130 likes | 364 Views
چگونه آغا محمد خان به سلطنت رسید. سید آریا حسنلی 3/1 معلم راهنما(؟):استاد هیوا سعیدپور. قاجار از کجا؟.
E N D
چگونه آغا محمد خان به سلطنت رسید سید آریا حسنلی 3/1 معلم راهنما(؟):استاد هیوا سعیدپور
قاجار از کجا؟ سلسله ی قاجار به وسیله ی آغا محمد خان قاجار در سال 1210 ه.ق با تاج گذاری او شد. سلسله ی قاجاریه منسوب است به ایل قاجار از طوایف قزلباش که نسب خود را به شخصی به نام قاجاراز روسای ایل جلایر مغول می رساند . کلمه قاجار ظاهرا مشتق از قجر است.که در ترکیب جغتایی به معنی تندرو آمده است . گویند طایفه ی قاجار در ضمن هجوم های مغول به آسیای صغیر آمده در بلاد شام و ارمنستان سکونت جستند امیر تیمور پس از لشکر کشی 803 ه.ق به شام و آسیای صغیر آن ها را با جمعی از ترکمانان مانند طوایف شاملو و روملو به ایران آورد واز آن ها جمعی به ترکستان رفتند و عده ای در حدود گنجه و ایروان و غره باغ سکونت گرفتند
مقارن ظهور شاه اسماعیل صفوی جمعی از این طایفه به خدمت او در آمدند و به قزلباش پیوستند . شاه عباس صفوی آن ها را به سه قسمت کرد (995 ه.ق). و هر دسته را در جایی از حدود مرز هایی از ایران نشاند . یکی را در حدود مرو مقابل ازبک ها جای داد دسته ی دیگر را در گنجه و ایروان در برابر طوایف سلحشور آن ناحیه نشاند و دسته سوم را در حدود استر آباد در قلعه مبارک آباد که تازه ساخته شده بود مقابل ترکمانان مقر داد. طوایف قاجار حدود ترکستان و مرو با آن که بعد از صفویه جزو سپاه نادر شدند اهمیت و اعتباری نیافتند اما قاجار استر آباد به تدریج قدرت و حیثیت بسیار به دست آوردند . قاجار استر آباد خود به دو دسته ی یوخاریباش و اشاقهباش منقسم شد و در آغاز روسای یوخاریباش روسای کل بودند.
در اواخر عهد صفویه فتحعلی خان قاجار پسر شاه قلی خان از طایفه اشاقهباش به اردوی شاه طهماسب دوم صفوی پیوست و به تحریک و امر نادر شاه به قتل رسید (در 1139 ه.ق ). پسرش محمد حسن خان قاجار بعد از قتل نادر به دعوی سلطنت پرداخت و چندی معارض کریم خان زند بود و عاقبت کشته شد (1172 ه.ق) از پسران او حسین قلی خان جهان سور در عهد کریم خان و پس از وفات(1193 ه.ق).کریم خان ،آغا محمد خان قاجار به دعوی سلطنت بر آمدند .
جنگ اول 1203 آغامحمد خان چون به روحیه سپاهیان زند و طرز فکر امرا و خانزادگان زندیه آشنا بود و لطفعلیخان را جوانی بی تجربه وکم خرد می پند اشت بلافاصله پس از اعلام سلطنت وی با سپاهی مرکب از ایالات قاجار و ترکمان و افشار و افغان از پناهگاه خود خارج شد و برای تعقیب منظور خویش که تصرف شیراز و درهم شکستن قدرت زندیه بود با سرعت به جانب فارس روانه شد. اولین برخورد سپاه قاجار با لشکر لطفعلیخان در هزار بیضا 32 کیلومتری شیراز فقط تماس مختصری بود ولی نبرد قطعی در 12کیلومتری آن شهر آغاز شد و لطفعلیخان با جسارت و تهور بی نظیری جناح راست اردوی قاجار را درهم شکست! ولی بی ثباتی محمد خان زند عموی وی در برابر حملات سپاه قاجار باعث تفرقه لشکرگردید و هرچند وی پافشاری کرد به جایی نرسید، وناچار به شیراز برگشت و آن شهر به محاصره سپاهقاجار درآمد و چون آغامحمدخان نتوانست بربرج و باروی مستحکم شیراز رخنه کند، آن شهر را پس از یکماه محاصره رها نمود و به تهران که مرکز عملیات جنگی وی بود بازگشت.
خبط سیاسی و نظامی لطغعلیخان باردیگر موجبات ضعف دولت زندیه و تقویت حریف او را فراهم آورد. لشکرکشی پادشاه زند به کرمان و محاصره چهار ماهه و فرا رسیدن زمستان که منجر به نابودی عده کثیری از سپاهیان و بروز قحط و غلا در اردو گردید و بازگشت نومیدانه لطفعلیخان و سپس مواجه شدن وی با اختلاف وکشمکش بین حاجی ابراهیم خان کلاتنر و سرداران و خانین زند پایه قدرت و نفوذ سیاسی او را بکلی متزلزل ساخت و در این مدت آغامحمد خان با خیال آسوده به تجهیز سپاه پرداخت و خود را برای حمله شدید تری به فارسآماده نمود.
جنگ دوم 1205-1206 این جنگ را چه از لحاظ طول مدت و چه از نظر حوادث و میدانهای جنگ می توان یک نبرد بزرگ میان دو حریف دانست. کوشش اولیه آغامحمدخان در این لشکرکشی فتح شیراز و دستگیر کردن لطفعلی خان بود. خیانت و دورویی حاجی ابراهیم خان کلانتر که در غیاب لطفعلی خان حکومت فارس را برعهده داشت وسایل پیشرفت خان قاجار را فراهم ساخت. یکبار سپاه زند با توطئه و دسیسه برادر و فرزند کلانتر در نزدیکی شهرضا (در محل سمیرم علیا) از هم پاشیده شد و لطفعلی خان برای نجات شیراز با سرعت به آن شهر بازگشت ولی کلانتر که با خان قاجار روابط محرمانه برقرارکرده بود، کلیه قوای موجود در فارس را تا حدی که می توانست در راه کارشکنی برای شاهزاده زند به بکار برد و حتی با دادن پول و رشوه سران ایلات عرب و طوایف دشتی و تنگستان را از همراهی و مساعدت با لطفعلی خان بازداشت معذالک با کوشش و هنرنمایی لطفعلی خان عده ای از افراد جنگی سواحل خلیج فارس به او پیوستند.
در این نبرد عجیب،که هیچ گونه تناسبی از لحاظ تعداد افراد جنگی میان دو حریف وجود نداشت ،هم رشادت و جسارت لطغعلیخان و هم پایداری و ثبات عزم آغامحمدخان هردو قابل ملاحظه است. هنگامی که لطغعلیخان پی از شکافتن قلب سپاه قاجار خود را به نزدیکی سراپرده آغامحمدخان رسانید با آن که هیولای مرگ در برابر چشم آغامحمدخان مجسم شده بود از جای نجنبید و در همان هنگام بار دیگر سرداران لطفعلیخان به او خیانت کردند و به بهانه آن که خان قاجار قبلأ از اردو گریخته است، او را از حمله به سرا پرده خان بازداشتند! و این واقعه که در شبی تاریک و هولناک روی داد سرنوشت دولت زندیه و آینده دولت قاجار را تعیین کرد، زیرا فردای آن شب خیانت سرداران بر پادشاه زندیه ثابت شد و نیز معلوم گردید که با تبلیغات ناروا سپاه او را متفرق کرده اند. ناچار برای آخرین کوشش و تلاش در راه مقاومت با حریف، اردوی پراکنده را رهاکرده به امید تهیه قوا به جانب کرمان گریخت و آغامحمدخان فاتحانه وارد شیراز شد و در عمارت کلاه فزنگی وکیل با عنوان سلطنت فارس مورد پذیرایی قرار گرفت. انگاه امر داد که قبر وکیل را شکافتند و جنازه او را به تهران بردند و در زیر پایه تخت سلطنت که بایستی برآن تکیه کند دفن کردند و نیز به امر خان کلیه عیال و اولاد زندیه را که در شیراز بودند مانند اسرای جنگی به تهران بردند و برج و باروی شیراز را با خاک یکسان کردند.
در این موقع اردوی قاجار به چند دسته تقسیم شده و هردسته برسر یکی از راههای ارتباطی شیراز مأمور جلوگیری از ورود لطفعلی خان به شیراز بودند وی با سربازان معدود، یک دسته از سپاهیان قاجار را به سرداری مصطفی خان دولو در نزدیکی شیراز در هم شکست و دو هزار نفر از سپاهیان او را اسیر و پس از خلع سلاح آزاد کرد. آغا محمد خان، بنا به اشاره حاجی ابراهیم خان 20هزار سپاهی به سرداری جان محمد خان قاجار در دشت قبله حوالی شیراز گرد آورد ولی لطفعلی خان که فقط4هزار تن مرد جنگی داشت با رشادت بی نظیری سپاه قاجار را درهم شکست و برای تهیه آذوقه به زرقان برگشت تا وسایل مبارزه با دو دشمن کینه جو یعنی آغامحمدخان و حاجی ابراهیم خان کلانتر را فراهم کند. از طرف دیگر آغامحمدخان شخصا با40 هزار نفر سپاهی عازم شیرازگردید و در شهرک بین راه اصفهان و شیراز با لطغعلیخان که فقط 5هزار سرباز داشت مواجه شد.
فاجعه کرمان 1208-1209 مساعدت و یاری مردم کرمان با شاهزاده زند که خود مدتی در زمان حیات پدرش برآن شهر حکومت کرده بود، چنان آتش کینه و غضب خان قاجار را برافروخت که خود به فتح آن شهر همت گماشت. در این لشکرکشی بیش از 5هزار نفر از سپاهیان او در بیرون دروازه و درکوچه های کرمان به دست لطغعلیخان و همراهان معدود و متهور او نابود شدند و سرانجام نیز برلطفعلیخان دست نیافت و چون وی ازکرمان گریخت و سپاه او متفرق شدند آغامحمدخان وارد کرمان شد و دمار از روزگار مردم بینوای آن شهر برآورد! امر داد تا 8هزار نفر از زنان و دختران شهر را میان سپاهیان قاجار تقسیم کردند و عده کثیری را به قتل رسانیدند و جمعی راکور کردند.
سیاست خشن و بیرحمانه خان قاجارکه از لحاظ بشردوستی و انسانیت نفرت انگیز و شایسته سرزنش و ملامت بود از نظر پیشرفت کار او بسیار مؤثر افتاد و این فاجعه خونین حس مقاومت و اندیشه پایداری در برابر مقاصد خان را از مردم سایر بلاد ایران بکلی سلب نمود و شاید اتخاذ چنان تصمیم هولناک و دور از مروت و انصاف از طرف خان اصولا به همین منظور بوده است که لااقل با این فاجعه و سلب مقاومت از دیگران از خونریزی و تکرار وقایع نظیر آن در سایر نقاط جلوگیری شود. ولی این نکته مسلم است که آغامحمدخان مردم کرمان را نه به سبب مقاومت آنان به آن روز سیاه نشانید بلکه حس کینه جویی از خاندان زند سبب این جنایت شد.به طوری که وقتی بروجرد خان مستولی ، حاکم بم، لطفعلی خان را دستگیر نمود و تقدیم به آغا محمد خان کرد وی چنان رفتار وحشیانه ای نسبت به آن شاهزاده دلیر مرتکب شد که نظیر آن را در تاریخ ایران نمی توان یافت.
منابع 1- ایران در دوره سلطنت قاجار 2-خوزستان و لرستان در عهد ناصری ، به کوشش منوچهر احتشامی ، بر اساس مکتوبات خان های قاجاریه