230 likes | 464 Views
مرکز اندیشه و پژوهش طرح هزاره نام کارگروه: فرارهیافت سپهر؛ واحد شاخصهای متعالی توسعه رئیس واحد: حمیده ذاکرهنجی تاریخ: 11/11/ 1389 تهیه کننده: ستار مرادی همکاران (اعضای کارگروه ): یاسین ابراهیمی، اعظم ده صوفیانی، حمیده ذاکرهنجی، محمود فرهادی نیا، ریحانه گلستانی، فهیمه نظری
E N D
مرکز اندیشه و پژوهش طرح هزاره نام کارگروه: فرارهیافت سپهر؛ واحد شاخصهای متعالی توسعه رئیس واحد: حمیده ذاکرهنجی تاریخ: 11/11/ 1389 تهیه کننده: ستار مرادی همکاران (اعضای کارگروه): یاسین ابراهیمی، اعظم ده صوفیانی، حمیده ذاکرهنجی، محمود فرهادی نیا، ریحانه گلستانی، فهیمه نظری عنوان : نظریه های اقتصادی توسعه؛ پارادایم نیازهای اساسی عنوان فرعی: - کلیدواژه:
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • عدم پذیرش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی ( GDP ) به منزله معیار اندازه گیری توسعه باعث شد تا برای یافتن معیارهای جایگزین تلاش بیشتری صورت گیرد. • در اوایل دهه 1970، تشخیص این نکته که پیگیری رشد اقتصادی اغلب با افزایش نابرابری و احتمالاً فقر مطلق همراه است، به تلاش بیشتر جهت یافتن استراتژی جدید توسعه یعنی « توزیع مجدد همراه با رشد » منجر شد. • مشکلی که در این استراتژی بوجود آمد آن است که چگونه تضاد میان برابری و رشد را می توان به حداقل رساند
چکیده • در این مطلب ابتدا به پیش زمینه پارادایم نیازهای اساسی می پردازد و شاخصهایی را معرفی می کند. در آخر به معرفی پارادایم نیاز اساسی و شاخص های این پارادایم می پردازد. حذف فقر مطلق و رشد اقتصادی از جمله مواردی است که در این پارادایم به آن پرداخته می شود. از مهمترین انتقاد وارده به این پارادایم این است که این الگو عملاً تحقق پذیر نیست.
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • کانون توجه استراتژی « توزیع مجدد، همراه با رشد» کاهش نابرابری از طریق افزایش سهم درآمدی 40 درصد فقیرتر جامعه بود، اما بلافاصله برخی دریافتند که یکی از نتایج احتمالی متمرکز بر چنین هدفی آن است که سیاستگذران توجه خود را به افزایش درآمد افراد کمتر فقیر معطوف می کنند در حالی که وضعیت رفاهی فقیرترین آنان بهبود اندکی می یابد. نگرانی در این باب سبب شد تا متون توسعه ( در سالهای 1975 و 1976) نیاز به مقابله جدی با محرومیت شدید مطرح شود.
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • با انتشار مقاله لفبر با عنوان « درباره الگوی توسعه اقتصادی » گسست شدیدی از تفکرات پیشین در مورد استراتژی توسعه بوجود آمد : از گزاره های کلیدی لفبر آن است که کشورهای جهان سوم نمی توانند از همان مسیر رشد کشورهای پیشرفته صنعتی گذر کنند زیرا به مجاری سرمایه گذاری در خارج یا بازارهای رو به گسترش خارجی دسترسی ندارند. • لفبر در جستجوی یافتن راهی است که بتواند تقاضای توده ها را در اقتصادهای عمدتاً روستایی، بدون کاهش پس انداز افزایش دهد. برای رسیدن به این منظور دو گام مطرح می کند : • توزیع مجدد زمین و گسترش فعالیت عمومی کاربر در بخش روستایی • همراه کردن دو بخش کشاورزی و صنعت برای توسعه
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • آدلمن نیز در سال 1975 از استراتژی مشابهی با الگوی متفاوتی دفاع کرد. وی بر این نکته اصرار دارد که کشورهای جهان سوم باید به « استراتژی فقرزدایی» روی آورند که مبنایی برای رشد سریع بوجود می آورد. این استراتژی در سه مرحله اجرا می شود : • توزیع مجدد رادیکال دارایی ها با عطف توجه خاص به زمین • انباشت انبوه سرمایه انسانی • رشد سریع با اتکای بر منابع انسانی • در سال 1975 در گزارش بنیاد داگ هامرشولد، مصرانه تأکید شد که، تأمین نیازهای اساسی و در نتیجه از میان برداشتن فقر مطلق باید در برنامه ها و سیاستهای توسعه، اولویت نخست باشد. این پیشنهاد مورد بررسی قرار گرفت و در گزارش مدیر کل سازمان بین المللی کار به کنفرانس اشتغال جهانی در سال 1976 ارائه شد، و بدین ترتیب مفهوم نیازهای اساسی به پیش زمینه بحثهای توسعه راه یافت
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • در این گزارش نیازهای اساسی در چهار مقوله مشخص شد : • حداقل نیازهای مصرفی خانواده یعنی، غذا، مسکن، پوشاک • دسترسی به خدمات اساسی مثل آب آشامیدنی سالم، بهداشت، حمل و نقل، سلامت و آموزش و پرورش. • دسترسی به شغلی با مزایای مکفی برای هر فردی که توانایی و تمایل به کارکردن دارد • تأمین نیازهای که بیشتر ماهیتی کیفی دارند مثل برقراری محیطی سالم، انسانی و دلپذیر و مشارکت عموم مردم در تصمیم گیری هایی که بر زندگی و آزادی های فردی آنان اثر می گذارد.
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • بحث تأمین نیازهای اساسی، انگونه که بنیاد داگ هامرشولد در سال 1975 و سازمان بین المللی کار در سال 1976 مطرح کرد، در آغاز جنبه اخلاقی و ایدئولوژیک داشت. انتقادهایی اولیه ای که بر این نگرش زده شد : • مفهوم نیازهای اساسی، فاقد دقت عملیاتی لازم در برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف است. • دنبال کردن استراتژی توسعه نیازهای اساسی، با هدف حداکثرسازی رشد تعارض دارد و مستلزم تداوم عقب ماندگی اقتصادی و فنی است. • کشورهای در حال توسعه، به منظور ایجاد اشتغال برای فقیران در کوتاه مدت، به ناچار همیشه در تولید کالاهای اولیه با استفاده از تکنولوژی کاربر درجا خواهد زد. • هزینه منابع بخش عمومی به صورت عامل بازدارنده عمل می کند. • هزینه منابع بخش عمومی به صورت عامل بازدارنده عمل می کند.
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • تأکید بر نیازهای اساسی نمایانگر تلاشی است که شمال، در ترویج یک نظم بین المللی جدید، برای منحرف ساختن توجه از تقاضای جنوب برای شماری از تغییرات دیگر می کند. • استدلال نظری مطرح شده در دفاع از استراتژی نیازهای اساسی، جُنگی از افکار برگرفته از مکاتب مختلف اندیشه اقتصادی است و انسجام منطقی ندارد. • تأمین نیازهای اساسی در کشورهای توسعه نیافته غیرسوسیالیستی، از نظر سیاسی امکان پذیر نیست؛ زیرا طبقه زمیندار و بورژوازی ملی وابسته منابع لازم را در اختیار قرار نمی دهد. • در ادامه افرادی چون موریس و لیزر به معرفی شاخص کیفیت مادی زندگی (PQLI) می پردازند که بر سه ستاده کاهش مرگ و میر کودکان،افزایش امید به زندگی و افزایش میزان باسوادی مبتنی است.
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • استیوارت در سال 1985 شاخص ساده تری را برای نیازهای اساسی مطرح می کند. یعنی امید به زندگی در زمان تولد. دلیلی که برای این کار ارائه می کند آن است که شاخص مذکور با مرگ و میر کودکان و باسوادی همبستگی زیادی دارد. عده ای دیگر میزان سرانه مصرف کالری را به منزله شاخص اصلی ارزیابی عملکرد نیازهای اساسی مطرح کرده اند. • هیکس و استریتن در سال 1979 به شش نیاز اساسی می پردازد و سپس می کوشد شاخصهای بهینه هر یک و نتایج ستاده ممکن را مشخص کنند:
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • کُرونیا، گروه سومی از شاخصهای نیازهای اساسی را مشخص می کند که شاخصهای رسیدگی (process indicators) است و میزان در دسترس بودن خدمات عمومی را اندازه گیری می کند. انواع معیارهای بکار رفته، تعداد افراد استفاده کننده، میزان هزینه عمومی و تعداد کارمندان را شامل می شود. مشکل اصلی در مورد شاخصهای رسیدگی آن است که معمولاً کیفیت خدمات ارائه شده و از این رو، میزان تأثیر آنها را مشخص نمی کنند. • در ادامه در متون مربوط به الگوی نیازهای اساسی اختلاف نظریه هایی پدید آمد و اساساً دو رویکرد اتخاذ شد : 1) نظر مین هاس ( minhas) : مسئله اصلی تمرکز تلاشها بر افزایش بهره وری فقیرترین افراد و در نتیجه سطوح زندگی و آنان است. تأمین حداقل نیازهای اساسی در زمینه مصرف اجتماعی از طریق ابزارهای جمعی را بهتر است مددکار و محرک مناسبی تلقی کرد که افراد فقیر را به افزایش تلاش برای بهبود زندگی خود وامی دارد.
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی 2) برخی دیگر معتقدند که هرگونه تلاش در سیاستگذاری اساساً باید متوجه ارائه خدمات اساسی عمومی باشد.دنیسون (Denison) (1967) پیشرفت در زمینه ارائه خدمات عمومی اساسی به فقیران را، به منزله سرمایه گذاری در سرمایه انسانی توجیه می کند. • در اواخر دهه 1970 دیدگاه بدیل و رادیکال تری درباره تأمین نیازهای اساسی در متون توسعه پدیدار شد. این دیدگاه در موارد زیر با رویکردی که اکنون بررسی شد، تفاوت دارد : • برای « حداقل نیازهای مصرفی خانواده یعنی، غذا، مسکن، پوشاک» و « دسترسی به شغلی با مزایای مکفی برای هر فردی که توانایی و تمایل به کارکردن دارد » اولویت بیشتری قائل می شوند. • در نتیجه، بر دسترسی کافی و مداوم فقیران به اشتغال دستمزدی و یا دارایی های مولد برای تأمین خوداشتغالی تأکید بیشتری می کند.
پس زمینه ظهور نگرانی در مورد نیازمندی های اساسی • بر پیامد مثبت تأمین« حداقل نیازهای مصرفی خانواده یعنی، غذا، مسکن، پوشاک» و « دسترسی به شغلی با مزایای مکفی برای هر فردی که توانایی و تمایل به کارکردن دارد » از نیازهای اساسی، در تأمین رشد پایدار، ایجاد تحولات ساختاری و کاهش وابستگی بین المللی تأکید می کند.
پارادایم نیازهای اساسی • پارادایم نیازهای اسای تفسیر متمایزی از اهداف بلا واسطه توسعه اختیار می کند و تأکید زیادی بر موارد زیر دارد : • حذف فقر مطلق ( یا تأمین نیازهای اساسی )؛ تأمین حداقل مصرف شخصی و دسترسی به خدمات اجتماعی ای که عموماً برای ادامه حیات شایسته انسان ها ضروری است. • رشد اقتصادی؛ تأکید بر پیامدهای تأمین نیازهای اساسی برای ساختار و میزان رشد اقتصادی • استراتژی نه بر تمرکز شدید فعالیتها در توسعه بخش مدرن بلکه بر توسعه ای با پراکندگی گسترده و برابر مبتنی است که در آن بخش سنتی از طرق زیر نقش مهمی به عهده دارد: • افزایش درآمدها • افزایش بهره وری • و افزایش تقاضا
پارادایم نیازهای اساسی • این استراتژی در مراحل اولیه توسعه برای موارد زیر نقش بالقوه مهمی قائل است : • کمک های خارجی در حمایت از اصلاحات ارضی • پی گیری توسعه نهادی جهت کمک به اصلاح وضعیت روستائیان • توسعه تحقیقات در کشاورزی و تکنولوژی تولید کارخانه ای • عناصر اصلی پارادایم نیازهای اساسی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد : • توسعه اقتصادی صرفاً شامل رشد نیست بلکه به معنای بهبود رفاه عمومی، با اولویت قائل شدن برای نیازهای اساسی همگان است. متضمن پیشرفت یکنواخت و ملموس به سمت حذف فقر مطلق و گسترش پایدار فرصتهای شغلی و درآمدهای فقیران نیز است. • برای تحقق هدف، باید توده مردم حق مشارکت در بحثهای مربوط به سیاست گذاری در باب تأمین نیازهای اساسی داشته باشند.
پارادایم نیازهای اساسی • استراتژی توسعه ای که مبتنی بر اولویت تأمین نیازهای اساسی باشد، نسبت به هر استراتژی بدیل دیگری، شالوده مستحکم تری برای تداوم رشد بلند مدت بوجود می آورد. • این امر عمدتاً ناشی از تأثیر این استراتژی بر ساختار تقاضای داخلی و انگیزه سرمایه گذاری مرتبط با آن است. • برخی از پیامدهای تجدید ساختار تقاضای داخلی که مترتب بر این استراتژی هستند عبارتند از : کاهش محدودیت تقاضای داخلی، و گشودن تنگنایی که وضعیت تراز پرداخت ها برای رشد اقتصادی ایجاد می کند. • این استراتژی مبنای تحولات ساختاری مداوم را فراهم می کند و از این طریق موانع موجود در راه افزایش ارز و سرمایه خارجی را از بین می برد.
پارادایم نیازهای اساسی • می توان انتظار داشت که این استراتژی به ترویج تجارت میان کشورهای در حال توسعه کمک کند، چرا که کالاهای مورد نیاز آنها هرچه بیشتر توسط خودشان تولید می شود. • در مقایسه با استراتژی های توسعه مبتنی بر توزیع نابرابر درآمدها، این الگوی توسعه، احتمالاً به نحو مؤثرتری موجب رشد تولید کالاهای واسطه و سرمایه ای در کشورهای در حال توسعه می شود. این امر تا حدودی ناشی از به کارگیری روشهای تولید نسبتا کاربر در مقیاس کوچک و متوسط است. • این استراتژی منابع انسانی را به گونه ای مناسب تر و سریع تر توسعه می دهد. منابع انسانی
پارادایم نیازهای اساسی • سیاستهای مهمی که پارادایم نیازهای اساسی پیشنهاد می کند از این قرارند : • حذف موانع مالی، نهادی، و قانونی که در راه گسترش واحدهای تولیدی کوچک و کاربر وجود دارد. • استفاده از مجموعه ای از ابزارهای سیاستگذاری برای تشویق تولید در مزارع کوچک ( اصلاحات ارضی، تحقیقات کشاورزی، اعطای اعتبارات، بازاریابی ) • تخصیص منابع بیشتر برای تحقیق در مورد توسعه تکنولوژی های تولید کاربر و کوچک در تمام بخشهای که احتمالاً استفاده از این تکنولوژی ها در آنها سودمند است. • گسترش و اصلاح تکنولوژی ها و روش های ارائه خدمات عمومی، برای این که این خدمات عملاً به تهیدستان برسد.
پارادایم نیازهای اساسی • انتقادهای وارده بر پارادایم نیازهای اساسی : • هدف این الگو عملاً تحقق پذیر نیست. • دلایل نظری ارائه شده بر له این سازگاری درونی ندارد. • هزینه های دخالت بخش عمومی بسیار زیاد است. افزایش هزینه ها، بر اثر کاهش رشد ناشی از استراتژی فراگیر نیازهای اساسی است. • استراتژی نیازهای اساسی، اقتصادهای توسعه نیافته را برای همیشه متکی به استفاده از تکنولوژی تولید کاربر می کنذ و آن ها را به صادرکنندگان مواد مبدل می سازد. • ناپایداری سیاسی پارادایم نیازهای اساسی در بیشتر کشورهای در حال توسعه.
نتیجه گیری: • پارادایم نیازهای اساسی، پارادایمی است که حذف فقر مطلق را در کنار رشد اقتصادی در نظر می گیرد. شاخص هایی که از این پارادایم منشعب می شود، به سمت شاخص های کیفی رفته است. اما باید در نظر گرفت که این شاخص ها نیز براساس شاخص های کمی باز تعریف می شوند که برای سنجش کیفیت نمی تواند خیلی مناسب باشد. از سوی دیگر، خواسته های این پاردایم عملیاتی نیست . پارادایم نیازهای اساسی را نمی توان به عنوان پارادایمی که توافق همگانی بر روی آن صورت گیرد، معرفی کرد.
منابع: • - هانت، دایانا. نظریه های اقتصادی توسعه ( تحلیلی از پارادایم رقیب )، ترجمه غلامرضا آزاد ( ارمکی)، تهران : نشر نی، 1386.
فرم ارزيابي تائید رئیس کارگروه نام و نام خانوادگی عبدالرحیم کرکه آبادی تاریخ28-12-89 ارزیابی کیفی(ضعیف / متوسط / خوب / خیلی خوب / عالی) : ضریب (1 / 2/1 / 3/1 ): تائید بخش ماوا نام و نام خانوادگی تاریخ امضا بخش اداری نام و نام خانوادگی تاریخ