90 likes | 411 Views
کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد بر شوره زار دلها باران نخواهد آمد رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد اللهم عجل لولیک الفرج.
E N D
کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد بر شوره زار دلها باران نخواهد آمد رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد اللهم عجل لولیک الفرج
نبوت و نبی شناسی 2: پیامبر اسلام(ص)؛ اوصاف، مرتبت
سوالات بحث: • آیا پیامبر اسلام از همان کودکی تحت تربیت خداوند بود تا اینکه در چهل سالگی مبعوث شد یا اینکه غارنشینی ها و خلوت های او باعث شد که چنین احساس خوشی به او دست دهد و خیال کند به او وحی می شود؟ همچنین پیامبر اسلام چگونه فردی بود؟ آیا اینکه گفته شده فردی ترسو، پرخاشگر، بی سواد، دنیاطلب و ... بود، صحت دارد؟ • آرای برخی از دانشمندان و نخبگان مغرب زمین را پیرامون پیامبر اکرم بیان نمایید؟
پیامبر(ص)،الگویی تمام • پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان، و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، و محبوبترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند، و گام بر جايگاه قدم او نهد. خطبه 160؛ • در جهان آشفته امروز موضوع الگو والگو پذیری یکی از مسائل مهم و نقش آفرین در زندگی و سرنوشت انسانهاست. پیروان آیینها و فرقه ها تلاش می کنند رهبران خود را بهترین و برترین الگو معرفی نمایند واین موضوع امروز با ظهور ادیان و عرفانهای نوظهور شکل جدیدی به خود گرفته است. از منظر امیرمومنان پیامبر الگوی پاک و کامل است که پیروی از او دست کم دو کارکرد مهم دارد: 1) موجبات عزت، کرامت و بزرگی فرد را رقم می زند. 2) فرد را به مقام قرب و حب الهی می رساند بطوریکه محبوبترین انسانها نزد خدا ، فرمانبردارترین آنها از پیامبر است. این موضوع خود دربردارنده این نکات است که تقرب به خدا و داشتن دلی پاک بدون توجه به سیره وسخنان پیامبر ادعایی بیش نیست. و دیگر آنکه اگر کسی خواهان سیر و سلوک و طی طریق است راه آن تمسک به شریعت و عمل به احکام دین بوده چرا که الگوی بشریت یعنی پیامبر نیز خود تا آخرین لحظات عمر خویش به احکام و عبادات اهتمام ویژه داشت. از این رو راه گذر از باطن طریقت از ظاهر شریعت می گذرد.
سیری در اوصاف و امتیازات آخرین فرستاده • 1)آراستگی به زیباییهای اخلاقی از کودکی در پرتو بزرگترین فرشته خداوند: وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ (صلىاللهعليهوآله) مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالِاقْتِدَاءِ بِهِ وَ لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي ... أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ ؛ از همان لحظهاى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته (جبرئيل) خود را مأمور تربيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كرد تا شب و روز، او را به راههاى بزرگوارى و راستى و اخلاق نيكو راهنمايى كند، و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر روز نشانه تازهاى از اخلاق نيكو را برايم آشكار مىفرمود، و به من فرمان مىداد كه به او اقتداء نمايم. من نور وحى و رسالت را مىديدم، و بوى نبوّت را مىبوييدم. پیامها: *پیامبر از همان ابتدای کودکی تحت نظر و تربیت ویژه خدا بود *از کودکی به زیباترین و برترین ارزشهای اخلاقی آراسته شد *خلوتهای پیامبر زمینه ساز بعثت و ارتباط وحیانی با ماوراء بود.
2) ساده زیستی و دشمن شناسی ( خطبه 160) پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند، و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفتهتر، و شكمش از همه خالىتر بود، دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت، و چون دانست خدا چيزى را دشمن مىدارد آن را دشمن داشت، و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مىدانست ... و همانا پيامبر «كه درود خدا بر او باد» بر روى زمين مىنشست و غذا مىخورد، و چون برده، ساده مىنشست، و با دست خود كفش خود را وصله مىزد، و جامه خود را با دست خود مىدوخت، و بر الاغ برهنه مىنشست، و ديگرى را پشت سر خويش سوار مىكرد. پردهاى بر در خانه او آويخته بود كه نقش و تصويرها در آن بود، به يكى از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن كه هر گاه نگاهم به آن مىافتد به ياد دنيا و زينتهاى آن مىافتم. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با دل از دنيا روى گرداند، و يادش را از جان خود ريشه كن كرد، و همواره دوست داشت تا جاذبههاى دنيا از ديدگانش پنهان ماند، ... . نکات: افزایش مسئولیت به همراه خود افزایش محدودیت می آورد - پیامبر ساده می زیست و کارهای شخصی خود را خود انجام می دهند - مسافر وادی ملک نگران آن است که حتی لحظه ای دنیا او را از ملکوت غافل کند.
3)پیامبر اکرم(ص)، طبیبی دلسوز و مطمئن طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ؛ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طبيبى است كه براى درمان بيماران سيّار است. مرهمهاى شفا بخش او آماده، و ابزار داغ كردن زخمها را گداخته. براى شفاى قلبهاى كور و گوشهاى ناشنوا و زبانهاى لال، آماده، و با داروى خود در پى يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است. • خطابهای خدا به پیامبرش در قرآن نشان دهنده اوج محبت و دلسوزی پیامبر نسبت به مردم است: مانند:(طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى)؛ طه، 1-2 و از سوی دیگر خداوند متعال نعمت وجودی پیامبر خود را این چنین به مردم یادآور می شود: (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ )؛ توبه، • این سیره اخلاقی پیامبر تنها مختص به قبل از دوران حکومت و قدرت او نمی باشد بلکه در زمانی هم که پیامبر به عنوان شخص اول جامعه رهبری سیاسی را به عهده دارد نیز صبورانه با جهالت و گستاخی آنها تعامل می کند. بخاری و دیگران از انس بن مالک نقل می کنند پیامبر در حال راه رفتن بود که عرب بادیه نشینی با خشونت و بی ادبی تمام بر پیامبر وارد شده و ردای حضرت را به شدت کشیده و از او درخواست پول کرد، انس می گوید دیدم که از شدت کشیدن ردا، اثر آن بر گردن پیامبر نقش بسست. با این حال حضرت لبخندی زد و به او کمک نمود. نووی دمشقی، ابی زکریا، ریاض الصالحین من حدیث سیدالمرسلین، ص329.
4) شجاعت پیامبر(ص) • شجاعت و صلابت را میتوان یکی از سجایای اخلاقی دانست که بارزترین نمود آن در عرصه های نظامی و رزمی است. انسانهای خدایی جامع اضداد هستند نه ضجه ها و ناله های شبانه و تواضع آنها در برابر خدا و مومنین سبب می شود که از پیکار با دشمن باز مانند و نه روحیه جنگ آوری و شجاعت فوق العاده آنان باعث می شود در تعامل با دیگران درشت خو و خشن باشند. به دیگر بیان آنها زهد و تواضع را به نسبتی معقول و مطلوب با شجاعت و صلابت گره می زنند. امیرمومنان علی می فرماید در اوج کارزار جنگ بدر ما به رسول خدا پناه برده و او از هر کسی به دشمن نزدیکتر و در عین حال قدرتمندتر بود. نهج البلاغه، غرائب 9 • از این رو پیامبر فرماندهی نبود که در نبردها حاضر نشود و در گوشه ای از کاخ یا دارالاماره خود پناه گیرد بلکه خود شرکت می نمود و در دل دشمن می زد و یاران خود را دلگرمی و روحیه می بخشید. نکته قابل تامل آنکه پیامبر بسان حاکمانی نبود که بستگان واعضای خانواده اش را در هنگامه نبرد و سختی از دیدها پنهان بدارد و آنها را از صحنه جنگ دور کند، بلکه پیامبر ابتدا از اعضای خانواده خویش شروع و آنها را بر دیگران مقدم می داشت و بدین وسیله اصحاب ویاران خود را بوسیله فداکاری بستگانش حفظ می نمود. • چنانچه امیرمومنان در نامه خود به معاویه این موضوع را یاد آورمی شود که وقتی كارزار سخت مىشد و مردم پاى واپس مىنهادند، رسول الله (صلى الله عليه و آله) اهل بيت خود را پيش مىداشت و آنها را سپر اصحاب خود از ضربتهاى سخت شمشير و نيزه مىنمود. چنانكه عبيدة بن الحارث در روز بدر به شهادت رسيد و حمزه در روز احد، و جعفر در جنگ موته. يكى ديگر بود كه اگر خواهم نامش را بياورم. او نيز چون آنان خواستار شهادت مىبود، ولى مرگ آنها زودتر فرا رسيد و مرگ او به تأخير افتاد. نهج البلاغه، نامه شماره 9
آرائ مستشرقان • دكتر «مايكل هارت» دانشمند معاصر آمريكايي داراي چهار دكترا در رشتههاي رياضيات، حقوق، فيزيك و آسمانشناسي بوده و رئيس علمي تطبيق علوم با علوم فضايي آمريكا است، كتابي با عنوان «100» منتشر كرده است. وي در اين كتاب به معرفي يکصد شخصيت برجسته تاريخ بشريت پرداخته و توضيح داده كه ترتيب آنها را به ترتيب اهميت شخصيتشان قرار داده است. در حالي كه اين دانشمند مسيحي نام حضرت عيسي را رديف 3 و حضرت موسي را در رديف 16 قرار داده، اولين شخصيت مطرح شده در كتابش را حضرت محمد قرار داده است. وي در مقدمه يادآور شده كه خوانندگان از اين اقدام من مسيحي شگفتزده نشوند، زيرا به نظر من تنها شخصيتي كه هم در حوزه شئون ديني و هم شئون دنيايي بالاترين موفقيت و پيروزي را در تاريخ كسب كرده است، حضرت محمد است. (به نقل از عليمحمد علي دخيل، ص 22). ـ كتاب مزبور عبارات و تمجيدهايي از 131 دانشمند غربي نسبت به پيامبر اكرم و از 57 نفر در مورد قرآن كريم نقل كرده است. برنارد شاو، نويسنده و فيلسوف انگليسي: «چنين پيش بيني مي کنم و از هم اکنون آثار آن پديدار شده است که ايمان محمد مورد قبول اروپاي فردا خواهد بود، و به عقيده ي من اگر مردي چون او صاحب اختيار دنياي جديد شود طوري در حل مسايل و مشکلات دنيا توفيق خواهد يافت که صلح و سعادت آرزوي بشر تأمين خواهد شد.»