230 likes | 461 Views
الدَّرسُ الخامس. مَشاهِدُ مِنَ الحياةِ البَسيطةِ. پنج نوع ديگر از انواع اسم مشتق. اسم مكان اسم زمان اسم مكان و زمان بر وزن مَفعَل يا مَفعِل مي آيند. و همان طور كه از نامشان پيداست بر زمان و مكان دلالت مي كنند. به نحوه ساختن اسم مكان و زمان دقّت كنيد:
E N D
الدَّرسُ الخامس مَشاهِدُ مِنَ الحياةِ البَسيطةِ
پنج نوع ديگر از انواع اسم مشتق اسم مكان اسم زمان اسم مكان و زمان بر وزنمَفعَليا مَفعِل مي آيند. و همان طور كه از نامشان پيداست بر زمان و مكان دلالت مي كنند. به نحوه ساختن اسم مكان و زمان دقّت كنيد: كَتَبَ كتب مَكْتَب سَجَدَ سجد مَسْجِد عَبَدَ عبد مَعْبَد نَزَلَ نزل مَنْزِل غَرُبَ غرب مَغْرِب لَعِبَ لعب مَلْعَب
دو نكته: نكته 1: در زبان فارسي غالباً اسم مكان و زمان فقط مفهوم مكاني دارند امّا در عربي، هم مفهوم مكاني و هم مفهوم زماني دارند. نكته 2: (نكته خارج از كتاب درسي) كلماتي مانند: مدرسة، مزرعة نيز اسم مكان هستند و « ة » در آخر آنها به معني كثرت (بسياري) است. مدرسة: جايي كه در آن بسيار درس مي خوانند.
صفت مشبّهه مي توان گفت صفت مشبهه همان صفت ساده در فارسي است. مثال: جَميل: زيبا قَبيح: زشت خَشِن: زبر عَطْشان: تشنه صَعْب: سخت كَسِل: تنبل شريف: شريف عَذْب: گوارا وزنهاي مشهور صفت مشبّهه عبارتند از: فَعيل: شريف فَعِل: خَشِن فَعْل: سَهْل فَعْلان: عَطْشان با توجّه به وزنهاي معروف صفت مشبّهه 4 صفت مشبّهه را در ميان كلمات زير پيدا كنيد. صَعْب – جميل - ضاحك – مَشهَد - َشهَد
اسم مبالغه اسم مبالغه دو وزن مشهور دارد، كه عبارتند از:فَعّالفَعّالة اسم مبالغه بر بسياريِ صفت دلالت دارد. مثلاً: صبّار: يعني كسي كه خيلي صبر مي كند. علّامة: كسي كه خيلي مي داند. به نحوه ساختنِ اسم مبالغه توجّه كنيد: عَلِمَ عـ لـ م عـَ لّـ ا مـ ة عَلّامة غَفَرَ غـ فـ ر غـَ فّـ ا ر غَفّار أمَرَ أ مـ ر أمّـ ا ر ة أمّارة صَبَرَ صـ بـ ر صَـ بّـ ا ر صَبّار
اسم تفضيل اسم تفضيل : معادلِ صفت برتر و برترين در فارسي است. به عبارت ديگر صفتهايي كه داراي «تر» و«ترين» هستند معادل اسم تفضيل هستند. اسم تفضيل بر وزن أفعل است و براي مؤنّث گاهي بر وزن فُعلَي مي آيد. به نحوه ساختن اسم تفضيل توجّه كنيد: حَسُنَ أحْسَن ، حُسْنَي كَبُرَ أكْبَر ، كُبْرَي صَغُرَ أصْغَر ، صُغرَي بر وزن «فُعلَي» • اسم تفضيل بر وزن «أفعَل»
چه موقع اسم تفضيل براي مؤنّث بر وزن فُعلَي مي آيد؟ وقتي براي مؤنّث، صفت بياوريم مثلاً: فاطمةُ الكبري: فاطمه بزرگتر القريةُ السُّفلَي: روستاي پايين تر به ترجمه اسم تفضيل نيز دقّت كنيد: كَبير: بزرگ أكبَر، كُبرَي: بزرگ تر، بزرگ ترين صَغير:كوچك أصغَر، صُغرَي: كوچك تر،كوچك ترين
التَّحليل الصَّرفِى و الإعراب تحليل صرفي همان «تجزيه كردن» و اعراب همان «تركيب كردن» در دستور زبان فارسي است. -: تجزيه و تركيب يعني چه؟ -: تجزيه يا تحليل صرفي يعني ذكر مشخّصات كلمه بدون توجّه به موقعيت آن در جمله. تركيب يا إعراب يعني ذكر نقش و حالتي كه كلمه در جمله ايفا مي كند.
مواردي كه در تجزيه «اسم» ( التحليل الصرفِى ) رعايت مي شود عبارتند از: قبلاً آموخته ايم كه كلمه سه نوع است: اسم، فعل و حرف. در تجزيه ي اسم بايد موارد زيررا ذكر كنيم. 1- عدد: مفرد، مثنّي يا جمع است؟ 2- جنس: مذكّر است يا مؤنّث؟ 3- جامد است يا مشتق. اگر مشتق است كدام يك از انواع هفتگانه است؟
مواردي كه در تجزيه « فعل» ( التحليل الصرفِى ) رعايت مي شوند عبارتند از: 1- ماضي، مضارع يا امر است. 2- صيغه فعل 3- ثلاثي مجرّد است يا مزيد و اگر مزيد است از كدام باب است؟
مواردي كه در تجزيه «حرف» ( التحليل الصرفِى ) رعايت مي شوند عبارتند از: 1- نوع حرف ( حرف جر = مِن / فِى / عَنْ/عَلَي/ إلي/بِـ / لِـ ) (حرف تعريف = ال)؛(حرف استفهام: هَل، أ) (حرف نفي= لا ، ما ) ؛ ( حرف استقبال = سَـ ، سَوفَ) 2- حرف مورد نظر مبني بر چيست؟ ( اين مطلب را در درس هشتم خواهيد خواند.)
در الإعراب يا تركيب ذكر اين موارد لازم است: 1- فاعل و مرفوع 2- مبتدا و مرفوع 3- خبر و مرفوع 4- جارّ و مجرور 5- مجرور به حرف جر6- فعل و فاعل 7- مفعول و منصوب 8- ذكرِ اين كه جمله، فعليّه است يا اسميّه
مثال براي تجزيه و تركيب يا التحليل الصرفِى و الإعراب. ( أكْتُبُ بِقَلَمٍ.)
نكته 1: در ترجمه اسم هاي مبالغه از لفظ «بسيار» استفاده مي كنيم. (صَبّار: بسيار بردبار غَفّار: بسيار آمرزنده) نكته 2: گاهي اسم تفضيل ( بدون ال) شبيه فعل ماضي باب إفعال مي شود. در چنين موردي بايد به معني جمله دقّت كنيم. صادقٌ أحسَنُ التلاميذ: صادق بهترين دانش آموزان است. صادقٌ أحسَنَ بِأصدِقائِهِ: صادق به دوستانش نيكي كرد.
نكته 3: اسم تفضيل، دو معني «تر» و « ترين» دارد. امّا اگر بعد از آن «مِن» بيايد، به صورت «تر» ترجمه مي شود. البحرُ أكبرُ مِنَ النَّهر: دريا بزرگتر از رودخانه است. اگر بعد از اسم تفضيل حرف « مِن» نيايد، معمولاً به صورت «ترين» ترجمه مي شود.أحسنُ طالبٍ: بهترين دانش آموز.
نكته 4: نكته خارج از كتاب درسي : هر گاه دو طرف مقايسه مؤنّث باشند از « أفعل» براي بيان برتري استفاده مي شود نه فُعلَي. مثال: (فاطمةُ أكبرُ مِن زهراء): فاطمه بزرگ تر از زهرا است. در چنين تركيب ها يي نيز از وزن «أفعل» استفاده مي شود. أحسَنُ شَرِكةٍ فِى العالَم: بهترين شركتِ جهان
كارگاه ترجمه / درس پنجم در ترجمه ي اسم هاي مبالغه معمولاً از قيد «بسيار» استفاده مي كنيم؛مانند: غفّار: بسيار آمرزنده گاهي ميان اسم هاي تفضيل از لحاظ ظاهري با فعل ماضي باب إفعال مشابهت ايجاد مي شود، توجّه به مفهوم عبارت راهگشاي مسأله است! اگر بعد از اسم، حرف «مِن» بيايد؛ به صورت صفت تفضيلي ترجمه مي شود: أحسَنُ مِن .... نيكوتر از.... اگر همراه «من» نيايد، معمولاً به صورت صفت عالي ترجمه مي شود: أحسَنُ كتابٍ : بهترين كتاب
واژه نامه آثَرَ (يـﺆثِرُ، إيثاراً): ترجيح داد أحَقّ: سزاوارتر أرخَص: ارزان تر اِقتَنَعَ: قانع شد ألبِسة جمعِ « لباس» : لباس ها أمّارة: بسيار امر كننده أوراق: ورقه ها، برگ ها أولَي: اولي، سزاوارتر بَديع: عالي و زيبا ، نو
واژه نامه بَزّاز: بزّاز ، پارچه فروش، لباس فروش بُكاء: گريه بَنات جمعِ «بِنت»: دختران تَرَوَّحَ: خود را باد زد، خود را خنك كرد جَفَّفَ: خشك كرد حَبْل: طناب ، ريسمان(جمع آن حِبال) حَرّ: گرما(متضاد آن بَرْد) خَضْراء: سبز دقائق: دقيقه ها
واژه نامه رَغَبات جمعِ « رَغبَة»: ميل ها، تمايلات رَنّان: طنين انداز سابِقونَ: پيشتازان سُندُس: نوعي پارچه ي ابريشمي سَوابِق جمعِ «سابِقة»: پيشتازان سوء: بدي، زشتي سَيِّئة: بد و زشت هكَذا: اين چنين شابّ: جوان
شَباب: جوانان، جواني شَعَرَ بِـ ....(يشعُرُ، شُعوراً): احساس كرد يَشعُرُ بِـ ...: احساس مي كند شَفيق دلسوز، مهربان صَوَّرَ: ترسيم كرد طَلْعة: سيما، چهره، شكل عَذْب: گوارا، شيرين عَلِمَ بِـ...(يعلَمُ، عِلْماً): پي بُرد، دانست غَسَلَ(يَغسِلُ، غُسْلاً): شست واحُزناه!: چه اندوهي! وَفْد: هيأت، گروه
فَصيح: رسا قَسَّمَ: تقسيم كرد، قسمت كرد قَميص: پيراهن قيصر: لقب پادشاه روم، سزار كِسري: خسرو، لقب پادشاهان ساساني كُمّ: آستين لاحِقونَ: دنباله روها لَمّا: وقتي كه مَشاهِد: جمعِ « مشهد» ، صحنه ها، منظره ها ناصِح: نصيحت گو نَصيب : بهره و قسمت