330 likes | 539 Views
به نام آنكه هرچه داريم از اوست. واحد علوم و تحقیقات اردبیل موضوع ارائه : سرمایه گذاری بین شرکتها فصل پانزده كتاب تئوری حسابداری 2 دكتر رضا شباهنگ استاد: دكتر اصلاني گردآورندگان :. مقدمه.
E N D
به نام آنكه هرچه داريم از اوست
واحد علوم و تحقیقات اردبیل موضوع ارائه:سرمایه گذاری بین شرکتها فصل پانزده كتاب تئوری حسابداری 2 دكتر رضا شباهنگ استاد: دكتر اصلاني گردآورندگان:
مقدمه • در آغاز هزاره سوم در دنيا شاهد تنگ شدن عرضه رقابت هستيم و اين موضوع سبب شده برخي شركتها مجبور به ترك بازار شوند يا براي روياروئي با شرايط جديد بطور اساسي تغيير نمايند در چنيني محيطي برخي شركتها را چاره را در تركيب عمليات خود با ساير شركتها يافته اند. • واحدهاي تجاري به دو نوع توسعه عمده مبادرت مي نمايند . توسعه از درون شامل تحصيل انواع دارائيها و توسعه از بيرون كه همان تركيبهاي تجاري مي باشد . • واحدهاي تجاري براي افزايش حجم ،گستردگي و حفظ بازارهاي توليدي و فروش اقدام به تركيب تجار ي نموده و با ين كار سود و فروش خود را حفظ مي نمايند . • عموما تركيب تجاري واحدهاي تجاري مستقل قبلي را به يكديگر متصل مي نمايد و هدف نهائي از تركيب معمولا افزايش سودآ.وري است . • عواملی که بر رونق کشورهای صنعتی در دهه 1990 اثر داشته است شامل : • :1) افزایش بهره وری با کامپیوتر و توسعه اینترنت • 2) ادغام و تحصیل شرکتها است که باعث افزایش کارایی و هم افزایی شده و اثر مثبتی بر فرایند تولید در واحدهای انتفاعی داشته است .
روشهاي تحصيل شركت • دردهه 1980 تحصیل شرکت از طریق نقدی و اهرمی بوده است • در دهه 1990 نحوه تحصيل تغيير يافته و معاوضه سهام شركتهاي طرف معامله مورد تاكيد قرار گرفت و سطح مبادلات افزايش يافت . • روش خرید اهرمی : • در این روش شرکت سرمایه گذار تمام سهام عادی واحد انتفاعی دیگر را تحصیل می کند. پس از تحصیل،کل دارائی شرکت قدیم به شرکت جدید واگذار می شود و بخش اعظم سرمایه شرکت جدید نوعی بدهی است از این رو به آن روش اهرمی می گویند . سرمایه اندک شرکت جدید توسط گروه کوچکی از سهامداران قبلی شرکت قدیم که معمولا مدیران بوده اند تامین می شود. • خرید اهرمی (leveraged buyout) وقتی انجام می شود که گروه کوچکی مبادرت به گرفتن وام برای تأمین مالی خرید سهام مورد نظر می کند. وام دریافتی مزبور نهایتاً از محل نقدینۀ ایجاد شده از عملیات شرکت تحصیل شده یا فروش دارایی های آن بازپرداخت می شود.
مفهوم سرمایه گذاری • نـوعی دارایی است که واحـد سـرمایه گـذار برای افزایش منافع اقتصادی(و نه استفاده عملیاتی) نگهداری می کند. • بعضي از شركتهاعلاوه بر انجام عمليات بازرگاني و توليدي خود تمايل دارند كه قسمتي از وجوه نقد مازاد خود را صرف سرمايه گذاري كنند. منافع اقتصادی • افزایش ارزش سرمایه گذاری(سود سرمایه ای) • توسعه روابط تجاری یا ایجاد مزیت تجاری ( تنوع تجاري ) • ثبات دستيابي به مواد اوليه • اعمال نفوذ قابل ملاحظه يا اعمال كنترل برسياستهای مالي و عملياتی واحد تجاری دیگر. • اعمال نفوذ يا افزايش قدرت رقابت . • گسترش بازار
انواع تركيبهاي تجاري از نظر نوع فعاليت • اصولا تركيبهاي تجاري برسه دسته تقسيم مي باشند : • 1- تركيب افقي : تركيب شركتها در فعاليت و بازارهاي مشابه تجاري است . در اين نوع تركيب هم افزائي از حذف هزينه هاي موازي و غير ضروري ايجاد مي گردد. • 2- تركيب عمودي : تركيب شركتها با عمليات مختلف اما پشت سرهم يا در سطوح مختلف توليدي يا توزيع كالا و يا تركيبي از هر دوي آنهاست . • در اين نوع ( بين خريدار و فروشنده مواد اوليه )عموما هم افزائي و كارائي از حذف هزينه هاي مرتبط با با مذاكرات و چانه زني ايجاد مي شود • 3- تركيب ناهمگن : تركيب شركتهائي با محصولات و خدمات متنوع مي باشد . • در اين نوع ( كروهي از واحدهاي تجاري با فعاليت متفاوت ) هم افزائي با تحت كنترل درآوردن ريسك تجاري محقق مي شود .
تمايز تحصيل دارائي و تحصيل سهام • تحصيل دارائي از تحصيل سهام متمايز مي باشد . در تحصيل دارائي ، دارائي واقعي مورد مبادله قرار مي گيرد در حالي كه در تحصيل سهام دارائيهاي مالي خريداري مي شوند . در مورد اول كنترل بطور مستقيم و در مورد اخير اين كنترل بر دارائيها بطور غيرمستقيم صورت مي گيرد . • براي مقاصد حسابداري تمامي تركيبهاي تجاري به عنوان تحصيل تلقي مي شوند . كه اين مي تواند تحصيل يك واحد تجاري يا تحصيل دارائي و تقبل بدهيهاي آن باشد . • طبق بند 5 استاندارد شماره 19 : دو نوع تركيب بيان شده است : • 1- خريد حقوق مالكانه ( سهم يا سهم الشركه ) • 2- خريد كل يا بخشي از خالص دارائيهاي يك واحد تجاري • همچنين از نظر نوع معامله دو نوع تركيب به قرار ذيل مي باشد : • 1- معامله بين سهامداران واحدهاي تركيب شونده ( معامله بين اشخاص حقيقي ) • 2- معامله بين واحد تجاري و سهامداران واحد تجاري ديگر ( مبادله بين اشخاص حقوقي و حقيقي )
انواع سرمایه گذاری (برحسب ماهیت) سرمایه گذاری فیزیکی سرمایه گذاری مالی سرمایه گذاری در سهام سرمایه گذاری در اوراق مشارکت سرمایه گذاری در فلزات قیمتی سرمایه گذاری دراملاک
شخصيت حقوقي شركتها بعد از تركيب تركيب واحدهاي تجاري از نظر شخصيت حقوقي بعد از تركيب به سه دسته تقسيم مي شوند : 1- جذب (ادغام ) 2 - تلفيق ( ادغام دو طرفه) 3- تحصيل جذب : هر گاه دو یا چند شرکت به گونهای ترکیب شوند که در نتیجه آن،کلیه شرکتهای عضوترکیب،جز یکی از آنها،منحل شده و کلیه داراییها و بدهیهای آنها به شرکت باقیمانده تعلق گیرد،این ترکیب را از نوع جذب(ادغام)گویند.در این حالت شرکت ترکیبکننده (شرکت باقیمانده) به منظور تحصیل خالص داراییهای شرکتهای ترکیب شونده وجه نقد پرداخت نموده و یا سهام جدید منتشر مینماید (بخش الف بند 6 استاندارد شماره 19 ) تركيب شونده تركيب كننده ب الف ج الف د
تلفيق (ادغام دو طرفه) هر گاه دو یا چند شرکت به گونهای ترکیب شوند که در نتیجه آن،کلیه شرکتهای عضو ترکیب منحل شده و همزمان با انحلال آنها شرکت جدیدی ایجاد شود به گونهای که کلیه داراییها و بدهیهای شرکت ترکیب شونده در اختیار شرکت جدید قرار گیرد،ترکیب از نوع تلفیق نامیده میشود.نکتهای که در این زمینه باید به آن دقت کرد این است که تاسیس شرکت جدید همزمان با انحلال شرکتهای ترکیب شونده صورت میگیرد (بخش ب بند 6 استاندارد شماره 19) تركيب شونده تركيب كننده ب الف ج ل ج
تحصيل • هر گاه دو یا چند شرکت به گونهای ترکیب شوند که هیچیک از آنها منحل نشود بلکه کنترل و اداره آنها به دست یکی از شرکتهای عضو ترکیب افتد،ترکیب از نوع تحصیل (تملیک) نامیده میشود.در این حالت شرکت کنترلکننده باید در پایان دورههای مالی اقدام به تهیه صورتهای مالی تلفیقی مجموعه شرکتهای گروه نماید. • كنترل عبارت است از توانائي راهبري سياستهاي مالي و عملياتي يك واحد يا فعاليت تجاري به منظور كسب منافع اقتصادي حاصل از فعاليتهاي آن. • اين نوع تركيب كه مرسوم ترين آن نيز بوده به رابطه اصلي و فرعي منجر مي شود و تحصيل كننده را واحد تجاري اصلي و تحصيل شده را واحد تجاري فرعي مي نامند . • از آنجائيكه هيچ يك از شركتها منحل نمي شوند هر كدام صورتهاي مالي خود را بطور جداگانه تهيه مي نمايند . علاوه بر اين تحصيل كننده بايد بر اساس مفهوم رجحان محتوا بر شكل و به تبعيت از فرض تفكيك شخصيت حسابداري صورتهاي مالي تلفيقي را تهيه نمايد . • . • تحصيل كننده ( اصلي ) • كنترل تحصيل شده (فرعي ) الف الف ب ب
نكته: 1-در جذب و تلفيق دارائيها و بدهيهاي شركت تركيب شونده در دفاتر جداگانه شركت حاصل از تركيب منعكس مي شود2- در تحصيل ،دارائي و بدهيهاي شركت فرعي در دفاتر جداگانه شركت اصلي منعكس نخواهند شد در مقابل شركت اصلي بابت سرمايه گذاري ،حساب سرمايه گذاري در شركت فرعي را ايجاد نموده كه بيانگر سهم شركت از خالص دارائيهاي شركت فرعي است.. • براساس استاندارد حسابداری مالکیت 20 تا 50 درصد سهام عادی شرکت سرمایه پذیر به منزله داشتن نفوذ با اهمیت است. به طور کلی در استاندارد حسابداری مربوط تصریح شده است که نفوذ با اهمیت ملاک است و تملک 20 تا 50 درصد تنها یک رهنمود محسوب می شود.
نحوه تشخيص تحصيل از جذب و تلفيق تركيب تجاري • خير سرمايه گذاري از طريق خريد خالص دارائيها سرمايه گذاري از طريق تحصيل سهام شركت تركيب شونده منحل مي شود ؟ تركيب از نوع جذب يا تلفيق است تركيب از نوع تحصيل است
تشخيص وجود كنترل • طبق بند شماره 12 استاندارد شماره 18 حسابداری،هنگامی که یک واحد تجاری اصلی،به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق واحدهای تجاری فرعی دیگر خود،دارنده بیش از نصف سهام با حق رای یک واحد تجاری باشد،فرض بر وجود کنترل بر آن واحد تجاری است. • در صورت تحقق هر یک از وضعیتهای زیر، حتی اگر میزان مالکیت واحد تجاری اصلی بر سهام با حق رأی واحد تجاری فرعی،50 درصد یا کمتر باشد،باز هم کنترل وجود خواهد داشت: • الف)توانایی اعمال کنترل بر بیش از نصف آرای واحد تجاری از طریق توافق با سایر صاحبان سرمایه؛ • ب)توانایی هدایت سیاستهای مالی و عملیاتی واحد تجاری از طریق قانون یا قرارداد؛ • ج)توانایی نصب و عزل اکثریت اعضای هیئت مدیره یا سایر ارکان اداره کننده مشابه.
سطح كنترل • وضعيتي كه بكار گيري روشهاي مختلف حسابداري را براي سرمايه گذاري در سهام ساير شركتها توجيه مي كند ميزان نفوذ شركت سرمايه گذار بر شركت سرمايه پذيراست. • اگرچه ضوابط مختلفي نظير درصد تملك سهام عادي با حق راي ، داشتن كنترل در هيات مديره و كنترل عمليات مد نظر قرار گرفته اما هيئت تدوين ستانداردها غالبا يك ضابطه كمي درصد تملك را تاكيد نموده است . اين ضابطه را سطح كنترل مي نامند . • در استاندارد های قدیمی حسابداری در عملیات نامتجانس با وجود تملک اکثریت سهام عادی عدم تلفیق را مجاز دانسته است لیکن در استانداردهای جدید تلفیق صورتهاي مالي در تمامي موارد تملك اكثريت سهام عادي الزام شده است و تنها وجود کنترل موقت یا نبود کنترل مالک اکثریت سهام مستثنی است . • نتیجه اقتصادی با اهميت اجراي استاندارد تلفیق ،ورود دیون به ترازنامه تلفیقی است که در صورت عدم تلفیق در ترازنامه شرکتهای سرمایه پذیر انعکاس می یابد . • عدم کنترل مالکیت اکثریت زمانی اتفاق می افتد که شرکت سرمایه پذیر در مرحله تجدید سازمان یا انحلال باشد یا عملیات در کشورهای خارجی تابع مقررات محدود کشور متبوع شرکت فرعی باشد
تلفيق • گزارشگري تلفيقي تكنيكي است كه در آن دو يا چند شخصيت حقوقي مجزار به عنوان يك شخصيت حسابداري يگانه تلقي مي شوند. استفاده كنندگان از گزارشات مالي شركت اصلي براي تصميم گيري هاي اقتصادي به اطلاعاتي در باره وضعيت مالي ، عملكرد و جريان نقدي گروه نياز دارند كه اين نياز از طريق صورتهاي مالي تلفيقي به عنوان يك شخصيت حقوقي جداگانه بدون توجه به مرزهاي قانوني شخصيتهاي حقوقي جداگانه ارائه مي گردد . • گروه ( شخصيت تلفيقي ) • شركتهاي اصلي و فرعي بعنوان دو شخصيت قانوني جداگانه كليه • معاملات را در فاتر ثبت مي نمايند وصورتهاي مالي جداگانه را ارائه مي دهند . • دايره اي كه شامل هر دو شركت مي باشد بعنوان گروه ( تلفيقي ) در نظر گرفته • مي شود. اين گروه عليرغم اينكه وجود قانوني ندارد ولي يك واقعيت اقتصادي است و معاملاتي كه خارج دايره تلفيق مي باشد بايد در صورتهاي مالي تلفيقي گزارش و واحدهاي تجاري بايد به همراه صورتهاي مالي جداگانه خود ارائه نمايند . • تهيه صورتهاي مالي تلفيقي بر پايه مفهوم رجحان محتوا بر شكل تهيه مي شود . يعني محتوا ( وجود كنترل ) بر شكل ( ماهيت قانوني ) ارجحيت دراد . كنترل شركت اصلي شركت فرعي
ويژگي صورتهاي مالي تلفيقي • 1- دارائيها و بدهيهاي شركتهاي گروه كه مشابه هستند (وجوه، دريافتني ، پرداختني در هر يك از شركتهاي گروه ) بايستي با هم جمع و در ترازنامه تافيقي منعكس شوند .. • 2- هر گاه بخشي از دارائيها و بدهيها شركت هاي گروه حاصل معاملات فيمابين باشد( نظير حسابهاي دريافتني اصلي از فرعي كه حسابهاي پرداختني فرعي به اصلي مي باشد) اينگونه حسابها حذف و در گزارش تلفيقي منعكس نمي شوند .به اين درائيها و بدهيها اصطلاحا حسابهاي متقابل اطلاق مي شود . • 3- در ترازنامه تلفيقي حساب سرمايه گذاري شركت اصلي در شركت فرعي با حقوق صاحبان سهام شركت فرعي با يگديگر تهاتر مي شوند . • 4- هر گونه تفاوت بين مانده حساب سرمايه گذاري در شركت فرعي و سهم شركت اصلي از ارزش منصفانه خالص دارائيهاي شركت فرعي سرقفلي تلقي مي شوند . • 5- بخشي از حقوق صاحبان سهام شركت فرعي كه متعلق به شركت اصلي نيست تحت عنوان سهم ( حقوق ) اقليت در سمت چپ ترازنامه تلفيقي منعكس مي گردد .
محدوديتهاي صورتهاي مالي تلفيقي • 1- ممكن است عملكرد و وضعيت مالي ضعيف يك يا چند شركت در عملكرد و وضعيت ديگر شركتها پنهان شود . • 2- اطلاعت اضافي ارائه شده در باره شركتهاي گروه تلفيق موجب حجيم شدن يادداشتهاي مالي گردد . • 3- دوره هاي مالي شركتهاي اصلي و فرعي متفاوت مي باشند . • 4- روشهاي حسابداير بكار گرفته شده متفاوت هستند . بند 29 استاندارد شماره 18 ايران : هنگاميكه تاريخهاي گزارشگري يكسان نباشد واحدهاي تجاري فرعي بايد صورتهاي مالي به تاريخ گزارشگري اصلي تهيه نمايند . اگر مقدور نباشد صورتهاي مالي فرعي براي آخرين سال مالي آن بكار رود مشروط بر آنكه پايان سال مالي فرعي بيشتر از سه ماه قبل از پايان سال مالي اصلي نباشد در چنين مواردي بايد تعديلات لازم اعمال گردد . در مورد محدوديت چهارم بند 28 استاندارد 19 بيان مي دارد تا آنجا كه ممكن است رويه هاي يكسان بكار رود در غير اينصورت تعديلات لازم صورت پذيرفته و در صورت امكانپذير نبودن افشاي كامل انجام گيرد .
تئوريهاي حاكم بر تهيه صورتهاي مالي تلفيقي • يكي ازموضوعات مهم ر هنگام تهيه صورتهاي مالي تلفيقي، اين امر مي باشد كه اين صورتهاي مالي تا چه حد بايد به سهامداران اقليت بها مي دهد . • سهم اقليت : بند 4 استاندارد شماره 18ايران سهم اقليت را به قرار زير تعريف نموده است : • آن بخش از سود يا زيان و خالص دارائيهاي يك واحد تجاري فرعي ،با در نظر گرفتن تعديلات تلفيقي كه قابل انتساب به سهامياست كه بطورمستقيم يا غير مستقيم از طريق واحدهاي تجاري فرعي ديگر به واحد اصلي تعلق ندارد . • برطبق بند 21 استاندارد مذكور خالص دارائي هاي قابل انتساب به اقليت در تاريخ ترازنامه بايد بهعنوان سهم اقليت در ترازنامه تلفيقيدر بخش حقوق صاحبان سهام جدا از صاحبان سهام واحد تجاري اصلي ارائه شود . • در اين خصوص نظريه پردازان تئوريهاي مختلفي ارائه نمودند كه بر خي از آنها بشرح ذيل مي باشد : • 1- تئوري مالكانه • 2- تئوري شركت اصلي (مادر) • 3- تئوري شخصيت اقتصادي( واحد تجاري ) • 4- تئوري واحد تجاري – سرقفلي تحصل شده ( تئوري ايران)
تئوري مالكانه • كاربرد اين تئوري در تهيه صورتهاي مالي تلفيقي ، منجر به تلفيق نسبي مي گردد يعني شركت اصلي صرفا سهم خود از ارزش منصفانه ي دارائي و بدهي شركت فرعي در تاريخ تحصيل را با مبلغ دفتري دارئي و بدهي خود تلفيق مي كند . • بعبارت ديگر مبالغ تلفيقي عبارت است از جمع ارزش دفتري دارائيها و بدهيهاي شركت اصلي ، با سهم شركت اصلي از ارزش منصفانه دارائيها و بدهيهاي قابل شناسائي فرعي . • مبلغي كه شركت اصلي مازاد بر ارزش منصفانه سهم خود از خالص دارائيهاي قابل شناسائي فرعي پرداخت كرده بعنوان سرقفلي در ترازنامه تلفيقي گزارش مي گردد . • از آنجائيكه بر پايه اين تئوري تلفيق بطور نسبي صورت مي گيرد لذا در ترازنامه تلفيقي و صورت سود و زيان تلفيقي به ترتيب سهم اقليت و سهم سود اقليت گزارش نمي شوند. • دليل اصلي عدم بكارگيري تلفيق نسبي ، كنترل شركت اصلي بر تمامي خالص دارائي هاي شركت فرعي است . يعني به سبب عدم وجود پشتوانه تئوريك و گرايش بيش از حد به علايق شركت اصلي در عمل چندان مورد استفاده قرار نمي گيرد .
تئوري شركت اصلي • بر طبق اين تئوري اگرچه شركت اصلي مالكيت مستقيم بر دارائيها و مسئوليت بدهيهاي شركت فرعي را ندارد، اما توانائي اعمال كنترل موثر بر تمامي دارائيها و بدهيهاي فرعي را دارد. در اين تئوري مركز ثقل و كانون توجه در گزارشگري مالي تلفيقي شركت اصلي است . • ويژگي هاي تئوري : • 1-دارائيها و بدهيهاي شركت فرعي متناسب با درصد مالكيت اصلي مورد تجديد ارزيابي قرار مي گيرد . • 2- هرگونه تفاوت بين مانده حساب سرمايه گذاري و ارزش منصفانه خالص دارائيهاي فرعي( متناسب با نسبت مالكيت ) سرقفلي تلفيقي نام داشته و متعلق به شركت اصلي است . • 3- سهم اقليت بر اساس ارزش دفتري خالص دارائيهاي شركت فرعي محاسبه مي شود . • 4- سهم اقليت در ترازنامه تلفيقي پس از بدهيها و قبل از حقوق صاحبان سهام منعكس و نوعي بدهي تلقي مي شود . • 5- سهم اقليت از سود نوعي هزينه است . • 6- بريا بدست آوردن اقلام تلفيقي مانده حسابهاي شركت اصلي و شركت فرعي كه مشابه هستند بايد بطور كامل با هم جمع شوند .
تئوري واحد تجاري (شخصيت) • اين تئوري براي مقاصد صورتهاي مالي تلفيقي ، بر حقوق مالكيت سهامداران اكثريت و اقليت و بر شركت بعنوان يك واحد تجاري مجزا تاكيد دراد. بر طبق اين تئوري تاكيد بر شخصيت يگانه است يعني هيچيك از از دو گروه اصلي و اقليت به تنهائي مورد تاكيد قرار نمي گيرد . • به تبع خصوصيات اين تئوري در خصوص هر دوي سهامداران اكثريت و اقليت ، ارزشهاي منصفانه شركت فرعي در تاريخ تحصيل مورد استفاده قرار مي گيرد و نيز كل سرقفلي محاسبه و گزارش مي گردد . • ويژگيهاي تئوري : • 1- تجديد ارزيابي دارائيها و بدهيهاي شركت فرعي بر مبناي صد در صد صورت مي گيرد . • 2- سهم اقليت بر اساس ارزش روز شركت فرعي محاسبه مي شود . • 3- سهم حقوق اقليت در بخش حقوق صاحبان سهام طبقه بندي مي شود . • 4- سهم اقليت از سود نوع توزيع سود در نظر گرفته مي شود . • 5- براي بدست آوردن اقلام تلفيقي مانده حسابهاي شركت اصلي و شركت فرعي كه مشابه هستند بايد بطور كامل با هم جمع شوند .
ارزشيابي دارائيها و بدهبها در تركيب تجاري • موضوع بحث انگيز حسابداري در تركيب واحد تجاري ، ارزشيابي دارائيها و بدهيهاي شركتهاي جداگانه اي است كه براي مقاصد گزارشگري تركيب مي شوند . • چهار روش در اين ارتباط توصيه شده است : • 1- اتحاد منافع 2- روش خريد 3- تلفيق نسبي 4- رويكرد شخصيت حسابداري • روش اتحاد منافع : • اتحاد منافع هنگامي واقع مي شوند كه شركت اصلي سهام عادي خود را درقبال كليه يا بخش عمده سهام عادي شركت فرعي صادر و واگذار مي كند . سهامداران شركت فرعي به سهامداران شركت اصلي تبديل مي شوند زيرا سهام خود در شركت فرعي را با سهام شركت اصلي مبادله نمودند .در اين روش سرمايه گذاري بر مبناي ارزش دفتري خالص دارائيهاي شركت فرعي ثبت مي گردد . در روش اتحاد منافع سرقفلي تركيب شناسائي نمي شود .روش اتحاد منافع حال حاضر توسط برخي مجامع غير مجاز شناخته شده است .
روش خريد : • در اين روش فرض بر اينست كه شركت تركيب كننده شركت اصلي است كه تركيب شونده را خريداري نموده و حسابداري آن نيز همانند هر دارائي تحصيل شده ديگر انجام مي شود . سرمايه گذاري در شركت فرعي توسط شركت اصلي بر مبناي بهاي تمام شده آن در تاريخ تحصيل ثبت مي شود . • در اين روش درائيها و بدهيهاي شركت فرعي بر مبناي ارزشهاي بازار در تاريخ خريد و دارائي و بدهيهاي شركت اصلي بر مبناي ارزشهاي دفتري ارزشيابي مي گردند . • دلايل پيچيده بودن روش خريد : • 1- چنانچه بخشي از قيمت پرداختي شركت اصلي ماهيت غير نقدي داشته باشد جمع بهاي تمام شده خريد به روشني قابل تعيين نيست . • 2- ارزش متعارف دارائيها و بدهيهاي شركت فرعي ممكن است در دسترس نباشد زيرا ترازنامه اين شركت بر ارزشهاي دفتري مبتني است . • 3- در اغلب موارد جمع بهاي تمام شده خريد مساوي جمع ارزشهاي متعارف دارائيها منهاي بدهيهاي شركت فرعي نيست و تفاوت آن بعنوان سرقفلي شناسائي مي شود .
رويكرد شخصيت حسابداري • در اين روش واحد تركيبي به عنوان شخصيتي كاملا جديد تلقي مي شود. اين رويكرد موجب مي شود كه ارزشهاي جاري براي تمامي دارائيها و بدهيهاي همه شركتهاي تركيب شونده در تاريخ تركيب مورد استفاده قرار مي گيرد . اين رويكرد حسابداري براي تركيب واحدهاي تجاري در عمل مورد استفاده قرار نمي گيرد اما در ادبيات حسابداري به عنوان روشي ممكن مطرح شده است . • تلفيق نسبي • همانطوريكه از نام اين روش استنباط مي گردد تلفيق دارائيها و بدهيها به نسبت تحصيل سهام شركت سرمايه پذير توسط شركت سرمايه گذار انجام مي پذيرد . • در تلفيق نسبي بخشي از درائيها و بدهيهاي شركت تركيب شونده تلفيق مي شود در حالي كه در تلفيق كامل با فرض اينكه شركت اصلي تمامي درائيها و بدهيهاي شركت فرعي را كنترل مي كند تمامي درائيها و بدهيها تلفيق مي گردد.
روش ارزش ويژه • در مواردي كهشركت سرمايه گذار نفوذ با اهميتي را بر شركت سرمايه پذير اعمال مي كند حسابداري سرمايه گذاري در سهام شركت سرمايه پذير به روش ارزش ويژه انجام مي پذيرد. بر اساس اين روش حساب سرمايه گذاري شركت سرمايه گذار تغيير خالص در ارزش دفتري حقوق صاحبان سهام شركت سرمايه پذير مي باشد . • اگر درصد سرمايه گذاري بيش از 50 درصد باشد استفاده از روش بهاي تمام شده يا ارزش ويژه اختياري است چرا كه واحد تجاري ملزم به تهيه صورتهاي مالي تلفيقي مي باشد ولي در صورت قرارداشتن ميزان سرمايه گذاري در محدوده 20 تا 50 درصد بكارگيري روش ارزش ويژه الزامي مي باشد . • سرمايه گذاري در شركت سرمايه پذير بر مبناي بهاي تمام شده به علاوه ساير هزينه هاي تحصيل ثبت مي شود . در زمان سرمايه گذاري ، سركت سرمايه گذار بايد مبلغ مازاد بر ارزش دفتري تحصيل شده را تعيين نمايد .
در روش ارزش ويژه شركت سرمايه گذار و سرمايه پذير به عنوان يك شخصيت يگانه در نظر گرفته مي شوند . اين مفهوم بدين معني است كه حساب سرمايه گذاري در هر مقطع زماني بايد معرف سهم واحد تجاري از ارزش دفتري خالص دارائيهاي واحد سرمايه پذير باشد. • از اينرو در اين روش سهم واحد سرمايه گذار از سود خالص شركت سرماه پذير به عنوان افزايش در حساب سرمايه گذاري و سود سهام توزيع شده به عنوان كاهش در سرمايه گذاري در نظر گرفته مي شود و در واقع مانده حساب سرمايه گذاري بر اساس روش ارزش ويژه در هر تاريخ برابر است با بهاي تمام شده خريد به اضافه سهم واحد سرمايه گذار از سود (زيان) انباشته شركت سرمايه پذير بعد از تاريخ سرمايه گذاري . • در اين روش در هر دوره مالي سه رويداد بايستي در حساب سرمايه گذاري شركت سرمايه گذار ثبت شود : • 1- سهم متناسب از سود سهام پرداختي شركت سرمايه پذير 2 – سهم متناسب از سود و زيان خالص شركت سرمايه پذير 3 – استهلاك مبلغ اضافه پرداختي
مثال • شركت الف 40 درصد سهام شركت ب را به مبلغ 22 ميليون ريال خريداري نمود. در سال مالي جاري سود خالص شركت ب 50 ميليون ريال و سود تقسيم شده آن 25 ميليون ريال است . مانده سرمايه گذاري درپايان دوره مالي برابر است با : • سهم شركت الف از سود شركت ب 20 = 40% ×50 • سهم شركت الف از سود تقسيم شده شركت ب 10 = 40%× 25 • مانده سرمايه گذاري پايان سال 32= 10 -20 + 22 • در واقع سهم متناسب سرمايه گذار از سود خالص دوره جاري بشرح ذيل ثبت مي گردد : • حساب سرمايه گذاري 20 • درآمد سرمايه گذاري 20
سپس سود سهام دريافتي به حساب نقد و حساب سرمايه گذاري منظور مي گردد بشرح : • حساب بانك 10 • حساب سرمايه گذاري 10 • در موارديكه سرمايه گذار بيشتر از ارزش دفتري خالص درائيهاي سرمايه پذير پرداخت نمايد مبلغ اضافه پرداختي بايستي تحت عنوان سرقفلي شناسائي گردد : • استهلاك مبلغ اضافي پرداخت شده در دوره مالي به بدهكار حساب سود حاصل از سرمايه گذاري و بستانكار حساب سرمايه گذاري شركت سرمايه گذار منظور مي شود . • نتيجه اين ثبتها انعكاس يك در ترازنامه ( سرمايه گذاري در شركت سرمايه پذير) و يك سطر در صورت سود وزيان( سود حاصل از سرمايه گذاري در سهام شركت سرمايه پذير) خواهد بود . • سهم واحد سرمايه گذار از خالص ارزش روز دارائي - مبلغ پرداختي بابت سرمايه گذاري = سرقفلي • بر اساس بيانيه 110 FASB سرقفلي بايستي ظرف 40 سال مستهلك گردد ولي طبق استاندارد شماره 17 ايران ، اين محدوده زماني 20 سال تعيين شده است .
روش ارزش ویژه روش ارزش متعارف روش ارزش ويژه صورتهاي مالي تلفيقي حساب سرمايه گذاري در ترازنامه • در این روش، سرمایه گذاری به بهای تمام شده، ثبت و سپس به نسبت سهم واحد سرمایه گذار از بابت تغییرات در حقوق صاحبان سهام شرکت سرمایه پذیر، تعدیل می شود. نشريه 117 سازمان 30
ویژگی های روش ارزش ویژه • سرمایه گذاری به بهای تمام شده ثبت می شود. • مبلغ دفتری سرمایه گذاری متناسب با سهم سرمایه گذار از سود یا زیان واحد سرمایه پذیر، افزایش یا کاهش می یابد. • سهم واحد سرمایه گذار از سود یا زیان واحد سرمایه پذیر، در صورت سودوزیان آن ثبت و گزارش می شود. • مبلغ دفتری سرمایه گذاری، به میزان سهم واحد سرمایه گذار از سود دریافتنی یا دریافت شده، کاهش می یابد. • مبلغ دفتری سرمایه گذاری به میزان سهم واحد سرمایه گذار از تغییر در حقوق صاحبان سهام شرکت سرمایه پذیر تعدیل می یابد مالي-تاريوردي 31
گزارشگري تلفيقي در گزارشگری تلفیقی دو یا چند شخصیت حقوقی مجزا به عنوان یک شخصیت حسابداری یگانه تلقی می شوند. به این تکنیک ترکیب واحدهای تجاری نیز اطلاق می شود. موضوع بحث انگیز حسابداری در ترکیب واحدهای تجاری، ارزشیابی داراییها و بدهی های شرکتهای جداگانه ای است که برای مقاصد گزارشگری ترکیب می شوند. روش ارزش متعارف روش ارزش ويژه صورتهاي مالي تلفيقي حساب سرمايه گذاري در ترازنامه نشريه 117سازمان