720 likes | 967 Views
بنام خدا عباس بهرامی عضو هیات علمی گروه بهداشت حرفه ای . دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کاشان Bahrami_a@kaums.ac.ir. با سلام. اهداف یادگیری : انتظار میرود دانشجویان در پایان جلسه بتوانند: 1- ایمنی و حادثه ناشی از کار را تعریف کند. 2- انواع حادثه و علل آن را بیان نماید.
E N D
بنام خدا عباس بهرامی عضو هیات علمی گروه بهداشت حرفه ای . دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کاشان Bahrami_a@kaums.ac.ir
اهداف یادگیری : انتظار میرود دانشجویان در پایان جلسه بتوانند: 1- ایمنی و حادثه ناشی از کار را تعریف کند. 2- انواع حادثه و علل آن را بیان نماید. 3- نکات مهم در مورد ایمنی حریق را شرح دهد. 4- ویژه گیهای سیستم ایمنی را شرح دهد.
تعريف حادثه ناشي از كار الف: تعريف كار كار مجموعهاعمالي است كه انسان به كمك مغز، دست، ابزار و ماشين براي استفاده عملي از ماده روي آن انجام مي دهد. ب: تعريف حادثه : • حادثه عبارتست از رويدادي كه بطور تصادفي و بنابه عللي ناشناخته و غيرقابل پيشگيري رخ ميدهد. • حادثه واقعهاي غير منتظره يا پيشبيني نشده كه ميتواند در تمام موقعيتهاي زندگي رخ دهد. • حادثه عبارتست از رويدادي كنترل نشده، غيرعمدي و پيشبيني نشده كه بدون برنامه قبلي رخ ميدهد و سبب وقوع صدمه ياآسيب ميشود.
تعريف حادثه ناشي از كار حادثه ناشي از كار عبارتست از رويدادي غير منتظره كه در هنگام كار روي ميدهد و جريان عادي كار را متوقف ميسازد. حادثه ممكن است داراي پيامدهاي جسمي و رواني براي كاركنان و خسارات اقتصادي براي سازمان باشد. دريك مفهوم وسيع حوادث ناشي از كار كليه حوادثي را که در ضمن كار و نيز در حين رفت و آمد به محل كار بهوقوع ميپيوندد در برميگيرد و براي اينكه حادثه ناشي از كار تلقي شود بايد هم در حين انجام وظيفه رخ دهد و هم به سبب انجام وظيفه رخ دهد.
حوادث ناشي از کار انواع حادثه حوادثي كه مستقيماً سبب آسيب ديدگي ميشود در كنفرانس جهاني 1962 بشرح زير احصاء شده است: 1- سقوط اشخاص 2- سقوط اشياء 3- راهيافتن و تصادم يا اشياء 4- گيركردن و قرارگرفتن بين اشياء
حوادث ناشي از کار انواع حادثه (ادامه): 5- كارهاي سنگين و تلاشبيش از حد 6- برخورد يا ارتباط با حوادث غير متعارف 7- برق گرفتگي 8- برخورد يا ارتباط با مواد يا پرتوهاي زيانآور 9- ساير انواع حوادث
حوادث ناشي از کار اهميت حوادث ناشي از كار: 1- از نظر انساني : شخص كارگر و خانواده وي را تحت تأثير قرار ميدهد. 2- از نظر اجتماعي : سوانحي كه باعث از كارافتادگي ميشود، باعث تزلزل در وضع اجتماعي جامعه ميشود. 3- از نظر اقتصادي : شامل هزينههاي مستقيم و غير مستقيم.
علل و عوامل دخيل در حوادث ناشي از كار • علل مستقيم • علل غير مستقيم
علل و عوامل دخيل در حوادث ناشي از كار علل مستقيم : • انجام غير صحيح كار مانند سرعت غير مجاز، تجهيزات ناقص • سهلانگاري و قصور مانند قصور مديريت در ايجاد وضعيت امن،سهلانگاري در آگاه سازي و نصب علائم هشداردهنده و استفاده نكردن از وسايل حفاظتي
علل و عوامل دخيل در حوادث ناشي از كار علل غير مستقيم : (عامل حوادث نيستند اما تعداد آن را افزايش مي دهند.) اين علل ميتواند شامل عوامل شخصي باشد مانند كمبود دانش و مهارت يا فقدان انگيزه يا ناتوانيهاي جسمي و فكري يا ناشي از عوامل ديگر نظير مديريت، طراحي نامناسب محيط كار نامناسب يا روشهاي غير ايمن باشد.
علل و عوامل دخيل در حوادث ناشي از كار تقسيم بندي علل بروز حوادث به علل رفتاري و محيطي : • علل رفتاري : به شخص و قصور وي مربوط ميشود. • علل محيطي : به عوامل درگير (غير از شخص آسيب ديده) مربوط ميشود.
تقسيم بندي علل بروز حوادث • علل جسماني مانند ضعف بينايي، حواس پرتي، صرع، كندي كنشهاي مغزي و .... • علل رواني مانند ساختار شخصيتي، نحوه ادراك، ماهيت و خلقوخوي كاركنان، فشارهاي رواني، عدم رضايت شغلي و .... • علل اقتصادي مانند طفره رفتن از سرمايهگذاري در امور حفاظتي بدلايل اقتصادي، عدم توجه به نقائص فني دستگاهها • علل فرهنگي و اجتماعي مانند ضعف فرهنگ ايمني، عادات فرهنگي و اجتماعي، تقديرگرايي
تقسيم بندي علل بروز حوادث علل محيطي شامل : • شيميايي • فيزيكي مانند عدم استقرار صحيح دستگاهها، عدم رضايت حد سروصدا، گرما، نور و .... • بيولوژيكي مانند حساسيتها، ميكروبها و ... • ارگونوميمانند طراحي نامناسب محيط كار که از راحتي و آسودگيميكاهد و سلامت کارکنان را بخطر مياندازد. ارگونومي خرد ترسيم كننده رابطه تنگاتنگ انسانو ماشين وارگونومي كلان ترسيم كننده رابطهانسانو نظام مديريت و سازمان و فناوري ميباشد.
تعريف حادثه ناشي از كار سازمان تأمين اجتماعي حادثه حين انجام وظيفه را در يكي از حالات زير ميداند: • الف: در كارگاه يا مؤسسات وابسته و محوطه آن مشغول خدمت باشد. ب: بدستور كارفرما در خارج از محوطه كارگاه مأمور انجام وظيفه باشد. اين مأموريت بايد در ارتباط با كارگاه و وظايف قانوني وي و مقررات و عرف كار منطبق باشد. ج: حوادثي كه هنگام رفتوآمد از منزل به كارگاه و بالعكس رخ ميدهد مشروط بر آنكه در اوقات متعارف كار رخ دهد.
تعريف حادثه ناشي از كار د: حوادثي كه در اوقات مراجعه به درمانگاه رخ ميدهد مشروط بر آنكه مبدأ حركت كارگاه بوده و در زمان و مسير متعارف رخ دهد. ه: حوادث مربوط به نجات سايرين و مساعدت به آنان كه در ارتباط با كارگاه رخ ميدهد. براي احراز اينكه حادثه به سبب انجام وظيفه رخ ميدهد بايد بين حادثه و انجام وظيفه رابطه وجود داشته باشد.
مدلهاي مرتبط با حوادث مدل هاينريش Herbert Heinrich در سال 1928 با بررسي هفتادوپنجهزار حادثه صنعتي متوجه شد كه 88% حوادث بر اثر اقدامات ناصحيح كارگران و 10% بدليل شرايط غيرايمن كار رخ ميدهد و 2درصداز حوادث اجتناب ناپذير ميباشند. نظريهاي بنام نظريه دومينو وي وضع نموده است بدين ترتيب كه مجموعهاي از شرايط و موقعيتهاي مرتبط با يكديگر موجب بروز حوادث ميشوند و ارتباط اين وضعيتها با يكديگر مانند آنست كه چند رديف دومينو بهنحوي قرار داده شوند كه با افتادن يكي از آنها كل رديف فرو ريزد. بر اساس اين نظريه اگر براي پيشگيري يك برنامه تنظيم شود كه در توالي بروز حوادث تأثير بگذارد و آنرا متوقف سازد ميتوان از آسيبها و حوادث جلوگيري كرد. عوامل ايجاد حادثه بهرغم وي، سوابق فرهنگي و محيط اجتماعي، قصور و كوتاهي خود فرد و عمل غيرايمن و مشكلات مكانيكي يا فيزيكي ميباشند كه به بروز حادثه و سرانجام آسيب منجر ميشود. بعضي بهجاي محيط اجتماعي از عامل مديريت (ساختار و نظارت) نام بردهاند.
مدلهاي مرتبط با حوادث مدل فيرنزFirenze مدل فيرنز از مدلهاي نظام ضد بررسي حوادث است و به مدل خطر پذيري تصميمگيري مصروف است. بهنظر وي هرچه اطلاعات ما در مورد خاطرات احتمالي بيشتر باشد تصميمات مناسبتري را اتخاذ مينماييم. به عقيده وي درتعامل انسان، ماشين و محيط، تصميماتي بر اساس اطلاعات اتخاذ ميگردد كه پارهاي از آنها خطراتي را توليد ميكند هر چه اطلاعات براي تصميمگيري صحيح بيشتر باشد مخاطرات كمتري ايجاد ميشود. گاهي در تصميمگيري تحت تأثير تنش واقع ميشويم و تصميمات ضعيفي را كه مخاطرات در پي دارد اتخاذ مينماييم. تزريق اطلاعات ، بازخورد و آموزش عوامل مختلف از جمله كارگران بويژهدر موردپيامدهاي احتمالي حوادث، اتخاذ تصميماتشايسته را ممكن ميسازد.
خسارتهاي ناشي از حوادث كار حوادث ناشي از كار خسارتها و زيانهاي جاني و مالي فراواني بدنبال دارند كه بطور مستقيم كارگر و كارفرما از آن متضرر ميشوند و در مرحله بعد اقتصاد و صنعت از آن صدمه ميبينند. علل مستقيم آسيبها و خسارات مستقيم حوادثعلل غير مستقيم آسيبها و خسارات غيرمستقيم
خسارتهاي ناشي از حوادث كار خسارات ناشي از حوادث كار را ميتوان به دو دسته قابل سنجش و آشكار و غير قابل سنجش و ناآشكار و نامرئي تقسيمبندي نمود. • خسارات قابل سنجش شامل همه هزينههايي كه براي جبران خسارت پرداخت ميشود مانند هزينههاي درمان، تعميرات، حقوق ايام بيكاري و مستمري بازماندگان. • خسارات غير قابل سنجش شامل همه هزينههايي كه آثار آنها در درازمدت ظاهر ميشود و مقدار آنها قابل برآورد كمي نيست مانند ناراحتيها و تألمات روحي فرد حادثه ديده ونزديكان،هزينههاي فرصت، هزينههاي تجديدآموزش و نظاير آن
خسارتهاي ناشي از حوادث كار غرامتهاي پرداختي به حادثهديدگان از طريق نظام بيمهاي عبارتند از: • بخش بلندمدت كه ماهيت استمراري دارد نظير مستمري ازكارافتادگي كلي يا جزئي و مستمري بازماندگان • بخش كوتاهمدت كه بر مبناي ميزان و عمق و شدت معلوليت در مقطع زماني محدودي پرداخت ميشود • غرامت درمان كه مجموع هرينههايي است كه براي بهبود و درمان پرداخت ميشود مانند هزينهخدمات درماني هزينههاي سفر بيمار و همراه و جلسات پزشكي و ... • هزينههاي اداري و متفرقه • جمع هزينههاي حوادث ناشي از كار سازمان تأميناجتماعي در سال 80 حدود 17 ميليارد تومان بوده كه نسبت به ده سال قبل ده برابر شده است كه البته صرفاً شامل هزينههاي قابل سنجش ميباشد.
احتراق (ايجاد آتش): احتراق عبارتست از تركيب سريع اكسيژن با مواد سوختني است. در اثر حوادث ماده سوختني بصورت بخار يا گاز درميآيد و شعله آشكار ميگردد. شعله در اثر سوختن گاز است. تركيب اكسيژن با ماده در مجاورت حرارت بعنوان ميانجي در يك فعلوانفعال زنجيرهاي به توليد آتش منجر ميشود. سه وجه، حرارت، هوا و سوخت، مثلث حريق ناميده ميشود. نتيجه اين سه عامل، گرماي زياد، دودهاي تند و غليظ و گازهاي مسموم كننده است.
ايمني و حفاظت در مقابل آتشسوزي آتشسوزي از خطرناكترين حوادث صنعتي است. مطالعه نشان ميدهد حدود 75 تا 80 درصد آتشسوزيها قابل پيشگيري و پيشبيني است. آشنايي با خاموشكنندهها و طرز نگهداري و استفاده آنها اهميت زيادي دارد.
طبقهبندي آتش: 1.نوع اول (A)شامل سوختن هر مادهاي که پس از سوختن از خود خاکستر بجا ميگذارد مانند مقوا، کاغذ، لباس چوب. براي خاموش کردن اين نوع آتش از آب استفاده ميشود و منبع آتش را هدف ميگيرد. 2.نوع دوم (B)شامل تمام مواد قابل اشتعال ميباشد که از خود خاکستر بجا نميگذارد مانند مواد نفتي، روغنهاي صنعتي و رنگها. براي خاموش کردن اين نوع آتش از خاموش کنندههايي مادي کف نظير 2Co يا پودر خشک استفاده ميشود تا اکسيژن از دسترس آتش دور گردد. استفاده از آب براي خاموش کردن اين نوع آتش به توسعه آن کمک ميکند.
3.نوع سوم (C ): اين نوع آتش از سوختن گازهاي قابل اشتعال با موادي که بسرعت به گاز تبديل ميشوند بوجود ميآيد. مثل پرويان مايع که بسرعت تبديل به گاز قابل اشتغال ميشود. خاموش کنندههايي مانند پودر خشک، هالوژنها کف و دياکسيدکربن براي مقابله با اين نوع حريق استفاده ميشوند. 4.نوع چهارم (D): حريق ناشي از سوختن برخي فلزات قابل اشتعال نظير منيزيم، پتاسيم و آلومينيم براي خاموش کردن اين نوع حريق از پودرهاي خاص بايد استفاده نمود و در صورت دسترس نبودن امکانات کافي از شن و ماسه استفاده نمود. بايد توجه نمود که پودرهاي اطفا را بايستي به آرامي روي مواد محرق ريخت و مراقب نور شديد ناشي از سوختن اين فلزات بود.
5.حريق دسته E: اين دسته شامل حريقهاي الکتريکي ميباشد که در اثر استفاده نابجا از يک وسيله الکتريکي و نگهداري نادرست تجهيزات برقي استفاده ميشود. استفاده از فيوز در کاهش اين نوع حريق بسيار مؤثر است. براي اطفاء بايد ابتدا برق را قطع نمود و تا آن هنگام لااقل يک متر با برق فاصله داشت. هنگام اطفاء امکان توليد گاز سمي وجود دارد لذا از ماسک استفاده ميشود. 2Co بهترين ماده براي خاموش کردن است و استفاده از آب بسيار نامناسب است.
عوامل ايجاد آتش سوزي • بي دقتي در ايجاد جرقه • بي دقتي در رها کردن آتش • عدم کنترل تجهيزات ايجاد کننده جرقه، شعله يا گرما (عمليات برش، جوشکاري و ...) • وسايل گرم کننده نامناسب • آتش سيگار • ذخيره نامناسب مواد و نگهداري نامناسب مواد قاب اشتعال مانند رنگ، تينر، گازهاي فشرده اصولاً توجه به ايمني انبارها، آموزش ذينفعان و وجود سيستمهاي اطفا و اعلام اهميت زيادي دارد. • عدم دفع زباله • نگهداري ضعيف ماشينآلات (عدم روغن کاري، اعمال بار اضافي، ايجاد اصطلاک و ...) • سيستم الکتريکي و روشنايي غير ايمني
آموزش ايمني از آنجا كه با وجود آگاهي، غفلت افراد زمينهساز بسياري از حوادث است تكرار دورهاي آموزشهاي ايمني بمنظور جلب توجه مجدد افراد ضرورت دارد. همچنين آموزشها بايد متناسب با حرفه افراد و نياز آنان تهيه شود و آنان را با مخاطرات مجتمل آشنا نمايد. انجام صحيح كار در برنامههاي آموزشي بايد تشريح گردد. عناصر مؤثر يك برنامه آموزشي بشرح زير است: • تجزيه و تحليل كار بويژه در مورد مشاغل پيچيده • تهيه و تدارك برنامههاي آموزشي شامل نظارت دقيق بر آموزش و نتايج آن • اجرا و نظارت و بررسي دورههاي آموزشي
آموزش ايمني آموزش ايمني با ابزارهاي زير صورت ميگيرد: نمايش فيلم، پوستر، عكس، سخنرانيها، نشريات حفاظتي، اعلاميههاي حفاظتي رنگها و برچسبهاي حفاظتي و فيلمهاي حفاظتي. اصولاً بايد از شيوههاي تبليغاتي مؤثر و جذاب براي جلب توجه افراد استفاده نمود و بدين ترتيب كنجكاوي، علاقه، تحريك احساسات و حسب ذات آنان را برانگيخت و بنحو مؤثري توسعه داد. پارهاي از اطلاعيهها اعلاميههاي محيطهاي صنعتي استاندارد جهاني است و ميتوان از همانها استفاده نمود.
گروههاي خاص در صنعت علاوه بر آنكه بايد براي كار در شرايط خاص معاينات و ملاحظات خاص ايمني صورت پذيرد برايدستههاي جوانان، زنان، سالمندان و مديران بايد توجهات خاصي صورت پذيرد. 1- جوانان نيروي كار جوان هم به دلايل فيزيولوژيك و هم به علل روحي مراقبت و سرپرستي ويژه اي را انتظار دارند. صفاتي چون بيقراري، زودرنجي، توقع بيجا، كمي تجربه، عدم آشنايي با محيط كار، غرور جواني در كنار ويژگيهاي خاص جسمي اين گروه سني بايد مورد توجه قرار گيرد. بنابراين:
گروههاي خاص در صنعت ٭ از انجام كارهاي طاقتفرسا، شبكاري و كارهايي كه در معرض مسموميتهاي شغلي قرار ميگيرند خودداري شود. در بسياري از كشورها مشاغلي مانند كار با سرب و مواد راديواكتيو براي جوانان كمتر از 18 سال ممنوع است. ٭ استادكاران و كارشناسان با تجربه و دلسوز به آموزش روش صحيحانجامكار به جوانان بپردازند و مشكلات روحي خاص آنان را مورد توجه قرار دهند. ٭ انجام معاينات منظم جهت تشخيص بيماريهاي احتمالي اهميت بسيار دارد.
گروههاي خاص در صنعت 2- زنان زنان دو تفاوت با مردان دارند. از نظر وضعيت فيزيولوژيك و از نظر مسئوليتهاي اجتماعي ديگر. زنان عموماً: ٭ جثهاي كوچكتر و ضعيف از مردان دارند. ٭ براي انجام كار مشابه اكسيژن بيشتري مصرف ميكنند. ٭ تحمل بيشتري در مقابل يكنواختي كار دارن. ٭مهارت بيشتري در كارهاي ظريف دارند.
گروههاي خاص در صنعت وضعيت خاص فيزيولوژيك زنان از جمله بيماريهاي دورهاي، بارداري، مسئوليتهاي نگهداري كودك شيرخوار بينظميهاي اجتناب ناپذير از نظر حضور و غياب و تأخير دارد. در پارهاي از اوقات زنان استعداد بيشتري براي ابتلاء به برخي از بيماريها و مسموميتها دارند مثلاً ميزان جذب و ذخيره سرب در دوران بارداري بيش از ساير مواقع است و بدين لحاظ حضور آنان در اين دوره در پارهاي از مشاغل ممنوع است. اضافه برآن به دلايل فيزيولوژيك، زنان بيش از مردان نيازمند معاينات و راهنماييهاي پزشكي هستند.
گروههاي خاص در صنعت از نظر حضور و غياب، مردان بر زنان مجرد و آنان بر زنان متأهل وضعيت بهتري دارند و اين گوياي مسئوليتهاي خانوادگي زنان ميباشد. از نظر روحي نيز تفاوتهايي بين زنان و مردان وجود دارد زنان بهشرايط مناسب محيط كار و فتار اطرافيان بيشتر اهميت ميدهنددر حاليكه مردان به آتيه شغل و امكان ترقي بيشتر توجه دارند. تحمل زنان در مقابل خشونت و بدرفتاري سرپرستان كمتر است و ملاطفت بيشتري را انتظار دارند.
گروههاي خاص در صنعت 3- سالمندان از عوارض سن بالا، موارد زير ميباشد: ٭ كم شدن توان عضلاني، كندي در حركات و عكسالعمل ٭ كاهش قدرت بينايي، شنوايي و حافظه نزديك و كندي در فراگيري وظايف پيچيده و جديد ٭ گريز از مسئوليتپذيري مستقيم ٭حضور مرتبتر و با غيبت كمتر و البته بيماري بيشتر. اصولاً بايد سالمندان را از كارهاي با سرعت و دقت بالا و كارهاي سنگين بازداشت و معاينات دورهاي مرتبتريبه ويژه از نظر قلب و عروق و تنفس و سيستماعصاب، پيشبيني نمود و استراحت كافي در بين انجام كار برايآنان درنظر گرفت.
گروههاي خاص در صنعت 4- مديران مديران و كادر رهبري سازمان اداري اهميت ويژهاي ميباشند و ملاحظات خاص در مورد سلامتي آنان بايد پيشبيني شود از نظر جسمي بيماريهاي قلبي، عروقي، ديابت، فشارخون، چاقي ناشي از حركت كم در بين آنان شايع است. از نظر روحي نيز سكته قلبي ناشي از فشارهاي روحي كار و بازار رقابت اقتصادي و هيجانات مربوط به آن بسيار شايع ميباشد. معاينات برنامهريزي شده در مورد مديران، ضرورت دارد.
سيستمهاي ايمني يک سيستم ايمني يک روش ايمن براي انجام کار شامل تعريف نقش هر يک از عوامل ميباشد. در اين سيستم ريسکهايي که همه عوامل درگير را تهديد ميکند محاسبه و تعيين شده و پيشبيني لازم در هر مورد صورت پذيرفته است. در يک سيستم ايمني هدف حذف يا کاهش تمام مخاطرات بالقوه ميباشد. قاعدتا هر حادثهاي براثر عوامل مختلف و گاه متعدد بوجود ميآيد (نقص دستگاهها، مواد اوليه ، بينظمي، عدم نظارت، فقدان آموزش، عوامل فرهنگي، ...) در يک سيستم ايمني کنترل حوادث براساس توجه يکپارچه به همه عوامل صورت ميگيرد.
ويژگي يک سيستم ايمني : • کار را بصورت مجموعهاي کلي ميبيند • تجزيه و تحليل همه عوامل بالقوه را از منظر فيزيکي، شيميايي، بهداشتي، رواني و ... در دستور کار دارد. • همه اقدامات کنترلي طراحي روش انجام کار، آموزش، نظارت، بازنگري و ... را بکار ميگيرد.
در برنامهريزي بمنظور تشخيص و کنترل عوامل بالقوه خطرناک ميبايستي موارد زير را مورد توجه قرار دارد. • ترتيب انجام عمليات • تجهيزات، دستگاهها و ابزار مورد استفاده • مواد اوليه و بويژه مواد شيميايي که استفاده ميشود يا تماس با آنها حاصل ميشود. • پرسنل و نيروي کار از نظر توانايي، مهارت و تجربه کاري • خطرات بالقوه بهداشتي، زيست محيطي و ... که پرسنل و سايرين را تهديد ميکند. • اقدامات احتياطي که باعث کاهش يا حذف خطرات ميشوند. • نظام کنترلي براي بازبيني، اصلاح و ارتقاء اقدامات حفاظتي.
تجزيه و تحليل يک سيستم ايمني بايد تجزيه و تحليل کامل عمليات را شامل شود. در صورتيکه مخاطرت انجام عمليات زياد باشد بايد از روشهاي رسمي آناليز خطر نظير (Hazard and operability) Hazop studies يا (Fault Tree Analysis) FTP استفاده نمود و در هنگام مخاطرات کم از روش JSA(Job Safety Analysis) استفاده ميشود. در اين روشهاي آناليز شناسايي مراحل کليدي شغل يا عمليات، تجزيه و تحليل خطراتي که در هر مرحله وجود دارد و اقدامات احتياطي و کنترلي مورد توجه ميباشد تا به ترسيم دستورالعمل انجام ايمن کار منجر شود.
مشاوره استفاده از مشاوره خبرگاني که در کار تجارب مشابهي دارند بسيار مهم است و اضافه برآن مشارکت کارگران و پرسنل درگير در اين نظام مشاور مؤثر و مفيد است. مستند سازي، آموزش و پايش سيستم ايمني يک سيستم ايمني بايستي به نحو مطلوبي مستند سازي شود و بدين معنا که بطور مکتوب در اختيار ذينفعان قرار گيرد آموزش يک سيستم ايمني بايد شامل مديران، کارشناسان، ناظران، بازرسان و پرسنل و کارگران باشد. پايش در مورد سيستم ايمني شامل اطمينان از عملي بودن انجام کار، بررسي نتايج اجرا و اطميناناز به روز بودن ميباشد.
تعريف ريسک ريسک عبارت است از احتمال وقوع يک حادثه با آثار منفي در مقايسه با اهداف ريسک بر حسب احتمال وقوع و آثار آن اندازهگيري ميشود. شدت × احتمال = مقدار ريسک تعريف مديريت ريسک يک مديريت فرايند است که هدف آن کاهش امکان آثار زيانآور يک فعاليت از طريق اقدام آگاهانه براي پيّشبيني حوادث ناخواسته و برنامهريزي براي اجتناب از آنها ميباشد.
اجزاء اصلي فرايند مديريت ريسک بشرح زير است: • فراهم نمودن زمينه Context • تعيين ريسکها • تحليل ريسک ها • ارزيابي ريسکها • مقدار ريسکها • نمايش و مرور • ارتباط و مشاوره
ارزيابي ريسک کمي سعي ميکند با تعيين احتمال وقوع يک حادثه و خسارات ناشي از آن امکان مقايسه آنرا فراهم ميسازد. ارزيابي ريسک کيفي نتايج ارزيابي را با الفاظ نظير کم، زياد و غيره بيان ميکند. مديريت ريسک در شش مرحله انجام ميگيرد: • شناسايي عوامل بالقوه خطرناک • تعيين کساني يا امکاناتي که خسارت ميبينند • ارزشيابي سطح ريسک (اولويت بندي ريسک) • اقدامات کنترل ريسک • ثبت نتايج مهم • بازنگري فرايند ارزيابي
براي ارزيابي نياز به متخصصين ذيربط ميباشد. در ارزشيابي سطح ريسک احتمال رخداد حادثه و شدت حادثه براساس جداول زير بدست ميآيد و ريسک بين 6تا9 زياد، بين 3 تا 4 متوسطو بين 1 تا2 ريسک کم تلقي ميشود.
سلسله مراتب کنترل ريسک بشرح زير است: • حذف Elimination • جايگزيني Subsituation • کنترلهاي مهندسي (جداسازي، عايقسازي، تهويه و ...) Engineering control • کاهش زمان تماس Reduce Time exposure • نظم و انظباط کارگاهي Goool Hous keeping • سيستم ايمن کار Safe System of work • آموزش و اطلاعرساني Training and Information • وسايل حفاظت Personal protective equipment • تسهيلات بهداشتيWelfare • پايش و نظارت Monitoring and Supervision
اولويتبندي در کنترل ريسک هميشه نميتوان کنترل ريسک را بترتيب اولويت سطح ريسک (زياد، متوسط، کم) انجام داد. ممکن است در شرايطي کنترل همزمان چند سطح ريسک ممکن باشد و گاهي سطوح ريسک پايينتر را ميتوان براحتي کنترل نمود اما سطوح ريسک بالاتر بدليل ضرورت تامين تجهيزات بيشتر يا اتخاذ روشهاي پيچيدهتر، ديرتر قابل کنترل ميباشد. عموما پيش بيني نظم و انظباط کارگاهي راحتتر از پيشبيني پارهاي از اصلاحات ساختماني کلي ميباشد.