Download
1 / 30
310 likes | 522 Views
دسیسه ثروتمندان 8 قانون جدید پول رابرت کیوساکی. زینب مرادی اسفند 92.
E N D
دسیسه ثروتمندان8 قانون جدید پول رابرت کیوساکی زینب مرادی اسفند 92
دسیسهآیا عشق به پول ریشه تمام پلیدی هاست یا نادانی نسبت به آن؟در مدرسه درباره پول چه آموختیم؟؟آیا فقدان آموزش مالی در مدارس ما صرفا توسط رهبران مالی در نظر گرفته شده است یا آیا آن بخشی از یک دسیسه بزرگتر است؟؟؟همه ما از پول استفاده میکنیم...در دنیای امروز پول یک اثر فوق العاده بر زندگی ما دارد.حذف پول از سیستم آموزشی ما بسیار بی رحمانه و غیر منصفانه است .
تغییرقوانین پولدرسال 1971 رئیس جمهور نیکسون بدون تصویب کنگره ، طی جلسه ای دو روزه و بی سرو صدا بدون مشورت با بخش ایالتی یا سیستم پولی ،ارتباط دلار آمریکا را با طلا قطع کرد .در آن زمان آمریکا در حال ورشکستگی بود.بیش از درآمدشان خرج میکردند . نمی توانست بدهی هایش را پرداخت کند تا زمانیکه مجبور شد آنها را با طلا پرداخت کند.با جدا کردن دلار از طلا و غیر قانونی کردن مبادله مستقیم دلار با طلا نیکسون راهی را برای ایالات متحده باز کرد تا از بدهی رهایی یابد.
در این سال قوانین پول دنیا تغییر یافت و بزرگترین رونق اقتصادی در تاریخ دنیاآغاز شد .تورم رخت بربست .ولی ارزش دلار کاهش یافت و قیمت کالاها و دارایی ها بالا رفت .بسیاری از مردم به خاطر حرص و طمع علائم وحشتناک اخطار را که چنین سیستمی به وجود آورده بود یا نمی دیدند یا انکار می کردند .حتی جان مک کین :اصول بنیادین اقتصاد ما، پر قدرت است...و بحران مالی گسترش یافت.....با آغاز سال 2009 چشم امید دنیا برای نجات و رهایی به رئیس جمهور تازه منتخب باراک اوباما دوخته شد .
آیا اوباما می تواند دنیا را نجات دهد ؟در آگوست سال 2007 هراس بی صدا در سراسر جهان گسترش یافت.سیستم بانکداری درحال توقیف شدن بود.بحران نه تنها شرکتهای بزرگ و گروه های بانکداری چند ملیتی ،بلکه امنیت خانواده های سخت کوش را تهدید می کند.بسیاری در عجبند که چه چیزی باعث این بحران شد...حال بطور خلاصه وقایعی را مرور می کنیم که منجر به بحران جاری مان شده است .با شیوع این بحران در سال 2007 در سراسر دنیا،مبارزه انتخاباتی آمریکا که طولانی ترین و پرهزینه ترین رقابت سیاسی در طول تاریخ بود سرعت گرفت.کاندیداهای ریاست جمهوری به ندرت به اقتصاد به عنوان یک مساله اشاره می کردند و موضوعات داغ دیگری مطرح بود. آنها بصورت کوچک انگارانه به بحث در مورد اقتصاد می پرداختند .
سرانجام در 4 نوامبر 2008 باراک اوباما با شعار "تغییری که می توانیم به آن معتقد باشیم" به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد.در دسامبر 2008 گزارش شده بود که آمریکایی ها 584000 فرصت شغلی را در نوامبر از دست دادند،که این بزرگترین زیان اعلام شده از دسامبر 1974 است .و بسیاری آمارهای دیگر که نشان داد اقتصاد جهانی در آستانه فروپاشی است. و اقتصاددانان بالاخره تصدیق کردند که اقتصاد آمریکا از دسامبر 2007 در یک رکود قرار دارد.اصلی ترین شعار مبارزاتی رئیس جمهور باراک اوباما این بود: تغییری که می توانیم بر آن باور داشته باشیمبا این شعار باید یک سوال پرسید:چرا رئیس جمهور اوباما بسیاری از افراد مشابهی را که در دولت کلینتون کار می کردند به کار گرفت؟؟ 1
همین مردان نسبتا مسئول به وجود آمدن این بحران مالی هستند.اوباما تقریبا همان تیمی را بکار گرفت که دولت کلینتون به کار گرفته بود...زیرا او علاقه مند به محافظت از همان سیستم بود.سیستمی که طراحی شده است تا پولدارها را پولدارتر سازد؟؟ 2
برای درک بحران مالی امروز این نکته حائز اهمیت است که بفهمیم رابطه بین دولت آمریکا،سیستم بانک فدرال مرکزی و برخی از قدرتمندترین افراد جهان چیست.
درسال 1913 تشکیل سیستم فدرال مرکزی به افراد بسیار ثروتمند دنیا قدرتی داد تا کنترل ذخیره پول آمریکا را به دست بگیرد. 3 این امر اساسا یک جواز برای چاپ پول بود و از ثروت ثروتمندان محافظت می کرد نه ثروت مالیات پردازان. 4اوباما کاری را انجام داد که رئیس جمهورهای گذشته از زمان ویلسون انجام داده اند...حفاظت از سیستم نه تغییر آن.سال 2013 صدمین سالگرد سیستم فدرال مرکزی است.برای حدود یکصدسال بانک فدرال بزرگترین سرقت نقدی دنیا را انجام داده است.دزدی ثروتمندان از طریق بانک ها از افراد فقیر...5
دسیسه بر علیه آموزش ماهدف از پایه ریزی شورای آموزش عمومی ، بهره گیری از قدرت پول بود نه بالا بردن سطح آموزش در آمریکا.هدف خلق شهروندانی بوده و هست که به اندازه کافی برای کار تولیدی آموزش ببینند نه اینکه در جست و جوی ارتقاء سطح کلاسشان باشند.آموزش حقیقی محدود به پسران و دختران نخبگان بود .
مدرسه جدید9 ساله بود که تردیدهایش در مورد مدرسه آغاز شد. آنها نقل مکان کردند و وی می خواست پایه چهارم را در مدرسه ای جدید شروع کند.اودر شهرپراز کشتزار هیلو در جزیره بزرگ هاوایی زندگی می کرد که صنعت عمده آن شکربود و80-90 درصد از جمعیت آن مربوط ب مهاجرین آسیایی است.از نسل چهارم ژاپنی آمریکایی است.در مدرسه جدیدش اکثرا بچه های ثروتمندی از خانواده های متمکن بودند و اولین بار در آنجا احساس فقر کرد.در همین مدرسه بود که پسر پدر ثروتمندش را دید بهترین دوست برای هم شدند.
آرزوی تحصیلدر دهه 80 برای اولین بار اجداد وی مهاجرت خود را از ژاپن به هاوایی آغاز کردند تا در زمین ها و باغ ها کارکنند و رویایشان این بود که مثل مردم ثروتمند به ژاپن بازگردند.اما حقوقشان کفاف این امر را نمی داد.اجداد رابرت صرفه جویی و پس انداز می کردند تا بچه هایشان را برای تحصیلات دانشگاهی به مدرسه بفرستند و بتوانند از کار باغداری خارج شوند.تا نسل دوم،اکثر بستگانش از باغها خارج شدند.
مدرسه آن طرف خیاباندفتر کار پدرمدرسه ریورساید مدرسه اتحادیه هیلوخانه جدید خیابان
مدرسه اتحادیه هیلو مخصوص بچه هایی بود که والدینشان در باغ ها کار می کردند و از طرفی دیگر مدرسه ریورساید برای بچه هایی بود که والدینشان مالک باغ ها بودند.مدارس نه بوسیله نژاد بلکه بوسیله پول تفکیک شده بود و در اینجا بود که تردید وی در مورد فرایند آموزشی و مدرسه آغاز شد .پس از پایان دوران ابتدایی وی به مدرسه ای دیگر رفت و به بچه های هیلو ملحق شد و درآنجا از تفاوت خانواده ها آگاه تر شد.پدررابرت فردی تحصیلکرده و رئیس سیستم آموزشی در هاوایی بود به عنوان یک کارمند دولت بسیارموفق بود....بااین حال آنها به عنوان یک خانواده از نظر مالی هنوز فقیر بودند در سن 9 سالگی برایش سوال بود که چرا رفتن به مدرسه پدر و مادرش را ثروتمند نکرده است...وی معتقد است که در مدارس به ما یاد می دهند برای ثروتمندان کار کنیم و یاد نمی دهند چگونه ثروتمند شویم.بسیارری از مردم دوست ندارند بشنوند که به وسیله سیستم مدارسمان آموزش می بینند تا در تار عنکبوتی گیر بیفتند_تار عنکبوت دسیسه ثروتمندان.مردم دوست ندارند بشنوند که ثروتمندان سیستم آموزشی مارا دستکاری کرده اند .
بزرگترین دروغ ها درباره پولرابرت میگوید که پدر فقیرش مرد بزرگی بود،یک تحصیلکرده ، سختکوش، یک معلم واقعی و خدمتگزار مردم بود.بااین حال در بحث پول او یک دروغگو بود.!!!!!!!بسیاری از مردم مانند پدر رابرت در مورد موضوع پول معذبند و معتقدند عشق به پول ریشه همه شرارت هاست .آنها براین باورند که پول دارای قدرت فساد و بدکاری است.بسیاری معتقدند که اگر بچه ها بدانند چگونه پول کسب کنند ممکن نیست که خوب درس بخوانند.نادان نگه داشتن مردم درباره پول زیانبار است . 6
اولین قانون جدید پولپول دانش استامروز برای کسب پول ، به پول نیاز ندارید.شما صرفا نیازمند دانشید .از هیچ چیزی بدست نمی آید مگر دانش . امروز در عصر اطلاعات در نتیجه اطلاعات خوب یا بد،سرنوشت ها در یک چشم به هم زدن می برند یا می بازند. امروزه بسیاری از مردم از نظر مالی در حال نابودی هستند زیرا از قوانین قدیمی پیروی می کنند قوانینی مانند اینکه می گوید پول پس انداز کنید و از بدهی رهایی یابید.یا اینکه عقیده دارند سرمایه گذاری پرخطر است و زمانی که کمبود تحصیلات مالی و ناصحان مالی بد وجود دارد بسیار پرخطرتر است.میتوانید بدون پول ، پول کسب کنید.شما می توانید پس انداز یک عمرتان را در یک چشم به هم زدن از دست بدهید.0هم چنین با تاکید باید گفت که عمل به دانش در واقع مهم تر است .
دومین قانون جدید پولیادبگیر چگونه از بدهی استفاده کنیبسیاری از مردم آموزش می دهند که بدهی بد یا شر است.آنها موعظه می کنند که تسویه کردن بدهی ها کار عاقلانه ای است تا از بدهی خلاص شوید و تا حدودی هم درست می گویند.بدهی خوب و بد وجود دارد.عاقلانه این است که بدهی بد را تسویه کنید یا به عبارتی زیر بار بدهی بد نروید.7بدهی بد پول را از جیب شما بیرون می کشد و بدهی خوب به جیب شما پول وارد میکند.
سومین قانون جدید پولکنترل پول نقد را بیاموزیداگر می خواهید از لحاظ مالی در امنیت باشید و در صورت امکان ثروتمند،باید بدانید چگونه پول نقد خود را کنترل کنید ، همچنین بر جریان شغل ها،مردم و پول جهانی نظارت داشته باشید.
چهارمین قانون جدید پولبرای دوران بد آماده شوید و فقط دوران خوب را خواهید دید 8
پنجمین قانون جدید پولنیاز به سرعتامروزه مردمانی هستند که میلیاردها دلار درآمد دارند در حالی که سایرین برای ساعتی 7 دلار کار می کند.دلیل این امر اختلاف در سرعت است.در این زمانه هرچه فردی سریعتر بتواند تعامل کاری داشته باشد پول بیشتری بدست می آورد.9بسیاری از مردم امروز از نظر مالی در تنگنا به سر می برند چون صرفا بیش از اندازه کند هستند یعنی نمی توانند سریع تر از میزانی که بانک ها پول چاپ می کنند ، پول کسب کنند.در بحث تبادلات مالی اکثر مردم هنوز در عصر حجر به سر می برند ،یعنی ساعتی ، ماهانه یا در ازای هر معامله و کار برای حق العمل به آن ها پول پرداخت می شود.آن هایی که در آینده موفق خواهند بود کارآفرینانی هستند که می فهمند پول و کسب و کار چقدر سریع در حال تغییرند و آنهایی که توانایی و انعطاف تغییر سریع و منطبق شدن با اوضاع را دارند.
سوال:برای مردم متوسط چه نصیحتی دارید؟پاسخ:متوسط نباشید…قانون10- 90آیا درباره قانون 20 – 80 شنیده اید ؟؟این قانون می گوید درمورد بسیاری از رویدادها،حدود 80% اثرات از 20% علت ها سرچشمه می گیرد.این قانون همچنین به قانون پارتو معروف است ،یعنی قانون فوق العاده کم .این نام از اقتصاددان ایتالیایی به نام ویلفردو پارتو گرفته شده است که متوجه شد 80% از زمین های ایتالیا متعلق به 20 % از مردم است_فوق العاده کم . در کسب و کار یک حساب سرانگشتی نشان می دهد که 80% کار شما از 20% مشتریان حاصل می شود . پس به خوبی مراقب آنها باشید .
رابرت کیوساکی:پدر ثروتمندم این قانون را یک قدم فراتر برد.او باور داشت که 90 %کل پول به وسیله 10% از مردم به دست می آید.او این قانون را 10- 90 پول نامید.امروزه در آمریکا تقریبا 90 % از ثروت متعلق به 10 % مردم است .اگر می خواهید در بازی پول برنده شوید ، نمی توانید متوسط باشید . شما باید جزء 10 % برتر باشید .توصیه مالی برای مردم متوسطیک دلیل برای اینکه 90 % مردم از نظر اقتصادی در سطح متوسط قرار دارند این است که از توصیه های متوسط پیروی می کنند مثلا :_ به مدرسه برو_ یک کار پیدا کن_سخت کار کن_ پول پس انداز کن_ خانه شما یک دارایی و بزرگترین سرمایه شماست_ به اندازه درآمدتان خرج کنید_ زیر بار قرض نروید_در سهام متنوع ،اوراق قرضه و شرکتهای تعاونی سرمایه گذاری درازمدت انجام دهید_ بازنشست شوید و دولت شما را حمایت خواهد کرد_ برای همیشه شادمان زندگی کنید
قانون جدید شماره 6 پولزبان پول را بیاموزیدوقتی شما زبان پول را می آموزید زبان دسیسه را فرا میگیرید . با سرمایه گذاری کمی زمان در هر روز برای آموختن لغات مرتبط با پول ،شانس بهتری دارید که جزء 10 درصد شوید – یعنی همان فوق العاده کم . مهمتر اینکه با فراگیری لغات وابسته به پول احتمال فریب خوردنتان به وسیله پیشگویی های نادرست درمورد پول کاهش می یابد. اگر تعداد بیشتری از بجه ها زبان پول را بیاموزند کارآفرینان بیشتری وجود خواهند داشت که مشاغل جدید ایجاد کنند، به جای آنکه دولت سعی در ایجاد مشاغل داشته باشند .
کلام ، نگرش مارا شکل می دهد و نگرش دنیای واقعی مارا شکل می دهد .زندگی یک نگرش است . اگر می خواهید زندگیتان را تغییر دهید ابتدا کلامتان را تغییر دهید . که در عوض نگرش شما را تغییر می دهد.دانش با کلام آغاز می شود.از آنجایی که پول دانش است ،استنباط می شود که دانش با کلام آغاز می شود.لغات برای مغز ما حکم سوخت را دارند و دنیای واقعی ما را شکل می دهند.اگر از کلام نادرست و ضعیفی استفاده کنید افکار ضعیف و زندگی ضعیفی خواهید داشت .اسفاده از لغات ضعیف مانند استفاده از بنزین بد برای یک ماشین خوب است .
مثال هایی از چگونگی تاثیر کلام بر ما :حرف های یک فرد ضعیف_ من هرگز ثروتمندنخواهم شد._ علاقه ای به پول ندارم._ دولت باید به مردم پول بدهد.حرف های یک فرد از طبقه متوسط_ من یک شغل با درآمد بالا یعنی یک شغل امن دارم._ خانه من بزرگترین سرمایه گذاریم است ._ من در حال سرمایه گذاری در سهام متنوع شرکت تعاونی ها هستم.حرف های یک ثروتمند _ من بدنبال کارمندان خوبی هستم که برایم کار کنند._ من به دنبال یک آپارتمان 100 واحدی درآمدزا می گردم تا بخرم.
قانون جدید شماره 7 پولزندگی یک ورزش تیمی است . تیمتان را با دقت انتخاب کنید .دسیسه بازی پول را با یک تیم بسیار قوی پیش می برد. شما نیز باید یک تیم بسیار قوی داشته باشید .
قانون جدید شماره 8 پولازآنجایی که پول روز به روز کم ارزش تر میشود یاد بگیرید پولتان را خودتان چاپ کنید …
رابرت کیوساکی:درسال 1903 زمانی که من معتقدم دسیسه ثروتمندان برسیستم آموزشی حکمفرما بود ، قدرت واقعی دسیسه ، کنترل اذهان ما را برعهده گرفته و میلیون ها انسان بی کفایت از نظرمالی بر جای گذاشته که برای مراقبت و حفاظت به دولت وابسته اند.امروزه دنیا در یک بحران نادانی و بی کفایتی مالی قرار دارد . بزرگترین سرقت پول نقد در طول تاریخ در حال وقوع است . ثروت ما به طور قانونی از طریق مالیات ، بدهی ، تورم و حساب های بازنشستگی ربوده می شود .از آنجایی که دلیل این بحران فقدان آموزش مالی است ، فقط آموزش مالی می تواند مارا از این مخمصه نجات دهد . همانطور که می دانید رهبران دنیا از همان طرز فکری که مشکلات مالی را به وجود آورده اند ، برای حل آنها استفاده می کنند. به جای آنکه از آنها انتظار تغییر داشته باشیم فکرمی کنم بهتر است من و شما تغییر کنیم . ما می توانیم با تغییر روش فکریمان و آنچه مطالعه می کنیم خودمان را تغییردهیم .
بزرگترین اشتباه آموزشدلیل عمده اینکه اکثر مردم از تغییر کردن می هراسند این است که می ترسند اشتباه کنند ، مخصوصا اشتباهات مالی .اکثر مردم به امنیت شغلی چنگ زده اند چون از شکست مالی می ترسند .علت آنکه اکثر مردم پولشان را بدست مدیران مالی می دهند این است که آنها امید دارند که مدیران مالی اشتباه نکنند ؛که این خود یک اشتباه است . بزرگترین مشکل سیستم آموزشی ما این است که به بچه ها می آموزد که اشتباه نکنند .اگر بچه ها اشتباه کنند سیستم آموزشی به جای آنکه بیاموزد از اشتباهاتشان درس بگیرند آنها را تنبیه می کند . یک فرد باهوش می داند که ما از طریق اشتباه یاد می گیریم .مردم چگونه می توانند درباره پول بیاموزند وقتی از اشتباه کردن می ترسند؟؟؟؟
