360 likes | 666 Views
بسم الله الرحمن الرحیم روایت شناسی مهاجرت نخبگان از دهه 40 تا دهه 80. روایت ها پیوسته از صبح تا شب در خیابان ها و ساختمان ها جا خوش کرده اند. آنها شیوه های زندگی ما را با آ موزشی که به ما می دهند به فصاحت بیان می کنند. آنها رخداد را پوشش می دهند یعنی افسانه های ما را می سازند. میشل دو سرتو.
E N D
بسم الله الرحمن الرحیمروایت شناسی مهاجرت نخبگاناز دهه 40 تا دهه 80
روایت ها پیوسته از صبح تا شب در خیابان ها و ساختمان ها جاخوش کرده اند. آنها شیوه های زندگی ما را با آموزشی که به ما می دهند به فصاحت بیان می کنند. آنها رخداد را پوشش می دهند یعنی افسانه های ما را می سازند. میشل دو سرتو
روایت چیست؟ • از نظر افلاطون، هنر همان محاکات است یعنی الگوبرداری، همان چیزی که ما امروز ((بازنمایی)) می نامیم. • ارسطو : یک طرح عبارت است از تنظیم رویدادها بر مبنای نوعی توالی ضروری یا محتمل از یک آغاز روشن تا یک انجام واضح و قابل اثبات. ارسطو مهمترین جنبه نظریه روایت را ساختار حوادث یا طرح می داند. • در تعریف روایت باید به طریقی سلبی و با کنار گذاشتن وجوه اختلاف و پیدا کردن آن چیز مشترکی که درون لطیفه ها، خاطره ها، رویدادهای ورزشی، قصه های عامیانه حضور دارد اقدام نمود. این عنصر مشترک چیزی نیست جز داستان. داستان ها، حوادثی را نقل می کنند که برای مردم، حیوانات و هرچیز دیگر اتفاق افتاده اند یا می افتند. به سخن بهتر هر آنچه داستانی را بازگو کند یا نمایش دهد روایت نام دارد.
عناصر موجود در روایت از دیدگاه مارک کرامر • صحنه پردازی • شخصیت ها • کنش هایی زمان مند • صدای یک راوی • گونه ای از ارتباط با خواننده، بیننده و شنونده • سرانجام روایت که در آن یک نتیجه گیری و یا یک هدف محقق می شود.
تعریف آسابرگر از روایت روایت، یک داستان است و داستان ها از آنچه که برای آدم ها،حیوانات، بیگانه های فضایی، حشرات و ... اتفاق افتاده یا در حال رخ دادن است می گویند. داستان زنجیره ای از رخداد ها را در بر می گیرد. روایت ها در طی نوعی دوره زمانی صورت می گیرند. این دوره زمان می تواند بسیار کوتاه همانند یک قصه کودکانه یا بسیار طولانی باشد آن طور که در مورد برخی رمان ها و حماسه ها مصداق دارد. روایات هم روشی برای فراگیری پیرامون جهان هستند و هم راهی در اختیارمان می گذارند تا آنچه را آموخته ایم به دیگران بگوییم. روایت با شیوه منطقی – علمی بیگانه نیست. دانشمندان باید در شرح آزمایش های خود از روایت بهره بگیرند و آزمایش ها که هم ابعاد خطی دارند و هم زنجیره ای می توانند برخوردار از ساختار روایی، در نظر گرفته شوند.
تعریف روایت از نظر لورل ریچاردسن روایت، شیوه اصلی است که از طریق آن، انسان ها تجربه های خود را درون رشته رخدادهایی که از نظر زمانی پر معنا و با اهمیت هستند، سامان می دهند. روایت هم شیوه استدلال و هم یک شیوه بازنمایی است. انسان ها می توانند جهان را در قالب روایت درک کنند و می توانند در قالب روایت، درباره جهان بگویند
روایت ها برای ذهن مخاطبان شان توالی و تعاقب هایی می آفرینند و آنها را دچار درکی علی معلولی می کنند. به نظر هیوم مساله علیت ناشی از توهمی است که از همجواری و اتصال دو چیز به وجود می آید. به عنوان مثال درک ما از شکسته شدن شیشه توسط سنگ از این رو حاصل می شود که سنگ در لحظه ای در کنار پنجره قرار گرفته است و پس از آن با شیشه شکسته مواجه شده ایم. به نظر هیوم همه آنچه ما می بینیم فقط اتصال دو شی و توالی و تعاقب حوادث است
تودوروف و روایت شناسی تزوتان تودوروف در 1969 واژه روایت شناسی را برای تحلیل ساختارگرایانه روایت های مفروض بر اساس قسمت ها و اجزا متشکله و تعیین کارکرد هرکدام از آنها و ارتباط شان با یکدیگر جعل کرد. برای این منظور او داستان را چیزی گرفت که بر اساس توالی زمانی رویدادها، حرکات و طرحواره هایش روایت می شود. طرحواره، ساختار منطقی و علی داستان را نشان می دهد و روشن می کند که چرا رویدادها اتفاق می افتند.
روایت و زندگی روزمره • آسابرگر، میان روایت و زندگی روزمره تفاوت قائل است. زندگی روزمره عاری از رویداد است اما قهرمان ها در داستان، امورات زندگی شان، خلاف آمد عادت است. آنها گرفتار روزمرگی نیستند. • مایکل تولان، مایکل تولان زندگی روزمره را نیز، روایت تلقی می کند. حتی صبحانه خوردن می تواند روایت باشد چرا که آغاز و پایانی دارد و کنشگرانی که زمان و مکان بر آنها حاکم است.
کریستوفر نش قصه پردازی و روایت سازی یکی از مهمترین شیوه های اندیشیدن و اندیشه آدمی، تمام مردم از جمله دانشمندان، فیلسوفان و محققان رشته های مختلف است. ما همه در کار قصه گویی هستیم. همه ما رخدادهای عالم را تداعی و بازسازی و سپس روایت می کنیم. ما حوادث را می بینیم، تجربه می کنیم و سپس تعدادی از آنها را کنار هم می گذاریم و به آنها انسجام و ساختاری می دهیم و به این طریق قصه و روایتی می سازیم. قصه ها امور موجود در عالم نیستند. ما آنها را می سازیم. و البته در ساختن آنها نقطه نظر یا چشم انداز مان از حوادث را بیان می کنیم. از این رو همه ما دست اندرکار قصه پردازی و روایت سازی هستیم. . کاربردهای قصه در ادبیات (شفاهی و کتبی) شناخته شده است. اما کاربردهای آن در علوم، بخصوص علوم دقیقه و طبیعی برای بسیاری ناشناخته است.
علم، محاکاتی جدید اگر به گفته ارسطو هنر تقلید از واقعیت باشد علم نیز به نظر چنین کاری انجام می دهد. علم، مقولات واقعی را از خلال طبیعت واقعی و زندگی واقعی اجتماعی استخراج، تبیین و طبقه بندی می کند. از یک امر واقعی (طبیعت و زندگی اجتماعی)، امر واقعی دیگری یعنی (امر زبانی) استخراج می کند. منتها به شکلی منظم و طبقه بندی شده. علم در واقع خود، یک محاکات جدید است که مقولات و محسوسات این جهان را به زبان خودش ترجمه می کند و بازتاب می دهد. دانشمند به کارگردانی می ماند که سناریوی هستی را که از پیش موجود است مطالعه می کند و با چارچوب نظری و متافیزیک متبوع اش آن را دکوپاژ و تدوین می کند. علم، خود یک روایت است از هزاران نوع روایتی که می تواند فرم یابد. از این روست که علم دائمآ دچار انقلاب های پارادایمیک است چرا که هر کس می تواند واقعیات را به شیوه ای نوین دکوپاژ و تدوین کند و روایت جدیدی بسازد.
روایت در دوره پست مدرن • در دوره معاصر، از روایت منطبق با واقع به روایتی می رسیم که ذهن انسان در آن منشاییت دارد. • دیگر زبان و شناخت از واقعیت کپی برداری نمی کنند بلکه زبان، واقعیت را می سازد. هر زبانی به شیوه خاص خود جنبه های ویژه ای از واقعیت را می سازد. ساختارگرایان نیز به جای اینکه بگویند، زبان مولف واقعیت را منعکس می کند، بر این نظرند که ساخت زبان، واقعیت را تولید می کند. • در دوره پست مدرن بحث معنا بخشی روایت ها تا آنجا پیش می رود که مرزهای زندگی روزمره را نیز در می گذرد و حتی به علم نیز می رسد علمی که از گذشته های دور، خود را تافته ای جدا بافته از روایت می دانسته است و در مرتبه ای فراتر از روایت ها ایستاده بود
لیوتار و روایت • لیوتار، روایت را جانمایه تمامی جریان های فکری و فلسفی می داند. به اعتقاد او نگرش هایی مانند علم نوین که خود را مطابق واقع و مبری از روایت می دانند، در اساس گونه هایی دانش روایی اند. در واقع بر ادامه سنت عینیت، علم، خود را غیر داستانی غیر روایی می داند. ... این ویژگی دوران مدرن است که در آن بر ادامه سنت افلاطونی ما با دو دسته از مفاهیم روبرو هستیم؛ عقلانی و احساسی، این دسته بندی با علم و غیر علم همپوشانی دارد. لیوتار در بحث هایش نشان می دهد که علم جدید نه تنها خودش روایی است که اصلآ بدون روایت هیچ گونه کنش فکری ممکن نیست. • به گفته لیوتار، جانمایه هستی ما، روایت است. هرکه و هرچه مدعی فرارفتن از این داستان هاست مدعی دروغگوست. عصر اسطوره ها به پایان نیامده است که ما هنوز در دنیای اسطوره ها زندگی می کنیم
نظریه ادبی و فرمالیسم • یاکوبسن در حکمی کوتاه بیان کرده است که : ((موضوع علم ادبی نه ادبیات بل ادبیت متون است.)) • به زعم آنان، داستان اتفاقی است که در عالم واقع رخ داده است ولی طرح روایتی است که با دخل و تصرف در آن حاصل می شود. فلذا آنها تاکید می کنند که فقط ((طرح)) صرفآ ادبی است و داستان ماده خامی است که دست سازمان دهنده نویسنده را انتظار می کشد. • . یکی از نکات مهمی که فرمالیست ها درباره شکل بیان ادبی مطرح کردند، مفهوم ((آشنایی زدایی)) است. به نظر شکلوفسکی هنر، ادراک حسی ما را دوباره سازمان می دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می کند. هنر، عادت های مان را تغییر می دهد و هر چیز آشنا را به چشم ما بیگانه می کند.
روایت عامیانه • روایت ژورنالیستی • روایت مدیران دولتی • روایت علمی و آکادمیک
سوالات تحقیق • ساختار روایت های مهاجرت نخبگان از دهه 40 تا دهه 80 چگونه بوده است و دچار چه تغییراتی شده است؟ • کنشگران و عناصر موجود در این روایتها چگونه بازنمایی می شوند؟ • پرابلماتیک مهاجرت نخبگان و فرار مغزها در بیان محققان چگونه روایت می شود و مساله اصلی آنها در پرداختن به این موضوع چیست؟
روش تحقیق و نمونه گیری • گرد آوری اطلاعات : روش کتابخانه ای و جمع آوری کتب، اسناد و مقالات • روش تحقیق : تحلیل روایت • نمونه گیری : تمام شماری کتب و اسناد موجود و انتخاب مهمترین آثار موجود از میان آنها
نویسندگانی که در چهار دوره مختلف به مساله مهاجرت نخبگان پرداخته اند • احسان نراقی (دهه 40 و 50) • علی محمد حاضری (دهه 60) • غلامرضا ذاکرصالحی (دهه 70) • رضا امیرخانی (دهه 80)
چارچوب نظری پژوهش • ولادیمیر پراپ با بررسی ریخت شناسی قصه های پریان متوجه شد که این روایت ها ساختار نسبتآ ثابتی دارند. او اساس کار خود را بر کارکردهایی گذارد که شخصیت ها در داستان ایفا می کنند. • گرماس، به عنوان ادامه دهنده راه پراپ شش کارکرد را در قالب سه دوگانه نشان داد.
دوگانه های گرماس • فاعل / مفعول (کارگزار و کارپذیر) کلود برمون این دوگانه را بنیادی ترین دوگانه ساختار روایت هاست. • فرستنده / گیرنده ( دهنده و بهره ور نهایی) • مددکار و حریف (تسهیل گر/بازدارنده)
عناصر روایت از نظر بارت • عناصر هسته ای • عناصر فرعی (کاتالیزوری)
تعریف پی رنگ • دیوید ام بوژه : به هم زنجیر کردن علت و معلول یا محرک و پاسخ در درون یک الگو، ساختار یا شبکه • والاس مارتین : اصطلاح ادبی که برای ساختار روایت به کار می رود ((پی رنگ)) است... پی رنگ حاصل ترکیب پی رفت زمانی و علیت است.
پی رنگ روایت نراقی (دهه 40 و 50) • کشورهای در حال رشد، توسعه نامتوازنی یافته اند و معمولآ چند شهر مرکزی رشد اقتصادی یافته اند و رشد اقتصادی در تمام کشور تعمیم نیافته است. در کشورهای در حال رشد هنوز تکنولوژی و صنعت عامل اصلی زندگی اقتصادی و اجتماعی نشده است. در کشورهای در حال رشد هنوز تکنولوژی و صنعت عامل اصلی زندگی اقتصادی و اجتماعی نشده است. • طبقه حاکم در این کشورها رغبت زیادی به تقلید از شیوه زندگی و آداب و سنن کشورهای غربی دارند چرا که خود این رهبران غالبآ در نظام های آموزشی کشورهای غربی تحصیل کرده اند. (مثال داستان کشور داهومی) فلذا نظام آموزشی آنها وارداتی و تقلیدی است و سنخیتی با نیازهای واقعی جامعه ما ندارد. • نظام آموزشی خصلتی محافظه کارانه دارد چرا که معلم و استاد تمایل دارد همان طور که خودش تحصیل کرده تدریس کند فلذا در برابر تغییرات آموزشی مقاومت می کند.
عدم انطباق نیازهای جامعه با خروجی نظام آموزشی منجر به فرار مغزها می شود. این نظام آموزشی تقلیدی باعث می شود که توجه جوانان این کشورها به کشورهایی معطوف شود که به وجود آورنده این نظام آموزشی بوده اند. • این افراد پس از اینکه چند سالی در کشورهای اروپایی و امریکایی به ادامه تحصیلات پرداختند و تخصصی را فرا گرفتند که بازار آن در این کشورها رونق داشت، طبیعی است که به کشورهای خود برنخواهند گشت زیرا تخصصی را که فرا گرفته اند در موطن خود نمی توانند به کار ببرند. • خروج این افراد باعث از دست رفتن سرمایه های مادی و معنوی کشور می شود.
کنشگران و عناصر روایت نراقی • طبقه حاکم : حاکمانی که خود غالبآ در نظام های آموزشی کشورهای غربی تحصیل کرده اند و علاقه زیادی به تقلید از کشورهای توسعه یافته دارند • نظام (سیستم، ساختار) آموزشی : تقلیدی، عقب مانده، محافظه کار، واراداتی و نا هم سنخ با نیازهای جامعه ما • مغز : فارغ التحصیل بیکار نظام دانشگاهی که برای یافتن شغل مهاجرت می کند. • بخش خصوصی : بخش اقتصادی خصوصی جامعه که نه تنها زمینه ای برای به کار گیری افراد تحصیلکرده ایجاد نمی کند بلکه ترجیح می دهد از کارگران بی سواد و کم توقع استفاده کند. • کشورهای توسعه یافته : این کشورها ایجاد کننده نظام های آموزشی جدید هستند که مورد تقلید باقی کشورهای کم رشد است. آنها به شکل ایده آل و الگو عمل می کنند.
پی رنگ روایت حاضری • استعمارگران در دورانهای قبل از انقلاب در راستای مطامع خود و به جهت رقابت با یکدیگر بر سر منافع استعماری سعی در نفوذ به هیات حاکمه ایران و اعمال سلطه دارند. (در دوران پس از انقلاب نفوذ مستقیم استعمارگران از بین رفته است ولی اثرات شان در دوره قبل و تبلیغات شان همچنان باقی است) • طبقه حاکم در ایران نسبت به برخی توانایی ها علی الخصوص تکنیک غرب باور دارد ولی نسبت به عوارض فرهنگی این مساله علی الخصوص در دوران پس از انقلاب نگرانی هایی دارد. آن نیاز به اخذ تکنیک و این نگرانی از عوارض فرهنگی کشمکشی ایجاد می کند که باعث می شود حاکمیت سیاستگذاری هایی در جهت تشویق، ممانعت و یا کنترل این روند اتخاذ. • در عمل آنچه اتفاق می افتد تنها آموزش علوم فنی و تکنیکی (تمدنی) نیست بلکه اعزام شدگان تحت نفوذ فرهنگ و اندیشه بیگانگان واقع می شوند. • داستان به این جا ختم نمی شود و دانشجویانی که در نظام آموزشی کشورهای غربی تحصیل کرده اند به موطن خود باز می گردند اما از آن رو که آنها حامل اندیشه و فرهنگ غرب اند به صورت خطری بالقوه تلقی می شوند چرا که ممکن است در راستای منافع دشمن عمل کنند.
کنشگران روایت حاضری • دانشجویان و متخصصان مهاجر و تحصیل کرده در خارج : جوانانی که دشمن بر آنها طمع دارد تا جذب شان کند و از طریق آنها بر جامعه ما نفوذ پیدا کند. این جوانان ممکن است که تحت تاثیر بینش غربی قرار گرفته و حامل بینش و فرهنگ غربی باشند و از این طریق در راستای منافع دشمن عمل کنند. • مسئولین دولتی : به استثنای دوره پهلوی اول و دوم که حاضری آن را دوره غرب باوری مطلق معرفی می کند در همه ادوار نوعی کشمکش در باب سیاستگذاری های مربوط به اعزام دارند چرا که از یک سو به برتری تکنیکی غرب ایمان دارند و از سوی دیگر نسبت به نفود فرهنگ و بینش اجنبی نگران اند. در دوره پس از انقلاب مسئولین با اتکا به فرهنگ اسلامی هرچه بیشتر درصدند تا از عوارض فرهنگی اعزام دانشجو بکاهند. • کشورهای غربی : آنها به دنبال سلطه و نفوذ بر کشور ما هستند و سعی دارند در هیات حاکمه ایران نیز نفوذ کنند. سیاست و نقشه استعماری آنها این است که به هر نحوی جوانان ما را جذب کنند و از آنها به مثابه پیاده نظام اهداف خود بهره گیرند.
پی رنگ روایت ذاکرصالحی • روند جهانی شدن و گسترش تکنولوژی های ارتباطی بستری مناسب و تسهیل کننده برای مهاجرت در معنای عام آن ایجاد نموده است. • کشور ایران، کشوری در حال توسعه است و جهت توسعه اقتصادی نیاز مبرمی به متخصصان دارد. • متخصصان واجد سرمایه تخصصی و ذهنی اند و مایل اند که این سرمایه را در کشور خود به کار گیرند. • نظام مدیریت کشور به آزادی و اندیشه او احترام نمی گذارد و او را در سیستم مدیریتی، مشارکت نمی دهد. ضعف برخورد سیاستگذاران در برخورد با شخصیت و هویت متخصصان، دافعه ایجاد می کند. • کشورهای مقصدی وجود دارند که برای متخصص جاذبه هایی دارند. • متخصصی که به شان و منزلت اش توجهی نشود دچار محرومیت امنیت انسانی گشته و به منظور اعاده این امنیت انسانی دست به مهاجرت به محیطی می زند که برای او جاذبه هایی را فراهم کرده است. • کشورهای مقصد، با جذب این متخصصان سود اقتصادی فراوانی می برند و کشورهای مبدا که کشورهایی در حال توسعه هستند به بهایی ارزان این نیروها را در اختیار کشورهای توسعه یافته قرار می دهند و خود از تخصص این نیروهای انسانی جهت توسعه محروم می مانند.
کنشگران روایت ذاکرصالحی • متخصصان : تعریف و تمجید فراوانی از آنان می شود، آنان واجد تخصص و سرمایه ذهنی اند و سرمایه اصلی کشورهای در حال توسعه محسوب می شوند. آنها باید در نظام تصمیم گیری مشارکت داده شوند و شان و منزلت آنان نباید مورد بی احترامی قرار گیرد. آنها به دلیل وجود دافعه های مبدآ که عمدتآ توسط مسئولین دولتی به وجود آمده و جاذبه های مقصد دست به مهاجرت می زنند. • نظام مدیریت و سیاستگذاری : آنها متخصصان را در نظام تصمیم گیری مشارکت نمی دهند و برای شان و منزلت او به عنوان یک متخصص ارزش قائل نیستند. ضعف برخورد آنان با متخصصان سبب ایجاد دافعه و احساس محرومیت از امنیت انسانی و کاهش منزلت متخصصان است. • کشورهای غربی مقصد : این کشورها، هیچ کنش فعالانه ای در روایت ایفا نمی کنند و صرفآ به صورتی طبیعی واجد جذابیت هایی برای متخصصان هستند.
پی رنگ روایت امیرخانی (دهه 80) • دانشجویانی (نشاهایی) به منظور استفاده از محصول آن ها با تلاش و زحمت فراوان در نظام آموزشی پرورش می یابند. • نظام آموزشی ما چه از حیث روش و چه از حیث موضوع، ترجمه ای است و ارتباطی با زندگی واقعی جامعه ندارد. دانشگاه های ما در واقع شعباتی از دانشگاه های اروپا و امریکاست و برای حل مسائل علمی آنها ساخته شده نه برای حل مسائل بومی. بیگانگان این نظام آموزشی ترجمه ای را برای ما تدارک دیده اند تا ما در زمین خود برای آنها بکاریم و محصولات مان را تقدیم آنها کنیم. (تمثیل زمین بالای تپه که محصولاتش نصیب پایین تپه می شود در رمان فونتامارا)
دانشجویان پرورش یافته در نظام آموزشی ترجمه ای، برای اینکه عاطل و باطل نمانند، متقاضی ورود به کشورهایی می شوند که علم ترجمه ای آنها را آموخته اند. • کشورهای مقصد از میان این متقاضیان دست به گزینش می زند و بهترین ها را انتخاب می کند و عملآ دست به برده داری نوین می زنند. (تمثیل کشتی آمیستاد) • این بیگانه استعمارگر (آمریکا)که به نیروهای با تخصص بالا احتیاج دارد سعی می کند همواره مناطق جهان سوم را دچار بحران کند تا میزان نشتی (تقاضای مهاجرت) بیشتر شود. • بیگانه استعمارگر، ضحاک وار مغزهای جوان ما را برای اهداف شیطانی خود می بلعد.
مسئولین دولتی (که باید چونان کاوه و فریدون در برابر این ضحاک راهبردی بیاندیشند) نسبت به ابعاد کلان این مساله دچار جهل و عدم فهم اند و نگاهی خرد به این مساله دارند فلذا قصد دارند با تجویز بخشنامه و آئین نامه و ایجاد سازوکارهای حمایتی با آن مقابله کنند. • تنها راه جلوگیری از این روند نشت نشا در بلند مدت تلاش برای دستیابی به علم بومی است و در کوتاه مدت تکریم و ارج نهادن به نخبگان و ایجاد سازوکارهای حمایتی درست و مهیاکردن فضای دلپذیر کاری و پژوهشی ولی مسئولین نه درکی از علم بومی دارند و نه حمایت های درستی می کنند. • دانشجویان و متخصصان مهاجر، ثمره تولیدات علمی خود را در اختیار کشورهای غربی می گذارند و عملآ در خدمت آنها قرار می گیرند و جزئی از همان ماشین غرب می شوند و از این طریق به دشمن کمک می کنند و باعث بقای او می شوند. (تمثیل صفوان جمال که شترانش را به هارون الرشید کرایه می دهد)
عناصر و کنشگران روایت امیرخانی • نشاها : دانشجویانی که لزومآ نخبه و مغز نیستند ولی در نظام آموزشی به زحمت پرورش داده می شوند تا محصولی بدهند برای جامعه و سرانجام توسط استعمارگر بیگانه شکار می شوند و به خدمت او در می آیند. • نظام آموزشی : ترجمه ای هستند و در واقع شعباتی از دانشگاه های اروپا و امریکا هستند و محصولات شان نصیب آنها می شود. • امریکا : استعمارگر بیگانه ای که نظام آموزشی ترجمه ای برای ما ساخته تا محصولات این نظام نصیب خودش شود و ضحاک وار مغزهای جوان ما را ببلعد. این بیگانه از یک سو شرایط سیاسی و اجتماعی کشورهای مبدآ را همواره نا آرام می کند تا نشتی (تمایل به مهاجرت) در آنها بیشتر شود و از سویی دیگر از بین متقاضیان به مهاجرت دست به گزینش می زند و بهترین ها را انتخاب می کند و به خدمت خود می گیرد. • مسئولین دولتی و حکومتی : آنها دغدغه دارند و می خواهند با تمهیداتی با روند مهاجرت نخبگان یا همان نشت نشاها مقابله کنند اما دچار جهل اند و هیچ درکی از این مساله به صورت کلان ندارند و حتی گاه خود ناخواسته بر آن دامن می زنند. آنها همچنین سازوکار حمایت کردن درست از نخبگان را بلد نیستند و فکر می کنند با آئین نامه و بخشنامه و جایزه و حمایت های ناچیز مالی می توانند تاثیر گذار باشند.
دغدغه مرکزی روایت ها • نراقی (دهه 40 و 50) : از دست دادن سرمایه های مادی و معنوی کشور و متضرر شدن کشور • حاضری (دهه 60) : غربزدگی و نفوذ فرهنگ و اندیشه غرب از طریق فارغ التحصیلان خارج از کشور • ذاکرصالحی (دهه 70) : عدم مشارکت نخبگان و آسیب وارد شدن به روند توسعه • امیرخانی (دهه 80) : فاصله میان نظام آموزشی و زندگی واقعی و نبود علم بومی
دوگانه های موجود در روایت ها بر اساس مدل گرماس