1 / 47

Demography

Demography. كليات. اهميت جمعيت شناسي تعريف جمعيت و انواع آن تعريف جمعيت شناسي رابطه جمعيت شناسي با ساير علوم شاخه هاي جمعيت شناسي روشهاي جمع آوري داده هاي جمعيتي سازمانهاي مرتبط با جمع آوري داده هاي جمعيتي. تعریف جمعیت تعریف جامعه society تعریف اجتماع community. جامعه.

Download Presentation

Demography

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. Demography كليات

  2. اهميت جمعيت شناسي • تعريف جمعيت و انواع آن • تعريف جمعيت شناسي • رابطه جمعيت شناسي با ساير علوم • شاخه هاي جمعيت شناسي • روشهاي جمع آوري داده هاي جمعيتي • سازمانهاي مرتبط با جمع آوري داده هاي جمعيتي

  3. تعریف جمعیت • تعریف جامعه society • تعریف اجتماعcommunity

  4. جامعه • مجموعه‏ای از افراد انسانی که با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص‏ به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی دارند ، جامعه را تشکیل می‏دهند.

  5. اجتماع • گروهي از مردم با حس تعلق، درك مشترك از نياز ها ، الويت هاي جمعي و به عهده گرفتن مسئو ليت هاي جمعي براي تصميمات. • با توجه به تعريف اجتماع كوچك، محله هاي شهري و روستائي،محيط هاي آموزشي( مهد های کودک و پیش دبستانی، مدارس و دانشگاهها) و محيط هاي كار جزء اجتماع هاي كوچك محسوب ميشوند.

  6. Community • The term community has two distinct commutive meanings: 1) Community usually refers to a social unit larger than a small village that shares common values. The term can also refer to the national community or international community, and, 2) in biology, a community is a group of interactinglivingorganisms sharing a populated environment. A community is a group or society, helping each other. • In human communities, intent, belief, resources, preferences, needs, risks, and a number of other conditions may be present and common, affecting the identity of the participants and their degree of cohesiveness.

  7. Community • 1. a social group of any size whose members reside in a specific locality, share government, and often have a common cultural and historical heritage. • 2.a locality inhabited by such a group. • 3. a social, religious, occupational, or other group sharing common characteristics or interests and perceived or perceiving itself as distinct in some respect from the larger society within which it exists (usually preceded by the ): the business community; the community of scholars. • 4. a group of associated nations sharing common interests or a common heritage: the community of Western Europe. • 5. a group of men or women leading a common life according to a rule.

  8. جمعيت • آمار • هر مجموعه اي از عناصر متمايز يا مجموعه اي از افراد انساني و گياهي و ... كه دست كم داراي يك صفت مشترك باشند. • جمعيت شناسي • تجمعي از افراد انساني در منطقه اي معين كه به طور مستمر و معمولا به شكل مجموعه اي از خانوارها زندگي مي كنند.

  9. واژه Population در لغت به‌معنی تمام افرادی است که در یک ناحیه جغرافیایی اعم از شهر یا روستا زندگی میکنند. • در جمعیتشناسی، تمام یا بخشی از ساکنان یک ناحیه را "جمعیت" میگویند.در اصطلاح به کلیه کسانی که به‌طور مستمر در یک واحد جغرافیایی (کشور، استان، شهرستان، شهر یا روستا) به‌صورت خانوار و خانواده زندگی میکنند، جمعیت گفته میشود. • بدین ترتیب، جمعیت‌های ویژهای که برای منظوری خاص، در زمانی مشخص و مکانی معین دور هم گرد آیند (غوغا، ازدحام و ...) لزوماً در جمعیتشناسی مورد نظر نیستند.

  10. انواع جمعيت • اصلي و فرعي • حاضر و قانوني • باز و بسته • طبیعی • ثابت و متوقف • ایده آل • ميانه

  11. جمعیت کل • اعضاء تمام خانوارهای معمولی (ساکن و غیرساکن) و خانوارهای دستهجمعی اعم از تبعه آن کشور و یا اتباع بیگانه که اقامتگاه معمولی آنان در زمان سرشماری در کشور معینی باشد "جمعیت کل" نامیده میشوند. از این رو کادر سیاسی سفارتخانهها و اعضای هیاتهای سیاسی و همچنین مسافران خارجی هتلها و مسافرخانهها و ... مورد سرشماری قرار نمیگیرند.

  12. جمعیت اصلی و فرعی • جمعیت اصلی و فرعی انواعی از جمعیت را که نسبت به جمعیت کل جامعه یا کشور کوچک‌تر و محدودترند، "جمعیت محدود" یا "جمعیت فرعی" و جمعیت کل جامعه یا کشور را "جمعیت اصلی" مینامند. بنابراین، جمعیت فرعی یا محدود جمعیتی است در داخل جمعیت اصلی که به لحاظ ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی مورد بررسی قرار می­گیرد و به اعتبار یکی از این صفت‌ها، نامی بر آن گذاشته می­شود

  13. جمعیت مقیم یا قانونی و حاضر(De jure) • جمعیت را براساس این دو ملاک یا ترکیبی از هر دو مورد سرشماری قرار می دهند. • منظور از جمعیت مقیم یا قانونی جمعیتی است که معمولاً در یک ناحیه معین زندگی میکند و این سرزمین را که در آن زندگی میکنند محل سکونت اصلی و دائمی خود میدانند. با این تعریف، جمعیت قانونی یا مقیم علاوه‌بر تمام افرادی که در آن سرزمین زندگی میکنند، افرادی را که به‌طور موقت نیز غایب هستند، دربر میگیرد. به بیان دیگر، تمام افرادی که تابعیت کشوری را دارند و یا اهل منطقهای هستند اعم از این که به هنگام سرشماری در محل حضور داشته باشند یا نه، جمعیت مقیم یا قانونی نامیده میشوند.

  14. جمعیت حاضر یا واقعی (De facto) • جمعیت حاضر یا واقعی (De facto) افرادی را دربر میگیرد، که به هنگام سرشماری در محل حضور دارند و مورد سرشماری قرار میگیرند. در سرشماریها ساکنان موجود یک منطقه، رهگذران، مهمانان، مسافران و افرادی نظیر اینها را جزو جمعیت واقعی محسوب میدارند. • علت این تفکیک و تمایز این است که جریان ورود و خروج به یک منطقه یا کشور هیچگاه قطع نمی­شود و جابه‌جاییهای جمعیت چه به‌صورت موقت و چه به‌صورت دائم در آن مشاهده میشود. البته این به استثنای جمعیتهای بسته است که بیشتر در حالت نظری از آن‌ها سخن رانده می‌شود. بنابراین به هنگام سرشماری و آمارگیریهای جمعیتی سعی میشود جمعیت مورد تعریف و محدوده آن‌ها مشخص گردد

  15. جمعیت باز و بسته • اگر در تعریف جمعیت، بر جابه‌جاییهای بین مناطق تاکید شود، مفاهیم جمعیت باز و بسته مطرح میشود. در جمعیت باز ورود سایر افراد به آن جمعیت و همچنین خروج افراد آن جمعیت به سایر جمعیت‌ها امکانپذیر است. اما در جمعیت بسته هیچ جابه‌جایی جمعیتی صورت نمیگیرد. به‌عبارت دیگر جمعیتی که در آن، مهاجرت (به داخل یا خارج) بهطور آزادانه صورت میگیرد، "جمعیت باز" نامیده میشود و جمعیتی که در آن، مهاجرتی (به داخل یا خارج) صورت نمیگیرد، "جمعیت بسته" نام دارد

  16. جمعیت طبیعی • جمعیتی که در آن موالید و مرگ‌و‌میر در حدّ طبیعی یعنی حداکثر خود قرار دارد.

  17. جمعیت ثابت • چنانچه در یک جمعیت بسته که به دور از جریانهای مهاجرتی است، میزانهای موالید و مرگ‌ومیر برای یک مدت‌زمان نسبتاً طولانی ثابت باشد، نرخ رشد سالیانه جمعیت به‌سوی مقدار ثابتی میل میکند. این نوع از جمعیتهای انسانی را جمعیت ثابت مینامند که دارای ویژگیهای زیر است: • الف) شمار موالید و مرگ‌ومیر هر سال به‌میزان ثابت تغییر میکند. • ب) شمار کل جمعیت هر سال به‌میزان ثابتی تغییر مییابد. • ج) ساختار سنی جمعیت در طول زمان ثابت است.

  18. جمعیت متوقف • چنانچه در یک جمعیت ثابت، نرخ رشد طبیعی به صفر برسد، چنین جمعیتی را جمعیت متوقف میگویند و آن جمعیتی است که در آن: • الف) میزان افزایش طبیعی جمعیت برابر صفر است یعنی شمار افراد جمعیت در طول زمان ثابت است. • ب) شمار موالید و متوفیات سالیانه ثابت است. • ج) شمار افراد هر گروه سنی و در نتیجه ساختمان سنی جمعیت ثابت است. • د) میزان مرگ‌ومیر برابر با میزان موالید است.

  19. جمعیت متعادل یا متوازن • جمعیتی که در لحظه معینی از زمان دارای حجم ثابت و میزانهای موالید مرگ‌ومیر، درونکوچی و برونکوچی برابر باشد. البته این نوع جمعیت را نباید با جمعیتهای ثابت اشتباه گرفت چرا که در جمعیت متعادل این وضعیت موقتی است.

  20. جمعیت متناسب یا مطلوب • برای تعریف اینگونه جمعیتها ملاکهای مختلفی ارائه شده است، ولی بهطور کلی میتوان گفت جمعیت متناسب جمعیتی است که در آن یک تعادل میان افزایش جمعیت و افزایش امکانات اقتصادی در جامعه وجود دارد.

  21. جمعیت میانه • جمعیت میانه معدل حسابی تعداد جمعیت در ابتدا و انتهای یک‌سال و یا ابتدای دوسال متوالی است و در محاسبه بسیاری از میزان‌های جمعیتی به‌کار میرود.

  22. جمعیت فعال و غیرفعال • جمعیت فعالبه دو گروه تقسیم میشود، که عبارتند از: • الف) جمعیت فعال بالقوه • ب) جمعیت فعال بالفعل • جمعیت غیرفعال

  23. جمعیت فعال بالقوه • افرادی را دربرمیگیرد که در سن قانونی کار و فعالیت قرار دارند. بنا به تعریف بخش اقتصادی سازمان ملل متحد، افرادی که در سنین 15 تا 64سالگی قرار دارند، از نظر اقتصادی فعال محسوب میشوند. • البته در کشورها و مناطق مختلف دنیا سن آغاز کار و فعالیت و سن پایان کار و فعالیت لزوماً یکنواخت نیست. • برای مثال در ایران، در ایران جمعیت 10ساله و بالاتر را جمعیت واقع در سنین کار و فعالیت مینامند. این افراد بهطور بالقوه استعداد و توان کار کردن را دارند ولی بعضی از آن‌ها همچون دانشآموزان، دانشجویان، زنان خانهدار، بازنشستهها، نیروهای وظیفه، اجارهبگیران، مزدبگیرها، سودبران و افرادی مثل زندانیان و بیمارانی که توانائی کار کردن ندارند و تأمین زندگی و معیشت آن‌ها بر عهده دیگری است، ممکن است به دلایل مختلف در جستجوی کار نباشند.

  24. جمعیت فعال بالفعل • این گروه از جمعیت فعال شامل افراد شاغل و افرادی است که در زمان سرشماری و آمارگیری بهعلل مختلف شاغل نبوده و بیکار در جستجوی کار بودهاند.

  25. جمعیت غیرفعال • افرادی هستند که خارج از سنین کار و فعالیت قرار دارند و یا با تعریف جمعیت فعال بالفعل منطبق نیستند. این گروه خود به سه دسته تقسیم میشوند: • الف) وابستگان؛ شامل افرادی است که تأمین زندگی آن‌ها مستلزم کار و فعالیت افراد دیگری است. مثل دانشآموزان، دانشجویان، زنان خانهدار و کودکان. • ب) افراد متکی به خود؛ افرادی هستند که میتوانند تدارک لازم را برای تأمین زندگی خود ببینند مثل سهامداران، بازنشستهها و صاحبان املاک و مستغلات. • ج) سرباران؛ این گروه از افراد استعداد و امکان کار کردن ندارند و از کمکهای عمومی برخوردارند.

  26. Demography • نخستين بار در سال 1855 ميلادي توسط آشيل گيلارد (Achilles Gillard) طبيعت گرا و آمار شناس فرانسوي) در كتاب فراموش شده اش تحت عنوان (مباني آمار انساني يا دموگرافي مقايسه اي)به كار برده شد. • از نظر لغت شناسي اين واژه از دو جزء دموس Demos و گرافي (Geaphein) كه در زبان يوناني به ترتيب مردم و نگارش معني مي دهد،تركيب يافته است.

  27. 1- بررسي تاريخ طبيعي و اجتماعي نوع بشر • 2- مطالعه رياضي و كمي جمعيت هاي انساني، حركاتعمومي،وضع اجتماعي،رواني و اخلاقي

  28. قبل از آشيل گيلارد،يك تاجر ماهوت فروش انگليسي به نام جان گرانت(Jean Grant) • در زمينه مسائل جمعيتي از قبيل پيش مرگي مردان و جمعيت شهري مطالعاتي انجام داده • موفق به تهيه جدول مرگ و مير و محاسبه اميد زندگي در سنين مختلف شده بود. • به همين دليل عده اي از جمعيت شناسان وي را بنيان گذار جمعيت شناسي قلمداد مي نمايند.

  29. موضوع و شاخه هاي جمعيت شناسي • در فرهنگ بزرگ لاروس،دانش جمعيت شناسي را چنين تعريف كرده اند: • علمي است كه به مطالعه جمعيت هاي انساني،حالات و حركات آنها پرداخته • تاثير عوامل بيولوژيكي،اجتماعي-فرهنگي را بر روي متغيرهاي جمعيتي مورد بررسي قرار مي دهد. • در حقيقت جمعيت شناسي علمي است كه مطالعه علمي جمعيت هاي انساني را هم از ديدگاه كمي و هم از ديدگاه كيفي مورد بررسي قرار مي دهد.

  30. Demography(Last,2001) • The study of populations, especially with reference to size and density, fertility, mortality, growth, age distribution, migration, and vital statistics and the interaction of all these with social and economic conditions.

  31. جمعيت شناسي كمي • ساخت و حركات جمعيت در زمان و مكان و عوامل موثر بر اين حركات و رابطه پديده هاي جمعيتي با پديده هاي اجتماعي، اقتصادي و رواني را مورد بررسي قرار مي دهد. • داراي دو شاخه : • 1)جمعيت شناسي توصيفي:توزيع جغرافيايي،ساخت،ابعاد و افزايش جمعيت ها با توجه به آمارهاي موجود • داراي شاخه هاي نظري يا محض، رياضي، كاربردي، تطبيقي: مطالعه روابط موجود بين متغيرهاي مختلف جمعيتي • 2) جمعيت شناسي تحليلي • تجزيه و تحليل متغيرهاي ثانوي يا بيروني(فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي )

  32. جمعيت شناسي كيفي • ويژگيهاي كيفي افراد انساني را از قبيل صفات روحي و جسمي مورد بررسي قرار مي دهد. • مسئله وراثت ،ژنتيك، زيست سنجي و اكولوژي انساني • بهداشت عمومي و بهداشت باروري • خصوصيات نژادي، قومي، ملي، ديني • پس مي توان گفت،جمعيت شناسي يكي از شاخه هاي اصلي علوم اجتماعي است كه به بررسي و مطالعه ساخت و حركات جمعيت هاي بشري پرداخته و در پي كشف روابط متقابلي است كه بين پديده هاي جمعيتي و متغيرهاي اقتصادي،اجتماعي و زيستي وجود دارد.

  33. قلمرو جمعيت شناسي و ارتباط آن با سايرعلوم

  34. رابطه جمعيت شناسي با زيست شناسي • ارتباط نزديكي وجود دارد. • زماني كه صحبت از توليد مثل،مرگ و مير و شناخت قوانين حاكم بر حيات انسانها به ميان مي آيد اين دو علم در كنار يكديگر جاي مي گيرند. • به عنوان مثال←اطلاعات مهمي كه جمعيت شناس در مورد مرگ و مير،فراواني و تحول امراض مختلف و تاثير آن بر افزايش عمر متوسط يا اميد زندگي افراد و همچنين پديده پيري ارائه مي دهد. • به علوم پزشكي كمك مي كند تا تلاشهاي خود را در راه صحيحي به كار ببرند.

  35. رابطه جمعيت شناسي با تاريخ و جغرافيا • عامل جمعيت براي تاريخ و جغرافيا عامل تعيين كننده به شمار مي آيد. • بدون مطالعه ويژگيها و خصوصيات جمعيتي كه چهار چوب زندگي دايمي را تشكيل مي دهند، • مطالعه سرزميني از ديدگاه پستي و بلنديها،شرايط جوي،منابع زيرزميني،منابع طبيعي و امكانات معيشتي از اهميت فراواني برخوردار نخواهد بود. • وقايع تاريخي جدا از انسانهاي سازنده آنها نيستند.

  36. رابطه جمعيت شناسي با علم اقتصاد • علم اقتصاد علم ثروت و جمعيت شناسي علم جمعيت مي باشد. • اين جمعيت هاي بشري هستند كه در حقيقت توليدكنندگان ثروتها مي باشند . • به همين دليل رابطه تنگاتنگ بين دو علم وجود دارد . • اين وظيفه جمعيت شناسي است كه با عنايت به حقايق و واقعيتهاي جمعيتي،جهت تعيين اولويتها به مطالعه و تجزيه و تحليل پرداخته و هدف هاي ضروري و نيازهاي فوري كه بايد به آنها توجه شود را به اقتصاددانان توصيه نمايد تا نسبت به خواستهاي انساني اقتصاد تا آنجا كه مقدور باشد پاسخ مناسب داده شود.

  37. رابطه جمعيت شناسي با علم اقتصاد • از طرف ديگر پاسخ به نيازهاي فوري افراد كافي نيست • بلكه نيازهاي دراز مدت آنها نيز بايستي مورد توجه قرار گيردزيرا اين امر در انتخاب سرمايه گذاري ها بسيار مهم است • به همين دليل بايد دانست كه آيا جمعيت در آينده افزايش دارد يا خير؟آيا تعداد سالخوردگان افزايش خواهد يافت يا نه؟

  38. سازمانها و منابع جمع آوري اطلاعات جمعيتي • در مطالعه جمعيتهاي انساني،جمعيت شناس داده هاي مورد نياز خود را از منابع جمع آوري اطلاعات جمعيتي به شرح زير به دست مي آورد. • الف)سرشماري نفوس(Census) . • سرشماري يعني به دست آوردن اطلاعات و داده هاي كمي مورد نياز از ساخت و حالت جمعيت يك سرزمين مشخص .در حقيقت سرشماري به مثابه عكس راديوگرافي از وضع جمعيت در زمان مورد نظر است.

  39. سرشماری • دركشورهاي مختلف فاصله سرشماريها5تا10سال مي باشد.اولين سرشماري جمعيتي در كشورهاي زير تحقق يافته است: • 1-سوئد درسال 1746 2-نروژ در سال 1760 • 3-فرانسه در سال 1801 4-انگلستان در سال 1801 • در ايران اولين سرشماري رسمي و عمومي در سال 1335 توسط وزارت كشور انجام گرفت.

  40. سرشماری • مركز آمار ايران در سال 1344تاسيس شد. • وظيفه آن انجام سرشماريها و ساير امور مربوط به جمع آوري اطلاعات كمي و آماري مي باشد. • در ايران به فاصله ده ساله به فاصله 10 ساله انجام مي شود.(تاکنون به استثنای سال 1370 و 1390) • به اين ترتيب سرشماريهاي اول ،دوم،سوم،چهارم و پنجم در ايران به ترتيب در سالهاي1355،1345،1335، 1365، 1375انجام گرفت.

  41. انواع سرشماري • كشورهاي مختلف جهان در سرشماريهاي عمومي نفوس خود يكي از دو روش را به كار مي برند. • الف)سرشماري Defacto يا واقعي،حاضر←در اين روش هر كسي در زمان هر جا باشد متعلق به آن مكان محسوب مي شود. • ب)سرشماري Dejure،قانوني←افراد بر اساس محل زندگي واقعي خود سرشماري ميشوند نه بر اساس زمان حضور در موقع سرشماري. • به اين ترتيب اگر كسي ساكن شهر تهران در روز سرشماري در اصفهان باشد • در سرشماري حاضر جزء جمعيت اصفهان • در سرشماري قانوني جزء جمعيت تهران محسوب خواهد شد

  42. روش سرشماري حاضرنسبت به نوع قانوني • به خاطر كوتاه بودن زمان سرشماري كه معمولا يك روز مي باشد از هزينه كمتري برخوردار است. • احتمال كم سرشماري و امكان دستيابي به افراد و اشخاصي كه در روز سرشماري در يك نقطه ثابت قرار نگرفته و يا در حال حركت مي باشند،وجود دارد . • در روش سرشماري قانوني هزينه اجراي آن زياد مي باشد • زيرا زمان اجراي آن طولاني مي باشد. • در ايران روش قانوني به كار مي رود. • كشورهايي مثل مصر،زلاندنو،تركيه از روش هاي حاضر يا واقعي استفاده مي كنند.

  43. ثبت وقايع چهارگانه. • ادارات ثبت احوال موظف هستند با توجه به اظهارات متقاضيان نسبت به ثبت وقايع چهارگانه جمعيتي(تولد،ازدواج،طلاق و مرگ)افراد اقدام نمايند. • اگر كليه افراد و ساكنان يك كشور با مراجعه به دفاتر ياد شده به اظهار تولد نوزادان و يا ازدواج،طلاق و مرگ و مير كوتاهي ننمايند،بدون شك اين دفاتر يكي از بهترين و با ارزش ترين منابع آماري و جمعيتي آن كشور به حساب خواهد آمد.

  44. در برخی كشورهاي در حال توسعه،دفاتر مذكور هنوز نتوانسته اند در ميان توده بي سواد و به ويژه روستاييان نفوذ كرده و نقش واقعي خود را ايفا نمايند. • در اين كشورها روستاييان به دليل فقدان دفاتر ثبت احوال در روستاها،نداشتن راههاي ارتباطي مناسب بين شهر و روستا،عدم آگاهي از فلسفه ثبت وقايع مورد نظر و نداشتن انگيزه براي اين كار علاقه نشان نمي دهند. • گزارشات مربوط به تولد،ازدواج،طلاق و مرگ در كليه كشورهاي دنيا منجمله ايران اجباري است. • خانواده ها موظف هستند پس از تولد نوزاد،ازدواج،طلاق و مرگ اعضاي خانواده با مراجعه به دفاتر فوق الذكر نسبت به ثبت وقايع فوق اقدام نمايند

  45. انجام سرشماري و يا ثبت دقيق وقايع چهارگانه در برخی كشورهاي در حال توسعه به خاطر موانع و مشكلاتي از قبيل • پراكندگي جمعيت • وجود جمعيت هاي غيرساكن • درصد بالاي بيسوادان • نداشتن بودجه كافي • وجود آداب و سنن ويژه،تحقق نمي يابد. • در نتيجه دولتهاي اين كشورها به ناچار دست به مطالعه بخش كوچكي از جمعيت كه از حيث خصوصيات مختلف معرف جمعيت كل باشد،مي زنند. • به اين عمل آمارگيري نمونه اي(Sample Survey) مي گويند.

More Related