230 likes | 426 Views
راز غیبت. تهیه کننده: حسین یعقوبی دانشجو ي رشته تربيت بدني گروه 19. استاد مربوطه: آقای دکتر مجتبوی.
E N D
راز غیبت تهیه کننده: حسین یعقوبی دانشجو ي رشته تربيت بدني گروه 19 استاد مربوطه: آقای دکتر مجتبوی
در مورد تاريخ تولّد امام مهدى (عج)قولاوّل ـ اين قول كه معروف ترين و مستندترين قول است، تاريخ تولّد آن حضرت رانيمه ى شعبان سال 255 هـ. ق مى داند. ثقة الإسلام كلينى مى نويسد: امام مهدى(عليه السلام)در نيمه ى شعبان سال دويست و پنجاه و پنج هجرىقمرى متولد شده است. علامه ى مجلسى در بحارالأنوار نيز همين تاريخ راذكر مى كند.از شهيد اوّل (ره) نيز نقل شده است كه: اماممهدى(عج) در سامرا، جمعه شب، هنگام در پانزدهم شعبان 255 هـ. ق به دنياآمد.ابن خلكان، يكى از علماى اهل سنّت نيز همين تاريخ را تاريخ ولادتامام مهدى(عج)مى داند.قول دوم ـ در برخى از مآخذ، تاريخ تولّد حضرتمهدى (عج) سال 256 هجرى ضبط شده است. كتاب كمال الدين، شيخ صدوق الغيبة،شيخ طوسى، از جمله ى اين منابع است.همان گونهاز شهيد اوّل نقل شد، مكان ولادت آن حضرت، شهر سامراء استكه در نزديكى شهر بغداد قرار دارد. اين شهر، بعد از شهادت امام رضا(ع) در دوره ى حكومت معتصم عباسى بناگرديد.
نسب امام زمان) عج(محدثين شيعه و سنّي، روايات متعددي از پيامبر نقل كردهاند كه حضرت مهدي (عج) از اولاد امام حسين)ع) است از جمله: شيخ صدوق به روايت عبدالرحمان بن سَمره ازپيامبر(ص) در يك حديث طولاني كه صفات امام علي (ع) و حسنين ـ عليهم السلام ـرا بيان داشته نقل كرده است كه: حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ دوامام و سيد اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسين ـ عليه السلام ـ امام اينامت است. كه نهم آن قائم امت بوده و زمين را از قسط و عدل پرميكند.هم چنين شيخ صدوق سي و هشت حديث را با سندهاي مختلف در اينمورد بيان كرده است.و باز شيخ صدوق از امام حسين(ع) پنج حديث نقلنموده كه آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من ميباشد كه از آن جملهميتوان به روايتي اشاره كردكه عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق (ع) و او از پدر بزرگوارش امام باقر(ع) و وي از امام سجاد (ع) نقل كرده كه امامحسين فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتي از حضرت يوسف و موسي بنعمران را به همراه دارد. او قائم اهلبيت ما است و او صاحب غيبتاست.
زنده بودن امام زمان(عج) مُعَمَّرين(و مُعَمَّرُون)، جمع «مُعَمَّر» است، بر وزنِ «مکرّر» يعني: درازْ زي، انسانِ دراز عمر، «دراز زندگاني»، کسي که عمر دراز کرده است. اين کلمه، در کتابهاي تاريخ و سيره و اَنساب، اصطلاح شده است. و اين به دليل داشتنِ مصاديق بسيار است.در مآخذ تاريخي و منابع معتبر نقل واستناد، کسانِ بسياري معرفي گشته اند، که عمرهايي بس طولاني داشته اند، و روزگاراني دراز زيسته اند، و بهارها و پاييزهايي بسيار ديده اند. اينگونه کسان با عنوان «مُعَمَّرين» مشهور گشته اند.مورخان و پژوهشهايي که در صدد جمع آوري تواريخ و اخبار و احوال مردمان بوده اند، واز سرگذشت انسانهاي پيشين- و بويژه از قبايل وانساب، در محيط عربي- آگاهي هاي فراوان گرد آورده اند، نمونه هايي بسيار از مُعَمَّرين و درازْ زيان برشمرده اند. مورخان اين کسان را بخوبي شناسانده اند، و نام و نشان، نسب و قبيله، سالهاي عمر، مکان زيست، شماره فرزندان، سفرها، برخوردها وملاقاتهاي آنان، همه را ضبط کرده اند، و حتي کلمات و سخنان و وصايايي از ايشان نقل کرده اند
خالي نماندن زمين از حجت حضرت علي عليه السلام فرمود: "لا تخلواالارض من قائم بحجة الله" هيچگاه زمين از كسي كه قائم به امر الهي باشد خالي نخواهد ماند.امام صادق عليه السلام مي فرمايد: "اگر در دنيا دو نفر وجود داشته باشند، يكي از آنها امام و حجت خدا است." باز مي فرمايد: "آخرين كسي كه از اين دنيا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است و بايد او آخرين نفر باشد كه از دنيا مي رود، براي اين كه كسي بدون حجت و رهبر نماند تا با خداي احتجاج كرده، شكايت نمايد كه تكليف خود را در دنيا نمي دانسته است." حضرت علي عليه السلام فرمود: "بدانيد زمين از حجت خدا خالي نمي ماند، ولي خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از ديدار او كور خواهد ساخت
امام مهدی(عج) چرا غایب است و علّت و جهتش چیست؟ پاسخ این مسئله بسیار مشكل است زیرا كه مسئلهای عقلی نیست تا با براهین عقلی پاسخ داده شود و نیز عرفی هم نیست تا عرف و عقلا آن را درك كنند، بلكه این موضوع تعبّدی است و باید پاسخ آن از منابع وحی؛ رسول خدا و اهل بیت طاهرینش(علیهم السلام) اخذ شود. وقتی كه به اخبار آل محمد(ص) مراجعه میكنیم میبینیم كه اختلاف نظر بسیار در اینباره وجود دارد. حال شماری از روایتها را بررسی میكنیم تا ببینیم كدام دیدگاه مناسب است تا بدان روی آورد.
خوف و ترس شماری از اخبار دلالت دارد كه خوف و ترس باعث غیبت مهدی(عج) است كه از این جمله است: حضرت امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: آن شخص [امام مهدی(عج)]باید غایب شود. شخصی سؤال كرد برای چه یا رسولالله؟ فرمود: خوف قتل وی در میان است. منصور دوانیقی ـ خلیفة عباسی ـ حضرت صادق(علیه السلام) را چندین مرتبه آزار داد، ولی روزی آن حضرت را احضار كرد و بعد از آنكه صحبتهایشان تمام شد گفت: یا اباعبدالله، یك سؤال از تو میپرسم، راستش را به من بگو. امام صادق(علیه السلام) فرمود: من به هیچ كس دروغ نگفته و نمیگویم چه رسد به تو. پرسید آیا مهدی موعود تو هستی؟ فرمودند: نه. سؤال كرد: پس كیست؟ جواب داد: ششمین از فرزندان من خواهد بود. باز پرسید: آیا در زمان من میآید؟ گفت: نه. دوباره سؤال كرد: آیا در زمان فرزند من خواهد آمد؟ فرمود: نه. سپس حضرت را آزاد كرد.
همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل كوفه را در حملههایی كه در كربلا به آنها داشت نمیكشت با اینكه میتوانست آنان را بكشد و بعضی دیگر را میكشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كسانی كه نمیكشم از اهل ایمان میبینم از این حدیث آشكار میشود كه حاكمان میترسیدند مبادا امام معاصرشان حضرت مهدی(عج) باشد لذا هر خلیفه و پادشاه در كمین بود تا او را بكشد. بنابراین بر امام مهدی(عج) لازم و واجب بود كه به خاطر وجوب حفظ نفس، آن هم نفس شریفی كه جهان به وجودش بستگی دارد، غایب باشد.
2. فرار از بیعت از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است كه امام مهدی(عج) برای اینكه مشغولالذمه كسی نباشد و كسی با او بیعت نكند تا در نتیجه وامدار كسی نباشد، از نظرها پنهان شده است. حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب این امر ـ حضرت مهدی(عج) ـ ولادتش از این خلق روی زمین پنهان است تا اینكه وقتی كه ظهور میكند هیچ كس بیعت و پیمانی در گردن وی نداشته باشد. خدای تعالی در یك شب فرج حضرت مهدی(عج) را عملی میكند.(1) روایات زیاد دیگری نیز به این معنا نقل شده است كه حضرت مهدی(عج) خود میفرماید: پدران من هركدام به گونهای بیعت اصحاب و حتی افراد سركش زمان خود را بر گردن داشتند ولی من خروج و ظهور میكنم در حالی كه بیعت هیچكس از سركشان و طاغوتها بر گردنم نیست.
3-تطابق با سایر پیامبران سدیر گوید: حضرت امام صادق(ع) فرمود: قائم ما غیبتی دارد كه مدتش طولانی است. گفتم: یابن رسولالله این غیبت طولانی برای چیست؟ فرمود: همانا خدای عزّوجلّ ابا دارد از اینكه سنّتهای پیغمبران(علیهم السلام) در غیبتهایشان را در مورد امام قائم جاری نكند و برای امام(عج) چارهای نیست جز اینكه دورة غیبتهایشان را سپری كند. خدای عزّوجلّ میفرماید: «البته شما قطعاً سنتهای پیشینیان را خواهید گذراند»(2). (3).
4. اتمام نقمت بر كافران وجود امام(ع) برای كافران نقمت است و وقتی كه ظهور میكند تمامی كافران را میكشد و نابود میكند مگر كسانی كه ایمان بیاورند. هنگامی كه امام(عج) ظهور میكند باید در اصلاب كفّار، مؤمنی نباشد چنانكه شیوة ائمة اطهار(ع) چنین بود، زیرا ایشان گویا میدیدند كه مؤمنی در اصلاب كافران وجود دارد. روایت شده است: همانا حضرت حسین(علیه السلام) بعضی از اهل كوفه را در حملههایی كه در كربلا به آنها داشت نمیكشت با اینكه میتوانست آنان را بكشد و بعضی دیگر را میكشت. دربارة این قضیه از آن حضرت سؤال شد. پاسخ داد: «در صلب آن كسانی كه نمیكشم از اهل ایمان میبینم».(4) ائمة طاهرین(ع) برای حفظ مؤمنان و ذریّة آنان خانهنشین شدند و در میدان جنگ كسی را كه مؤمنی در صلبش بود نمیكشتند كه همین خود یكی از حكمتها و فلسفههای غیبت حضرت مهدی(عج) است. اگر آن حضرت ظهور كند برای كافران نقمت است، باید تمامی آنان را بكشد و زمین را از لوث وجودشان پاك گرداند. لذا در غیبت باقی است تا مؤمنان از اصلاب كفّار خارج شده و دیگر مؤمنی در صلب هیچ كافری نباشد.
5. امتحان و آزمایش مردم از فلسفة غیبت آن حضرت امتحان مردم است تا مردم آزمایش شوند و مؤمنان بر دین مقدس اسلام و عقاید حقّهاش باقی بمانند و منافقان و مخالفان واضح و آشكار گردند. زراره میگوید، شنیدم حضرت صادق(علیه السلام) میفرمود: «حضرت مهدی(عج) پیش از قیام و ظهورش غیبتی دارد. عرض كردم: برای چه؟ فرمود، میترسد و به شكم و گردن خود اشاره كرد. (یعنی دشمنان او را میكشند یا شكمش را میشكافند یا گردنش را میزنند) سپس فرمود: وی همان كسی است كه مورد انتظار مردم است كه عدهای در ولادتش شك دارند. برخی میگویند: وقتی كه پدرش از دنیا رفت، او هم مرد و پدرش ابتر بود (یعنی فرزندی نداشت). بعضی دیگر میگویند دو سال پیش از وفات پدرش متولّد شد. غیبت وی به این علت است كه خدای عزّوجلّ دوست دارد كه خلق عالم را امتحان و آزمایش كند و در این هنگام اهل باطل میخواهند مردم را گمراه كنند در دلهای مردم شكّ و تردید میكنند».(5)
6. رشد عقلها از حكمتهای غیبت امام مهدی(عج) این است كه مسلمانان در باورها، اندیشهها و فقه اسلام، خودكفا میشوند و قدرت علمی اسلام را پیشرفت میدهند و با بهرهگیری از روشها و فرمایشهای بزرگان اهل بیت(علیهم السلام) قدرت و نیروی علمی اسلام را بالا میبرند تا اینكه اسلام برای همیشه آمادة پذیرش انسانهای كامل خواهد شد. حضرت امام سجاد(علیه السلام) به ابوخالد كابلی فرمود: «ای اباخالد مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) كه قائل به امامت آن بزرگوار هستند و انتظار ظهورش را میكشند، بر مردم همة زمانها برتری دارند، زیرا خدای تعالی به ایشان به اندازهای عقل، فهم و شناخت داده است كه غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزلة مشاهده و عیان است و خدا ایشان را همانند كسانی قرار داده است كه در ركاب پیغمبر خدا(ص) با شمشیر جهاد میكردند (و اینان مقامشان مانند مجاهدان بدر و احد است)
ایشانند كه حقیقتاً خالص از هر شكّ و شبهه هستند و اینها شیعیان راستین ما و مبلغّان دین و دعوت كنندگان دین خدا هستند؛ هم در پنهانی و هم آشكارا».(6) حضرت امام صادق(ع) فرمودند: صاحب این امر ـ حضرت مهدی(عج) ـ ولادتش از این خلق روی زمین پنهان است تا اینكه وقتی كه ظهور میكند هیچ كس بیعت و پیمانی در گردن وی نداشته باشد. خدای تعالی در یك شب فرج حضرت مهدی(عج) را عملی میكند
7. افشای اسرار توسط شیعیان افشاگری شیعیان از جمله چیزهایی است كه دلیل غیبت شمرده شده است، زیرا اینها نمیتوانستند از نقل اسراری كه ائمة طاهرین(علیهم السلام) برایشان بیان میكردند و یا معجزات محرمانهای كه انجام میدادند، خودداری كنند. بلكه افشا میكردند و باعث زحمت و گرفتاری امامان(علیهم السلام) میشدند و گاهی به قتل و شهادت آن بزرگواران منجر میشد. بزنطی از حضرت ثامن الحجج، علی بن موسیالرضا(علیه السلام) نقل میكند: اگر عالمان (امامان و پیشوایان بر حق) كسانی را مییافتند كه با آنها سخن گویند و آنان نیز اسرار و مطالب محرمانة ایشان را كتمان كنند، البته حدیثها میگفتند و حكمت و علمهای تازه را برای شما پخش میكردند و لیكن شما مبتلا و گرفتار افشاگری شدید هستید و هر چه دیدید یا شنیدید پخش میكنید و شما مردمی هستید كه ما را در قلب خود دوست دارید و محبّت قلبی شما ثابت است ولی كار شما با دلهایتان مخالفت دارد.(7) از این حدیث به دست میآید افشاگری شیعه یكی از دلیلهای غیبت است. چه بسا این دلیل از مصداقهای دلیل اوّل ـ خوف قتل و تقیه ـ باشد.
8- غیبت از اسرار تمامی این دلیلها، علت، سبب و فلسفة غیبت آن حضرت هستند و علاوه بر اینها حكمتهای زیادی دارد كه از تیررس فكر ما دور است و نمیتوانیم آنها را درك كنیم و ائمة اطهار(علیهم السلام) هم برای ما بیان نكردهاند، زیرا ما ظرفیّت آن را نداشتهایم كه آنها را بفهمیم. همین بی ظرفیتی باعث انحراف یا ارتداد میشود. لذا مصلحت نبود كه امامان آنها را بیان كنند. عبدالله بن فضل هاشمی گوید: شنیدم حضرت امام صادق(ع) میفرمود: «صاحب امر غیبتی دارد كه ناچار باید واقع شود. در آن غیبت هر كسی كه بر باطل است به شك میافتد عرض كردم: فدای شما گردم، برای چه باید آن حضرت غایب شود؟ فرمود: ما از طرف خدا مأذون نیستیم آن را برای شما بیان كنیم. عرض كردم: وجه حكمت غیبت آن حضرت چیست؟ فرمود: وجه حكمتش همان وجه حكمت غیبت حجّتهای خدای تعالی است (چنانكه خضر، یوسف، یونس و دیگران مدّتی از زمان خود را در غیبت به سر بردند) حكمت غیبت حضرت مهدی(ع) بیان نمیشود مگر بعد از آنكه آن بزرگوار ظهور كند، هم چنانكه حكمت كارهایی كه حضرت خضر پیغمبر انجام داد مانند شكستن كشتی، روی آب دریا و كشتن یك پسربچة بیگناه و ساختن دیوار برای حضرت موسی(ع) آشكار نشد مگر پس از آنكه بنا شد از هم جدا شوند.(8)
پینوشتها: 1. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 96، ح 15. 2. سورة انشقاق (84)، آیات 19 و 84. 3. بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 3. 4. علامه عسكری، سید مرتضی، معانی السبطین، ج 52، ج 2، ح 17. 5. بحارالانوار، ج 51، ص 95، ح 10. 6. همان، ج 52، ص 122، ح 4. 7. همان، ص 110. 8. همان، ص 91، ح