240 likes | 359 Views
دوره مديريت فضاي سبز و زيباسازي 1و 2 و 3. تقي زاده 1392. www.umic.ir سایت مدیریت شهری ایران. نگاه مدیریتی به موضوع زیباسازی و فضای سبز. آلمان. زيباسازي و فضای سبز یک كار فرابخشي است. ضرورت زیباسازی و فضای سبز تا چقدر؟ آيا صرفا یک امر لوکس و زائد است ؟
E N D
دوره مديريت فضاي سبز و زيباسازي1و 2 و 3 تقي زاده 1392
www.umic.ir سایت مدیریت شهری ایران
نگاه مدیریتی به موضوع زیباسازی و فضای سبز
زيباسازي و فضای سبز یک كار فرابخشي است.
ضرورت زیباسازی و فضای سبز تا چقدر؟ آيا صرفا یک امر لوکس و زائد است ؟ آيا از روي شكم سيري است كه فضای سبز ایجاد مي كنيم ؟ آيا بهتر نيست به امر ضروري تر شهر بپردازيم و هر وقت همه مشكلات حل شد ؛ به فضای سبز و زيباسازي بپردازيم ؟
کدام پیچیده تر است : ساخت یا بهره برداری ؟
مديريت يك پارك بسيار پيچيده تر از ساخت همان پارك مي باشد. زيرا ساخت و ساز صرفا نياز به پول، توجه به استانداردهاي فني و مديريت پروژه دارد. يعني نياز به 3 ركني دارد كه در اذهان مديران پذيرفته شده است. اما مديريت پارك نه تنها به آن 3 مورد احتياج دارد، بلكه نياز به 10 ها مورد زير نيز دارد : • - طراحي و استقرار سيستمهاي نگهداري وتعميرات تاسيسات ، فضاي سبز ؛ ابنيه و معابر آن، سرويسهاي بهداشتي و .... ، • - طراحي و استقرار سيستمهاي مديريت آبياري ، تميز كاري، رسيدگي مستمر، هرس، .... • - طراحي سيستمهاي مديريت مقابله با برف و باران و گرمايش شديد و........ • - طراحي و استقرار سيستمهاي فرهنگي و اجتماعي مناسب ، مديريت شادي ، باز خور گيري مستمر و اصولي از مردم وكاركنان پارك، بررسي توسعه يا برقراري تسهيلات جديد خورد و خوراك ؛ نوشيدني و بازي و ..... • - طراحي و استقرار سیستم های مديريت ايمني (از سوانح ، آتش سوزي و...) و مديريت امنيت (از سرقت، تشنج ؛ مشكلات ناشي از معتادين و ...) • ................................. • ملاحظه مي فرماييد كه وسعت، تنوع ؛ عمق و پيچيدگي مواردي كه بعد از احداث يك پارك مطرح مي گردد ، بسيار زياد تر از زمان احداث آن است.
اگر توجه فرموده باشيد در جلوي اكثر عبارتهاي فوق، كلمه "سيستم" بكار رفته است يعني كه اين اقدامات بايد سيستمي باشند : "آبياري فضاي سبز " با "برقراري سيستم آبياري فضاي سبز" خيلي با هم فرق مي كنند در اولي ممكن است بخشي از آب به روي مردم يا معابر خودروئي حاشيه پارك بپاشد. ديگر كاري نداريم كه اين خودرو هر لحظه به علت حواس پرتي راننده ممكن است تصادف كند يا آب از شيشه ماشين شايد به داخل بپاشد يا خودروي مردم يا لباس آنها كثيف شود . در اين حالت ممكن است هر بار بخشي از فضاي سبزي كه بايد آبياري شود، در محدوده آبياري قرار نگيرد و منجر به كاهش عمر يا خرابي زودرس آن گردد يا اشكالات ديگري بروز كند در اين حالت ميزان مصرف آب اهميتي ندارد و با تشخيص چشمي وحسي باغبان كنترل مي شود. در اين حالت شايد بخشي از فضاي سبز بيش از حد نياز آبياري شود و اين كار مضر باشد يا نباشد و ده ها احتمال ديگر خلاصه در اين حالت بجاي استقرار سيستم آبياري ؛ صرفا عمليات آبياري توسط اهل فن صورت مي گيرد ( تازه در بهترين حالتي كه "اهل فن" را بكار گرفته باشيم) ملاحظه مي فرماييد كه صرفا در عمليات "آبياري " چه نكات ظريفي نهفته است و چه بي توجهي به استانداردها مي تواند صورت گيرد (اگر نگرش ما سيستمي نباشد).
هيچ كاري سخت تر و حساس تر از "مديريت" نيست. نه هر مديريتي بلكه "مديريت صحيح". بر خلاف تصور عموم، "مديريت صحيح امور جاري يك شهر" بسيار مشكل تر از ساخت و ساز ده ها و صدها برج، پل، تونل، پارك و .... است. همين مثال را به بسياري از زمينه هاي در ارتبط با مديريت شهري مي توان تعميم داد.
همين موضوع را به كليه فعاليتهاي ديگر پارك مي توان اشاعه داد. زيرا در پارك ؛ مشكل ما فقط آبياري نيست و در ده ها زمينه ديگر بايد "سيستمي" عمل كنيم. همينطور اين موضوع در سطح وسيع تري به ساير امور شهر اعم از موضوعات شهرسازي ؛ حمل و نقلي ؛ فني و عمراني ؛ فرهنگي و اجتماعي و ........ قابل تسري مي باشد. مثلا بهره برداري از يك سينما بطور سيستمي بسيار مشكل تر از ساخت آن است. از يك سيستم BRT نيز همينطور. پس همه جا ديد سيستمي بايد اعمال گردد. موضوع"مديريت نگهداري و بهره برداري" از آنجا نسبت به "ساخت و توسعه" پيچيده تر مي شود كه 4 شاخصه ديگر هم بر پيچيدگي آن مي افزايد : اول اينكه داراي سيستم ها و زير سيستمهاي بسيار و متنوع است. دوم اينكه بسياري از زير سيستم هاي آن در ارتباط تنگاتنگ با يكديگر قرار مي گيرند. سوم اينكه در بسياري از سيستم ها با چند تخصص و رشته دانشگاهي سر و كار داريم ( فرا رشته اي است ). چهارم اينكه يك طرف اكثر موضوعات ؛ "انسان" است و اين بر پيچيدگي موضوع مي افزايد ( نسبت به "ساخت و توسعه" )
ضعف "نگهداري(maintenance) فضای سبز و زياد بودن حجم عمليات "تعميرات" همه ما ميدانيم كه "نگهداري" نسبت به "تعميرات" هم زمان كمتري نياز دارد، هم هزينه كمتر و هم منجر به اين ميشود تا مردم خرابيها و چهره زشت شهر را نبينند (زيرا در اكثر موارد قبل از بروز خرابي، از ايجاد مشكل پيشگيري ميشود). اما ما معمولا در كليه شهرها و حتي پروژه هاي برون شهري در مورد ساخت معابر، پارك و فضاي سبز، پلها، تونل ها و .... صرفا به مقوله"ساخت" توجه ميكنيم و پس از آن به تعمير و ترميم خرابيها ميپردازيم. در حاليكه بسياري از خرابيها نتيجه بي كيفيتي در زمان ساخت است .
نتيجه : شايد از يك منظر بتوان كليه امور يك شهر را به دو بخش تقسيم كرد: - بخش احداث وايجاد - بخش نگهداري و بهره برداري شامل "مديريت نگهداري" و "مديريت بهره برداري” "مديريت نگهداري و بهره برداري" نه تنها حساس تر و مشكل تر از"مديريت احداث و ايجاد"است ؛ بلكه در زمان "احداث و مطالعات آن" بايد "مديريت نگهداري و بهره برداري " را در نظر داشته باشيم در غير اينصورت عمليات "احداث" را به سرعت انجام مي دهيم و در بخش "نگهداري و بهره برداري" با مشكلات عديده مواجه مي شويم بسياري از اوقات "توجه به دوران نگهداري و بهره برداري" ؛ نوع و چگونگي طراحي و اجرا و سرعت اجرا و ميزان بودجه "احداث" را به ما ديكته مي كند.
حال، به عنوان متوليان و مدعيان مديريت شهري، بايد از خود بپرسيم كه : • واقعا چند درصد از توجه، بودجه و مديريت شهرهاي ايران معطوف به "مديريت نگهداري و بهره برداري" است. • پاسخ روشن است : صفر درصد. چرا؟ • ما كه قطعا بعد از هر عمليات احداث، نسبت به بهره برداري از آن اقدام مي كنيم. پس چرا صفر؟ • زيرا: اولا: كاري كه در همه شهرها انجام مي دهيم مديريت نگهداري و بهره برداري نيست. بلكه "عمليات بهره برداري و تعميرات" است و اصولا ما به مقوله نگهداري (maintenance) توجه چنداني نداريم و صرفا به "تعميرات" مي پردازيم • ثانيا: معمولا نسبت به طراحي و پياده سازي سيستمهاي مربوطه اقدام نمي كنيم و مديريت غير سيستمي داريم • بياييد از جنون ساخت و ساز بي رويه در شهرها جلوگيري كنيم و به مديريت سيستمي بيانديشيم • من معتقدم ما در شهرهايمان خيلي مشكلات زيادي داريم و انشاء الله به آن ها خواهيم پرداخت. اما برخي مشكلات ،ريشه وعلت العلل بروز مشكلات ديگر نيز مي شود. آنچه در بالا ذكر شد علت العلل بسياري از مشكلات است • نكته مهم : تازه تمام اين بحث با اين فرض بود كه "مديريت ساخت" ما بي نقص باشد و همه استانداردهاي فني، ايمني و .... را رعايت كرده باشيم. كه در اكثر شهرها چنين نيست .
ابتکار در تامین مالی پروژه های ساخت پارک و همزمان حل مشکل نگهداری و تعمیرات و بهره برداری
سطح استاندارد خود را بالا بگيريم . كمترين را نخواهيم متوسط را نخواهيم خوب را نخواهيم عالي را نخواهيم دنبال بالاتر از عالي باشيم تا به عالي برسيم .
اشتباهات متداول : نگهداري و تعميرات را مورد توجه قرار ندادن نگهداري و تعميرات را با ديد سيستمي نگاه نكردن اهمیت بهره برداری را کم شمردن بهره برداری را با دید سیستمی نگاه نکردن فرارشته ای و فرابخشی ندیدن مقوله زیباسازی و فضای سبز فقدان تركيبي از ديد حرفه اي ، اقتصادي و مديريتي (عدم استفاده از پتانسیل سرمایه گذاری برای ساخت پارک) فقدان توجه کافی به معجزه ”فضای سبز و زيبا سازي شهري“ در ايجاد حس مسئوليت شهروندي و اثر گذاري آن در كليه امور مديريت شهري .
پاسخ این سوال را خودتان پیدا کنید : چقدر با شهرهاي پيشرفته دنيا فاصله داريم ؟ كم يا زياد يا فاحش ؟ آیا این فاصله در حال کاهش است یا افزایش یا ثابت مانده ؟ چرا ؟ مگر چه كاري بايد بكنيم ؟ آيا مي توانيم به آن ها برسیم؟ آیا می توانیم از آن ها بهتر شویم؟
آیا فضای سبز هم از شرایط محیط شهری آسیب می بیند؟ تصور غالب این است که فضای سبز عاملی برای بهبود کیفیت محیط شهری است اما کمتر کسی می اندیشد که: فضای سبز خود می تواند قربانی محیط شهری باشد !
با تشکر فراوان www.umic.ir سایت مدیریت شهری ایران