680 likes | 2.87k Views
Mostafa Pourali. Domestication & Foreignization. "Translation is not a matter of words only: it is a matter of making intelligible a whole culture." Anthony Burgess. Two basic translation strategies termed by American translation theorist L.Venuti . Domestication & Foregnization.
E N D
MostafaPourali Domestication & Foreignization
"Translation is not a matter of words only: it is a matter of making intelligible a whole culture." Anthony Burgess
Two basic translation strategies termed by American translation theorist L.Venuti . Domestication & Foregnization
Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher November 21, 1768 – February 12, 1834 A German theologian, philosopher, and biblical scholar known for his attempt to reconcile the criticisms of the Enlightenment with traditional Protestant orthodoxy. He also became influential in the evolution of Higher Criticism, and his work forms part of the foundation of the modern field of hermeneutics. Friedrich Schleiermacher
Either the translator leaves the writer in peace as much as possible and moves the reader toward him : ? Or he leaves the reader in peace as much as possible and moves the writer toward him : ? Friedrich Schleiermacher
Born 1953 - Philadelphia, American translation theorist, translation historian and translator from Italian, French, and Catalan. Graduated from Temple University. Long lived in New York City. In 1980 completed his PhD in English at Columbia University. A member of the editorial boards of Reformation. Lawrence Venuti
Foreignizing translation - allowing the features of the source language to influence the language of the target text According to Venuti, the former refers to ―a reduction of the foreign text to target-language cultural values, bring the author back home, while the latter is ― pressure on those (cultural) values to register the linguistic and cultural difference of the foreign text, sending the reader abroad. (Venuti 1995: 20) Generally speaking, domestication designates the type of translation in which a transparent, fluent style is adopted to minimize the strangeness of the foreign text for target language readers, while foreignization means a target text is produced which deliberately breaks target conventions by retaining something of the foreignness of the original (Shuttleworth & Cowie 1997:59). Domestication & Foregnization
What the translator does through a free translation is to make the SL text palatable to the TL reader or ‘domesticate' the text by adding elements so that the text will not look alien to the reader. The opposite of this would be ‘foreignization' where a text is not manipulated to suit TL readership. It retains its ‘foreignness' of content or sentence structures; this is somewhat like Schleiermacher's method where the thorny road between the text and the reader is not smoothed out for easy movement. The reader is forced to adjust to the foreignness of the text. Venuti argues that translations of texts into English tend to be domesticated because of the unequal power dynamics that exist between the Anglo-American English speaking world and the other countries where English is not the language of daily life.
تغییراتی که فیتزجرالد در محتوای رباعیات خیام انجام داده است، تا حدی است که ونوتی (1995) ترجمه ی وی را نمونه ی بارز "بومی گرایی" (domestication)می داند و به نقل از بانتینگ ((Bunting (1936)، که خود از ستایشگران ترجمه ی فیتزجرالد است، می نویسد: فیتز جرالد اشعاری را "ترجمه" کرده است که وجود خارجی نداشته اند، و درعین حال، رباعیاتی را به خیام نسبت داده است که اگر عمر خیام در انگلستان دیده به جهان گشوده بود، همین سخنان را بر زبان می راند. (ونوتی، 1995، ص. 189)
مثال 1 – آلیس در سرزمین عجایب : • مارمولکی به نام بیل از ارتفاع پرتاب شده و حالش خوب نیست. جانوران دیگر به کمکش می شتابند و می گویند - انگلیسی هابه كسی كه حالش بد شود برندی می دهند. اكنون چاره ای كه مترجم ها اندیشده اند: • Hold up his head – Brandy now • سرش را بالا بگیر! بهش آب بده! (پیرزاد) • مواظب سرش باشید... کمی آب به او بدهید (ریاحی) • سرش را بالا نگه دار... حالا برندی (بهرامی حران) • سرش را حفظ کنید، کمی کنیاک بدهیدش (هنرمندی) • سرش را بالا نگهدار، حالا کمی از آن شربت بیار (پناهی خراسانی)
آلیس در سرزمین عجایب : • Orange Marmallade • مربای پرتقال (پیرزاد) • ژله پرتقال (ریاحی) • مربای نارنج (بهرامی حران) • لرزانک پرتقال (هنرمندی) • مارمالاد پرتقال (پناهی) • شربت زرشک (توفان) نظر زبانشناسی معاصر این است که کلمه ”مارمالاد پرتقال“ استفاده اش صحیح است. یا کلمه ”پارک“
آلیس در سرزمین عجایب - تعظیم کردن و احترام گذاشتن دوشیزه های انگلیسی دوران ویکتوریا - هنگامی که آلیس از چاه لانۀ خرگوش سقوط میکند باید تعظیم هم بکند. • Courtesy • and she tried to curtsey as she spoke- fancy, curtseying as you're falling through the air! Do you think you could manage it?
و سعی کرد در حال پرسیدن تعظیم مودبانه ای هم بکند – مجسم کنید! تعظیم در حال سقوط! فکر میکنید شما بتوانید در حال سقوط تعظیم کنید؟ (پیرزاد) و سعی کرد تعظیم کند. تصورش را بکنید آدم توی هوا تعظیم کند. شما بودید می توانستید؟ (ریاحی) و کوشید در حین ادای این کلمه ها کمی به رسم ادب خم شود. مجسم کنید اظهار ادب و سرخم کردن کسی که در حال سقوط است چه صورتی پیدا خواهد کرد! فکر میکنید آدم بتواند چنین کاری انجام دهد؟ (بهرامی حران) کوشید تعظیمی کند، تعظیمی را در نظر بگیرید در وسط هوا، کمی آزمایش کنید، خواهید دید. (هنرمندی) آلیس با خودش حرف می زند. به اینجا رسید که به آدمهای پادرهوا چطور احترام بگذارد. به همان عادت همیشگی که دخترها به خانم بزرگها احترام می گذارند، زانوهایش را کمی خم کند یا تعظیم نماید؟ این طور احترام گذاشتن در حالی که مثل چتربازها به زمین می نشیند برای هر کس خیال انگیز است. هیچ فکر کرده اید بتوانید این کار را بکنید؟ (پناهی) و همچنانکه سخن می گفت کوشید تا تعظیم کند – فرو افتادن در هوا و تعظیم کردن؟ (توفان)
کریسمس • آلیس در سرزمین عجایب : آلیس پاهایش آن قدر دراز شده که می خواهد هدیه کریسمس را برای پاهایش پست کند ! • I'll give them a new pair of boots every Christmas. • هر سال یک جفت چکمۀ نو بهشان عیدی می دهم (پیرزاد) • کریسمس که بشود، یک جفت کفش نو برایشان می خرم (ریاحی) • هر سال موقع کریسمس یک جفت چکمۀ نو به آنها هدیه می دهم (بهرامی حران) • هر عید نوئل یک جفت چکمۀ قشنگ به آنها تقدیم خواهم کرد. (هنرمندی) • من هر سال عید کریسمس که می رسید، یک جفت چکمۀ شیک به این پاها می پوشاندم. (پناهی) • هر نوروز یک جفت چکمۀ نو بهشان می دهم. (توفان)
واژه دیگر tea-time است. وقت چای (ترجمه تحت اللفظی) ممكن است برای خواننده فارسی زبان صبح باشد، اما برای خواننده انگلیسی زبان قطعاً عصر است. آلیس وقتی پا به سرزمین عجایب می گذارد دلش برای گربه اش تنگ می شود و یاد شیری می افتد كه گربه، عصرها باید بخورد. I hope they'll remember her saucer of milk at tea- time.lخدا كند یادشان باشد وقت عصرانه كاسه شیرش را پركنند. (پیرزاد)خدا كند یادشان نرود كه ساعت چهار یك فنجان شیر رابه او بدهند . (ریاحی)امیدوارم آن ها یك بشقاب شیر عصرانه اش را فراموش نكنند. (بهرامی حران)امیدوارم فراموش نكنند كه وقت چای، فنجان شیرش را به او بدهند. (هنرمندی)امیدوارم هر طور شده بشقاب كوچك را شیر تازه بریزند تا گرسنه نماند. (پناهی)خدا كند سر عصرانه بشقاب شیرش یادشان نرود. (توفان)