920 likes | 1.11k Views
جميعت شناسي. تعریف جمعیت تعریف جامعه society تعریف اجتماع community. جميعت شناسي چيست؟. لفظ و اصطلاح جميعت شناسي كه مترادف آن دموگرافي مي باشد
E N D
تعریف جمعیت • تعریف جامعه society • تعریف اجتماعcommunity
جميعت شناسي چيست؟ • لفظ و اصطلاح جميعت شناسي كه مترادف آندموگرافي مي باشد • در معني و مفهوم جديد خود نخستين بار در سال 1855 ميلادي توسط آشيل گيلارد (Achilles Gillard) طبيعت گرا و آمار شناس فرانسوي) در كتاب فراموش شده اش تحت عنوان (مباني آمار انساني يا دموگرافي مقايسه اي)به كار برده شد.
آشيل گيلارد در كتاب مذكور،جميعت شناسي را علمي دانست كه • از يك سو به بررسي تاريخ طبيعي و اجتماعي نوع بشر مي پردازد • از سوي ديگر مطالعه رياضي و كمي جمعيت هاي انساني، حركات عمومي،وضع اجتماعي،رواني و اخلاقي آنها را به عهده دارد. • از نظر لغت شناسي اين واژه Demography از دو جزء دموس Demos و گرافي (Geaphein) كه در زبان يوناني به ترتيب • مردم و نگارش معني مي دهد،تركيب يافته است
قبل از آشيل گيلارد،يك تاجر ماهوت فروش انگليسي به نام جان گرانت(Jan Grant) • در زمينه مسائل جمعيتي از قبيل پيش مرگي مردان و جمعيت شهري مطالعاتي انجام داده • موفق به تهيه جدول مرگ و مير و محاسبه اميد زندگي در سنين مختلف شده بود. • به همين دليل عده اي از جمعيت شناسان وي را بنيان گذار جمعيت شناسي قلمداد مي نمايند.
موضوع و شاخه هاي جمعيت شناسي • در فرهنگ بزرگ لاروس،دانش جمعيت شناسي را چنين تعريف كرده اند: • علمي است كه به مطالعه جمعيت هاي انساني،حالات و حركات آنها پرداخته • تاثير عوامل بيولوژيكي،اجتماعي-فرهنگي را بر روي متغيرهاي جمعيتي مورد بررسي قرار مي دهد. • در حقيقت جمعيت شناسي علمي است كه مطالعه علمي جمعيت هاي انساني را هم از ديدگاه كمي و هم از ديدگاه كيفي مورد بررسي قرار مي دهد.
الف)جمعيت شناسي كمي: • ساخت و حركات جمعيت در زمان و مكان و عوامل موثر بر اين حركات را مورد بررسي قرار مي دهد.اين نوع جمعيت شناسي داراي دو شاخه زير مي باشد: • 1)جمعيت شناسي توصيفي:توزيع جغرافيايي،ساخت،ابعاد و افزايش جمعيت ها با توجه به آمارهاي موجود بر عهده اين شاخه از جمعيت شناسي كمي است. • 2)جمعيت شناسي نظري يا محض(رياضي):به مطالعه روابط موجود بين متغيرهاي مختلف جمعيتي مي پردازد.
ب)جمعيت شناسي كيفي: • اين شاخه از جمعيت شناسي ويژگيهاي كيفي افراد انساني را از قبيل صفات روحي و جسمي مورد بررسي قرار مي دهد.مسئله وراثت ،زيست سنجي و اكولوژي انساني از جمله موضوعات مورد علاقه اين رشته مي باشد. • پس مي توان گفت،جمعيت شناسي يكي از شاخه هاي اصلي علوم اجتماعي است كه به بررسي و مطالعه ساخت و حركات جمعيت هاي بشري پرداخته و در پي كشف روابط متقابلي است كه بين پديده هاي جمعيتي و متغيرهاي اقتصادي،اجتماعي و زيستي وجود دارد.
قلمرو جمعيت شناسي و ارتباط آن با ساير علوم: • 1)رابطه جميت شناسي با زيست شناسي: • قطعا بين جميت شناسي و زيست شناسي ارتباط نزديكي وجود دارد. • زماني كه صحبت از توليد مثل،مرگ و مير و شناخت قوانين حاكم بر حيات انسانها به ميان مي آيد اين دو علم در كنار يكديگر جاي مي گيرند. • به عنوان مثال←اطلاعات مهمي كه جمعيت شناس در مورد مرگ و مير،فراواني و تحول امراض مختلف و تاثير آن بر افزايش عمر متوسط يا اميد زندگي افراد و همچنين پديده پيري ارائه مي دهد • به علوم پزشكي و دارويي اين كمك را مي كند تا تلاشهاي خود را در راه صحيحي به كار ببرند.
رابطه جمعيت شناسي با تاريخ و جغرافيا: • تاريخ و جغرافيا در علم بيگانه نسبت به جمعيت شناسي نمي باشد. • زيرا عامل جمعيت براي تاريخ و جغرافيا عامل تعيين كننده به شمار مي آيد. • بدون مطالعه ويژگيها و خصوصيات جمعيتي كه در چهار چوب زندگي دايمي را تشكيل مي دهند، • مطالعه سرزميني از ديدگاه پستي و بلنديها،شرايط جوي،منابع زيرزميني،منابع طبيعي و امكانات معيشتي از اهميت فراواني برخوردار نخواهد بود
رابطه جمعيت شناسي با علم اقتصاد: • علم اقتصاد علم ثروت و جمعيت شناسي علم جمعيت مي باشد. • اين جمعيت هاي بشري هستند كه در حقيقت توليدكنندگان ثروتها مي باشند . • به همين دليل رابطه تنگاتنگ بين دو علم وجود دارد . • اين وظيفه جمعيت شناسي است كه با عنايت به حقايق و واقعيتهاي جمعيتي،جهت تعيين اولويتها به مطالعه و تجزيه و تحليل پرداخته و هدف هاي ضروري و نيازهاي فوري كه بايد به آنها توجه شود را به اقتصاددانان توصيه نمايد تا نسبت به خواستهاي انساني اقتصاد تا آنجا كه مقدور باشد پاسخ مناسب داده شود.
از طرف ديگر پاسخ به نيازهاي فوري افراد كافي نيست • بلكه نيازهاي دراز مدت آنها نيز بايستي مورد توجه قرار گيردزيرا اين امر در انتخاب سرمايه گذاري ها بسيار مهم است • به همين دليل بايد دانست كه آيا جمعيت در آينده افزايش دارد يا خير؟آيا تعداد سالخوردگان افزايش خواهد يافت يا نه؟
سازمانها و منابع جمع آوري اطلاعات جمعيتي: • در مطالعه جمعيتهاي انساني،جمعيت شناس داده هاي مورد نياز خود را از منابع جمع آوري اطلاعات جمعيتي به شرح زير به دست مي آورد. • الف)سرشماري نفوس(Census) . • سرشماري يعني به دست آوردن اطلاعات و داده هاي كمي مورد نياز از ساخت و حالت جمعيت يك سرزمين مشخص .در حقيقت سرشماري به مثابه عكس راديوگرافي از وضع جمعيت در زمان مورد نظر است.
دركشورهاي مختلف فاصله سرشماريها 5تا10سال مي باشد.اولين سرشماري جمعيتي در كشورهاي زير تحقق يافته است: • 1-سوئد درسال 1746 2-نروژ در سال 1760 3-فرانسه در سال 1801 4-انگلستان در سال 1801 • در ايران اولين سرشماري رسمي و عمومي در سال 1335 توسط وزارت كشور انجام گرفت.
مركز آمار ايران در سال 1344 تاسيس شد • وظيفه آن انجام سرشماريها و ساير امور مربوط به جمع آوري اطلاعات كمي و آماري مي باشد. • در ايران به فاصله ده ساله انجام مي شود. • به اين ترتيب سرشماريهاي اول ،دوم،سوم،چهارم و پنجم در ايران به ترتيب در سالهاي1355،1345،1335، 1365، 1375انجام گرفت.
انواع سرشماري: • كشورهاي مختلف جهان در سرشماريهاي عمومي نفوس خود يكي از دو روش را به كار مي برند. • الف)سرشماري Defacto يا واقعي،حاضر←در اين روش هر كسي در زمان هر جا باشد متعلق به آن مكان محسوب مي شود. • ب)سرشماري Dejure،قانوني←افراد بر اساس محل زندگي واقعي خود سرشماري ميشوند نه بر اساس زمان حضور در موقع سرشماري. • به اين ترتيب اگر كسي ساكن شهر تهران در روز سرشماري در اصفهان باشد • در سرشماري حاضر جزء جمعيت اصفهان • در سرشماري قانوني جزء جمعيت تهران محسوب خواهد شد
روش سرشماري حاضرنسبت به نوع قانوني • به خاطر كوتاه بودن زمان سرشماري كه معمولا يك روز مي باشد از هزينه كمتري برخوردار است • احتمال كم سرشماري و امكان دستيابي به افراد و اشخاصي كه در روز سرشماري در يك نقطه ثابت قرار نگرفته و يا در حال حركت مي باشند،وجود دارد . • در روش سرشماري قانوني هزينه اجراي آن زياد مي باشد • زيرا زمان اجراي آن طولاني مي باشد. • در ايران روش قانوني به كار مي رود. • كشورهايي مثل مصر،زلاندنو،تركيه از روش هاي حاضر يا واقعي استفاده مي كنند.
ب)ثبت وقايع چهارگانه. • ادارات ثبت احوال موظف هستند با توجه به اظهارات متقاضيان نسبت به ثبت وقايع چهارگانه جمعيتي(تولد،ازدواج،طلاق و مرگ)افراد اقدام نمايند. • اگر كليه افراد و ساكنان يك كشور با مراجعه به دفاتر ياد شده به اظهار تولد نوزادان و يا ازدواج،طلاق و مرگ و مير كوتاهي ننمايند،بدون شك اين دفاتر يكي از بهترين و با ارزش ترين منابع آماري و جمعيتي آن كشور به حساب خواهد آمد
در اكثر كشورهاي در حال توسعه،دفاتر مذكور هنوز نتوانسته اند در ميان توده بي سواد و به ويژه روستاييان نفوذ كرده و نقش واقعي خود را ايفا نمايند. • در اين كشورها روستاييان يه دليل فقدان دفاتر ثبت احوال در روستاهها،نداشتن راههاي ارتباطي مناسب بين شهر و روستا،عدم آگاهي از فلسفه ثبت وقايع مورد نظر و نداشتن انگيزه براي اين كار علاقه نشان نمي دهند • گزارشات مربوط به تولد،ازدواج،طلاق و مرگ در كليه كشورهاي دنيا منجمله ايران اجباري است • خانواده ها موظف هستند پس از تولد نوزاد،ازدواج،طلاق و مرگ اعضاي خانواده با مراجعه به دفاتر فوق الذكر نسبت به ثبت وقايع فوق اقدام نمايند
انجام سرشماري و يا ثبت دقيق وقايع چهارگانه در كشورهاي در حال توسعه به خاطر موانع و مشكلاتي از قبيل • پراكندگي جمعيت • وجود جمعيت هاي غيرساكن • درصد بالاي بيسوادان • نداشتن بودجه كافي • وجود آداب و سنن ويژه،تحقق نمي يابد • در نتيجه دولتهاي اين كشورها به ناچار دست به مطالعه بخش كوچكي از جمعيت كه از حيث خصوصيات مختلف معرف جمعيت كل باشد،مي زنند. • به اين عمل آمارگيري نمونه اي(Sample Survey) مي گويند.
ساخت و توزيع جمعيت • توزيع جغرافيايي جمعيت • 1)تراكم حسابي از تقسيم جمعيت كل يك كشور در يكسال معين بر مساحت كل همان كشور بر حسب كيلومتر مربع به دست مي آيد • نشان دهنده رابطه بين تعداد افراد يك كشور يا يك منطقه از كشور با مساحت خاك هاي كشور يا منطقه از كشور مي باشد. • اگر جمعيت كشور در سال 1365 را 49445010 نفر و مساحت كشور را 1648000 كيلومتر مربع در نظر بگيريم تراكم حسابي آن 30 نفر خواهد شد. • رقم محاسبه شده نشان دهنده اين است كه در سال 1365 در هر كيلومتر مربع از خاك ايران 30 نفر زندگي مي كنند.
اين شاخص از نظر علمي داراي ارزش چنداني نمي باشد • نمي تواند بازگوكننده ميزان پيشرفت و توسعه يك كشور باشد. • اصولا كشورهاي كوچك داراي تراكم نسبي زياد بوده و كشورهاي بزرگ داراي تراكم نسبي كم مي باشند. • كشور مغولستان با تراكم 1/5نفر در هر كيلومتر مربع و هنگ كنگ با تراكم 5881 در هر كيلومتر مربع از کشورهای به ترتيب با كمترين و بيشترين تراكم حسابي در دنيا هستند.
2)تراكم حياتي،زيستي،بيولوژيك(Biologic Density) • رابطه جمعيت يك كشور و يا يك منطقه با مساحت زمينهاي زير كشت بر حسب هكتار را نشان مي دهد. • مثلا در سال 1365زمينهاي زير كشت تقريبا 16500000 هكتار بوده • تراكم زيستي آن با توجه به جمعيت 49445010 نفري كشور برابر 3 مي باشد. • به اين ترتيب در سال 1365 هر هكتار زمين زير كشت در ايران غذاي 3 نفر را تامين نموده است.( هر کیلومتر مربع 100 هکتار است)
3)تراكم اقتصادي • از تقسيم كل جمعيت يك كشور بر كل دارايي هاي اقتصادي آن كشور به دست مي آيد. • در اين نوع تراكم رابطه بين منابع اقتصادي يك كشور با جمعيت همان كشور سنجيده مي شود • با توجه به اينكه در محاسبه ميزان تراكم اقتصادي كليه منابع و امكانات اقتصادي را مورد توجه قرار مي دهيم اعتبار اين تراكم از دو نوع قبلي بيشتر است.
پراكندگي نابرابر جمعيت ايران در استانهاي كشور • در سال 1365 17/7 درصد جمعيت كل كشور در استان تهران زندگي مي كردند. • در حاليكه در همان سال در استانهاي ايلام و سمنان و كهکيلويه و بويراحمد كمتر از يك درصد جمعيت كل كشور ساكن بوده اند.
جمعيت شهري و جمعيت روستايي • در اكثر كشورهاي دنيا،معيار و ملاك تشخيص جمعيت روستايي و جمعيت شهري تمركز جمعيت است. • در فرانسه و آلمان جاهايي كه حداقل 2 هزار نفر جمعيت داشته شهر ناميده مي شود. • در اسپانيا مناطقي كه بيشتر از ده هزار نفر جمعيت داشته باشد شهر واقع مي شود. • در ژاپن رقم يا رشد بايد به 30 هزار نفر برسد. • در دانمارك هر جايي كه 200 نفر جمعيت داشته باشد شهر ناميده مي شود. • در ايران هر منطقه اي كه حداقل 5 هزار نفر جمعيت داشته باشد شهر ناميده مي شود.
سازمان ملل متحد براي آسان سازي مقايسه جمعيت هاي شهري كشورهاي مختلف كليه نقاطي كه جمعيت آنها بالغ بر بيست هزار نفر باشد شهر ناميده است. • ميزان شهرنشيني،شمار جمعيت شهرنشين را در يك كشور نسبت به كل جمعيت همان كشور ارزيابي مي شود. • ميزان روستانشيني شمار جمعيت روستا نشين را در يك كشور نسبت به كل جمعيت همان كشور ارزيابي مي شود. • در سال 1990 حدود نيمي از جمعيت جهان در مناطق شهري زندگي مي كردند. • البته در همان سال در آفريقا در حدود 33،آسيا 42،اروپا و اقيانوسيه 72 بوده است.
در سرشماريهاي انجام شده در ايران جمعيت شهري و روستايي به صورت زير بوده است
توزيع جنسي وسني جمعيت • 1-توزيع جنسي←به صورت نسبت جنسي(Sex Ratio)محاسبه مي شود. • يعني شمار مردان را بر شمار زنان تقسيم مي نمايند و حاصل آن را در صد ضرب مي كنند . • در واقع نشان دهنده تعداد مردان با ازاي يك صد زن خواهد بود نسبت مواليد پسر به مواليد دختر را نسبت جنسي در بدو تولد مي گويند. • نسبت دختر زايي=تقسيم مواليد دختر بر تعداد كل مواليد(دختر و پسر)به دست مي آيد. • چون در بدو تولد در مقابل هر 100 نفر نوزاد دختر 105 نفر نوزاد پسر به دنيا مي آيد • نسبت دختر زايي معادل 0/488مي شود و نسبت پسر زايي0/512 • جمع اين دو نسبت با توجه به قانون آمار مساوي يك خواهد بود
نسبت جنسي در سرشماري هاي مختلف به شرح زير بوده است:
2)توزيع سني جمعيت • سن يكي از متغيرهاي اصلي جمعيتي است.توزيع جمعيت يك كشور در گروههاي مختلف از نظر اقتصادي و اجتماعي حائز اهميت است. • نسل=(Generation) .شمار كل مواليد يك سال معين را در جمعيت شناسي نسل همان سال مي گوييم مثل متولدين سال 1382:كه نسل 1382 هستند. • كو هورت(Cohort) افرادي كه در يك سال به معين شاهد يك واقعه جمعيتي مشابه بوده اند • مثلا اشخاصي كه در سال 1382 در تهران ازدواج كرده اند تشكيل كوهورت ازدواج سال 1382 در تهران را مي دهند. • تفاوت اين دو:افراد يك نسل همراه و همسن هستند در صورتيكه افراد يك كوهورت ازدواجي لزومي ندارد كه همسن و سال باشند.
سن=(Age)در جمعيت شناسي بر 2 گونه است • سن حقيقي يا درست • سن مداوم يا كامل. • سن حقيقي يا درست=سني كه شخص در لحظه اي معين به آن مي رسد. • (اين لحظه سالگرد تولد فرد مي باشد). • نوزادي كه از 10 تير 1349 به دنيا مي آيد.در10 تير 1359 درست ده سال دارد. • سن مداوم=سني است كه ما بين دو سن قرار دارد • مثلا كودكي كه سن بيش از 5 سال و كمتر از 6 سال مي باشد.سن كامل وي 5 سال خواهد بود.
جمعيت يك كشور در 3 گروه سني عمده قرار دارد. • الف)گروه كودكان و نوجوانان كمتر از 15 سال. • ب)گروه جمعيتفعال از 15 سالگي تا 64 سالگي. • ج)گروه جمعيت سالخوردگان از 65 سالگي و بيشتر. • در سال 1993 طبق آمار سازمان ملل متحد 33 درصد جمعيت جهان در گروه كمتر از 15 سال • 6 درصد در گروه 65 سال و بالاتر قرار داشت. • البته اين درصدها در قاره هاي مختلف تفاوت چشمگيري داشت. • مثلا در آفريقا 45 درصد جمعيت زير 15 سال • در حاليكه در اروپا 20 درصد جمعيت زير 15 سال • متقابلا در آفريقا 3 درصد جمعيت 65 ساله ها و بيشتر • در حاليكه در اروپا 13 درصد جمعيت 65 و بيشتر بوده است.
هرم سني:براي نمايش هندسي توزيع سني جمعيت از نمودار هرم سني استفاده مي شود. • از 2 محور عمود بر هم تشكيل يافته است كه محور عمودي اختصاص به سنين و محور افقي اختصاص به تعداد جمعيت مردان و زنان دارد. • در سمت راست هرم يعني در قسمت X جمعيت زنان • در قسمت چپ محور Xيعني در جهت منفي جمعيت مردان نمايش داده مي شود. • هرم سني جمعيت يك كشور نشانگر تاريخ جمعيتي و تغييرات به وجود آمده در ساخت جمعيت آن كشور است. • در اين هرم مي توان تغييرات حاصله از ولادت،مرگ و مير و مهاجرتها را مشاهده كرد. • قاعده هرم سني كشورهاي رو به توسعه در راس آن باريك است كه نشان دهنده جوان بودن جمعيت خواهد بود.
جمعيت فعال: • تفكيك جمعيت فعال از غير فعال امري بسيار دشوار و تعريف آن از كشوري به كشور ديگر متغير مي باشد. • ساعات كار،مزد،سن و يا جنس نمي توانند ملاك طبقه بندي علمي جمعيت به دو دسته فعال و غير فعال باشند.مثالهاي زير مشكل را بيان مي كنند. • -در ايتاليا زنان خانه دار جزء جمعيت فعال به حساب مي آيندو در صورتيكه در بيشتر كشورها از جمله ايران جزء جمعيت غير فعال محسوب مي شوند. • -در فرانسه جواناني كه در حال انجام خدمت سربازي هستند جزء جمعيت فعال ولي در اكثر كشورها جزء جمعيت غير فعال هستند.
سازمان ملل متحد براي رفع اين مشكل اين اقدام را پيشنهاد نمود: • گروه فعال در برگيرنده مردان و زناني است كه نيروي انساني مورد نياز را براي توليد ثروت و يا عرضه خدمات پديد مي آورند. • اين گروه شامل افراد شاغل و نيز از افراد غير شاغلي كه در زمان سرشماري يا آمارگيري شاغل نبوده اند،تشكيل مي شود. • نظاميان و ارتشيان اصولا بايد جزء جمعيت فعال محسوب شوند. • سن فعاليت اقتصادي از 15 سالگي شروع و در 64 سالگي پايان مي پذيرد(50 سال).
جمعيت شاغل: • آن دسته از گروه جمعيت فعال را تشكيل مي دهند كه داراي شغلي بوده و در آمد و يا مزدي را از طريقي به دست مي آوردند. • در واقع جمعيت شاغل از تفاضل جمعيت بيكار از جمعيت فعال (15 تا 64 سال)به دست مي آيد. • ميزان اشتغال: • از تقسيم جمعيت شاغل در هر گروه سني معين به جمعيت فعال همان گروه سني به دست مي آيد و معمولا به درصد بيان مي شود.
ميزان فعاليت اقتصادي ويژه سن: • از تقسيم جمعيت فعال (مجموع شاغل و بيكار جوياي كار)در هر گروه سني به مجموع جمعيت فعال و جمعيت غير فعال مربوط به همان گروه سني به دست مي آيد.(اين ميزان به درصد بيان مي شود).
شاخص هاي فوق در سر شماريهاي مختلف كشور به شرح زير بود:
ميزان وابستگي(Dependency Rate) • ميزان وابستگي يا بار تكفل يا ميزان سرباري: • عبارت است از ايجاد ارتباط ممكن بين يك فرد فعال و تعداد افراد بيكاري كه از نظر اقتصادي به فرد ياد شده متكي هستند • در واقع محاسبه تعداد اشخاص غير فعالي است كه يك فرد فعال از نظر تامين مخارج زندگي بايد مسئوليت آنها را به دوش خود بكشد. • افرادي كه هزينه زندگي آنان را اشخاص ديگري بايد تامين نمايند افراد سربار و يا وابسته ناميده مي شوند. • مثل←زنان خانه دار،كودكان و دانش آموزان و دانشجويان جزءاين دسته هستند.
براي محاسبه ميزان سرباري جامعه از روش هاي زير استفاده مي كنند: • بار تكفل غير خالص: • از تقسيم(جمعيت شاغل-جمعيت كل)بر جمعيت شاغل به دست مي آيد. • در سال 1370 بار تكفل خالص در ايران 3/2 بوده است يعني يك فرد فعال مي بايست هزينه زندگي 3/2 نفر را تامين نمايد.
جمعيت شاغل و توزيع آن در بخشهاي 3 گانه اقتصادي • كولين كلارك(Colin Clarck)استاد دانشگاه لندن و ژان فوراسيته (Jean Fourastie)استاد دانشگاه پاريس فعاليتهاي اقتصادي افراد بشري را در 3 بخش طبقه بندي نموده اند. • 1-كشاورزي شامل:كشاورزي،شكار،ماهيگيري،جنگلباني،دامپروري. • 2-صنعت:فعاليتهاي مربوطبهاستخراجمعادن،توليداتصنعتي،آب،برق،گاز،خدمات بهداشتي،كارهاي ساختماني و غيره. • 3-خدمات:فعاليتهاي مربوط به امور بازرگاني،بيمه،بانكداري،حمل و نقل.
توزيع جمعيت ايران در 3 بخش فوق در سرشماريهاي مختلف:
جدول فوق گوياي اين واقعيت است كه بين سالهاي 1335تا1370 • درصد شاغلين بخش كشاورزي به نفع صنعت و خدمات كاهش چشمگيري داشته است. • قطعا به موازات رشد و توسعه اقتصادي و بويژه مكانيزه شدن بخش كشاورزي،جمعيت از بخش يا رشد به بخش دوم(صنعت)وبخش سوم(خدمات)انتقال مي يابد. • (در كشورهاي فقير علت آن مهاجرت به شهرها و ايجاد مشاغل كاذب و توسعه نيروي انساني در بخش خدمات است).
بيكاري: • افرادي از جمعيت بالقوه فعال(15تا65و بيشتر)مي باشند كه در جستجوي كار با مزد بوده و با وجود داشتن سن مجاز كاركردن،داراي هيچگونه شغل درآمدزايي نمي باشند. • در سرشماريهاي انجام يافته توسط مركز آمار ايران بيكار به كسي گفته مي شود كه داراي حداقل سن قانوني كار(10-15سال)بوده و توانايي و تمايل جهت انجام كار را داشته باشد و درموقع سرشماريها و يا حداقل يك هفته قبل از آن فاقد كار باشد.
ميزانهاي اشتغال و بيكاري در سرشماريهاي مختلف در ايران به شرح زير بوده است:
انواع بيكاري:داراي انواع مختلف مي باشد1)آشكار 2)پنهان 3)فصلي 4)موقت 5)افرادي كه تازه وارد بازار كار شده اند مثل فارغ التحصيلان و دانشگاهها،ديپلمه هاي در جستجوي كار. • اقتصاد دانان بيكاري را به شرح زير طبقه بندي مي نمايند: • الف)بيكاري اصطكاكي:نوعي است كه يك روز پس از استعفاء از شغل خويش،در پي يافتن شغل جديدي است.اين فرد در اين فاصله زماني به كاري اشتغال ندارد. • ب)بيكاري ساختاري:اين نوع بيكاري ناشي از عدم سازگاري مهارتها و محل جغرافيايي زندگي كارگران با فرصتهاي وجود شغلي مي باشد. • ج)بيكاري ادواري:تاشي از نوسان در فعاليتهاي اقتصادي و اثر آن در تقاضاي صنايع براي كارگر است.
سواد و آموزش: • منظور از سواد عبارت است از توانايي خواندن و نوشتن به يكي از زبانها يا لهجه هاي موجود در دنيا و يا داشتن تحصيلاتي از هر نوع. • فرد باسواد كسي است كه قادر به خواندن و نوشتن باشد.در بعضي كشورها شرط سن هم وجود دارد. • در ايران در سرشماريهاي 1335و1345در محاسبه ميزان سواد،جمعيت 7 ساله و بيشتر را مورد توجه قرار داده اند.ولي در سرشماري 1355 به بعد جمعيت 6 ساله و بالاتر را مد نظر قرار داده اند.ميزان باسوادي از تقسيم شمار كل باسوادان بر جمعيت 7 ساله و 6 ساله بيشتر به دست مي آيد. • ميزان اشتغال به تحصيل از تقسيم كردن شمار كل افرادي كه به تحصيل اشتغال دارند بر حسب 6 يا 7 ساله و بالاتر حاصل مي شود
در سرشماريهاي مختلف ميزان باسوادي بر حسب درصد طبق جدول زير بوده است:
البته اين ميزان در مقايسه با كشورهاي ديگر پايين است.اين ميزان در هلند 99،در ايتاليا 97،ژاپن 99،مكزيك 90،اندونزي 74 مي باشد.