990 likes | 1.21k Views
واحد علوم و تحقيقات پاياننامه کارشناسي ارشد رشته مدیریت تکنولوژی موضوع بررسی عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژیک در موسسات کوچک و متوسط استاد راهنما دکتر سید محسن معصوم زاده استاد مشاور دکتر ابراهیم معینی نگارنده شهرام روزبهانی سال تحصيلي 1387-1386. كليات تحقيق. مساله اصلی تحقیق
E N D
واحد علوم و تحقيقات پاياننامه کارشناسي ارشد رشته مدیریت تکنولوژی موضوع بررسی عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژیک در موسسات کوچک و متوسط استاد راهنما دکتر سید محسن معصومزاده استاد مشاور دکتر ابراهیم معینی نگارنده شهرام روزبهانی سال تحصيلي 1387-1386
كليات تحقيق مساله اصلی تحقیق تشریح وبيان موضوع ضرورت و اهميت موضوع اهداف تحقيق فرضيههای تحقيق چارچوب نظری و مدل تحلیلی تحقیق نوع و روش تحقیق قلمرو مكاني تحقيق محدوديتهاي تحقيق
بنگاهای کوچک و متوسط قلب اقتصاد جهان امروز هستند. با آغاز موج صنعتی شدن و توسعه کشورها، رقابت برای ایجاد صنایع بزرگ و تولید انبوه و یکسان شکل گرفت و در سه ربع اول قرن بیستم به اوج خود رسید. اما ربع آخر قرن، مفهوم جدیدی معادلات توسعه و پیشرفت را دگرگون ساخت. ”کوچک زیباست“.
امروزه تردیدی در نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط برای رشد و توسعه اقتصادی کشورها وجود ندارد و هر دو گروه، کشورهای صنعتی و در حال توسعه با سیاستگذاری و برنامه ریزی لازم در صدد ساماندهی، رفع موانع و مشکلات و بهبود فضای کسب و کار و فراهم ساختن زمینه لازم به منظور بهرهگیری هر چه بیشتر از این صنایع در راستای توسعه کارآفرینی، حل معضل بیکاری، افزایش ارزش افزوده و صادرات صنعتی، توسعه منطقه ای و کمک و بهبود و توزیع درآمد در جامعه و مواردی از این قبیل میباشند.
از طرف دیگر اقدام به نوآوری یا تن دادن به نابودی به موضوعی مهم و بحرانی در صنایع گوناگون مبدل شده است. و اثربخشی سازمانی کاملاً با نوآوری عجین شده است اغلب شرکتهای دارای عملکرد برتر در عرصه رقابت با سایر شرکتها، بخش عمده موفقیت خود را مدیون فعالیتهای نوآورانه هستند که در بسیاری از موارد مبتنی بر تکنولوژی است. امروزه خلق محصولات، فرآیندها و خدمات جدید منبع اصلی ایجاد مزیت رقابتی شناخته میشود و میدانیم که تکنولوژی عامل اصلی ظهور چنین نوآوریهایی است
تشریح مساله وبيان موضوع • بنگاههاي كوچك و متوسط به عنوان بستر خلق و بكارگيري نوآوريها و عامل محرك نظامهاي اقتصادي در حركت به سوي نظام اقتصادي دانش مدار شناخته شدهاند اين بنگاهها به كمك كارآفرينان، ايدههاي جديد تلاشها را با توجه به نيازهاي روز بازار به محصول و ياخدمات تبديل كرده و بخاطر انعطاف پذيري بالايشان نسبت به صنايع بزرگ ميتوانند سهم بالايي در بر طرف سازي نيازهاي مشتريان داشته باشند.
برخي از زمينههايي كه منجر به ايجاد قابليتهاي نوآوري در بنگاههاي كوچك و متوسط ميشود به شرح زير است: • بنگاههاي كوچك و متوسط به دليل تخصصي شدن كارهايشان، (بنیاد توسعه فردا، 1382) بيشترين خلاقيت، نوآوري و تحقيقات كاربردي را در جهت تنوع بخشيدن به توليدات و كسب بازارهاي جديد از خود نشان ميدهند. • بسياري از پيشرفتها، ناشي از اختراعات كوچك و در عين حال دقيق است و چون بكارگيري و فروش اينگونه پيشرفتهاي كوچك و دقيق براي صنايع بزرگ قابل توجيه نيست، چنين فرصتهايي در خلق نوآوريهاي جديد، مورد بي توجهي صنايع بزرگ قرار ميگيرد • فعالیتهای سازماني را كه ممکن است منجر به خلق نوآوري گردد، ميتوان به شكل بهتري در بنگاههاي كوچك و متوسط كنترل و هدايت كرد.
با توجه به اهميت نوآوري تكنولوژيك در توسعه وعملكردكسب و كارهاي كوچك و متوسط، شناسايي عوامل موثر بر نوآوري تكنولوژيك مهمترين پيش نياز حركت به سوي استقرار سيستمهاي نوآورانه در كسب و كارهاي كوچك و متوسط خواهد بود. بنابراين محرك اصلي انجام تحقيق حاضر پاسخگويي به سوال اصلي زير است: • مهمترين عوامل موثر بر نوآوري تكنولوژيك در كسب و كارهاي كوچك ومتوسط در ايران كدامند؟
ضرورت و اهميت موضوع • 4/98 درصد از کسب و کارها در ایران از نوع بنگاههای خرد (با نیروی کار 1 تا 9 نفر) هستند، در حالی که نسبت کل بنگاههای کوچک (از 10 تا 49 نفر) تنها 4/1 درصد است. این اطلاعات عدم تجانس آشکاری را در بین تعداد بیشمار بنگاههای خرد و تعداد بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط نشان میدهد. باید توجه داشت که عدم وجود تعداد مناسبی از صنایع متوسط (که با صنایع بزرگ در حدود 2/0 درصد از کل کسب و کارها را تشکیل میدهند) میتواند بر توانایی صادرات ایران اثر منفی گذارد.
با توجه به توزیع ارزش افزوده براساس اندازههای مختلف بنگاههای صنعتی طی سالهای گذشته، مشاهده میشود که عمده ارزش افزوده بخش صنعت، دربنگاههای بزرگ (بنگاههای بالای 200 نفر) ایجاد شده است. درحقیقت، به دلیل موانع موجود درراه رشد صنایع کوچک در ایران، این صنایع نمیتوانند رشد کنند وبه بنگاههای متوسط تبدیل شوند. درنتیجه سیرطبیعی رشد سازمانها درصنایع ایران مشاهده نمیشود وما درایران با دودسته بنگاههای کوچک که سهم کوچکتری درارزش افزوده دارند و بنگاههای بزرگ (که عمدتاً توسط بخش دولتی ایجاد شدهاند) روبرو هستیم.
بررسی توزیع تعداد شاغلان بخش صنایع کشورهای تازه صنعتی شده و مقایسه آن با ایران نیز نشان می دهد که صنایع کوچک و متوسط سهمی بیش ازصنایع بزرگ دراشتغال دارند. به عنوان مثال همان طورکه درجدول (1) مشاهده میشود. سهم اشتغال در بخش صنایع کوچک و متوسط کشورتایوان 70% و درصنایع بزرگ این کشور 30% است وعموماً بیش از 50% نیروی شاغل صنایع کشورهای تازه صنعتی شده در بخش صنایع کوچک ومتوسط شاغل میباشند واین درحالی است که درایران سهم صنایع کوچک ومتوسط ازاشتغال دربخش صنعت تنها 37% می باشد.
جدول -1 الگوی توزیع شاغلان صنايع کوچک، متوسط وبزرگ درچند کشور تازه صنعتی
اهداف تحقيق • شناسايي مهمترين عوامل موثر بر نوآوري تكنولوژيك در موسسات كوچك ومتوسط كشور • تعیین موانع وتنگناها برسر راه نوآوریهای تکنولوژیک درموسسات کوچک ومتوسط • ارائه راهكارهاي پيشنهادي به منظورتقويت نوآوري تكنولوژيك درموسسات كوچك ومتوسط كشور
ويژگيهاي محيط داخلي ويژگيهاي فردی سیستمهای مدیریتی تعهد سازمانی آموزش توانمندی فنی نوآوري تكنولوژيك در کسب و کارهای کوچک و متوسط ويژگيهاي محيط خارجي بازار/ محیط رقابتی سیاستهای دولتی قوانین و مقررات مدل تحقيق
فرضيات تحقيق • ويژگيهاي محيط داخلي SMEها بر نوآوري تكنولوژيك آنها موثر است. • ويژگيهاي محيط خارجي SMEها بر نوآوري تكنولوژيك آنها موثر است. • ويژگيهاي فردی کارکنان SMEها بر نوآوري تكنولوژيك در آنها موثر است.
نوع و روش تحقیق اين پژوهش ازنظرهدف ازنوع پژوهشهاي كاربردي و از نظرماهيتي ازنوع پيمايشي تحليلي خواهد بود. . • قلمرو زماني، مكاني تحقيق اين تحقيق ازاواخرسال 1386 آغازگرديده و براساس اطلاعات اين سال و درمحدوده مكاني شهر تهران انجام ميشود.
فصل دوم ادبیات تحقیق • نوآوری و انواع آن • کسب و کارهای کوچک • حمایتهای تکنولوژیک از کسب و کارهای کوچک و متوسط
مفهوم تغییرات تکنولوژیک وتعریف نوآوری • سلوبه عنوان یک اقتصاد دان نئوکلاسیک باتحقيقات خود نقش وسهم تغييرات تكنولوژيك را در فاصله زماني 19049- 1909 به عنوان یک عامل درون زا دررشد اقتصادی آمریکا موثردانست • عموماً تعاریفی که از نوآوری ارائه شده است برمبنا واساس تغییرتکنولوژی استوار است و این خود منبعث ازنظرات اقصاددانانی چون سلو یا جوزف شومپیتروسایراقتصاددانانی میباشد که به نقش تکنولوژی دررشد اقتصادی پرداخته اند. • با بيان تابع توليد Y t = Bt F (K , L )
به عقیده شومپیتر به دلیل معرفی کالاهای جدید و بهبود مداوم در تکنولوژی است که توسعه اقتصادی ایجاد میشود • معرفی یک کالای جدید • معرفی یک روش جدید تولید • دست یابی به بازارهای جدید • نتیجه دستیابی به یک ماده اولیه جدید و یا کالاهای نیمه ساخته صنعتی • ایجاد سازمانهای جدید تولید
تعاریف ارائه شده در خصوص تغییرات تکنولوژیک از نظر صاحب نظران مختلف به شرح ذیل بیان شده است: • انس (1962) در مطالعات تجربی خود که در پالایشگاه نفت آمریکا انجام داده است تغییرات تکنولوژیک را در 2 فاز آلفا شامل امکانات جدید تولید و دربر دارنده فنآوریهای جدید و فاز بتا شامل همه تغییرات تکنولوژیک جزیی دیده است. • هولندر (1965) در مطالعاتی که در کارخانجات دوپونت رایان انجام میدهد بیان میکند که تغییرات نه تنها حاصل سرمایهگذاری اساسی در کارخانجات جدید است بلکه میتواند نتیجه اصلاحات در بهرهوری باشد که از طریق تغییرات تکنولوژیک جزیی به دست آمده است. • مانسفیلد ( 1968) تغییرات تکنولوژیک را پیشرفت در فن آوری تعریف میکند که شامل روشهای جدید، طراحی جدید محصول، محصولاتی با مشخصات جدید و همچنین روشهای نوین مدیریتی، کنترل و سازماندهی را شامل خواهد شد.
بر این اساس برخی صاحب نظران نوآوری را به صورت زیر تعریف نمودهاند: • طارق خلیل (1998، ترجمه اعرابی) "نوآوری شامل خلق کالا، خدمت یا فرایندی میباشد که برای یک سازمان جدید است. نوآوری به اولین بار استفاده کردن از یک ایده توسط یک سازمان اطلاق میشود، لازم نیست نوآوری برای دنیا تازه و جدید باشد بلکه باید بازاریابی و تجاری گردد (1987Aiken& Huge, )." • آمبلتریز[1] (1988) نوآوری را به کار گیری اجرای نتیجهبخش ایدههای خلاق در سازمان میداند. • استفاده سازمان از ایده جدید واختراعات وهمچنین انتقال و معرفیسریع آن بهبازار بهمنظور بهرهمندی تجاری (1990Yosty Peter [1] Amabileteres
باید گفت نوآوری هرگونه تلاش اثر بخش در جهت معرفي یک کالا یا خدمت جدید، روش تولید جدید، دستیابی به بازار جدید، تهیه مواد اولیه و کالای نیم ساخته و یا ایجاد یک سازمان جدید می باشد
انواع نوآوری • از نظر (فریمن و پرز 1988) در جزوه درسی دکتر معصوم زاده 1384 انواع نوآوریهای تکنولوژیک به شرح زیر است. • نوآوری تکنولوژیک اينكرومنتال : اصلاحاتی که به طور ممتد در فعالیتهای صنعتی و خدماتی به وجود آمده است و این نوآوریها تنها از طریق فعالیتهای بخش تحقیق و توسعه ایجاد نمیشود بلکه نتیجه اصلاحاتی است که مهندسان و افرادی که به طور مستقیم با خط تولید سروکار دارند و یا از طریق مصرف کنندگان پیشنهاد میگردد خواهد بود. • نوآوریهای تکنولوژیک راديكال : این گونه نوآوریها، دایمی و پیوسته نبوده و بیشتر حاصل فعالیتهای بخش تحقیق و توسعه است که در بنگاه اقتصادی و یا دانشگاهها ایجاد میگردد آنها به طور کامل یک مفهوم یا محصول جدیدی را به وجود میآورند.
3- نوآوری سیستمی: شامل دامنه وسیعی از نوآوری تکنولوژیک است. نوآوری سیستمی در نتیجه ترکیب نوآوریهای تکنولوژیک اینکریمنتال و رادیکال همراه با تغییرات و ابتکارات سازمانی و مدیریتی میباشد. مثال آشکار آن یک رشته از موادمصنوعی حاصل از نوآوری های موجود در پتروشیمی است. 4 - انقلاب تکنولوژیک یا تغییرات در پارادایم اقتصادی- تکنولوژیک: اثرات انقلاب تکنولوژیک خیلی گسترده می باشد چرا که به طور اساسی سیستم اقتصادی و اجتماعی را تغییر خواهد داد انقلاب تکنولوژیک در واقع شامل تغییرات حاصل نوآوری های اینکریمنتال و رادیکال خواهد بود و آثار کلان و بنیادی بر سیستم اقتصادی خواهد گذاشت نمونه بارز این نوآوری را میتوان در اختراع نیروی بخار یا برق مشاهده کرد.
فرآیند نوآوری تکنولوژیک • اوتربک (1971) فرآیند نوآوری دریک شرکت را به عنوان 3 مرحله با صفات مشترک زیر تعریف میکند: 1- تولید ایده، 2- رفع اشکال و3- تکمیل وانتشار؛ دو مرحله اول به طور معمول در سطح تحقیق و توسعه رخ میدهد و به اختراع میانجامد وانتشار درصورتی رخ میدهد که نوآوری پراکنده شده ویک تاثیراقتصادی در خارج از شرکت داشته باشد
مارتین[1] ( 1994) (کتاب مدیریت تکنولوژی ترجمه ایزدی 1384) "با بهرهگیری از یک قیاس شیمیایی فرآیند نوآوری تکنولوژی را به معادله زنجیرهای تشبیه میکند. یک نوآوری که بخوبی تجاری و به بازار معرفی شده است، محصول و واکنش یک زنجیره پایدار است. این کار، مستلزم تلفیق و ترکیب دانش و تخصص، روحیه کارآفرینی، مهارتهای مدیریت، شناسایی نیاز جامعه و محیطیحمایتگر است." • [1] Martin
عوامل موثر بر نوآوری • مونرو و نوری (1988) معتقد بودند که اهتمام به پذیرش یک تکنولوژی اولاً به نگرش یکسان به رانش تکنولوژی وکشش بازار، ثانیاً به دیدگاه مدیریت درباره تکنولوژی و منابع مالی و فنی شرکت بستگی دارد. همچنین یکپارچه کردن رانش تکنولوژی و کشش بازار به منظور تحریک نوآوری صورت میپذیرد.
اکتشافات علمی • دانش کاربردی • نیازهای شناسایی شده • سرمایه معنوی (دانشمندان و مهندسان • تقاضای بازار • گسترش دامنه کاربرد • نیازهای شناسایی شده • فرصت افزایش سودآوری • کیفیت و بهره وری کشش بازار رانش تکنولوژی نوآوری فرصتهاي كشش بازارورانش تکنولوژی براي نوآوري
جعفرنژاد با بررسی مدلهای موثربرنوآوری به متغیرهای داخلی و خارجی دیگری که بطورمستقیم یا غیرمستقیم فرایند نوآوری را تحت تاثیرقرار میدهند اشاره میکند: • متغیرهای خارجی شامل: 1- محیط اقتصادی، 2- عوامل عرضه و بازار، 3- مشخصات صنعت، 4- سیاست دولت می باشند • متغيرهاي داخلي اجزاء تشکیل دهنده دربنگاه اقتصادی نیزازعوامل تاثیرگذاربر نوآوری می باشند. فرایند نوآوری یک سازمان با افرادی که اشتیاق به تغییردارند وتغییررا به وجود میآورند هدایت میشود، همچنین به نظرمیرسد که اندازه شرکت نیزبرسطح نوآوری و خلاقیت تاثیرداشته باشد
نظام ملی نوآوری • با توجه به ضعف هایی که درنگرش خطی نوآوری وجود داشت یعنی نوآوری وخلق دانش را نتیجه یک مسیرخطی ازتحقیقات پایه، تحقیقات کاربردی، تحقیقات توسعه ای و ورود به بازار می دانست وتعاملات گسترده تاثیرگذار بر نوآوری را نمی دید. راهکار جدید سیستمی در توسعه تکنولوژی و نوآوری با مفهوم سیستم های نوآوری مطرح گردید نگرش سیستمی نوآوری ساختاری غیر خطی داشته و دارای مسیرهای بازخوردار مناسبی می باشد که در ارتباطات متقابل میان عناصر، بر فرآیند نوآوری نقش مهمی را ایفا می کنند. • سیستم ملی نوآوری بصورت ذیل تعریف میشود "شبکهای از موسسات دولتی و خصوصی که فعالیتها و تعاملات آنها باعث شکلگیری، اصلاح و انتشار تکنولوژی جدید میشود (Freemanc 1987).
اهميت بنگاههای کوچک و متوسط در توسعه اقتصادی • بنگاههای کوچک و متوسط و صنایع خرد سهم ویژهای در توسعه اقتصادی و صنعتی کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه دارند. آنها رکن اصلی بخش خصوصی را تشکیل میدهند. بیش از90% بنگاههای اقتصادی جهان کوچک ومتوسط میباشند وبیش از50 تا 60 درصد اشتغال توسط این بخش ایجاد میشود
در جدول (2) خلاصهای از نقش و جایگاه واحدهای کوچک صنعتی درسه کشور «تایوان، هنگکنگ، کره جنوبی و» آورده شده است
تعریف کسب و کارهای کوچک و متوسط • درارتباط با کسب وکارهای کوچک ومتوسط ، هیچگونه تعریف جهان شمولی وجود ندارد که به طورگستردهای مورد تایید قرار گرفته باشد وتعاریف گوناگونی ازاین مفهوم درادبیات کسب و کار، اقتصاد و توسعه و تجارت موجود است • در ایران وزارتخانهها و موسسات تعریف یکسانی از بنگاههای کوچک و متوسط ندارند و مرکز آمار ایران، مطابق کتاب آمار سال 1385 (2006) کسب و کارها در بخش صنعت را به سه گروه طبقهبندی کرده است، صنایع 49- 10 نفر کارکن، 99- 50 نفر کارکن و 100 نفر و بیشتر البته باید توجه داشت در ایران 4/98 درصد از کسب و کارها از نوع بنگاههای با نیروی کار 1 تا 9 نفر کارکن (خرد) میباشند.
مهمترين روشهاي حمايت تكنولوژيك ازكسب وكارهاي كوچك ومتوسط • خدمات فني • خدمات مالي • توسعه نيروي انساني • سياستهاي اقتصادي، اجتماعي مناسب • بهبود عملكرد بازار
وضعیت بنگاههای کوچک و متوسط در ایران ومقايسه سهم ارزش افزوده صنايع كوچك ومتوسط
برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (1388- 1384) در راستای بسترسازی برای رشد سریع اقتصادی موارد زیر را مورد تاکید قرارداده است: (قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی فرهنگی) الف) توسعه قابلیتهای فن آوری وایجاد شرایط بهره مندی از جریانهای سرریزفن آوری در جهان وتاکید ویژه برحوزههای دارای توان توسعهای بالا درصنایع نوین. ب) تقویت مزیتهای رقابتی وتوسعه صنایع مبتنی برمنابع (صنایع انرژی بر، صنایع معدنی، صنایع پتروشیمی، صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی وزنجیرههای پایین دستی) ج) اصلاح وتقویت نهادهای پشتیبانی کننده توسعه کارآفرینی وصنایع کوچک ومتوسط د) بهبود وگسترش سیستمهای اطلاع رسانی، توسعه وگسترش پایگاههای دادههای علوم زمین به منظور دسترسی سرمایه گذاران و کارآفرینان به اطلاعات مورد نیاز
موانع توسعه بنگاههای کوچک و متوسط در ایران: • - موانع بازار، در ارتباط با محدودیتهای بازار مثل قراردادها، کنترل قیمت و غیره • موانع مالی، مربوط به موانع مختلف مالی که صنایع کوچک و متوسط با آن روبرو هستند مانند فقدان خدمات بانکی مناسب • موانع ناشی از دخالتهای نامناسب دولت • موانع ناشی از عدم دسترسی به اطلاعات مورد نیاز مدیران بنگاههای کوچک و متوسط • موانع قانونی توسعه بنگاههای کوچک و متوسط
مدل تحقيق • در بحث نوآوري كسب و كارهاي كوچك و متوسط مدلهاي متعددي مطرح شده است كه وجوه اشتراك بسياري باهم دارند. در بیشتر مدل ها به متغیرهای داخلی و خارجی که بطور مستقیم یا غیرمستقیم فرایند نوآوری را تحت تاثیر قرار میدهند اشاره شده است: متغیرهای خارجی شامل محیط اقتصادی، عوامل عرضه و بازار، مشخصات صنعت و همچنین سیاست دولت است و متغیرهای داخلی شامل: خصوصیات افراد و شکل سازمان می باشند • مدل مورد استفاده در اين تحقيق يك مدل تلفيقي است كه با درنظر گرفتن وضعیت کلی کشور در زمینه نوآوری تکنولوژیک درکسب و کارهای کوچک و متوسط و نیز بهرهگیری از مدلهای مذکور طراحی شده است. این مدل یک مدل سه بخشی است که شامل عوامل بیرونی تاثیرگذار بر نوآوری، عوامل درونی سازمانی و عوامل فردی میشود
شاخصهای نوآوری تکنولوژیک • شاخصهای نوآوری تکنولوژیک شرایط بهترنوآوری تکنولوژیک را اندازهگیری میکنند وبه طورکامل قادربه اندازهگیری نوآوری نیستند. هرچند این شاخصها نمایانگرعناصری ازقبیل منابع انسانی و ساختارهای قانونی و اقتصادی هستند. مع هذا این شاخصها تمام موارد مرتبط با نوآوری تکنولوژیک را شامل نمیشوند. به عبارت دیگرنباید تصورکرد که میتوان یک شاخص خاص برای نوآوری تکنولوژیک ایجاد کرد. با توجه به اینکه هرشاخص دارای نقاط قوت و ضعف خاصی است. بررسی موقعیت نوآوری تکنولوژیک نه یک شاخص خاص بلکه یک رشته شاخص مرتبط با عناصر مختلف موثربرنوآوری تکنولوژیک را طلب میکند
چارچوب شاخصهای نوآوری تکنولوژیک • شاخصهاینوآوری تکنولوژیک میتوانند همزمان به کار گرفته شوند به همین منظورشاخصها تحت سه عنوان اصلی، شاخص های ویژگیهای محیط بیرونی، شاخص های محیط درونی وشاخص های فردی کارکنان مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتهاند.
شاخص محیط بیرونی خود به سه گروه اصلی قابل تقسیم میباشند. الف) سیاستهایی که با هدف تشویق عرضه تکنولوژی تدوین میشوند. شامل تحقیقات بنیادی، سیاستهای حمایت ازخلق تکنولوژی،اعطای تخفیفات مالیاتی وسوبسیدها به تحقیق و توسعه وتقویت حقوق مالکیت فکری خواهند بود .ب) سیاستهای تقاضای تکنولوژی: مواردی چون اختصاص سوبسید مالی به پذیرش تکنولوژی،تشویق شرکتهای کوچک و متوسطو همچنین فشارها وفرصتهایمحیط رقابتی میتوانند باشند. ج) شبکه سازی و ایجاد زیرساختهای مناسب: مواردی چون بهبود روابط صنایع با دانشگاهها و ایجاد عناصر زیرساختی
شاخصهای محیط درونی نیز به سه گروه اصلی زیر تقسیم خواهند شد. الف) ایجاد سیستمها ورویکردهای مدیریت به نوآوری، تخصیص منابع مالی وسازمانی به تحقیق وتوسعه مصادیق آن می باشند ب) سیستمهای ارتباطات داخلی که موثربرپرورش نوآوری می باشند: شامل مواردی چون ارتباطات ورده های سازمانی وارزیابی کارتیمیخواهند بود. ج) انباشت دانش وآموزش که شامل ارزیابی برنامههای آموزش فنی و مهارتی کارکنان و منابع تخصیص یافته به آموزش و سطوح تحصیلات خواهد بود
شاخص ویژگیهای کیفی فردی نیزبه دوگروه، اصلی قابل تقسیم میباشند. الف) دانش،تجربیات ومهارتها وبه طورکلیتوانمندی فنی افراد. ب) دیدگاههای ارزشی وویژگیهای روحی وانگیزههای فردی کارکنان برای تحقق اهداف سازمانی
دراین تحقیق به منظورطبقهبندی شاخصها لزوم مشخص نمودن شاخصهای مرتبط با محیط بیرونی، محیط درونی و ویژگیهای فردیآشکارمیباشد. درارتباط با شاخصهای مرتبط با ویژگیهای محیط بیرونی لازم است که این شاخصها به سه گروه سیاستهای دولتی و قوانین ومقررات تقسیم شوند و تأثیر سیاستهای اقتصادی، آموزشی، مالی دولتها وهمچنین قوانین ومقررات بانکی، سایرقوانین مربوطه مورد ارزیابی قرارگیرند. شاخص های ویژگی های محیط درونی شرکت ها را نیز به دوگروه اصلی می توان تقسیم نمود. اول رویکرد دو نگرش مدیریت به نوآوری ودوم انباشت دانش و آموزش. شاخصهای فوق را میتوان با میزان تخصیص منابع مالی وسازمانی به تحقیق و توسعه، برنامهریزیهای صورت پذیرفته جهت صادرات محصول، میزان تعامل با موسسات تحقیقاتی و پژوهشی وتخصیص منابع مالی به آموزش وبرنامههای آموزشی وفنی ومهارتی مورد سنجش قرارداد. دربررسی شاخصهای ویژگیهای فردی کارکنان درنوآوری لازم است تعهد سازمانی و توانمندی فنی کارکنان مورد بررسی قرارگیرند. به همین منظورارزیابی تعهد وانگیزههای فردی به منظورتحقق اهداف سازمانی و همچنین میزان تحصیلات ودانش فنی ومهارتهای ادراکی کارکنان لازم مینماید.
ويژگيهاي محيط داخلي ويژگيهاي فردی سیستمهای مدیریتی تعهد سازمانی آموزش توانمندی فنی نوآوري تكنولوژيك در کسب و کارهای کوچک و متوسط ويژگيهاي محيط خارجي بازار/ محیط رقابتی سیاستهای دولتی قوانین و مقررات مدل تحقيق
بررسی تطبیقی سیاستهای موفق توسعه نوآوری در صنایع کوچک و متوسط چند کشور صنعتی و در حال توسعه و همچنین معطوف شدن به عوامل موثر بر نوآوری و شاخصهای ارزیابی نوآوری که در فصل دوم تحقیق به آن پرداختیم دو دسته فرضیات اصلی (اهم) و فرعی (مهم) را جهت پاسخگویی به مسأله تحقیق در ذهن ایجاد خواهد کرد.
بررسی تطبیقی سیاستهای موفق توسعه نوآوری در صنایع کوچک و متوسط چند کشور کرهجنوبی:در سال 1995 میلادی واحدهای صنعتی کوچک و متوسط کشور کره جنوبی با بحران شدید مواجه شده و تعداد زیادی دچار ورشکستگی کامل شدند در اواخرهمین سال 63% ازکل واحدها اعلام داشتن که روند افزایش تولید نسبت به مدت مشابه سال قبل داشته اند تحقیقات نشان داد مهمترین دلایل افزایش فروش در این واحدها بهبود کیفیت کالاهای تولیدی، تولید کالاهای جدید و نوآوری درتولیدات و همچنین بهبود مدیریت و اجرای مدیریت کیفیت جامع و افزایش کانالهای ارتباطی بازرگانی و بازاریابی و افزایش ظرفیتهای تولید میباشد.مشکلات و تنگناهای صنایع کوچک و متوسط در کره جنوبی که منجر به ورشکستگی بسیاری از شرکتها شده بود به صورت زیر در تحقیقات اعلام گردید.سیاستهای غلط دولت در حمایت انحصاری ازشرکتهای خاص و برجسته.کمبود نقدینگی، فرسودگی سیستم بانکی و غیر کارآمد بودن آنها برای حمایت و پشتیبانی از صنایع کوچک و متوسط.ضعیف بودن ارتباطات و زنجیرههای تولید میان صنایع کوچک با صنایع بزرگ و فقدان سیاستهای حمايتی و قانونی دولت.بنابراین سیاستهای ذیل به منظور رفع موانع فوق اتخاذ گردید.واحدهای تازه تأسیس کوچک و متوسط برای مدتی معین از هرگونه پرداخت مالیات معاف شدند شرکتهای کوچک و متوسطی که درارتباط با نوسازی ارتقای تکنولوژی و تکمیل تجهیزات فنی و آزمایشگاهی اقدام نمودند از تخفیفهای مالیاتی مخصوصی برخوردار شدند. شرکتهای کوچک و متوسط که تولیدات آنها از طریق اختراع، نوآوری و یا ابداع جدید به بازار عرضه میشد از تخفیفهای مالیاتی برخوردار گردیدند .
اگر سیاستها و راهبردهای توسعه صنایع کوچک و متوسط چندکشور مانند مالزي،كره جنوبي ،تايوان را مطالعه تطبقي كنيم و مدلهای ارائه شده صاحب نظرانی چون پاول ولن، طارق خلیل که در ادبیات تحقیق به آن پرداختیم و همچنین شاخص های نوآوری تکنولوژیک را مدنظر قراردهیم نتیجهمیگیریم بطورکلی سه دسته عامل داخلی، بیرونی و فردی به عنوان محرک و عامل موثر بر نوآوری در صنایع کوچک و متوسط وجود خواهند داشت. • به عنوان مثال در کشور مالزی توسعه مهارتهای فنی و تخصصی و آموزشهای حین کار از فاکتورهای درونی و فردی و اصلاح نظامهای پولی، مالی و اعتباری و تنظیم قوانین مالیاتی از فاکتورهای بیرونی موثر بر نوآوری خواهند بود در سایر کشورها نیز به طور عمده همین عوامل به چشم خواهند خورد. • بنابراین در این تحقیق با توجه به برنامههای 5 ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در فصل دوم به آنها پرداختیم فرضیات زیر به عنوان عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژیک به دو دسته اصلي (اهم) و فرعي (مهم) تقسيم بندي شده اند.
فرضيات تحقيق • . فرضيه ها به دو دسته اصلي (اهم) و فرعي (مهم) تقسيم بندي مي شوند. فرضيه های اصلي اين تحقيق عبارتند از: • ويژگيهاي محيط داخلي SMEها بر نوآوري تكنولوژيك آنها موثر است. • ويژگيهاي محيط خارجي SMEها برنوآوري تكنولوژيك آنها موثر است. • ويژگيهاي فردی کارکنان SMEها برنوآوري تكنولوژيك در آنها موثراست