370 likes | 947 Views
دستگاه گردش خون. م- برازنده. pptfa.com دانلود شده از . فهرست مطالب. دستگاه گردش خون. مشخصات فيزيکي گردش خون. مقدار خون در قسمتهاي مختلف گردش خون. مساحت سطح مقطع و سرعت جريان خون. فشار در قسمتهاي مختلف گردش خون. تئوري پايه عمل دستگاه گردش خون. اهميت تنظيم فشار. دستگاه گردش خون.
E N D
دستگاه گردش خون م- برازنده pptfa.com دانلود شده از
فهرست مطالب دستگاه گردش خون مشخصات فيزيکي گردش خون مقدار خون در قسمتهاي مختلف گردش خون مساحت سطح مقطع و سرعت جريان خون فشار در قسمتهاي مختلف گردش خون تئوري پايه عمل دستگاه گردش خون اهميت تنظيم فشار
دستگاه گردش خون عمل دستگاه گردش خون بر آوردن نيازهاي بافتها است، يعني حمل موادغذايي بهبافتها، حمل فراوردههاي زائد به خارج از بافتها ، رساندنهورمونهااز يک قسمت بدن به قسمت ديگر و بطور کلي حفظ يک محيط مناسب در تمام مايعات بافتيبراي بقا و عمل مناسب سلولهاست. با اين وجود گاهي درک اين موضوع مشکل است که چگونهجريان خون در ارتباط با نيازهاي بافتها تنظيم ميشود و چگونهقلبو گردش خونکنترل ميشوند تا برون ده قلب وفشار شريانيمورد نياز براي جلو راندن خونرا تامين کند.
مشخصات فيزيکي گردش خون دستگاه گردش خون به گردش بزرگ يا سيستميک و گردشريوي تقسيم ميگردد. چون گردش سيستميک جريان خون تمام بافتهاي بدن به استثنايريههارا تامين ميکند بهکرات گردش بزرگ يا گردش محيطي نيز ناميده ميشود. اگر چه سيستم رگي در هر بافتجداگانه بدن داراي مشخصات مخصوص به خود است با اين وجود بعضي از اصول عمومي رگها درمورد تمام قسمتهاي گردش سيستميک صدق ميکند. عملشريانهاحمل خونتحت فشار زياد به بافتها است. به اين دليل شريانها داراي جدارههاي قوي بوده و خوندر آنها با سرعت زياد جريان مييابد.
شريانچهها يا آرتريولها آخرينشاخههاي کوچک سيستم شرياني بوده و به عنوان سوپاپهاي کنترل کننده عمل ميکنند کهخوناز طريق آنها به داخلمويرگهاآزادميشود. آرتريول يک جدار عضلاني قوي دارد که قادر است آرتريول را بطور کامل ببندد ويا به آن اجازه دهد که تا چندين برابر گشاد شود و به اين ترتيب داراي توانايي تغييردادن عظيم ميزان جريان خون به مويرگها در جواب به نيازهاي بافتهاست. عمل مويرگهاتبادل مايع ، مواد غذايي ، الکتروليتها ، هورمونها و مواد ديگر بين خون و مايعبافتي است. براي انجام اين نقش ، جدار مويرگها بسيار نازک و نسبت به مواد بامولکولهاي کوچک نفوذپذير است.وريدچهها يا ونولها (Venules) خون را از مويرگها جمع کرده و به تدريج به يکديگر ميپيوندند و به تدريج وريدها بزرگتري را تشکيل ميدهند. وريدها به عنوان معبري براي بازگرداندن خون از بافتها به قلب عمل ميکنند. اما عملکرد آنها به عنوان يک منبع ذخيره عمده خون به همان اندازه اهميت دارد. چون فشار در سيستم وريدي بسيار پايين است. جدار وريدها نازک است با اين وجود جدار وريدها عضلاني بوده و اين موضوع به آنها اجازه ميدهد تا منقبض يا گشاد شده و از اين راه بسته به نيازهاي بدن به عنوان منبع ذخيره قابل کنترل خون اضافي به مقدار کم يا زياد عمل کنند.
مقدار خون در قسمتهاي مختلف گردش خون بيشترين مقدار خون موجود در گردش خوندر وريدهاي سيستميک جاي دارد. تقريبا 84 درصد حجم کل خون بدن در گردش بزرگ قراردارد. به اين ترتيب که 64 درصد در وريدها ، 13 درصد در شريانها و 7 درصد درآرتريولها و مويرگهاي سيستميک جاي دارد. قلب محتوي 7 درصد خون ، رگهاي ريوي محتوي 9درصد خون هستند. موضوع بسيار تعجب آور حجم کم خون در مويرگهاي گردش خون بزرگ است. با اين وجود در اين قسمت است که مهمترين عمل گردش بزرگ يعني انتشار مواد بين خون ومايع بين سلولي و بالعکس انجام ميشود.
مساحت سطح مقطع و سرعت جريان خون هرگاه تمام رگهاي گردش سيستميک از يک نوعدر کنار هم قرار داده شوند مساحت سطح مقطع تقريبي کل آنها به قرار زير خواهد بود: به سطح مقطع بسيار زياد وريدها نسبت بهشريانهاکه بطور متوسط چهار برابر سطح مقطعشريانهاي مربوطه است توجه کنيد اين موضوع انبار شدن زياد خون در سيستم وريدي را درمقايسه با شريانها توجيه ميکند.
چون حجم مساوي از خون از هر قسمت گردش خون در هردقيقه عبور ميکند لذا سرعت جريان خون در هر قسمت گردش خون نسبت معکوس با مساحت سطحمقطع آن دارد. به اين ترتيب در شرايط استراحت سرعت جريان خون بطور متوسط 33سانتيمتر در ثانيه درآئورتاست اما حدود يک هزارم اين مقدار ياحدود 0.3 ميليمتر در ثانيه در مويرگهاست. لذا خون فقط براي يک تا سه ثانيه درمويرگها باقي ميماند و اين موضوع حقيقت بسيار تعجب آوري است زيرا تمام انتشاري کهبين دو سوي جدار مويرگ ايجاد ميشود بايد در اين زمان فوقالعاده کوتاه به انجامبرسد.
فشار در قسمتهاي مختلف گردش خون چونقلب، خون را بطور مداوم بهداخل آئورت تلمبه ميزند فشار در آئورت بالا بوده و بطور متوسط 100 ميليمترجيوه استو چون عمل تلمبه زدن قلب بطور منقطع انجام ميشودفشار شريانيبين يک فشار سيستوليک 120ميليمترجيوه و يک فشار دياستوليک 80 ميليمترجيوه نوسان ميکند. به تدريج که خون درگردش بزرگ جريان مييابد فشار آن بطور پيشرونده کاهش يافته و در زمان رسيدن بهانتهاي وريدهاي اجوف در دهليز راست به تقريبا صفر ميليمترجيوه ميرسد.
فشاردر مويرگهاي گردش سيستميک از مقداري به زيادي 35 ميليمترجيوه در نزديکي انتهايآرتريولي تا مقداري به 10 ميليمتر جيوه در انتهايسياهرگيآنها تغيير ميکند اما فشار متوسط عملي آنها در بيشينه بسترهاي عروقي حدود 17ميليمترجيوه است که به اندازه کافي پايين است بطوري که مقدار بسيار ناچيزي ازپلاسمابه خارج از مويرگهاي متخلخل نشت ميکند با وجود اينکه مواد غذايي ميتوانند بهآساني به سوي سلولهاي بافتي انتشار يابند.
در شريانهاي ريوي درست مانندآئورت فشار متغيير و نبضدار ، اما مقدار فشار بسيار کمتر يعني با يک فشار سيستوليحدود 25 ميليمترجيوه و يک فشار دياستولي 8 ميليمترجيوه و يک فشار متوسط شرياني ريويفقط 16 ميليمتر جيوه است. فشار مويرگهاي ريوي بطور متوسط فقط 7 ميليمترجيوه است. بااين وجود ميزان کل جريان در ششها در هر دقيقه با ميزان جريان خون در گردش سيستميکبرابر است. فشارهاي پاييندستگاه گردش ريويبا نيازهايريهمطابقت دارد. زيرا تمامچيزي که مورد نياز است قرار دادن خون موجود در مويرگهاي ريوي در معرضاکسيژنوساير گازهاي موجود در حبابچههاي ريوي است و فواصلي که خون بايد طي کند تا به قلببازگردد همگي کوتاه هستند.
تئوري پايه عمل دستگاه گردش خون اگر چه جزئيات عمل دستگاه گردش خون پيچيدههست اما سه اصل پايه وجود دارد که تمام اعمال اين سيستم را در برميگيرد.
1- جريان خون هربافتبدنهميشه بطور تقريبا دقيق در رابطه با نيازهاي بافتي کنترل ميشود. هنگامي کهبافتها فعال هستند به خون بسيار بيشتري از حال استراحت خود نياز دارند و اين مقدارگاهي به 20 تا 30 برابر حال استراحت ميرسد. با اين وجودقلببطور طبيعينميتواند برون ده خود را بيش از 4 تا 7 برابر افزايش دهد. بنابراين اين امر امکانپذير نيست که هرگاه بافت خاصي نياز به خون بيشتري داشته باشد، جريان خون در تمامبدن افزايش داده شود. به جاي آن رگهاي ريز هر بافت بطور مداوم نيازهاي بافت از قبيلاکسيژنومواد غذايي تجمع CO2 و ساير فراوردههاي زايد بافتي را بررسي کرده واينها به نوبه خود جريان خون موضعي را بطور بسيار دقيق در حد مورد نياز براي فعاليتبافت کنترل ميکنند.
2- برون ده قلب بطور عمده توسط مجموع تمام جريان خونهاي موضعي بافتي کنترل ميشود. هنگامي که خون از يک بافت عبور ميکند بلافاصله از راه وريدها به قلب باز ميگردد. قلب به اين افزايش جريان ورودي خون با تلمبه زدن تقريبا تمامي آن بلافاصله به داخلشريانها کهخوناز آنها آمده بود جواب ميدهد. از اين نظر قلب به عنوان يک موجود خودکار عمل کرده وبه نيازهاي بافتها جواب ميدهد. اما قلب از نظر اين جواب خود در حد کمال عملنميکند بنابراين قلب غالبا نياز به کمک به شکلسيگنال عصبيويژه دارد که آنرا وادار سازدتا مقادير جريان خون مورد نياز را تلمبه بزند.
3- بطور کلي فشار شرياني بطور متوسط از کنترل جريان خون موضعي يا کنترل برون ده قلبي کنترل ميشود. دستگاه گردش خون داراي يک سيستم بسيار وسيع و گسترده براي کنترل فشار شرياني است. به عنوان مثال هرگاه در هر زماني فشار بطور قابل ملاحظهاي از حد متوسط طبيعي خود يعني 100 ميليمتر جيوه کمتر شود، رگباري از رفلکسهاي عصبي در ظرف چند ثانيه يک تغييرات گردش خوني براي بالا بردن مجدد فشار تا حد طبيعي ايجاد ميکنند.
شامل افزايش نيروي تلمبه زدن قلب ، انقباض منابعذخيره خون در وريدهاي بزرگ جهت تامين خون بيشتر براي قلب و تنگ شدن عمومي قسمت اعظمآرتريولها در سراسر بدن بطوري که خون بيشتري در درخت شرياني تجمع يابد. سپس در طيمراحل زماني طولانيتر يعني در طي ساعتها و روزها ،کليههايکنقش بزرگ اضافي در کنترل فشار هم توسط ترشح هرمونهاي کنترل کننده فشار و هم توسطتنظيم حجم خون ايفا مي کنند.
اهميت تنظيم فشار اهميت تنظيمفشارآن است که از تاثير قابل ملاحظه ميزانجريان خون در يک ناحيه بدن بر روي ميزان جريان خون در ناحيه ديگري از بدن جلوگيريميکند زيرا اجازه نميدهد تا ميزان فشار بر روي هر دو ناحيه به مقدار زيادي تغييرکند. به اين ترتيب بطور خلاصه نيازهاي بافتي موضعي توسط دستگاه گردش خون برآوردهميشوند.