170 likes | 300 Views
ویژهنامه ولادت منجی عالم بشریت ( عج ). « السلام علیک یا ایها العلم المنصوب !» سلام بر شامگاهان و صبحگاهان حضورت. شکرا که بارانی از سپیده بر دشت خشک انتظار بارید و شعبان، مبدأ تاریخ عاشقان شد.
E N D
ویژهنامه ولادت منجی عالم بشریت (عج)
«السلام علیک یا ایها العلمالمنصوب!» سلام بر شامگاهان و صبحگاهان حضورت.شکرا که بارانی از سپیده بر دشت خشک انتظار بارید و شعبان، مبدأ تاریخ عاشقان شد. نهر اشک شیعه از حرا تا سامرا پیمود و عندلیب عشق در سراپرده ی گل، شعفناکیآغازید. همتای رسول یار می آید. یوسف اعصار امید با صد کرشمه بر محمل ارادت کنعانیان نشیند و ایوب شکیبایی و یعقوب انتظار از بحر حسرت به ساحل وصال رسیده و همپای هزاران شقایق اشتیاق به زیارت نور دیدگان نایل می شود.سلام صنوبران صفا و سروهای سرور و سپیدارهای سعادت بر امیر قیام و سالار ظهور. السلامعلیک یا ابا صالح المهدی! تو پاسخ «ربّ ارنی»یموسایی. جشن تولدی دیگر و ما تولد چنین امامی را جشن میگیریم، به امید آن که خود در این تولد، به تولدی دیگر برسیم، و از دایرة تنگ عادتها، تقلیدها و غریزهها بیرون بیاییم و با تدبر و تفکر و تعقل خویش، به آزادی انسانی برسیم و در این آزادی، حاکمی را انتخاب کنیم که نور راه ما و جهت راه رفتن ما و امین استعدادهای ما و پناه و قلعة ما در این دزدبازاربیدر و پنجره باشد. تولد چنین امامی اگر با جشنی همراه باشد، باید با جشن تولد دوبارة ما باشد، چراکه این امامت را جز پس از این تولد نمیتوانیم تحمل کنیم، و جز با این دید وسیع و مترقی نمیتوانیمشیعة این امام باشیم. در این تولد است که عشق چنین امامی در تمام وجود تو مینشیند و در خون و دلت جاری میگردد و نیاز به او، همچون عطش در هر سلّولت سوز میگذارد. روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر ما که دادیم دل و دیده به توفان بلاگو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
لقب مشهور امام زمان(عج)، "مهدى" و القاب دیگر ایشان؛ منتظر، حجّت، خلف صالح، قائم و صاحبالزمانمىباشد. اما نام و كنیه ایشان، نام و كنیه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است. چه این كه آن حضرت فرمود: مردى از فرزندان من در آخر زمان قیام مىكندكه اسم او اسم من و كنیه او كنیه من است. نام پیامبر، محمد و كنیه او ابوالقاسم است و همین نام و كنیهبراى حضرت مهدى(علیهالسلام) است. اما روایاتى وارد شده است كه از ذكر نام او قبل از آن كه ظهور كندنهىكردهاند. روایات به طور مطلق از نام بردن نام ولى عصر(علیهالسلام) نهىكردهاند، بنابراین این نهى روایات تنها به زمان غیبت صغرى مربوط نمىشودبلكه غیبت كبرى را هم در بر مىگیرد. احادیثى درباره فلسفه القاب آن حضرت وارد شده است كه در این جا به ذكر چند روایت اكتفامىكنیم: "صقربندلف" گوید: از امام جواد(علیهالسلام) شنیدم كه فرمود: امام بعد از من على است، امر او، امر من است و سخن او، سخن من و طاعت او، طاعت من است و امامت بعد از او با فرزندش حسن مىباشدكه امر او، امر پدرش و سخن او سخن پدرش و اطاعت از او، اطاعت از پدرش مىباشد. آنگاه سكوتكرد. عرض كردم: یابن رسول الله! امام بعد از حسن كیست؟ حضرت گریه شدیدىكرد و فرمود: بعد از حسن، فرزندش، قائم به حق و امام منتظر است . عرض كردم: یابن رسول الله! چرا قائم نامیده شد؟ فرمود: زیرا بعد از آن كه نام ایشان از میان مىرود، اكثركسانىكه به او اعتقاد دارند از او روىگردانمىشوند، قیام مىكند. عرض كردم: چرا منتظر نامیده شد؟ فرمود: زیرا غیبتى دارد كه بسیار طولانى است و مخلصین، منتظر او هستند و شككنندگان، او را انكاركرده و منكران، نامش را استهزا مىكنند. كسانىكهبراىظهورش وقت تعیین مىكنند فراوان مىشوند و كسانىكه درباره او تعجیل دارند هلاكمىگردند و آنان كه تسلیم هستند نجات مىیابند.(بحارالانوار، ج 51، ص 30) امام صادق(علیهالسلام) فرمود: قائم، مهدى نامیده شد زیرا به امرى هدایت مىكندكه مردم از آن گمراه شدهاند و قائم نامیده شده است زیرا براى اقامه حق قیام مىكند.
سورة مهدوی برخی مفسران و بعضی از عالمان نکتهسنج، سورة یوسف را به دلیل برخی از آیات و همچنینشباهتهای بسیار داستان حضرت یوسف با زندگانی امام عصر عجلاللهتعالیفرجه، سورة مهدوی نامیدهاند. برخی از این شباهتها عبارتند از:1. حضرت یوسف غیبتی طولانی داشت، تا آنجا که وقتی برادرانش او را دیدند، آن حضرت را نشناختند، امام زمان عجلاللهتعالیفرجه نیز غیبتی طولانی دارند. 2. حضرت یعقوب، وصال حضرت یوسف را انتظار میکشید و به فرزندانش میفرمود: از رحمت خدا ناامید و مأیوس نباشید (یوسف، 87)، شیعیان نیز در انتظار فرا رسیدن روز ظهور به رحمت خدا امیدوارند.3. حضرت یوسف از نظر زیبایی ظاهری در اوج بود، امام زمان عجلاللهتعالیفرجه نیز افزون بر جمال سیرت، صورتی زیبا بهسان آفتاب دارند. 5. زنان مصری با دیدن جمال یوسف، دست خود را بریدند، اما شیعیان امام زمان عجلاللهتعالیفرجه، جمال آفتاب را ندیده، دل به او سپرده و از دنیا بریدهاند. 6. برادران یوسف، او را دیدند و با او گفتوگو کردند، ولی آن حضرت را نشناختند، شیعیان نیز گاه با آن حضرت گفتوگومیکنند و ایشان را زیارت مینمایند، ولی آن حضرت را نمیشناسند. 7. حضرت یعقوب در انتظار دیدن یوسف، غمگنانهمیسوخت و چشمی گریان از اندوه داشت (یوسف،84)، شیعیان نیز در انتظار رؤیت خورشید جمال مولایشان، جانی پرگداز و چشمی همیشه بارانی دارند. و این که عاشقان مهدوی، این آیه از سورة یوسف را با مولایشانواگویهمیکنند: «یا ایها العزیزمسّنا و اهلناالضرّ و جئناببضاعهمزجاهفاوفلناالکیل و تصدقعلینا ان الله یجزیالمتصدّقین» (یوسف، 88).
علل سیاسی و اجتماعی غیبت : فشارها و تضییقاتىكه بویژه از زمان امام جواد - علیه السلام - به بعد بر امامان وارد شد، و محدودیتهاى فوق العادهاىكه برقرار گردید - به طورىكهفعالیتهاى امام یازدهم و دوازدهم را به حداقل رسانید - نشان داد كه زمینه مساعد جهت بهره مندى از هدایتها و راهبریهاى امامان در جامعه (در حدّ نصاب لازم) وجود ندارد. ازینروحكمتالهى اقتضا كردكهپیشواى دوازدهم، بتفصیلىكه خواهیم گفت، غیبت اختیار كند تا موقعىكهآمادگى لازم در جامعه به وجود آید. در روایات ما، در زمینه علل و اسباب غیبت، روى سه موضوع تكیه شده است: الف- آزمایش مردم 1 - از جهت اصل غیبت، كه چون بسیار طولانىمىشودبسیارى از مردم دستخوش شك و تردید مىگردند. برخى در اصل تولد و برخى دیگر در دوام عمر آن حضرت شكمىكنند و جز افراد آزموده و مخلص و داراى شناخت عمیق، كسى بر ایمان و عقیده به امامت آن حضرت باقىنمىماند. پیامبر اسلام ضمن حدیث مفصلىمىفرماید: مهدى از دیده شیعیان و پیروانش غایب مىشود و جز كسانىكه خداوند دلهاى آنان را جهت ایمان، شایسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمىمانند 2 - از نظر سختیها و فشارها و پیشامدهاى ناگوار كه در دوران غیبت رخ مىدهد و مردم را دگرگون مىسازد، به طورىكه حفظ ایمان و استقامت در دین، كارى سخت دشوار مىگردد و ایمان مردم در معرض مخاطرات شدید قرار مىگیرد.( (آیت الله) صافى، لطف الله، نوید امن و امان، تهران، دار الكتبالاسلامیة، ص 177 و .178 ) ب - حفظ جان امام خداوند، به وسیله غیبت، امام دوازدهم را از قتل حفظ كرده است، زیرا اگر آن حضرت از همان آغاز زندگى در میان مردم ظاهر مىشد، او را مىكشتند.بر این اساس اگر پیش از موعد مناسب نیز ظاهر شود، باز جان او به خطر مىافتد و به انجام مأموریت الهى و اهداف بلند اصلاحى خود موفق نمىگردد. «زراره»، یكى از یاران امام صادق - علیه السلام - مىگوید: امام صادق - علیه السلام - فرمود: امام منتظر، پیش از قیام خویش مدّتى از چشمها غایت خواهد شد. عرض كردم: چرا؟ فرمود: بر جان خویش بیمناك خواهد بود .(كلینى، اصول کافی، ج 1، ص 337)
ج - آزادى از یوغ بیعت با طاغوتهاىزمان پیشواى دوازدهم، هیچ رژیمى را، حتى از روىتقیه، به رسمیت نشناخته و نمىشناسد. او مأمور به تقیه از هیچ حاكم و سلطانى نیست و تحت حكومت و سلطنت هیچ ستمگرى در نیامده و در نخواهد آمد، چرا كه مطابق وظیفه خود عمل مىكند و دین خدا را به طور كامل و بى هیچ پرده پوشى و بیم و ملاحظهاى اجرا مىكند. بنابراین جاى هیچ عهد و میثاق و بیعت با كسى و مراعات و ملاحظه نسبت به دیگران باقىنمىماند. «حسن بن فضّال» مىگوید: امام هشتم فرمود: گویىشیعیانم را مىبینمكه هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسكرى) در جستجوى امام خود، همه جا را مىگردند اما او را نمىیابند. عرض كردم: چرا غایب مىشود؟ فرمود: براىاینكهوقتى با شمشیر قیام مىكند، بیعت كسى در گردن وى نباشد. (صافى، منتخب الأثر، فصل 2، باب 25، ص 268) نواب خاص نایبان خاص حضرت مهدى در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ شیعه بودند كه «نوّاب اربعه» نامیده شدهاند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از: 1 - ابوعَمرو عثمان بن سعید عَمرى 2 - ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى 3 - ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى 4 - ابوالحسنعلى بن محمد سَمَرى البته امام زمان - علیه السلام - وكلاىدیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: بغداد، كوفه، اهواز، همدان، قم، رى آذربایجان، نیشابور و... داشت كه یا به وسیله این چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت مىرساندندو از سوى امام در مورد آنان «توقیع» هایىصادر مىشده است. و یا - آن گونه كهبعضى از محققان احتمال دادهاند - سفارت و وكالت این چهار نفر، وكالتىعامّ و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصىوكالت و نیابتداشتهاندمانند: محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرىقمى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسعمحمد بن ابراهیم بن مهزیارحاجزبن یزید، محمد بن صالح ،ابوهاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى.
وظایف و فعالیتهاىاساسىنوّاب خاص الف - پنهان داشتن نام و مكان امام گرچه امكارؤیت حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه - در دوران غیبت صغرىبراىنوّاب خاص و برخى از شیعیان وجود داشت و گهگاه دیدارهایى صورت مىگرفتامّا به دلیل مشكلاتسیاسى، هر یك از نواب اربعه در زمان خود موظف بودند از بردن نام حضرت و افشاى محل او در سطح عمومىخوددارىورزند. زیرا در غیر این صورت، جان امام از سوىحكومت وقت به خطر مىافتاد. در زمان نیابت ابوالقاسم حسین بن روح، از ابوسهل نوبختىكه از بزرگان شیعیان بود، سؤاتلكردندكه چگونه تو، به این سِمَت انتخاب نشدى و حسین بن روح انتاب شد؟ وى پاسخ داد: آنان كه او را به این مقام برگزیدهاند، خود داناترند. كار من، بر خورد و مناظره با مخالفان و دشمنان است. اگر من همانند حسین بن روح مكان امام را مىدانستم، شاید اگر در فشار قرار مىگرفتم، محل او را نشان مىدادم، ولى اگر امام زیر عباىابوالقاسم پنهان شود، چنانچه او را قطعه قطعه هم كنند، هرگز لباس خود را كنارنمىزند! ب - سازماندهىوكلا چنانكه گفتیم نمایندگان و وكلاىمحلى امام در عصر غیبت - با اختیارات گوناگون و حزههاى فعالیت متفاوتىكه داشتند - در مناطق تمركز شیعیان مستقر بودند و هر چند در زمان پیشواى دهم و یازدهم این دسته از وكلا معمولاً توسط وكیلاوّل با امام تماس مىگرفتند، امّا در هر حال امكان ارتباط مستقیم با خود امام نیز براى آنان وجود داشت، ولى در عصر غیبت صغرىامكان ارتباط مستقیم كلاً قطع گردید و وكلاىفرعى و منطهاى امام در بلاد مختلف كهاسامىگروهى از آنان قبلاً گذشت - ناگزیر منحصراً زیر نظر نایب خاصّ، انجام وظیفه مىكردند و نامهها و سؤالات و وجوه شرعى شیعیان را توسط نایب خاص به محضر امام غایب مىرساندند. چنانكه قبلاً اشاره شد، در زمان سفارت ابو جعفر محمد بن عثمان، تنها در بغداد حدود ده نفر زیر نظر او فعالیت مىكردند.
ج - اخذ و توزیع اموال متعلق به امام نوآب خاص امام، هر كدام در دوران سفارت خود، وجوه و اموال متعلق به آن حضرت را كه شیعیان مستقیماً یا توسط وكلاىمحلىمىپرداختند، تحویل مىگرفتند و به هر طریقىكهممكن بود به امام مىرساندند، یا در مواردىكه امام دستور مىداد مصرف مىكردند. د - پاسخگویى به سؤالات فقهى و مشكلاتعقیدتى حوزه فعالیت نواب اربعه تنها به مواردىكه شمردیم محدود نمىشد، بلكه دایره فعالیت آنها شامل پاسخگویى به همه گونه سؤالات فقهى و شرعى، حل مشكلاتعقیدتى و نیز میارزهعلمى با شبهاتىمىشدكه مخالفان مطرح مىكردند و از این راه در تضعیف عقاید و پریشانىفكرى شیعیان مىكوشیدند. آنان از یك سو، وسوسههاى مربوط به انكار وجود امام را، از راههاى گوناگون خنثىمىكردند و در این راستا، گاه ناگزیر، پرده از دیدارهاىسرّى خود را امام بر مىداشتندو گاهى نیز توقیعى از سوى حضرت در این باره صادر مىشد و امام در دفع شبهات مزبور به كمك آنان مىشتافت. از سوى دیگر، سؤالات فقهى و شرعى شیعیان را به عرض امام رسانده پاسخ آنها را مىگرفتند و به مردم ابلاغ مىكردند ه- مبارزه با مدّعیان دروغین نیا بت مبارزه با غلات و مدّعیان دروغین بابیت و نیابت و وكالت و افشاىادعاهاى باطل آنان را نیز باید به فعالیتهاى نواب اربعه افزود. چنانكهدرسیره امام هادىآمده است گروهىاز افراد منحرف و جاه طلب با طرح مطالب بى اساس از قبیل ربوبیت والوهیت ائمه، مقاماتىبراى خود ادعا مىكردند و به نام امام از مردم خمس یا وجوه دیگر را مىگرفتند و این موضوع موجبات بد نامى شیعه را فراهم ساخته و مشكلاتىبراى ائمه ایجاد مىكرد. در عصر غیبت صغرى، علاوه بر اینها، افراد دیگرى پیدا شدند كه به دروغ مدعى سفارت و نیابت خاص امام بودند و در اموال متعلق به امام تصرفات بیمورد نموده و در مسائل فقهى و اعتقادى، سخنان گمراه كننده بر زبان مىراندند. اینجابودكه نواب خاصّ، با رهنمود امام، به مقابله با آنان بر مىخاستند و گاه رد طرد و لعن آنان از ناحیه حضرت، توقیع صادر مىشد.
انواع انتظار : فرج به معناى گشایش است؛ گشایشىكه امید امیدواران است و به یقین، تحققپذیر است و ناامیدى در آن راه ندارد، و ممكن است كه طول بكشد. و طول كشیدن تحقق مطلوب، از لوازم امیدهاى بزرگ است . انتظار فرج، مشتمل بر یقین به تحقق مقصود است كه غم را مىزداید و سرور مىزاید. مقصود از انتظار، نشستن و خوابیدن نیست، بلكهداراىوظیفهاى است كه در تسریع ظهور حضرت مهدى (علیهالسلام) دخالت دارد. چنانچه مقصود، انتظار شخصى نیست، بلكهوظیفهاى است اجتماعى؛ چون انجام مقاصد اجتماعى، قدمهاىاجتماعى لازم دارد. مقصود از انتظار، آمادگى است و آن دو مرتبه دارد: نخستین مرتبه آن، انتظار روحىاست و خوشدل بودن براى تحقق امید در آینده، و آن عبارت است از آمادگىبراى قبول دعوت و زدودن مقاومت روحىبراى رسیدن كسىكه انتظار آمدنش هست . دومین مرتبه آن، انتظار عملىاست كه اضافه بر انتظار روحى است . آنچه كه در تسریع قیام حضرت مهدى مؤثر است، انتظار در مرحله دوم است؛ هر چه شماره منتظران این گروه افزوده مىشود، ظهور آن حضرت نزدیكترمىشود و موفقیت در دعوت را شدیدتر مىسازد. انتظار فرج، به جز آمادگىبراى ظهور آن حضرت نیست. نكتهحساسىكه انتظار بر آن تكیه دارد و شاید از نظرها پوشیده باشد، آن است همان طور كهحكومت حضرت مهدى(علیهالسلام) ریشهكنكننده ظلم و جور و بر پا كننده عدل مجسم است و تهى از قساوت مىباشد، پیدایش این مقصود نیز، بایستى چنین باشد.
پیدایش حكومت عدل، بایستى به وسیله عدل باشد و آن وقتى است كهمردانى بزرگوار و شریف، در اجتماع بشرى پیدا شوند و آماده فداكارى باشند و براى خود چیزى نخواهند، تا بتوانند مژده حكومت عدل را به خلق بدهند تا خلق به پا خیزد و همگان از آن استقبال كنند. پیدایش حكومت عدل، بر دو پایه قرار دارد: خواسته خلق، نخستین پایه آن است؛ خواه این خواسته، خودآگاه باشد، خواه، خود ناآگاه . پایه دوم، انتظار است؛ آن هم انتظار عملى . هر گاه شماره این منتظران و آمادگانبراىتشكیل این حكومت، به عددى برسد كه شایسته باشند بار این حكومت را بر دوش بگیرند، زمان تشكیل آن فرا مىرسد. آن وقت است كهبسیارى از مردم كوچه به كوچه، كو به كو، شهر به شهر به دنبال حكومت عدل مىگردند و بدین مقصد اعلا خواهند رسید. «من سره ان یكون من اصحاب القائم، فلینتظرولیعملبالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر؛ كسىكه دوست مىدارد از یاران قائم باشد باید آماده باشد و در حال آمادگى، به پارسایى و محاسن اخلاق، عمل كند.» این راهنمایى، حاوى چند نكتهفردى و اجتماعى است : 1- امر قبلى، كه امید به قیام حضرت قائم داشته باشد و یاس و نومیدى را از خود بزداید. 2- دوست داشته باشد كه از یاوران آن حضرت باشد تا در ایجاد عدل جهانى، شركتكند و از این سعادت جاودانى، برخوردار شود. 3- داراىورع باشد و از گناه اجتناب كند. 4- از حسن اخلاق برخوردار باشد.
حكومت مهدی (عج) پايان روشن تاريخ مرور كوتاهيدر آموزه هاياديان و مكاتباالهيو بشريگوياي آن است كه عموم متفكران، نهايتتاريخ را روشن و زيباميدانند. البته ترسيماين افق درهريك از مكاتب با ديگران متفاوت است و حداقل تفاوت اجمال و تفصيل آنها در بيانكيفيتاين افق برين است؛ به اين معنا كه هرچه از مكاتبقديمي به سوياديان متأخر پيشميرويم، تبيين ها دقيق تر واشاره به امور جزييبيشتر است و برعكس، هرچه به عقب برويم، با اشارات جزيي و پرابهام روبرو ميشويم.دراينميانشايدهيچآييني به اندازه اسلام به شرح و توضيحاين برهه زيبا و دلنشين نپرداخته است و در بين فرقه هاياسلامينيزگنجينهشيعهغنيترين است. آن چه فصل مشترك همه اديان و مكاتب است تأكيد بر ظهور دوراني است كه عدالت در جامعه بشريحاكممي شود و بشر، آزادي و سعادت حقيقي را لمس ميكند و مدينه فاضله جهاني در آن محقق مي شود. مژده هايكتب مقدس، آيينهايهندي و ايران باستان و اديانابراهيمي گواه اين سخن است. ي از تفاوت هاي بارز ميانترسيمشيعي و سنيدرموضوعمهدويت، آن است كه اهل سنت به«مهدينوعي»معتقد است، درحاليكهشيعه اصرار بر«مهديشخصي»دارد؛ اما شيعه را اعتقاد برآن است كهمنجيآخرالزمان فرزند نهم امام حسين بن علي (ع) است كه در نيمه شعبان سال ۲۵۵ هجري در شهر سامرا متولد شده است و اكنون در غيبت به سر مي برد. منابع شيعي به تفصيل از ويژگيهاياخلاقي و حتي صفات بدنيوي سخن به ميان آورده اند. عدالت : بيشترينتأكيدآيات و رواياتاسلاميبر«عدالتطلبي» مهدي(عج) است.حاكميتعدالت، فرايندياجتماعي، اقتصادي، سياسي و گسترده است كه تحقق آن منوط به وجود فاكتورهايزير در جامعه است: حاكمانشايسته، قوانين عادلانه و صحيح، وجود دستگاه نظارتيدقيق، همدلي و پذيرشمردمي نسبت به حكام و قوانين. بر وجود عنصر اول در حكومت موعود قرآن به تصريح در آيات و هم در رواياتتأكيد شده است :«وعداللهالذينآمنوامنكموعملواالصالحاتليستخلفنهمفيالارض... ». از سويديگربايد دانست كهقوانينيكه در چنينحكومتيتصويبمي شود به يقينكاملترينقوانين و نزديكترين آنها به حق خواهد بود؛ زيرا علت نقص همه قوانينبشري عدم احاطه كامل قانون نويسان بر زوايايوجودي انسان است كهايننقيصه در حكومتمهدي برطرف خواهد شد؛
رفاه با برپاييحكومت عدل مهدوي، دست ظالمين از چپاول در بندان و مستضعفان كوتاه خواهد شد و بالاتر اينكه انسان هايضعيف نگاه داشته شده، حاكمانزمين خواهند شد. در اينحكومت به دليل گسترش عدالت همه جانبه ومساواتفراگيرامكان استفاده همگان از نعمت هايخدادادي فراهم خواهد بود؛ رفاه عمومي چندان برقرار مي شود كهپيداكردنفقيربراي دادن صدقه و احسان و زكات به يكمشكل بدل خواهد شدوطبق وعده الهيتقواي مردمان باعث مي شود كهبركات و گنج هاي- معادن- زمين در اختيار انسان ها قرار بگيرد و هيچ خرابه اينماند.مگراينكه آباد شود و بدينترتيب عنصر سوم جامعه ايده آل فراهم خواهد گرديد. امنيت وعده تخلف ناپذيرالهيدرقرانمجيد بر آن است كه در دوران حكومت صالحان، امنيت مطلوب در جهان حاكم خواهد بود؛ امنيتيكهزمينه رشد و ارتقاء فطرت انسان ها در آن فراهم خواهد بود و شرايط لازم برايرسيدن انسان به هدف خلقت(عبادت) فراهم خواهد بود به گونه ايكه انسان ها بدون هيچ دغدغه اي به عبادت خداييگانهمي پردازند و دست شياطينيكه انسانها را به شركواميدارندكوتاه خواهد بود :« وليبدلنهم من بعد خوفهمامناًيعبدوننيلايشركونبي؛ ترس ايشان را به آرامش بدل ميكنيم تا مرا عبادت كنند و هيچپيرايهمشركانهايبرمن نبندند » رشد علميوتكنيكي در مجامع رواييشيعه سخن از آن است كه با ظهور مهدي، خداوند دست رحمت بر سر مردمان كشد و عقل آدميان چند برابر گردد(اصول كافي، ج۱، ص۱۰) و نيز آمده است كهكل علم بشر تا زمان ظهور به اندازه دو قسمت از بيست و هفت قسمت است و بقيه علم درزمانحاكميت او بدست بشر خواهد افتاد. همينگشايش ها و توسعه علمي است كه مقدمات استفاده بيشتر از منابع زمين را برايآدميان فراهم ميكند؛ امريكهدرمتونروايي از آن به« خارج كردنبركاتزمينبرايامام»تعبير شده است.
تعالي اخلاق ومعنويت قرآن مجيد دو مورد را به عنوان هدف از ارسال پيامبران مطرح كرده است: يكيرهنمايي انسان ها به توحيد و عبوديتخداييگانه و نجات از عبادت غيرخدا و ديگري بسط عدالت و قسط در جامعه.به نظر مي رسد اين دو هدف در طول هم معنا بيابند؛ به اين نحو كهاجراي قسط و عدل، زمينه و مقدمه گرايش انسان ها به توحيد است. در جامعه ايكه افراد آن تحت ستم ستمكاران هستند سخن از عبوديت حق و تعالياخلاقي چندان كارا نخواهد بود. هر پيامبري در تلاش بود كه با اجراي عدالت و قسط، زمينهپذيرش دعوت توحيديخويش را فراهم سازد. از آن جا كهدرزمانحكومت عدل واپسين، عدالت حقيقي در جهان گسترده خواهد شد، بنابراينزمينه مورد نيازبراي بسط امور معنوي و اخلاقي و عبادي فراهم خواهد گشت و دعوت به امور خير و مسائل اخلاقيمشتري دار خواهد گشت و سرخوردگي و يأس انسان ها از اخلاق و معنويت و شيفتگي آنان به لذات صرف مادي بدون لذاتمعنوي مرتفع خواهد گرديد و فرارويتاريخ، جامعه اي پر از معنويت و اخلاق محور خواهد بود. آزادي بزرگ ترين اسارت بشر، اسارت معنوي است چندان كه اسارت به دست آدميان ستمگر و دشمنان غاصب در رتبه بعد از آن است. با ظهور و بسط انقلاب عظيممهدي در عالم هر دو اسارت جاي خود را به آزادي خواهد داد؛ به گونه ايكه تسلط شياطين ـ چه شياطينانسي و چه جني ـ بر آدميانكم خواهد شد. آزادي اول كهازآنبه«آزاديمعنوي»تعبير شده است، بيانديگري است از قوت اراده انسان درمقابلتمايلاتنفسانييا همان تقوا. آزاديدوم كهموضوعيسياسي ـ اجتماعيتلقيمي شود، در حكومت معصوم و اجرايقوانين قرآن ـ كهبزرگترين قانون آزادي انسان است امريتضمين شده خواهد بود.
براىشب نیمه شعبان چند عمل وارد شده است: 1- غسل، كهباعث تخفیف گناهان مىشود. 2- احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است كه هر كس این شب را احیا دارد؛ نمیرد دل او در روزىكهدلها بمیرند. 3- زیارت امام حسین علیه السلام است كه افضل اعمال این شب 4- خواندن دعایی كه شیخ و سیّد نقل كردهاند و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُهعَلَیْهِاست: اَللّهُمَّبِحَقِّلَیْلَتِنا (هذِهِ) وَمَوْلُودِهاخدایا به حق این شبىكه ما در آنیم و به حق آن كسكه در آن به دنیا آمده وَحُجَّتِكَوَمَوْعُودِهَاالَّتىقَرَنْتَاِلىفَضْلِهافَضْلاًفَتَمَّتْكَلِمَتُكَوحجتت و موعود آن كه همراه كردى به فضیلت این شب فضیلت دیگرى و بدین سبب تمام شد كلمه تو صِدْقاًوَعَدْلاً لا مُبَدِّلَلِكَلِماتِكَوَلامُعَقِّبَلاِیاتِكَنُورُكَالْمُتَاَلِّقُبهراستى و عدالت تغییر دهندهاىبراىكلمات تو نیست و پس زنندهاىبراى آیات تو نیست آن نور درخشانت وَضِیاَّؤُكَالْمُشْرِقُوَالْعَلَمُالنُّورُفىطَخْیاَّءِالدَّیْجُورِالْغائِبُوآن روشنىفروزانت و آن نشانه نورانى در شب تاریكظلمانى آن پنهان الْمَسْتُورُجَلَّمَوْلِدُهُوَكَرُمَمَحْتِدُهُوَالْمَلاَّئِكَةُشُهَّدُهُوَاللّهُناصِرُهُغایباز انظار كهولادتش بزرگ و كریم الاصل بود و فرشتگان گواهان اویند و خدا یاور وَمُؤَیِّدُهُاِذاآنَمیعادُهُوَالْمَلاَّئِكَةُاَمْدادُهُسَیْفُاللّهِالَّذى لا یَنْبوُوكمككار او است در آن هنگام كهوعدهاش برسد و فرشتگان مددكارش باشند آن شمشیر برنده خدا كهكُند نشود وَنُورُهُالَّذى لا یَخْبوُوَذوُالْحِلْمِالَّذى لا یَصْبوُامَدارُالَّدهْرِو نور او كه خاموش نگردد و بردبارىكهكاربى رویه انجام ندهد چرخ روزگار به خاطر او گردش كند وَنَوامیسُالْعَصْرِ و َوُلاةُالاْمْرِوَالْمُنَزَّلُعَلَیْهِمْ ما یَتَنَزَّلُفىلَیْلَةِو او و پدران معصومشنوامیس هر عصر و والیان امر خدایند در شب قدر آنچه نازل شود بر ایشان نازل گردد الْقَدْرِوَاَصْحابُالْحَشْرِوَالنَّشْرِتَراجِمَةُوَحْیِهِوَوُلاةُاَمْرِهِوَنَهْیِهِ و آنهایندصاحبان حشر و نشر و مفسرانوحى خدا و سرپرستان امر و نهى او
بجا آورده شود نمازهاى این شب، از جمله نمازی كه روایت كردهابویحیىصَنْعانى از حضرت باقر و صادق عَلیهِماالسَّلام و هم روایت كردهاند از آن دو بزرگوار سى نفر از كسانىكه مورد وثوق و اعتماد است به ایشان كه آن دو بزرگوار فرمودند كههرگاه شب نیمه شعبان شد پس بجا آور چهار ركعت نماز، بخوان در هر ركعت حمد و قُلْهُوَاللّهُاَحَدٌ صد مرتبه پس چون فارغ شدی بگو : اَللّهُمَّاِنّىاِلَیْكَفَقیرٌوَمِنْخدایا من به درگاهت نیازمندم و از عَذاِبكَخائِفٌمُسْتَجیرٌاَللّهُمَّ لا تُبَدِّلْاِسْمىوَلاتُغَیِّرْجِسْمىعذاب و شكنجهات ترسان و پناه خواهم خدایا نامم را (از زمره موحدان) عوض مكن و جسمم را دگرگون مكن وَلاتَجْهَدْبَلاَّئىوَلاتُشْمِتْبىاَعْداَّئىاَعُوذُبِعَفْوِكَمِنْعِقابِكَوآزمایشم را سخت مكن و دشمن شادم مفرما پناه مىبرم به عفوت از كیفرت وَاَعُوذُبِرَحْمَتِكَمِنْعَذابِكَوَاَعُوذُبِرِضاكَمِنْسَخَطِكَوَاَعُوذُبِكَو پناه مىبرم به رحمتت از عذابت و پناه مىبرم به خشنودیت از خشمت و پناه مى برم مِنْكَجَلَّثَناَّؤُكَاَنْتَكَمااَثْنَیْتَعَلىنَفْسِكَوَفَوْقَ ما یَقُولُالْقآئِلُونَ.به خودت از خودت مدح تو والا است و تو چنانىكه خود ثناى خود كردهاى و بالاتر از آنىكه مردم گویند. اَللّهُمَّفَصَلِّعَلىخاتِمِهْموَقآئِمِهِمُالْمَسْتُورِعَنْعَوالِمِهِمْخدایا پس درود فرست بر خاتم ایشان و قائمشانكه در پس پرده است از عوالم آنها اَللّهُمَّوَاَدْرِكَبِنااءَیّامَهُوَظُهُورَهُوَقِیامَهُوَاجْعَلْنامِنْاَنْصارِهِوَاقْرِنْثارَناخدایا ما را به روزگار او و زمان ظهور و قیامش برسان و از جمله یارانش قرارمان ده و خونخواهى ما را بِثارِهِوَاكْتُبْنافىاَعْوانِهِوَخُلَصاَّئِهِوَاَحْیِنافىدَوْلَتِهِناعِمینَبهخونخواهى او مقرون گردان و نام ما را در زمره یاران و مخصوصانش ثبت فرما و ما را در دولتششادكام وَبِصُحْبَتِهِغانِمینَوَبِحَقِّهِقآئِمینَوَمِنَالسُّوَّءِسالِمینَ یا اَرْحَمَالرّاحِمینَومتنعم و به همنشینیشبهرهمند و به گرفتن حقش پابرجا بدار و از بدیها بر كنارمانكناىمهربانترین مهربانان وَالْحَمْدُلِلّهِرَبِّالْعالَمینَوَصَلَواتُهُعَلىسَیِّدِنامُحَمَّدٍو ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است و درودهاى او بر آقاى ما محمد خاتَمِالنَّبِیّینَوَالْمُرْسَلینَوَعَلىاَهْلِبَیْتِهِالصّادِقینَوَعِتْرَتِهَخاتم پیمبران و مرسلین و بر خاندان راستگو و عترت حقگویش باد النّاطِقینَوَالْعَنْجَمیعَالظّالِمینَواحْكُمْبَیْنَناوَبَیْنَهُمْ یا اَحْكَمَالْحاكِمینَ . خاتم پیمبران و مرسلین و بر خاندان راستگو و عترت حقگویش باد النّاطِقینَوَالْعَنْجَمیعَالظّالِمینَواحْكُمْبَیْنَناوَبَیْنَهُمْ یا اَحْكَمَالْحاكِمینَ .و از رحمت خود دور ساز تمام ستمكاران را و میان ما و ایشان داورىكناىمحكمترینحكمكنندگان.
لحظههای انتظار بیقرارتؤام و در دل تنگم گِلههاست آه! بیتاب شدن عادت کم حوصلههاست مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست بیتو هر لحظه مرا، بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گُسلزلزلههاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟ دیدنت آرزوی روز و شب چلچلههاست باز میپرسم از آن مسئلة دوری و عشق و ظهور تو جواب همةمسألههاست فاضل نظری
تهیه شده در مدیریت فرهنگی دانشجویی مرکز آموزش الکترونیکی