590 likes | 866 Views
Psycho-Oncology. كليات. اغلب پزشكاني كه در زمينهي درمان بيماران مبتلا به انواع كانسر فعاليت ميكنند، متوجه اين امر شدهاند كه وضعيت رواني بيمار تأثير بهسزايي در مقاومت وي در مقابل بيماري دارد
E N D
كليات • اغلب پزشكاني كه در زمينهي درمان بيماران مبتلا به انواع كانسر فعاليت ميكنند، متوجه اين امر شدهاند كه وضعيت رواني بيمار تأثير بهسزايي در مقاومت وي در مقابل بيماري دارد • آنچه در اين راستا جديد است، اهميتي است كه دنياي پزشكي امروزه براي اين امر قائل است كه آن نيز مبتني بر يافتههاي مطالعات مبتني بر شواهد ميباشد.
علايم جسمي و رواني • ارتباط بيماريها و مشكلات جسمي و رواني • اختلالات جسمي كه خود را با علايم رواني نشان ميدهند • وضعيتهاي طبي كه تحت تأثير عوامل رواني قرار ميگيرند • وضعيتهاي رواني كه خود را با علايم جسمي نشان ميدهند • وضعيتهاي رواني كه عواقب جسمي دارند
علايم جسمي و رواني • اختلالات جسمي كه خود را با علايم رواني نشان ميدهند • دليريوم، دمانس و ساير اختلالات شناختي • علايم روانپزشكي در بيماران جسمي • عوارض روانپزشكي داروها يا مواد
علايم جسمي و رواني • وضعيتهاي طبي كه تحت تأثير عوامل رواني قرار ميگيرند • اثر در شروع يا تشديد (بيماريهاي سايكوسوماتيك) • اثر بر تجربهي بيمار از بيماري خود • نقش بيمار (sick role) و رفتار مريضوار (illness behavior) • مراحل مواجهه با بيماري مرگبار • اثر بر نحوهي درمان • ارتباط پزشك و بيمار • همكاري درماني • اثر دارونما
علايم جسمي و رواني • وضعيتهاي رواني كه خود را با علايم جسمي نشان ميدهند • اختلالات شبهجسمي (somatoform disorders) • علايم جسمي در ساير اختلالات رواني مثل علايم نباتي
علايم جسمي و رواني • وضعيتهاي رواني كه عواقب جسمي دارند • حاد • مصرف مواد • خودكشي • خودآزاري • كاتاتونيا • مزمن • سوء مصرف مواد
اپيدميولوژي • از مجموع موارد بستري و سرپايي مبتلا به كانسر، در بيش از 50% موارد علايم روانپزشكي وجود دارد • در بيماران بستري به دليل كانسر • 45-20% دچار افسردگي • 75-15% دچار دليريوم
اپيدميولوژي • اين در حالي است كه آمارها حكايت از آن دارند كه تعداد مشاورهها از اين قبيل بخشها بسيار كمتر از ميزان مورد انتظار است لذا: • عوارض قابل درمان روانپزشكي غالبا تشخيص داده نميشوند. • اهميت عوارض رواني كانسر غالبا در مقابل خود بيماري ناچيز قلمداد ميشود. • بسياري از پزشكان تصور ميكنند درمان مشكلات رواني را نيز خود ميتوانند به سادگي انجام دهند
اپيدميولوژي • از نظر بروز عوارض رواني، كانسرهاي زير بايد مورد توجه خاص قرار گيرند • كانسرهاي كولوركتال • بيماران كودك • بيماراني كه بقاي دراز مدت داشتهاند مثل لنفومهاي با درجهي پايين • كانسر پستان • كانسر ريه • كانسر پروستات • كانسر پانكراس • كانسرهاي دستگاه تناسلي زنان
مواجهه با بيماري • حق دانستن • در فرهنگ جامعهي ما، كه بيشتر مبتني بر وابستگيهاي قومي و خانوادگي است، غالبا بيان نمودن نمودن تمام واقعيت چندان به صلاح به نظر نميرسد. • يكي از ارزيابيهايي كه در اين مرحله در مشاورهي روانپزشكي انجام ميشود، بررسي حدي است كه فرد مايل است بداند و ضمنا توانايي و تحمل مواجهه با آن را دارا ميباشد.
مواجهه با بيماري • واكنش اوليه معمولا بسيار شديد است، وضعيت خواب و اشتهاي فرد به هم ميخورد، عملكرد اجتماعي و شغلي فرد مختل ميشود و واكنشهايي چون احساس گناه يا نسبت دادن بيماري به چيزهاي مختلف ممكن است مشهود باشند • فرد ممكن است خشمگينانه از پزشك اطلاعات بخواهد يا كاملا فلج و بدون تصميم باشد.
مواجهه با بيماري • با اين حال در اغلب موارد، علايم طي 2-1 هفته فروكش مينمايدو استحكام رواني فرد و حمايتهاي اجتماعي در گذران اين مرحله نقش اساسي ايفا مينمايند • تداوم علايم بيش از 2 هفته، همراه با بروز علايم ديگر حكايت از نياز به درمان خواهد داشت
مواجهه با بيماري • پاسخ بيمار به خبر ابتلا به كانسر مطابق با مراحل مواجهه با بيماري مرگبار ميباشد (Kobler-Ross). اين مراحل عبارتند از : • شوك • انكار • چانهزدن (bargaining) • افسردگي • برگشت
مواجهه با بيماري • عوامل مؤثر در نحوهي پاسخ فرد به ابتلا به كانسر به عوامل طبي، عوامل رواني و عوامل محيطي بستگي دارد • عوامل طبي مهم به محل ضايعه، شدت علايم و نحوهي كنترل آنها و سير بيماري ارتباط دارد • عوامل رواني مؤثر مشتمل بر ويژگيهاي شخصيتي قبلي، توانايي انطباق، استحكام خود (ego)، و تأثير و مفهوم كانسر در زندگي فرد ميباشند • عوامل محيطي مهم نيز شامل حمايتهاي خانواده، سيستم درماني و اجتماعي و شغلي ميباشند
مواجهه با بيماري • نكتهي مهم ديگر در اين زمينه، پرسنل بخشهاي كانسر ميباشند كه غالبا نگرشي نااميدانه و بدبينانه نسبت به درمانها دارند. • عدم ارتباط كافي و مؤثر پزشك با بيمار در كنار ارتباط مداوم و روزمره با اين پرسنل، ميتواند باعث نااميدي و قطع همكاري درماني و يا ايجاد انتظارات نادرست و نابجا در بيمار يا همراهان وي شود.
مواجهه با بيماري • عقايد مذهبي و مواجهه با كانسر • تعدادي از مطالعات ارتباط مثبتي را بين اعتقادات مذهبي و مكانيسمهاي انطباقي مؤثرتر مطرح نمودهاند • تعداد كمتري از مطالعات بر تأثير عقايد مذهبي در ايجاد احساس عميق مورد غضب قرار گرفتن يا دور شدن از رحمت الهي و نيز احساس گناه در ارتباط با خشم خود (در مرحله انكار) تأكيد داشتهاند. • پزشكان درگير با درمان بيماران كانسر بايد توجه كافي به وجود اين عقايد و وجوه دوگانهي آن و نيز اهميت آن در پيشگيري از اقدام به خودكشي و همكاري درماني به خصوص در مراحل انتهايي داشته باشند.
اختلالات خلقي • اهميت افسردگي • اثر بر پيشآگهي كانسر • افسردگي با اثر بر سرعت تكثير لنفوسيتها، ميزان اينترلوكين 1 و نسبت T4 به T8 در ميزان ايمني بدن اثر ميگذارد. • بررسيها مؤيد اين امر بودهاند كه بين شدت افسردگي، هايپركورتيزوليسم و ميزان اينترلوكين 1 ارتباط آماري وجود دارد. • اثر بر ميزان همكاري بيمار • افسردگي همراه، تشخيص زودرس كانسر را مختل نموده و بيماران در مراحل پيشرفتهتري جهت درمان مراجعه ميكنند. • اثر بر كيفيت زندگي
اختلالات خلقي • بررسيها همچنين مؤيد اين امر بودهاند كه وجود دو علامت در بيماران مبتلا به كانسر دال بر احتمال بيشتر بروز افسردگي در آنان ميباشد و در صورت بروز، اين افسردگي شديدتر و غالبا مقاوم به درمان ميباشد. اين علايم عبارتند از • كاهش تأخير REM و كاهش ميزان خواب با امواج آهسته • عدم افزايش شبانهي هورمون رشد
اختلالات خلقي • تشخيص • تشخيص اساسا بر مبناي مصاحبهي باليني • Endicott substitution criteria
اختلالات خلقي • تشخيص افتراقي • افسردگي ناشي از محل تومور • در 25% تومورهاي سوپراتنتوريال، علايم روانپزشكي علت مراجعه ميباشند. • تومورهاي ناحيهي هيپوتالاموس و هيپوفيز و همينطور ماده خاكستري دور قنات (pre-aqueductal gray matter) ميتوانند با ايجاد آپاتي، علايم افسردگي را تقليد نمايند. • ضايعات تخريبي پرهفرونتال چپ و ضايعات تحريكي پرهفرونتال راست ميتوانند ايجاد افسردگي نمايند. • در 12% تومورهاي سابتنتوريال نيز علت مراجعه علايم روانپزشكي ميباشد. • مواردي از تومورهاي نخاعي نيز گزارش شده كه در ابتدا با تشخيص اختلال تبديلي (conversion) تحت درمان بودهاند
اختلالات خلقي • تشخيص افتراقي • تومورهاي متاستاتيك • شايعترين كانسر اوليه به متاستازهاي مغزي ابتدا ريه (40-35%) و سپس پستان، كليه و كولون ميباشند. • در اين موارد، شايعترين شكايات سردرد (49%) و اختلال عملكرد ذهني (32%) و شايعترين علامت اختلال عملكرد شناختي (58%) است كه مورد اخير بسيار بيشتر از شيوع ادم پاپي در اين بيماران ميباشد.
اختلالات خلقي • تشخيص افتراقي • سندرمهاي پارانئوپلاستيك • مهمترين آنها در اين رابطه، آنسفالوپاتي كارسينوماتوز ميباشد. اين وضعيت در 50% موارد با علايم شبيه به دمانس مراجعه مينمايد • اثرات هورموني و آندوكرين تومورها • تومورهاي كارسينوئيد ممكن است با علايم اختلال آسيمگي بدون آگورافوبيا مراجعه نمايند. • كانسر پانكراس ارتباط آماري قوي با افسردگي دارد به نحوي كه شيوع افسردگي به عنوان علت مراجعه به اندازهي درد شكمي و بسيار بيشتر از علايم يرقان انسدادي ميباشد.
اختلالات خلقي • تشخيص افتراقي • افسردگي ناشي از داروها • پردنيزون، پردنيزولون و دگزامتازون • پروكاربازين، وينكريستين، وينبلاستين، و ال-آسپارژيناز • تاموكسيفن • اينترفرون • كساني كه در برنامهي درماني آنها لازم است از اين داروها استفاده شود، لازم است حتما مورد بررسي و ارزيابي روانپزشكي قرار گيرند
اختلالات خلقي • خودكشي
اختلالات خلقي • خودكشي • افكار خودكشي در بيماران كانسر بسيار شايع است. با اين حال اقدام به خودكشي در حدود دو برابر جمعيت نرمال ميباشد. • در صورت وجود 8 عامل خطر اول، حتي بدون بروز افكار خودكشي شروع درمان لازم است.
اختلالات خلقي • خودكشي • درمان در سه محور خلاصه ميشود: • كنترل علايم بيمار مثل درد و غيره، • درمان دارويي، • رواندرماني حمايتي • محوراصلي مداخله در بحران، تأكيد بر حق بيمار در داشتن اين افكار و نيز حق بيمار در عدم ادامهي درمان است.
اختلالات خلقي • درمان دارويي • خط اول درمان دارويي مهاركنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين (SSRIs) هستند كه در رأس آنها پاروكستين، اسيتالوپرام (Desital) و سرترالين ميباشند. • انتخاب نوع دارو بيشتر بر اساس پروفايل عوارض آن ميباشد • نكات: • بدليل اثر مهاركنندگي MAO در پروكاربازين، فلوكستين بايد با احتياط در بيماراني كه اين دارو را استفاده مينمايند، بكار رود و بايد بين استفاده از اين داروها يك دورهي زماني براي washout در نظر گرفته شود.
اختلالات خلقي • درمان دارويي • نكات • در افرادي كه از بيخوابي شديد رنج ميبرند، استفاده از يك ضدافسردگي آرامبخش مثل آميتريپتيلين يا ترازودون و يا ميرتازاپين ارجح است. • اضطراب شديد يا اختلال جهتيابي همراه با اضافه نمودن يك ضدجنون آتيپيك به درمان (مثل ريسپريدون يا الانزاپين) قابل كنترل خواهد بود.
اختلالات خلقي • درمان دارويي • نكات • احساس خستگي شديد ميتواند بدليل مشكل رواني، خود كانسر يا درمانهاي آن باشد. درمان توسط داروهاي محرك ميباشد. • اين داروها غالبا با اثر بر سيستم فعالكنندهي مشبك (RAS) باعث هشياري برانگيخته (aroused wakefulness) ميشوند. علاوه بر اين، در كساني كه بيماري زمينهي قلبي دارند يا داروهاي با اثر كارديوتوكسيك (مثل آدريامايسين) مصرف ميكنند، اين داروها ممكن است خطرناك باشند. • اخيرا دارويي به نام Modafinil به بازار آمده كه اثر محرك خود را بر هيپوتالاموس ايفا مينمايد لذا ايجاد حالت هشياري آرام (calm wakefulness) ميشود.
اختلالات خلقي • درمان دارويي • نكات • ليتيم با مقادير كم و به همراه يك ضدافسردگي در موارد زير قابليت استفاده دارد: • افسردگيهاي مقاوم به درمان. • افسردگيهاي سايكوتيك ناشي از مصرف استروئيدها. • در تلفيق فلوكستين با ليتيم، مواردي از مسموميت حاد با ليتيم گزارش شده است. • در نارسايي كليه نيز بايد از ليتيم پرهيز نمود، ليكن در موارد ESRD ميتوان بعد از هر نوبت دياليز، 300 ميليگرم ليتيم تجويز نمود.
اختلالات خلقي • درمان دارويي • نكات • داروهاي با اثر آنتيكولينرژيك در افراد مسن (به دليل داشتن زمينه براي ابتلا به دليريوم) و نيز در افرادي كه زمينهي انسداد روده دارند، ممنوع ميباشد. همچنين در اين بيماران، بهتر است از بنزوديازپينها و آنتيهيستامينيكها احتراز شود. • ماپروتيلين بدليل اثر مهاركنندگي دوپامين، بخصوص در مصرف همزمان با داروهاي ضدتهوع مثل متوكلوپراميد ممكن است باعث ديستوني يا ديسكينزي شود.
اختلالات خلقي • درمان دارويي • نكات • مهاركنندههاي MAO بدليل محدوديت رژيم غذايي و تداخلات دارويي متعدد كمتر در بيماران كانسر كاربرد دارند. • استفاده از نفازودون بدليل موارد گزارش شده از هپاتيت شديد در اين بيماران توصيه نميشود.
اختلالات خلقي • رواندرماني • رواندرماني در اين بيماران غالبا با مداخله در بحران (crisis intervention) شروع شده و سپس در غالب يكي از روشهاي زير تداوم مييابد: • مشاورهي شناختي cognitive problem solving • درمانهاي تحليلي - انگيزشي rational-emotive therapy • درمانهاي حمايتي آموزشي يا تحليلي psychodynamic or educational supportive therapy
اختلالات خلقي • رواندرماني • رواندرمانيها ميتواند به صورت فردي يا گروهي انجام شود. • بعضي گروهها ممكن است توسط پرسنل آموزشديدهي بخشهاي اونكولوژي انجام شوند. • يك مطالعه 10 ساله و آيندهنگر در دانشگاه Yale حكايت از آن داشته كه مبتلايان به كانسر پستان Stage III به بالا كه علاوه بر درمانهاي مورد نظر تحت گروهدرماني هفتگي قرار گرفته بودند، بقاي نسبي متوسط حدود 11 ماه بيشتر از گروه شاهد داشتند. اين مطالعه بعدها از نظر متدولوژي مورد ايراداتي قرار گرفت.
اختلالات خلقي • رواندرماني • اين اقدامات، حتي اگر در افزايش بقاي بيماران كمككننده نباشند، قطعا در بهبود كيفيت زندگي، تواناييهاي انطباقي، اعتماد به نفس، كنترل درد و بهبود ارتباطات بينفردي مؤثر خواهد بود. • مواردي چون هيپنوز نيز ميتوانند در رفع اضطراب عمل، بهبود درد، و نيز رفع ANV مؤثر باشد
اختلالات اضطرابي • علايم اضطرابي ممكن است در قالب اختلالات مختلف مثل حملات آسيمگي، اختلال استرس حاد، اختلال بعد از استرس تروماتيك، يا حتي وسواس بروز يابند. • نكات: • علايم اضطرابي ممكن است بدليل قطع ناگهاني مواد مورد سوءمصرف به خصوص الكل و اوپيوئيدها بروز نمايند. قطع ناگهاني نيكوتين نيز ميتواند در اين زمينه بسيار مهم باشد. • بعضي از تومورها نيز ميتوانند ايجاد علايم اضطرابي كنند مثل تومورهاي آندوكرين يا تومور كارسينوئيد.
اختلالات اضطرابي • نكات: • داروها نيز ميتوانند علت ايجاد اضطراب يا حتي آكاتيژيا باشند مثل متوكلوپراميد، برونكوديلاتورها و استروئيدها • بالاخره علايم اضطرابي ميتواند حكايت از شروع دليريوم يا آنسفالوپاتي داشته باشد.
اختلالات اضطرابي • درمان:
دليريوم • شايعترين علت دليريوم مسموميت داروئي است: • ضد دردهاي ناركوتيك با نيمه عمر پلاسمايي طولاني • آنتيكولينرژيكها: ضد تهوعهاي با اثر مركزي، ضدافسردگيها، ضدجنونها، ضدپاركينسونها و داروهاي بيهوشي • اين اثركيفيت تجمعي دارد • آرامبخشها بخصوص آنها كه نيمهعمر طولاني دارند و نيز كتالار و هالوتان • داروهاي كموتراپي • داروهاي ديگر مثل ديگوكسين، برونكوديلاتورها، ضدفشارخونها، آنتيبيوتيكها مثل آمفوتريسين B
دليريوم • در اين موارد محروميت داروئي را نيز بايد مد نظر قرار داد به خصوص در موارد بعد از عمل.
دليريوم • عوامل خطر عبارتند از: • سن بالا • مشكل زمينهاي CNS • كاهش آلبومين خون كه باعث افزايش قسمت باندنشدهي داروها ميشود • سابقهي سوءمصرف الكل و مواد • عدم ثبات درجهي حرارت (temperature dysregulation) • با بالا رفتن تعداد عامل خطر از صفر به 3، خطر دليريوم از 2 به 50% افزايش مييابد.
دليريوم • نكات • بروز دليريوم پيشآگهي مشكل بيمار را بدتر ميكند. • شروع دليريوم ممكن است تدريجي و خفيف باشد و توسط خانواده يا پرسنل به دليل استرس، اضطراب، خشم يا عدم تطابق مناسب تفسير شود و جهت رفع علايم از بنزوديازپينها استفاده شود كه در اين صورت وضعيت به مراتب بدتر هم ميشود
دليريوم • نكات • دليريوم ممكن است hyperactive يا hypoactive باشد، فرم اول عالبا براحتي تشخيص داده ميشود، ليكن فرم دوم غالبا تشخيص داده نميشود • دليريوم ممكن است يك دمانس زمينهاي و پنهان را unmasked كند
دليريوم • در درمان كوتاهمدت ريسپريدون يا الانزاپين ارجح هستند • در درمان طولانيمدت بدليل احتمال بروز سندرم متابوليك با اينها، زيپراسيدون قابل توصيه است • داروهاي آتيپيك غالبا بهتر از كلاسيكها تحمل ميشوند
مشكلات متعاقب درمان • راديوتراپي • شايعترين عارضهي راديوتراپي در حيطهي نوروسايكياتري، آنسفالوپاتي ناشي از اشعه است • يك فرم آن فوري و بصورت بروز علايم افزايش فشار داخل جمجمه است - خود به خود محدودشونده - درمان با استروئيدها • نوع ديگر بعد از 16-6 هفته بروز يافته و به صورت سردرد و خستگي ميباشد - خود به خود محدودشونده - درمان با استروئيدها • فرم تأخيري آنسفالوپاتي بعد از چند ماه رخ داده و همراه با نكروز و آتروفي ميباشد. اين فرم غالبا برگشتناپذير بوده و به صورت سردرد و تغييرات شخصيتي نمودار شده و با پيشرفت عارضه، به سمت علايم فوكال و تشنج پيش ميرود
مشكلات متعاقب درمان • راديوتراپي • در موارد whole-brain radiation • اختلال در حافظهي كوتاهمدت • افت IQ (به ميزان 10 تا 25 نمره) • اختلال در يادگيري • در اين زمينه افراد جوان و نيز افراد مسن حساستر هستند
مشكلات متعاقب درمان • راديوتراپي • علاوه بر موارد فوق خود راديوتراپي غالبا ميتواند منجر به احساس شديد خستگي و ضعف شود كه الزاما ربطي به افسردگي ندارد • اين احساس خستگي ممكن است همراه با اختلال در عملكرد جنسي و به هم خوردن وضعيت گوارشي باشد • درمان غالبا با داروهاي محرك به نحوي كه شرح آن رفت
مشكلات متعاقب درمان • كموتراپي • واكنش اوليه به شيميدرماني، تهوع است كه غالبا ظرف 6-2 ساعت پديدآمده و در عرض 24 ساعت از بين ميرود • مكانيسم اين تهوع مركزي بوده و بين بيماران مختلف كاملا متغير است • در بسياري از موارد، اين حالت تهوع با مكانيسم شرطي سازي تا مدتها تداوم مييابد كه به آن تهوع و استفراغ پيشبينيشده ميگويندanticipatory nasea and vomiting=ANV