460 likes | 605 Views
بسم الله الرحمن الرحيم. موضوع پروژه: كارآفريني در ايران. عناوين. مفهوم كار آفريني خلاقيت ونوآوري در افرادوسازمانها جايگاه كار آفريني در جامعه ما چرخه عمر كار آفريني_استراتژي آغاز يك كسب وكار شكل گيري كار آفريني اجتماعي كارآفريني به عنوان سبك زندگي خانواده و كارآفريني.
E N D
بسم الله الرحمن الرحيم موضوع پروژه: كارآفريني در ايران
عناوين • مفهوم كار آفريني • خلاقيت ونوآوري در افرادوسازمانها • جايگاه كار آفريني در جامعه ما • چرخه عمر كار آفريني_استراتژي آغاز يك كسب وكار • شكل گيري كار آفريني اجتماعي • كارآفريني به عنوان سبك زندگي • خانواده و كارآفريني
نكته اي كه كارآفرينان بايد بدانند: خواستن نه به معناي ميل داشتنآرزوکردن، و اميدواربودن است بلکه به معناي عمل کردن است
مفهوم كار آفريني واژه «كارآفريني» واژهاي است نو، كه از كلمه اش نميتوان به مفهوم واقعي آن دست يافت.اين واژه معادل Entrepreneurshipدر زبان انگليسي است و ريشه آن از زبان فرانسوي گرفته شده است. به عبارت ديگر هنوزدر فارسي معادل دقيقي براي انتقال «مفهوم» كارآفريني وجود ندارد و اغلب واژه كارآفريني شنونده ناآشنا به آن را به اشتباه مي اندازد. اما بين استادان دانشگاهها، دانشجويان رشته هاي اقتصاد، مديريت و برخي محافل علمي اين واژه تا حدودي مصطلح شده است. به طور كلي «كارآفريني» از ابتداي خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگي حضور داشته و مبناي تحولات وپيشرفتهاي بشري بوده است. ليكن تعاريف زياد و متنوعي از آن شده است. با اين همه، مفهوم و ماهيت اصلي كارآفريني هنوزشناخته شده نيست و نميتوان تعريف استاندارد و جامع و مانعي از آن به دست داد. مفهوم و ايده كارآفريني، مفهومي جديد و متعلق به عصر حاضر نميباشد. اين مفهوم از قبل از قرون وسطي مطرح بوده كه در طول زمان دچار تحولاتي نيز شده است. به طور خلاصه، كارآفرين سازمان دهنده و فعال كننده يك واحد اقتصادي (ياغير اقتصادي) و كسب و كار به منظور دستيابي به سود (دستاوردهاي) شخصي (يا اجتماعي) است.
يك كارآفرين به منظور تحقق ايدهايش عوامل مورد نياز مانند: زمين، نيروي كار، مواد مصرفي و سرمايه را فراهم آورده و بااستفاده از قدرت تصميم گيري، مهارتها و استعدادهاي فردي اش در طراحي، سازماندهي، راهاندازي و مديريت واحد جديد، ايده اش را تحقق ميسازد و از اين راه به كسب درآمد ميپردازد. همچنين در اين راه يك عدم موفقيت را به دليل فعاليت درمحيط غير قابل كنترل و مبهم و باموانع پيش بيني نشده ميپذيرد. ازنظر علم اقتصاد، كارآفرين فردي است كه با صرف زمان و انرژي لازم، منابع، نيروي كار، مواد اوليه و سايردارائيها را به گونه اي هماهنگ ميسازد كه ارزش آنها و يا محصولات حاصل از آنها نسبت به حالت اوليه اش افزايش يابد (ايجاد ارزش افزوده كند(. همچنين كارآفرين سرمايه دارنيست ولي قادر است از سرمايه هاي راكد به خوبي استفاده كند. همچنين او مخترع، عالم، متخصص و هنرمند نيست ولي توان بهره برداري مناسب از علم، تخصص و هنر ديگران را دارد. بطور كلي؛ كارآفريني به فرايند شناسايي فرصتهاي جديد، ايجاد كسب و كار و سازمانهاي جديد، نوآور و رشد يابنده براي بهره برداري از فرصتهاي شناسايي شده اطلاق ميشود كه در نتيجه آن كالاها و خدمات جديدي به جامعه عرضه ميشود.
کارآفرین چه ویژگیهایی دارد ؟ -خود اتکاییاز اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهید کار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید. -نیاز به انجام دادن و بدست آوردناز دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیت های خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت به آن لازم باشد.
- استفاده از نهایت بهره وریاز دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست. یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند. - تحمل ریسکاز دیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد. - آنهاشکارچی فرصت هاهستند. کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.
-نیاز به پیشرفت دائمیاز دیگر ویژگیهای این افرا می باشد. حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا کند. -کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد.تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدریت کنند بر خود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد. -آنها همواره به هدف نگاه می کنندو شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد. دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف.
-کارآفرین توانایی تشخصی اولویت ها را دارد.خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران مبارزه کند. -خوش بینیاز ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا" به هر کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کند تا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود میگود "الان که نمی شود آنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم". -شجاعتاز دیگر ویژگی های یک کارآفرین می باشد. دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد، به این مثال توجه کنید. یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه در حال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد باید ریسک - یا همان هزینه - آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می پردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت" او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.
-كارآفرین معمولا" قدرت تحمل بالایی دارد.این قدرتتحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا" به مسائلی که در اجتماع یا خانوادهاو بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد. قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند درحالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثال ساده آنکه فردی که قدرتتحمل بالایی ندارد معمولا" در یک شرکت دولتی - که قدرت تحمل و زنده بودنبالا دارد - مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود-کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد.دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیار قوی برای انجام کاری باشد و آنانگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فرد آن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تا زنده هست بهکار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید، اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرمخواهد ماند.
كار آفريني كارآفرين مستقل كارآفريني درون سازماني كارآفرين سازماني كارآفريني آزاد كار آفريني سازماني سازماني كارآفرين
خلاقيت ونوآوري درافرادو سازمانها خلاقيت و نوآوري لازمه و پيش درآمد توسعه و پيشرفت و تعالي يك سازمـان و جامعه است و آگاهي از فنون و تكنيك هاي آن ضرورتي اجتناب ناپذير براي مديران، دانشجويان، پژوهشگران و علاقه مندان بهاين رشته است . امروزه ثبات در محيط كار، جاي خود را به بي ثباتي و عدم اطمينان داده است و صنايع سنتي و قديمي كه جاي خود را به انواع جديد و توسعه يافتهآن داده است. فرصتي براي استفاده از مهارتهاي قديمي نمي گذارد و درحقيقت آينده را با تهديدات و فرصتها مواجه ساخته است، زيرا هر اختراعو نوآوري، تغييري را پديد مي آورد كه مي تواند به نوبه خود فرصتي را براي كساني به وجود آورد كه بتوانند از اين فرصت استفاده بهينه كنند . موسسات و سازمانهاي توليدي و خدماتي بايد اين امر مهم را تشخيص داده و به طور مداوم، كالاها و خدمات جديد را ارائه دهند، يا درجهت بهبود آن بكوشند. خلاقيت و نوآوري باتوجه به ماهيتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ريسك را به همراه مي آورد كه البته ممكن است نتايج رضايت بخشي را باتوجه به مقادير سرمايه گذاري شده در آن،
به وجودنياورد. با وجود اين، قصور سرمايه گذاري در ايجاد آن ممكن استشرايط خاصي را فراهم آورد كه به ناكامي سازمان منجر شود. از اين رومحققان و نظريه پردازان بسياري بر اهميت توجه به اين موضوع تاكيد كرده اند. به طور نمونه شومپتر(SHUMPTER) به عنوان يكي از اولين پيشگامان، اهميت اين مسئله را براي موفقيت موسسات و به طور كلي تاثير آن بر روي كل جامعه متذكر گرديده است. نوآوري به دگرگونيهاي عمده در زمينه پيشرفتهاي تكنولوژيك يا ارائه تازه ترين مفاهيم مديريت يا شيوه هاي توليد، اطلاق مي شود. نوآوري پديده اي واقعاً چشمگير و جنجالي است. نوآوري عموماً پديده اي نادر است كه فقط در عده اي خاص مي توان آن را سراغ گرفت. از اين رو، تمام نوآوريها مي توانند منعكس كننده يك تغيير باشند، در حالي كه تمام تغييرها، نوآوري نيستند. تغيير نتيجه
اي از فرآيند خلاقيت و نوآوري است. (منبع اخير) براساس اين تعاريف، خلاقيت لازمه نوآوري است. تحقق نوجويي وابسته به خلاقيت است. اگرچه در عمل نمي توان اين دو را از هم متمايز ساخت ولي مي توان تصور كرد كه خلاقيت بستر رشد و پيدايي نوآوريهاست. خلاقيتپيدايي و توليد يك انديشه و فكر نو است در حالي كه نوآوري عملي ساختن آن انديشه و فكر است. از خلاقيت تا نوآوري غالباً راهي طولاني در پيش است و تا انديشـه اي نو به صورت محصولي يا خدمتي جديد درآيد زماني طولاني مي گذرد و تلاشها و كوششهاي بسيار به عمل مي آيد. گاهي ايده و انديشه اي نو از ذهن فرد مي تراود و در سالهاي بعد آن انديشه نو بهوسيله فرد ديگري به صورت نوآوري در محصول يا خدمت متجلي مــــــي گردد.
نوآوري به عنوان هر ايده جديدي است كه در برگيرنده توسعه يك محصول، خدمات يا فرآيند مـــــي گردد كه ممكن است نسبت به يك سازمان، يك صنعت، يا ملت و يا جهان جديد باشد. اين نوآوريها به تغيير و انطبـاق بهتر سازمان با ايــده هاي جديد منجر مي شود . فرآيندخلاقيت و نوآوري مراحل خلاقيت ممكن است به فعاليت قوه درك و خردانسان، يا مراحل مجزا ولي به هم پيوسته تعريف شود كه انسان را به رهيافتهايي هدايت كند . تكنيك هاي خلاقيت و نوآوري براي اينكه خلاقيتي ايجاد و پرورش يابد بايستي فنون و تكنيك هايي رعايت گردد. محققان مختلف فنوني را ذكر كرده اند كه به مهمترين آنها اشاره مي شود : 1-يورش فكري (BRAIN STORMING) يا طوفان مغزي
2 - الگوبرداري از طبيعت (BIONICS) 3 - تكنيك گروه اسمي (NOMINAL GROUPING ) يكي از روشهاي مهم متبلوركردن خلاقيت به وجودآوردن فضاي محرك، مستعد و به طور كلي خلاق است، بدين گونه كه مسئولان ســـــازمان بايد به طــور مستمر آمادگي شنيدن انديشه هاي بديع و نــوينرا داشته باشند و نظرات جديد و ارائه راههاي تازه را تقويت كنند. متاسفانه بسياري از مـــديران نمي توانند چنين جوي را در سازمان خود بپذيرند. آنها نمي توانند فرآيند مستمر تغيير، كه لازمه خلاقيت هست، بهصورت دائم تحمل كنند . باتوجه به اينكه تاكيد اصلي در اين مقاله بر مولفه خلاقيت و نوآوري بوده است. در اين راستا تلاش شده تا ضمن بيانخلاصه اي از اهميت مسئله خلاقيت و نوآوري در توسعه، رشد و بقاي سازمانها، مباحث مورد نظر مورد بررسي قرار گيرد .
جايگاه كارآفريني در جامعه ما چگونه بايد ايجاد اشتغال كرد، چگونه مي توان مشكل بيكاري جوانان كه امروز به مهمترين مشكل كشور تبديل شده است، را حل كرد؟ آيا دولت بايد بيكاران را جذب كند و براي آنها ايجاد اشتغال كند؟ آيا به غير از دولت و بخش دولتي از راه هاي ديگري نمي توان براي جوانان كار ايجاد كرد؟به اعتقاد كارشناسان و متخصصان، در شرايط فعلي كشور، بهترين روش ايجاد اشتغال و حل مسئله بيكاري، توسعه و گسترش فرهنگ كارآفريني در جامعه است. زيرا يكي از علل اصلي رشد نرخ بيكاري در كشور ما، توسعه نيافتگي فرهنگ كار و كارآفريني در جامعه است و اينكه مردم و حتي تحصيلكرده ها و فرزندان خانواده هاي متمول هم دنبال اين هستند كه ازطريق بخش دولتي كسب و كاري براي خود ايجاد كنند.
چندين سال است كه جامعه ما از بيكاري جوانان رنج مي برد و اگرچه هر روز بيش از پيش تاوان سنگين بيكاري جوانان را مي پردازيم، اما هنوز اين مشكل حل نشده است. بيكاري جوانان نه تنها ضرر و زيان هاي گوناگون اقتصادي و اجتماعي براي جامعه ما ايجاد كرده، بلكه ضربات سنگين فرهنگي و اخلاقي به جامعه وارد كرده است، به گفته جامعه شناسان و كارشناسان يكي از علل اصلي رشد بزهكاري در جوانان امروز جامعه، بيكاري است، بنابراين بايد براي اين مشكل اساسي كشور چاره انديشي شود و از راه هاي درست و مناسب آن را حل كرد، و هرچه زودتر براي جوانان ايجاد اشتغال نمود.راه هاي ايجاد اشتغال و كسب و كارچه كساني مي توانند مشكل بيكاري و كمبود اشتغال را در جامعه حل كنند؟ اقتصاد ما يك اقتصاد سه بخشي است: دولتي، تعاوني و خصوصي. تصور اكثر جوانان اين است كه دولت بايد براي آنها ايجاد كسب و كار و اشتغال نمايد. و چشم آنها كمتر متوجه ساير بخش هاي اقتصادي كشور مانند بخش خصوصي و تعاوني است. كمتر جواني را مي توان در جامعه يافت كه براي كسب و كار چشمش به دولت و كارهاي دولتي نباشد.
اكثر آنها با وجود آنكه مي دانند حقوق و دستمزد در بخش دولتي پايين است و در حال حاضر اكثر كاركنان دولت با مشكل كمبود حقوق روبرو هستند، ولي با اين وجود، جوياي كار در ادارات و سازمان هاي دولتي هستند.دولت توان جذب نيروي جديد ندارديكي از نكاتي كه بايد براي جوانان و اكثر مردم روشن شود اين است كه دولت نه توان جذب نيروي انساني جديد دارد و نه اينكه بايد به او اجازه داده شود كه نيروي انساني خود را بيش از اين افزايش دهد. امروز اكثر درآمد و بودجه كشور صرف حقوق و دستمزد حجم وسيع نيروي انساني بخش دولتي مي شود. در دنيا از هيچ دولتي نمي توان اسم برد كه به اندازه دولت ايران، نيروي انساني داشته باشد. در حال حاضر حدود دو ميليون و 300 هزار نفر بدون احتساب نيروهاي مسلح (ارتش، سپاه و نيروي انتظامي) حقوق بگير دولت هستند و پرداخت حقوق اين نيروي عظيم انساني، فشار زيادي را به دولت تحميل كرده است.در سال هاي اخير اگرچه درآمدهاي نفتي و يا مالياتي كشور افزايش يافته است، ولي به دليل همين نيروي انساني عظيم، تنها بخش كوچكي از اين درآمدها صرف عمران و آباداني و توسعه كشور شده است و اكثر درآمدهاي نفتي كشور صرف پرداخت حقوق شده است، در صورتي كه اگر ما يك تعصب ملي داشته باشيم، نبايد اجازه دهيم اصلي ترين درآمد ملي كشور فقط صرف حقوق و دستمزدكاركنان دولت شود، بلكه ما بايد از دولت بخواهيم كه اين درآمدها را صرف رشد و توسعه اقتصادي كشور كه به سود همه ملت و آحاد جامعه است، كند.
بنابراين نه درست و نه عاقلانه است كه مردم بخواهند كه دولت بيش از اين نيرو جذب كند.شكست اقتصاد دولتي در اكثر نقاط جهانتجربه كشورهاي گوناگون جهان به خصوص در سال هاي اخير نشان مي دهد كه اقتصاد دولتي و حكومتي در هيچ كشوري سرانجام خوشي ندارد و در اكثر كشورها نه تنها با شكست روبرو شده، بلكه يكي از عوامل اصلي فسادهاي مالي و حتي اخلاقي در آن جوامع بوده است. به همين دليل است كه در دو دهه اخير شاهد هستيم كه اكثر كشورهايي كه اقتصاد آنها به صورت دولتي اداره مي شد، ناچار شدند سيستم اقتصادي خود را متحول و دگرگون كنند و به جاي پافشاري روي اقتصاد دولتي، به ساير بخش هاي اقتصادي مانند بخش خصوصي و بخش تعاوني توجه بيشتر نمايند. كشورهاي روسيه، چين، كره و... از جمله اين كشورها هستند، به گفته سفير چين در ايران، چين توانسته است در دو دهه اخير با جذب 500 ميليارد دلار سرمايه خارجي بيش از صدها هزار شركت در چين ايجاد و راه اندازي كند و طبيعي است كه آنها از اين طريق نه تنها مشكل بيكاري حجم وسيع مردم چين را حل كرده اند، بلكه به شدت اقتصاد چين را رونق بخشيده اند و درآمدهاي عظيمي در بازار جهاني كسب كرده اند.
صادرات چين در سال گذشته فقط به كشور آمريكا حدود يكصد ميليارد دلار بوده است. كشور كره همانند چين نيز يك انقلاب عظيمي در اقتصاد كشور خود بوجود آورده است و كشوري كه كل خاك آن كمتر از استان خراسان ايران است، در سال گذشته حدود 240 ميليارد دلار صادرات غير نفتي داشته است.ضرورت رشد بخش هاي تعاوني و خصوصي دركشوربه گفته دكتر محمود احمد پوردارياني عضو هيئت علمي دانشگاه صنعتي اميركبير و متخصص كارآفريني، امروز در تمام دنيا، دولت ها متوجه شده اند كه خودشان نمي توانند توسعه و رشد ايجاد كنند، بنابراين اكثر دولت ها در جهان سياست هايي اتخاذ مي كنند كه در كشورشان كارآفرينان رشد و نمو پيدا كنند، يعني بخش خصوصي را رشد و توسعه مي دهند تا فضاي كسب و كار ايجاد شود.دكتر احمد پوردارياني در پاسخ به اين سؤال كه چه كساني بايد در كشور ايجاد شغل كنند و مشكل بيكاري جوانان را حل كنند، مي گويد: «ايجاد شغل يا بايد توسط دولت يا شركت هاي موجود و يا شركت هاي جديد صورت گيرد. اما امروز براي همه روشن است كه نيروي انساني دولت بيش از حد سنگين شده است و ديگر قادر به استخدام نيروي جديد نيست.
ااز طرف ديگر شركت هاي موجود نيز ظرفيت هاي محدودي دارند و قادر به جذب نيروي جديد نيستند و هر اندازه هم كه دولت بگويد، براي جذب هر نفر سه ميليون تومان مي دهد، فايده اي ندارد، چرا كه شركت هاي موجود نه تنها توان جذب نيروي جديد ندارند، بلكه برخي از آنها به خاطر كاهش هزينه ها ناچار به تعديل نيروي انساني خود مي باشند. بنابراين تنها راه حل بيكاري و جذب نيروي جديد و ايجاد اشتغال اين است كه كارآفريني در كشور توسعه يابد و شركت هاي جديد غيردولتي ايجاد شود و اكنون اين سوال مطرح مي شود كه چه كساني بايد اين كار را بكنند كه پاسخ ما اين است كساني كه ما به آنها كارآفرين مي گوييم. بايد اين كار را انجام دهند.»كارآفريني چيست؟وقتي از بسياري از مردم و حتي نخبگان جامعه سوال مي شود كه «كارآفريني» چيست يا «كارآفرينان» چه كساني هستند، به سرعت پاسخ مي دهند كه «كارآفريني» ايجاد كار و شغل است و «كارآفرين» ايجاد كار مي كند، در صورتي كه تعريف «كارآفريني» و «كارآفرين» اين نيست. به گفته متخصصان و كارشناسان، كارآفريني قصه زندگي انسان هاي موفق هر جامعه است كه به جاي اين كه بيايند و در جايي استخدام شوند و مشغول كار شوند، خودشان كسب و كار راه مي اندازند و به گفته دكتر احمدپور دارياني، كارآفرينان قهرمانان توسعه اقتصادي- اجتماعي جوامع مي باشند.نخستين گام جهت شناخت و تبيين درست هر مفهوم يا پديده، ارائه تعريف روشن از آن است.
كارآفريني همانند ساير واژه هاي مطرح در علوم انساني، هنگامي قابل تحليل و تبيين مي باشد كه بتوان تعريف يا تعاريف روشن و مشخصي از آن ارائه نمود. از آن جا كه مفاهيم علوم انساني در زمره مفاهيم قطعي علوم فيزيك و شيمي به شمار نمي رود، ارائه يك تعريف قطعي و مشخص براي واژه هاي آن، كاري دشوار و حتي غيرممكن است. «كارآفريني» نيز يكي از واژه هايي است كه تعريف واحدي براي آن وجود ندارد و از ابتداي طرح آن در محافل علمي، تعاريف متفاوت و حتي متناقضي از ديدگاه هاي گوناگون براي آن ارائه شده است. وجود اين تفاوت ها در تعريف كارآفريني از سويي نشان دهنده گستردگي و اهميت موضوع است كه مي تواند از زواياي مختلف مورد بررسي قرار گيرد و از سوي ديگر نشان دهنده پويايي موضوع است كه زمينه ارائه مدل ها، تعريف ها و نظرات متفاوتي را فراهم مي آورد.به منظور آگاهي دقيق و ارائه يك تعريف علمي از «كارآفريني» از دكتر محمود احمدپور دارياني به عنوان متخصص اين رشته مي خواهيم كه تعريف خود را از «كارآفريني» ارائه كند.دكتر احمدپور دارياني در پاسخ به اين سوال مي گويد: «خيلي ها فكر مي كنند كه كارآفريني به معناي آفرينش و ايجاد كار مي باشد، در صورتي كه اين يك برداشت اشتباه از كارآفريني است،
من ارتباط با تحقيقي كه در دانشگاه اميركبير انجام دادم، از دو هزار نفر از مديران و مسئولان كشور خواستم كه تعريف خود را از واژه «كارآفريني» مطرح كنند، حدود 08 تا 09 درصد تعريف آنها از كارآفريني، ايجاد كار بود و طبيعي است كه وقتي متخصصان و نخبگان جامعه از اين واژه تعريف درستي نداشته باشند، عموم مردم هم تعريف روشني از كارآفريني نخواهند داشت.وي مي افزايد: «كارآفريني به معناي ايجاد كار نيست».مفهوم واژه «كارآفريني»به گفته دكتر احمد پوردارياني، واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي به معناي «متعهدشدن» (undertake) نشات گرفته است و براساس واژه نامه دانشگاهي وبستر، كارآفرين كسي است كه متعهد مي شود مخاطره هاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي، اداره و تقبل كند.دكتر احمدپور دارياني مي گويد: «من خودم در سال 9991 ميلادي(8731 هجري شمسي) يك تعريف از كارآفرين ارائه كردم و معتقدم «كارآفرين» فردي است كه داراي ايده و فكر جديد مي باشد و از طريق ايجاد كسب و كاري كه توام با مخاطره مالي و اجتماعي است، با بسيج منابع محصول، خدمت جديد به بازار ارائه مي كند، پس كارآفرين سه كار مهم مي كند كه اول ايجاد خلاقيت و نوآوري، دوم راه اندازي يك شركت يا كسب و كار و طي كردن فرايند ايجاد كسب و كار و سوم ارائه محصول و خدمت خود به بازار مي باشد.
بنابراين اگر در جامعه يك كسي براي اولين بار دستمال كاغذي را توليد كرد، چون اولين بار است، اين كارآفريني كرده و او يك كارآفرين است. به عبارت ديگر آنها كه اولين ها در هر كاري هستند و با نوآوري جبهه هاي جديدي در اقتصاد باز مي كنند، كارآفرين هستند.كارآفرين كيست؟كارآفرين كيست و داراي چه ويژگي هايي است؟ دانشمندان و محققان علوم رفتاري، مديريت و اقتصاد تعاريف گوناگوني از «كارآفرين» ارائه مي كنند.به اعتقاد برخي از دانشمندان مانند ريچارد كتيلن (cattilon)، كارآفرين كسي است كه خطرپذير است و توانايي برقراري ارتباط بين توليدات و خدمات، توانايي سازماندهي و نظارت بر توليد و معرفي روش هاي جديد، محصولات جديد و يافتن بازارهاي جديد را دارد.اسكامپتر يكي ديگر از دانشمندان مي گويد: «كارآفرين كسي است كه نوآور است و قدرت خلاقيت بالايي دارد و فعاليت هاي جديدي را در قالب شركت هاي كوچك راه اندازي مي كند».كول (cole) هم مي گويد: كارآفرين به شخصي مي گويند كه بهترين و آخرين موقعيت هاي اقتصادي و تجاري را كشف مي كند و روش استفاده از اين فرصت ها را مي داند. اين فرد معمولا داراي استعداد، خلاقيت، ابتكار، سازماندهي و مديريت در سطح بالايي است.« ديويد مك كران» و «اريك فلانيگان» كارآفرينان را افرادي نوآور، با فكري متمركز و به دنبال كسب توفيق و مايل به استفاده از ميانبرها مي دانند كه كمتر مطابق كتاب كار مي كنند و در نظام اقتصادي، شركت هايي نوآور، سودآور و با رشدي سريع را ايجاد مي نمايند.
چرخه عمر كارآفريني_استراتژي آغاز يك كسب وكار چرخه عمر کارآفرينی در تمام کسب و کارها در کليه مقياسها خودش رانشان میهد، از يک کسب و کار در حال آغاز در يک گاراژ کوچک گرفته تا يک شرکت کارآفرينی که عضو۵۰۰ شرکت برتر جهان است. اين چرخه با يک کارآفرين آغاز میشود که يک فرصت را کشف میکند، سازمانی را جهت پيگيری اين فرصت ايجاد میکند، منابع مورد نياز را جمع آوری میکند، يک طرح عملی را پياده میسازد، ريسکها و نتايج مثبت کار را محاسبه می کند و تمام اينکارها را در يک بازه زمانی معين انجام میدهد. در اين مقاله، ۷ مرحله ای که در يک چرخه عمرکارآفرينی وجود دارد ارائه شده است: کارآفرينان در روابط بين مديريت مالی و تدوين استراتژی کسب و کار نقش فعالی دارند. اين مسئله اختلاف عمده بين مديريت کارآفرينانه با مديريت در ساير کسب و کارها می باشد.
تقريباً در تمامی موارد، شخصی که تصميم میگيرد، با يک ريسک فردی مواجه است. برترين اتفاقی که برای يک فرد کارمند در اين حالت پيش می آيد از دست دادن کارش خواهد بود اما برای کارآفرينان از دست دادن خانه، اعتبار فردی، زندگی و همچنين تخريب روابط خانوادگی می باشد.پيتر دراکر خاطر نشان می کند که برای شرکتهای بزرگ موجود، در عبارت «مديريت کارآفرينانه» تأکيد بر روی کلمه کارآفرينانه است. در هر کسب و کار جديد دارای ريسک، کلمه مورد تأکيد «مديريت» است. بنا بر اين هدف ما در اين مقاله تأکيد برواژه «مديريت» بعنوان يک اصل برای کارآفرينان است. ما مديريت کارآفرينانه را بمعنای کسب دانش کارآفرينانه و بکار بردن آن در جهت افزايش تأثير گذاری يک کسب و کار کوچک و يا متوسط و يا يک ايده دارای ريسک تعبير میکنيم. چرخه کارآفرينی در تمام کسب و کارها در کليه مقياسها خودش را نشان میدهد، از يک کسب و کار در حال آغاز در يک گاراژ کوچک گرفته تا فعاليتهای کارآفرينی سازمانی در۵۰۰ شرکت برتردنيا. اين چرخه با يک کارآفرين آغاز میشود که فرصتی را کشف میکند، سازمانی را جهت پيگيری اين فرصت ايجاد میکند،
منابع مورد نياز را جمع آوری میکند، طرحی عملی را پياده میسازد، ريسکها و نتايج مثبت کار را محاسبه میکند و تمام اين فعاليت ها را در يک بازده زمانی معين انجام میدهد. بعضی اوقات گفته می شود که کارآفرينی مانند رانندگی سريع، بر روی يک جاده يخ زده است. ماترجيح میدهيم که کارآفرينی را کم خطر تر و روشمند تر بيان کنيم. کارآفرينی يک فرآيند حل مسئله مداوم است، درست مانند چيدن يک پازل بزرگ. در گذاشتن قطعه اول پازل ماگيج میشويم، راه را نمیدانيم و مسير به خوبی قابل تشخيص نيست. تمام فعاليتهای کارآفرينانه از يک فرآيند پيروی نمیکنند اما تحقيقات ما نشان میدهد که مراحلی که ماذيلاً ارائه میکنيم، تقريباً در اکثر کسب و کارهای روبه رشد به چشم میخورد. اندازه، سود دهی، تعهد، پيچيدگی، مقياس، ساختار سازمانی، کاهش ريسک،افزودن ارزش و درگيری کمتر مؤسس در هر مرحله وجود دارد. ما بر اين باوريم که با دانستن و درک اين مراحل کارآفرينان ، مديران کسب و کار، سرمايهگذاران و مشاوران قادر خواهند بود که تصميمات آگاهانه تر بگيرند و اغلب آنها خودشان را برای چالشهای پيش رو آماده میسازند. ۷ مرحله چرخه عمر کارآفرينیبه طور خلاصه به شرح زير است:
مرحله۱– تشخيص فرصت دوره شکل گيری تحت عنوان« قبل از آغاز» مورد تحليل واقع میشود. مرحله۲- تمرکز بر روی فرصت مورد نظر اين مرحله برای کارآفرينان اهميت زيادی دارد . مرحله۳-تعهد اغلب کارآفرينان، تشکيل کسب و کار و ترک شغل روزانه خود را تعهد به کسب و کار جديد میدانند. مرحله۴ – ورود به بازار سود دهی و موفقيت، تعيين کننده اين مرحله هستند. مرحله۵-راه اندازی کامل و رشد در اين مرحله، کارآفرين بايد يک راهکار خاص با بيشترين ميزان رشد را انتخاب نمايد. مرحله۶ – بلوغ و توسعه اکنون کسب و کار شما تبديل به رهبر بازار گرديده است. مرحله۷ – ارزش مرحله آخر مرحله بهره برداری از نتيجه کار است.
شكل گيري كارآفريني اجتماعي مرحله اول :خلق ايده يا نظر است . مرحله دوم : مطالعه يك ديده است . اين مرحله نيازمند روش جوشش فكري است . (Brain Storming). مرحله سوم: نيازمند حمايت متخصصان هرفردي ، هم چون حسابداران ، وكلا و پژوهشگران و ... است .
آرايش هاي ذهني نوين براي مديران آينده: مديران چنين فكر مي كنند كه بايد قبل از مبادرت به انجام كارهايشان ، به دنبال سطح و نقشه اي مناسب باشند. رمز موفقيت هاي فعاليت هاي خلاق در تهيه نقشه هاي مناسب جديد نهفته است . نه تكرار طرح هاي موجود كه بايد مسيري با مشخصات جديدطراحي شود. مديران سازمان هم چنان كه به پيش مي روند بايد بيافرينند. خلق نمايند، ابداع كنند و مقصد خود را كشف نمايند. مديران بايد به جاي صرف اتكا به قرار منابع انساني موجود و تنها سعي در تطبيق خود با محيط بازارهاي موجود، در صدد توسعه منابع انساني جديد باشند و لااقل تا حدودي سعي نمايند تا محيط و شرايط جديد به وجود آورند. بايد هم چنان كه پيش مي روند نقشه ها و طرح هاي نويني را ترسيم كنند.
كارآفريني مهمترين شاخص توسعه كارآفريني بعنوان يكي ازاستراتژي هاي اثربخش درمحيط عصرحاضر،الگويي كارآمد جهت حصول به اهداف توسعه اقتصادي-اجتماعي قلمداد مي گردد. فناورانه همچون ظهور و همه گير شدن تكنولوژيهاي اطلاعاتي ، نانو تكنولوژي و تكنولوژي زيستي نام گرفته و با ديگر مظاهر انقلاب ديجيتالي و الكترونيكي كه بسياري از نظامات اجتماعي بالاخص ماهيت كسب و كارها و برخي ديگر از تعاملات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جوامع را دستخوش تغييرات بنيادين قرارداده و بسياري از شالوده هاي استوار ديرين را متزلزل نموده است و با عنايت به تغييرات شتابناكي كه در عرصه هاي متعدد زندگي انساني در شرف روي دادن است و جامعه گسترده ي جهاني را با چالش هاي جدي رويارو نموده است .
امروزه از آن بعنوان موتورمحركه ي توسعه ونيز عامل ايجادمزيت رقابتي درجهت رشد وبقاي جوامع نام برده مي شود به گونه اي كه آن بعنوان يكي ازشاخصهاي مهم حتي دربين ممالك پيشرفته وتوسعه يافته موردنظر وامعان انديشمندان واقع گرديدو همه ي اين مزايا ودستاوردهاي درخشان متكي به وجودويژگي هاي متعالي درانسان هاي توانمند،متعهد،خودباور ومسئوليت پذير بنام كارآفرين كه واجد مختصات گرانسنگي همچون: پيشگامي،نوآوري وخلاقيت،آينده نگري،تعهد،اعتمادبه نفس بالا،استقلال طلبي وتعالي جويي ميباشند.
وضعيت فعلي كشور از نظر اشتغال: نيروي انساني ، مهم ترين عامل موثر در رشد و توسعه هر كشوراست و جمعيت هر جامعه به منزله ثروت ملي آن به شمار مي آيد در شرايط فعلي كشور، يكي از بحران هاي اجتماعي ، مساله اشتغال است. از اين رو مساله بيكاري در سال هاي اخير ، به عنوان يكي از چالش هاي اساسي اقتصادي و اجتماعي در زمره مهم ترين تهديدهاي امنيت و توسعه ملي مطرح شده است . بيكاري به مقياس وسيع يكي از ويژگي هاي بارز كشورهاي در حال توسعه است . ميهن اسلامي ما ايران، جمعيتي جوان دارد و جواني جمعيت هر چند سرمايه اي ارزنده از نظر منابع انساني در اختيار برنامه ريزان كشور قرا داده، اما به واسطه عدم تعادل هاي فراواني كه در اقتصاد كشور وجود دارد ، اين سرمايه انساني ، خود به معضلي تبديل شده است و قريب به 15 درصد نيروي فعال كشور بيكار هستند .
بنابر قوانين و برنامه هاي پنج ساله توسعه ، دولت بايد كوچك و كوچكتر شود و نمي توان از آن انتظار استخدام و جذب نيروهاي تازه وارد به بازار كار را داشت ، مگر در حد نيروهايي كه به سن بازنشستگي مي رسند . ضرورت توسعه كارآفريني در شرايط كنوني امروزه، جوامع با تحولات و تهديدات گسترده بين المللي روبه رو هستند . تحولات و دگرگوني هاي نظام اجتماعي- اقتصادي عصر حاضر ، ناشي از پيشرفت هاي شگرف علمي و تكنولوژيك است كه به نوبه خود به ديدگاهها، ضرورت ها و نيازهاي جديدي منجر شده است. بنابراين نوآوري، ابداع ، خلق محصولات ، فرايندها و روش هاي جديد بيش از پيش ضرورت مي يابد . براي دستيابي به اين هدف ، سياستمداران با كمك اقتصاددانان و كارگزاران به دنبال ارائه الگويي هستند كه نقش كارآفريني را در توسعه همه جانبه به ويژه اقتصاد تقويت كنند. كشورهاي پيشرفته صنعتي ، خيلي سريع توانستند نقش كارآفرينان را در توسعه اقتصادي كشف كنند و به دنبال توسعه و ترويج چنين فرهنگي در ميان مديران اقتصادي تلاش كرده و در اين راستا سياست هاي حمايتي مناسبي را در تقويت ويژگي هاي كارآفرينانه افراد و بقاي روحيه كارآفريني در سطح جامعه اتخاذ كنند.
امروزه ، همگان دريافته اند جوامعي كه بيشتر به فكر متكي بوده ان تا به منابع زيرزميني ، در بلند مدت موفق تر و سرافرازتر بوده اند. منابع زيرزميني در كشورهاي جهان سوم با وجود مزيت هاي آن ازجمله موانع توسعه يافتگي محسوب شده است. در صورتي كه نبود اين منابع در برخي از كشورها باعث شده است تا آنها با استفاده از نيروي فكر، خلاقيت و ايتكار و در يك كلمه ، كارآفريني ،از جمله كشور هاي پيشرو در جهان كنوني شوند.
کارآفرينی به عنوان سبک زندگی خوشبختانه چند سالی است که تب کارآفرينی همچون تب واقعی که علامت دفاع و واکنش طبيعی نسبت به ورود يک ميکروب خارجي است به عنوان علامت دفاع و درمان بيکاری و اشتغال زايی در چهره دولتمردان ودلسوزان نظام جمهوری اسلامی به خوبی و وضوح مشهود است . اگرچه فرصت طلبان و رانت خواران اقتصادی نيز خود را با تب مصنوعی به اين چهره نمايان ساخته اندو سيلی های زيادی به تب داران واقعي نظام وکارآفرينان اقتصاديو اجتماعی جامعه زده اند ، اما در مجموع طرح موضوع کارآفرينی در دولت و مجلس امری مبارک و خير است نيز می شود . کارآفرينی اگرچه يک شغل نيست و ترويج فرهنگ آن در جامعه ، ابتدا موجب افزايش بيکاری می شود ، اما موتور توسعه است و بيکاری های پنهان را نه تنها آشکار و درمان می کند ،بلکه باعث پيشگيری از آن .
انجام کارهايش . لذا کسی که دارای ويژگی های کارآفرينانه است الزاما نبايد وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرينی شود بنابراين می توان گفت : کارآفرينی يک شغل نيست که فقط در بعد اقتصادی و آن هم در حوزه کسب و کار مطرح باشد بلکه فراتر از آن يعنی يک سبک زندگی يا يک فرهنگ است که همواره همراه کارآفرين است و بر تمام شئونات زندگی او تاثير می گذارد؛ از جهان بينی و ايدئولوژی و انتخاب دين وی گرفته تا انتخاب همسر ، شغل و حرفه و روش انجام کارهايش . لذا کسی که دارای ويژگی های کارآفرينانه است الزاما نبايد وارد حوزه کسب و کار و بعد اقتصادی کارآفرينی شود . برای رسيدن به کمال ،اساس آن است بطور کلی می توان گفت کارآفرينان به سبک خاصی زندگی می کنند، با عينک خاصی به جهان نگاه می کنند و به روش خاصی با مسائل و مشکلات و پديده ها برخورد می کنند .آنها يک زندگی کارآفرينانه دارند که ممکن است در اين زندگی کسب و کار کارآفرينانه ای داشته باشند يا نداشته باشند.مشخصات چنين زندگی ذيلا توضيح داده می شود. زندگی کارآفرينانه زندگی کارآفرينانه زندگی است که جستجوگری ،تکاپو و تلاش مستمر و بی وقفه برای رسيدن به کمال ،اساس آن است
زندگی ای که بايد دائما درجستجوی ميان برها باشی و خلاقيت جوهره آن است. زندگی که در آن شوق و صراحت و نشاط و صداقت و مثبت انديشی آذوقه راه و سفر است . .زندگی که در آن ارزش فرصت ها بسيار بيشتر از ارزش طلاست . زندگی که در آن امروزت با فردايت يکسان نيست و هر لحظه بايد تصميمی جدی و سرنوشت ساز بگيری . زندگی که بی توجهی به شرايط محيطی هر لحظه نقاط قوتت را تبديل به نقاط ضعف می کند.زندگیای که در آن شکست مفهومی ديگر دارد و گاهی بايد عمدا راه اشتباه را طی کنی تا به جواب درست برسی . زندگی که در آن عشق رسيدن به مقصد خواب را از چشمانت می گيرد و برای موفقيت حتما بايد اول طعم شکست را بچشیو......
بله زندگی کارآفرينانه زندگی ای است که کانون توجه افراد بيشتر به سمت فرصت ها هدايت می شود تا تهديد ها وبا مهارت های خاصی تهديدها به فرصت تبديل می شوند و افراد به خوبی می دانند که فرصت ها دير به دست می آيند و زود از دست می روند .
خانواده و كارآفريني كار آفريني مفهومي است كه همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروري بر ادبيات كارآفريني نشان ميدهد كه مفهوم كارآفريني براي اولين بار توسط اقتصاددانان مطرح شد. سپس با توجه به اهميت و نقش كارآفريني در شكلگيري تحولات اقتصادي در جوامع، دانشمندان علوم اجتماعي نيز به بررسي ويژگيهاي فردي و اجتماعي كارآفرينان پرداختند. خانواده، كانوني است كه در شكلگيري اين ويژگيها، ميتواند نقش حياتي ايفا كند. در جوامع سنتي كه مردان نقش «نانآوري» و زنان نقش «خانهداري و تربيت فرزندان» را بر عهده داشتند، انتقال ايده كسب و كار بيشتر از طرف مرد صورت ميگرفت؛ ساختار جديد خانواده درجامعه امروز و به تبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوههاي تازهاي از بروز خلاقيت و نوآوري را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد. بدنبال اين تغيير نگرش؛ شيوه توليد، سبك زندگي و نقشهاي والدين در درون خانواده نيز دچار دگرگوني شد. به شكلي كه هر كدام از والدين با رفتار خود ميتوانند در رشد اعتماد به نفس،خلق ايدههاي جديد در خانواده و تعيين مسير شغلي فرزندان، نقشهاي اساسي را ايفاء كنند.
اگر خانواده را از ديدگاه نهادي مورد بررسي قرار دهيم به اين نتيجه ميرسيم كه كه خانواده از نظر كمي و كيفي ميتواند كانون اصلي انديشه كار و تلاش و پرورش روحيه خلق ايده و كار در افراد باشد. تحقق اين امر مستلزم توجه ويژه والدين به ابعاد و ساحتهاي حيات فردي فرزند از هنگام تولد تا زمان تكوين شخصيت اوست. وقتي پدر يا مادر همچون الگويي تلاشگر و مؤثر در عرصه كار و توليد در جامعه ظاهر شوند،كاركردهاي مثبت ناشي از فعاليت آنها فرزند را به سمت و سويي ترغيب مينمايد تا ذهن خود را به صورتي منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدين و يا حرفهاي جديدتر سوق دهد. براي چنين فردي دستيابي به منابع اقتصادي ناشي از كار و تسخير فضاهاي جديد، ارزش تلقي ميشود. چنين طرز تلقي از دنياي پيرامون، ذهن فرد را نسبت به خلق ايدهاي نو و استقلال اقتصادي و كسب موفقيت، دگرگون ميسازد. در اين مرحله، نوجوان يا جوان ايدهكاري خود را با خانواده در ميان ميگذارد چه بسا بتواند از تجربيات و رهنمودهاي والدين و احتمالاً حمايت مالي و اجتماعي آنها بهرهمند شود.
اينجاست كه معيارها و ارزشهاي خانواده براي فرزند ملاك عمل و چراغ راه او در مسير كار و تلاش واقع ميشود. وظيفه والدين در چنين شرايطي تشريح ابعاد گسترده فعاليت اقتصادي به عنوان ارزش بنيادي براي فرزند و هدايت او در مسير مطلوب، آغاز توأم با موفقيت را در راهاندازي كسب و كار به همراه خواهد داشت. ميزان تحصيلات، نوع شغل والدين، ساخت خانواده، روابط خانوادگي (خصوصاً رابطه والدين با فرزندان)، درآمد خانواده و ميزان برخورداري از امكانات رفاهي در شكلگيري «فرهنگ كار» در خانواده ميتواند تأثير داشته باشد. انسانهاي متفاوت، توانمنديهاي متفاوتي دارند كه اگر از همان دوران نوجواني در مسير مشخص هدايت شوند، ميتوانند با خلق ايدههاي جديد خود، تغيير در روند توليد و بالطبع تغيير در فرآيند تكنولوژي را آسان كنند.
مراحل توسعه كارآفريني توسط خانوادهبه طور خلاصه بيان مي كنيم: 1 ـ مراحل نهادينه كردن «فرهنگ كارآفريني» 2ـ تعيين مسير شغلي 3ـ توانمندسازي ( يادگيري فنآوريهاي جديد) 4ـ راهاندازي و اداره كسب و كار اقتصادي
نتيجه گيري كارآفريني، كانون و مركز ثقل كار و تلاش و پيشرفت در عصر مدرنيته تلقي ميشود. ما بدون توجه كافي به مقوله «توسعه فرهنگ كارآفريني» نميتوانيم به شاخصهاي رشد و توسعه كه از طريق تغيير در روند توليد، بهرهوري و توان افزايي فني و صنعتي در عرصه اقتصاد حاصل ميشود، دست يابيم. در گذر از مرحله سنتي به صنعتي بايد به توانمنديها و قابليتهاي فردي كارآفرينان در بهرهگيري از منابع طبيعي و بكارگيري تكنولوژي مدرن اهتمام ويژهاي قائل شويم. زيرا، آنها با بكارگيري روشهاي جديد در بازار، خود را براي استفاده بهينه از ابزار و دستيابي به كيفيت مطلوب كالا و خدمات آماده ميسازند. كارآفريني، فرآيندي اكتسابي است و خانواده در شكلگيري اين فرآيند نقش اساسي را ايفاء ميكند. زيرا، خانواده ميتواند عنصر پويايي و تحرك را به ژرفاي وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزريق كند به شكلي كه «فرد» و «جامعه» در محيطي هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهاي اجتماعي نوآورانه شكل گيرد. نقش و اهميت خانواده به عنوان كانون انديشه نوگرايي، در ايجاد روحيه خلاقيت و نوآوري در افراد، گسترش روحيه كارآفريني و توسعه كسب و كار جديد در جامعه، انكار ناپذير است، به طوري كه درزمينه فعاليت اقتصادي، خانواده ميتواند انديشه افراد تحت نفوذ خود را به سمت و سويي سوق دهد كه آنها را از مشكلات پيشرو از جمله؛ بيكاري، فقر، اعتياد، فساد و... برهاند و آنها را در مسيرهاي شغلي كه مولد سرمايه و فرصتهاي جديد است،هدايت نمايد. زيرا، خانواده علاوه بر نقش توليد نسل و پرورش ابعاد عاطفي و اخلاقي فرزندان، به عنوان كانوني براي رشد و پرورش انديشه خودباوري، اعتماد به نفس و خودشكوفايي در فرزندان، نقش بسيار مؤثري در راهاندازي كسب و كار اقتصادي و توسعه فعاليتهاي شغلي در جامعه خواهد داشت .
منابع www.karafariny.com www.karafarini.ut.ac.ir www.eshteghal.ir www.karafarini.gov.ir www.nipo.ir