260 likes | 505 Views
بسم الله الرحمن الرحیم. بررسی و شناخت ارتباط پیشین فلسفه اخلاق با نظریات علم اقتصاد 4 خرداد 1393. لزوم آفرينش نظريات علمي به دست انديشمندان بومي مبتني بر ارزشها ، داشته ها و دانسته ها فرايند توليد دانش هاي انساني: زنجيره سلسله مراتبی ای از:
E N D
بسم الله الرحمن الرحیم بررسی و شناخت ارتباط پیشین فلسفه اخلاق با نظریات علم اقتصاد 4 خرداد 1393
لزوم آفرينش نظريات علمي به دست انديشمندان بومي مبتني بر ارزشها ، داشته ها و دانسته ها • فرايند توليد دانش هاي انساني: زنجيره سلسله مراتبی ای از: نظام معارف جهانبینی ایدئولوژیک چارچوبهای نظری نظریه ها مدل ها معادلات اطلاعات كاربردي
ساخت علوم انسانیِ بومی یا اسلامی مستلزم توجه به مبانی فلسفی به طور عام یا فلسفه اخلاق (در علم اقتصاد) به طور خاص و اقدام تدریجی درسه ساحت: الف) به دست آوردن پيشفرضهاي علوم انسانی ب) رجوع اکتشافی به معارف و منابع ديني ج) تطبيق دو مورد قبلي با يكديگر
نیاز به یافتن زبانی مشترک با جهان خارج برای تولید دانش اقتصاد بومی یا اسلامی • وارداتی بودن علم اقتصاد به عنوان یکی از عوامل ناتوانی در تولید نظریات اقتصادی در حوزه های بی اطلاعی از جریان سیر تکامل این دانش و بی اطلاعی از سرشت آن
چیستی فلسفه اخلاق دانش درجه اول • جغرافیای فلسفه اخلاق اخلاق تحلیلی، هنجاری، توصیفی و علم النفس اخلاقی • ارتباط شناخته شده فلسفه اخلاق و اقتصاد عقلانیت و رفاه
چیستی فلسفه اخلاق تحقيق دربارهي استدلالهايي كه وراي باورهاي اخلاقي ما نهفته است و توجيه مواضع اخلاقي خاصي كه ما پذيرفتهايم گزاره اخلاقی گزاره ای است که موضوع این گزاره یا انسان یا حالات نفسانی انسان یا افعال ظاهری انسان و محمول این گزاره یکی از این مفاهیم است.
جغرافیای فلسفه اخلاق • اخلاق تحلیلی (analytical ethics) یا فرا اخلاق (meta – ethics) • اخلاق دستوری یا هنجاری (normative ethics) • اخلاق توصیفی (descriptive ethics) • علم النفس اخلاقی(moral psychology)
1)مباحث اخلاق تحلیلی یا فرا اخلاق • (1- ب) تحلیل گزاره ای اخلاقی مجموعه ای از مباحث درباره اخلاق که جنبه مفهومیدارند • (1- الف) معناشناسی الفاظ و مفاهیم اخلاقی • (1- ج) معرفت شناسی اخلاقی • آیا حقیقت اخلاقی عینی یا آفاقی ای وجود دارد یا نه؟ آیا گزاره ای اخلاقی را می توان به صدق و کذب یا لا اقل به عینی و غیر عینی متصف کرد؟ آیا گزاره های اخلاقی را می توان موجه یا مستدل کرد یا نه؟اگر می توان، روش توجیه یا استدلال در اخلاق چگونه است؟ در توجیه یا استدلال اخلاقی عقل چه نقشی ایفاء می کند، و هر یک از شهود، درون نگری، احساس و عاطفه و وجدان چه نقشی؟ آیا حکم اخلاقی وقتی پذیرفتنی است که قابل تعمیم باشد یا تعمیم پذیری در حکم اخلاقی شرط نیست؟ آیا می توان از گزاره های حاکی از ساختار جسمانی یا ذهنی یا روانی فرد آدمی یا توانایی های بشر یا واقعیت های زندگی اجتماعی یا آثار و نتایج مترتب بر افعال انسانی، یک سلسله احکام اخلاقی استنتاج کرد یا نه؟ • خوب و بد، مطلوب و نامطلوب، ارزشمند (الفاظ و مفاهیم ارزشی)، صواب (یا درست) و خطا(یا نادرست)، باید و نباید، وظیفه، تکلیف و مسئولیت (الفاظ و مفاهیم الزامی). مسئله این است که: 1-معنای هر یک از این واژه ها، وقتی در اخلاق استعمال می شود، دقیقا چیست؟ 2-معنای اخلاقی هر یک از این واژه ها چه ربط و نسبتی با معنا یا معانی غیر اخلاقی آن واژه دارد؟ 3-معنای اخلاقی هر یک از این واژه ها چه ربط و نسبتی با معانی اخلاقی سایر واژه ها دارد؟ 4-ملاک و ملاکهای اطلاق و کاربرد این واژه ها چیست؟ • یعنی گزاره ای حاوی الفاظ و مفاهیم اخلاقی: آیا گزاره های اخلاقی همه تقدیری یا توصیه ای اند یا همه تقریری یا توصیفی اند؛ یا بعضی توصیه ای و بعضی دیگر توصیفی اند؟و آیا گزاره های اخلاقی، در تحلیل نهایی، بیانگر امور واقع اند یا بیانگر ارزشها یا بیانگر تکالیف یا این که همه از یک سنخ نیستند؟
2)مباحثاخلاق دستوری یا هنجاری • (2- الف) چه اموری خوب یا بد، مطلوب یا نامطلوب، و ارزشمندند؟ مجموعه ای از مباحث در اخلاق که جنبه مصداقی دارند • (2- ب) آیا وظیفه مقدم بر ارزش است یا لااقل بعضی از وظایف ما مستقل از هر ارزشی برقرارند؟ • کدام یک از افعال (انسانی اختیاری) صواب یا خطا، وظیفه و یا تکلیف اند و باید و یا نباید انجام گیرند؟ به تعبیر دیگر، مصادیق مفاهیم اخلاقی ای که در بند ( 1- الف) ایضاح شده اند چیستند ؟ • اینجا فقط مهم تعیین موضوع در وظیفه گرایی، نتیجه گرایی یا فضیلت گرایی است که میتواند مبنای مهم مساله عدالت باشد. • (2- ج) آیا حقوق طبیعی ای (در برابر حقوق وضعی و قراردادی) وجود دارند؟ • مبنای شکل گیری علم اقتصاد در ارتباط تنگاتنگ با مساله بالا است. • (2- د) در اوضاع و احوال خاص چه باید کرد یا چه نباید کرد ؟ • به عبارت دیگر، چگونه اصول اخلاقی را بر موارد خاص یا بر انواع خاص یا بر انواع موارد خاص تطبیق و اعمال کنیم؟ این جاست که انواع اخلاق های هنجاری خاص از جمله اخلاق تجارت، اخلاق پزشکی، اخلاق تعلیم و تعلم، اخلاق محیط زیست، اخلاق قضایی، اخلاق سیاسی و اخلاق روابط بین الملل پدید می آیند و اجزاء یک کل را تشکیل می دهند که “فلسفه کاربسته یا کاربستی یا عملی” یا “اخلاق کاربردی” یا “عملی” خوانده می شود .
3)مباحث اخلاق توصیفی • مجموعه ای از مباحث در این باب که چه نظرات یا قواعد یا افعال اخلاقی ای ، بالفعل و عملا در جامعه ای خاص یا در میان همه انسانها رایج و مشترک اند ؟و این نظرات یا قواعد یا افعال اخلاقی چه آثار و نتایجی به بار می آورند ؟ جوابگویی به این سوالات، البته مستلزم مطالعات و تحقیقاتی تجربی و تاریخی (و نه نظری و فلسفی) است. در اینجا می توان بشدت اقتصاد مرسوم را در ترازوی اخلاق قرار داد که البته پاسخگویی به آن میتواند در ارتباط با دستیابی به نظریه ای در باب طبیعت و سرشت اخلاقی انسان باشد.
4)مباحثعلم النفس اخلاقی • مجموعه ای از مباحث فلسفیو احیانا تجربی، ناظر به امور نفسانی و روانی ای که آدمی، در مقام فاعل و عامل اخلاقی یا در مقام ناظر و داور اخلاقی، با آنها سر وکار می یابد. عمده ترین این مباحث عبارتند از : 1-مسئله جبر و اختیار، حب ذات و خود دوستی انسان، لذت گروی روان شناختی و...2-تحلیل مفاهیمی مانند انگیزه، انگیزش، هدف، خواهش، نسیان، فعل، سعی، گزینش، بی عملی، استحقاق، لذت، المو...3-تحلیل بعضی از فضائل یا رذائل خاص ، مانند عدالت، ظلم، خدمت و خیانت و ... .
ارتباط شناخته شده فلسفه اخلاق و اقتصاد • عقلانیت عقلانيت مفهومی هنجاري است و به اين مطلب میپردازد كه مردم چگونه بايد انتخاب نموده، ترجيح داده و يا استدلال نمايند. • اقتصاد اثباتي: ترجيحات مردم در صورتي عقلاني است كه كامل و انتقالي باشد و انتخابهايشان نيز از طريق ترجيحاتشان صورت گرفته باشد. • انتخابهاي عاقلانه توسط علايق شخصي فرد تعيين میگردد، نه علايق شخصي ديگران.
ارتباط شناخته شده فلسفه اخلاق و اقتصاد • رفاه • تئوري قائم به ذات رفاه بيان میكند كه چه چيزهايي به طور ذاتي براي انسانها خوب هستند. • تئوريهاي صوري رفاه مشخص میكنند، چگونه يك فرد آنچه را كه به طور ذاتي براي مردم خوب است را كشف كند، اما آنها بيان نمیكنند كه آن چيزها چه هستند. • اقتصاد رفاه يك تئوري اخلاقي نتيجهگرايي را پيشفرض قرار داده است.
الف) تحقیقات مبتنی بر تبیین رابطه اخلاق و اقتصاد • ارتباط ساختاري بين بخش عمدهاي از نظريههاي اقتصاد خرد و رويكرد نتیجهگراي فلسفه اخلاق : بررسي مسائل بنيادين علم اقتصاد با توسل به فلسفه اخلاق سن (2012)، هاسمن (2011)، هاسمن و مك فرسون (2006)، كولم (2005)، كامرر (2003) دوركين (2000)، روئمر (1996)، بين مور (1994، 1998)، يانگ (1994)، الستر و روئمر (1991)، سن (1987)، گريفين (1986)، سن و ويليامز (1982)
تحقیقات مبتنی بر تبیین رابطه اخلاق و اقتصاد آيا ارزشها ذهني هستند يا عيني، رابطه بين ترجيحات فردي و رفاه انساني چيست و آيا مفاهيم ترجيحات فردي و رفاه انساني به طور كامل دربرگيرنده مفهوم خير هستند؟ آيا ارزشها را میتوان بر حسب يك مقياس واحد مقايسه كرد؟ و اينكه چگونه میتوانيم ارزشهاي افراد مختلف را مقايسه كنيم؟ آيا عقلانيت دلالت بر منافع خاصي دارد يا معطوف به انتخاب از مجموعه از پيش تعيين شده اي از منافع است؟ رابطه بين عقلانيت و اخلاق چيست؟ چه محدوديت هايي میتوانند بر مفهوم حداكثر كردن خير وجود داشته باشند؟ آيا حقوق و ساير وجوه شهودات اخلاقي ما، كه به نظر میرسد بيشتر سرشتي تكليف گرايانه دارند، را میتوان در تحليل اقتصاد مدرن وارد كرد؟ چگونه میتوان تفسيري براي انصاف يا عدالت به مثابه جنبه اي از خير ارائه كرد، و الزامات چنين تفسيري بر انتخاب اقدامات و نهادها چيست؟
مطالعات مبتنی بر مطلوبيت و ترجيحات • نقش محوری مفهوم مطلوبیت در نظریه ارزش • رابطه بين مطلوبيتو مفهوم خير از ديدگاه فردي
تحقیقات مبتنی بر گرايشها و فراترجيحات • مفهوم ترجيحات مرتبه دوم يا بالاتر چه تاثيري بر نظريه ارزش يا برنظريه انتخاب عقلاني میگذارد؟ • آيا میتوان تفسير قابل اتكاتري از يك نظريه ارزش مبتني بر ترجيحات فراهم آورد؟ • هاري فرانكفورت (2010)، ريچارد جفري (1974)، گيلبرت هرمن (1993)، ديويد لوئيس (1989)، آلبرت هيرشمن (1985)، ديويد كاپ (1993)، هاري فرانكفورت (1971)
تحقیقات مبتنی بر مقايسهپذيري بين افراد و قابليت اندازهگيري با معيار مشترك • اگر مطلوبيت با يك پديدهي روانشناختي منفرد شناسايي شود مسئله قابليت اندازهگيري ارزشها با يك معيار مشترك را نمیتوان در درون مطلوبيت مطرح كرد، بلكه فقط بين مطلوبيت و ارزشهاي ديگر (اگر ارزشهاي ديگري وجود داشته باشند) قابل طرح است. • اگر به مطلوبيت به صورت چند بعدي بنگريم و هر بعد مستقل از ابعاد ديگر درنظرگرفته شود، در اين صورت مسئله غير قابل اندازهگيري بودن ارزشها با يك معيار مشترك حتي در درون مطلوبيت مطرح میشود. • آمارتياسن (1979)، جيمز گريفين (2011)، ژوزف رز (1986)، آلن گيبارد (1986)، تامس اسكانلن (1991)
تحقیقات مبتنی عقلانيت و اخلاق • پروژه كشف امكان ادغام عقلانيت و اخلاق يكي از موضوعات اصلي منابع فلسفه اخلاق و علم اقتصاد در طول سه دهه گذشته بوده است. • راهبرد ساختن يك نظريه اخلاقي مبتني بر اصول عقلانيت • گوتيه (1986)، كورت باير (1977)، جون الستر (1985)، تامس شلينگ (1980)، جان هرساني (1985)، جولس كولمان (1987)
مطالعات مبتنی بر قواعد، حقوق و هنجارها • تنها محور پژوهش غیرغايت گرا در حوزه مطالعات اخلاق و اقتصاد • در تعامل فلسفه اخلاق و علم اقتصاد، توجه علم اقتصاد، عمدتاً معطوف كارآيي در تخصيص بهينه منابع است، در مقابل، توجه فلسفه اخلاق معطوف زمينه هاي اخلاقي نظريههاي اقتصادي بر حسب موفقيت يا شكست آنها در تأمين شرطهاي عدالت است. • جان رالز(2007)، فيليپ پتيت (1990)، اسكانلن (1978)، سن (1985)
تحقیقات مبتنی بر انصاف و برابري • همان طور كه میتوان حقوق را منبعي براي ارزش اخلاقي در نظر گرفت كه از ملاحظات مطلوبيت يا رفاه استنتاج نشود، همين طور نيز میتوان برابري يا انصاف را به عنوان ارزشهاي اخلاقي مستقل در نظر گرفت. • منظور ما از برابري يا انصاف چيست؟ • «برابري در چه چيزي؟» • هال واريان (1985)، رونالد دوركين (1981)، جان روئمر (1986)، ريچارد آرنسون (1989)