630 likes | 838 Views
RUP مدیریت پروژه در. استاد راهنما : دکتر یزدان پناه تهیه کننده : لیلا غفاری پاییز 1383. فهرست مطالب. مقدمه اهداف بخش اول) اشاره به برخی مفاهیم بخش دوم ) جریان کار بخش سوم ) مرور فعالیتها بخش چهارم ) خروجیها بخش پنجم ) برخی رهنمودها منابع. مقدمه اي بر مديريت پروژه.
E N D
RUP مدیریت پروژه در استاد راهنما : دکتر یزدان پناه تهیه کننده : لیلا غفاری پاییز 1383
فهرست مطالب • مقدمه • اهداف • بخش اول) اشاره به برخی مفاهیم • بخش دوم) جریان کار • بخش سوم) مرور فعالیتها • بخش چهارم) خروجیها • بخش پنجم ) برخی رهنمودها • منابع
مقدمه اي بر مديريت پروژه مهمترين ديسيپلين در RUP و هر متدلوژي ديگري، ديسيپلين مديريت پروژه است. در نهايت مدير پروژه مسئول موفقيت پروژه است. مديريت پروژه هاي نرم افزاري، هنر متوازن ساختن اهداف متضاد، مديريت ريسك و غلبه بر محدوديتهاي تحويل موفقيت آميز محصولي است كه هم نيازهاي مشتريان (كسانيكه براي سيستم پول مي پردازند) و هم نيازهاي كاربران را برآورده كند. اين حقيقت كه پروژه هاي بسيار كمي واقعاً موفقيت آميزند، براي توضيح سخت بودن موضوع كفايت مي كند.
اهداف ديسيپلين مديريت پروژه • فراهم كردن چارچوبي براي مديريت پروژه هاي شديداً نرم افزاري • فراهمكردن رهنمودهاي عملي براي طرح ريزي، تامين نيروي انساني، اجرا و نظارت بر پروژه ها • فراهم كردن چارچوبي براي مديريت ريسك • مديريت افراد: استخدام، آموزش، رهبري • مديريت بودجه: تعيين، تخصيص و غيره • مديريت قراردادها: با تامين كنندگان و مشتريان • مديريت ريسك • طرح ريزي براي يك پروژه با روش تكرار، براي تمام چرخه حيات و براي يك تكرار به خصوص • نظارت بر پيشرفت يك پروژه با روش تكرار، و متريكها
بخش اول) اشاره به برخی مفاهیم • ارزیابی کیفیت • تکرار • سنجش کیفیت • متریکها • زمینه های سازمانی برای RUP • نمونه های اولیه • ریسکها
ارزيابي كيفيت: اندازه گيري و اجراي فرآيند بررسي كيفيت توليد در تمام طول چرخه حيات پروژه اجرا مي گردد، اين ارزيابي عمدتاً در موقع توليد يك خروجي يا پايان يافتن يك مرحله از سيستم انجام مي شود. ارزيابيهاي مختلف كه در خلال چرخه حيات انجام مي شوند عبارتند از: • مراحل مهم (Milestones) • بازرسي ها( Inspection ) • بازنگري ها (Review) • سير در كد برنامه ها (Walk throughs) مراحل مهم: در پايان هر چهار فاز RUP اتفاق مي افتند و موفقيت در رسيدن به اهداف را بررسي مي كنند. اين چهار مرحله مهم عبارتند از: • مرحله مهم اهداف چرخه حيات (در پايان فاز Inception) • مرحله مهم معماري چرخه حيات (در پايان فاز Elaboration) • مرحله مهم توانايي هاي عملياتي اوليه ( در پايان فاز Construction) • مرحله مهم انتشار محصول ( در پايان فاز Transtion) مراحل مهم كوچكتر ( Minor Milestones) در پايان هر تكرار اتفاق مي افتند و روي بررسي اهداف تكرار تمركز دارند. ارزيابي كيفيت، يك تلاش دوره اي براي تشخيص پيشرفت مداوم در سراسر تكرارها و فازهاست
ادامه • بازرسي: يك تكنيك ارزيابي رسمي است كه در آن محصولات و خروجيها بصورت جزيي بوسيله شخص يا گروه ديگري غير از نويسنده آن آزمايش مي شوند. اين ارزيابي به منظور تشخيص خطاها، تخلف از استانداردهاي توليد و مشكلات ديگر است. • بازنگري: يك جلسه رسمي كه در آن ، محصول يا خروجي، يا مجموعه اي از محصولات و خروجيها براي كاربرد، مشتري ، يا هر ذي نفع ديگري ارائه مي شود. اين جلسه به منظور ارائه توضيحات و نهايتاً پذيرش محصول است. • سير در كد برنامه: فرآيند بازنگريي كه در آن توليدكننده يك يا چند نفر از تيم توليد را براي بررسي قسمتهايي از يك محصول كه او تهيه كرده است هدايت مي كند .در اين فرآيند افراد پرسشهايي در رابطه با كد مطرح مي كنند، توضيحاتي در مورد تكنيكها، قالبها، اشكالات احتمالي، تخلف از استانداردهاي توليد و ساير مشكلات ارائه يا اضافه مي كنند.
تكرار: بطور سنتي پروژه ها طوري سازماندهي مي شدند كه ديسيپلينها بصورت متوالي و فقط يكبار انجام مي شوند. اين رويكرد منجر به چرخه حيات آبشاري شد. مشكل اساسي اين نوع چرخه حيات اين است كه مشكلات از ابتداي پروژه تا زمان تست خود را نشان نمي دهند و در اواخر چرخه حيات با انبوهي از مشكلات تشديده شده و انباشته شده مواجه مي شويم كه باعث طولاني تر شدن زمان تست سيستم مي گردد روش انعطاف پذيرتر و با ريسك كمتر انجام پروژه ، انجام تكراري ديسپلينهاي توليد است كه باعث ميشود فهم بهتري از نيازمنديها حاصل شود و همچنين معماري بهتر و قوي تري شكل گرفته و سازماندهي بهتري از توليد صورتگيرد.اين روشچرخه حيات تكراري نام دارد.هر بار عبورازتواليهاي ديسيپلينهاي فرآيند ، يك تكرار گفته مي شود.
ادامه از نظر توليد، چرخه حيات نرم افزار يك توالي از تكرارهاست كه در طي آنها نرم افزار بصورت تدريجيو افزايشي توليد مي شود. هر تكرار منجر به يك نسخه قابل اجرااز محصول مي شود. نتيجه اصلي اين روش اين است كه مجموعه اي از خروجيها،زودتر ارائه مي شوند و در طول زمان رشد مي كنند و بالغ مي شوند. تكرارها و فازها: هر فاز به نوبه خود مي تواند به تكرارهاي شكسته شود.
الگوهاي تكرار: • چرخه حيات افزايشي: اين استراتژي ابتدا نيازمنديهاي كاربر و سيستم را تعيين مي كند، سپس باقيمانده فرآيند توليد در يك سلسله از ساختها انجام مي شود. اولين ساخت، قسمتهايي از قابليتهاي برنامه ريزي شده را بوجود مي آورد، ساخت بعدي قابليتهاي بيشتري را اضافه مي كند و بهمين ترتيب ادامه مي يابد تا سيستم كامل شود. • چرخه حيات تكاملي: اين استراتژي از اين نظر با استراتژي افزايشي متفاوت است كه نيازمنديهاي كاربر در آن، بطور كامل مشخص و درك نشده است و همه نيازمنديها از ابتدا تعريف نشده اند، بلكه نيازمنديها در ساختهاي متوالي اصلاح مي شوند. اين استراتژي زماني مناسب است كه: دامنه مساله،جديد يا ناشناخته باشد، تيم پروژه كم تجربه باشد. • چرخه حيات تحويل افزايشي: در اين الگو تحويل محصول به مشتري بصورت فازبندي شده و افزايشي است. اين الگو زماني مورداستفاده قرار مي گيرد كه از نظر زمان ارائه محصول تحت فشار شديد باشيم و تحويل سريع ويژگيهاي كليدي محصول، از نظر تجاري مهم باشد. اين استراتژي زماني مناسب است كه: دامنه مساله شناخته شده باشد، تيم پروژه باتجربه باشد، نسخهه هاي افزايشي براي مشتري باارزش باشند. • چرخه حيات طراحي ممتاز: در اين روش، فقط يك تكرار Construction وجود دارد( مانند روش آبشاري)ولي در عمل دشوار است كه فقط يك تكرار Transition وجود داشته باشد. اين استراتژي زماني مناسب است كه: فقط مقدار كمي از قابليتهاي كاملا مشخص به يك محصول بسيار پايدار اضافه شود، قابليت جديد به خوبي تعريف شده و به خوبي درك شده باشد، تيم پروژه هم در زمينه دامنه مساله و هم در مورد محصول موجود باتجربه باشد. • استراتژي تركيبي: در عمل تعداد كمي از پروژه ها بطور كامل از يك استراتژي واحد پيروي مي كنند. اغلب كار با يك استراتژي تركيبي و دورگه به نتيجه مي رسد(چندين تكامل در شروع پروژه ، چند ساخت افزايشي و چندين تحويل) از جمله مزاياي مدل فازي – تكراري اين است كه اجازه استفاده از يك روش تركيبي را مي دهد.
سنجشكيفيت: اندازه گيري كيفيت نيازمند جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات است. اندازه گيري در ابتدا براي بدست آوردن كنترل روي پروژه و سپس براي مديريت پروژه انجام مي شود. بعلاوه براي تشخيص اينكه چه مقدار از اهداف برنامه ريزي اوليه دور يا به آنها نزديك هستيم، از اندازه گيري استفاده مي شود. نتايج اندازه گيري براي رسيدن به دو نوع اهداف استفاده مي شود: - اهداف شناختي(Knowledge goals):اين اهداف با افعالي مانند ارزيابي،پيش بيني و نظارت بيان ميشوند. در واقع هدف اصلي فهم بهتر از فرآيند توليد است. - اهداف تغيير يا بهبودي (Change or ahievement goals) : اين اهداف با افعالي مانند افزايش، كاهش، بهبود يا دستيابي بيان مي شود. معمولاً در اين موارد مي خواهيم ببينيم كه از يك تكرار به تكرار ديگر و از يك پروژه به پروژه ديگر، اشياء چگونه با گذر زمان تغيير مي كنند و بهبود مي يايند. همچنين همه اندازه گيريها نيازمند معيارهايي هستند. اين معيارها براي شناسايي و تعيين درجه يا سطحي كه در آن كيفيت قابل قبول بدست مي آيد، مورد استفاده قرار مي گيرد. معيارهاي عمومي ممكن است شامل سنجش هاي زير باشند: • تعداد كاستيها و يا موارد داراي احتمال شكست (trends) • پوشش تست
متريكها: متريك صفتي قابل اندازه گيري از يك موجوديت است. براي توانايي سنجش درست ابتدا بايد متريكها را شناخت. بايد دانست كه اهداف كلي مديريتي به سرعت به متريكها تبديل نمي شوند. بلكه ابتدا بايد آنها را به اهداف كوچكتر (يا اهداف كنشي) تبديل كنيم. اين اهداف كوچكتر در واقع مشخص كننده رفتارهاي اعضاي پروژه هستند. در ضمن بايد اطمينان حاصل كرد كه افراد، اين اهداف و مزاياي آنها را درك كرده اند. مثلا: «سنجش رضايت مشتري» مي تواند از موارد زير حاصل شود: • نظر سنجي از مشتريان كه در آن مشتري از جنبه هاي مختلف امتياز مي دهد. • تعداد و نوع تماسهاي مشتري با تلفن پشتيباني انواع متريك: متريكها را به دو دسته تقسيم مي كنيم: • يك ”متريك“ صفتي قابل اندازه گيري از يك موجوديت است. • يك ”متريك اوليه“ يك عنصر اطلاعاتي خام است كه براي محاسبه يك متريك استفاده مي شود.
نحوه كاربرد متريكها: • تخمين(برآورد): هر تلاش و زمانبندي بر اساس قضاوت در مورد چيزي كه بايد توليد شود، برآورد مي شود، يا برعكس،منابع و جداول زمانبندي ثابتي وجود دارند و يك برآورد از چيزي كه مي تواند توليد شود موردنياز است. برآورد معمولاَ بايد با محاسبه نياز به منابع بر اساس فاكتورهاي ديگر (معمولاً اندازه و بهره وري) براي اهداف طرح ريزي ، انجام مي شود. • پيش بيني: فقط اندكي با برآورد (تخمين) تفاوت دارد،و معمولاً در مورد محاسبه ارزش آينده برخي فاكتورها بر اساس ارزش كنوني آن فاكتورها انجام مي شود. زمانيكه مدير پروژه يك فعاليت را برنامه ريزي كرد، به داده ها نياز دارد تا بر اساس آنها، تاريخهاي تكميل و تلاش موردنياز براي تكميل را پيش بيني كند. • ارزيابي: جهت تعيين موقعيت فعلي براي مقايسه با يك حد آستانه اي، يا تشخيص انحرافات، يا براي مقايسه ميان انتخابها، يا بعنوان مبناي برآورد يا پيش بيني،مورداستفاده قرار مي گيرد.
زمينه هاي سازماني براي RUP پروژه به تنهايي عمل نمي كنند، و روي توجه و پشتيباني از جانب سازمانهايي كه آنها را حمايت مي كنند،حساب مي كنند. RUP فرض مي كند كه انواع خدمات در خارج از پروژه و سازمان قابل دسترسي هستند و اينكه هر سازماني توانايي فراهم كردن آنها را دارد، اما نوع ساختار و عمل اين موجوديتها را مقرر نمي كند. همچنين در اين قسمت به بيان نقشها و زيرساختهايي مي پردازيم كه براي اجراي فرآيند RUP در سازمان لازمند. • مسئول فرآيند مهندسي نرم افزار(SEPA): تبادل اطلاعاتي و هدايت فرآيند به مجريان پروژه و يا از جانب آنها را تسهيل مي سازد. اين نقش پاسخگويي مدير اصلي سازمان براي نگهداري ارزيابي جاري در مورد بلوغ فرآيند سازمان و برنامه آن براي بهبود فرآيند آينده مي باشد. • مسئول بازنگري پروژه (PRA) : يك موجوديت سازماني است كه مسئوليت تضمين انجام كامل يك پروژه نرم افزاري، تمام سياستها، كاربردها و استانداردهاي نرم افزاري واحد سازماني و كسب و كار را برآورد مي نمايد. علاوه بر مشتري، نيازمنديهاي قرارداد، مراحل مهم قرارداد، خروجيهاي قرارداد، بازنگريهاي مديريتي ماهانه، پيشرفت،كيفيت،قيمت،زمانبندي و ريسك را نظارت مي كند.همچنين تعهدات مشتري را به سياستهاي سازماني، خروجيهاي سازماني، عملكرد مالي و ساير ريسكها و دستاوردهاي سازمان را بازنگري مي كند. • مسئول محيط مهندسي نرم افزار (SEEA) : مسئول اتوماتيك ساختن فرآيند سازمان، نگهداري محيط استاندارد زمان،پروژه هاي آموزشي حين خدمت براي استفاده از محيط و نگهداري سرمايه هاي قابل استفاده مجدد در كل سازمان مي باشد. همچنين SEEA براي دستيابي به يك بازگشت سرمايه مناسب(ROI) در يك فرآيند معمول، نقش اساسي دارد.
زير ساختها: اجزاي واقعي زير ساختهاي سازماني عبارتند از: • نظارت پروژه • مراكز مهارت مهندسي • توسعه حرفه اي
نمونه هاي اوليه: چگونگي استفاده از نمونه هاي اوليه: نمونه هاي اوليه در يك روش هدايت شده براي كاهش ريسك استفاده مي شوند. آنها مي توانند ترديدهاي زير را كاهش دهند: • ماندگاري محصول در حال توليد در محيط كسب و كار • پايداري يا عملكرد تكنولوژي كليدي • تعهد يا سرمايه پروژه: ساختن يك نمونه اوليه اثبات كننده درستي(Proof-of-concept-prototype) • فهم نيازمنديها • بررسي اجمالي محصول و سودمندي آن همچنين يك نمونه اوليه مي تواند با نشان دادن چيزي واقعي و قابل اجرا به كاربران، حمايت مدير و مشتري را جلب كند. بايد توجه داشت كه اگر از ابتدا تصميم به تبديل نمونه اوليه به محصول واقعي را نداريم، هرگز گمان نبريم كه چون نمونه اوليه كار مي كند، پس بايد به محصول نهايي تبديل شود.
انواع نمونه هاي اوليه: • نمونه اوليه اكتشافي(Exploratory prototype): طوري طراحي مي شود كه مانند يك”آزمايش“ كوچك است و براي تست تعدادي مفروضات كليدي درباره پروژه، كارآيي يا تكنولوژي و يا هر دو بكار مي رود. اين نمونه ها به عمد دور انداخته مي شوند و تست آنها غير رسمي است. طراحي نمونه هاي اوليه اكتشافي بسيار غير رسمي است و معمولا توسط يك يا دو توليد كننده بوجود مي آيد. • نمونه هاي اوليه تكاملي(Explanatory prototype): اين نمونه هاي اوليه همانطور كه نامشان دلالت مي كند، از يك تكرار به تكرار ديگر كامل مي شوند. بايد توجه داشت كه حتي در مراحل اوليه از مسير تكامل محصول، تست و طراحي آنها، رسمي مي شود. • نمونه هاي اوليه رفتاري(Behavioral prototype): اين نمونه ها شبيه نمونه هاي اوليه اكتشافي هستند. آنها بيشتر روي نشان دادن رفتار سيستم تاكيد مي كنند و به معماري سيستم نمي پردازند. اين نمونه ها غالبا سريع و مختصر مي باشند و مطابق استانداردهاي پروژه ساخته نشده اند. • نمونه هاي اوليه ساختاري: اين نمونه ها معمولا شبيه نمونه هاي اوليه تكاملي هستند. اين احتمال زياد است كه آنها زير ساخت سيستم اصلي را مورد استفاده قرار دهند و احتمال دارد كه به سيستم اصلي تبديل گردند.
ريسكها: تعريف: • - ريسك هر چيزي است كه ممكن است سر راه رسيدن ما به موفقيت قرار بگيرد و معمولا ناشناخته و نامشخص است. • - در مقابل موفقيت عبارت است از: برآوردن كامل نيازمنديها و محدوديتهايي كه به عنوان انتظارات پروژه قلمداد مي شوند.(زمان، هزينه، نيازمنديهاي عملياتي و غير عملياتي سيستم) انواع ريسك: • ريسك مستقيم: ريسكي كه پروژه روي آن كنترل زيادي دارد. • ريسك غير مستقيم: ريسكي كه كنترل پروژه روي آن بسيار كم است يا اينكه پروژه هيچگونه كنترلي روي آن ندارد. ويژگيهاي يك ريسك: • احتمال وقوع • تاثير روي پروژه(جدي بودن) اين دو پارامتر در اغلب مواردي مي توانند بصورت شاخص بزرگي يك ريسك واحد با هم تركيب شوند.
استراتژيها: • پرهيز از ريسك(Risk Avoidance): سازماندهي مجدد پروژه تا اينكه ريسك نتواند پروژه را تحت تاثير قرار دهد. • انتقال ريسك(Risk Transfer): سازماندهي مجدد پروژه تا اينكه كسي يا چيز ديگري ريسك را تحمل كند.(مشتري، فروشنده بانك، عنصري ديگر...) • قبول ريسك: تصميم بگيريم كه با ريسك به عنوان يك پيشامد، سازگار شويم، عارضه ريسك را كنترل كنيم و در مورد يك”طرح پيشامد“ در خصوص اينكه اگر ريسك پديدار شد چه بكنيم، تصميم بگيريم. هنگام قبول يك ريسك دو كار بايد انجام شود: • كاهش ريسك: چند گام فوري فعالانه در جهت كاهش احتمال يا اثر ريسك برداريم. • يك طرح پيشامد را تعريف كنيم، كه اگر ريسك به يك مشكل واقعي تبديل شد، چه روشي را در پيش گيريم
طبقه بندي ديگري از ريسكها: • ريسكهاي منابع شامل: ريسكهاي سازمان، سرمايه اي، افراد و زمان • ريسكهاي كسب و كار • ريسكهاي فني شامل: ريسكهاي حوزه اي، ريسكهاي تكنولوژيكي، ريسكهاي وابستگي بيروني • ريسكهاي زمانبندي، كه در برخي ابزارهاي برآورد و هزينه وجود دارند. مثلا در مدل Cocomo بسياري از گردانندگان واقعي هزينه، فاكتورهاي ريسك هستند.
بخش دوم ) جریان کار • درک پروژه جدید • ارزیابی محدوده و ریسکهای پروژه • ایجاد طرح تولید نرم افزار • طرح ریزی برای تکرار بعدی • مدیریت تکرار • نظارت و کنترل پروژه • اتمام فاز • اتمام پروژه
درك پروژه جديد • هدف: در اين قسمت رساندن يك پروژه از جاييكه به صورت يك ايده اوليه مطرح مي شود، به نقطه اي است كه تصميم منطقي براي ادامه يا رها كردن آن گرفته شود. • چگونگي تامين نيروي انساني: اشخاصي كه به عنوان مدير پروژه براي اينگونه فعاليتهاي اوليه كار مي كنند، ممكن است آنهايي نباشند كه هدايت پروژه را انجام مي دهند. زيرا در اين قسمت از پروژه تاكيد روي كشف ريسك و ايجاد پتانسيل بازگشت سرمايه است. توانايي مديريت تيمها در اين فعاليتهاي اوليه از اهميت كمتري برخوردار است. • رهنمودهاي كار: در مورد كسب و كار، مدير پروژه بايد حداقل دو راه كار براي محقق كردن تصوير كلي(Vision) بيان كند و آنها را بر اساس تاثير ريسك و نتايج اقتصادي تجزيه و تحليل كند. د رطي بازنگري پذيرش پروژه، در صورتيكه پروژه ادامه پيدا كند، يكي از روشهاي پيشنهادي انتخاب مي شود.
ارزيابي محدوده و ريسكهاي پروژه • هدف: ارزيابيدوباره قابليتها و خصوصيات مورد نظر پروژه و ريسكهاي دستيابي به آنها مي باشد. اين ارزيابي بلافاصله بعد از انتخاب راه كار بهتر و شروع پروژه انجام مي شود، تا پايه هاي محكمي براي طرح ريزي تفصيلي فراهم كند، سپس در آخر هر تكرار چيزهاي بيشتري آموخته شده و ريسكها كنار گذاشته شده اند. • چگونگي تامين نيروي انساني: مهارتهاي مورد نياز براي فردي كه به عنوان مدير پروژه در اين جريان كار فعاليت مي كند، مديريت پروژه فني(تحليل ريسك، طرح ريزي و تحليل تصميم) در دامنه عملياتي پروژه است. • رهنمودهاي كار: ليست ريسكها و مورد كسب و كار بايد براي بازنگري هاي داخلي در نظر گرفته شود تا تضمين كند كه قبل از شروع طرح ريزي تفصيلي بعدي، همه بر سر آن توافق دارند.
ايجاد طرح توليد نرم افزار • هدف:دراينقسمتتوسعهمولفههاو ضمائم طرح توليد نرم افزارست، و سپس بازنگري آنها براي ذينفعان، بطوريكهبرايآنهاقابلقبولوامكانپذيرباشد،و همچنين طرح پايه خوبي براي تكرار بدي باشد(طرح تكرار) • چگونگي تامين نيروي انساني:اين جريان كار بطور واضحي روي برآوردها، طرح ها و مهارتهاي نوشتاري مدير پروژه تاكيد ميكند.ضمناً مهارتهاي ارائه و ارتباطي نيز مهم خواهند بود. بازنگر پروژه بايد در زمينه برآورد پروژهها در كسب و كار يا دامنه فني مربوطه داراي تجربه باشد، و بايد بتواند در مورد اعتبار فرضيات مدير پروژه قضاوت كند. همچنين بايد فهم كافي در مورد RUP داشته باشد. • رهنمودهاي كار:توصيه ميشود برآوردهايي كه بعداً براي سنجش مدل برآورد، استفاده ميشود بر اساس تجربه خود سازمان باشد. همچنين بدست آوردن توافق كارمندان و ذينفعان در مورد واقعي و قابل دسترس بودن برآوردها مهم است.
طرح ريزي براي تكرار بعدي • هدف: در اين جريان كار ايجاد طرح تكرار ميباشد كه طرح مناسبي براي هدايت تكرار بعدي است. همچنين در RUP قوياً پيشنهاد شده است كه حوزه و منابع يك تكرار، در تاريخ نهايي موردنظر به يكديگر برسند يعني از روش قرار دادن در چارچوب زماني استفاده ميشود. اين روش (Time Boxing) بر اين منوال است كه در صورت بوجود آمدن مشكل زماني در يك تكرار(كم آمدن وقت براي تكميل خواسته هاي برنامه ريزي شده تكرار) وقت تكرار زياد نشود واز خواستهها كم شود( حوزه و محدوده تكرار كوچك شوند) • چگونگي تامين نيروي انساني: مدير پروژه به تركيبي از برنامه ريزي، مديريت ريسك و مهارتهاي تخميني و درك محتواي تكنيكي تكرار، نياز دارد. بازنگر پروژه نيز بايستي داراي مهارتهاي مشابه مدير پروژه باشد و همچنين فهم كاملي از دامنه پروژه داشته باشد. • رهنمودهاي كار: مدير پروژه براي تعريف محتواي تكرار بهتر است بطور نزديك با معمار نرم افزار كار كند. همچنين طرح تكرار بهترست قبل از اينكه فعاليت بازنگري طرح تكرار فرستاده شود بطور داخلي از طريق بررسي و بازنگري ارزيابي شود.
مديريت تكرار • هدف: اين قسمت شامل فعاليتهايي است كه يك تكرار را شروع ميكند، پايان ميدهد و بازنگري ميكند. هدف بدست آوردن منابع لازم براي انجام تكرار است. • چگونگي تامين نيروي انساني: تركيبي از مهارتها براي فعاليتهاي اين جريان كار لازمند: مهارت داشتن در مصاحبه براي انتخاب افراد خوب، ارزشمند است. مدير پروژه بايد طرح ريزي، رهبري و قابليتهاي سازماندهي و ساختن تيم رابراي شروع تكرار به نمايش بگذارد. • همچنين بازنگر پروژه براي بازنگريها بايد فرد بسيار باتجربهاي در زمينه دامنه عملياتي برنامه باشد و بتواند مشخص كند كه چه چيزي مهم است و از چه چيزي ميتوان چشم پوشي كرد يا نسبت به آن نسبت به آن بيتفاوت بود. تمام نيازمنديها از اهميت يكسان برخوردار نيستند، و هيچكدام از آنها ثبات ندارند.
نظارت و كنترل پروژه • هدف: اين جريان كار، كار روزانه و مداوم مدير پروژه را تشريح ميكند و شامل موارد زير است: • رسيدگي به درخواستهاي تغيير كه توسط مدير كنترل تغيير، تاييد شده است و زمانبندي آنها براي تكرارهاي فعلي يا تكرار آينده • كنترل دائمي پروژه از نظر ريسكهاي فعال و اندازهگيري درجه پيشرفت و كيفيت مطلوب • تنظيم گزارش وضعيت پروژه، در ارزيابي وضعيت، براي مسئول بازنگري پروژه (PRA) كه يك موجوديت سازماني ميباشد و مدير پروژه بايد به او پاسخگو باشد. • رسيدگي به مسايل و مشكلات مطابق آنچه در فعاليت نظارت بر وضعيت پروژه يا قسمتهاي ديگر آمده است و حل آنها مطابق محصول طرح حل مشكل. • چگونگي تامين نيروي انساني: مدير پروژه به تركيبي از مهارتهاي سازماني، طراحي، ارتباطي، مديريت زمان، آزمايش و تحليل گري براي اين قسمت از ديسيپلين احتياج دارد.مرورگر پروژه نيز، نيازمند زمينه قومي در مديريت پروژه ميباشد، و نياز فهم عميقي از سياستهاي كسب و كار سازمان و نحوه عملكرد آنها خواهد داشت. • رهنمودهاي كار: مدير پروژه بايد مكانيزمهايي براي خودكارسازي كار پيشنهاد كند از جمله جمعآوري و خلاصه كردن (مثلاً متريكها) زمان بايد براي تحليل صرف شود نه براي جمعآوري و محاسبه. همچنين مدير پروژه از معمار نرم افزار انتظار دارد كه طرحهاي تكنيكي و كاملي طراحي كند و در عوض معمار نرم افزار از مدير پروژه انتظار دارد كه زيربنا و منابع را براي پيادهسازي آنها فراهم كند و موانع قراردادي و محدوديتهاي مالي را برطرف كند
اتمام فاز در اين جريان كار، مدير پروژه با تضمين مراحل زير اين فاز را به اتمام ميرساند: • تمام مشكلات اصلي از تكرار قبلي حل و فصل شدهاند. • وضعيت كليه محصولات شناخته شده است.(از طريق بررسي پيكر بندي) • محصولات موردنياز به ذينفعان تحويل داده شده است. • هرگونه استقرار (مثلاً نصب، انتقال و آموزش) و مشكلاتي كه مشخص گرديدهاند. • اگر قرارداد فعلي در حال تمام شدن است، تسويه حساب مالي پروژه (با توجه به تمديد شدن قرارداد بعدي)
اتمام پروژه هدف:در اين جريان كار، مدير پروژه، پروژه را براي اختتام آماده ميكند.ضمناً اينكار را با آزاد كردن منابع تحت اختيار و تغيير وضعيت كارمندان باقيمانده، تكميل ميكند.
بخش سوم ) مرور بر فعالیتها • تولید مورد کسب و کار • تعیین و ارزیابی ریسکها • آغاز پروژه • تعریف فرایندهای نظارت و کنترل • طرح ریزی فازها و تکرارها • تالیف طرح تولید نرم افزار • تعریف سازمان پروژه و تامین نیروی انسانی • ایجاد طرح تضمین کیفیت • تولید طرح پذیرش محصول • ایجاد طرح مدیریت ریسک • ایجاد طرح سنجش
بخش سوم ) مرور بر فعالیتها • ایجاد طرح رفع مشکلات • تولید طرح تکرار • جذب نیرو • آغاز تکرار • ارزیابی تکرار • آمادگی برای اتمام فاز • آمادگی برای اتمام پروژه • نظارت بر وضعیت پروژه • زمانبندی و تخصیص کار • گزارش وضعیت • اداره کردن استثنائات و مشکلات
توليد مورد كسب و كار هدف: ايجاد توجيه اقتصادي براي محصول گامها: • محصول را تعريف كنيد. • زمينه كسب و كار را تعيين كنيد. • اهداف محصول را تعيين كنيد. • پيش بيني مالي را ايجاد كنيد. • محدوديتهاي پروژه را شرح دهيد. • انتخابها را شرح دهيد. • محصولات ورودي: تصوير كلي • خروجيهاي نتيجه شده: مورد كسب و كار فركانس: يكبار در هر تكرار
تعيين و ارزيابي ريسكها هدف: تعيين ، تجزيه و تحليل و اولويت بندي ريسكها براي پروژه و تشخيص استراتژيهاي مديريت ريسك مناسب. به روز كردن ليست ريسكها براي انعكاس وضعيت پروژه جاري گامها: • تعيين ريسكهاي بالقوه • تجزيه و تحليل و اولويت بندي ريسكها • تعيين استراتژيهاي اجتناب از ريسك • تعيين استراتژيهاي كاهش ريسك • تعيين استراتژيهاي پيشامد ريسك • بازديد مجدد ريسكها در طول تكرار • بازديد مجدد ريسكها در انتهاي تكرار محصولات ورودي: تصوير كلي(Vision)، طرح مديريت ريسك خروجيهاي نتيجه شده: ليست ريسكها، طرح مديريت ريسك
آغاز پروژه هدف: تامين نيروي انساني كه پروژه را طرح ريزي ميكند و تعيين معيارهايي براي اندازهگيري موفقيت پروژه گامها: • انتصال مسئول بازنگري پروژه(PRA) • انتصاب مدير پروژه • انتصاب تيم طرح ريزي پروژه • تصويب معيارهاي پذيرش پروژه محصولات ورودي: مورد كسب و كار محصولات خروجي:طرح توليد نرم افزار، طرح تكرار
تعريف فرآيندهاي نظارت و كنترل هدف: تعريف اطلاعات و فرآيندهايي كه براي نظارت و كنترل پيشرفت پروژه، كيفيت و ريسكها استفاده ميشود. گامها: • تعريف«شاخصهاي » پروژه • تعريف منابع براي شاخصهاي پروژه • تعريف رويه اي براي گزارش وضعيت تيم • تعريف رويه ها و آستانه ها براي عمل تصحيحي • تعريف رويه براي گزارش وضعيت پروژه محصولات ورودي: طرح مديريت ريسك، طرح توليد نرم افزار خروجيهاي نتيجه شده: طرح سنجش، طرح توليد نرم افزار
طرح ريز فازها و تكرارها هدف: برآورد كلي محدوده، تلاش و هزينه پروژه توليد يك طرح با دانه بندي درشت براي پروژه، كه روي مراحل مهم و خروجيهاي كليدي در چرخه حيات محصول تاكيد ميكند. تعريف مجموعهاي از تكرارها در داخل فازهاي پروژه و تعيين اهداف براي هر يك از اين تكرارها ايجاد برنامه زمانبندي و بودجه براي پروژه توليد يك طرح منابع براي پروژه تعريف فعاليتها براي تكميل منظم پروژه
ادامه گامها: • برآورد پروژه • تعريف مراحل مهم فازهاي پروژه • تعريف اهداف، مراحل مهم • تعريف تعداد، طول و اهداف تكرارها در داخل فازها • اصلاح تاريخها و محدوده مراحل مهم • تعيين نيازمنديهاي پروژه به منابع • توليد طرح اتمام پروژه محصولات ورودي:ليست ريسكها،مورد كسب و كار خروجيهاي ايجاد شده: طرح توليد نرم افزار فركانس: يكبار به ازاي پروژه
تاليف طرح توليد نرم افزار هدف: هماهنگي توليد همه طرحهاي مربوطه و محتويات انتشار در يك سند طرح توليد نرم افزار اصلي گامها: • ايجاد محتويات مديريت پروژه براي SDP • ايجاد طرحهاي مديريت پروژه ضميمه • هماهنگ كردن توليد طرحهاي پشتيباني محصولات ورودي: مورد كسب و كار، طرح تضمين كيفيت، طرح مديريت پيكر بندي، كتاب راهنماي سبك (Manual style guide)، رهنمودهاي تست، رهنمودهاي طراحي، رهنمودهاي برنامه نويسي، رهنمودهاي مدلسازي، رهنمودهاي واسط كاربر، رهنمودهاي مدلسازي كسب و كار، مورد توسعه و توليد، طرح تكرار، طرح رفع اشكالات، طرح پذيرش محصول، طرح مديريت ريسك، طرح مديريت نيازمنديها، طرح سنجش ، تصوير كلي خروجيهاي نتيجه شده: طرح توليد نرم افزار
تعريف سازمان پروژه و تامين نيروي انساني هدف: تعريف يك ساختار سازماني براي پروژه تعريف نيازمنديهاي تامين نيروي انساني بر اساس برآوردهاي تلاش از نظر تعداد، انواع و سطوح تجربه براي تكرار بعدي(با اطمينان بالا) و براي تكرارهاي بعدي اگرچه با اطمينان پايين تر باشد. گامها: • تعريف سازمان پروژه • تعريف نيازمنديهاي تامين نيروي انساني محصولات ورودي: ليست ريسكها، مورد كسب و كار، تصوير كلي خروجيهاي نتيجه شده:طرح توليد نرم افزار فركانس: يكبار به ازاي هر تكرار
ايجاد طرح تضمين كيفيت هدف: ايجاد يك طرح مستند براي فعاليتهاي تضمين كيفيت پروژه گامها: • اطمينان از اينكه اهداف كيفي پروژه تعريف شدهاند. • تعيين نقشها و مسئوليتهاي تضمين كيفيت • هماهنگي با توليدكنندگان طرحهاي ارجاع داده شده • تعيين برنامه زمانبندي و وظايف تضمين كيفيت محصولات ورودي: طرح توليد نرم افزار، طرح مديريت پيكربندي، طرح رفع مشكلات، طرح سنجش، موردكسب و كار، تصوير كلي، طرح تست محصولات خروجي: طرح تضمين كيفيت
توليد طرح پذيرش محصول هدف: ايجاد يك رويه نوشته شده كه مشتري و تيم پروژه براي مشخص كردن قابليت پذيرش خروجيهاي پروژه بر سر آن توافق دارند. تعريف يك فرآيند موافقت شده كه در آن مشكلات تشخيص داده شده در حين پذيرش محصول رفع شوند. گامها: • تعيين مسئوليتهاي مشتري و پروژه • مستندسازي معيارهاي پذيرش محصول • شناسايي خروجيها و روشهاي ارزيابي • شناسايي منابع لازم • تعيين برنامه زمانبندي پذيرش محصول • تعيين فرآيند حل مشكلات محصولات ورودي: تصوير كلي، مورد كسب و كار، مشخصه هاي نيازهاي نرم افزار خروجيهاي نتيجه شده: طرح پذيرش محصول
ايجاد طرح مديريت ريسك هدف: ايجاد يك طرح مستند شده براي شناسايي، تحليل و اولويت بندي ريسكها شناسايي استراتژيهاي مديريت ريسك براي ريسكهاي مهم پروژه گامها: • تعيين ابزار و رويه هاي مديريت ريسك • ايجاد ليست ريسكها اوليه • قراردادن تيم مديريت ريسك • انتساب روشهايي براي مديريت 10 ريسك اصلي • تعيين شاخصهاي ريسك براي 10 ريسك اصلي • ايجاد برنامه زمانبندي براي گزارش گيري و بازنگري ريسكها محصولات ورودي: ليست ريسكها محصولات خروجي: طرح مديريت ريسك
ايجاد طرح سنجش هدف: تعيين اهداف مديريتي از لحاظ كيفيت، پيشرفت و بهتر شدن تعيين مواردي كه بايد براي پشتيباني از اين اهداف بصورت دورهاي اندازهگيري شوند. گامها: • تعيين اهداف اوليه مديريت • معتبرسازي اهداف • تعيين زير اهداف • شناسايي متريكهاي لازم براي برآوردن كردن زيراهداف • شناسايي متريكهاي اوليه لازم براي محاسبه متريكها • نوشتن طرح سنجش • ارزيابي طرح سنجش • قراردادن مكانيزمهاي جمعآوري در جاي مناسب محصولات ورودي: ليست ريسك، مورد كسب و كار، تصوير كلي محصولات خروجي: سنجشهاي پروژه، طرح سنجش فركانس: يكبار در هر پروژه (در صورت لزوم، در هر تكرار بروز رساني ميشود)
ايجاد طرح رفع مشكلات هدف: ايجاد يك طرح مستندشده كه يك رويه تعريف شده براي مديريت و رفع مشكلات بوجودآمده در حين پروژه، ارائه ميدهد. گامها: • تعيين رويه هاي رفع مشكل • انتخاب روشهاي و ابزارهاي پيگيري • تعيين تيمهاي مديريت مشكل • برنامه ريزي زماني براي فعاليتهاي مديريت مشكل محصولات ورودي: طرح توليد نرم افزار محصولات خروجي: طرح رفع مشكلات فركانس: يكبار در هر پروژه(در صورت نياز، در هر تكرار به روز رسانده ميشود.)
توليد طرح تكرار هدف: توليد يك طرح با اندازه مناسب از نظر شكست كارها براي يك تكرار واحد شامل: يك ساختار شكست كار(WBS) تفصيلي از تخصيص فعاليتها و مسئوليتها مراحل مهم و خروجيهاي درون تكرار معيار ارزيابي تكرار گامها: • تعيين محدوده تكرار • تعريف معيارهاي ارزيابي تكرار • تعريف فعاليتهاي تكرار • تخصيص مسئوليتها محصولات ورودي: طرح توليد نرم افزار، مورد توليد و توسعه،ليست ريسكها، تصوير كلي، مستند معماري نرم افزار خروجيهاي نتيجه شده: طرح تكرار فركانس : يكبار به ازاي هر تكرار
جذب نيرو هدف: اختصاص منابع انساني به پروژه نگاشت منابع انساني در دسترس به مجموعه مهارتهاي موردنياز براي پروژه دستهبندي منابع انساني در دسترس بصورت نسبتاً مستقل كه با يكديگر همكاري كنند. گامها: • تامين نيروي انساني پروژه • نگاشت مهارتهاي افراد به نقشها • شكل دهي تيمها • آموزش ستاد پروژه محصولات ورودي: مورد توليد و توسعه، طرح توليد نرم افزار خروجيهاي نتيجه شده : طرح توليد نرم افزار
آغاز تكرار هدف: تخصيص منابع انساني يا منابع ديگر به بسته هاي كاري مشخص شده تكرار فعلي گامها: • تخصيص نيروي انساني به بسته هاي كاري • بدست آوردن تخصيص منابع غيرانساني • صدور دستورات كار محصولات ورودي: طرح توليد نرم افزار، طرح تكرار محصولات خروجي: دستور كار فركانس: يكبار در هر تكرار
ارزيابي تكرار هدف: تشخيص موفقيت يا شكست تكرار بدست آوردن تجربه براي تغيير پروژه يا بهبود فرآيند گامها: • جمعآوري متريكها • ارزيابي نتايج تكرار • در نظر گرفتن تغييرات خارجي • ايجاد درخواستهاي تغيير محصولات ورودي: طرح سنجش، مورد كسب و كار، خلاصه ارزيابي تست، ارزيابي سازمان توليدكننده، ارزيابي وضعيت، ليست موارد مهم، طرح توليد نرم افزار، موردتوليد و توسعه، تصوير كلي، طرح تكرار خروجيهاي نتيجه شده: ارزيابي تكرار درخواست تغيير فركانس: يكبار در هر تكرار
آمادگي براي اتمام فاز هدف: آماده كردن پروژه براي پايان يك فاز و آماده كردن ابزار براي بازنگري مرحله مهم چرخه حيات گامها: • بررسي وضعيت خروجيهاي موردنياز • زمانبندي بازرسي پيكربندي • انجام يك مرور پس از واقعه فاز • توزيع خروجيها بين ذينفعان • كامل كردن اقلام فعل و انفعالات بازنگري مرحله مهم چرخه حيات محصولات ورودي: طرح توليد نرم افزار، ارزيابي تكرار، ليست موارد مهم خروجيهاي نتيجه شده: ارزيابي وضعيت، طرح توليد تكرار، ارزيابي تكرار، ليست موارد مهم فركانس: يكبار به ازاي هر تكرار
آمادگي براي اتمام پروژه هدف:تكميلتشريفات مربوط به پذيرش و اتمام پروژه، تعيين مجدد ستاد پروژه و انتقال ساير منابع پروژه گامها: • به روز كردن طرح اتمام پروژه و فعاليتهاي زمانبندي • زمانبندي بازرسي پيكربندي نهايي • انجام يك بازنگري پس از رويداد در مورد پروژه • تكميل اقلام پذيرش عمل • اتمام پروژه محصولات ورودي: ارزيابي تكرار، طرح توليد نرم افزار، ليست نتايج خروجيهاي نتيجه شده: ارزيابي وضعيت، طرح توليد نرم افزار، ليست نتايج فركانس: يكبار به ازاي هر تكرار