811 likes | 3.09k Views
The Human Body: Anatomy and Physiology اناتومی وفزیولوژی بدن انسان . EDO 001.01. 01/31/2012. The Human Body بدن انسان. Learning Objective: Physical Therapy Technician will gain an understanding of the anatomy and physiology of the human body. Estimated Time to Complete: 305 minutes.
E N D
The Human Body: Anatomy and Physiology اناتومی وفزیولوژی بدن انسان EDO 001.01 01/31/2012
The Human Body بدن انسان Learning Objective: Physical Therapy Technician will gain an understanding of the anatomy and physiology of the human body. Estimated Time to Complete: 305 minutes. زمان تخمین شده : 305 دقیقه AFAMS
Teaching Points نکات تدریسی Dari • Define anatomy and physiology. • Describe levels of body organization. • Describe the characteristics of the human organism. • Define basic anatomical terminology. • Describe body cavities. • Review Question. • In-class Assessment.
1. مرور کلی اناتومی وفزیولوژی • Overview of Anatomy and Physiology • Anatomy – the study of the structure of body parts and their relationships to one another • Gross or macroscopic • Microscopic • Developmental • Physiology – the study of the function of the body’s structural machinery • اناتوی – مطالعه ساختار قسمت های بدن و ارتباط شان با یک دیگر . • گروس یا مکروسکوپیک • میکروسکوپیک • انکشافی • فزیولوژی – مطالعه وظیفه ساختاری ساختمان بدن .
Anatomy: Gross اناتومی : گروس • موضعی – تمام ساختمان ها در یک قسمت بدن ( مانند . بطن یا پای ) • سیستمیک یا عمومی – اناتومی گروس بدن که بصورت سیستیمیک مطالعه میشود. • سطح – مطالعه ساختمان های داخلی که با جلد در ارتباط اند. • Regional – all structures in one part of the body (such as the abdomen or leg) • Systemic – gross anatomy of the body studied by system • Surface – study of internal structures as they relate to the overlying skin
اناتومی : مکروسکوپیک Anatomy: Microscopic • Cytology – study of the cell • Histology – study of tissues • سایتولوژی – مطالعه حجرات • هستولوژی – مطالعه انساج
Anatomy: Developmental اناتومی : انکشافی • Traces structural changes throughout life • Embryology – study of developmental changes of the body before birth • پیگیری تغیرات ساختمانی در سراسر زنده گی • امبریولوژی – مطالعه تغیرات انکشافی بدن قبل از تولد
Anatomy: Specialized Branches of Anatomyاناتومی : شعبات خاص اناتومی • اناتومی پتالوژیک – مطالعه تغیرات ساختمانی که از سبب امراض بوجود می آید. • اناتومی رادیوگرافیک – مطالعه ساختمان های داخلی که بواسطه اکسری قابل رویت می باشد. • بیولوژی مالیکولی یا مالیکولار- مطالعه ساختمان های اناتومیک به مالیکول یا پائین تر از حجره • Pathological anatomy – study of structural changes caused by disease • Radiographic anatomy – study of internal structures visualized by X ray • Molecular biology – study of anatomical structures at a sub cellular level
Physiology فزیولوژی • توجه به فعالیت های خاص سیستم های عضویت • کلیه – فعالیت یا وظیفه کلیه • فزیولوژی عصبی – فعالیت سیستم نیرون ها یا حجرات عصبی • قلبی وعائی – فعالیت قلب و اوعیه خون • تمرکز بالای وظایف بدن ، اکثراً به سطح حجره و یا مالیکول • Considers the operation of specific organ systems • Renal – kidney function • Neurophysiology – workings of the nervous system • Cardiovascular – operation of the heart and blood vessels • Focuses on the functions of the body, often at the cellular or molecular level
Physiology فزیولوژی • Understanding physiology also requires a knowledge of physics, which explains electrical currents, blood pressure, and the way muscle uses bone for movement • مطالعه فزیولوژی هم چنان نیاز به دانش فزیکی داشته ، که جریانات برقی ، فشار خون و روش که عضله برای حرکت عظام استفاده کرده ، تشریح مینماید .
اصول تکمیل کننده Principle of Complementarity • Function always reflects structure • What a structure can do depends on its specific form • For example: Thumb • وظیفه همیشه انعکاس دهنده ساختار یا ساختمان می باشد. • یک ساختار یا ساختمان چی میتواند در ارتباط به شکل خاص اش انجام بدهد. • بطور مثال : انگشت شصت.
سطوح ساختمانی عضویت Levels of Structural Organization • کیمیاوی –اتوم های با هم ترکیب شده ، تا مالیکول های را تشکیل دهند. • حجره – حجرات از مالیکول ساخته شده است. • نسج – از حجرات یکسان ساخته شده یا تشکیل میشوند. • عضو – از انواع مختلف انساج ساخته میشود. • سیستم های بدن – از اعضای مختلف ساخته شده که بصورت نزدیک به هم کار مینمایند. • Chemical – atoms combined to form molecules • Cellular – cells are made of molecules • Tissue – consists of similar types of cells • Organ – made up of different types of tissues • Organ system – consists of different organs that work closely together • Organism – made up of the organ systems
Levels of Structural Organization سطوح ساختمانی عضویت حجره عضلات ملسا مالیکیول ها Smooth muscle cell Molecules 2 سویه حجروی حجرات از مالیکیول های ساخته شده اتوم Atoms Cellular levelCells are made up of molecules انساج عضلات ملسا 1 Chemical levelAtoms combine to form molecules اتوم های سویه کیمیاوی به مالیکیول های یکجا میگردند Smooth muscle tissue Tissue levelTissues consist of similar types of cells قلب 3 Heart سیستم قلبی وعایی سویه انساجانساچ از عین نوع حجرات مشتکل شده اند Cardiovascular system اوعیه دموی Blood vessels Epithelial tissue انساج اپیتل انساچ عضلات ملسا Smooth muscle tissue اوعیه دموی (اورگان ها 6 سویه اورگانیزمی اورگانیزم بدن انسان از اورگان های سیستم ها ساخته شده اند Organismal levelThe human organism is made up of many organ systems Blood vessel (organ) نسج منضم Connective tissue Organ levelOrgans are made up of different types of tissues 4 سویه اورگان اورگان از انواع مختلف انساج ساخته شده اند 5 Organ system levelOrgan systems consist of different organs that work together closely سویه سیستم اورگان سیستم های اورگان مشتمل است بر انواع مختلف از اورگان که باهم به طور نزدیک کار مینمایند Figure 1.1
Organ Systems of the Body سیستم های بدن • Integumentary system • Forms the external body covering • Composed of the skin, sweat glands, oil glands, hair, and nails • Protects deep tissues from injury and synthesizes vitamin D • سیستم پوششی • پوشش خارجی بدن را تشکیل میدهد. • متشکل از جلد ، غدوات عرقیه ، غدوات چربی ، موی و ناخن ها می باشد. • انساج عمیق را از جروحات محافظت کرده و ویتامین دی تولید می نماید.
Organ Systems of the Body سیستم های بدن • Skeletal system • Composed of bone, cartilage, and ligaments • Protects and supports body organs • Provides the framework for muscles • Site of blood cell formation • Stores minerals • سیستم اسکلیتی • مرکب از عظام ، عضاریف و اربطه ها می باشد. • اعضای بدن را کمک و محافظت می نمایند. • چارچوب عضلات را فراهم می سازد. • محل تولید حجرات می باشد. • منرال ها را ذخیره می نماید.
Organ Systems of the Body سیستم های بدن • Muscular system • Composed of muscles and tendons • Allows manipulation of the environment, locomotion, and facial expression • Maintains posture • Produces heat • سیستم عضلاتی • مرکب از عضلات و وتر ها می باشد. • اجازه دستکاری در محیط زیست ، نقل وانتقال و بیان وجهی را میدهد. • شکل ظاهری را حفظ میکند. • حرارت تولید می نماید.
Organ Systems of the Body سیستم های بدن • Nervous system • Composed of the brain, spinal column, and nerves • Is the fast-acting control system of the body • Responds to stimuli by activating muscles and glands • سیستم عصبی • مرکب از معز ، نخاع و رشته های عصبی می باشد. • سیستم کنترول کننده سریع بدن می باشد. • در مقابل تنبهات بواسطه فعال سازی عضلات و غدوات پاسخ میدهد.
Organ Systems of the Body سیستم های بدن • Cardiovascular system • Composed of the heart and blood vessels • The heart pumps blood • The blood vessels transport blood throughout the body • سیستم قلبی وعائی • مرکب از قلب از اوعیه خون می باشد. • قلب خون را پمپ می نماید. • اوعیه خون را به تمام بدن انتقال میدهد.
Organ Systems of the Bodyسیستم های بدن • سیستم لمفاوی • مرکب از مغز سرخ استخوان ، غده تایمس ، طحال ، عقدات لمفاوی و اوعیه لمفاوی می باشد. • مایع لیکاژ شده از اوعیه خون را جمع آوری و دوباره به خون انتقال میدهد. • مواد باقی مانده یا اضافی را در جریان لمفاوی دور میسازد. • حجرات سفید خون که درمعافیت بدن ذیدخل اند ، مسکن میدهد. • Lymphatic system • Composed of red bone marrow, thymus, spleen, lymph nodes, and lymphatic vessels • Picks up fluid leaked from blood vessels and returns it to blood • Disposes of debris in the lymphatic stream • Houses white blood cells involved with immunity
Organ Systems of the Bodyسیستم های بدن • Respiratory system • Composed of the nasal cavity, pharynx, trachea, bronchi, and lungs • Keeps blood supplied with oxygen and removes carbon dioxide • سیستم تنفسی • مرکب از جوف بینی ، بلعوم ، قصبات و ریه ها می باشد. • اشباع خون را بواسطه اوکسیجن حفظ کرده و کاربن دای اوکساید را بطرف می نماید.
Organ Systems of the Bodyسیستم های بدن • سیستم هضمی • مرکب از جوف فم ، مری ، معده ، امعای کوچک ، امعای بزرگ ، رکتم ، مقعد و جگر می باشد. • غذا را به پارچه های قابل جذب پارچه کرده و داخل خون می سازد. • مواد غذای غیر قابل هضم را بشکل مواد غایطه بطرف می نماید. • Digestive system • Composed of the oral cavity, esophagus, stomach, small intestine, large intestine, rectum, anus, and liver • Breaks down food into absorbable units that enter the blood • Eliminates indigestible foodstuffs as feces
Organ Systems of the Bodyسیستم های بدن • Urinary system • Composed of kidneys, ureters, urinary bladder, and urethra • Eliminates nitrogenous wastes from the body • Regulates water, electrolyte, and pH balance of the blood • سیستم بولی • مرکب از کلیه ها ، حالب ها ، مثانه و احلیل می باشد. • مواد فاضله نایتروجنی را از بدن بطرف می نماید. • موازنه آب ، الکترولیت ها و PH خون را تنظیم می نماید.
Organ Systems of the Bodyسیستم های بدن • Male reproductive system • Composed of prostate gland, penis, testes, scrotum, and ductus deferens • Main function is the production of offspring • Testes produce sperm and male sex hormones • Ducts and glands deliver sperm to the female reproductive tract • سیستم تناسلی مردانه • مرکب از غده پروستات ، قضیب ، خصیه ها ، سفن و قنات منوی • وظیفه اصلی عبارت است از تولید نسل یا اولاد می باشد. • خصیه ها سپرم یا تخمه مردانه و هورمون های جنسی را تولید می نمایند. • قنات ها و غدوات سپرم را به طرق تناسلی زنانه انتقال میدهد.
Organ Systems of the Bodyسیستم های بدن • سیستم تناسلی زنانه • مرکب از غدوات شیری ، مبیض ها ، نفیر ها، رحم و مهبل می باشد. • وظیفه اصلی عبارت از تولید نسل می باشد. • مبیض ها تخمه و هورمون های زنانه را تولید مینماید. • ساختمان های باقی مانده بحیث محلات القا و انکشاف جنین ایفای وظیفه مینماید. • غدوات شیری شیر برای تغذی نوزاد تولید می نمایند. • Female reproductive system • Composed of mammary glands, ovaries, uterine tubes, uterus, and vagina • Main function is the production of offspring • Ovaries produce eggs and female sex hormones • Remaining structures serve as sites for fertilization and development of the fetus • Mammary glands produce milk to nourish the newborn
ارتباطَات بین البینی سیستم ها Organ Systems Interrelationships • The integumentary system protects the body from the external environment • Digestive and respiratory systems, in contact with the external environment, take in nutrients and oxygen • سیستم پوششی بدن را از محیط خارجی محافظت می نماید. • سیستم هضمی و تنفسی در تماس به محیط خارجی بوده و مواد غذائی و اوکسیجن اخذ می نمایند.
3. ارتباطَات بین البینی سیستم ها Organ Systems Interrelationships محیط خارجی • Nutrients and oxygen are distributed by the blood • Metabolic wastes are eliminated by the urinary and respiratory systems سیستم جلد دهن غذا سیستم تنفسی خون سیستم هضمی حجرات • مواد غذائی و اوکسیجن بواسطه خون در بدن توزیع میشود. • مواد فاضله میتابولیک از طریق سیستم ها بولی و تنفسی برطرف از بدن بطرف میشود. قلب سیستم دوران مواد مغذی مایعات بین الخلالی سیستم افراغی مقعد مواد جذب ناشده (مواد غایطه) مواد اضافی میتابولیک که محتوی آن نایتروجن است (یورین)
فعالیت های ضروری حیات 1 Necessary Life Functions I • خطوط ویا حدود محافظوی – محیط داخلی را از محیط خارجی مجزا نگاه میدارند. • به سطح حجره – بواسطه غشا ها ی پلازمائی یا پلازما ممبران انجام داده میشود. • به سطح اجسام – بواسطه جلد انجام داده میشود. • حرکت – نقل و انتقال ( تغیر مکان) ، حرکات پریستالسیس یا پیش راندن و تقلصیت . • پاسخ دهی – توانائی احساس تغیرات در محیط و پاسخ در مقابل شان . • هضم – پارچه کردن مواد غذائی بلع شده. • Maintaining boundaries – the internal environment remains distinct from the external • Cellular level – accomplished by plasma membranes • Organismal level – accomplished by the skin • Movement – locomotion, propulsion (peristalsis), and contractility • Responsiveness – ability to sense changes in the environment and respond to them • Digestion – breakdown of ingested foodstuffs
فعالیت های ضروری حیات Necessary Life Functions • میتابولیزم – تمام فعالیت ها کیمیاوی که دربدن اتفاق می افتد. • افزایش تعداد تنفس در نتیجه ای بلند رفتن سویه کاربن دای اوکساید در جریان خون . • اطراح – بطرف شدن مواد اضافی از بدن • تولید مثل – به سطح حجره و جسم • حجروی – یک حجره مادری انقسام کرده و دو حجره دختری را تولید می نماید. • جسمی – سپرم و تخمه های باهم یکجا شده که باعث تولید شخص جدید شود. • رشد ونمو- افزایش سایز ویا اندازه بخشی از بدن و یا یک اورگانیزم یا جسم. • Metabolism – all the chemical reactions that occur in the body • increased rate of breathing as a result of an increased buildup of carbon dioxide in the bloodstream • Excretion – removal of wastes from the body • Reproduction – cellular and organismal levels • Cellular – an original cell divides and produces two identical daughter cells • Organismal – sperm and egg unite to make a whole new person • Growth – increase in size of a body part or of the organism
Survival Needs نیازمندی های بقأ • Nutrients – chemical substances used for energy and cell building • Oxygen – needed for metabolic reactions • Water – provides the necessary environment for chemical reactions • Maintaining normal body temperature – necessary for chemical reactions to occur at life-sustaining rates • Atmospheric pressure – required for proper breathing and gas exchange in the lungs • مواد غذائی – مواد کیمیاوی که برای تولید انرژی و ساختمان حجره استفاده میشود. • اوکسیجن – برای فعالیت های میتابولیک ضرورت می باشد. • آب – محیط مورد ضرورت را برای فعالیت های کیمیاوی فراهم میسازد. • حفظ درجه حرارت نارمل بدن - برای فعالیت های کیمیاوی جهت ادامه بقأ ضروری می باشد. • فشاری اتوموسفیری – برای تنفس و تبادله درست گازات در ریه مورد ضرورت می باشد.
کنترول هوموستازس Control of Homeostasis • هوموستازس – عبارت است از توانائی درحفظ ثبات نسبی محیط داخلی در مقابل هر تغیر محیط خارجی می باشد. ویا تطابق عضویت با محیط خارجی میباشد. • محیط داخلی بدن در یک حالت دینامیکی متوازن قرار دارد. • عکس العمل فکتور های عصبی ، حرارتی و کیمیاوی جهت حفظ هوموستازس. • Homeostasis is the ability to maintain a relatively stable internal environment in an ever-changing outside world • The internal environment of the body is in a dynamic state of equilibrium • Chemical, thermal, and neural factors interact to maintain homeostasis
وضعیت اناتومیک Anatomical Position • Body erect, feet slightly apart, palms facing forward, thumbs point away from body • بدن یا قامت راست ، پا های اندکی دور ویا جدا ، کف دست ها مواجه به قدام ، دور بودن شصت ها از بدن Figure 1.7a
اصطلاحات رهنمودی یا جهت Directional Terms • Superior and inferior – toward and away from the head, respectively • Anterior and posterior – toward the front and back of the body • Medial, lateral, and intermediate – toward the midline, away from the midline, and between a more medial and lateral structure • علوی و سفلی – بترتیب بطرف ویا دور تر از رأس • قدام و خلف – بطرف قدام و عقب بدن • انسی ، وحشی و متوسط - بطرف خط متوسط ، دور تر از خط متوسط ، و در بین ساختمان های انسی و وحشی
اصطلاحات رهنمودی Directional Terms • Proximal and distal – closer to and farther from the origin of the body • Superficial and deep – toward and away from the body surface • قریبه و بعیده – نزدیک به و دور تر از مبداً بدن • سطحی و عمیق – بطرف و دورتر از سطح بدن
Directional Terms اصطلاحات رهنمودی جدول اصطلاحات سمت یابی و جهت یابی مثال اصطلاح تعریف علوی (قحف) راس در قسمت علوی بطن قرار دارد طرف نهایت راس یا قسمت علوی یک ساختمان بدن، علوی سفلی(زنب) سره در سفلی زنخ قرار دارد از طرف نهایت راس یا طرف سفلی یک ساختمان بدن، سفلی قدام (قسمت بطن) طرف یا در پیشروی بدن، پیشرو عظم قص در قدام نخاع قلب در خلف عظم قص خلف (ظهری) طرف یا عقب بدن انسی قلب در انسی بازو طرف انسی بدن در طرف داخلی بدن Table 1.1
Directional Terms اصطلاحات رهنمودی جدول اصطلاحات سمت یابی و جهت یابی مثال اصطلاح تعریف دست ها و وحشی صدر قرار دارد وحشی دور از خط متوسط بدن، در طرف خارج متوسط ترقوه در بین عظم قص و شانه قرار دارد بین انسی و ساختمان وحشی قریبه آرنج در قریبه بند دست قرار دارد نزدیک تر به اصل بدن قسمت ضمیموی نهایت تنه بدن زانو در بعیده ران قرار دارد بعیده دور تر از ساحه اصلی بدن قسمت ضمیموی نهایت تنه بدن جلد در عضلات اسکلیتی سطحی است دور تر یا در سطح بدن سطحی(خارجی) عمیق (داخلی) ریه ها در عمق جلد قرار دارند دور تر از سطح بدن، بیشتر داخلی Table 1.1
Regional Terms: Anterior View اصطلاحات موضعی : منظره قدامی • Axial – head, neck, and trunk • Appendicular – appendages or limbs • Specific regional terminology پیشانی (انف) بینی (جوف فم) دهن چشم گردن یا عنق کومه زنخ اکرومیل (نکته شانه) عظم قص ابط (زیربغل) صدر بطن(شکم) سینه عضدی(بازو) • محوری – رأس ، عنق ، و جذع یا تنه • ضمیموی – ضمایم و اعضا • اصطلاحات خاص موضعی انتی کوبیتل (پیشروی آرنج) پیشروی عضد(ساعد) سره یا ناف حوصله عظام بند دست انگشت شصت ران کف دست انگشتان عجان فخذی عانه(ساحه تناسلی) رضفه (قدام زانو) شظیه ساق پای انگشت بزرگ پای قدم بجلک انگشتان پای Figure 1.7a
اصطلاحات موضعی : منظره خلفی Regional Terms: Posterior View گوش قفوی (عقب راس یا قاعده جمجمه راس اکرومیل فقرات کتفی یا شانه عضد یا بازو ظهری عقب ارنج نهایت علوی قطنی عجز دست سرین ساحه بین مقعد و تناسل فخذی مابضی یا عصب زانو نهایت سفلی ساق پای کری پای کف پای خلف Figure 1.7b
Body Planes سطوح ویا پلان ها بدن • Sagittal – divides the body into right and left parts • Midsagittal or medial – sagittal plane that lies on the midline • Frontal or coronal – divides the body into anterior and posterior parts • سجیتل یا سهمی – بدن به دوبخش راست و چپ تقسیم مینماید. • مید سجیتل یا نیمه سهمی یا انسی – پلان سهمی که در خط متوسط قرار دارد. • جبهی یا فرقی – بدن را به بخش قدامی و خلفی تقسیم می نماید.
سطوح یا پلان های بدن Body Planes • Transverse or horizontal (cross section) – divides the body into superior and inferior parts • Oblique section – cuts made diagonally • افقی یا مستعرض – بدن را به دوبخش علوی وسفلی تقسیم می نماید. • مقطع مایع – مقطع بصورت مایل صورت میگیرد.
Anatomical Variability تفاوت ها اناتومیک • انسان ها اندکی ازنظر اناتومی داخلی و خارجی فرق میکند. • بیشتر از 90 فیصد ساختمان های اناتومیک به تشریحات کتاب های درسی مطابقت می نماید ، اما : • اعصاب و اوعیه خون ممکن تا اندازه ئی از موقعیت شان خارج می باشند. • عضلات کوچک ممکن فراموش شوند. • تفاوت های زیاد اناتومیک نادراً دیده میشود. • Humans vary slightly in both external and internal anatomy • Over 90% of all anatomical structures match textbook descriptions, but: • Nerves or blood vessels may be somewhat out of place • Small muscles may be missing • Extreme anatomical variations are seldom seen
اجواف بدن Body Cavities • جوف ظهری – سیستم عصب مرکزی را محافظت کرده و به دو بخش فرعی تقسیم میشود. • جوف قحفی – در داخل جمجمه قرار داشته و مغز را پوشانیده است • جوف فقری – در طول ستون فقرات امتداد داشته و نخاع شوکی را پوشانیده است . • جوف بطنی – احشای داخلی در خود جا داده و به جوف فرعی تقسیم شده : جوف صدری و بطنی حوصلی • Dorsal cavity protects the nervous system, and is divided into two subdivisions • Cranial cavity is within the skull and encases the brain • Vertebral cavity runs within the vertebral column and encases the spinal cord • Ventral cavity houses the internal organs (viscera), and is divided into two subdivisions: thoracic and abdominopelvic
سطوح بدن Body Planes جوف قحف (مشتمل است بر مغز) جوف ظهری بدن جوف صدر (متشمل بر قلب و ریه ها) حجاب حاجز جوف فقری (مشتمل بر نخاع شوکی) جوف بطن (مشتمل بر اعضای هضمی) کلید جوف ظهری بدن جوف بطنی بدن جوف حوصلی(مشتمل است بر مثانه، اورگان های تناسلی و ریکتم Figure 1.9a
Body Planes سطوح بدن جوف ظهری بدن جوف فقری قص علوی جوف پلورا جوف شکمی بدن (اجواف صدری و حوصلی بطنی) جوف پریکارد با قص حجاب حاجز جوف بطنی جوف حوصلی بطنی کلید جوف ظهری بدن منظره قدامی جوف حوصلی (مشتمل بر مثانه، اورگان تناسلی، ریکتم) جوف بطنی بدن Figure 1.9b
اجواف بدن Body Cavities • Thoracic cavity is subdivided into pleural cavities, the mediastinum, and the pericardial cavity • Pleural cavities – each houses a lung • Mediastinum – contains the pericardial cavity, and surrounds the remaining thoracic organs • Pericardial cavity – encloses the heart • جوف صدر به اجواف پلورائی ، منصف و جوف پریکارد تقسیم شده است • اجواف پلورائی – در هرجوف ریه ها قرار دارد . • جوف منصف – مرکب از جوف پریکارد بوده و اعضای باقیمانده صدری را احاطه نموده است • جوف پریکارد – قلب را پوشانیده است
اجواف بدن Body Cavities • The abdominopelvic cavity is separated from the superior thoracic cavity by the dome-shaped diaphragm • It is composed of two subdivisions • Abdominal cavity – contains the stomach, intestines, spleen, liver, and other organs • Pelvic cavity – lies within the pelvis and contains the bladder, reproductive organs, and rectum • جوف بطنی حوصلی – از جوف صدری بواسطه حجاب حاجز قبه مانند جدا گردیده است . • مرکب از دو جوف فرعی می باشد. • جوف بطنی – حاوی معده ، امعا ، طحال ، جگر و اعضای دیگر می باشد. • جوف حوصلی – در حوصله قرار گرفته و حاوی مثانه ، اعضای تناسلی و رکتم می باشد.
Ventral Body Cavity Membranes غشا های جوف بطنی بدن • Parietal serosa lines internal body walls • Visceral serosa covers the internal organs • Serous fluid separates the serosae • غشای مصلی جداری که سطح داخلی جدار های بدن را پوشانیده است • غشای مصلی حشوی – سطح اعضای داخلی را پوشانیده است . • مایع مصلی – دو غشا را از هم جدا کرده است .
Ventral Body Cavity Membranes غشا های جوف بطنی بدن جدار خارجی بالون(در مقایسه با سیروز جداری) هوا(در مقایسه با جوف سیروزی) جدار داخلی بالون(در مقایسه با سیروز حشوی) Figure 1.10a
Ventral Body Cavity Membranes غشا های جوف بطنی بدن قلب پریکارد جداری فضای پریکارد با مایع سیروزی پریکارد حشوی Figure 1.10b
اجواف دیگر بدن Other Body Cavities • Oral and digestive – mouth and cavities of the digestive organs • Nasal –located within and posterior to the nose • Orbital – house the eyes • Middle ear – contain bones (ossicles) that transmit sound vibrations • Synovial – joint cavities • فمی و هضمی – دهن و اجواف اعضای هضمی • انف – درقسمت خلفی انف قرار دارد • حجاج – جوفی که چشم ها در ان قرار دارد. • گوش متوسط – حاوی عظامی (ossicles) است که اهتزازات صوتی را انتقال میدهد. • سینویل – اجواف مفاصل می باشد.
Abdominopelvic Retions نواحی بطنی حوصلی • سروی • اپی گاستریک • هایپوگاستریک • حرقفی راست و چپ یا مغبنی راست و چپ • قطنی راست و چپ • هایپوکاندریاک راست و چپ • Umbilical • Epigastric • Hypogastric • Right and left iliac or inguinal • Right and left lumbar • Right and left hypochondriac ساحه راست هایپوکاندریک ساحه چپ هایپوکاندریک ساحه ایپی گاستریک ساحه قطنی چپ ساحه قطنی راست ساحه سره یا ناف ساحه راست الیاک (مبغنی) ساحه هایپوگاستریک (عانه) ساحه چپ الیاک (مبغنی)