1 / 23

به نام خالق هستی بخش

به نام خالق هستی بخش. نام گروه : گل نرگس اعضای گروه : مهشید فاضلی ، مژده امینی ، طراوت محمد زاده نام آموزگار : ناطقی پور. نام درس : عهد و پیمان (درس دهم).

carrie
Download Presentation

به نام خالق هستی بخش

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. به نام خالق هستی بخش نامگروه : گلنرگس اعضایگروه : مهشیدفاضلی ،مژدهامینی ، طراوتمحمدزاده نامآموزگار : ناطقیپور نام درس : عهد و پیمان (درس دهم)

  2. مصطفى چمران ( 1360 1311 ه.ش) در سال 1311 ش در تهران متولد شد. در دارالفنون و البرز دوران متوسّطه را گذراند. درسال 1336 از دانشکده فنىّ دانشگاه تهران در رشتهٔ الکترونىک فارغ التّحصىل شد. درسال 1337 با استفاده از بورس تحصىلى شاگردان ممتاز به آمرىکا اعزام شد و پس از تحقىقات علمى در جمع معروف ترىن دانشمندان جهان در کالىفرنىا با ممتازترىن درجهٔ علمى موفّق به اخذ مدرک دکتراى الکترونىک و فىزىک پلاسما گردىد. با پىروزى انقلاب اسلامى بعد از 21 سال هجرت، به وطن بازگشت و با شروع جنگ تحمىلى عراق علىه اىران، به خدمت امام رسىد و با اجازهٔ اىشان به اهواز رفت و ستاد جنگ هاى نامنظم را تشکىل داد؛ سپس به سوسنگرد شتافت. او دلىرانه با دشمن مقابله کرد و خود نىز در تاریخ ٣١ خرداد ١٣٦٠ به درجهٔ رفىع شهادت رسىد. هم اکنون مزار او در بىن شهرهاى بوستان و سوسنگرد خوزستان، زىارتگاه عموم مى باشد.

  3. محمّدعلى رجاىى ( 1360 1312 ه.ش) در قزوىن در خانواده اى مذهبى متولدّ شد. در چهار سالگى پدرش را از دست داد. در 14 سالگى به تهران نزد برادرش آمد و با دست فروشى، زندگى سختى را گذراند. با وجود مشکلات اقتصادى فراوان، موفقّ به اخذ دىپلم رىاضى شد و به کار معلمّى پرداخت. وى پا به پاى تلاش براى اداره زندگى از روحانىان مبارزى مانند آىت اللهّ طالقانى درس ها آموخت. اىن مبارزه ها باعث شد طعم تلخ زندان و شکنجه را نىز بچشد. با تمام گرفتارى ها موفق به اخذ لىسانس در رشتۀ رىاضى و فوق لىسانس در رشتۀ آمار گردىد. او پىش از رسىدن به نخست وزىرى، نماىندۀ ملت اىران در مجلس شوراى اسلامى بود. وى درسال 1360 رئىس جمهور کشور گردىد و در شهرىور همان سال به شهادت رسىد.

  4. خود ارزیابی 1- عهدوپیمانشهیدرجائیباشاگردانشچهبود؟ مندیرنمیآیم ،شماهمدیرنیایید. منغیبتنمیکنمشماهمغیبتنکنید .منبهشمادروغنمیگویم ،شماهمبهمندروغنگویید .منبههرقولیکهبهشمابدهموفامیکنم ،شماهمبههرقولیکهبهمنمیدهید، وفاکنید.منخودمراموظّفمیدانمکهبرایخیروصلاحشماتلاشکنم،شماهمخودتانراموظّفبدانیدکهبهتوصیههایمنعملکنیدوتکالیفتعیینشدهرابهانجامبرسانید. 2- چرامصطفیدرهنگامکمکبهپیرمردکمیمکثکرد؟ انگارکسیبهاومیگفت:«مصطفیاینکاررانکنخودتبیشتربهاینپولنیازداری.فکرشرابکن،اگردستکشبخری ،دیگرمجبورنیستیدستهایترابههمبمالیتاگرمشوند».

  5. 3- به کاری که مصطفی کرد ایثار می گویند، نمونه ای دیگر ازایثار را ذکر کنید. حضرت علی(ع)برای شفای دوفرزندش نذر کردکه سه روز روزه شکر به جای آورند.چند روزی نگذشت که دو ریحانه رسول خدا(ص) شفا یافتند. فاطمه زهرا(س)،مقداری جو را آسیاب کرد و به سه بخش تقسیم نمود و هر بخشی را برای افطاری یک روز جدا کرد و سپس آن ها را در سه روز متوالی نان پخت. آنان ازروز بیست و پنجم ذی حجّه شروع کردند به روزه گرفتن و ادا نمودن نذر خویش. در روز اول، همین که در سر سفره افطار نشستند، مستمند ی از راه رسید و از آنان غذا طلبید.حضرت علی (ع) فرمود که سهمیه وی را به آن فقیر دهند. فاطمه زهرا(س)،فضه و امام حسن(ع) و امام حسین(ع)نیز به پیروی از آن حضرت سهمیه اندک خودرا به فقیر داده و خودشان با آب افطار نمودند و روز بعد را با همین وضع روزه گرفتند. در روز دوم نیز یتیمی از راه رسید و در خواست غذا نمود. جملگی سهمیه خود را به یتیم داده و خود با آب افطارکردند و روز سوم را با همان وضع روزه گرفتند. در روز سوم نیز محتاج دیگری فرا رسید. وی اسیر بی پول و گرسنه ای بود که از شدت گرسنگی و در به دری،به خانه امام علی(ع)پناه آورد. در این شب نیز اهل خانه،غذای خود را به اسیر بخشیدند و تنها با آب افطار کردند.

  6. روزچهارم،حضرتعلی(ع) و فرزندانشحسن و حسین(علیهماالسلام) نزدرسولخدا(ص)رفتتند، درحالیکهفرزندانشازشدتگرسنگیمیلرزیدند. پیامبر(ص) ازوضعیتآنانپرسید و حضرتعلی(ع) ماجرارابرایآنحضرتتعریفکرد. پیامبر(ص) ازدیدنآنانبسیارمتأثر و غمگینشد. درهمینهنگامجبرئیلامینفرودآمد و عرضکرد: ایرسولخدا(ص)آنچهخداوندمتعالدربارهاهلبیتتوعنایتکردهاست،بنگر. فرمود:چهچیزیرابنگرم! جبرئیلامیناینسورهراکهدرشأنفداکاریحضرت(ع)و همسرشفاطمهزهرا(س)و فرزندانشحسن و حسین(علیهماالسلام) نازلشد(سورهانسان)،برآنحضرتقرائتکرد:هَلاَتیعَلَیالاِنسانِحینٌمِنَالدَّهرِ... آنانبهنذرخودوفامیکنند...وغذایخودرابااینکهبهآننیازدارندبهمستمند ،یتیمواسیرمیدهند... بدینگونه،خداوندسبحانازایثار و خودگذشتگیحضرتعلی(ع) و خانوادهبینظیرشتقدیرکرد و قلبپیامبر(ص)راتسلیبخشید.

  7. 4-شهید رجائی چه درسی از شهید بهشتی را ذکر نمود؟ منظّم بودن وداشتن برنامۀ ورزش ،خوراک،مطالعه وخواب معین ودقیق که دقیقه ای عوض نمی شد.

  8. دانش های زبانی وادبی نکتۀاوّل بهاینجملهتوجهکردهدربارۀآنهاگفتوگوکنید: - منبهکتابخانهرفتم. - مادربازارآقایامیریرادیدیم. - توازفرصتهایخوباستفادهمیکنی. - شمابسیارخوببازیکردید. - اوحقیتراگفت . - آنهابهمشهدسفرکردند. چنانکهدردرسگذشتهآموختیمفعلویژگیهاییداردکهیکیازآنها«زمان» است.علاوهبرزمانویژگیدیگرفعل ،شخصاست. منظورازشخصایناستکهفعلجملهراگوینده ،شنونده،یاشخصدیگریانجاممیدهدمثلا ً درجملۀاولودومگوینده ، کاریراانجاممیدهد. (درجملۀاوّل «فعلرفتن» را«من» انجاممیدهمودرجملۀدومفعل «دیدن »را «ما» انجاممیدهیم) دراینصورت،فعلبهاوّلشخصدلالتدارد.درجملۀسوموچهارمشنونده ،کاریانجاممیدهد؛دراینصورت،فعل،دومشخصاست. درجملههایپنجموششم ،شخصدیگریغیرازگویندهوشنونده،کارراانجاممیدهد؛دراینصورتفعلبهسومشخصاشارهدارد.

  9. اگر به جدول بالا دقّت کنید متوجّه می شوید که گوینده(اوّل شخص ) می تواند یک نفر باشد(رفتم)یا بیشتر از یک نفر (رفتیم)به عبارت دیگر مفرد باشد یا جمع،همین طور شنونده (دوم شخص) می تواند یک نفر باشد(رفتی)یا بیشتر از یک نفر(رفتید) ،سوم شخص هم مانند اول شخص ودوم شخص می تواند یک نفر باشد(رفت)یا بیشتر از یک نفر(رفتند). یکی را مفرد وبیش از یکی را جمع می نامیم.

  10. نکتۀ دوم خاطره نویسی هم چون نامه نگاری وسفر نامه نویسی یکی از انواع نوشتن است. هر گاه صحنه ها با حادثه هایی را که در زندگی روی داده یا مشاهده شده است،باز گو کنیم یا بنویسیم،به آن خاطره گویند.هنگام گفتن یا نوشتن خاطره ،به همه نکاتی که خاطره را مستند می کند، باید اشاره کنیم. خاطره نوشته ای است شخصی که معمولا ً زیبا ،عاطفی وپر جاإبه است. اساس بسیاری از داستان ها فیلم ها وآثار هنری خاطرات است.

  11. کار گروهی 1-زندگی نامۀیکیازافرادشهریاروستایتانراکهدرانقلابنقشیداشتهاست،درکلاسبخوانید. شهيددانشجومسعوددهقان نامپدر :قربانعلیتاريختولد:15 دی 1336 محلتولد:قائمشهررشتهتحصيلي:معدننامدانشگاه :شاهرودتاريخشهادت :6 دی 1357 محلشهادت:قائمشهر ( تظاهرات ) شهیدمسعودازفعالانسیاسیبودکهعلاوهبراینکهدردانشگاهشاهرودفعالبودهدرشهرخودهمبهعنوانیکیازافرادیکهتحتتعقیبساواکبوده و توسطهمینافرادکهدرتعقیباوبرایبازداشتکردناوآمدهبودنددرکوچهتیرقائمشهربهشهادترسید. جالباستبدانیدکهوصیتنامهایشان و تمامیکتابهایش و نوارهایضبطشدهازامامراحلچندسالبعدازشهادتشدرباغچهخانهپیداشدکهبهدلیلخفقانهایآندوره و بهدلیلاینکهسرپرستیخانوادهاشرابرعهدهداشتدرباغچهمدفونکردهبود

  12. 2-کار شهید چمران رادر کلاس نمایش دهید. 3-متن «عشق به مردم »خاطره ای مربوط به شهید رجائی است. در بارۀآن گفت و گو کنید.

  13. فعالیت های نوشتاری 1-کلمه های هم خانواده را پیدا کنید و در کنتر یکدیگر بنویسید. توصیه،خصلت،منتظر،موظّف،ضعف،وظیفه،نظارت،خصال،وصی، ناظر،وظایف،ضعیف،وصیّت،تضعیف توصیه وصیّت،خصلت خصال،منتظر نظارت ناظر،موظّف وظیفه وظایف ،ضعف ضعیف تضعیف 2-جدول زیر را کامل کنید.

  14. 4-خلاصه درس گرمای محبّت را به صورت خاطره از زبان شهید چمران بتویسید. باد سردی می وزید.من از خانه بیرون آمدم تا به مدرسه بروم.دستهایم را داخل جیبم گذاشتم.دستم به پول هایی خورد که برای خریدن دستکش جمع کرده بودم.از کوچه وارد خیابان شدم و پیرمردی دیدم که به درخت تکیه داده بود و از مردم کمک می خواست اما کسی به او توجّه نمی کرد.من فکر نمی کردم کسی فقیر تر از من هم پیدا شود.دستم را داخل جیب گذاشتم تا به او کمک کنم.ناگهان کسی به من گفت:نه،تو خودت بیشتر به این پول نیاز داری.وقتی به پشت سرم نگاه کردم،کسی نبود.من در دل خود گفتم:اگر من به این پیرمرد کمک کنم،خداهم به من کمک خواهد کرد.بعد پول هارا به پیرمرد دادم و برق خوشحالی را درچهره ی پیرمرد دیدم و به سرعت به طرف مدرسه به راه افتادم.دیگرسردم نبود،خوشحال بودم و همین احساس مرا گرم میکرد.

  15. 5- خاطره ای از کودکی پدر یا مادرتان بنویسید. یکی از خاطرات قشنگ دوران کودکی من در سن پنج سالگی: یک روز که تازه از خواب بیدار شدم،پیش مادربزرکم رفتم و دیدم که چادر سر کرده و میخواهد بیرون برود. از او خواهش کردم که مرا به همراه خودش بیرون ببرد.من حتی نمیدتنستم که او قصد دارد کجا برود ولی مطمئن بودم که مرا با خودش میبرد.مادربزرکم قبول کرد و من از مادرم اجازه گرفتم تا همراه مادربزرکم به مغازه بروم.حتی با خودم برنامه ریزی کرده بودم که قرار است چه بخرم!!!! لباس پوشیدم و آماده رفتن شدم.در راه از خانه های مختلفی عبور کردیم که همه آنها مرا به خودشان جلب میکردند.یکی از آن خانه ها گلی بود که قدیمی بود.به پشت خودم نگاه کردم و دیدم چون مادربزرگم آرامتر راه می آمد از او جلو افتاده بودم.حس شیطانی ام گل کرد و به سمت در رفتم.کلون در را گرفتم و زدم.خودم صدایی نشنیدم،بخاطر همین محکم تر زدم.بازهم صدایی نشنیدم.برای بار آخر خیلی محکم زدم وصدای بلندی شنیدم:بوووف.از داخل خانه صدایی شنیدم:بله بله!!خیلی ترسیدم و دویدم پیش مادربزرگم تا متهم نشوم و دیگر هیچ وقت این کار را تکرار نکردم. بعد ها فهمیدم که دری که همیشه آرزو زدن کلونش را داشتم انباری آن خانه بود که پیرزن و پیرمردی در آن زندگی میکردند.

  16. 6-درباره ضرب المثل«پشیمان نگرددکس ازکارنیک» دو سطر بنویسید. یعنی هر کس که کار نیک وخوبی انجام دهد،هیچ گاه از کرده خویش پشیمان نمی شود.بلکه به کاریکه کرده است،افتخارهم می کند. 7-متن زیر از کتاب نورالدّین پسر ایران آورده شده است؛آن را بخوانید و به سلیقۀ خود ادامه دهیدو فعل های آن را مشخص کنید. گاهی عاجزانه از دکتر می خواستم بی هوشم کند تا ساعاتی از درد رها شوم. می گفت:نمی شه،اگه بی هوشت کنم،می میری! در آن دقایق،مرگ برایم خواستنی تر ازتحمّل زجر بود امّا مثل این که تقدیر من صبر بر همۀ درد ها بود؛درد زخم های تنم و درد جاماندن از شهدا...

  17. 6 1 9 10 5 4 7 3 2 11 8

  18. روانخوانی میهنعزیزما، ایران، ازدیربازسرزمینعلم و فرهنگ و مهدِپرورشدانشمندان و شاعران و هنرمندانبزرگبهشمارمیرفتهاست و ایرانیانهموارهبهذوق و استعداد و علم و ادب و هنرمعروفبودهاند. دراینسرزمینازبیشازدوهزارسالپیش، مدرسهها و دانشگاههایبسیاریوجودداشتهاستکهدرآنهااستاداندانشمندباتدریس و تألیفکتابهایسودمند و تربیتطالبانِعلم، چراغِعلم و فرهنگرابرافروخته و روشننگاهداشتهاند. پیشازظهوراسلام، دانشگاهجُندیشاپوردرخوزستانمرکزعلمیِبزرگیبودکهدرآن دانشمندانایرانیدرکناردانشمندانیازکشورهایدیگربهتدریسِعلومیمانندپزشکی و ریاضیّات و نجوماشتغالداشتند. باظهوراسلام و مسلمانشدنمردمِایران، زمینهبرایگسترش و رواجدانش و

  19. فرهنگ در کشور ما بیشتر فراهم شد؛ زیرا قرآن که معجزهٔ پیامبر اسلام بود، خود یک «کتاب » بود و در آن به مسلمانان دستور داده شده بود، در طبیعت و در احوالِ انسان، تفکّر وتحقیق کنند. اگر به نقشهٔ ایران دقّت کنیم، در همه جای این سرزمین شهرهایی می بینیم که روزگاری دراز، مرکز درس و بحث و تعلیم و تعلّم بوده اند و در هر یک از آنها صدها فقیه و ادیب و فیلسوف و طبیب و ریاضیدان و منجّم در ده ها مدرسهٔ کوچک و بزرگ، به تعلیم و تربیت هزاران جوان مشغول بوده اند.در این مدرسه ها بازار مُباحثه و مُناظره و پرسش و پاسخ میان دانشمندان، گرم بوده است. در ایرانِ اسلامی،مسجد نه فقط محلّی برای عبادت خدا و راز و نیاز و نماز، بلکه محلّ فراگیری علم و ادب نیز بوده است. در بیمارستان ها نیز علاوه بر آنکه بیماران بستری و درمان می شده اند، دانشجویان پزشکی از طبیبانِ بزرگ درس می آموخته اند. در بسیاری از شهرها کتاب خانه های بزرگی وجود داشته است که اهلِ علم از آنها استفاده می کرده اند. در یکی از این کتاب خانه ها که در مراغه و در کنار رصدخانهٔ مراغه قرار داشته، چهارصد هزار جلد کتاب نگهداری می شده است. دانشمندانی که در شهرهای دور از هم زندگی می کرده اند، با یکدیگر مکاتبه و داد و ستدِ علمی داشته اند و بسیار اتّفاق می افتاده است که دانشمندی برای دست یافتن به یک کتاب و یا استفاده از مجلسِ درس یک استاد عالی قدر، از شهر خود مسافرت کند و با تحمّلِ رنج و سختی در راه های پرخوف و خطر، خود را به شهری دیگر برساند.

  20. هر گاه وزیرانی لایق ودانش دوست بر سر کار می امدندو قدرت را به دست می گرفتند،بازار علم وادب بیشتر رونق می گرفت. خواجه نظام الملک در سراسر عالم اسلام و از جمله در بسیاری از شهر های ایران مدرسه های بزرگی به نام نظامیه ایجاد کرد که بسیاری از دانشمندان در آنها تدریس یا تحصیل می کردند.سعدی ، شاعر بزرگ ومشهور کشور ما ، در نظامیه ی بغداد درس خوانده است.بعداز حمله مغول که سبب نابودی مدرسه ها و کتاب خانه ها در ایران شد ، خواجه نصیرالدین توسی که خود مردی دانشمند ودانش پرور بود، برای رفع خرابی ها واحیای مراکز علمی کوشش بسیار کرد. خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی یکی دیگر از وزیران ایرانی استکه به مدرسه ها وکتابخانه ها رونق بسیار بخشید.در دوران نزدیک به ما نیز امیر کبیر که مردی لایق و دلسوز بود،سعی کرد با تاًسیس دارالفنون،علم وصنعت را در ایران رواج دهد.امّابا مخالفت بیگانگان ودشمنان ایران روبه رو شدوناکام ماند.اروز در سراسر ایران میلیون ها دختر وپسر دانش آموز وصدها هزار جوان دانشجو وطلبه در مدارس ودانشگاه ها ونیزدر حوزه های علمیه ای مانندحوزۀ علمیۀ قم باجدّیّت به کسب علم وادب مشغول اند وامیدوارند که بتوانند،با تلاش واز خود گذشتگی بار دیگر کشور خود را به مقامی برسانند که مانند گذشته درراه علم وفرهنگ پیشتاز وپیشگام باشد.

  21. درک ودریافت .2برای اینکه امروز نیز ایران در علم وفرهنگ پیشتاز باشد،چه باید کرد؟ باید همۀمردم ایران به خصوص جوانان ، برای کسب علم ودانش همّت وتلاش زیادی داشته باشندو مسئولین کشور نیز از دانشمندان ودانش پژوهان حمایت کنند وزمینه های تحصیل وتحقیق را برای آنان فراهم نمایند.

  22. امیرکبیر، میرزاتقی خان )مقتول به سال ١٢٦٨ ه.ق( از بزرگ ترین چهره های سیاسی دوره قاجار و وزیر ناصرالدّین شاه. وی دارالفنون را تأسیس کرد و در زمینه های سیاسی و اجتماعی دست به اصلاحاتی زد و سرانجام به تحریک دشمنان به قتل رسید. سعدى شىرازى ) 690 606 ه.ق( مشرف الدّین سعدی، آموزش هاى مقدّماتى را در زادگاه خود شىراز فرا گرفت. براى اتمام تحصىلات به بغداد رفت. از بغداد به انگىزه دانش اندوزى، رفتن به سرزمىن هاى عربى را در پىش گرفت. پس از 35 سال به شىراز برگشت. بوستان )به شعر(، گلستان )نثر آمىخته به شعر( و دىوان اشعار از او برجاى مانده است. مجموعهٔ اىن آثار «کلىّات سعدى » نامىده مى شود. خواجه نصیرالدّین توسی، محمدحسن ) ٦٧٢ ٥٩٧ ه.ق( از دانشمندان و عالمان بزرگ شیعی ایران در قرن هفتم است. کاردانی و لیاقت او در وزارت هلاکوخان مغول و تلاش برای ساخت رصدخانهٔ مراغه معروف است. «اخلاق ناصری » از کتاب های اوست.

  23. پایان

More Related