1.1k likes | 1.31k Views
فصل 7. Towards Customer Orientation And Flexible Manufacturing به سوی مشتری مداری و تولید انعطاف پذبر استاد ارجمند: جناب آقاي دكتر نیکبخت ارائه دهنده: جواد مسعودي. فرم های مکانیکی.
E N D
فصل 7 Towards Customer Orientation And Flexible Manufacturing به سوی مشتری مداری و تولید انعطاف پذبر استادارجمند: جناب آقاي دكتر نیکبخت ارائه دهنده: جواد مسعودي
فرم های مکانیکی • با انقلاب صنعتی در غرب، فرم های مکانیکی سازمانها شروع به ظهور نمودند و سپس شکلی فراگیر، غالب و آرمان گرایی از سرمایه گذاری کسب و کار شد.
نقطه شروع : مواجهه با ژاپنی ها در دهه 1980 ، اکثر شرکت های آمریکایی ، تحت فشار رقابت ژاپنی ها با بحران کسب و کار مواجه شدند
شرکت کاترپیلارCaterpillar که دارای یک کارخانه در Decatur، ایلینوی است ، و تجهیزات متحرک زمینی از قبیل موتور گریدر، تراکتور چرخ و خراشنده ها و کامیون های بزرگ تولید میکند ، یکی از آنها بود.
میزان بحران بحران روبرو شده توسط کاترپیلار با زیانی بالغ بر تقریبا 1 میلیارد دلار، که منجر به بسته شدن شش کارخانه ، اخراج 44 درصد از کارگران موقت و 26 درصد از کارگران حقوق بگیر شد.
پاسخ به بحران ابتدا: تجدید نظر انجام کارها معرفی کارخانه جدید شناسایی تولیدات به عنوان محصولات اصلی و غیر اصلی outsourcing
پاسخ به بحران سپس هنگامی که طراحی مجدد کارخانه صورت گرفت، چهار مرحله مهم در نظر گرفته شدترکیب ،ساده سازی، اتوماسیون و یکپارچه سازی.
پس از دوره مکانیکی'post-mechanistic' در طول دو دهه گذشته یا بیشتر، آشکار است، همانطور که در مورد کاترپیلار ذکر شد ، صورت مکانیکی شروع به تبدیل شدن به یکی دیگر از تنظیمات که ما از این پس "پس از دوره مکانیکی" 'post-mechanistic' می گوییم ، کرده است .
نظری دیگر گورو آمریکایی مدیریت پیتر دراکر (2000:3 ) این شکل جدید از سازمان را ،"پس از دوره جدید postmodern " می نامند ، و استدلال می کند که اصل وجودی آن مکانیکی نخواهد بود ، بلکه
نظری دیگر بلکه یک ترکیب مفهومی از مجموعه ای از اصول و شیوه های در حال ظهور از قبیل مدیریت کیفیت جامع TQM )( total quality management حسابداری جدید تولید ، سازمان های تعدیل کننده modular فرآیندهای تولید و رویکرد سیستمی در بر گیرنده فرآیندهای فیزیکی ساختن چیزها در فرآیندهای اقتصادی ایجاد کننده ارزش .
واژه ها ی دیگر جامعه شناسان مجموعه ای از واژه ها را برای توصیف این دوره انتقالی به کار گرفته اند: پس ازصنعتی شدن post-industrial، پس ازدوره فوردFordist، پس از دوره جدید postmodern ، پس از بوروکراسیpost-bureaucracy، جهانی شدنglobalization و مکدونالدیزاسیون McDonaldization ا
واژه ها ی دیگر آنها، البته، اصطلاح های دیگری برای همان چیز نیستند ، بلکه پدیده های نظری جایگزین، مد نظرقراردهنده جنبه های مختلف و سطوح گسترده تر اجتماعی-اقتصادی و تغییرات فن آوری هستند که برای یک چهارم یک قرن یا بیشتر اتفاق افتاده است .
POST-MECHANISTIC CHANGE- UNDERSTANDING THE COMPLEXITY AND TOTALITY تغییرات پس از دوره مکانیکی درک پیچیدگی و تمامیت
قبل از هر چیز دیگری، ما باید یکی از جنبه های مهم از تحول تاریخی از سیستم های تولید و فرم های سازمانی به یاد آوریم : آنها هرگز در یک خلاء سیاسی اجتماعی اتفاق نمی افتند. آنها محصول تحولات انجام گرفته در زمینه های گسترده تر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده، و چالش هایی هستند که آنها به سیستم های تولید پیروز و فرم های سازمانی، می افزایند.
به عنوان مثال، گذار از هنردستی به تولید انبوه در نتیجه یک مجموعه گسترده تر حوادث و حرکات سیاسی - اقتصادی مانند انقلاب صنعتی، استعمار و رشد ایدئولوژی های مدرن اجتماعی و دستگاههای سیاسی چون دموکراسی بوده است.
تحولات تاریخی سیستم های تولید و فرم های سازمانی، نتایج تحولات گسترده تر اجتماعی و سیاسی است.
ویژگی های تغییر postmodernist چند وجهی است: تکنولوژیکی، سازمانی، سیاسی و فرهنگی و نیز متناقض است. آنها ، چند لایه هستند به دلیل اینکه تغییرات هم" در آنجا"، تغییر شرایط جامعه جهانی، و هم " در اینجا " کار تغییر بر روی ما ، صورت میگیرد.
" در آنجا" در عرصه جهانی، همگرایی دولت های ملی به بازارهای جهانی وجود دارد : صرف نظر از اینکه آنها کوچک، بزرگ و یا شرکت هایی خیلی بزرگ باشند ، همه شرکت ها در بازارهای جهانی همگرا می شوند .
" در آنجا" مشتریان از تمام گوشه و کنار جهان به معنای واقعی کلمه فرصت خرید از هر کسی را در هر نقطه دیگراز جهان از طریق حالت های مختلف هماهنگی معاملات جهانی، از جمله مبتنی بر "فضای بازار” اینترنت را دارند .
"در اینجا"، در سطوح فردی، صرف نظر از اینکه ما آن را دوست داشته باشیم یا نه، ما به راه های جهانی انجام کارها جذب شده ایم : فعالیت های روز به روز ما در کار، مصرف، ارتباطات، تعامل اجتماعی و غیره تحت الشعاع انواع گسترده ای از محصولات و فن آوری جهانی هستند.
"در اینجا"، در سطح سازمانی، در مقابل آنچه حدود سی سال پیش یا بیشتر به آن اعتقاد داشتند ، رهبران سازمانی آغاز به در آغوش گرفتن انعطاف پذیری و تغییر به جای ثبات ، توانمند سازی به جای کنترل، کار تیمی به جای فردی، مهارت چندگانه به جای عدم مهارت، اعتماد به جای قدرت و فرمان و غیره کرده اند.
این یک تغییر همه جانبه است: تغییرات به طور همزمان در تمام سطوح ممکن از اقتصاد جهانی به دستگاه سازمانی به روانشناسی فردی در حال وقوع است ، ردیابی علت و معلول آن نسبتا سخت و دشوار است.
تغییر کنونی چند وجهی است. این فن آوری است ، زیرا آن به منزله یک تغییر چشمگیر در فن آوری هایی است که استفاده می کنیم و فن آوری هایی است که برای حکومت به ما استفاده می شود: تغییر از Fordism به پس ازدوره Fordism، از مکانیکی به دیجیتال، از خطوط مونتاژ دستی به کاربری کاملا اتوماتیک و رباتیک تولید، از نظارت نزدیک دستی به دوربین مدار بسته، از تلفن به ویدئو کنفرانس مبتنی بر وب، و غیره.
تغییر کنونی چند وجهی است. این تغییر سازمانی و مدیریتی است، چرا آن به منزله تغییر اساسی در راه درک و مدیریت سازمان های ما است: از بوروکراسی به پس از بوروکراسی، از تولید انبوه به تولید ناب؛از " فقط در این مورد" به "به موقع " from 'just-in-case' to 'just-in-time' ، از سهامداران به ذینفعان.
تغییر کنونی چند وجهی است. به دلیل آنکه توسط یک نظم جهانی جدید سیاسی مجذوب شده ، سیاسی است: از محافظه کاری اقتصادی به اقتصاد لیبرال در آغوش گیرنده اقتصاد جهانی" آزاد" ، از صادرات و واردات کالا به سرمایه گذاری مستقیم خارجی، از جنگ سرد به سرمایه داری جهانی، از دولت های ملی به اتحادیه های اقتصادی منطقه ای ( مانند اتحادیه اروپا ) و از سرمایه های خصوصی به شرکت های چند ملیتی.
توافق گسترده وجود دارد که چیزی برجسته به اقتصاد بین المللی و سیاست ، فرهنگ ملی و بین المللی، ایدئولوژی های مدیریتی ، فن آوری تولید، اشکال سازمان های صنعتی و سیستم های کنترل ، دارد اتفاق می افتد ، و نیز مقدار زیادی سردرگمی در مورد چگونگی توصیف این تغییرات وجود دارد.
برای سادگی، کتاب این تغییرات را در سه سطح سلسله مراتبی بررسی می کند : متن، مفاهیم و محتویات سازمانها پس از دوره مکانیکی اما نفوذ در یک جهت نیست .
به همین ترتیب،مقاصد شرکت ها، که اغلب با چشم انداز ، ماموریت، فلسفه و اهداف، شرکت آشکارمی شود، دو جهت رابط بین محتویات شرکت ها (تکنولوژی ها، فرآیندها، ساختارها، فرهنگ ها، منابع شایستگی، و غیره) و تقاضا های اعمال شده توسط متن های در حال تغییراست .
به این ترتیب، رابطه دیالکتیکی است، به این معنی که متن، مفاهیم و محتوای دیگران را تمامآ شکل و تغییر شکل دادن می دهند در حالی که به طور همزمان خود توسط دیگران تعییر شکل می یابند (از این رو، فلش دو طرفه در شکل 7.1).
CHANGING CONTEXT: FROM LOCAL TO GLOBAL تغییر در متن : از محلی به جهانی
جهانی شدن Globalization "جهانی شدن" اصطلاح عمومی است که برای توصیف انتقال انجام گرفته درزمینه بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد .
جهانی شدن Globalization در معنای بسیار کلی، جهانی شدن اشاره به روند یکپارچگی جهانی فعالیت های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سراسر مرزهای ملی می کند .
بازارهای جهانی همگرایی الگوی مصرف را نشان است. به عنوان مثال ، Ohmae (1985)، کالیفرنیایی شدن جامعه را ، با نوجوانان در سائوپولو ، بمبئی، میلان و لس آنجلس با گوش دادن به همان موسیقی، با استفاده از همان واکمن و پوشیدن جفت شلوار جین آبی مورد بحث قرارداده
این همگرایی مصرف با رشد مارک های جهانی مانند سونی، پاناسونیک، تویوتا، کداک، فوجیتسو، و غیره که با موفقیت نام خود را به عنوان نمادی از کیفیت و اعتبار جهانی ایجاد نموده اند ، تسهیل شده است .
شرکت های جهانی، تسلط بر بازارهای جهانی را از طریق نام های تجاری جهانی، چند ملیتی و یا در حال تبدیل شدن به چند ملیتی دارند . این بدان معناست که هویت ملی آنها در حال ناپدید شدن و یا تبدیل به کم اهمیت تر شدن است ، امور مالی ، عملیات تولید و توزیع آنها در سراسر مرزهای ملی متنوع شده است. بنابراین، تویوتا لزومآ "در ژاپن ساخته" نشده است.
سهام و اوراق قرضه چنین شرکت های چند ملیتی در بازارهای عمده بورس مبادلات در سراسر جهان معامله می شود ، مهارت های مدیریتی آنها از همه جا استخدام شده اند ، کارخانه های آنها در تعدادی از کشورها واقع شده ، و نیروی کار آنها چند ملیتی است ، و محصولات آنها در همه گوشه و کنار جهان قدردانی شده و طالب دارند .
برای مثال، بنابراین، سرمایه آمریکا می تواند در چین فعالیت کند، نیروی کار چینی و مدیریت کره ای به کارگیرد ، محصول الکترونیکی طراحی ژاپن را تولید ودر بازار اروپا به فروش رساند.
بهرحال ، جهانی شدن توسط سه روند تعریف شده مشخص است : ظهوربازارهای جهانی، شرکت های جهانی و نام های تجاری جهانی.
در معنای بسیار کلی، جهانی شدن اشاره به روند یکپارچگی جهانی فعالیت های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سراسر مرزهای ملی از طریق ظهور و رشد بازارهای جهانی، شرکت های جهانی و نام های تجاری جهانی است.
اطلاعات داده شده زیر یک مقدمه بسیار مختصری در خصوص مجموعه ای از تغییرات مربوط به جهانی شدن می باشد:
1- تحولات در فن آوری های اطلاعات، مخابرات و حمل و نقل فیزیکی و مسافرت . کاهش "فاصله" را از نظر دسترسی و هزینه های دسترسی ناچیز . اساس چنین رابطه بازار،که توسط فناوری اطلاعات و دستگاه های مخابراتی و شبکه ها ی جدید ،آسان و کم هزینه شده است ، به طوری که تولید، مصرف و توزیع می تواند در سراسر جهان هماهنگ می باشد. هماهنگی و کنترل، مجموعه ای از کارخانه ها که از لحاظ جغرافیایی پراکنده بوده، مراکز توزیع، و مراکز خدمات در سراسر جهان توسط دفترمرکزی یک شرکت،به صورت منع حضور جهانی، دیگر چالش برانگیز نیست .
2- پیروزی سرمایه داری جهانی و اقتصاد لیبرال. شرایط سیاسی جهانی درطول دو دهه گذشته و یا بیشتر برای جهانی شدن بسیار مساعد بود. از یک طرف، فروپاشی بلوک شوروی و پایان جنگ سرد، پیروزی سرمایه داری جهانی را رقم زد، از سوی دیگر، کشورهای توسعه یافته و هم چنین کشورهای در حال توسعه مبادرت به انجام دستور کار سیاست تجارت آزاد میان کشورها از طریق از بین بردن تدریجی تجارت های مختلف بین المللی و موانع سرمایه گذاری کردند .
3- دومین تقسیم بندی صنعتی اشاره دارد به طور همزمان به تقسیم جهانی کار و الگوی جدیدی از سازمان های صنعتی در غرب صنعتی تخصص یافته انعطاف پذیر است . نظریه پردازان به مانند Piore و Sabel (1984) استدلال کرده اند که یک بخش جدید بین المللی کار، که در آن برخی از صنایع تولیدی، که به شدت به کارگران غیر ماهر بر روی خطوط مونتاژ نیمه خودکار متکی هستند، به مناطق با دستمزد کم جهان سوم منتقل شده اند ، در حالی که فعالیت های با دانش بالا مانند D & R و طراحی در غرب باقی می ماند.
4.ظهور ژاپن به عنوان یک تهدید رقابتی به انحصار کسب و کار غربی، به ویژه در صنایع خودرو و الکترونیکی، دو بخش صنعتی که توسعه صنعتی رارهبری نمود ، اغلب به عنوان یک ضرورت رقابتی برای تعریف دوباره مدل های غربی از مدیریت سازمان های صنعتی ذکر شده است. در واقع، مدل ژاپنی، برای اولین بار در تاریخ، شروع به زیر سئوال بردن مدل های به خوبی پذیرفته شده تولید انبوه کسب و کار کنونی نمود .
توضیح شکست آمریکا در مقابل موفقیت ژاپن اول، موضوع کلان اقتصادی پایین نگهداشتن ارزش ین ژاپن در برابر دلار ایالات متحده است . استدلال این است که در مورد کاترپیلار و کوماتسو، دومی از 14 درصد مزیت قیمت ناخواسته ، به سادگی با توجه به ین کم ارزش گذاری شده لذت می برد .
توضیح شکست آمریکا در مقابل موفقیت ژاپن دوم، یک مسئله مربوط به رفتار تولید در کارخانه های آمریکایی است که منجر به یک ساختار هزینه نسبتا بالاتری در مقایسه با همتایان ژاپنی خود می باشد.
نیروهای پشت سر جهانی شدن عبارتند از: • تحولات در فن آوری های اطلاعات، مخابرات و حمل و نقل فیزیکی و مسافرت. • پیروزی سرمایه داری جهانی و اقتصاد لیبرال • دومین تقسیم بندی صنعتی. • ظهور ژاپن.