2.16k likes | 2.57k Views
انديشه اسلامي 1 تهيه كننده: زهرا خيراللهي گروه معارف اسلامي دانشگاه پيام نور. اهداف كلي خدا شناسي و فرجام شناسي. اهداف رفتاري آشنايي با: 1- انسان و ايمان 7- معاد 2- ايمان 8- مرگ 3- مبدا 9- بعد از مرگ
E N D
انديشه اسلامي1 تهيه كننده: زهرا خيراللهي گروه معارف اسلامي دانشگاه پيام نور
اهداف كلي خدا شناسي و فرجام شناسي
اهداف رفتاري آشنايي با: 1- انسان و ايمان 7- معاد 2- ايمان 8- مرگ 3- مبدا 9- بعد از مرگ 4- صفات خدا 10- بهشت و جهنم 5- مسئله شر 6- توحيد و عبادت
بخش يكم انسان و ايمان
بخش يكمفصل اول انسان
الف) خود شناسي از مسائل مهم انسان و شايد مهمترين آنها، شناخت خود انسان است. دعوت به شناخت انسان از توصيه هاي مهم پيامبران الهي، عارفان، عالمان اخلاق و فيلسوفان است. اگر انسان با تامل استعدادها و امكاناتي كه براي رشد او آفريده شده است، بشناسد، بهتر مي تواند سرمايه هاي وجودي خود را به كمال برساند.
الف) خود شناسي قرآن و روايات اسلامي، انسان را به خود شناسي دعوت مي كنند. قرآن مي فرمايد: • انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است. (طارق-5) • آيا انسان به ياد نمي آورد كه ما او را آفريديم و حال آنكه چيزي نبوده است؛ (مريم-67) • اي كساني كه ايمان آورده ايد! به خود بپردازيد....(مائده-105)
الف) خود شناسي امام علي (ع) مي فرمايد: ((كسي كه به خود شناسي دست يابد، به بزرگترين سعادت و كاميابي رسيده است.)) در تاريخ فلسفه، خودشناسي، از نظريات اساسي سقراط بوده است. ايمانوئل كانت فيلسوف بزرگ مغرب زمين مي گويد: ((انسان قبل از هر چيز بايد به ارزيابي و شناخت دقيق توانايي خود بپردازد))
الف) خود شناسي 1- مقدمة كمال انساني نقطه آغاز شناخت سرمايه هاي وجودي انسان است. انسان مي تواند از خود بپرسد: • آيا حد وجودي انسان در حد ساير حيوانات است يا قدرت تعالي و رشد پرواز كردن دارد؟ • اگر قدرت پرواز كردن به عالم ملكوت را دارد تا چه حد مي تواند پرواز كند؟ • آيا انسان جز بدن مادي، حقيقت ديگري به نام روح هم دارد؟ پاسخ به اين سؤالات مقدمة تكامل انساني است.
الف) خود شناسي 2- پيش درآمد جهان شناسي انسان بايد ابتدا قوا و ابزار شناخت خود و گستره و مرزهاي آن را بشناسد تا بعد به شناخت جهان دست يابد. اميرالمومنين علي (ع) مي فرمايند: ((كسي كه خود را نمي شناسد، چگونه غير از خود را تواند شناخت؟)) ((كسي كه خود را بشناسد، ديگري را بهتر مي شناسد و كسي كه به خود جاهل است، به ديگران جاهل تر است.))
الف) خود شناسي 3- مقدمة خداشناسي امير مؤمنان علي (ع) مي فرمايد: هر كس خود را بشناسد، پروردگارش را مي شناسد. جنبه هاي گوناگون خود شناسي : از آنجا كه فطرت آدمي با معرفت خدا عجين است، دعوت به خود شناسي در واقع دعوت به خداشناسي است. بنابراين، خود شناسي، مقدمة محبت و معرفت به خداست.
الف) خود شناسي 3- مقدمة خداشناسي جنبه هاي گوناگون خود شناسي : وجود انسان، وجودي وابسته و ممكن الوجود است و چنين موجودي نمي تواند، آفرينندة خود باشد و وابستگي انسان به خدا مشهود است. قرآن مجيد مي فرمايد: ((اي مردم! شما به خدا نيازمنديد و خدا است كه بي نياز و ستوده است.))
الف) خود شناسي 3- مقدمة خداشناسي جنبه هاي گوناگون خود شناسي : اگر انسان ساختار پيچيدة خود را مورد تامل قرار دهد، به ناظمي حكيم و عليم كه چنين ساختاري را پديد آورده است، آگاه مي گردد. قرآن مجيد مي فرمايد: ((و در زمين آياتي براي جويندگان يقين است و در وجود شما؛ آيا نمي بينيد؟!.))
الف) خود شناسي 4- حلال مشكلات انسان بسياري از مشكلات انسان ناشي از خود ناشناسي است. اگر آدمي نقش خود را در زندگي، حقيقت واقعي خود، هدف خلقت، رابطه اش با خدا، نقش اخلاق نيكو و ... را بداند، بسياري از مشكلاتش حل گشته و زندگي سعادت آميزي را براي خود رقم مي زند.
ب) حقيقت انسان در باره حقيقت انسان دو ديدگاه وجود دارد: 1- مادي: كساني كه هستي را با ماده برابر مي دانند يا انسان را پديده اي كاملاً مادي تلقي مي كنند، تمام قوانين حاكم بر حقيقت انسان را مادي مي دانند. 2- الهي: اين گروه علاوه بر بعد مادي انسان، بعد غير مادي او را نيز اعتقاد دارند، و براي انسان علاوه بر بدن مادي، حقيقتي به نام ، روح، قائلند.
ب) حقيقت انسان قرآن در آياتي به دو ساحتي بودن انسان (روح و بدن)، تصريح مي فرمايد: • سپس خدا، اندام انسان را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد. (سجده – آيه 9) • خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامي باز مي ستاند. (زمر – 42) • بگو: فرشتة مرگ كه بر شما گمارده است شماها را مي ستاند و آنگاه به سوي پروردگارتان بازگردانده مي شويد. (سجده – 11)
ب) حقيقت انسان قرآن در آياتي به دو ساحتي بودن انسان (روح و بدن)، تصريح مي فرمايد: • و هنگامي كه پروردگار به فرشتگان گفت: من بشري را از گلي خشك، از گلي سياه و بدبو خواهم آفريد. پس وقتي آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد. (حجر – 28و29) • هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپنداريد؛ بلكه زنده اند، كه نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند. ( آل عمران – 169)
ب) حقيقت انسان 1- بعد ادراکي انسان بعد ادراكي انسان در دو حوزة نظر و عمل فعاليت مي كند.اگر متعلق شناخت، اشياء، آنگونه كه هستند يا خواهند بود، باشد، به آن حوزة شناخت نظري مي گويند. ولي اگر متعلق شناخت، عمل انساني از جهت خوب و بد، يا بايدها و نبايدها باشد، به آن حوزة شناخت عملي مي گويند.
ب) حقيقت انسان 1- بعد ادراکي انسان ادراك نظري شناختي كه براي انسان حاصل مي شود، يا از طريق صورت ها و مفاهيم ذهني است كه علم حصولي نام دارد. انسان مستقيماً به متعلق شناخت و يا وجود واقعي و عيني آن آگاهي دارد كه به آن علم حضوري مي گويند. امام علي (ع): ((من خدايي را كه نبينم عبادت نمي كنم؛ البته نه با چشم سر، بلكه با چشم قلب.))
ب) حقيقت انسان 1- بعد ادراکي انسان قواي علم حصولي قواي حس: بسياري از صورتهاي ذهني از طريق حواس پنجگانه به ما مي رسند. قوة عقل: اين قوه توانايي درك مفاهيم كلي را دارد؛ مانند مفهوم انسان، كتاب... عقل از طريق استدلال و قياس و برهان به معلومات جديدي مي رسد. رياضيات و فلسفه مصداق بارز معرفت عقلاني اند. به معلوماتي كه توسط اين قوه كسب ميشوند معلومات عقلاني مي گويند.
ب) حقيقت انسان 1- بعد ادراكي انسان ادراك عملي شناختي كه در حوزة عمل يعني بايدها ونبايدها و خوبها و بدها است، حوزة شناخت عملي مي گويند؛ مانند اينكه عدالت خوب است يا انسان بايد راست بگويد. به تعبيري، حكمت عملي عبارت است از علم به تكاليف و وظايف انسان. علوم تربيتي . مكاتب تعليم و تربيت در شمار مجموعة معرفت يا حكمت عملي اند؛ زيرا به عمل آدمي ارتباط دارند.
ب) حقيقت انسان 2- بعد گرايشي انسان بعد گرايشي، همان تمايلاتي اند كه با روح انسان سرشته شده اند. هر انساني ذاتاً از اين گرايشها – هر چند در حد بسيار ضعيف و نهفته- بهره مند است و آنها را به طور بديهي احساس مي كند. اين تمايلات بر اثر عوامل خارجي و القائات محيط و جامعه و تربيت پديد نيامده اند.
ب) حقيقت انسان 2- بعد گرايشي انسان گرايشهاي انسان به دو دسته تقسيم مي شوند: 1- گرايش هاي حيواني: اين گرايش ها ميان حيوان و انسان مشترك اند. مانند: گرايش به حفظ ذات و صيانت از خود و ميل به جنس مخالف، اين گرايش ها را غريزه هم مي گويند.
ب) حقيقت انسان 2- بعد گرايشي انسان گرايشهاي انسان به دو دسته تقسيم مي شوند: 2- گرايش هاي انساني: گرايش ها و تمايلاتي اند كه به انسان اختصاص دارند و يا دست كم نشانه هاي آنها در حيوانات كمتر مشاهده مي گردد. از گرايش هاي اصيل انسان، ميل و محبت به خداست كه از وي جدايي ناپذير است. امام علي (ع): ((خداوندا! تو قلبها را برمحبت خود آفريده اي.))
بخش يكمفصل دوم ايمان
الف) معناي ايمان ايمان امري است معنوي و حالتي روحي كه جايگاه آن قلب آدمي است. تعريف: ايمان مصدر باب إفعال و از ريشه امن (امنيت يافتن) است كه به معناي جاي گير شدن اعتقاد در قلب، يا تصديق چيزي با اطمينان و نيز وثوق به چيزي يا كسي است و در هر دو معنا، مفهوم ايمني در كار است. امام رضا (ع) در باب تعريف ايمان فرموده اند: ((ايمان تصديق قلبي و اقرار زباني و عمل به اركان و اعضاست.))
الف) معناي ايمان تعريف مؤمن: معناي خاص واژه ايمان، اعتقاد و تصديق قلبي به خدا، روز قيامت، كتب آسماني، ملائكه و پيامبران و به تعبيري امور غيب است و كسي را كه به همه اين امور تصديق و اعتقاد قلبي دارد و در عمل نيز پايبند به آنهاست ((مؤمن)) مي گويند.
الف) معناي ايمان 1- ايمان و معرفت از ديدگاه قرآن، ايمان مبتني بر علم و معرفت است، ولي چنين نيست كه اگر معرفت و علم وجود يابد ايمان نيز ضرورتاً وجود پيدا كند. قرآن از نمونه هايي ياد مي كند كه در آنجا علم هست ولي ايمان نيست: هنگامي كه قوم بني اسرائيل معجزات روشن موسي را ديددند به انكار برخاستند، قرآن مي فرمايد: و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روي ظلم و تكبر آن را انكار كردند.
الف) معناي ايمان 1- ايمان و معرفت * شيطان با آنكه از عظمت خدا، آگاه بود و هزاران سال بندگي خدا مي كرد، سرانجام ايمان خود را از دست داده و راه كفر و عناد را پيشه كرد و به اغواگري مردم پرداخت. در اسلام، ايمان مبتني بر شناخت و معرفت است؛ ولي در مسيحيت، انسان بايد نخست ايمان بياورد تا بفهمد نه اينكه نخست بفهمد و سپس ايمان بياورد.
الف) معناي ايمان 2- ايمان و عقل اسلام معتقد است كه عقل و دين دو موهبت الاهي است كه خداوند به بشر ارزاني داشته است و آدمي با دين مي تواند به سعادت جاودانه برسد. عقل، دين را، و دين، عقل را تأييد مي كند. قرآن از نمونه هايي در باب عقل ياد مي كند: * ما قرآن را به زبان عربي نازل كرديم؛ شايد تعقل كنيد. ( يوسف – آيه 2) * بدترين جنبندگان نزد خدا كساني هستند كه كر و لال اند و اصلاً تعقل نمي كنند. (انفال- 22)
الف) معناي ايمان 2- ايمان و عقل آنگاه گويند كه اگر ما سخن انبيا را شنيده بوديم يا به دستور عقل رفتار مي كرديم، امروز از دوزخيان نبوديم. ( ملك – 2) و هنگامي كه به آنها گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است، پيروي كنيد! مي گويند: نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروي مي نماييم. آيا پدران آنها، چيزي نمي فهميدند و هدايت نيافتند. (بقره – 170)
الف) معناي ايمان 2- ايمان و عقل روايات اسلامي نيز اهميت فراواني به عقل و تعقل مي دهند، به گونه اي عقل را حجت باطني و راهنماي مؤمن مي دانند. 1- امام كاظم (ع) مي فرمايند: ((خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و ظاهري و حجت باطني. حجت آشكار، رسولان و انبيا و امامانند و اما حجت باطني ، عقلها هستند. 2- امام صادق (ع): ((عقل راهنماي مؤمن است.)) و ((هركس عاقل است دين دارد و كسي كه دين دارد به بهشت مي رود.))
الف) معناي ايمان 3- ايمان و عمل از ديدگاه اسلام ايمان و عمل ارتباط تنگاتنگي دارند. از روايات بر مي آيد كه عمل نمود ظاهري ايمان است و اگر عمل نباشد، آشكار مي شود كه ايمان در قلب ريشه ندوانيده است. عمل بدون ايمان نزد خداوند مانند خاكستري كه در روز طوفاني هيچ اثري از آن باقي نماند.
الف) معناي ايمان 3- ايمان و عمل خدا در قرآن مي فرمايد: ((باديه نشينان گفتند: ايمان آورديم. بگو، ايمان نياورده ايد، بلكه بگوييد اسلام آورده ايم.)) از امام صادق پرسيدند كمترين مرتبة ايمان چيست؟ فرمود: ((اينكه آدمي به وحدانيت خدا و بندگي و رسالت محمد(ص) گواهي دهد و اطاعت از حق را بپذيرد و امام خود را بشناسد. هرگاه چنين كرد، او مؤمن است.))
الف) معناي ايمان 3- ايمان و عمل امام علي (ع) مي فرمايند: ((اگر ايمان تنها بر زبان آوردن شهادتين بود، روزه و نماز و هيچ حلال و حرامي تشريع نمي گشت.)) قرآن دربارة عمل بدون ايمان مي فرمايد: ((داستان اعمال كساني كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، داستان خاكستري است كه در روز طوفاني بادي سخت بوزد كه هيچ از آن خاكسترها را نمي توانند كسب كنند.))
الف) معناي ايمان 4- ايمان و اختيار ايمان و كفر دو امر اختياري است و آدمي بايد با تأمل و تفكر به دين حق ايمان بياورد و سعادت دنيا و آخرت خويش را تأمين كند و مي تواند از سر اختيار كفر بورزد و دين خدا و راه هدايت را انكار كند و سرنوشت هلاكت باري براي خود رقم زند.
الف) معناي ايمان 4- ايمان و اختيار قرآن درباره اختياري بودن به صراحت بيان مي نمايد: ((بگو، دين حق، همان است كه از جانب پروردگار شما آمد. پس هركه مي خواهد ايمان بياورد و هر كس مي خواهد كافر گردد.)) ((كساني كه آيات ما را دروغ شمردند و از پذيرفتن آنها تكبر ورزيدند، درهاي آسمان بر ايشان گشوده نمي شود و در بهشت در نمي آيند و ...))
ب) متعلقات ايمان 4- ايمان و اختيار قرآن در آيات متعددي متعلقات ايمان را بر شمرده كه برخي از انها عبارتند از: 1- ايمان به خدا 2 - ايمان به آخرت 3- ايمان به رسالت پيامبر و ايمان به انبياي گذشته 4- ايمان به قرآن و كتب الهي پيشين 5- ايمان به ملائكه 6- ايمان به امامت 7- ايمان به عالم غيب
ب) متعلقات ايمان 4- ايمان و اختيار ايمان به خدا و رسالت و معاد جزء اصول دين هستند و از اهميت ويژه اي برخوردار است و ديگر متعلقات از لوازم اعتقاد به اصول هستند. قرآن مي فرمايد: ((بگوييد هيچ معبودي جز خداي يگانه نيست تا رستگار شويد.))
ج) درجات ايمان ايمان حقيقتي است داراي درجات مختلف و چنين نيست كه اهل ايمان در درجه ايمان يكسان باشند. مرتبة برتر ايمان، آن است كه فرد به درجة عصمت مي رسد و هدفي جز رضايت خداوند ندارد. از آنجا كه ايمان مبتني بر معرفت است و جلوة آن، عمل صالح است، چون معرفت مؤمن عميق تر گردد و عمل صالح او بيشتر شود، ايمان او نيز استواري بيشتري مي گيرد.
ج) درجات ايمان خدا در سوره انفال، آيه دوم مي فرمايد: ((مؤمنان كساني هستند كه چون خدا ياد شود، دلهايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مي كنند.)) خدا در سوره فتح آيه چهارم مي فرمايد: ((او است آن كس كه در دلهاي مؤمنان آرامش فرو فرستاد تا ايماني بر ايمان خود بيفزايند.))
ج) درجات ايمان مؤمن براي اينكه ايمان خويش را توانمندتر سازد، بايد امور ذيل را رعايت كند: 1- در برابر اوامر و نواهي خداوند تسليم محض گردد؛ نه آنكه به برخي احكام ايمان آورد و به برخي ديگر كفر بورزد؛ 2- به متعلقات ايمان، علم يابد و بر اين علم خويش پيوسته بيفزايد و دلايل متقن و روشني براي آن پيدا كند و اگر با شبهاتي مواجه است، با دلايل روشن، آنها را از ميان بردارد؛
ج) درجات ايمان مؤمن براي اينكه ايمان خويش را توانمندتر سازد، بايد امور ذيل را رعايت كند: 3- به متعلقات ايمان بيشتر توجه كند و پيوسته به ياد خدا و قيامت باشد؛ 4- بكوشد تا به لوازم ايمان پايبند باشد. 5- ايمان خود را به ظلم نيالايد و حقوق ديگران را رعايت نمايد. 6- با تهذيب نفس، زمينة رشد ايمان را در نفس خود تقويت نمايد.
بخش دوم مبدأ
بخش دومفصل اول اثبات وجود خدا
از موضوعات بنيادي و بسيار مهمي كه انديشة بشر را همواره به خود مشغول داشته و نيز موضوع محوري همة اديان، وجود خدا است. برخي از فيلسوفان و متكلمان مسلمان وجود خدا بي نياز از دليل و به تعبيري ((فطري)) مي دانند. قرآن در سورة ابراهيم آيه 10 مي فرمايد: ((مگر دربارة خدا- پديد اورندة آسمانها و زمين – ترديدي هست؟))
قرآن در سورة روم آيه 30 مي فرمايد: ((پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست. اين است آيين استوار، ولي بيشتر مردم نمي دانند.)) اميرالمؤمنين علي (ع) خطاب به پيشگاه الهي مي فرمايد: ((خدايا! تو قلبها را با ارادت و محبت خود و عقلها را با معرفت خود سرشته اي.))
الف) برهان فطرت راه شناخت خدا دو نوع است: سير در آفاق - سير در انفس از راه سير آفاق، انسان با مشاهدة مخلوقات و تدبر در حدوث و امكان و نظم پديده ها به وجود خالق و مدبري دانا و توانا پي مي برد. از راه سير انفس با تأمل در خود در مي يابد كه نسبت به خدا شناخت قلبي و بي واسطه دارد و در برابر چنين خدايي كه كمال مطلق است سر تعظيم فرود مي آورد.
الف) برهان فطرت 1- معناي فطرت مادة ((فطر)) در اصل به معناي آغاز و شروع است و به همين دليل به معناي خلق نيز به كار ميرود؛ بر اين اساس مي توان گفت، فطرت به معناي حالت خاصي از شروع وجود و آغاز و به بيان ديگر، نوعي از آفرينش است.
الف) برهان فطرت 1- معناي فطرت ويژگي هاي امور فطري: 1- در همة افراد آن نوع يافت مي شوند، هر چند كيفيت آنها از نظر شدت و ضعف متفاوت است؛ 2- همواره ثابت اند، نه اينكه در برهه اي از تاريخ اقتضاي خاصي داشته باشند؛ 3- نياز به تعليم و تعلم ندارند.