1.13k likes | 1.71k Views
دستور زبان فارسی. دانشگاه صنعت ي ام ي ر کب ي ر دانشکده مهندس ي کامپ ي وتر و فناور ي اطلاعات. استاد درس: دکتر عبدالله زاده توسط: شهريار عيسي پور - 84131059 . درس پردازش زبان طبيعی. مقدمه. فعل اسم صفت قید ساختمان جمله بند گروه فعلی گروه اسمی گروه قیدی گرامر CFG منابع.
E N D
دستور زبان فارسی دانشگاه صنعتي امير کبير دانشکده مهندسي کامپيوتر و فناوري اطلاعات استاد درس: دکتر عبدالله زاده توسط: شهريار عيسي پور - 84131059 درس پردازش زبان طبيعی
مقدمه • فعل • اسم • صفت • قید • ساختمان جمله • بند • گروه فعلی • گروه اسمی • گروه قیدی • گرامر CFG • منابع درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
فعل • تعریف فعل • معمولا در انتهای جمله می آید و بر خلاف کلمه های دیگر صرف می شود. به تنهایی و یا به کمک وابسته هایی بر چهار مفهوم دلالت می کند: • یکی از مفهوم های زیر به شکل مثبت یا منفی الف) انجام دادن یا انجام گرفتن کاری ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی پ) پذیرفتن حالتی یا صفتی ت) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
فعل • در فعل مفهوم شخص وجود دارد یعنی گوینده فعل را به خود نسبت دهد یا به شخص دیگری الف) اول شخص یا متکلم ب) دوم شخص یا شنونده یا مخاطب پ) سوم شخص یا غایب یا دیگر کس • در فعل مفهوم مفرد یا جمع بودن وجود دارد • فعل زمان را نیز نشان می دهد الف) زمان حال ب) زمان گذشته پ) زمان آینده درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صرف/ بن/ شناسه فعل • بن فعل • بن مضارع : ساختهای زمان حال ( مضارع) و امر از آن ساخته می شود. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صرف/ بن/ شناسه فعل • بن ماضی: ساختهای زمان گذشته و آینده از آن ساخته می شود. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صرف/ بن/ شناسه فعل • شناسه: جزئی که در فعل شخص را نشان می دهد. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
مصدر/ اجزای پیشین/ ساختمان فعل • مصدر: کلمه ای که مفهوم اصلی فعل را بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد می رساند بن ماضی + -َن خورد + -َن = خوردن • مصدر جعلی: از کلمه ای مثل اسم فعل بسازیم مصدر آنرا جعلی گویند. (((اسم = ین مضارع) + ید = بن ماضی) + -َن = مصدر) چرب + ید + -َن بلع + ید + -َن درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
مصدر/ اجزای پیشین/ ساختمان فعل • اجزای پیشین: بسیاری از افعال علاوه بر شناسه اجزای دیگری هم دارند مانند “می”، “ﺒ”، “ﻨ” و در قدیم “ﻤ” و “همی” و چون در آغاز فعل می آیند آنها را اجزای پیشین مینامیم. • ساختمان فعل: فعل در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر تقسیم می گردد. • فعلهای ساده: مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد: آفریدن گرفتن • فعلهای پیشوندی: فعلی که از یک پیشوند و یک فعل ساخته شده باشد: برداشتن، در افتادن، فرو رفتن • فعل مرکب: فعلی که از ترکیب یک صفت یا اسم با یک فعل ساده ساخته شده باشد: پراکنده ساختن، زمین خوردن. • فعلهای پیشوندی مرکب: از ترکیب یک اسم، یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می شود. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
ساختمان فعلهای ساده در فعلهای ساده فارسی پس از حذف “-َن“ از مصدر، بن ماضی باقی می ماند و از جهت تغییری که از بن ماضی به بن مضارع انجام می کیرد، به هشت گروه تقسیم می شود. • فعلهایی که مصدر آنها به “ – یدن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-ید” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید: نالیدن نالید نال بریدن برید بر استثناهای این گروه عبارتند از: آفریدن آفرید آفرین گزیدن گزید گزین شنیدن شنید شنو دیدن دید ببین چیدن چید چین درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
ساختمان فعلهای ساده • فعلهایی که مصدر آنها به “ – دَن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-د” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید: خوردن خورد خور پراکندن پراکند پراکن استثناهای این گروه عبارتند از: آزردن آزرد آزار آمدن آمد آ بردن برد بَر زدن زد زَن شدن شد شو کردن کرد کن مردن مرد میر درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
ساختمان فعلهای ساده • فعلهایی که مصدر آنها به “ - ﺎدن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-ﺎد” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید: افتادن افتاد افت فرستادن فرستاد فرست استثناهای این گروه عبارتند از: دادن داد ده گشادن گشاد گشا • فعلهایی که مصدر آنها به “ - ودن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-د” از بن ماضی “-و” به “ ﺎ ” تبدیل می شود: آزمودن آزمود آزما زدودن زدود زدا استثناهای این گروه عبارتند از: بودن بود بو درودن درود دِرَو درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
ساختمان فعلهای ساده • فعلهایی که مصدر آنها به “ -ختن” ختم می شود. در این فعلها “ت” از بن ماضی حذف و “خ” به “ز” تبدیل می شود: ساختن ساخت ساز سوختن سوخت سوز استثناهای این گروه عبارتند از: شناختن شناخت شناس فروختن فروخت فروش گسیختن گسیخت گسل درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
ساختمان فعلهای ساده • فعلهایی که مصدر آنها به “ -ستن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-ست” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید: زیستن زیست زی آراستن آراست آرا در این گروه اگر پس از حذف “ست” از بن ماضی فقط یک حرف بی صدا و یک حرف با صدا باقی بماند دو حالت بوجود مب آید: الف) اگر مصوت باقی مانده اَ یا آ باشد در بن مضارع حرف صامت “ﮪ “ افزوده می شود مانند: جستن جست جه ب) اگر مصوت باقی مانده “ا ُ “ باشد به “او” تبدیل می شود: جُستن جُست جو استثناهای این گروه عبارتند از: بستن بند پیوستن پیوند خاستن خیز شکستن شکن نگریستن نگر گسستن گسل نشستن نشین درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
ساختمان فعلهای ساده • فعلهایی که مصدر آنها به “ -شتن” ختم می شود. در این فعلها “ت” حذف و “ش” به “ر” تبدیل می شود: کاشتن کاشت کار گذاشتن گذاشت گذار استثناهای این گروه عبارتند از: رشتن ریس گشتن گرد نوشتن نویس افراشتن افراز سرشتن سرش کشتن کش • فعلهایی که مصدر آنها به “ -فتن” ختم می شود. در این فعلها “ت” حذف و “ف” به “ب” تبدیل می شود: تافتن تافت تاب یافتن یافت یاب استثناهای این گروه عبارتند از: بافتن باف شکافتن شکاف شکفتن شِکُف درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
مشتقات فعل مشتقات فعل همه ساختهایی است که از بن ماضی و بن مضارع ساخته می شوند. مشتقات فعل بر دو دسته است: الف) ساختهای فعلی ب) ساختهای اسمی و صفتی (وصفی) درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
مشتقات فعل درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
مشتقات فعل درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
فعل لازم و متعدّی • فعل لازم: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام کند و یا مفعول نیاز نداشته باشد: سعید آمد. سیب از درخت افتاد . بچه ها در کلاس سر جای خود نشستند. • فعل متعدی: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام نمی کند و یا مفعول نیاز داشته باشد: سعید کتاب را آورد سعید آورد ( سعید چه چیز را آورد) نسرین نامه را نوشت. نسرین نامه نوشت. را نشانه مفعول است که می توان حذف شود کشاورزان گندم را کاشتند. • فعلهای دو وجهی برخی فعلها هم به صورت لازم و هم به صورت متعدّی به کار می روند: باران بارید. (لازم) / کودک از دیده اشک بارید. (متعدّی) آب ریخت. (لازم) / او آبرا به زمین ریخت. (متعدّی) درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
فعل معلوم و مجهول • فعل معلوم: فعلی که فاعل آن معلوم باشد: شاگردان آمدند. شاگردان معلم را در خیابان دیدند. • فعل مجهول: فعلی که فاعل آن معلوم نباشد: شاگردان معلم را در خیابان دیدند = معلم در خیابان دیده شد. • فعل مجهول از صفت مفعولیِ فعل اصلی (بن ماضی + ه یا ﻪ) و ساختهای فعل معین “شدن” ساخته می شود. دیده شوم – دیده شوی – دیده شوند ... خورده شوند ..... دیده خواهم شد درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
فعل تام و ربطی • فعل تام: بیشتر فعلهایی که در زبان به کار می بریم مانند خوردن، رفتن، دیدن و جز آنها بر وقوع کاری مخصوص یا داشتن حالتی مخصوص دلالت می کنند را فعل تام یا خاص گویند. • فعل ربطی یا عام: فعلهایی هستند که معنی کامل ندارند و فقط برای “ نسبت دادن چیزی به چیزی” به کار می روند و معنای آنها با آوردن صفت یا کلمه ای دیگر کامل می شود مانند “است” هوا روشن است هنوز هوا بازنشده. باز معنی فعل “نشده” را کامل کرده است. معروفترین فعلهای ربطی: بودن، شدن، و است و مشتقات آن. گشتن و گردیدن هم اگر به معنای شدن به کار رود ربطی است: راه علی آباد هنوز آسفالت نگردیده. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
وجهِ فعل • فعل را از جهت اینکه خبری را برساند یا وقوع و حالت آنرا با شک یا جز آن همراه کند یا درخواست فرمانی را برساند به سه وجه تقسیم می شود: • وجه اخباری: خورم - می خورم – خواهم خورد • وجه التزامی: (اگر) خورم – (شاید) بخورم - (کاش) خورده باشم • وجه اخباری: بخور درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
اسم • اسم كلمهاي است كه براي ناميدن شخصي يا حيواني يا چيزي ويا مفهومي به كار ميرود؛ و تنها اسم ميتواند مستقلاً و نه به جانشيني از طرف كلمه ديگر، نهاد جمله واقع شود. معروفترين تقسيمبندي اسم عبارتند از : • جامد و مشتق • خاص و عام • معرفه و نكره • مفرد و جمع/ اسم جمع • ذات و معني درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
اسم جامد و مشتق • در تقسيمبندي جامد و مشتق، اسم از لحاظ بودنو يا نبودن بن فعل در ساختش مورد بررسي قرار ميگيرد. • اگر بن فعل در ساخت اسم باشد مشتق است ناله = نال ( بن مضارع نالیدن) + ﻪ گفتار، آشتی کنان • اگر بن فعل در ساخت اسم نباشد جامد است گلاب، دستور، رخسار درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
اسم خاص و عام • اسم از اين جهت كه بر فرد يا افرادي خاص دلالت كند و يا شامل همه افراد همجنس باشد به دو گونه خاص و عام تقسيم ميشود. 1- دماوند، قلهاي در تهران است.دماوند اسم خاص و قله اسم عام است. 2- كه مازندران شهر ما ياد باد.مازندران اسم خاص و شهر اسم عام است. • اسم خاص به چهار دسته عمده تقسيم ميشود: اسم خاص انسانها:محمد، حامد، برديا اسم خاص حيوانها:رخش اسم خاص مكانها:مريخ، فرانسه، خوزستان اسم مكانها و اشيائي كه بيش از يكي نيستند:قرآن، تخت كاووس درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
اسم مفرد و جمع / اسم جمع • اسم از حيث شماره بر سه گونه مفرد، جمع و اسم جمع است. • نشانههاي جمع شامل ها، ان، ين، ون، ات و جات ميباشند. انسانها، مادران، معلمين، لوازمات، مربّاجات. • با اين وجود بعضي از اسمها به صورت جمع مكسّر عربي و يا اسم جمع هستند. علوم، قبايل. در بهاران، درختها و حتي سنگها نيز با گنجشكان و ديگر حيوانات هم آوا ميشوند. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
اسم ساده و مرکب • اسم از حيث ساختمانبه ساده و مرکب تقسیم می شود. • اسمی که دارای یک جزء باشد و نتوان آنرا به دو بخش یا بیشتر تقسیم کرد و یا به عبارتی از دو بخش یا بیشتر ترکیب نشده باشد را ساده یا بسیط گویند: قلم، خدا، سر، کتاب • اسمی که دارای بیش از یک جزء باشد و از ترکیب دو بخش یا بیشتر بدست آمده باشد را مرکب گویند: قلمدان = قلم + دان خداپرستی = خدا + پرست + ی درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
اسم ذات و معنی • اسم را از حيث داشتن يا نداشتن وجود خارجي به ذات و معني تقسيم ميكنند. • پاره ای از اسمها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود دارند را اسم ذات گویند. مداد، کاغذ، خانه، میز، دختر • پاره ای از اسمها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود ندارند و وجود آنها وابسته به وجود شخص یا چیز دیگری است و تا وجود دیگری نباشد نمی توان آنها را دریافت.این نوع از اسم ها را اسم معنی گویند. • “شاخصه انسان هوش بالاي او و داشتن نيرويي فراي موجودات ديگر است، اختيار.” در جمله فوقهوش، نيرو و اختيار اسم معني هستند. • “لطف و شفقت بر ديگران چون دانه است كه در دل خاك مينهي.” در جمله فوق لطف و شفقت اسم معني هستند. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
انواع دیگراسم • اسم صوت: قاه قاه، قار قار، شارت و شورت • اسم مصغّر دخترک، باغچه، کتابچه، مرغک. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
تقسیمات اسم درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
كاربرد اسم • اسم در جمله، نقشهاي گوناگوني را ميپذيرد. كه عبارتند از: 1- نقش نهادي 6- نقش اضافي 2- نقش مسندي 7- نقش وصفي 3- نقش مفعولي 8- نقش تميزي 4- نقش متمّمي 9- نقش بدلي 5- نقش قيدي 10- نقش ندايي درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
كاربرد اسم • نقش نهادي: اسم وقتي نهاد يا مسنداليه است كه امري يا چيزي را به آن نسبت دهند؛ به عبارتي در باره آن خبري داده شود. اسم هم به تنهايي و هم با همراهي وابستههايي ميتواند نهاد جمله باشد. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
مطابقت فعل با نهاد • اگر نهاد جاندار باشد، فعل در جمع و مفرد با آن مطابقت دارد: هما آمد – هما و بابک آمدند • اگر نهاد جمع غیرجاندار باشد، فعل را هم مفرد و هم جمع می توان آورد: شاخه ها شکست – شاخه ها شکستند. • اگر نهاد جمع و اسم معنی یا اسم زمان باشد مانند روزها، سالها، هفته ها معمولاً فعل را مفرد می آورند: سالها گذشت، ولی وعده ها انجام نیافت. دشواریها گذشت و پیروزیها نزدیک است • گاهی از روی احترام برای نهاد مفرد، فعل جمع می آورند: استاد تشریف آوردند. پدرم فرمودند. • اگر نهاد اسم جمع باشد معمولاً فعل آنرا هم جمع و هم مفرد می توان آورد: جمعیت متفرق شدند = جمعیت متفرق شد • برخی از اسمهای جمع فقط با فعل مفرد می آیند: گله مشغول چرا شد - قافله گذشت. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
نقش مسندی / مفعولی / متممی • نقش مسندی: خراسان، استان است. کاظم، برادر من است. • نقش مفعولی: مفعول اسمی است که همراه فعل متعدی می آید و کار بر آن، واقع می شود: سعید را دیدم. کتابی خریدم. • در زبان فارسی امروزی مفعول به چهار صورت می آید: • همراه “را”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند: علی را دیدم - باغ را خریدم • همراه “ی”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند: مردی دیدم - باغی خریدم • بدون “را” و “ی”، در این حالت مفعول بیشتر بیان جنس می کند: حمید کتاب خریده است. • با “را” و “ی”: اتوبوس مردی را در خیابان زیر گرفت. • مفعول نیز مانند نهاد می توان ضمیر یا صفت جانشین اسم باشد: که را دیدی؟ او را دیدم. دانشمندی را دیدم. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
نقش مسندی / مفعولی / متممی • نقش متممی: متمم اسمی است که همراه یکی از حروف اضافه می آید و توضیحی در باره فعل می دهد: معصوم از خانه به مدرسه رفت. منصور مشقهایش را در کلاس با خودکار در دفترش نوشت • متمم نیز مانند نهاد و مفعول گاهی ضمیر یا صفت است نه اسم: علی از من کتابی گرفته است. من از راننده ای آدرس شما را گرفتم. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
کاربردها و نقشهای اسم در جمله درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صفت • صفت: واژه يا گروهي از واژههاست كه در باره اسم توضيح داده و يكي از خصوصيات اسم را از قبيل حالت، مقدار، شماره و مانند آن بيان ميكند. • صفت از حيث مفهوم به انواع زير تقسيم ميشود: • بياني • اشارهاي • شمارشي • پرسشي • تعجبي • مبهم درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صفت بیانی • صفت بیانی: چگونگي و خصوصيات اسم را مانند رنگ، جنس، شكل، وضع، حجم، مقدار، ارزش و جز آن را ميرساند: زيبايي كاغذيبزرگ محمد گل+ -ِ +خوشبويياز بازار+ -ِ +قديميخريد. كوچكيفلزي صورتي • صفت بياني شامل پنج گونه است: • صفت ساده • صفت فاعلي • صفت مفعولي • صفت نسبي • صفت لياقت درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صفت اشاره • در اصل دو لفظ "اين" و "آن" هستند كه همراه اسم ميآيند. گاهي اين صفتها با كلمات ديگري تركيب شده و صفتهاي اشاره مركب ميسازند. • بايد توجه نمود كه اگر اين كلمات با اسم همراه نشوند، جزء ضماير اشارهاند. • اين صفتها جزء صفتهاي پيشين دستهبندي ميشوند: همين، همان، چنين، چنان،اينگونه، اينسان، اينطور، اينچنين، ايناندازه، اينقدر، اينهمه، همينقدر، هميناندازه. اينگونه دلاوريها در خور اوست. اين مطلب اشتباه است. اينقدر پول از كجا آوردهاي؟ • صفتهاي اشاره بدون كسره به اسم بعد از خود متصل ميشوند. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صفت شمارشي(عددي) • بيانگر شماره و تعداد چيزي است. صفتهاي شمارشي به چهارگونهاند: • صفت شمارشي اصلي: اعدادي كه بدون افزودن پيشوند يا پسوندي، شماره معدود خود را بيان ميكنند. عموماً بهصورت پيشين به كار ميرود. چهار كتاب فوق، اثر جامي است. هفتصد سال از مرگ مولانا ميگذرد. چهارده + -ِ + فروردين تاريخ آغاز بهكار دانشگاه است. • صفت شمارشي ترتيبي : بيانگر ترتيب قرار گرفتن موصوف را ميرساند. اين صفت از افزودن "-ُ م" و يا "-ُ مين" به صفت شمارشي اصلي بدست ميآيد. در روز ششم، انسان خلق شد. در سوّم + -ِ + ماه گذشته، كجا بودي؟ در سومين روز از بازيهاي .... درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صفت شمارشي(عددي) • صفت شمارشي كسري،صفتي كه يك يا چند جزء از يك يا چند واحد را ميرساند. در اين صفتها ابتدا جزءوسپس واحد ذكر ميشود. دو سوم + -ِ + بيماران قلبي، مشكل نارسايي دريچه دارند. پنج صدم + -ِ + تصادفات ناشي از، خواب آلودگي راننده است. پنج درصد + -ِ + حيوانات، در حال انقراض هستند. • صفت شمارشي توزيعي،موصوف را به بخشهاي برابر تقسيم ميكند. يكايك آنها، از او تشكر كردند. دوبدو، نزد حاكم رفتند.در اين جمله دوبدو در نقش قيدي است. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صفت پرسشي • صفت پرسشي:با آن نوع، چگونگي يا مقدار موصوف پرسش ميشود. معمولاٌ از نوع صفتهاي پيشين هستند. بايد توجه نمود كه اگر اين كلمات با اسم همراه نشوند، جزء ضماير پرسشياند. چه، كدام، كدامين، چگونه، چطور، چهجور، چهسان، چندم، چندمين، چند، چهقدر، چهاندازه كدام ورزش را بيشتر دوست داريد؟ نفر چندم هستي؟ هيچ كسي بهتر از او ميشناسي؟ درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
صفت تعجّبي • صفت تعجّبي :صفتي كه همراه اسم آمده و تعجب گوينده از چگونگي يا مقدار موصوف را ميرساند. اين نوع صفت با تغيير آهنگ گفتار بيان شده و از نوع پيشين است. چه معركهاي! عجب هوايي! درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
انواع صفتها از حیث جایگاه نسبت به موصوف پسین پیشین اشاره پرسشی ترتیبی بیانی شمارشی ترتیبی مبهم شمارشی پرسشی تعجبی درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
ضمیر • واژههايي كه به جاي اسم نشسته و با پذيرش نقشهاي مختلف اسمي، از تكرار اسم جلوگيري ميكنند. • اسمي را كه ضمير به جاي آن نشسته مرجع ضمير گويند. • اقسام ضمير عبارتند از: ضمير شخصي من ، م- تو ، ت - او ، ش - ما ، مان - شما ، تان - ايشان ، شان ضمير مشترك خود، خويش و خويشتن ضماير اشاره، پرسشي، تعجبي و مبهم در بخش صفت معرفي شدهاند، هر يك از اين ضماير معادل يك صفت با اسم مشابهاند. (صفت اشاره، پرسشي، تعجبي، مبهم) درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
کاربرد ضمیر درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
قید • قید: واژه ای است که به مفهوم “فعل” چیزی اضافه می کند و توضیحی در بارۀ آن می دهد. به عبارتی فعل را به مفهوم جدیدی وابسته و مقید می کند: رضا تند رفت. • به علاوه کلمه ای که به مفهوم صفت، مسند، قید و یا مصدر چیزی می افزاید و توضیحی در باره آن می دهد نیز قید نامیده می شود: شاگرد بسیار کوشا او بسیار کوشاست او خیلیخوب می نویسد درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
قید • قید مختص: بجز نقش قیدی نقش دیگری در جمله نمی گیرند: هرگز، هنوز، البته، احیاناً، اتفاقاً، حتیالمقدور، فی الفور من هرگز اورا ندیده ام • قید مشترک: بعضی از اسمها و صفتها و کلمات دیگر گاهی نقش قیدی می گیرند: احمد شب به خانه برگشت احمد خوب می نویسد درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
اقسام قید از جهت معنی • قید زمان: شب باران آمد - بعضی وقتها باران می بارد • قید مکان: حسین اینجا نشسته بود و احمد آنجا. • قید کیفیت: احمد خوب کار می کند. - احمد به آرامی کار می کند • قید حالت: حالت فاعل یا مفعول را بیان می کنند: مرد مجروح افتان و خیزان خود را به پشت درخت رسانید. • قید تاسف:افسوس که دوستان خیلی زود رفتند - متاسفانه نتوانستم شما را ببینم • قید تعجب:عجبا! عمر آدمی چه زود به پایان می رسد • قید تصدیق و تاکید: حتماً به دیدار شما خواهم آمد • قید پرسش:چگونه این کار را انجام خواهید داد؟ • قید شک و تردید:شاید فردا به کتابخانه بروم. درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
شبه جمله (صوت) • برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آنها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آنها استفاده می شود که به آن شبه جمله یا صوت می گویند. • اقسام شبه جمله: • شبه جمله امید و آرزو و دعا: کاش، ای کاش، الهی، ان شاء الله • شبه جمله تحسین و تشویق: خوب، آفرین، مرحبا، به به، بارک الله • شبه جمله درد و تاسف: آه، واویلا، وای، دریغ، فریاد • شبه جمله تعجب: به، وه، اوه، عجب، شگفتا • شبه جمله تنبیه و تحذیر: امان، مبادا، زنهار • شبه جمله امر، یا الله، بسم الله، خاموش، خفه • شبه جمله احترام و قبول: چشم، قربان، ای بچشم • شبه جمله جواب و تصدیق: بله، آری، البته، ای، ای والله درس پردازش زبانَ طبیعی، استاد: دکتر احمد عبدالله زاده توسط: شهریار عیسی پور. مرجع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری