E N D
پس از آنکه اسیدهای نوکلئیکبوجود آمدند، احتمال میرود که پیدایش جانداران جدید با سرعت بسیار زیادتری انجام گرفته باشد. این شتاب عظیم را ژنها ، که القاب کنونی اسیدهای نوکلئیک هستند امکانپذیر ساختهاند. اکنون جانداران بر طبق دستورالعملهایی که ژنهایشان فراهم میآورند، به تولید مثلمیپردازند و به سبب اینکه نسلهای متوالی جانداران ، ژنها را به ارث میبرند. پدید آمدن یک جاندار جدید به صورت فرایندی کنترل شده و غیر تصادفی درآمده است. آنچه جاندار به ارث میبرد تا حد زیادی بقای او را تعیین میکند، بنابراین وراثت از نظر سازگاری جانداران حائز اهمیت است.اما چیزی که جانداران به ارث میبرند، ماهیچه نیرومند ، برگ سبز ، خون قرمز یا مانند آن نیست، بلکه ژنها و دیگر محتویات سلولهای زاینده است. سپس در فردی که از این سلولها ناشی میشود، صفات قابل رویت تحت نظارت ژنهایی که به ارث برده است، پدید میآید. محصول این گونه وراثت موجود زنده منحصر به فردی است که در بعضی از صفات کلی خود به والدینش شباهت دارد و در بسیاری از صفات جزئی با آنها تفاوت دارد. اگر این تفاوتها کشنده نباشند یا سبب عدم باروری نشوند، جاندار حاصل میتواند
زنده بماند و ژنهای خود را به نسلهای بعدی انتقال دهد. ویلیام هاروی ، در سال 1651 ، این نظریه را بیان کرد که تمام موجودات زنده از جمله ، انسان ، از تخم بوجود آمدهاند و اسپرم فقط فرایند تولید مثل نقش دارد. هاروی همچنین تئوری اپیژنز را ارئه داد که طبق این تئوری در مرحله رشد جنینی ، ارگانها و ساختمانهای جدیدی از ماده زنده تمایز نیافته ، بوجود میآید. پژوهشهای جدید درباره وراثت بوسیله گرگور مندل که کشیشی اتریشی بود، در نیمه دوم قرن 19 آغاز شد. وی دو قانون مهم را کشف کرد که همه پیشرفتهای بعدی علم وراثت بر پایه آنها بنا نهاده شده است.
تمام نوکلئوتیدها درDNA ، گهگاه دستخوش دگرگونیهایی میشوند که جهش (Mutation) نام دارد. پس از هر جهش ، ژن جهش یافته (Mutant) به جای ژن اولیه به سلولهای فرزند انتقال مییابد و به ارث برده میشود. DNA جهش یافته ، آنگاه صفات تازهای بوجود میآورد که ارثی هستند. ژنهایی که جز ژنهای ساختمانی هستند، مسئول ساختن زنجیرههای پلی پپتیدی هستند.اگر جهشی در یکی از این ژنها ، روی دهد، مجموعه صفات و ویژگیهایی که ژن جهش یافته مسئول بخش کوچکی از آن میباشد، بطور مستقیم یا غیر مستقیم ، تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و از آنجایی که بیشتر پروتئینهانقش آنزیمی بر عهده دارند، این جهش بر واکنشهایی که آنزیممربوطه در آن دخالت دارد، اثر میگذارد. ژنهای دیگر که نقش تنظیم کننده دارند، فعالیت ژنهای دیگری را کنترل میکنند و جهش در این ژنها بر کنترل ژنهای ساختمانی اثر میگذارد. DNA هر موجود از تعدادی ژنهای مختلف تشکیل شده است.
در هنگام رشد ، هر ژن دقیقا ژن همانند خود را پدید میآورد. هنگامی که یک ژن جهش مییابد، ژن جهش یافته در تقسیمات بعدی سلول ، ژنهای جهش یافته همانند خود را بوجود میآورد و اگر این ژن یک ژن ساختمانی باشد، جهش منجر به تولید پروتئین جهش یافته میگردد. ژن جهش یافته و ژن اولیه نسبت بهم آللومورف (Allelomorph) نامیده میشوند.
یاختههای یک گیاه یا یک جانور دارای تعداد معینی کروموزوماست که ویژه آن گونه گیاهی یا جانوری میباشد و تعداد این کروموزومها در همه یاختههای آن فرد پایدار و یکسان است. بنابراین همه یاختههای یک فرد دارای مجموعههای ژنی یکسانی میباشند، مثلا در مگس سرکه در حدود 10 هزار ژن شناخته شده است. افراد مختلف یک گونه دارای آللهای متفاوتیک ژن در سلولهای خود میباشند. در هر کروموزوم ، ژنها بطور خطی قرار گرفتهاند و نظام آنها پایدار و ثابت است. جایگاه ثابت هر ژن در کروموزوم که ویژه آن ژن است، لوکوس (Locus) نامیده میشود.دو ژن آلل نمیتوانند بطور همزمان در یک جایگاه وجود داشته باشند و در یک زمان هر جایگاه میتواند پذیرایی تنها یکی از ژنهای آلل باشد. برخی از ژنها به ویژه ژنهایی که در ساختن RNA دخالت دارند، چندین بار در یک مجموعه کروموزومی تکرار میشوند. در پدیده میتوز، پیش از تقسیم هسته ، ژنها و در نتیجه کرومزومها، دو برابر شدهاند و هر یک از دو یاخته حاصل از تقسیم ، یکی از مجموعههای کروموزومی را دریافت میکند و از این رو مجموعههای کروموزومی دو سلول دقیقا یکسان خواهد بود.
در یاختههای بدنی گیاهان و جانوران کروموزومها بصورت جفت وجود دارند و از نظر ظاهری یکسان میباشند (به جز کروموزومهای جنسی). در هر لنگه از یک جفت کروموزوم ، نظام جایگاههای ژنی ، همانند • نظام جایگاههای لنگه دیگر میباشد و ژنهایی که در جایگاههایی همانند قرار دارند، ممکن است یکسان بوده و یا آلل یکدیگر باشند. در حالت نخست فرد از نظر دو ژن هموزیگوتو در حالت دوم هتروزیگوتمیباشد. شماره کروموزومها در یاختههای حاصل از تقسیم میوزیا گامتها ، 2/1 تعداد کروموزومها در سلولهای پیکری است و در هر یک از گامتها ، تنها یک لنگه از یک جفت کروموزوم همانند ، در برخی از جایگاهها باهم متفاوت هستند.در نتیجه گامتها نیز با هم متفاوت خواهند بود و چون توزیع کروموزومها در هر گامت از قانون احتمالات پیروی میکند، در نتیجه احتمال تولید گامتهای مختلف در صورتی که تعداد کروموزومها را xدر نظر بگیریم، 2xخواهد بود. این حالت ، تفکیک مستقل نامیده میشود. تقاطع کروموزومی (Crossing-Over) نیز به ایجاد تفاوتهای بیشتر بین گامتها ، کمک میکند.
در سادهترین حالت ، یک ژن را میتوان به صورت قطعهای از یک مولکول DNA و حاوی رمز برای توالی اسید آمینهاییک رشته پلی پپتیدی و توالیهای تنظیم کننده لازم برای بروز آن در نظر گرفت. به هر حال این توصیف برای ژنهای موجود در ژنوم انسان ، ناکافی است، زیرا تعداد ناچیزی ژن به صورت توالیهای رمزدار پیوسته وجود دارد. بلکه در عوض در بین اکثریت ژنها ، یک یا بیش از یک ناحیه فاقد رمز موجود است. این توالیهای حد فاصل که اینترون (intron) نامیده میشوند، ابتدا در هسته به RNA رونویسی میشوند، اما در RNA پیامبر بالغ در سیتوپلاسم وجود ندارند.لذا اطلاعات توالیهای اینترونی ، بطور طبیعی در فرآورده پروتئینی نهائی نمایانده نمیشود. اینترونها یک در میان با توالیهای رمزدار یا اگزون(exon) که نهایتا توالی اسید آمینهای پروتئین را رمز گردانی میکنند، قرار دارند. اگرچه تعداد کمی از ژنها در ژنوم انسان فاقد اینترون میباشند، اکثر ژنها حداقل یک و معمولا چندین اینترون دارند. ژن دیستروفین وابسته به جنس که حاوی 2 میلیون جفت باز است، کمتر از یک درصد آن حاوی اگزونهای رمزدار است. اینترونها در ساختار ژنها ، نقش حفاظت از اگزونها را در برابر جهشها بر عهده دارند..
ژن نه تنها توالیهای رمزدار واقعی است، بلکه دارای توالیهای نوکلئوتیدی مجاور لازم برای بروز مناسب ژن ، یعنی برای تولید یک مولکول RNA پیامبر طبیعی ، به مقدار صحیح ، در محل درست و در زمان صحیح حین تکامل و یا در طی چرخه سلولی نیز میباشد. توالیهای نوکلئوتیدی مجاور ، پیامهای مولکولی شروع و پایان را برای ساخت RNA پیامبر رونویسی شده از ژن فراهم میکنند. ژن دارای دو انتهای 5 / به 3 /است. در انتهای 5 / ژن ، یک ناحیه پیشبر وجود دارد که شامل توالیهای مسئول شروع مناسب رونویسی است.پیشبرها و نیز عناصر تنظیم کننده میتوانند محلهایی برای جهش در بیماریهای ژنتیکی که قادرند مانع بروز طبیعی ژن شوند، باشند. این عناصر تنظیم کننده شامل تقویت کنندهها ، خاموش کنندهها و نواحی کنترل کننده جایگاه ژنی هستند. در انتهای 3/ ژن ، یک ناحیه ترجمه نشده مهم یافت میشود که حاوی پیامی برای اضافه شدن یک توالی از واحدهای آدنوزین به اصطلاح دم پلی A به انتهای RNA پیامبر بالغ است.
جریان اطلاعات از ژن به پلی پپتید، شامل چندین مرحله است. • رونویسی یک ژن در محل شروع رونویسی روی RNA کروموزومی ، بلافاصله از توالیهای رمزدار آغاز میشود و در طول کروموزوم ادامه یافته، از چند صد جفت باز تا بیش از یک میلیون جفت باز و در هر دو گروه اینترونها و اگزونها و ناحیه بعد از پایان توالیهای رمزدار را رونویسی میکند. • پس از تغییر یافتن در هر دو انتهای 5و 3رونوشت اولیه RNA ، بخشهای مربوط به اینترونها برداشته میشوند و قطعات مربوط به اگزونها به یکدیگر چسبانده میشوند. • پس از برش و چسباندن RNA ، RNA پیامبر حاصل که اینک فقط حاوی بخشهای رمزدار ژن است، از هسته به سیتوپلاسم سلول برده میشود و در آنجا نهایتا به توالی اسید آمینهای پلی پپتید رمزگردانی شده ، ترجمه میگردد. هر یک از این مراحل ، در معرض بروز خطا هستند و جهشهایی که در هر یک از این مراحل مداخله میکنند، در ایجاد تعدادی از اختلالات ژنتیکی دخیل دانسته شدهاند.
مقدار اطلاعات موجود در یاختههای یوکاریوتی خیلی بیشتر از پروکاریوتهاست. فرصت عمل در جایگاههای متفاوت از هسته سلولتا سیتوپلاسمبرای تنظیم کنندهها نیز بیش از پروکاریوتهاست. اطلاعات ژنتیکی در یوکاریوتها در ساختارهای کروموزومیکه اغلبپیچیدگی زیادی دارند نهفته است و رونویسی و بروز ژنها در آنها کاهش تراکم قبلی این ساختار را ایجاب میکند. بنابراین در یوکاریوتها سیستمهای تنظیم کننده بیشتر ، دقیقتر و بویژه پیاپی هستند. این سیستمها در جایگاهها و در حد ساختارهای متفاوت سلولی عمل میکنند و میتوانند وابسته به یکدیگر باشند. به عنوان مثال تنظیم بیان ژن مالتوز در بسیاری از یوکاریوتها نیز دیده میشود.پروموترهای یوکاریوت اغلب شامل چندین جایگاه اتصال برای فعال کنندهها هستند و در بسیاری از موارد ، فعال سازی به توالیهایی نیاز دارد که از نقطه شروع نسخه برداری فاصله زیادی دارند. فقط تعداد کمی از ژنهای یوکاریوتی بوسیله رپرسور کنترل میشوند و نسخه برداری اکثر ژنهای یوکاریوتی ، در عدم حضور یک فعال کننده انجام پذیر نیست. در پروکاریوتها معمولا پروتئینهای تنظیمی و جایگاههای اتصال آنها هر دو شناخته شده است. در حالی که در یوکاریوتها در بسیاری از موارد فقط توالیهای تنظیم کننده DNA مورد شناسایی قرار گرفته است. تنها در موارد معدودی ، پروتئینهای تنظیمی یوکاریوتی و مکانیسم تنظیم نسخه برداری ، مورد بررسی قرار گرفته است.
توالیهای شناسایی شونده بوسیله فعال کنندهها
تاکنون دو نوع معمول از توالیهای DNA یوکاریوتی که بوسیله فعال کنندهها باند میشود، شناخته شده است. یک نوع توالی فعال (Upstream Activating Sequenc)یا UAS میباشد که در ناحیه Upstream بسیاری از ژنهایی که فعال کننده آنزیمهای متابولیک در یوکاریوتهای تک سلولی ، مانند مخمر یافت شده است. این توالیها بوسیله فعال کنندههایی که سرعت شروع نسخه برداری از پروموتوهای مربوطه را به شدت افزایش میدهند، باند میشوند.نوع دیگری از توالیهای فعال ، Enhancerمیباشد که در یوکاریوتهای چند سلولی یافت میشود. برخلاف UAS ، Enhancerها میتوانند در '5 یا '3 یک ژن قرار گیرند و حتی در صورت فاصله زیاد از جایگاه شروع نسخه برداری قادرند نسخه برداری را تحت تاثیر قرار دهند.
تنظیم متابولیسم گالاکتوز در مخمرها
یکی از ژنهای یوکاریوتیک که توالی UAS و پروتئینهای باند شونده به آن ، هر دو مورد شناسایی قرار گرفته است، ژنی است که توسط پروتئین GAL4در ساکارومایسین سروزیهکنترل میشود. پروتئین GAL4مونومری است با وزن مولکولی 99000 که نسخه برداری حداقل 5 ژنرا کنترل مینماید. از آن جمله میتوان ژنهای GAL10و گالاکتوز پرمهآز را کد مینمایند.در ژنوم مخمر ، این ژنها در دو طرف UAS قرار دارند و در دو جهت مخالف نسخه برداری میشوند. پروموترهای این دو ژن در یک ناحیه 680 جفت بازی که دو ژن را از یکدیگر جدا می نمایند، قرار گرفتهاند. همچنین در ناحیه بین دو پروموتر، یک UAS جای گرفته است. با اتصال پروتئین GAL4به UAS ، UAS نسخه برداری هر دو ژن GAL1و GAL10را 1000 برابر افزایش میدهد.
UAS گالاکتوز از چهار جایگاه جداگانه مخصوص اتصال GAL4تشکیل یافته است که به ترتیب از شماره I تا IV شماره گذاری شده است. هر یک از این جایگاههای اتصال ، از یک توالی 17 جفت بازی مشابه تشکیل یافته است و دارای تقارن دو طرفی است. میل ترکیبی GAL4برای پیوند با هر یک از جایگاههای اتصال یکسان نیست و اتصال بین حداقل دو جایگاه (IV,III) به صورت همکاری انجام میگیرد.هر چند آزمایشات نشان میدهند که سرعت نسخه برداری ژنهای GAL1و GAL10، با تعداد مولکولهای GAL4باند شده به UAS ارتباط مستقیم دارد، فعالیت نسخه برداری به اشغال هر چهار جایگاه اتصال بوسیله GAL4نیازی ندارد. بنابراین اثر GAL4یک اثر اضافی است به این صورت که هر مولکول GAL4بطور مستقل در تحریک نسخه برداری شرکت دارد.
GAL4از دو domain تشکیل شده است، یکی مسئول باند شدن بهDNA و دیگری مسئول تحریک نسخه برداری ژنهای ناحیه down stream میباشد. همانند اپرونهای کد کننده آنزیمهای متابولیک در پروکاریوتها ، ژنهای GAL10 , GAL4تنها در حضور سوبسترا که در این مورد گالاکتوز میباشد، نسخه برداری میشوند.در عدم حضور گالاکتوز ، GAL4از طریق domain مسئول باند به DNA به UAS گالاکتوز متصل میشود ولی domain مسئول تحریک نسخه برداری آن ، بوسیله یک پروتئین تنظیم کننده منفی به نام GAL80باند میشود. اتصال Gal80به GAL4از فعال سازی نسخه برداری GAL10 , GAL1توسط GAL4جلوگیری به عمل میآورد. با این حال در حضور گالاکتوز ، گالاکتوز به GAL80باند سبب جدا شدن آن از GAL4میشوند. در این حالت GAL4قادر است نسخه برداری GAL10 , GAL1را فعال نماید.
هر چند، هر دو ژن GAL10 , GAL1در حضور گلوکز نیز به صورت منفی تنظیم میشوند، کنترل این ژنها پیچیده تر از اینهاست این ممانعت از نسخه برداری بوسیله گلوکز ، مشابه جلوگیری کاتابولیتی در پروکاریوتهاست و در صورت حضور هر دو نوع قندگلوکزو گالاکتوز GAL10 , GAL1در سرعتهای پایین ، نسخه برداری میشوند. گلوکز ، نسخه برداری GAL10 , GAL1را از طریق جلوگیری از باند شدن GAL4به UAS گالاکتوز بلوکه میکند.اینکه آیا گلوکز عملا به GAL4باند میشود یا GAL10 , GAL1بوسیله یک متابولیسمی از گلوکز تحریک میشوند، هنوز نامشخص است. بطور کلی domainهای فعالیت پروتئینهای یوکاریوتیک ، مانند GAL4خیلی کم مورد شناسایی قرار گرفته ولی آنها را در سه طبقه تقسیم مینمایند.تعدادی ازdomoianهای فعالیت ، شامل نواحی طویلی هستند که یک آلفا هلیکس آمفی پاتیک با بار منفی را تشکیل میدهند. یک مثال از این نوع پروتئینها GAL4میباشد. برای فعال سازی نسخه برداری ، domain فعالیت GAL4لازم و ضروری است. • تعدادی از domainهای فعالیت ، پروتئینهای غنی از گلوتامین هستند. پروتئین SP1دارای domain از این نوع است قدرت فعال کردن نسخه برداری SP1با برداشتن دو domain غنی از گلوتامین آن ، به شدت کاهش مییابد.
تعدادی از domainهای فعالیت ، پروتئینهایی غنی از پرولین هستند. پروتئین CTF شامل domainای از این نوع است چگونگی تحریک نسخه برداری توسط domainهای فعالیت ، هنوز ناشناخته است ولی ممکن است، از طریق درگیر کردن پروتئینهای دیگر نزدیک RNA پلی مراز П ، اثر خود را اعمال نمایند. به عنوان مثال آزمایشات انجام شده در مخمرها نشان میدهند که GAL4مستقیما با RNA پلی مراز П وارد واکنش نمیشود بلکه اثر خود را از طریق پروتئیندیگری اعمال می کند.
کنترل بیان ژن توسط توالیهای افزایش دهنده یا (Enhancers)
Enhancer نوع دوم از توالیهای فعال میباشد که در ارتباط با بسیاری از ژنهای کلاس П یافت شدهاند. این توالیهای DNA بوسیله سه خصوصیت مشخص میگردند:Enhancerها اغلب در هر جهتی فعال هستند. • Enhancer قادرند نسخه برداری را حتی در صورتی که از نقطه شروع آن هزاران جفت باز فاصله داشته باشند، تحت تاثیر قرار دهند. آنها بعضی اوقات در یک انترون یا در انتهای '3 یک ژن قرار دارند. • Enhancer ها، نسخه برداری هر ژنی در مجاورشان را تحت تاثیر قرار میدهند. بررسیها نشان میدهند که Enhancerها ، بسیاری از ژنهای ویروسی را نیز فعال مینمایند. این نوع Enhancerها که تحت عنوان ، Enhancerهای ویروسی شناخته میشوند، برای انجام عمل خود به فعال کنندههای خاصی نیاز دارند. این ، خودش توجیهی است بر این سوال که چرا بعضی از ویروسها، تنها در میزبانهای خاصی قادر به رشد هستند.
به نظر میرسد که Enhancerها در 4 روش متفاوت عمل میکنند.ممکن است، یک فعال کننده به یک Enhancer متصل و تحریک نسخه برداری را سبب شود، یا اینکه به جذب RNA پلی مراز به پروموتر ، کمک نماید. Enhancerهایی که به عنوان عناصر حساس به هورمونشناخته شدهاند، به این روش عمل مینمایند. • حضور Enhancerها ممکن است ساختمان DNA را در مجاورت ژنی که نسخه برداری میشود، تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین این ناحیه از DNA را بیشتر در دسترس RNA پلی مراز قرار میدهند. مشاهده نسبتهای متفاوتی از پیریمیدین/ پورین در بسیاری از این Enhancerها که پذیرش ترکیب ساختمانی غیر طبیعی را درInvivoسبب میشود، این تئوری را حمایت میکند. • Enhancerها ممکن است در جایی از DNA که به ماتریکس هسته ، متصل میباشد، قرار داشته باشند. بنابراین نگهداری DNA در این قسمت و افزایش غلظت موثر RNA پلی مراز را سبب میشوند. • Enhancerها ممکن است، یک جایگاه بزرگ هدف ایجاد نمایند که RNA پلی مراز یا تعداد دیگری از پروتئینهای ضروری ، قبل از مهاجرت به پزوموتر ، در آن ناحیه با DNA باند میشوند.
بر اساس این نوع مکانیسم ، مشاهده شده است. زمانی که یک جایگاه به پروتئینمتصل شوند، در بین بعضی از Enhancerها و پروموترها قرار میگیرند، از عمل Enhancer جلوگیری به عمل میآید. به نظر میرسد که پروتئین باند شده ، مهاجرت پروتئین دیگر را Enhancer به پروموتر بلوکه میکند. • آزمایشات نشان میدهد که بعضی از Enhancerها تنها در یک بافت خاص هستند. به عنوان مثال در موش Enhancerهای ژنهای ایمونوگلولین ، تنها در سلولهای لمفوئید موثر میباشند. اینگونه مشاهدات ، موید این موضوع است کهEnhancerهای خاص ، ممکن است بوسیله یک پروتئین تنظیم کننده باند شده به DNA که تنها در گلبولهای سفید خون یافت میشوند، تشخیص داده شوند.
کشف مادهای که بعدها DNA نام گرفت در سال 1869 بوسیله فردیک میشر انجام شد. این دانشمند هنگام مطالعه بر روی گویچههای سفید خون ، هسته سلولهارا استخراج کرد و سپس بر روی آن محلول قلیایی ریخت. حاصل این آزمایش ، رسوب لزجی بود که بررسیهای شیمیایی آن نشان داد، ترکیبی از کربن، هیدروژن، اکسیژن، نیتروژنو درصد بالایی از فسفرمیباشد. میشر این ماده را نوکلئین نامید. زمانی که ماهیت اسیدی این ماده مشخص گردید، نام آن به اسید دزاکسی ریبونوکلئیک تغییر یافت.
سرعت پیشرفت تعیین ساختمان DNA بسیار کند بوده است. در سال 1930 کاسل و لوین دریافتند که نوکلئین در واقع اسید دزوکسی ریبونوکلئیک است. برسیهای شیمیایی آن مشخص کرد که زیر واحد تکرار شونده اصلی DNA ، نوکلئوتیدمیباشد که از سه قسمت تشکل شده است. یک قند پنتوز - دزوکسی D- ریبوز) ، یک گروه(2 5-فسفات و از یکی چهار باز آلی نیتروژندار حلقوی آدنین (A) ، گوانین (G) ، سیتوزین (C) و تیمین (T) تشکیل شده است.از این چهار باز دو باز آدنین و گوانین از بازهای پورینی و دو باز سیتوزین و تیمین از بازهای پیریمیدینی میباشند. به مجموعه قند و باز آلی نوکلئوزید متصل شود.و یا5گفته میشود. گروه فسفات میتواند به کربن3 به مجموع نوکلئوزید و گروه فسفات متصل به آن نوکلئوتید میگویند. متصل شود.و هم به کربن5با توجه به اینکه یون فسفات میتواند هم به کربن 3پس دو نوکلئوتید از طریق یک پیوند فسفودی استر بهم متصل میشوند. به این صورت که گروه هیدروکسیل یک نوکلئوتید با گروه فسفات نوکلئوتید دیگر واکنش داده و پیوند فسفودی استر را بوجود میآورد. از آنجایی که پیوند فسفودی دو قند مجاور را بهم متصل میکند، این پیوند راو5استر ، کربنهای3 فسفودی استر نیز مینامند. یک زنجیره در اثر اتصال پشت سر هم-3پیوند5 -دزوکسی ریبونوکلئوتید بوسیله پیوندهای دزوکسی ریبونوکلئوتیدتعدادی2
تشکیل میشود. تمامی نوکلئوتیدها در یک زنجیره پلی نوکلئوتیدی دارای جهت یکسان میباشند. به این صورت که نوکلئوتید انتهایی در یک سمت آزادونوکلئوتیدانتهایی درسمت دیگرزنجیرهزنجیره دارای یک گروه5 آزاد میباشد. بنابراین زنجیره پلی نوکلئوتیدی دارای جهتدارای یک گروه3 بوده و این جهت را به صورت5> نشان میدهند. بنابراین اگر در3در زیر آن باشد،در بالای حلقه پنتوز و کربن3نوکلئوتید ابتدایی کربن5 درتمامینوکلئوتیدهای بعدی زنجیره کربن 5 در بالای حلقه پنتوز جای خواهد داشت.
به هم متصل شدهاند.-3- دزوکسی اسید ریبونوکلئیک میباشد که بوسیله پیوندهای فسفودی استر5DNA یک پلیمر رشتهای متشکل از واحدهای2 • DNA حاوی چهار زیر واحد dc وdGوdTوdAمیباشد. • مقادیر متوالیdTوdAبا یکدیگر و dc وdGنیز با یکدیگر مساوی میباشند. • مارپیچ دو رشتهای DNA • در سال 1953 در ساختمان سه بعدی DNA ، بوسیله واتسون و کریک کشف شد. واتسون و کریک با استفاده از مطالعات تفرق اشعه ایکس ، رشتههای DNA که بوسیله فرانکلین و ویلکینز تهیه شده بود و همچنین ساختن مدلها و استنباطهای مشخصی ، مدل فضایی خود را ارائه دادند و در سال 1962 واتسون و کریک و ویلکینز به خاطر اهمیت کشف ساختمان DNA به صورت مشترک جایزه نوبل دریافت کردند.مدل پیشنهادی آنان چنین بود. DNA یک مارپیچ دو رشتهای است که رشتههای آن به دور یک محور مرکزی ، معمولا به صورت راست گرد پیچ میخورند. طبق مدل واتسون و کریک ، ستونهای قند - فسفات همانند نردههای پلکان به دو قسمت خارجی بازهای آلی پیچیده و به این ترتیب در معرض محیط آبکی داخل سلول هستند و بازهای آلی که خاصیت آبگریزی دارند، در داخل مارپیچ قرار میگیرند. هنگام تشکیل مارپیچ رشتهها به صورت موازی متقابل
قرار میگیرند. یعنی اگر جهت یک رشته3<باشد، رشته دیگر 5--5<--3 خواهد بود. پیوندهای هیدروژنیبین آدنین از یک رشته با باز تیمین رشته مقابل و باز گوانین یک رشته با سیتوزین رشته مقابل بوجود میآیند. گر چه از نظر اندازه هر باز پورینی میتواند در مقابل یک باز پیریمیدین قرار بگیرد. ولی به دلیل وجود گروههای شیمیایی روی بازهای G و C و T و A پیوندهای هیدروژنی مناسب فقط بین C - G و T - A برقرار میشود و ایجاد پیوند بین T - G و C- A ممکن نیست. • واکنشهای توتومریزاسیون • اتم هیدروژندر بازهای آلی میتواند روی اتمهای نیتروژنو یا اکسیژنحلقه جابجا شود. این تغییر موقعیت هیدروژن روی حلقه باز را توتومریزاسیون میگویند. توتومریزاسیون در بازهای آدنین سیتوزین باعث تبدیل فرم آمینی به فرم ایمنی و در مورد بازهای تیمین و گوانین باعث تبدیل فرم کتونی به فرم انولی میشود.در شرایط فیزیولوژیکی ثابت تعادل واکنش توتومریزاسیون بیشتر به سمت اشکال آمینی و کتونی میباشد. این حالت پایدار پروتونی ، الگوی تشکل پیوندهای هیدروژنی بین بازها را تعیین مینماید، بطوری که بازهای T و A با تشکیل دو پیوند هیدروژنی و بازهای G و C با سه
پیوند هیدروژنی با هم جفت میشوند. C و A و همچنین T و G نمیتوانند با هم جفت شوند.زیرا در این بازها اتمهای هیدروژن هر دو در یک موقعیت قرار دارند و امکان ایجاد پیوند هیدروژنیوجود ندارد. به دلیل اینکه در رشتههایDNA همواره باز A مقابل T و باز G مقابل C قرار دارد، این دو رشته را مکمل مینامند. بنابراین توالی موجود در یک رشته DNA ، توالی رشته مقابل را تعیین میکند. مکمل بودن دو رشته DNA ، اساس عمل همانند سازیDNAاست.
صرف نظر از انواعی که دارای ساختمان خاصی است. برخلاف DNAکه ساختمان مارپیچ دو رشتهای دارد RNA معمولا یک رشتهای و تقریبا صاف و بدون تاخوردگی و یا به صورت کلاف است. علت اصلی عدم تشکیل مارپیچ دو رشتهای RNA مزاحمت فضایی گروه OH متصل به کربن شماره 2- قند ریبوز است که مانع پیچش لازم میشود. زیرا گروه OH به طرف داخل محور مارپیچ قرار میگیرد و مانع فرم پایدار میگردد. بنابراین حتی در مقابل DNA الگو که دقیقا مکمل RNA است، RNA نمیتواند به شکل مارپیچی به آن متصل شود. همین خاصیت RNA باعث عدم پایداری آن در محیط قلیایی میشود، بطوری که در محیط قلیایی ، RNA به مونونوکلئوتیدها تجزیه میشود، در حالی که DNA در محیط قلیایی فقط به صورت تک رشتهای درمیآید ولی تجزیه نمیشود.