430 likes | 786 Views
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories). Forms of Theories فرمهاي نظريه. فصل پنجم کتاب به معرفي فرمهاي نظريها اختصاص داده شده است و اهداف زير را دنبال مي کند. معرفي فرمهاي گوناگون نظريه ها
E N D
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) Forms of Theories فرمهاي نظريه
فصل پنجم کتاب به معرفي فرمهاي نظريها اختصاص داده شده است و اهداف زير را دنبال مي کند. • معرفي فرمهاي گوناگون نظريه ها • معرفي مزايا و معايب انواع نظريه ها به لحاظ کاربرد و توانايي برآورده ساختن اهداف دانش علمي
Scientific knowledge is basically a collection of abstract theoretical statements. • دانش علمي اساسا مجموعه اي از گزاره هاي انتزاعي نظري است. • بر اساس نحوه تنظيم قضايا (statements) در نظريه مي توان سه نوع يا شكل از نظريه را تشخيص داد: • مجموعه اي از قوانين The set-of-laws form • مبتني بر بديهيات formaxiomaticThe • فرآيند علي The causal process
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • مجموعه اي از قوانين The set-of-laws form • در فصل قبل مطرح شد تمام قوانين مي بايست از پشتوانه تحقيقات تجربي (emperical research ) برخوردار باشند. به عبارت ديگر قانون گزاره اي است كه به حدي حمايت تجربي ازآن وجودداردكه دانشمندان به عنوان حقيقت به آن مي نگرند. • اين به آن معناست كه تمام كانسپت هاي مورد استفاده در قوانين بايد تعاريف عملكردي داشته باشند كه تشخيص آنها را در شرايط ملموس (concrete situation) ميسر مي سازد. • علاوه بر پتانسيل اندازه گيري تمام كانسپت ها برخي از دانشمندان ترجيح مي دهند كه تنها قضاياي رابطه اي (relational statements) و ترجيحا آنها كه رابطه علي ميان مفاهيم را فرض قرار مي دهند به جاي آنها كه رابطه همراهي را ميان مفاهيم بيان مي كنند، به عنوان قانون شناخته شود.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) به طور مثال آنها چنين قضايايي را رد مي كنند: تمام سيستمهاي اجتماعي سلسله مراتب شان و مقام قابل تشخيص دارند. اين محدوديت تعدادي از قضايايي كه براي توضيح يك پديده مناسب به نظر مي رسند را از دور خارج مي كند، مانند: تمام چيزهاي زنده سرانجام مي ميرند اين قضيه بيان نمي کند که چه چيزي باعث مرگ شده است و يا حتي مرگ چه موقع اتفاق مي افتد، تنها مطرح مي کند که مفهوم مرگ يک موقعي براي تعريف وضعيت هر موجود زنده مناسب است. • تمام قوانين كه اينجا تعريف شد شامل كانسپتهاي نظري خواهد بود كه به طور مستقيم در شرايط ملموس قابل اندازه گيري خواهد بود و بيشتر آنها رابطه علي ميان دو كانسپت را بيان مي كنند.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) يکي از راههاي مورد توجه در توسعه يک تئوري ازطريق استفاده از شيوه مجموعه اي از قوانين توجه به گزاره هاي نظريه اي بر اساس ميزان پشتيباني تجربي است همانگونه که در فصل قبلي به شرح آن پرداختيم. گزاره هايي که فاقد پشتيباني تجربي مي باشند ”فرضيه ”، آنها که مقدار کمي پشتيباني دارا هستند به عنوان ”تعميم تجربي“، وچنانچه شواهدتجربي فراگيروهمه جانبه وجودداشته باشد“قانون“ ناميده مي شود. در مثال زير گزاره ها به چنين صورتي تنظيم گشته اند. از آنجا که هاپکينز (1964)، ميزان پشتيباني تجربي از گزاره هاي نظريه خود را به دقت آزموده است، تنظيم گزاره ها به اين شيوه در مثال زير که نظريه او را معرفي مي کند ممکن گشته است. (اين نظريه در اصل به صورت axiomatic تنظيم گشته است اما براي روشن نمودن موضوع در اين فصل به هر سه شکل دوباره تنظيم و ارائه گشته است)
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مثالصفحه 88: The Exercise of Influence in Small Groups (Hopkins, 1964) کانسپت هاي زير که همگي به خصوصيات افراد در يک گروه کوچک چهره به چهره مربوط مي شود توسط هاپکينز به کار برده شدند. • منزلت Rank: ارزش يا منزلت مورد توافق عمومي يک فرد نسبت به ديگر اعضا به صورتي که توسط ديگر اعضا گروه مورد ارزيابي قرار گرفته است. • مرکزيت Centerality : نزديکي به مرکز روابط متقابل داخلي گروه ، بستگي به آن دارد که فراواني دفعاتي که يک فرد در روابط متقابل با ديگر اعضا گروه دارد و بازه افرادي که او با آنها ارتباط داشته است. • ملاحظه Observability: توانايي نسبي براي ملاحظه و توجه به هنجارهاي واقعي ديگر افراد گروه و از اين رو هنجارهاي کلي گروه • مطابقت Conformity :درجه مطابقت ميان اعتقاد واقعي يک فرد در رابطه با يک هنجار و موقعيت گروه نسبت به آن هنجار ( ميانگين افراد گروه ) • تاثير Influence : تاثير نسبي فرد روي فعاليت ديگر اعضاي گروه
هاپکينز در تئوري خود پشتيباني از پانزده گزاره را مورد توجه قرار داد. که اين قضايا بر اساس ميزان حمايتي که از قضاوت هاپکينز به دست آورده اند مرتب شده اند. • ميزان خوب حمايت تجربي : وضعيت قانون اگر منزلت پس مرکزيت اگر ملاحظه پس مطابقت اگر مرکزيت پس تاثير اگر مرکزيت پس منزلت
ميزان کمي از حمايت تجربي : عموميت دادن تجربي اگر مرکزيت پس ملاحظه اگر منزلت پس ملاحظه اگر مرکزيت پس مطابقت اگر منزلت پس مطابقت اگر مطابقت پس ملاحظه اگر تاثير پس مطابقت اگر تاثير پس منزلت
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • هيچگونه حمايت تجربي : فرضيات اگر ملاحظه پس تاثير اگر مطابقت پس تاثير اگر تاثير پس ملاحظه
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مزاياي نظريه به صورت مجموعه اي از قوانين: • امكان ايجاد دسته بندي و سازماندهي كانسپتها و ايجاد يك تيپولوژيTypology از پديده مورد بررسي • ايجاد توضيح منطقي و پيش بيني توسط دسته اي از قوانين قابل دستيابي است. • اگر قضايا به شكل دقيق و مناسب تنظيم شوند ايجاد پتانسيل كنترل بوجود مي آيد.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • در مورد مزيت اول در مثال نظريه هاپکينز ايجاد تيپولوژي در گزاره ها را مي توان مشاهده کرد. در مورد دو مزيت بعدي به يکي از چهار قانون نظريه هاپکينز در مورد گروههاي کوچک رو در رو توجه مي نماييم: ” اگر مرکزيت پس منزلت“ اين قانون مي تواند براي توضيح و پيش بيني منزلت نسبي يا پرستيژ افرادي که در زمينه مرکزيت يا نزديکي به مرکز شبکه تعاملات گروه هستند به کار گرفت. به طور مثال: قانون: در يک گروه کوچک چهره به چهره اگر مرکزيت پس منزلت وضعيت x: در يک گروه کوچک کاري، هري بيشتر از بقيه افراد گروه در روابط متقابل سهيم است و او مرکزيت زيادي دارد. بنابراين: هري بايد منزلت بالاتري در گروه داشته باشد. سه قانون ديگر مي توانند براي پيشبيني يا تشريح ديگر ويژگيهاي هري وابسته به موقعيت او در گروه مشخص کنند.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) معايب نظريه به صورت مجموعه اي از قوانين: • عدم ايجاد حس درك a sense of understanding • عدم امكان استفاده از كانسپتهاي فرضي hypothetical يا غير قابل اندازه گيريunmeasurable به علت محدود كردن قوانين به استفاده از كانسپتهاي داراي تعاريف عملكردي در شرايط ملموس بنابراين بسياري از كانسپتها كه هم اكنون در علم مطرح مي باشند با اين محدوديت قابل مطرح شدن نيستند. • از آنجا كه قوانين مورد استفاده در اين شكل از نظريه بايد مستقل و بدون ارتباط باشند معايب زير در اين رابطه ايجاد مي گردد: • احتياج به سياهه بلندي از قوانين براي تشريح يك موضوع • كاهش كارايي و بهره وري پژوهش به علت عدم امكان استفاده از نتايج پژوهش روي يك قضيه براي قضاياي ديگر. (رجوع به فصل هفتم)
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • نظريه مبتني بر بديهيات Axiomatic form يك نظريه مبتني بر بديهيات به عنوان تعاريف و قضايا داراي رابطه متقابل تعريف شده است كه داراي اجزاي مهم زير است: • دسته اي از تعاريف شامل كانسپتهاي تئوري(پايه اي و مشتق) و تعاريف كاربردي • گروهي از قضاياي وجودي (existence statements) كه شرايط به كارگيري نظريه را بيان ميكنند.و اين حدود شرايط scope conditionناميده مي شود. • گروهي از قضاياي رابطه اي كه به دو گروه تقسيم مي شوند: الف) بديهيات يا اصول پايه axioms: دسته اي از قضايا كه از آنها تمامي قضاياي ديگر تئوري ممكن است مشتق شده باشند. ب) تصديقات propositions: ديگر قضاياي موجود در تئوري كه از تركيب بديهيات، بديهيات و تصديقات و تصديقات با يكديگر تشكيل شده باشند. • يك سيستم منطقي كه براي الف)شرح دادن تمام كانسپتها از طريق گزاره ها و ب) مشتق كردن تصديقات از بديهيات، بديهيات و تصديقات و تصديقات با يكديگر به كار مي رود.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) بهترين مثال نظريه مبتني بر بديهيات هندسه مسطحاتي مي باشد.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مثال صفحه 97 : The Exercise of Influence in Small Groups (Hopkins, 1964) تعاريف تعيين كننده در اين نظريه منزلت، مركزيت، تاثير، ملاحظه ، مطابقت هستند كه همگي در بخش قبل معرفي شدند. Scope condition: نظريه قابل اندازه گيري در گروههاي كوچك داراي فعل و انفعال داخلي، جايي كه هر فرد توانايي ايجاد برداشت شخصي از ديگر افراد گروه را داراست. هاپکينز 9 گزاره را به عنوان بديهيات انتخاب مي کند. مطابقت پذيري
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) اين بديهيات مي توانند براي ساخت تصديقات جديد به کار گرفته شوند: براي مثال A-1 و A-2 ممکن است ترکيب شوند تا تصديقات جديدي بسازند. • A-1 اگر منزلت پس مرکزيت • A-2 اگر مرکزيت پس ملاحظه بنابراين: اگر منزلت پس ملاحظه گروه ديگري از بديهيات مي توانند ترکيب شوند تا تصديقات جديدي توليد کنند. • A-1 اگر منزلت پس مرکزيت • A-3 اگر مرکزيت پس مطابقت • A-5 اگر مطابقت پس ملاحظه بنابراين: اگر منزلت پس ملاحظه • با به کار بردن تمامي بديهيات ساختن 11 تصديق جديد ممکن است، حتي برخي از تصديقات از طريق چهار مسير قابل دستيابي هستند. به جدول صفحه بعد توجه نماييد.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) . • يكي از مهمترين مشكلات در تئوري مبتني بر بديهيات آن است كه چگونه بديهيات مورد نظر خود را انتخاب كنيم به بيان ديگر چه معياري براي انتخاب قضاياي خاص و اعلام آنها به عنوان بديهيات وجود دارد؟ • در سيستم هاي منطقي انتزاعي و مستقلي همچون رياضي ملاک معمول آن است که کوچکترين گروه از بديهيات که بقيه گزاره ها از آن مشتق گرديده اند به عنوان بديهيات انتخاب گردند که نشان دهنده ترجيعي از سادگي و سليقه است. اما در علومي که داراي ماهيت ملموس هستند اين انتخاب چندان مناسب نيست چراکه فهم نظريه را مشکل مي سازد. • يكي از ملاكهاي بسيار پذيرفته آن است كه گزاره هايي را به عنوان بديهيات انتخاب كنيم كه به شرايط قانون law رسيده باشند.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) . • بايد به خاطر داشت كه يك قانون براي رسيدن به شرايط بايستي داراي پشتيباني تجربي در شرايط ملموس باشد كه در اين صورت با مطابقت axiom با شرايط ملموس يكي از مزاياي مهم تئوري مبتني بر بديهيات را از دور خارج نموده ايم، چراکه چنين شرطي مانع از دخيل شدن کانسپت هاي فرضيه اي و يا غير قابل اندازه گيري مي شود. • براي برخورد با موضوعات داراي ماهيت ملموس به نظر مي رسد انتخاب بديهياتي مناسبتر است كه فهم تئوري را ساده تر مي نمايد فارغ از آنكه اندازه يا تعداد كلمات آن جقدر است. • Blalock(1969)پيشنهاد استفاده از گزاره هايي را به عنوان بديهيات مي دهد كه تنها رابطه علي مستقيم ميان دو كانسپت را بيان نمايند. البته او پيشنهاد مي دهد که اگر گزاره هاي ديگري فهم موضوع را ساده تر مي کنند، نظريه پرداز مي تواند از آنها به راحتي استفاده کند. اين کار با هدف وي براي کاهش ابهام در تعريف نظريه همخواني دارد.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مزاياي تئوري مبتني بر بديهيات بر تئوري مجموعه اي از قوانين: • از آنجا که برخي از گزاره ها مشتق از ديگران هستند لازم نيست که تمامي کانسپتها قابل اندازه گيري باشند پس امكان استفاده از كانسپت هاي غير قابل اندازه گيري به علت امكان مشتق شدن برخي از گزاره ها از ديگر قضاياي وجود دارد. • تعداد کمتري از قضايا براي توضيح علم لازم است، چراکه قضاياي محدودي همراه با قواعد منطقي براي توضيح علم کافي است. • كارامدي بيشتر پژوهش بوجود مي آيد. از آنجا که نظريه دسته اي از قضاياي داراي رابطه متقابل است بنابراين پشتيباني تجربي از هريک از قضايا قابل به کار گيري در بقيه گزاره هاست. • امكان آزمايش تمامي نتايج ممكن از فرضيات و بديهيات و پيدا كردن نتايج جالب غير قابل پيش بيني وجود دارد. • همسازي بين نظريه مبتني بر بديهيات با روند علي وجود دارد. به طور معمول قضاياي يک نظريه مبنتني بر بديهيات مي تواند به گونه اي تنظيم گردند که تشريحي علّي از چگونگي تاثير يک متغير مستقل بر يک متغير وابسته به ما بدهند.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • روند علي CAUSAL PROCESS FORM نظريه به صورت ((روند علي)) مجموعه اي داراي رابطه متقابل از تعاريف و گزاره هاست كه داراي خصوصيات زير است: • دسته اي از تعاريف شامل كانسپتهاي تئوري(پايه اي و مشتق) و تعاريف كاربردي • گروهي از قضاياي وجودي (existence statements) كه شرايط به كارگيري نظريه را بيان ميكنند.و اين حدود شرايط scope conditionناميده مي شود. • مجموعه ي قضاياي علّي که مي توانند روابط قطعي يا احتمالي باشند که يک يا چند فرايند يا مکانيزم علّي را توضيح مي دهند، که چگونه يک متغير مستقل بر روي يک يا چند متغير وابسته تاثير مي گذارد. اگرچه سيستم هاي علّي گوناگون ممکن است در ميزان تاثير بر متغير هاي وابسته متفاوت باشند اما تمامي قضايا داراي ارزش يکساني در ارائه تئوري هستند.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • تفاوت اين نوع تئوري با تئوري هاي ديگر آن است که قضايا در اين تئوري داراي ارزش متفاوت نيستند و به دسته هاي بديهيات و تصديقات تقسيم نمي شوند. بلکه تمامي قضايايي که به شيوه هاي گوناگون ارائه مي شوند به عنوان يک پروسه علّي مطرح مي شوند. • در يک نظريه به صورت فرآيند علّي کانسپت هاي تئوريک قابل تعميم به موضوعات مختلف مورد نياز است واستفاده از کانسپت هاي غير قابل اندازه گيري و فرضيات اجازه داده شده است. همچنين بيان شرايط خاص که زمان و مکان را براي فرايند علّي بيان بيان مي کنند مورد نياز مي باشد.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مثال صفحه 102: The Exercise of Influence in Small Groups (Hopkins, 1964) يك قضيه از نظريه هاپکينزكه داراي پشتيباني تجربي كافي است و مي تواند به عنوان يك قانون تلقي شود در اين مثال آورده شده است: (( اگر مركزيت پس منزلت)) دسته قضاياي زير فرآيند علي را شرح مي دهند كه اين قضيه را شرح مي دهد: اگر مركزيت پس مطابقت اگر مركزيت پس ملاحظه اگر مطابقت پس ملاحظه اگر ملاحظه پس مطابقت اگر مطابقت پس تاثير اگر ملاحظه پس تاثير اگر تاثير پس منزلت
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) اين قضايا را مي توان به صورت دياگرامي به صورت زير نشان داد. مطابقت تاثير منزلت مركزيت ملاحظه
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) اگر چه ساختن اين مدل به ويژه براي نظريه هاي علوم اجتماعي کاري پر زحمت و پر کار است، اين مدل از نظريه روابط بين کانسپت ها را نسبتا شفاف مي کند. انجام پژوهش وابسته به اين تئوري بدون گيج شدن درباره رابطه بين قضاياي نظري ممکن است. براي آشنايي بيشتر با تنظيم اين نظريه به مثال ديگري مي پردازيم.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مثال: ناسازگاري وضعيت و بهداشت روان اين تئوري که توسط کسل و کب (1967) مطرح گرديده است، نيازمند درک کانسپت ”استرس منزلت“ است که به عنوان به وضعيتي اطلاق مي گردد که در آن فرد داراي منزلت متفاوتي در دو يا چند زمينه طبقه بندي اجتماعي دارد، به طور مثال فردي با تحصيلات بالا و درآمد پايين يا برعکس. دياگرام اسلايد بعد نشان دهنده روند علّي است که اين نظريه را تشکيل مي دهد. اين دياگرام مي تواند منجر به استخراج قضاياي بعدي گردد.
نتايج: • عدم سازگاري منزلت در افراد نشانه هايي از ضعف سلامت فيزيکي و رواني در افراد پديد مي آورد. • عدم سازگاري منزلت در والدين نشانه هايي از ضعف سلامت فيزيکي و رواني در کودکان پديد مي آورد. رفتار متناقض و عدم ثبات درباره رفتار مناسب به عنوان يک والد، يک همسر و ... تصويرشخصيبي ثبات يا ناجور والدين نشانه هاي عدم سلامت و بهداشت فيزيکي و رواني در والدين استرس منزلت در والدين نا اميديوالدين روابط نا رضايت بخش ميانوالدين و ديگران شناخت ضعيف فرزندان از والدين نشانه هاي از عدم سلامت ذهني و فيزيکي در فرزندان تصويرشخصيناپايدار و ياناکافي و ارزيابيپايين از شخص نفوذ استبدادي در رفتار فرزندان هم جنس حسي از طرد شدن به عنوان کودک
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مثال نظريه هاپکينز را به صورتهاي زير نيز دوباره فرموله کرد: مطابقت تاثير منزلت مركزيت ملاحظه
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مطابقت تاثير منزلت مركزيت ملاحظه
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مطاقت تاثير منزلت مركزيت ملاحظه
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) مطابقت تاثير منزلت مركزيت ملاحظه
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) سوال مطرح آن است که آيا هرکدام از اين دياگرامها نشان دهنده يک فرآيند علّي جداگانه است يا فرآيند علّي ترکيبي از کل اين اين چهار فرآيند است؟ جواب دقيقي به اين موضوع ممکن نيست. مطابقت تاثير منزلت مركزيت ملاحظه
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • ارزيابي انواع نظريه هركدام از سه نوع نظريه براي رسيدن به سه هدف دانش مناسب هستند: • ايجاد Typology • تشريح منطقي و پيش بيني • توانايي كنترل اما تنها فرآيند علي قادر به رسيدن به آخرين هدف يعني ”ايجاد حسي از درك“ مناسب است. • مي توان نظريه مبتني بر بديهيات و نظريه فرآيند علّي را به هم آميخت تا به شيوه مبتني بر بديهيات-فرآيند علّي axiomatic-causal process رسيد.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • اگر داشتن کاربرد براي اهداف علم مهمترين ملاک براي ارزيابي هر فعاليتي در علم است و فرمهاي گوناگون نظريه از آن مستثني نيستند، اما برخي ملاکهاي ديگر هم هستند که ارزش توجه دارند. • کدام يک از اين فرمهاي نظريه براي تشريح يا توصيف يک ايده جديد يا ”پارادايم“ يا ”کانسپتهاي“ جديد مناسيبتر است؟ • کداميک از اين فرمهاي تئوري براي انجام پژوهش کاراتر مناسب است. • دانش علمي در صورت به کارگيري هر کدام از اين ادراکات از نظريه چگونه سازماندهي خواهد شد؟
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • رابطه استراتژي پژوهش و نوع نظريه اين موضوع در فصل هفتم به طور کامل بررسي خواهد گرديد. • نظريهAxiomatic-causal process براي شيوه نظريه و سپس پژوهش مناسبتر است، در اين شيوه نظريه توصيف مي شود، قضايا براي آزمايش تجربي انتخاب مي گردند و پژوهش طراحي مي گردد تا از کاربري اين قضاياي مطمئن گرديم. اگر قضايا داري رابطه متقابل باشند بنابراين پشتيباني از يک قضيه از بقيه قضايا حمايت مي کند. در حالي که در شکل مجموعه اي از قوانين قضايا مستقل هستند و پشتيباني از يک قضيه حمايت از قضاياي ديگر را ايجاد نمي کند. • از سوي ديگر اين استراتژي کمک مي کند که چگونه پژوهش را هدايت کنيم و استنباط کنيم که چرا الگوي نظام مندي در داده ها مي تواند به عنوان يک قانون شناخته شود. پژوهش و سپس تئوري Set-of-Laws استراتژي هاي پژوهش تئوري و سپس پژوهش Axiomatic-causal process
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • فرم مجموعه اي از قوانين براي استراتژي پژوهش و سپس تئوري مناسب است. • همچنين در جايي که براي دست يابي و آزمايش هر قانون هزينه کمي مورد نياز باشد مي توان از شيوه مجموعه اي از قوانين استفاده کرد. • به طور خلاصه کارايي پژوهش به دو عامل بستگي دارد: تصور از تئوري و استراتژي گسترش دانش • در صورت تنظيم دانش به صورت مجموعه اي از قوانين اين فهرست داراي دو ويژگي خواهد بود: • اين ليست بسيار بسيار بلند خواهد بود. • تشخيص روابط متقابل قضايا بسيار مشکل خواهد بود. • در صورت تنظيم دانش به صورت Axiomatic-causal processاين فهرست داراي دو ويژگي خواهد بود: • ليست قضايا و قوانين کوتاهتر خواهد شد. • تشخيص روابط متقابل قضايا آسانتر خواهد شد.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • فرم ”مجموعه اي از قوانين“ براي خود فرد اين مزيت را دارد که او مطمئن گردد که آيا چيزي به عنوان قانون بدست آورده است يا خير، اما در فرم ”روند علّي“ تشخيص پژوهشگر از آنکه کار را تمام کرده يا خير بسيار مشکل است. او بايد از همکاران خود براي اطمينان از آنکه او يک تئوري را کامل کرده است کمک بگيرد. (نياز به رسيدن به اجماع براي اطمينان از کامل شدن روند علّي) • در نهايت مي توان گفت که فرم axiomatic-causal process بر شکل set of laws به دلايل زير ارجهيت دارد: • حسي از ادراک بدست مي دهد. • براي ساختن پارادايمه و کانسپتهاي جديد مناسب است. • پژوهش را کاراتر مي کند. • سازماندهي موجزتر و خلاصه تر و پيوسته به هم از دانش را ارائه مي دهد. اين مزايا در مقابل تنها عيب اين شکل نسبت به شکل مجموعه اي از قوانين در مورد اطمينان از کمال و تماميت نظريه است که در فرم مجموعه اي از قوانين بيشتر قابل دسترسي است.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) • شبيه سازي يا ساخت مدل • شبيه سازي يا ساخت مدل يکي از کارهاي ديگر دانشمندان است که براي بازسلزي داده هاي تجربي به کارگرفته مي شوند اما ميان اين کار و فرآيند علي با وجود شباهت هيچ نوع رابطه اي وجود ندارد و اين دو را نبايد با هم اشتباه گرفت. • نمونه اي از شبيه سازي مانند نمونه اي کوچک از سيستم لوله کشي يک شهر است که حتي به جاي گاز به دليل شباهت تنها از آب رنگي در آن استفاده گرديده است تا مشکلات سيستم بدون انتظار از کشف فرآيند علي واقعي نمايش داده شود. اين مدلها در شرايط حل مشکل و سنجش سيستم با هزينه کمتر کاربرد دارند. • در شيوه شبيه سازي يک جامعه شناس ممکن است فرآيندهايي را اختراع کند تا با آنها شرايط اجتماعي را توضيح دهد بي آنکه انتظار داشته باشد فرآيند هاي شبيه سازي شده مکانيسم علي واقعي را نمايش دهند. به طور مثالدر بررسي حرکت ميان شه شهر يک جامعه شناس ممکن است مدلي را بر اساس اصول احتمال شکل دهد. (Berger and Snell, 1957) • به دياگرام صفحه بعد توجه نماييد:
اين شهرها x,y,z هستند و با 3 دايره نمايش داده مي شوند هر فلش نشان دهنده حرکت از يک شهر به شهر ديگر است. اعداد نشان دهنده سهمي از جمعيت شهر است که در حرکتي که فلشها نشان داده اند شرکت دارند. سازندگان اين مدل ادعا نمي کنند که اين مدل فرآيندعلي حرکت ميان شهرها را به نمايشمي گذارد؛ اين مدل مي تواند به سوالاتي در مورد ميزان حرکت، زمان تغيير بافت جمعيت و ... پاسخ دهد اما به ريشههاياينتغيير رجوع نمي کند. نکته: تفاوت اين مدل سازيهاهميشه با فرآيندعلي کاملا به صورت واضح مشخص نيست، اما مهمترين عامل توجه به هدف و نيت انجام يک کار پژوهشي قبل از زدن ليبل و دادن عنوان به آنهاست.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) نتيجه گيري • سه نوع تئوري مورد بحث قرار گرفت: • A set-of-laws form اين ديگاه كه دانش بايد به صورت گروهي از قضاياي علمي با پشتيباني پر قدرت تجربي بيان گردد. • Axiomatic form گروهي از قضاياي تئوريك كه به بديهيات و گزاره ها تقسيم شده اند و گزاره ها قابل اشتقاق از بديهيات، بديهيات و گزاره ها و گزاره ها هستند. • Causal process form يا دستهاي از گزاره ها كه به صورتي منظم گشته اند كه فرآيند علي ميان دو يا چند كانسپت را روشن بنمايند. • اين امكان وجود دارد تا برخي از تئوري هاي مبتني بر بديهيات را به صورت فرم علي بيان كرد. اين شيوه Axiomatic-causal process ناميده شده است.
A Primer In Theory Construction - Chapter 5 (Forms of Theories) نتيجه گيري • با آزمايش هر سه نوع از تئوري متوجه مي شويم كه تمامي آنها مي توانند تيپولوژي، توضيح منطقي و پيش بيني، و پتانسيل كنترل ايجاد كنند اما تنها گزاره هاي علي مي توانند ((حسي از ادراك )) را پديد آورند. • فرم هاي مبتني بر بديهيات و فرآيند علي براي تعريف پارادايم هاي جديد، كاراي بيشتر پژوهش و ايجاز در بيان تئوري مناسب مي باشند. • فرم فرآيند عليcuasal process و فرم مبتني بر بديهيات در فرآيند عليAxiomatic-causal process به نظر مي رسد كه مدل مناسبي براي تئوري علمي باشد. • شبيه سازي فرآيند که در آن هدف پؤوهشگر بازسازي نتايج مشابه تجربي که در شرايط ملموس بدست مي آيند مي باشد با ساخت نظريه متفاوت است چرا که در ساخت نظريه هدف پژوهشگر مي تواند تشريح فرآيند هاي واقعي باشد که باعث ايجاد پديده اي در شرايط ملموس مي گردد.