90 likes | 228 Views
بسم الله الرحمن الرحیم. یک فنجان تفکر با قاعده یا بی قاعده ؟؟؟ مجید شجاعی زاده. یکی بود یکی نبود غیر خدا هیچکی نبود. نمیدونم ایام مزوزوئیک بود یا پرکامبرین ، شایدم قبل تر از اون ، ایام قلقلک میرزا . حاج آقای گامبو جامبوی قصه ما در همین دوران زندگی می کرد.
E N D
بسم الله الرحمن الرحیم یک فنجان تفکر با قاعده یا بی قاعده ؟؟؟ مجید شجاعی زاده
یکی بود یکی نبود غیر خدا هیچکی نبود. نمیدونم ایام مزوزوئیک بود یا پرکامبرین ، شایدم قبل تر از اون ، ایام قلقلک میرزا . حاج آقای گامبو جامبوی قصه ما در همین دوران زندگی می کرد. او که همان طور که از ظاهرش معلومه ، از نخبه های محلشون بود و به همین دلیل او رو گامبومخ صدا می کردند . برنامه روزانه گامبو مخ رو میشه این طور شرح داد که : کله صبح از خواب بیدار میشد و بعد از نرمش صبحگاهی ، چند تا تخم دایناسور نیمرو میکرد و میخورد. بعد معمولا سوار بر اسب آبی ، یک ویراژ حسابی در اتوبان آبی آزادگان میداد و برای ناهار چند تا بزمجه آبی (اون زمان هنوز نسلش منقرض نشده بود) شکار میکرد . بقیه برنامه های گامبو جان ما هم بماند که مسابقه زیرآبی با عمو کوسه و مسابقه علمی با الاغ خرخون و... از همه اینا مهم تر کار روی اختراعات جدیدش بود.
گامبو مخ ما بعد از مدتی حوصله اش سر رفت و چون خیلی هم مخ بود تصمیم گرفت که چرخی در تاریخ بزنه . گامبو جان ما پس از کلی تلاش و شب بیداری تونست ماشین زمان رو بسازه . این بنده خدا که خب میدونست گذشته تر از اون دیگه نمیشه کسی رو گیر آورد، تصمیم گرفت به آینده بره ، تا ببینه اونجا چه مخ هایی پیدا میشه. بعد از کلی تنظیم زمان و مکان ، گویا یه سری اشتباه محاسباتی کرده بود که افتاد داخل شهری در قرن بیستم .
گامبومخ که مسافت سفر بدجوری روی او تاثیر گذاشته و کلی لاغر شده بود، هاج و واج به در دیوارها و نگاه می کرد . ناگهان چشمش به چیزی افتاد که تا حالا شبیه اون رو هم ندیده بود . بعد از این که یه کم حالش جا اومد اولین کاری که کرد ....................
به نظر شما گامبوی قصه ما چه کرد ؟ • شاید چون طی سفر خیلی گرسنه اش شده بود ، شروع به گاز زدن ماشین کرده و .... • شاید فکر کرده یه جونور عجیبیه و باید شکارش کنه و ... • شاید دلش بره ولایتش تنگ شده و میخواسته بزنه زیر آواز و مثل بعضیا تکه تکه اش کرده و کنسرت راه انداخته .(بالاخره مخ همه جا یافت میشه)
شما چه کمکی میتونید بهش بکنید ؟ • به نظرتون چه کسی بیش تر از هر کسی میتونه کمکش کنه تا بتونه به خوبی از این وسیله استفاده کنه؟ • اگه اونی که کمک میکنه ناشی باشه چه اتفاقی میفته ؟ • اگه از همه چیز ماشین خبر نداشته باشه ممکنه چه فاجعه ای رخ بده ؟
آفرین به تو نخبه ! • مطئنا هیچ کس بهتر از سازنده ماشین نمیتونه بهش کمک کنه . • چون هیچ کس مثل اون از ریزه کاری های ماشین خبر نداره . • با چی کار میکنه ؟ (آب ؟ هوا ؟ هل دادن چند تا ترک ؟ بربری ؟ و...) • دنده چیه؟ به چه درد میخوره ؟ چیجوری رفتار کنیم خراب نشه؟ چیکار کنیم خراب بشه ؟ • ترمز دستی بره چی ساخته شده ؟ • ماشین چرا جوش میاره؟ • روغن موتور رو باید چند وقت یه بار باید عوض کرد؟ • و و و ............
یک ماشین دارای این همه قانون و قاعده است ، حالا این دنیای بزرگی که ما در اون زندگی می کنیم ، قاعده و قانون نداره؟ • اگه داره باید از کجا بگیریم ؟ • نکنه کارهای ما خلاف قوانین باشه؟ • نکنه باعث فاجعه های غیر قابل جبران بشه . • اینجاست که می بینیم ” کوچک ترین حرکت و عمل ما نیاز به دستور و برنامه داره ” • حالا میشه یه کم در مورد جایگاه مهم و عظیم احکام در زندگی فکر کرد.
” کسی که قدر خود را می داند و... رابطه های وسیع با جهان و انسان ها را میبیند،... برای این همه رابطه ، به دستور و کتاب نیاز دارد و دنبال احکام می گردد ، که می شنوی در تاریخ ، فرسنگ ها راه را پشت سر می گذاشتند و گوشت و پوست پای خود را می دادند، که از مدینه احکام را سوغات بیاورند . نه آن که از احکام و تکالیف چشم بپوشند ، که دنبال آن بودند .“ ع.ص