی و موقعیتی در این شیوه درمان نقش بسیار کمی بازی میکنند.
افسردگیسطوح توصیفی • نتیجه دوم: • هر قدر یک توصیف «انعطافپذیرتر» باشد به همان میزان هم در تشریح خود از این فاکتورها متاثر خواهد بود: • هر دو طرف (رواندرمانگر و بیمار) • رابطه با یکدیگر برای فهم همدیگر • فاکتورهای محیطی • به همان میزان نیز کار معالجه تحت تاثیر فاکتورهای خاص هدایت میشود.
افسردگیسطوح توصیفی • نتیجه سوم: • برای موفقیت در کار رواندرمانی این نکته زیاد مهم نیست که چه توضیحی «واقعی» است، مهم این است که: • آیا آن توضیح که باید خاص فرد مراجعهکننده باشد و از راه همکاری رواندرمانگر و مراجعهکننده بدست میآید راههای تغییر را نیز نشان میدهد، یعنی حتی از مقصرگرایی نیز به راهگشایی میانجامد یا خیر، • آیا این راهگشایی واقعاً راهی قابل پیمودن است و از طرف مراجعهکننده پیموده میشود (چرا که «هیچ چیز راهی به اندازه راهی که واقعاً پیموده میشود سودمند نیست») و • به وسیله این راه به هدف که تغییر افسردگی است دست یافته میشود.
افسردگیسطوح توصیفی • نتیجه چهارم: • معالجه موفق به معنای این است که: • اختلال افسردگی بعنوان یک مشکل رفع شود(دوری کردن از افسردگی) • راهحلهایی برای آینده(بسوی هدف) • یافتن راهحلهای قابل دستیابی • برنامهریزی برای رفتن به این راهها، • قدم زدن و ماندن در آنها نه تنها برای تغییر در افسردگی کنونی بلکه برای • برای حل مشکل کنونی و مشکلگشاییهای آینده
افسردگیسطوح توصیفی • نتیجه پنجم: • هر نوع توضیح اختلال افسردگی تا زمانی که تنها مشکل توضیح داده میشود و توضیح راه در آن وجود ندارد توضیح کاملی نخواهد بود. • «معالجه» افسردگی از زمانی صورت میگیرد که بتوان از مشکل خداحافظی کرد و خود را تماما وقف راهحل نمود.