50 likes | 306 Views
در. در غروب يك روز شنبه ، پرنده اي كه براي پيدا كردن غذا ، يك راه طولاني رو سپري كرده در مسیر بازگشت هنگام عبور از اتوبان با ماشینی در حال حرکت برخورد مي كنه و مي ميره !.
E N D
در در غروب يك روز شنبه ، پرنده اي كه براي پيدا كردن غذا ، يك راه طولاني رو سپري كرده در مسیر بازگشت هنگام عبور از اتوبان با ماشینی در حال حرکت برخورد مي كنه و مي ميره !
پرنده دیگری(احتمالا جفت پرنده مرده) با دیدن این صحنه با هل دادنپرنده مرده به جلو سعی می کنه که به اون کمک کنه تا از وسط اتوبان خارج بشه ، و ازاونجا دور بشن !
مدتی نمی گذره که اتومبیل دیگه ای به سمت پرنده مرده میاد و اونو بهوسیله باد چند قدم اون طرفتر پرتاب می کنه به طوريکه پرنده مرده به پشت میفته! پرندهدومی دوباره سعی خودشو آغاز میکنه و می خواد که اونو برگردونه که بتونه پرواز کنه و از اونجا نجات پیدا کنه ! وقتي نتيجه نمي بينه ،فریاد می زنه که: چرا بلند نمیشی؟ اما پرنده مرده دیگه صدای اونو نمی شنوه!
ماشین ها یکی پس از دیگری در حال عبور از کنار پرنده مرده بودن و هرکدوم اونوبه سمتی پرتاپ می کردن و پرنده دومی به سرعت اونو دوباره به حا لت اولش بر می گردوند تا بتونن از اونجا فرار کنن!... پرنده ی دیگه ای نزدیک پرنده دومی میشه و میگه که اون مرده و دیگهباید ازش دل بکنی! اما پرنده دومیهمچنان ادامه مي ده!
آیا آدما هم می تونن چنین کاری رو انجام بدن؟ پرنده عاشق همه انرژی خودشو مصرف می کنه، اما!...