680 likes | 1.01k Views
مبانی اقتصادی استراتژی. دکترمحمد هادی مؤذن جامی نایب رئیس هیأت مدیره انجمن مدیریت راهبردی ایران 24 آبان ماه 1391 . فهم عمیقتر استراتژی و مدیریت استراتژیک نیازمند فهم واضحتر مباني نظري آنهاست. فهم این مبانی با تعمق در اقتصاد، جامعه شناسي، فيزيولوژي و زمينههاي ديگر میسر شده است. .
E N D
مبانی اقتصادی استراتژی دکترمحمد هادی مؤذن جامی نایب رئیس هیأت مدیره انجمن مدیریت راهبردی ایران 24 آبان ماه 1391
فهم عمیقتر استراتژی و مدیریت استراتژیک نیازمند فهم واضحتر مباني نظري آنهاست. فهم این مبانی با تعمق در اقتصاد، جامعهشناسي، فيزيولوژي و زمينههاي ديگر میسر شده است.
مجموعۀ مباني استراتژي، با بازنگري مباني رشتۀ استراتژي در اقتصاد، علوم رفتاري و روانشناسي به اين امر مهم ميپردازد.بخشی از این مبانی را در "مبانی رفتاری مدیریت استراتژیک" به اساتید معظم ، دانشپژوهان مکرم ، دانشجویان محترم وسایرخوانندگان معزز ایرانی تقدیم کردیم.
جو ماهوني در کتاب مبانی اقتصادی استراتژی پنج نظریه را که اهميت خاصی در زمينۀ استراتژي دارند شناسايي کرده و تأثيرات کارهاي مهم خاص در هر زمينه را به طور خلاصه بيان ميکند.
ازاين کتاب ميتوان براي درک موضوعات کليدي بوجود آمده توسط نظريه پردازان در مورد استراتژي با استفاده از يک دورنماي اقتصادي و به طور ايدهآل براي پاسخ به پنج پرسش مهماستفاده کرد:
پنج پرسش عمده 1.چگونه سازمانها بطور کارآمد عمل ميکنند؟ (پرسش اصلي فصل اول؛ یعنی نظریة رفتاري بنگاه ) Behavioral Theory of the Firm 2.چگونه بنگاهها ميتوانند هزينهها را به کمتر برسانند؟ (پرسش اصلي فصل دوم؛ یعنی نظریة هزينههاي معاملاتي )Transaction Costs Theory 3.چگونه بنگاهها ميتوانند دارايي را ايجاد و آنرا توزيع کنند؟ (پرسش اصلي فصل سوم؛ یعنی نظریة حقوق مالکيت ) Property Rights Theory 4.چگونه بنگاهها ميتوانند منافع شخصي را هم راستا کنند؟ (پرسش اصلي فصل چهارم؛ یعنی نظریة عاملیت یا نمايندگي)Agency Theory 5.چگونه منابع ميتوانند بدست آيند، توسعه يابند و براي افزايش احتمال بقا و رشد سودآور مورد استفاده قرار گيرند؟ (پرسش اصلي فصل پنجم؛ یعنی نظریة مبتنی بر منبع، ونظریه های جدید قابليتهاي پويا و انتخابهای واقعي بنگاه) Resource-based Theory Dynamic Capabilities and Real Options Theories of the Firm
با وجود این که این پرسشها مهمند، اما خیلی کم به آنها پاسخ داده شده است، به همین دلیل از نظریة بنگاه Theory of the Firmبعنوان يک روش سازمانيافته براي پاسخ به اين پرسشها استفاده ميشود.
یک علم اقتصاد سازمان در طول سی سال گذشته شکل گرفته است که اصل آن دست کم به دهۀ 1930 برميگردد. چنانچه از نام آن پيداست و جوزف ماهونی توصيف ميکند، قسمت اعظم اقتصاد سازمان طرحی بین رشته ای از علم اقتصاد، نظریة سازمان (با تصور گسترده براي شمول جامعهشناسي، علم سياست و روانشناسي اجتماعي)، روانشناسي شناختي و ديدگاههاي قانون بویژه قانون مالکيت وقرارداد است.
در مقياس بزرگ، اقتصاد سازمان در پاسخ به محدوديتهاي نظریة نئوکلاسيک بنگاه بوجود آمد که بنگاه را به عنوان يک تابع توليدي تعريف ميکرد که طبق قوانين فناوري، وروديها را به خروجيها تبديل ميکرد. اين ساختار براي بررسي قيمتها و خروجي (بطور کليتر، تخصيص منابع) سودمند بود، اما براي درک شرکتهاي مدرن و سياست گذاري عمومي زیاد مفيدنبود. Economics of Organization Organization theory
نظریههاي جديد اقتصاد سازمان که طي 30 سال اخير شکلگرفتهاند، دستورکار تحقيقات را در نظریة اقتصادي ونظریة سازمان و همچنين زمينههاي کاربردي که ماهونیبه آنها اشاره ميکند يعني مديريت استراتژيک، اقتصاد کشاورزي، سازمان صنعتي، تجارت بينالمللي و بازاريابي، بسيار گسترش دادهاند.
همانطور کههارولد دمستز(1988) Demsetzبيان ميکند:«باهم اشتباه گرفتن شرکت در نظریة اقتصادي[درست] با همنام آن دردنياي حقيقي درست نفهمیدن ویک اشتباه است. رسالت اصلي اقتصاد نئوکلاسيک درک چگونگي هماهنگي استفاده از منابع، و نه طرزکار داخلي شرکتهاي حقيقي، توسط نظام قيمتگذاري است» .
فرض کنيد خوانندگان (در سطوح مختلف آموزش قبلي) ميخواهند دربارۀ اقتصاد سازماني،به ویژه از منظر مديريت استراتژيک مطالبي بياموزند: امروزه کدام موضوعات مهم به بهترين وجه گرايشهاي اجرايي اقتصاد سازماني را در برميگيرند؟ ديدگاههاي فعلي چگونه توسعه مييابند؟ فرض کنيد خوانندگان بخواهند ظرفيت خود را براي نظريهپردازي توسعه داده و تحقيقات را طبق سنت اقتصاد سازمان انجام دهند: کدام موضوعات حل نشده در اين زمينۀخاص به تحقيقات استراتژي نوين مربوطند و کدام مفاهيم بخشهاي سازندۀ اصليند در کجا به مدرک تجربي بيشتري نياز داریم.
نظریههاي جديد اقتصاد سازمان که طي 30 سال اخير شکلگرفتهاند، دستورکار تحقيقات را در نظریة اقتصادي ونظریة سازمان و همچنين زمينههاي کاربردي که ماهونیبه آنها اشاره ميکند يعني مديريت استراتژيک، اقتصاد کشاورزي، سازمان صنعتي، تجارت بينالمللي و بازاريابي، بسيار گسترش دادهاند. در واقع کاربردها در تاريخچۀ تجارت و اقتصاد، توسعۀ اقتصادي، اقتصاد گذار،نظریة سياست مثبت و نیز قانون به وجود آمده و در حال پيشرفتند. علم اقتصاد سازمان ايدهاي است که زمان آن فرا رسيده است. دانشجويان رشتۀ سازمان اقتصادي بسیار خوش اقبالند که براي آنان فرصت استفاده از اين ايدههاي خوب فراهم شده است.
. سايمون (1947) با بارنارد (1938) هم عقيده است که سازمانها نظامهاي رفتار جمعي محسوب ميشوند. the term organization, for Simon (1947), refers to a complex pattern of human communications and relationships
درصورتيکه هيچ محدوديتي در عقلانیت افراد وجود نداشت، ممکن بود نظریة سازماني موجب بيحاصل شدن نظريه سايمون (1947) شود. احتمالاً نظریة سازمان يک مفهوم دارد بدین معنا که: در ميان گزينههاي موجود هميشه گزينهاي را انتخاب کنيد که به کاملترين شکل دستيابي به اهداف مناسب منجر میگردد. نياز به يک نظریة سازماني به اين واقعيت مربوط ميشود که در عقلانیت افراد، محدوديتهاي عملي وجود دارد و اين محدوديتها غيرقابلتغيير نیستند، اما به محيط سازماني بستگي دارند که تصميمات افراد در آن گرفته ميشود. . وظيفۀ سازمان طراحي اين محيط بهگونهاي است که افراد در تصميمگيريهاي خود تا حد امکان به عقلانیت نزديک شوند،يعني با توجه به اهداف سازمان قضاوت کنند.
پردازش اطلاعات: اطلاعات صرفاً به دليل وجودشان به پردازش نیازی ندارند. افراد نبايداين گونه تصور کنند که به دست آوردن اطلاعات بيشتر هميشه به حل مشکلاتشان کمک ميکند. در بعضي موارد، جستن اطلاعات بيشتر مانند ايمان به آب بيشتر به عنوان پادزهري براي غرق شدن است. سايمون (1947) اين موضوع را مطرح ميکند که علم (اجتماعي) بهوسيله انباشتن اطلاعات پيشرفت نميکند، بلکه علم باعث سازماندهي اطلاعات و خلاصه نمودن آنها ميشود. در جستار علمي، منظور از دانستن در واقع دانستن مقتصدانه است. • knowing parsimoniously
رویّههای انتخاب کلي با توجه به سه اصل مهم به صورت خلاصه درآمدهاند : 1. اجتناب از عدم اطمينان: بنگاه بهدنبال رویّههايی است تا نياز به پيشبيني رويدادهاي آتي نامعلوم را به کمترین حد برساند. در يک روش از بازخورد کوتاه مدت به عنوان فعالسازي برای کسب موفقيت استفاده شده و درروش ديگر قوانين تصميمگيري استاندارد پذيرفته ميشود (اجرا) ميشود. 2. حفظ قوانين Maintain the Rules: به محض آنکه بنگاه مجموعه امکانپذيري از رویّههای تصميمگيري را مشخص کند، سازمان فقط در مواقع اجبار از آنهاصرفنظر ميکند. 3.ساده کردن قوانينSimplify the Rules: بنگاه با توجه به قضاوت فردي به انعطاف پذیری پیرامون قوانين ساده ميپردازد.
سایرت و مارچ دو شیوه اصلي سازماندهي را مطرح ميکنند که شامل: مجموعهاي از مفاهيم متغير و مجموعهاي از مفاهيم عقلانی است. مفاهيم متغيري که قبلاً در مورد آنها بحث شد اهداف سازماني، انتظارات سازماني، انتخاب سازماني و کنترل سازمانياند و مفاهيم عقلانی عبارتند از: • 1. شبه رفع تعارض Quasi Resolution of Conflict • 2. اجتناب از عدم اطمينان • 3. جست وجوی مشکل گرایانه Problemistic Search • 4. يادگيري سازماني
،ايجاد يک علم سازماني که موضوعات عقلانيت محدود و فرآیند اطلاعات محدود توسط اعضاي سازمان را سرکوب ميکند، ممکن است به مديريت استراتژيکي منجر شود که به بن بست برسد.
به نظر سايمون (1982)، اصولاً نظریة سازمان، اقتصاد (به ویژه نظریة بنگاه) و روانشناسي شناختي با پديده های مشابهي مربوطند. هر سه نظریه به فرآیندهاي تصميمگيري افراد و حل مشکل مربوط ميشود، با اين حال قلمرو هر يک از آنها به نسبت جدا از حيطه دو نظریة ديگر توسعه يافته است. سايمون به هر دو مورد دلايل اين جدايي و اصلاحات آن توجه ميکند.
در دنيايي که اطلاعات زيادي وجود دارد، حجم زياد اطلاعات به معناي کمیابی توجه دريافتکنندگان اطلاعات است. در دنيايي که اطلاعات زيادي در آن وجود دارد، بيشتر هزينههاي اقتصادي اطلاعات، هزينههايي هستند که دريافتکنندگان اطلاعات متحمل ميشوند. دانستن اينکه ايجاد و انتقال اطلاعات چقدر هزينه در بردارد، کافي نيست. ما بايد بدانيم هزينة اطلاعات با توجه به کمیابی توجه براي دريافت آنها چقدر است. چنانچه در فصل پنجم نيز خواهم گفت، اين ايده را نظریة پنروز (1959) یعنی نظریة مبتنی برمنبع "توجه مديريتي بسان منبعی کمياب " مطرح می کند، امری که موجب محدوديت ميزان رشد شرکت ميشود.
هدف مناسب يک نظام اطلاعات مديريت اين نيست که تمام اطلاعاتي را که مديران به آنها نياز دارند، فراهم کند؛ بلکه محيط اطلاعات مديران را براي کاهش مقدار زماني که آنها بايد براي دريافت اطلاعات اختصاص دهند، شناسایی ميکند. بيان دوباره مشکل سازمان با استفاده از اين روش به طراحي سیستم بسيار متفاوتي منجر ميشود.
سايمون (1982) اظهار ميکند اگريک کتابخانه فقط داراي يک کپي از هر کتاب باشد، کتابخانه همچنان داراي ميزان زيادي از همپوشاني اطلاعات است. سايمون (1982) حدس ميزند،اگر نيمياز عناوين در کتابخانة کنگره بهطور تصادفي از بين ميرفتند، اطلاعات کمياز دانش جهان از دست ميرفت. مهمترين شکل افزونگيحاصل از بسيار قانونمند بودن جهان هستی است. واقعیتها در صورتي قانونمندند که بتوان آنها را با توجه به ساير واقعیتها پيشبيني کرد.redundancy Facts
ما تنهابايد به ذخيرهسازي قسمتی بپردازيم که به پيشبيني این ساير واقعیتها نياز دارد. اين فرآیند دقيقاً چيزي است که علم انجام ميدهد: فرآیند جايگزيني مقدار زيادي از واقعیتهای نابسامان وسازمان نيافته با تقریرات مرتب ومنظم از روابط بسامان وسازمان یافته ایکه اين واقعیتها ميتوانند از آنها استنتاج شوند. • سايمون (1982) بيان ميکند، رؤياي تفکر از قبل در مورد هرکاري که ميخواهيم انجام دهيم، اطمينان از داشتن تمام حقايق و دانستن همة پيامدها، رؤياي ناخوشايند هملت محسوب ميشود. اين رؤياي فردي است که در مورد شبکة کلي رابطة علت و معلول، محدوديتهاي تفکر انسان یا کميتوجه افراد درک تحليلي ندارد. • sick Hamlet's dream
به گفتة سايمون (1982) با عميقتر کردن درکمان از فرآیندهاي تفکر افراد، اقتصاد سازماني توسعه خواهد يافت و با استفاده روز افزون افراد و جوامع از ابزار کامل تفکر براي تصميمگيري و طراحي نهادهايشان اين اقتصاد سازماني تغيير خواهد کرد. بخش اعظم نظریة عقلانیت رویّهاي با دنياي تجارت هماهنگ است که در آن افراد به تفکر و خلاقيت ادامه ميدهند؛ نظریهايکه در آن عقلانیت اساسی وجود ندارد. • سايمون (1982) معتقد است، تغيير از نظریه های عقلانیت اساسی به نظریةهاي عقلانیت رویّهای به تغيير اساسي در سبک علمي و تغيير از تأکيد بر منطق قياسي در يک نظام محکم بدیهیات واصول کلی به پژوهش تجربي دقيق الگوريتمهاي پيچيدة تفکر نياز دارد. با بيشتر درگير شدن اقتصاد سازماني در مطالعة عدم اطمينان و توجه بيشتر به پيچيدگي تصميمگيري تجاري، تغيير در برنامة پژوهشي قطعي ميشود. بخشهاي گستردهتر اقتصاد سازماني و مديريت استراتژيک جايگزين فرضيههاي بسيار سادة افراد تصميمگيرندهاي خواهند شد که بهرغم آگاهي به همه چيزداراي موقعيت محدودي هستند. ويژگي واقعگرايانه روانشناختي محدوديتهاي موجود براي عقلانیت تصميمگيرندگان و پيامدهاي اين محدوديتها در عملکرد اقتصادي و مديريتي آنان تأثيرگذار است. • axioms
عقلانیت رویّهاي،عقلانیت فردي است که براي او زمان و تلاش مورد نياز براي محاسبة منابع انساني کميابي محسوب ميشوند.
. چندین پیامد عقلانیت محدود شامل: 1. درک دقیق اطلاعات ؛ 2. روش انطباقی- متوالی پردازش اطلاعات ؛ 3. رویه های اکتشافی تلاش فکری را کاهش میدهد؛و 4. فرآیند احیاء سازی فعالانه در حافظه، مشاهده شدهاند. مبانی سیستماتیک به عدم توجه به احتمال قبلی نتایج ، عدم توجه بهاندازة نمونه ، تصورات نادرست درمورد شانس ، عدم تشخیص رگرسیون به سمت میانگین ، قابلیت بازیافت نمونهها ، همبستگی نادرست، هماهنگی و تکیهگاه ناکافی و مبانی در ارزیابی رویدادهای عطفی و غیرعطفی منجر میشوند (کانمن، اسلاویک و تورسکی، 1982). با مشخص کردن محدودیتها و تعصبات (سیستماتیک) افراد، گرایش آن دسته از محدودیتها و تعصباتی که عملکرد آنها ناشی از منظر رفتاری است، در نظرگرفتن سازمان بهعنوان پردازشگر اطلاعات سودمندتر در مقایسه با افراد است. شرکت یک واکنش نهادی نسبت به تردید و عقلانیت محدود در نظر گرفته میشود
به دانشجويان مديريت استراتژيک توصيه ميشود، نظریة هزينههاي معاملاتي را با دقت بسيار زيادي مطالعه کنند. نظریة هزينههاي معاملاتي براي کمک به شرح، توضيح و پيشبيني حکمرانی مبتنی برمعيارهای مقايسهاي کارآیی، دقت منطقي را با رابطة عملي. ترکيب ميکند.علاوه بر اين، عادات مورد نياز يک تحقيق مناسب را ميتوان از ويليامسون (1975) آموخت که عبارتنداز: • 1. شرح آثار ديگران بهطور کامل و دقيق • 2. جست وجوي بسيار براي يافتن و توسعة يک نظریة محتمل براي کمک به درک پدیده در دسترس • 3. داشتن يک ذهن فعال • 4. انجام کار براساس يک نظم خاص • 5. داشتن شجاعت براي سرو کار داشتن با موضوعات مختلف ميان رشتهاي، در صورت تمايل • logical rigor - practical relevance • scholarship
اصول اقتصادي سازماني يافت شده در نظریة هزينههاي معاملاتي بادوامند. براستی درحال حاضر ، شاهد تجزية عمودي بزرگتري هستيم (مانندبرونسپاری استراتژيک )، مستدلاً، در نتيجة تغييرات هزينههاي معاملاتي بنیادی ـ تأثيرگذار بر هزينههاي سنجش ورودي و خروجي و اختصاصي بودن دارايي (ماهونی، c1992) – است که ناشي از تغييرات مهم در توسعه و اشاعة فناوری اطلاعات (شاپيرو و واريان، 1999) ميباشند. تصور ميکنم اين زمينة تحقيقي، به ویژه براي دانشجويان نسل آتي تحقیقات مديريت استراتژيک مفيد خواهد بود. • vertical de-integration • strategic outsourcing
مانند بارنارد (1938) و سايمون (1947)، هزينههاي سهگانه معاملاتي ويليامسون (1975، 1985، 1996) چارچوبی مفهوميرا ايجاد ميکند که بهکارگيري آن بهاندازة کافي ساده و براي همسازی بينشهاي مداوم در طرزکارهاي سازماني بهاندازة کافي پيچيده است. دانشجويان مديريت استراتژيک با استفاده از روش اقتصاد سازماني بايد براي دستيابي و پيگيري علم سازمان تشويق شوند.
چگونه به ارزيابي آلترناتيو سازمانهاي اجتماعي بپردازيم؟ در مورد معمولي بودن افکار اقتصادي از مفهوم کارآیی يا بهينگي استفاده ميکنيم که با نام ويلفردو پارِتو عجين شده است. در مورد بهتر بودن يا کارآیی، هر منظوري که داشته باشيم؛ مطمئناً منظور ما يکي از اين موارد است: اگر هر فرد تصور کند يک موقعيت، يک نظام يا يک تخصيص با توجه به ارزشهاي شخصي وي بهتر است، آن موقعيت، نظام يا تخصيص بهتر از ساير گزينههاست. تحت مفروضات خاص، نشان داده ميشود که ميتوان با استفاده از يک نوع خاص نظام اجتماعي، يعني نظام قيمتگذاري به کارآیی دست يافت. اگرچه ارو (1974) به اين موضوع اشارهاي نکرده، یک حالت که بعضي افراد در گرسنگی و رنج و محرومیت حادي به سر برند، درحاليکه سايرين از زندگي مناسبی برخوردارباشند؛ بازهم ميتواند پارتو بهينه باشد اگر فقرا نتوانند با تقسیم لذت ثروتمندان به زندگي بهتري دست يابند، فرقي نميکند که ميزان تقسیم لذت تا چه حد کم باشد. بهينگي پارِتو مورد توجه و تحسين بسيار کمی قرار گرفته است • . Vilfredo Pareto
به نظر ارو (1974) در نظام قيمتگذاري، افراد حس آزادي دارند و آزادند تا در نظام عمل کنند؛ هيچ دستور مستقيميوجود ندارد که به افراد گفته شود، چه کاري بايد انجام دهند. افراد داراي درآمدند و ميتوانند آنرا هر طور که مايلند خرج کنند. بديهي است که اين آزادي عمل، از منظر خاصي تا حدي غير واقعي است. اگر درآمد افراد بسيار اندک باشد اين آزادي عمل ميتواند بسيار کم باشد، درآمد فرد توسط عدالت تعيين نميشود، بلکه به وسيلة نظام پيچيدهاي از تعاملات تعيين ميشود که در آن تعريف معناي اخلاقيات دشوار است. بصورت ایده آل وآرمانی ساختن آزادي در بازار کاملاً اين واقعیت را ناديده ميگيرد که اين آزادي ميتواند در نظر بسياري از افراد دامنة بسيار محدودي داشته باشد.
همچنين بهدليل اينکه نظام قيمتگذاري از انگيزههاي خودخدمتی استفاده ميکند که نظامهاي اخلاقي ما معمولاً آنها را محکوم ميکنند، اين نظام ميتواند به چالش کشيده شود. نظام قيمتگذاري خاصیت خودخواهي را بوجود می آورد. از طرف ديگر در مقايسه با بيشتر آلترناتيوهاي امکان پذير نبايد سودهاي اقتصادي کلان را که ميتوانند در نظام قيمتگذاري به دست آيند، در کارآیی ناديده گرفت. • با اين حال، مشکلات زيادي در نظام قيمتگذاري حتي در منطق خود آن وجود دارد و اين مشکلات باعث تقويت اين ديدگاه ميشوند که نظام قيمتگذاري در قلمروهاي خاصي قرار دارد، نظام قيمتگذاري نميتواند داوری کاملی در زندگي اجتماعي انجام دهد. • self-serving motives • virtue of selfishness
ارو (1974) اظهار ميدارد که سازمانها وسیله رسيدن به منافع اقدام جمعي در موقعيتهايي هستند که نظام قيمتگذاري رد شده است. اصطلاح "سازمان" در حد کاملاً گستردهاي تفسير شده است. سازمانهاي رسمي ، شرکتهاي تجاري، اتحاديههاي کارگري، دانشگاهها و دولت تنها نوع محسوب نميشوند. ضوابط اخلاقي و خود نظام بازار به عنوان سازمانهايي تفسير ميشوند. هدف از سازمانها بهکارگيري اين واقعيت است که بسياري از تصميمگيريها (در واقع تمام آنها) براي اثربخشی خود به مشارکت بسياري از افراد نياز دارند. ارو براي شکست نظام قيمتگذاري در تخصيص کامل منابع بر علت خاصي تأکيد ميکند، دليلي که براي درک سازمانها حائز اهميت است، وجود ترديد است.
ادبيات ورشکستگيهاي بازار شامل تحليل موارد زير ميشود : • 1ـ بازارهاي ناقص بهدليل عدم اطمينان • 2ـ مشکلات بيمه • 3ـ روابط کاري • 4ـ ادغام عمودي • 5ـ بازارهاي سرمايه • 6ـ افزايش بازده و هزينههاي از دست رفته • 7ـ تقسيم ناپذيري • 8ـ عدم تقارنهای اطلاعات • 9ـ کالاهاي عمومي • 10ـ عدم تعريف حقوق مالکيت و اثرات خارجي داراي هزينههاي معاملاتي مثبت (کوز، 1960).
اصل عقلانيت محدود که توسط سايمون (1957) تعريف شده از اين قرار است: « ظرفيت ذهن انسان براي بيان و حل مشکلات پيچيده در مقايسه با اندازة مشکلاتي که در دنياي واقعي به طور عيني با رفتار عقلانی بايد راهحلي براي آنها يافت، بسيار اندک است» (ص 198). عقلانيت محدود از يک طرف به محدوديتهاي فيزيولوژي اعصاب و از طرف ديگر به محدوديتهاي زبان اشاره ميکند. • محدوديتهاي فيزيکي حاصل از محدوديتهاي نرخ و ذخيرهسازي براساس تواناييهاي افراد براي دريافت، ذخيره، بازيابي و پردازش اطلاعات بدون خطاست. .
محدوديتهاي زبان به ناتواني افراد در بيان دانش يا احساسات شان با استفاده از لغات، اعداد يا نمودارها به روشي که ديگران بتوانند منظور آنها را بفهمند، اشاره ميکند. ممکن است افراد متوجه شوند، بهرغم بهترين تلاشهايي که انجام ميدهند، زبان باعث درماندگي آنها ميشود، احتمالاً بهدليل آنکه آنها داراي دامنة لغات ضروري نيستند يا واژگان ضروري در آنها بهوجود نيامده است. هنگاميکه چنين مشکلات زباني بهوجود ميآيند، انجام اثباتهاي تجربي و يادگيري تنها ابزار رسيدن به آگاهي هستند. در واقع فقط تا زمانيکه بتوان محدوديتهاي عقلانیت را بهدست آورد، يعني تحت شرايط عدم اطمينان، پيچيدگي يا هر دو، اين محدوديتهاي عقلانیت جالب توجه هستند.
ويليامسون (1975 تأکيد ميکند که باید مواظبت شود مبادا درگیری بيش از حد اداره عمومی وکارمندانش در تصميمگيريهاي عملياتي موجب می شود که طرحريزي و عمليات کنترلي سطح بالا که دوام موفقيت سازمان باساختار چند بعدي به آنها بستگي دارد، انجام نگیرد. در غير اينصورت، ممکن است قانون طرحريزي گرشام رخ دهد، يعني کارهاي روزمره باعث ناديدهگرفته شدن طرحريزي استراتژيک شوند.
فصل 1: نظریة رفتاري شرکت اين فصل با کتابي به نام «وظايف مدير اجرايي» اثر بارنارد Barnard (1938) آغاز شده است و با چهار کتاب از دانشکدۀ کارنگي با عنوان «رفتار اداري» اثر سايمون Simon (1947)،«سازمانها» اثر مارچMarchو سايمون (1958)، «نظریة رفتاري شرکت» اثر سایرت Cyertو مارچ (1963) و «مدلهاي عقلانيت محدود: اقتصاد رفتاري و سازمان تجاري» اثر سايمون (1982) ادامه مییابد. اين کتابهاي پژوهشي ارزش مطالعۀ دقيق را دارند؛ زيرا همچنان تا به امروز بهطور گسترده مورد استناد قرار گرفتهاند و هيچ اثر ديگري تاکنون نتوانسته است از لحاظ شفافيت و مرتبطبودن با موضوع به آنها برسد.
اگرچه، نظریة رفتاري شرکت، بخشي از اقتصاد سازماني نيز محسوب ميشود. علم اقتصاد سازماني يک تلاش چند رشتهاي است که در آن از رشتۀ گستردهتري از علم اقتصاد استفاده شده است و به تأثيرات از سوي نظریة سازمان، قانون و ساير رشتهها نيز توجه دارد. بهعنوان يک مثال مهم، هربرت سايمون که کتابهاي 1947 و 1982 او در اين فصل بازنگري ميشوند، در رشتۀ اقتصاد در مورد کاري که شامل تأثيرات او بر نظریة رفتاري شرکت بود، برندۀ جايزه نوبل شد.
بارنارد (1938) دو فرهنگ علم و هنر را با هم درآميخت و اين برداشت زيبايي شناختي بارنارد است که موجب اشتياق دانشجويان به اين کار شده است. بارنارد يک سبک هنري پرشور، ساختاريافته و منسجم را ارائه ميدهد که دانشجويان با استفاده از تواناييها و آمادگي خود در درک تجربۀ زيبايي شناختي مديريت براساس تجربۀ نهادي، ذاتي و علاقمندي مؤلف (ماهونی، 2002) از اين سبک هنري بهره ميبرند. • من اين کتاب دارای بيشترين سهم بسیارقدرتمندانه ذهنی در مورد نظریة سازمان يا نظریة اقتصادي است که تاکنون توسط يک مدير اجرايي نوشته شده است. هدف بارنارد (1938) ايجاد يک نظریة جامع از رفتار تعاون وتشریک مساعی در سازمانهاي رسمي است .1. علاوه بر مقالات قدیمی بارنارد (1938)، بارنارد (1948) مجموعهای از مقالات منتخب خود را تهیه کرده است. برای مشاهدۀ ارزیابیهای جدید آثار بارنارد (1938) به ماهونی (2002) ؛ ماهونی، هاف (1994)؛ اسکات (1987) و ویلیامسون (1995) رجوع کنيد. ماهونی (2002) فاکتورهای اصلی تئوری بارنارد (1938 ، 1948) را با توجه خاصی به مفاهیم مدیریت و مسئولیت بارنارد را که برای شایستگی منحصر بفرد ضروری می باشند، خلاصه کرده است (اسلزنیک ، 1957).
وظايف مدير اجرايي (بارنارد، 1938) اين کتاب دارای بيشترين سهم بسیارقدرتمندانه ذهنی در مورد نظریة سازمان يا نظریة اقتصادي است که تاکنون توسط يک مدير اجرايي نوشته شده است. هدف بارنارد (1938) ايجاد يک نظریة جامع از رفتار تعاون وتشریک مساعی در سازمانهاي رسمي است . بارنارد معتقد است که درميان افراد مشغول به کار در سازمانهاي رسمي ، همکاري هوشيارانه، دقيق و هدفمندي وجود دارد. يکي از وظايف ضروري يک سازمان ارتقاي روابط درميان اينگونه افراد است. حفظ انسجام با نظم بخشيدن به انگيزۀ مشارکتکنندگان مختلف در خدمت به سازمان ضمن حفظ ثبات قدرت و اختيار سازمان، وظيفۀ ديگر سازمان محسوب ميشود. وظيفۀ بعدی حفظ وحدت و عزت نفس فردي و انتخاب مستقل است.
بارنارد (1938) سازمان رسمي را به عنوان سيستمي از فعاليتهاي هماهنگ هوشيارانه با دو نيرويا تعداد بيشتري از افراد تعريف ميکند، اين کتاب نيز بر نقش مهم سازمان غيررسمي در داخل سازمانهاي رسمي تأکيد میورزد. از نظر بارنارد (1938) انگیزه یا مشوقهاIncentives در سازمان رسمي يک رکن محسوب ميشود. انگيزۀ ناکافي به معناي نابودی، تغييرات اشتباه هدف سازماني يا از بين رفتن همکاري است. در اين کتاب علاوه بر ايجاد انگيزه به تشويق و تلقین انگيزهها به عنوان جنبههاي مهم سازمان نيز پرداخته ميشود.
قدرت واختیار Authority مشخصه ابلاغیه (یا دستور) communication (or order)در يک سازمان رسمي است که يک مشارک با توجه به خاصیت آن ، دستور را ميپذيرد. از نظر بارنارد (1938) فرد فقط هنگام رعايت همزمان چهار شرط میتواند ابلاغیه معتبر را بپذيرد: 1. هنگاميکه فرد بتواند ابلاغیه را درک کند. 2. فرد هنگام تصميمگيري بر اين باور باشد که دستور با هدف سازمان سازگاري دارد. 3. در هنگام تصميمگيري فرد بر اين باور باشد که دستور به طور کلي با علاقۀ او سازگار است. فرد از لحاظ ذهني و جسماني توانايي عمل به دستور را داشته باشد.
شايد معروفترين ايدۀ اين کتاب در بحث قدرت واختیارمشخص شود. بارنارد (1938) به اين نکته ميپردازد که در افراد ناحيه سهل گیری و بی تفاوتی zone of indifference وجود دارد و به همین دلیل دستورها بدون آنکه در مورد قدرت واعتبار آنها ترديد هوشيارانهاي ايجاد شود، قابل پذیرشاند. بارنارد با پرداختن به اين موضوع توضيح ميدهد از آنجا که کارآیی سازمان تحت تأثير ميزان موافقت افراد با سايرين قرار میگیرد، انکار قدرت واعتبار یک ابلاغیه سازمانی تهديدي براي علائق تمام افرادي است که سود ويژهاي از ارتباط خود با سازمان عايدشان ميشود؛ مگر آنکه دستورها براي آنها نيز غيرقابل پذيرش باشند. بنابراين، هيچ چيزي واقعيتر از قدرت و اختيار نیست.
نتيجۀ جالبي که ميتوان از این نظر گرفت، آن است که در هنرعالی تصميمگيري اجرايي چند نوع تصميمگيري را در نظر نمیگیرند که عبارتند از: 1. تصميمگيري در مورد پرسشهايي که در حال حاضر نامربوطاند؛ 2. تصميمگيري قبل از موعد مقرر؛ 3. تصميمگيريی که نمی تواندکارآیی داشته باشد؛ 4. تصميماتي که سايرين بايد آنها را اتخاذ کنند. اينها نظرات جالب و نسبتاً منحصر بفردي هستند. بارنارد (1938) توضيح ميدهدکه استفادۀ مناسب از قدرت و اختيار موجب حفظ روحيه در افراد، ايجاد مهارت وحفظ قدرت و اختيار در آنان ميشود.
ويژگي جديد ديگر اين کتاب آن است که براساس توضيح بارنارد (1938) فرآیند اجرايي برتر ازروشهاي فکری وذهنی intellectual methodsاست. از واژگان احساس، قضاوت، شعور، تناسب، تعادل، اقتضا و ساير واژگان براي توضيح آنچه مديران اجرايي بايد بخواهند به آن تبديل گردند، استفاده ميشود. رهبری بيشتريک هنر محسوب ميشود تا يک موضوع علمي. فرآیندهاي مورد استفاده بيشتر زيبايي شناختيند تا منطقی واصولاً حاصل تجربۀ شخصي، هميشگي و دلبستگی هستند. از نظر بارنارد هماهنگي يک اقدام خلاقانه است.
رفتار اداری Administrative Behavior • سايمون (1947) نظریة انتخاب و تصميمگيري انساني را پيشنهاد ميکند که تمرکز آن بر وفقدادن جنبههاي عقلاني انتخاب، مورد توجة اصلي اقتصاددانها و ويژگيها و محدوديتهاي مکانيسمهاي تصميمگيري انساني مورد توجه روانشناسان و تصميم گيرندگان عملي است. سايمون عمدتاً توجه خود را به فرآیندهاي تصميمگيري معطوف ميسازد که براي سازمان نهادياند و توضيح ميدهد سازمانها چگونه بر تصميمات اعضاي خود تأثيرمیگذارند، انسجام را ميان اين تصميمات بهوجود میآورند و تضمين کنندۀ سازگاري آنها با اهداف کلي سازمانند.
سايمون خودآگاهانه می کوشد ابزارهای مناسب زبانشناسي و مفهومي را فراهم آورد و به توصیف واقعي و معنی دار سازمانها بپردازد. در ديدگاه اوليۀ سايمون تصميمگيري قلب يک سازمان است و اصطلاحات نظریة سازمان بايد برآمده از منطق و روانشناسي انتخاب انسانی باشند. سايمون (1947) تلفیق درخشاني از آموزشهاي عملي بارنارد (1938) و علم مثبت استنتاج شده از نظریة سازمان را ارائه کرده است. «رفتار اداري» سايمون راهنماي نظریة سازمان و همچنين اقتصاد سازمان است. به طور خلاصه، اين کتاب يک نظریة مبتنی برتوجه شرکت an attention-based theory of the firmرا از علاقه نظريهپردازان اقتصادي و سازماني ايجاد ميکند.