280 likes | 489 Views
بياخلاقيهاي رايــج در تعامــل روابطعموميها و رسانهها. عليرضا كتابدار. نخستين كنفرانس حرفهاي گري در روابط عمومي ـ مهر 92. ديدگاههاي عمده در زمينة ارتباط روابط عموميها و رسانهها. به طور كلي، دو نگرش عمده در زمينة ارتباط روابط عموميها و رسانهها وجود دارد:.
E N D
بياخلاقيهاي رايــج در تعامــل روابطعموميها و رسانهها عليرضا كتابدار نخستين كنفرانس حرفهاي گري در روابط عمومي ـ مهر 92
ديدگاههاي عمده در زمينة ارتباط روابط عموميها و رسانهها به طور كلي، دو نگرش عمده در زمينة ارتباط روابط عموميها و رسانهها وجود دارد: الف ـ روابطعموميها نقطة مقابل رسانهها هستند؛ بدين معنا كه رسانهها مدافع منافع مردم و روابطعموميها، مدافع منافع سازمان هستند. ب ـ روابط عموميها و رسانهها دو شاخة تنومند درخت ارتباطات و مكمل يكديگرند و هر دو منافعي يكسان را از اين ارتباط متقابل جستوجو ميكنند.
* بسياري از وظايف روابطعموميها و رسانهها با يكديگر مشترك است. شايد مهمترين وظايف مشترك آنها را بتوان در «اطلاعرسانی»، «تاثیرگذاری بر افکار عمومی» و «استفاده از ابزارهای نسبتاً مشترک» تقسيمبندي كرد. همچنين آنها به دنبال تاثير بر مخاطبِ كمابيش يكساني هستند، البته معمولا دامنة گسترش پيامهاي روابط عمومي محدودتر از رسانههاست. * در كنار اهداف مشترك، روابطعموميها و رسانهها نقاط افتراقي نيز با يكديگر دارند كه ميتوان از تعارض اهداف و كاركردها ـ در بسياري از موارد ـ و نوع سازماني و مديريتي كه بر آنها اعمال ميشود، نام برد. بياخلاقيهاي رايج در تعامل روابطعموميها و رسانهها
* اخلاق يكي از اصول مسلم در حرفة روابط عمومي است، چرا كه سر و كار داشتن با افكار عمومي و مردم موضوعي نيست كه بتوان بهسادگي از كنار آن گذشت. اهميت افكار عمومي و مردم ايجاب ميكند تا كارشناسان روابط عمومي با تاسي از يك سري اصول اخلاق حرفهاي، سلامت فعاليتهاي روابط عمومي را تنظيم كنند. * اگر مطبوعات و روابط عموميها به اصول حرفهاي و اخلاقي در نظر گرفته شده پايبند باشند، قطعا ارتباطي حرفهاي و همراه با احترام متقابل پيش رو خواهند داشت، در غير اين صورت آفتهاي زيادي متحمل ميشوند كه در نهايت، ضعف هر دو نهاد را در پي خواهد داشت. بياخلاقيهاي رايج در تعامل روابطعموميها و رسانهها
* اخلاق و تبعیت از اصول و چارچوبهای آن در هر دورهای، چه در اشکال ارتباط سنتی و چه مدرن، که به «اصول اخلاقی روابط عمومی» شهرت یافته است، دارای ارکانی همچون صداقت، درستکاری، امانتداری، حفظ حقوق ذینفعان، پرهیز از مبالغه و حفظ کرامت انسانی است. * بعضی از این اصول اخلاقی بهطور خاص در «اساسنامه انجمن بینالمللی روابط عمومی» IPRA مورد تاکید قرار گرفته است که از آن جمله میتوان به «رعایت مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر در انجام امور مربوط به حرفه روابط عمومی»، «فدا نکردن حقیقت در هر شرایطی» و «پاسداری از عدم انتشار اخبار و اطلاعات غیرموثق» اشاره کرد. بياخلاقيهاي رايج در تعامل روابطعموميها و رسانهها
* برقراری و توسعه ارتباط با رسانهها یکی از وظایف اصلی روابط عمومیهاست، به گونهای که یکی از تعاریف روابط عمومی، آن را «کاربرد خردمندانه رسانهها» برای نفوذ در افکار عمومی میداند. * روابط عمومی بدون مساعدت و همکاری وسایل ارتباط جمعی نمیتواند اهداف خود را بهویژه در زمینة اجرای برنامهها و تبلیغاتِ فراگیرِ جذاب و تاثیرگذار تامین کند. همچنین بدون استفاده از ظرفیتها و قابلیتهای رسانهها، روابط عمومی نمیتواند به اهداف خود دست یابد و برای توفیق خود، سخت محتاج داشتن ارتباطی اصولی با رسانههاست. بياخلاقيهاي رايج در تعامل روابطعموميها و رسانهها
عوامل تاثيرگذار در ارتباط روابطعموميها و رسانهها عوامل فراواني در دو زيرگروه «درونسازماني» و «برونسازماني» در انتشار اخبار در رسانهها موثرند كه يكي از مهمترين آنها در زيرگروه «برونسازماني»، روابط عموميها هستند. عوامل متعددي در ارتباط روابطعموميها و رسانهها موثر هستند كه به اختصار ميتوان از موارد زير نام برد: الف: مديريت و مالكيت رسانهها: دولتي بودن، خصوصي بودن و يا تعاوني بودن مالكيت رسانهها در انعكاس اخبار و مطالب نقش دارد. ب: سياستها و خطمشيها: تعلقات سياسي، اقتصادي و ... در انعكاس مطالب موثر است. ج: زمينة انتشار: هر چه موضوع رسانه و نشريه به عملكرد سازمان نزديكتر باشد، احتمال انعكاس مطالب بيشتر است. د: شرايط سياسي و اجتماعي: تراكم خبري به دليل رويدادها و وقايع سياسي به چاپ نشدن يا كوتاه شدن اخبار ميانجامد. ه: دورة انتشار: نشريات براساس دورۀ انتشار يعني روزانه، هفتگي، ماهانه و ... مطالب خاصي چاپ ميكنند. و: مناسبتها: روزهاي ويژه مرتبط با عملكرد سازمان، موقعيت انعكاس مطالب را بيشتر ميكند.
بياخلاقيهاي رسانهها یکی از منابع مهم کسب خبر مستقیم و غیرمستقیم رسانهها، روابط عمومیها هستند. مهمترين بياخلاقهايي كه رسانهها در تعامل با روابط عموميها مرتكب ميشوند، شامل اين موارد است:
مواردي بسياري مشاهده ميشود كه رسانهها به دليل خطمشي خود و يا گهگاه ديدگاه و سليقة شخصي سردبير، دبير و حتي خبرنگارانشان اخبار دروغ و يا جهتدار از يك سازمان منعكس ميكنند و حتي تعامل مختصري نيز با روابط عمومي آن نهاد يا سازمان ندارند. 1ـ ارايه اخبار همراه با حب و بغض
برخي رسانهها نسبت به مفاهيم اساسي خبرنويسي يعني دقت، صحت و جامعيت بيتوجه هستند و اين بيدقتي آنها باعث ظلمي در حق سازمان بهويژه روابط عموميها ميشود. متاسفانه در شرايطي كه رسانههاي آنلاين و سايبر در كشور ما رشد كمي چشمگيري داشتهاند، بسياري از آنها از نظر كيفيت با سرويس تحريريه يك روزنامه يا خبرگزاري حرفهاي قابل مقايسه نيستند. همچنین وجود خبرنگاران با حداقل تخصص در حوزة موردنظر و بیدقتی مفرط بسیاری از آنان را نیز میتوان در این گروه گنجاند. 2ـ درنظر نگرفتن اصول حرفهاي در پوشش اخبار
برخي رسانهها خارج از چارچوب حرفهاي به دلايل مختلف در اطلاعرساني عملكرد نهادهاي دولتي و غيردولتي تبعيض قائل ميشوند. این دلایل میتواند اقتصادی، سیاسی و یا موارد دیگری باشد. ضرورت نگاه منصفانه به حوزههای مختلف خبری ـ فارغ از نگاههای سیاسی ـ دربارۀ خبرگزاریها به دلیل نوع کارکرد آنها اهمیت بیشتری دارد. 3ـ تبعيض در اطلاعرساني
متاسفانه باید گفت این شایعترین آفت حال حاضر ارتباط رسانهها با روابط عمومیها است که البته خود کارگزاران و مدیران روابط عمومی نقش مهمی در گسترش و رواج این معضل دارند. اینکه یک رسانه، رسالت حرفهای و وظیفۀ اطلاعرسانی خود را منوط به دریافت هدایای نقدی و غیرنقدی کند، نشان از رویکرد غیرحرفهای آن است. تا یک دهه پیش بهندرت این موضوع به عنوان یک رویکرد در سطح کلان یک سازمان رسانهای مشاهده میشد و تنها بعضی خبرنگاران به صورت خودسرانه چنین تعامل غیرسالمی را با بعضی روابط عمومیها برقرار میکردند، اما این بدعت فسادآور تبدیل به یک رویه شده است. در کمال تعجب حتی مواردی دیده شده است که مدیر یک رسانه، مبلغ ناچیزی به خبرنگاران به عنوان حقوق ثابت پرداخت کرده و از آنان خواسته است که بقیه حقوقشان را از حوزههای خبری تامین کنند. 4ـ تقاضاي دريافت پول يا هداياي غيرنقدي
گهگاه شاهد هستیم بعضی خبرنگاران یا مدیران رسانه برخوردی یک سویه و از بالا به پایین با مدیران و کارشناسان روابط عمومی دارند. نگاه این افراد به روابط عمومی تنها به عنوان حلقۀ ارتباطدهنده مدیران ارشد با رسانهها است و با کمال تاسف، به دلیل فقدان شناخت لازم از کارکردهای این نهاد تاثیرگذار، تنها نقشی معادل رئیس دفتر یک مدیر را برای کارگزاران روابط عمومی قائل هستند. 5ـ برخوردهای نامناسب موردی خبرنگاران و مدیران رسانه
بياخلاقيهاي روابطعموميها ارتباط هیچگاه یکطرفه نیست؛ اگر بیاخلاقی، بیقانونی و یا فسادی در ارتباط متقابل بین رسانهها و روابط عمومیها وجود دارد، حتما هر دو سوی ارتباط با درصدهای متفاوت در بروز آن دخیل هستند؛ البته از آنجایی که در بیشتر موارد به نوعی روابط عمومی آغازگر این ارتباط است و با توجه به رویکرد این كنفرانس در اینجا به مهمترین بياخلاقهايي كه روابط عموميها در تعامل با رسانهها مرتكب ميشوند، میپردازیم:
روابط عمومی قوی هیچگاه حقیقت را کتمان نمیکند. رعایت اصل صداقت، امر مسلمی در مطبوعات است؛ بهويژه كه در عصر اطلاعات و با كمك ابزارهاي سريع و متنوع كسب خبر، روزنامهنگاران حرفهاي سريع به حقیقت دست پیدا میکنند و اگر یک روابط عمومی حقیقت را انکار کند، در نزد روزنامهنگاران حرفهاي فاقد ارزش و اعتبار است. البته همانطور كه رسانة «بيطرف»، افسانهاي است كه وجود خارجي ندارد، روابط عمومي نيز نميتواند «بيطرف» باشد، اما ميتواند و بايد «انصاف» داشته باشد؛ انصاف بدين معنا كه به حداقلهاي حرفهاي پايبند باشند و تنها انكاركننده واقعيتها و توجيهگر عملكرد مديران سازمان نباشند. تجربههای فراوان سالهای اخیر بهویژه در کشور ما حاکی از این است که کتمان حقیقت، سادهترین و ابتداییترین کاری است که یک روابط عمومی میتواند انجام دهد؛ هر چند این راهکار عمری بسیار کوتاه دارد و باعث نادیده گرفتن روابط عمومی در موارد بعدی از سوی رسانهها میشود. 1ـ كتمان حقايق از رسانهها
روابط عمومیها گهگاه تنها حقیقت را بیان نمیکنند، اما در مواردی علاوه بر کتمان حقیقت، به انعکاس اخبار نادرست نيز میپردازند. در واقع، برخي روابط عموميها با ارايه اخبار نادرست سعي در منحرف كردن رسانهها و افكار عمومي به نفع سيستم خود دارند. ارایه آمار نادرست و غیرواقعی و یا اظهارنظرهای شتابزدة فاقد تعقل و منطق از جمله این موارد هستند. اخبار نادرست و يا توجيههاي غيرمنطقي شايد به صورت موردي بتواند منافع كوتاهمدتي براي يك سازمان داشته باشد، اما به يقين اين رويكرد در ميانمدت و بلندمدت باعث ايجاد بياعتمادي و به تبع آن ضررهاي جبرانناپذيري به سازمان ميشود. 2ـ ارايه اخبار نادرست
روابط عمومی خوب هرگز آگهی را به جای خبر به روزنامه یا نشریهای ارسال نمیکند. ارايه آگهي به عنوان خبر هم توهين به روزنامهنگار و هم توهين به مخاطب محسوب ميشود. در بسیاری از موارد، آنچه برای یک روابط عمومی خبر محسوب میشود، برای رسانه کارکرد آگهی دارد. توقعات بیجای بعضی روابط عمومیها و اصرار آنها بر پوشش «رپورتاژ آگهی»هایی که بهزعم آنان خبر تلقی میشود در این دسته قرار میگیرد. 3ـ ارايه آگهي به جاي خبر
بعضي روابط عموميها براساس سلايق سياسي و يا شخصي مديران خود، رويكردي تبعيضآميز با رسانهها دارند. به عنوان نمونه، به تعداد زیادی از نهادها و سازمانهاي دولتي در دولتهاي نهم و دهم دستور داده شده بود كه از ارايه آگهي به روزنامه همشهري ـ پرتيراژترين روزنامه كشور ـ به دليل اختلافات رئيسجمهور وقت با شهردار تهران خودداري كنند. البته این موضوع تنها محدود به رسانههای دولتی نمیشود. در همین دوره، روابط عمومی شهرداری تهران نیز از دادن طرح ترافیک به رسانههای منتقد شهرداری و شهردار وقت تهران خودداری میکرد و یا حداقل همکاری لازم را با آنان داشت. به عنوان نمونه، روابط عمومی شهرداری تهران به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به دلیل پوشش اخبار انتقادی نسبت به شهرداری حتی یک طرح ترافیک نیز نداد و بیش از یک سال مانع ورود فیبر نوری برای استفاده از اینترنت با سرعت بالا به دفتر این خبرگزاری شد! 4ـ تبعيض قائل شدن بين رسانهها
يكي ديگر از جلوههاي اين تبعيض مربوط به تفاوت قائل شدن مدیران و کارشناسان روابط عموميها بين رسانهاي همچون صداوسيما با مطبوعات است. بهزعم بسياري از مديران، خون خبرنگاران صداوسيما به دليل رسانهاي كه در اختيار دارند از خون رسانههاي مكتوب پررنگتر است. این دیدگاه بهویژه در کنفرانسهای مطبوعاتی باعث رنجش خاطر خبرنگاران رسانههای مکتوب میشود. به عنوان نمونه، بهویژه در بیشتر شهرستانها، تا زمانی که خبرنگاران صداوسیما به یک کنفرانس خبری نرسند آن برنامه شروع نمیشود و گهگاه حتی یک برنامة خبری، تنها براساس زمانبندی هماهنگشده با تیم خبری صداوسیما برگزار میشود. 4ـ تبعيض قائل شدن بين رسانهها
موارد بسياري بهويژه در دهة اخير پيش آمده است كه يك سازمان از طريق روابط عمومي خود، رشوههاي فراواني به يك رسانه پرداخت كرده و اصطلاحاً آن رسانه را «خريده» است. حتي مواردي وجود دارد كه روابط عمومي يك شركت با فردي قرارداد بسته است كه او رسانهها را بخرد و اجازه انعكاس مطلب منفي عليه آنها را ندهد. این موضوع در میان سازمانهای بزرگ شایعتر است؛ حتی روابط عمومی برخی از سازمانها یا نهادها با فرد یا افرادی قرارداد میبندند که ماهانه مبلغی به خبرنگاران فعال در حوزة تحتنظر آنان پرداخت کنند. 5ـ پرداخت رشوه به رسانهها
يكي از موارد بحثانگيز در ارتباط بين روابط عموميها و رسانهها، ارايه هدايا به خبرنگاران است. در بسياري از منابع مكتوب اخلاق روزنامهنگاري، خبرنگاران از دريافت هديه منع شدهاند. با وجود اين، به نظر ميرسد اگر هديه در حد متعارف براي همۀ خبرنگاران يك حوزه تهيه شود و به عنوان مثال در يك كنفرانس مطبوعاتي به آنان عرضه شود، مشكلي به وجود نخواهد آمد. مشكل زماني تبديل به معضل ميشود كه روابط عموميها به صورت مخفيانه و «تبانيگونه» مبالغ نقدي و يا رانتهاي قابلتوجه به خبرنگاران حوزۀ خود ميپردازند و طبيعي است كه در قبال آن، انتظاراتي دارند كه با روح حاكم در روزنامهنگاري حرفهاي بيگانه است. طبیعی است که اهدای یک قالیچه یا فرش ابریشم به ارزشی بالاتر از 20 میلیون تومان و یا پرداخت های بُنهایی با ارزشی بالا را نمیتوان یک هدیه معمولی دانست. 6ـ پرداخت هداياي نامتعارف به روزنامهنگاران
تهديد مكرر خبرنگاران و رسانهها به شكايات قانوني و يا حتي استفاده از ابزارهاي غيرقانوني براي تحت فشار قرار دادن آنان يكي ديگر از شيوههاي مذمومي است كه برخی روابط عموميها در برخورد با رسانهها در دستور كار قرار ميدهند. این موضوع بهویژه دربارة سازمانها و نهادهایی که از قدرت بیشتری برخوردار بوده و مدیران آن وابسته به نهادهای امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و قضایی هستند بیشتر به چشم میخورد. 7ـ تهديد خبرنگاران و رسانهها
متاسفانه بسياري از کارگزاران روابط عموميها شناخت حداقلي از وضعيت رسانههاي مرتبط با سازمان خود و اصول حرفهای حاکم بر آنها ندارند. در کمال تاسف، هنوز شاهد هستیم افرادی که در قسمتهای مختلف یک سازمان فاقد کارآمدی لازم شناخته شدهاند به روابط عمومیها فرستاده میشوند. این رویکرد که هنوز در بسیاری از نهادها بهویژه سازمانهای دولتی رایج است ناشی از کوتهفکری مدیران آن سازمان نسبت به نقش مهم روابط عمومیهاست. از سوی دیگر، برگزاری دورههای آموزشی نیز نتوانسته است تحول چشمگیری در این افراد ایجاد کند. علاوه بر اینکه بسیاری از این افراد انگیزه لازم را ندارند و به نوعی از تبعید خود به روابط عمومي ناراحت و سرخورده هستند، کیفیت برگزاری دورههای آموزشی نیز متناسب با نیازهای آنان نیست و در عمل این آموزشها، تاثیر کمی در ارتقای توان حرفهای آنان دارد؛ آثار ارسالی به جشنوارههای مختلف روابط عمومی در سالهای اخیر گواهی بر این مدعاست. 8ـ حرفهاي نبودن کارگزاران روابط عمومی
همچنین بسیاری از کارگزاران روابط عمومی تعامل مستقیم و موثری با رسانههای فعال حوزۀ کاری خود ندارند. به عنوان نمونه، چند ماه پيش روابط عمومي يكي از سازمانهاي مطرح كشور در حالي از يكي از استادان علوم ارتباطات و روزنامهنگاران پيشكسوت كشور به عنوان سردبير خبرگزاري ميراث فرهنگي شكايت كرد و برای وی احضاریه ارسال کرد كه ايشان بيش از 6 سال است ديگر در اين رسانه حضور ندارند! 8ـ حرفهاي نبودن کارگزاران روابط عمومی
همانطور كه در ابعاد حرفهاي ميتوان رسانه و روابط عمومي را به يكديگر نزديك كرد، از نظر اخلاقي نيز ميتوان مسايل و مشكلات بين اين دو را تا حد زيادي مرتفع كرد؛ البته اين مهم در گروي اهتمام اين دو گروه مهم، به تحقق استانداردهاي حرفهاي و اخلاقي است. از سالها پيش سبك خبرنويسي مورد علاقه روزنامهنگاران، «هرم وارونه» و سبك مورد علاقه روابط عموميها «سبك تاريخي» بوده است؛ در حال حاضر بسياري از روابط عموميها از سبك مختصر و مفيد هرم وارونه استفاده ميكنند و يا حتي خبرهاي طولاني و مهمشان را با سبك «تشريحي» تنظيم ميكنند كه تلفيقي از سبك هرم وارونه و سبك تاريخي است. راهكاري براي تفاهم دوجانبه
اين رويكرد و تفاهم دوجانبه را ميتوان در ابعاد اخلاقي نيز ايجاد كرد و توسعه داد. اگر يك روابط عمومي از ارتباطات قوي و موثر برخوردار باشد و پنهانكننده و يا توجيهگر سياستهاي غلط سازمان خود نباشد، قطعا از خريد رسانهها و دادن رشوه و باج به آنها بينياز خواهد بود. اگر سازمان یا نهادی وظایف خود را بهدرستی انجام دهد، دیگر دلیلی وجود ندارد که بخواهد برای سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف خود اقدامات غیرمتعارف انجام دهد. اگر روابط عمومی یک سازمان قصد کمک به رسانهها را داشته باشد، این کار بايد در قالب مواردی همچون اختصاص آگهی به آن رسانه از کانالهای شفاف و روشن انجام شود. در واقع بايد روابط بين رسانهها و روابط عموميها تبديل به يك رابطۀ برد ـ برد شود؛ راهي كه بسياري از روابط عموميها در حال حاضر در پيش گرفتهاند در صورت تداوم، يك رابطۀ باخت ـ باخت در بلندمدت و يا حتي ميانمدت را به دنبال خواهد داشت. راهكاري براي تفاهم دوجانبه
1ـ فرقاني، محمدمهدي؛ روابط عمومي و ارتباط با رسانهها؛ تهران: ادارهكل تبليغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؛ 1377 2ـ صادقی لواسانینیا، نادر؛ اصول علمی روابط عمومی؛ http://www.yahyaee.com/pr/2011/08/post-17.html 3ـ مرادینیا، میثم؛ ضرورت به کارگیری اصول اخلاقی در حرفه روابط عمومی، کتاب بینالمللی روابط عمومی (92ـ91)، 4ـ دیندار فرکوش، فیروز و حسین صدرینیا، روابط عمومی و رسانه؛ نشر سایه روشن، پاییز 88، چاپ سوم، ص 105 5ـ دیندار فرکوش، فیروز و حسین صدرینیا، روابط عمومی و رسانه؛ نشر سایه روشن، پاییز 88، چاپ سوم، ص 106 6ـ يحيايي ايلهاي، احمد؛ روابط عمومي حرفهاي؛ تهران: انتشارات جاجرمي؛ 1387؛ ص252 7ـ عسگری، فیروزه؛ ارتباط دو سویه روابط عمومی و رسانهها؛ سایت کاوشگران روابط عمومی 8ـ بديعي، مينو؛ نقاط ضعف و قوت روابط عمومی از دیدگاه روزنامهنگاران؛ سایت کاوشگران روابطعمومی منابع
از زماني كه در اختيار من قرار داديد، سپاسگزارم استاد مصطفی ملکیان: بشر امروز نميداند كه احترام و عمل كردن به گزارههاي اخلاقي ميتواند روح و روان او را براي تعالي و رشد انساني مهيا كند؛ حال آنكه حقوق و قانون كه رفاه مادي را براي او به ارمغان ميآورد، فقط جسم او را به آرامش نزديك ميكند. دليل اين اتفاق ناخجسته اين است كه افراد متوجه نيستند كه درك بنيانهاي اخلاقي به عوض شدن خود افراد كمك ميكند، اما توجه صرف بهحقوق، فقط ضامن تغيير جامعه خواهد شد. براي اينكه اخلاق در جامعه نهادينه شود بايد كاركردهاي اخلاقي روشن و واضح شود و مردم، تبعات آن را به شكلي واضح ببينند.