790 likes | 1.27k Views
ارزش علم و عالم اسلامی (1). امام علی علیه السلام نقل می کنند: روزی یکی از زنان مدینه خدمت حضرت زهرا علیها سلام رسید و عرض کرد: مادر پیری دارم که در مسائل نماز سوالاتی دارد مرا فرستاده است تا مسائل شرعی نماز را از شما بپرسم.
E N D
ارزش علم و عالم اسلامی (1) امام علی علیه السلام نقل می کنند: روزی یکی از زنان مدینه خدمت حضرت زهرا علیها سلام رسید و عرض کرد: مادر پیری دارم که در مسائل نماز سوالاتی دارد مرا فرستاده است تا مسائل شرعی نماز را از شما بپرسم. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند بپرس و انگاه زن مسائل فراوانی مطرح کرد و پاسخ خود را دریافت نمود. در ادامه پرسشها ان زن خجالت کشید و گفت: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و اله! بیش از این نباید شما را به زحمت بیندازم. حضرت به او فرمود: هاتی و سلی عما بدا لک، ارایت من اکتری یوما یصعد الی سطح بحمل ثقیل و کراه مات الف دینار، یثقل علیه؟ قالت لا. فقالت: اکتریت انا بکل مسئله باکثر من ملئ مابین الثری الی العرش لولوا ، فاحری ان لا یثقل علی. (باز هم بیا و انچه سوال داری بپرس: ایا اگر کسی را روزی اجیر نمایند که بار سنگینی را به بام ببرد و در مقابل صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین کاری برای او دشوار است؟ گفت خیر. حضرت ادامه دادند: من هر مسئله ای را که پاسخ می دهم، بیش از فاصله بین زمین و عرش گوهر و لولو پاداش می گیرم. پس سزاوارتر است که بر من سنگین نیاید. بحار، ج. 2، ص 3.
ارزش علم و عام اسلامی (2) • شخصی از مومنین مدینه روایتی را از حضرت زهرا علیها سلام درخواست نمود، حضرت به فضه فرمود: ان روایت را که بر کاغذ (یا پوست) نوشته شده است را بیاور. وی پس از جستجوی فراوان اطلاع داد که روایت مورد نظر گم شده است. حضرت زهرا سلام الله علیها ناراحت شدند و فرمودند: ویحک اطلبیها فانها تعدل عندی حسنا و حسینا. (وای برتو بگرد و پیدایش کن زیرا ارزش معنوی حدیث نزد من برابر با ارزش حسن و حسین است). بحار، ج.2، ص. 3. • نکات ظریف: 1. حضرت تمام روایات را می نوشتند؛ • 2. احادیث نوشته شده طوری نگهداری می شدند که زود متوجه می شدند روایت در جای خود قرار دارد یا نه (سیستم بایگانی). • 3. ایا در جهان علم می توان کسی را سراغ داشت که ارزش یک روایت را با ارزش فرزندانش، همانند امام حسن و امام حسین عیهما السلام، برابر بداند؟
مقدمه (1) • تمدنهای بشری- اعم از الهی و مادی- با شناخت موهبتها و ظرفیتهای موجود در طبیعت و انسان از یک سو، و استفاده از انها در مسیر برآوردن نیازهای مادی و معنوی انسان از سوی دیگر، بوجود می ایند. • میزان پایائی و پویائی انها نیز بسته به میزان درستی و دقت این شناخنها و ظرفیتها از طرفی و از سوی دیگر بسته به بکارگیری انها در مسیر تامین نیازهای واقعی است. • تمدنهائی که به دلیل ضعف در شناخت واقعیات نمی توانند نقش خود را برای رساندن بشر به سعادت حقیقی ایفا نمایند در حقیقت عاملی را برای سقوط و زوال خود در خود می پرورانند. • تمدنهای دینی به دلیل نگاه جامع به هستی و دستگاه شناختی پایا (متشکل از عقل، نقل و تجربه حسی) و تامین، تاکید و تضمین اموزشهای ارزشی و عملی و باورهای بنیادین دینی و ارائه راهکارهائی برای جهت گیریهای صحیح فعالیتها و نهادهای تمدنی، انسان را تا رسیدن به اوج کمال خود همراهی می کنند.
مقدمه (2) • انقلاب اسلامی به هدف احیای تمدن اسلامی بر پایه اموزه های ناب محمدی، که همان تفسیر اهل بیت عصمت و طهارت از اسلام است، در سال 57 پا به عرصه وجود گذارد و با تاسیس جمهوری اسلامی ایران زمینه را برای تمدن سازی فراهم نمود. • یکی از الزامات این کار بزرگ فراهم اوری زمینه های معرفتی و عملی از سوئی و برداشتن موانع از سر راه بسیار پر پیچ خم ان از سوئی دیگر بود. • بدون شک از شاخصترین اقدامات در این زمینه، حل مسائل و معضلات معرفتی و پاسخ دادن به شبهات فراوانی بود که در مقابل نظام صف ارائی می کرد. • به همبن روی حضرت امام قدس سره از اغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و جانشین بر حق ایشان حضرت ایت الله خامنه ای متع الله المسلمین بطول بقائه الشریف باره ها بر ضرورت ان با عباراتی گوناگون مانند انقلاب فرهنگی، اسلامی کردن دانشگاه ها، مبارزه با تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتو فرهنگی، و سبک زندگی اسلامی پرداخته اند. • یکی از موضوعات اصلی که در همه این فعالیتهای علمی نقشی اساسی، دقیق و منظقی دارد رابطه علم و دین، علم دینی و معرفت شناسی دینی است.
معرفتشناسي اسلاميوفلسفة علمطرح ضيافت انديشه اساتيد دانشگاه
تعاريف • معرفت • معرفتشناسي • فلسفه • علم • فلسفة علم
تعریف معرفت و معرفتشناسي • معرفت: مطلق آگاهی؛ • معرفتشناسي: علمي که به مطالعة معرفت ميپردازد و مسائلي از اين قبيل را بررسي ميکند: • آيا معرفت ممکن است؟ • انواع معرفت کدام است؟ • اعتبار معرفت به چيست؟ • راهها و منابع کسب معرفت چيست؟ • محدوده و قلمرو هر يک از راههاي معرفت چه مقدار است؟ • رابطة ميان انواع معرفت که از راهها و منابع مختلف به دست ميآيند چيست؟
اصطلاحات فلسفه • فلسفه = علم = دانش • هستيشناسي عقلي (متافيزيک) • فرضيات تجربي اثباتنشده • دانشهاي عقلي (شامل متافيزيک و فلسفههاي مضاف)
اصطلاحات «علم» • مطلق آگاهي انسان از يک حقيقت (علم حضوري، حصولي)؛ • شناخت حصولي مطابق باواقعيت (تصديق تجربي، عقلي، نقلي، شهودي/ حقيقي، اعتباري/ کلي، جزئي/ يقيني، ظني)؛ • مجموعة گزارههاي مربوط به يک موضوع (حقيقي يا اعتباري)؛ • علوم حقيقي که از واقعيات (عيني يا ذهني) حکايت ميکنند (مانند فلسفه، منطق، و فيزيک)؛ • مجموعة گزارههاي کلي مربوط به يک موضوع حقيقي؛ • مجموعة گزارههاي کليتجربيمربوط به يک موضوع (اصطلاح رايج= science). • تلاشبراي شناخت پديدهها و روابط آنها (با هر نتيجهاي اعم از صحيح يا غلط) • تلاش براي براي شناخت پديدهها و دادن دستورالعملهايي بر اساس دستاوردهاي تجربي
اقسام علم • انواع علم: • حضوري (يافتن واقعيت بدون واسطه) • خود معلوم نزد ما حاضر است • حصولي (شناخت واقعيت با واسطة مفاهيم) • صورتي ذهني از معلوم نزد ما حاضر است
انواع علم حضوري انواع علم حضوري: علم به خود علم به حالات نفساني خود (مانند غم، شادي و شک) علم به افعال نفساني خود (مانند اراده کردن و فکر کردن) علم به علوم حصولي خود (صورتهايي که نزد ما حاضرند) علم علت هستيبخش به معلول خود علم معلول به علت هستيبخش خود
فلسفة علم بررسي مسائل معرفتشناختي علوم طبيعي تجربي با روش عقلي مسائلي چون: روش تجربي چه مولفهها و شرايطي دارد؟ آيا روش تجربي قابل اعتماد است؛ به چه معنا؟ درصد اعتبار روش تجربي و نتايج آن چه مقدار است؟ قلمرو و محدوديتهاي روش تجربي چيست؟ آيا روش تجربي واقعيات را نشان ميدهد؟
تئوريهاي علم تجربي «علم» کشف قوانين حاکم بر واقعيات عيني محسوس است؛ «علم» تلاشي تجربي و روشمند است براي کشف قوانين حاکم بر واقعيات عيني (که از فرضيه شروع ميشود و با جمعآوري شواهد سعي ميشود فرضيه تأييد يا اثبات شود و به تئوري تبديل شود. اين تلاش و روند فعاليتها علم ناميده ميشود، هرچند به کشف قوانين نيانجامد)؛ «علم» مجموعه فرضيههايي قابل ابطال تجربي است (چون تجربه قادر به اثبات يا حتي تأييد فرضيات نيست)؛ «علم» عبارت است از فرضياتي ذهني براي ايجاد رابطه ميان پديدههاي پراکنده محسوس (چون رابطة علّي ميان پديدهها وجود ندارد).
موضوع بحث از ميان مباحث گوناگون، موضوع بحث در اين چند جلسه: رابطة دانشهاي بشري با دين تأثير و تأثر آنها بر يکديگر تعامل و همکاري با يکديگر تعارض و تنش ميان آنها امکان و چگونگي علم ديني چرايي طرح اين مسأله راهحلهاي پيشنهادي بررسي راهحلها و انتخاب راهحل صحيح
اصطلاحات دين در لغت، به معناي حق کسي را به او رساندن، اطاعت کردن از کسي، پاداش دادن، و مجازات کردن (روز قيامت يومالدين است) اعتقاد به ماوراء طبيعت و برقراري نوعي ارتباط با آن اعتقاد به امر قدسي و مقدس شمردن برخي امور آيين و کيش؛ مجموعه اعتقادات و رفتارهاي ناشي از (يا متناسب با) اين اعتقادات: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» (کافرون، 6) محتواي قرآن و سنت، هرچند مستقيماً ارتباطي با هدايت نداشته باشد. باورها، ارزشها، و دستورالعملهايي كه جهت حركت انسان به سوي كمال نهايي (سعادت، قرب به خدا) را تعيين ميكند (با دليل عقلي ثابت شود يا تجربي يا نقلي).
تعريف دين دين: برنامة زندگي سعادتمندانه و منجر به رستگاري و کمال: (احکام عملي) اهداف و ارزشهاي زيربنايي برنامه: (ارزشهاي اخلاقي) حقايقي که زيربناي ارزشهايند: (عقايد)
انواع رابطه علم و دين انواع رابطة دين و علم: تعارض تعامل تباين تساوي
تاريخچة مسأله تعارض علم و دين در غرب زمينههاي فکري در تعاليم مسيحي نگاه کتاب مقدس و کليسا به علم (علم، ميوة ممنوعه) تعاليم غيرعقلاني کتاب مقدس (مانند تثليث، بخشش گناهان توسط کشيش، و توصيه به ظلمپذيري) برخوردها با مسألة تعارض علم و دين: نفي علم نفي دين تأويل علمي دين بر اساس يافتههاي جديد علمي (کاتوليکها) جداسازي قلمرو دين از علم، و اختصاص دين به رابطه شخصي با خدا (ايان باربور) تقسيم دين به گوهر و صدف، و محدودکردن حقيقت دين در نوعي احساسات (ليبراليسم ديني شلايرماخر) سمبليک و غيرواقعنما دانستن زبان دين (پاول تيليخ)
تاريخچة مسأله در جهان اسلام برخي متکلمان مسلمان: جداسازي قلمرو عقل از دين به دليل آنکه عقل از اثبات برخي ادعاهاي دين و نيز از درک برخي مصالح احکام عاجز است، و فقط ما را به دين ميرساند (عقل مفتاح دين)؛ نفي عقل به دليل: برخي روايات در مذمت رجوع به عقل در امور دين که نشانة عدم حجيت عقل در مسائل ديني است؛ برخي نظريات فلاسفه ملحد با آموزههاي اسلام در تضاد است؛ مساوي دانستن قلمرو عقل و دين و نتايج آنها برخي روشنفکران مسلمان: تفسير علمي از دين (مانند آيت الله طالقاني، دکتر يدالله سحابي، و مهندس بازرگان) سمبليک دانستن زبان دين (دکتر شريعتي) تفسير جامعهشناسانه و مارکسيستي از دين (دکتر شريعتي) تقسيم اجزاء دين به گوهر و صدف يا ذاتي و عرضي (دکتر سروش) دين در همة مسائل (عبادي، اعتقادي، عرفاني، ...) «حداقلي» است و علم آن را تکميل ميکند (سروش)
راهحل پستمدرن پستمدرنيسم: علم مبتني بر پيشفرضهاي غيرعقلي،غيرعلمي، و سنتي است دين= اعتقادات و ارزشهاي سنتي و غيرعقلاني هر ديني بهناچار پيشفرضهاي سنتي علم را براي مؤمنانش تأمين ميکند هم علم و هم دين، نسبي و غيرواقعنماست
اهميت و پيامدها قبول تعارض کلي يا حل آن به شکل غلط، موجب ميشود تا: با پيشرفت علم، دين عقبنشيني کند و در نهايت بازنشسته شود؛ يا دين دچار آسيبهاي جدي از ناحية تأويلهاي نابجا شود و يا علم از رشد شايسته باز بماند؛ علوم اجتماعي سکولار باعث حذف دين از روابط و مديريت اجتماعي و محروميت جامعه از رهنمودهاي دين در حل معضلات اجتماعي شود.
تعارضها در معرفت ديني
تعارض در معرفتهای دینی انواع تعارض درباره معرفت های دینی: تعارضهاي توهمي: توهم تعارض فرضيات اثباتنشده با معارف ديني توهم تعارض خرافات نسبتدادهشده به دين با يافتههاي علمي استفاده نابجا از روش تجربي براي ادعاهاي غيرتجربي نتيجهگيري غيرمنطقي از ادعاهاي علمي يا ديني تعارضهاي واقعي: تعارض بخشهایی از متون دینی با یکدیگر؛ تعارض معرفتهای دینی با دیگر معرفتهای بشری، مانند علوم تجربی و فلسفی.
راههاي معرفت دینی علم حضوری، عقل، تجربه و عقل عقل، نقل عقل حس و عقل (اعجاز)، نقل (اخبار پیامبران قبلی) تجربه، نقل عقل، نقل نقل
مراحل فهم متون ديني يک متن چگونه توليد ميشود و چگونه فهم ميشود؟ نويسنده مفهومي را که در ذهن دارد به رمزهاي زباني تبديل ميکند. خواننده متن سعي ميکند اين کدهاي زباني را رمزگشايي کند. در صورت برخورد با مشکل، به سراغ تفسير آنها با استفاده از قرائن داخل متن و يا شواهد بيرون متن ميرود. کشف لايههاي زيرين معنايي، مرحلة بعد در فهم متن است. در کشف رمز نمادهاي زباني ممکن است موانع و مشکلاتي پديد آيد و موجب بدفهمي و سوء تفاهم گردد.
مراحل معرفت نقلي ديني مراحل معرفت نقلي ديني بررسي دليل عقلي در يک مسأله بررسي آيات مربوط بررسي سند روايات مربوط بررسي دلالت روايات يا آيات مربوط بررسي لغوي، ادبي، زباني، و اصطلاحي بررسي قرينههاي لفظي و مقامي بررسي آيات و روايات مفسر يا معارض بررسي دلايل عقلي يا تجربي مؤيد يا معارض مراجعه به اصول عملي (در صورت نياز)
انواع معرفتهاي نقلي ديني یقینی روايت متواتر یقینی روايت همراه با قرائن يقيني از نظر سند ظنی خبر واحد متن (دلیل نقلی) نص یقینی از نظر دلالت ظنی ظاهر
انواع تعارض معرفتهاي ديني و برونديني
تحول در معرفت ديني
تحول در معرفت ديني انواع تحول: افزايش کمّي معرفتها پيدايش موضوعات و مسائل جديد و يافتن پاسخ آنها از منابع معرفت ديني، يافتن دلايل جديد براي اثبات عقايد ديني رشد کيفي و تعميق معرفتها کشف ابعاد جديد براي معرفتهاي قبلي مانند بعد سياسي براي نماز جمعه و حج فهم کاملتر با کشف برخي لايههاي معنايي باطني دلايل نقلي با توجه به معرفتهاي عقلي يا نقلي يا شهودي مانند پيشبيني روايات درباره فهم برخي صفات الهي [که در قرآن آمده] در آخرالزمان تغيير يک معرفت به معرفتي جايگزين
تحول در معرفت ديني تبديل يک معرفت به معرفتي ديگر اصول و ضروريات دين هرگز تغيير نميکنند و تغيير آنها به معناي پيدايش دين جديد است؛ بسياري از معرفتهاي ديگر نيز در طول تاريخ ثابت بودهاند؛ علت تغيير در برخي معرفتهاي ديني يکي از موارد ذيل است:
علت تحول در معرفت ديني ظني بودن معرفت قبلي و دستيابي به دليل عقلي يا نقلي قويتر بر معرفت جديد؛ تغيير نظر کارشناسي در علوم پيشنياز (مانند لغت، رجال، اصول فقه، و پيشنيازهاي علمي)؛ تغيير موضوع: به دليل تغيير شرايط (انتخابات در رژيم طاغوت و نظام اسلامي، شطرنج درصورت خروج از عنوان قمار، پوشيدن کت و شلوار با خروج از عنوان تشبه به کفار، پوشيدن لباس بلند با خروج از عنوان تشبه به اشراف متکبر)؛ با توجه به معرفتهاي عقلي و نقلي جديد (کشف مضرات دخانيات و فلسدار بودن ماهي ازونبرون)؛ تزاحم ميان احکام اخلاقي يا فقهي و لزوم ترجيح مصلحت قويتر: در مسائل شخصي (احکام ثانويه) [ورود در ملک غير براي نجات غريق، دروغ براي نجات جان مؤمن] در مسائل اجتماعي (احکام حکومتي) [تحريم تنباکو، جنگ و صلح، تخريب مسجد، تحريم حج]
تعدد قرائتها از دین تعدد قرائتها مقصود از تعدد قرائتها، فهمها و برداشتهای متفاوت و احیاناً متضاد از یک متن یا یک واقعیت است. مقصود از نظريه تعدد قرائتها اين نظريه است که فهمها و برداشتهای مختلف و احیاناً متضاد، همگی به لحاظ معرفتشناختی اعتباری یکسان دارند و هیچ فهمی را بر فهم دیگر برتری نیست. تعدد قرائتها از دین مقصود از آن،این نظریه است که فهمهای متفاوت از متن دینی واحد به لحاظ معرفتشناختی به یک اندازه معتبرند و نمیتوان فهم هیچ کسی را از دین بر فهم دیگری ترجیح داد.
دلايل تعدد قرائتها دلايل تعدد قرائتها: سمبليک بودن زبان دين و امکان برداشتهاي مختلف از آن؛ فهم متن آميزهاي از پيامهاي متن با پيشداوريهاي خوانندة متن است. فهم خالص متن وجود ندارد. هدف ازفهم متن، کشف منظور مؤلف نيست. مهم اين است که خوانندة متن چه برداشتي دارد. نتيجه: روند فهم متن هيچگاه پايان نميپذيرد و هميشه درحال دگرگوني است.
نقد سمبليک بودن زبان دين دين براي هدايت انسانهاست و مستلزم باور به آموزهها و عمل به دستورات خاصي است. اديان براي بيان مقصود خود از تمثيل و استعاره نيز استفاده ميکنند ولي اين مانع واقعنمايي زبان دين نيست. تلک آيات الله نتلوها عليک بالحق (جاثيه: 6) و ما هو بقول شاعر قليلاً ما تؤمنون (حاقه: 41)
هرمنوتيک فلسفي هانس-گئورگ گادامر: فهم حاصل امتزاج افق متن و افق ذهن مفسر است؛ هر مفسر با ذهنيات و پيشداوريهاي خود به فهم و تفسير ميپردازد؛ پيشداوريهاي يک مفسر هم در طول زمان تغيير ميکند؛ به تعداد مفسرها و تعداد مراجعه به متن، تفسير و فهم مختلف وجود دارد؛ هيچ فهمي مطابق با مقصود مؤلف نيست؛ بنابراين همة فهمها از يک متن به يک اندازه صحيح است. اعتقاد به «تنها يك تفسير صحيح»،«ايدهآلي احمقانه»است. هيچ «معرفتي برتر نيست...تنها كافي است بگوييم كه ما جور ديگري ميفهميم.»
نقد هرمنوتيک فلسفي اين نظريه به نسبيت مطلق در فهم زبان (ازجمله فهم مقصود صاحبان اين نظريه) منجر ميشود و باب تفاهم و گفتگو را ميبندد. تفاوت نگذاشتن ميان پيشداوري و پيشدانستهها: پيشداوري درباره معناي يک متن از موانع فهم صحيح است و بايد از دخالت آن در فهم جلوگيري کرد.
نقد هرمنوتيک فلسفي پيشدانستهها چند دستهاند: لازمه فهم مقصود مولفاند، مانند دانستن معناي واژهها، دستور زبان، منطق، و ...؛ به فهم صحيح مقصود مولف کمک ميکنند، مانند توجه به قرائن و شرايط توليد متن؛ به فهم نظر مؤلف دربارة ديکر مسائل کمک ميکنند، مانند پرسش خاصي در ذهن مفسر؛ پيشدانستههايي غيريقيني که موجب پيشداوري، دور شدن از مقصود مؤلف، تحميل معنايي غيرمقصود، و تفسير به رأي ميشوند.
نقد هرمنوتيک فلسفي ميان اختلاف در فهم معناي يک متن با صحيح دانستن همة فهمها رابطة منطقي وجود ندارد. برخي اختلافها در فهم متن، طولي است و به لايههاي معنايي مربوط ميشود و هيچيک ديگري را نفي نميکنند. در فهم همة متون اختلاف وجود ندارد. عدم امکان دسترسي به مقصود خداوند خلاف فرض هدايتگري دين است.
ديگر انواع رابطه ميان علم و دين
ديگر انواع رابطه ميان علم و دين جدايي کامل حوزة علم و دين رابطة تکميلي ميان علم و دين انطباق کامل علم و دين
جدايي کامل حوزة علم و دين ديدگاه نوارتدکسي کارل بارت (1886-1968) متکلم پروتستان سويسي: الهيات: شناخت تجلي خداوند در مسيح با هدف مواجهة شخصي با او علم: شناخت جهان طبيعت به منظور شناخت الگوهاي حاکم بر آن ديدگاه اگزيستانسياليستي مارتين بوبر (1878-1965) الهيدان يهودي: دين: ارتباط شخصي و احساسي بيواسطه با خدا (از نوع رابطه من-تو) علم: ارتباط فارغدلانه و بياحساس با اشياي مادي و بيجان، و شناخت نقش و کارکرد آنها (از نوع رابطة من-او)
جدايي کامل حوزة علم و دين ديدگاه تحليل زباني زبان دين: زبان نيايش و کسب آرامش زبان علم: زبان پيشبيني و کنترل ديدگاه کانت دين مربوط به حوزة عقل عملي و اخلاق (ارزشهاي رفتاري) علم مربوط به حوزة عقل نظري (حقايق هستي)
رابطة تکميلي ميان علم و دين علم: شناخت ساختار طبيعت و پاسخ به پرسشهايي مانند چه رخ ميدهد و چگونه رخ مي دهد بر اساس عوامل قابل مشاهده؛ دين: شناخت آغاز و انجام طبيعت و پاسخ به پرسشهايي چون چرا رخ ميدهد و هدف و غايت آن چيست. دونلاد مککي (1922-1987) فيلسوف انگليسي: علم در پي کشف «علل» وقايع است و الهيات در صدد کشف «معنا»ي آنها. (Peterson, Reason and Religious Belief, 203) شهيد مطهري: «علم به ما روشنايي و توانايي ميبخشد و ايمان عشق و اميد و گرمي؛ علم ابزار ميسازد و ايمان مقصد؛ علم سرعت ميدهد و ايمان جهت؛ علم توانستن است و ايمان خوب خواستن؛ علم مينماياند که چه هست و ايمان الهام ميبخشد که چه بايد کرد؛ علم انقلاب برون است و ايمان انقلاب درون؛ علم جهان را جهان آدمي ميکند و ايمان روان را روان آدميت ميسازد؛ علم وجود انسان را به صورت افقي گسترش ميهد و ايمان به شکل عمودي بالا ميبرد؛ علم طبيعتساز است و ايمان انسانساز...» (مجموعه آثار، ج2، ص32)
انطباق کامل علم و دين علم و دين، دو شيوة بيان يک واقعيت گاليله: طبيعت و متن مقدس هردو کلمهالله و دو راه همترازند که به خداوند راهنمايي ميکنند. (باربور، علم و دين، 36) علم جزئي از دين است آيت الله جوادي آملي: دين دو بخش دارد: 1) علوم نقلي که به شناخت قول الهي ميپردازند، و 2) علوم عقلي [که شامل علوم تجربي نيز ميشود] که به شناخت فعل الهي ميپردازند. «تفسير عالمانة فعل و قول خدا هر دو حجت است و هردو تأمين کنندة محتواي اسلام هستند.» (منزلت عقل، 142) «علم اگر علم باشد؛ نه وهم و خيال و فرضية محض، هرگز غيراسلامي نميشود. علمي که اوراق کتاب تکوين الهي را ورق ميزند و پرده از اسرار و رموز آن برميدارد به ناچار اسلامي و ديني است و معنا ندارد که آن را به ديني و غيرديني و اسلامي و غيراسلامي تقسيم کنيم. ... ما هرگز فيزيک و شيمي غيراسلامي نداريم. علم اگر علم است نميتواند غيراسلامي باشد.» (منزلت عقل، 143-144) گرچه عالم ممکن است ملحد و سکولار باشد؛ اما علم، سکولار و غيرالهي نيست.» (منزلت عقل، 146) همه علوم اسلامياند و «اساساً علم غيراسلامي نداريم.» (منزلت عقل، 147)
تحليل منطقي رابطة علم و دين
سلسله مراتب طولي علوم علوم تجربي بهسان درختي هستند که ريشه و ساقه و شاخه و ميوهاي دارند. ساقة درخت علم (بدنة اصلي علوم) گزارههايي حاکي از بخشي از واقعيات است که به موضوع يک علم مربوط ميشود. کشف اين واقعيتها بدون استمداد و تغذيه از پيشدانستهها، پيشفرضها، اصول موضوعه، مباني عميقتر و ريشههاي فکري امکانپذير نيست. ريشة علوم تجربي، مباني غيرتجربي (هستيشناختي، معرفتشناختي، و روششناختي) آنهاست. ميوة علوم، کاربردهاي يافتههاي آنها در زندگي براي تأمين رفاه و خوشبختي انسانهاست. هر يک از مباحث ريشهاي و ثمرات کاربردي نيز مراتبي دارند. اين مراتب را مي توان اينگونه مرتب کرد: