1 / 8

به نام مهربانترین

به نام مهربانترین.

lala
Download Presentation

به نام مهربانترین

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. به نام مهربانترین روزی جوان جویای علم، نزد استاد دانشمند و با کمالاتی رفت و از او پرسید: من خیلی از مرگ می ترسم، این ترس همیشه و از بچگی با من بوده، نمی دانم چه کنم. شما می توانید به من بگویید چرا، من که زندگی خوبی دارم، کاری به کسی ندارم و دارم زندگی خودم را می کنم، چرا باید از این افکار رنج ببرم؟

  2. استاد در جواب گفت : چه کسی به تو گفته که توداری زندگی می کنی؟ جوان مدتی فکر کرد و گفت: چون زنده ام نفس می کشم حرف می زنم راه می روم و تصمیم می گیرم

  3. استاد ادامه داد: دقیقاًً به همین دلایلی که می گویی زندگی نمی کنی، بلکه فقط زنده هستی. علایمی که تو از آن یاد می کنی، دلیل بر زنده بودن است؛ اما زنده بودن دلیل بر زندگی کردن نیست. جوان پرسید: پس چگونه باید زندگی کنم؟ از کجا بدانم که دارم زندگی می کنم یا فقط زنده ام؟

  4. استاد در پاسخ گفت: نعمت زندگی همانند چشمه نوری است که از درون، وجود تو را نورانی می کند، زمانی که تو از این منبع نورانی، زندگی دیگران را هم نورانی کردی و در ظلمت و تاریکی آنها، شمع امیدی در دلشان روشن نمودی، آن زمان است که با تقسیم نور دلت، به راستی زندگی می کنی. از علایم این کرامت تو، آن است که لبخند شادی را بر لبان انسان های محتاج بنشانی، خوشبختی آنها را شاهد باشی، آنها را از بند برهانی و حس کنی که در شادی آنها شریک هستی، اما.....

  5. اما کسی که تمام خوبی ها، شادی ها، ثروت ها و خوشبختی ها را برای خودش بخواهد و کسی را در آنها سهیم نسازد، در واقع مرده است.

  6. جوان به سخنان استادش گوش داد، اما هنوز جواب یک سؤال برایش مبهم بود.پس پرسید: چه کسی مرا در شادی ها، خوبی ها و ثروتش با خود شریک می سازد؟

  7. استاد از این سؤال لبخندی زد و ادامه داد: تا زمانی که آن چشمه نورانی در دل تو روشن است، تو احساس شادی و خوشبختی خواهی نمود و در واقع روشن شدن آن نور به معنی این است که تو مورد نظر و توجه واقع شده ای. وقتی دل تو نورانی و روشن است، تو دیگر احساس نیازی به نور نخواهی کرد؛ چرا که تو خود منبع نوری،پس آن زمان از مرگ بیمی نداشته باش؛ چرا که تو همیشه زنده ای و زندگی خواهی کرد.

  8. www.ch54.samenblog.com

More Related