180 likes | 698 Views
به نام خدا ارائه درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام. موضوع ارائه: زندگی امام حسین(ع) و قیام عاشورا استاد راهنما: دکتر مجتبوی گردآورندگان: جواد ولیدی، اسفندیار غرقابی نیمسال تحصیلی: 91-90. مقدمه:
E N D
به نام خداارائه درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام موضوع ارائه: زندگی امام حسین(ع) و قیام عاشورا استاد راهنما: دکتر مجتبوی گردآورندگان: جواد ولیدی، اسفندیار غرقابی نیمسال تحصیلی: 91-90
مقدمه: امام حسین(ع)، فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) امام سوم ما شیعیان است. ایشان در سومین روز از ماه شعبان سال چهارم هجری قمری چشم به جهان گشودند. اسماء بن عنیس نقل می کند: « پس از متولد شدن امام حسین(ع)، روزی پیامبر اکرم(ص) به خانه حضرت علی آمدند و فرمودند:«پسرم را نزد من بیاورید.» آنگاه که من او را نزد ایشان بردم، حضرت محمد(ص) در گوش راستش اذان و درگوش چپش اقامه گفتند و سپس نوزاد را در آغوش گرفته و به نوازشش پرداختند که ناگهان اشک از چشمان ایشان جاری گشت. علت این گریه را از ایشان پرسیدم. ایشان فرمودند: « به یاد مصیبت هایی که بعد از من بر این کودک وارد خواهد شد، گریه کردم چراکه گروهی ستمگر به نام دفاع از اسلام او را به شهادت خواهند رساند.» پیامبر گرامی اسلام بنابر وحی ای که از جانب جبرئیل نازل شد، او را «حسین» نامید.
عقیقه نمودن ایشان پس از هفت روز از ولادت پرسعادت ایشان مصادف با نهم شعبان، حضرت رسول(ص) گوسفندی را به عنوان عقیقه برای ایشان قربانی کردند و گوشت این گوسفند را بین فقرا تقسیم نمودند. تراشیدن موی سر ایشان پیامبر(ص) دستور دادند تا موی سر امام حسین(ع) را بتراشند و هم وزن آن، نقره به عنوان صدقه به فقرا بدهند. بر طبق روایات، وزن موهای سر ایشان یک و نیم درهم بود. همچنین آمده است که سر ایشان را با عطری مرکب از زعفران و مواد دیگر مالیدند که این امر، نوعی مخالفت با کاری بود که اعراب در زمان جاهلیت انجام می دادند چراکه آنان سر نوزادان را با خون می مالیدند. القاب و کنیه های امام حسین(ع) ایشان دارای القابی همچون اباعبدالله، ثارالله(به معنای خون خدا)، زکی، سیّدالشّهدا، سعید و سیّد است. لازم به ذکر است که برای ایشان در مجموع 313 نام و لقب ذکر گردیده است. کنیه امام حسین(ع) نیز«ابو عبدالله» بود و بسیاری از مورخان براین باورند که این، تنها کنیه ایشان است. اما ذکر گردیده است که مردم پس از شهادتش، او را«ابوالشهدا» و «ابوالاحرار» نیز کنیه داده اند.
امام حسین(ع) در آینه کتاب خدا آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارند که در شان امام حسین(ع) نازل شده اند. از جمله: الف) آیه تطهیر:« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُْ تَطْهِيرًا» (احزاب-33) «همانا خداوند میخواهد هرگونه ناپاکی و آلودگی را از شما اهل بیت بزداید و شما را در این آیه، علاوه بر حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع)، امام حسین(ع) نیز مورد خطاب قرار گرفته است. ب) «... مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیهِ سُلْطانًا ...»(اسراء- 33) « کسی که مظلومانه کشته شده است، برای ولی او سلطه(حق قصاص) قرار دادیم.» در روایتی از امام صادق ذکر شده است که این قسمت از آیه درباره امام حسین(ع) نازل گردیده است. پاکیزه سازد.
امام حسین(ع) و پدربزرگشان در زمانی که امام حسین(ع) تنها حدود هفت سال سن داشتند، پدربزرگ بزرگوار ایشان، حضرت محمد(ص) از دنیا رفتند.روایات و داستان های متعددی حاکی از علاقه وافر حضرت رسول(ص) به امام حسین(ع) وجود دارد که برخی از آنان عبارتند از: 1- حضرت محمد(ص) می فرمایند:« دوستدار امامحسن(ع) و امامحسين(ع) ، دوستدار من است و هرکس که مُحِبّ منباشد ، مُحِبّ خداوند است . دشمنان آنان دشمن من هستند و هرکس که دشمن من باشد ، دشمن خداوند است.» 2-هم چنین می فرمایند:« حسن(ع) و حسین(ع) دو سید جوانان اهل بهشت اند.» که حدیث دوم از دیدگاه شیعیان اهمیت زیادی دارد چراکه به اعتقاد آنان گواهی بر حقانیت حسن(ع) و حسین(ع) می باشد. هم چنین حضرت رسول(ص) برای دورماندن نوادگانشان از بلایا و چشم زخم ها بر بازوهای این دو بزرگوار تعویذ می بستند. (تعویذ به معنای دعاهایی است که بر کاغذ می نویسند و به گردن یا بازو برای دفع چشم زخم و بلا می بندند.)
حسین(ع) یاور پدر امام حسین(ع) حدود 32 سال داشتند که پدر ایشان حاکم جامعه اسلامی گردیدند. بعد از چندی، حضرت علی(ع) به همراه فرزندان خود به کوفه هجرت کردند و آنجا را مرکز حکومت اسلامی قرار دادند. در این مدت امام حسین(ع) در تمام صحنه های نظامی و سیاسی یاور پدر بودند و فرمان های پدر را در نهایت احترام اطاعت می کردند. ایشان در هر جنگی که در این دوران رخ می داد ، حضوری فعال داشتند. به عنوان مثال ایشان در جنگ جمل، فرماندهی جناح چپ سپاه امیرالمومنین را برعهده داشتند و یا اولین فتحی که در جنگ صفین رقم خورد، به دست ایشان بود. حسین(ع) حامی برادر: امام حسین(ع) در تمامی مواضع سیاسی و مهم ترین آن ها در قضیه صلح امام حسن با معاویه، پشتیبان و مطیع برادر خویش بودند و این در حالی بود که تمامی مسلمانان امام حسن(ع) را تنها گذاشته بودند. در سایر مسائل زندگی همواره از برادر بزرگتر خود پیروی می کردند و به ایشان احترام می گذاشتند که در این باره امام باقر(ع) می فرمایند:« امام حسین(ع) به خاطر بزرگداشت مقام برادرشان هرگز جلوتر از او راه نرفتند و در سخن گفتن از او پیشی نگرفتند.»
ایشان پس از جریان صلح امام حسن(ع) به همراه برادرشان از کوفه به مدینه بازگشتند و در آنجا به تربیت و ارشاد مردم و تفسیر و تبیین احکام الهی پرداختند. اما دیرهنگامی نگذشت که امام حسن(ع) به شهادت رسیدند و امام حسین(ع) جانشین ایشان و امام مسلمانان گشتند. جهت گیری امام حسین(ع) در برابر معاویه و عدم بیعت ایشان با یزید: همانطور که گفته شد، امام حسین(ع) پس از به شهادت رسیدن پدر و برادرشان، رهبری مسلمانان را برعهده گرفتند. امام حسین(ع) مشاهده می نمود که معاویه با اتکا بر قدرت اسلام، مشغول تخریب پایه اسلام و قوانین الهی است. اما همچون برادرش نمی توانست او را از جایگاهش پایین بکشد زیرا او می دانست اگر به سازندگی قدرت بپردازد دیری نخواهد گذشت که پیش از هر حرکتی معاویه او را به قتل خواهد رساند. لذا صبر پیشه نهادند. البته گاهی اوقات اعمال معاویه را مورد انتقاد قرار می دادند و مردم را به آینده ای درخشان امیدوار می ساختند. هم چنین ایشان در تمام طول مدتی که معاویه با مردم برای ولی عهدی یزید بیعت می کرد، به شدت با او به مخالفت پرداختند و ولی عهدی یزید را نپذیرفتند. معاویه هم در این مورد امام را تحت فشار قرار نداد و این گذشت تا اینکه معاویه مُرد.
پس از معاویه یزید بر تخت حکومت اسلامی تکیه زد. او برای تثبیت حکومت ستمگرانه خود، تصمیم گرفت برای نامداران و شخصیت های اسلامی پیامی بفرستد و آنان را به بیعت با خویش فرا بخواند. لذا نامه ای به حاکم مدینه نوشت و در آن از او خواست تا برایش از امام حسین(ع) بیعت بگیرد. هم چنین در آن ذکر نمود که در صورت سرباز زدن از بیعت ایشان را به قتل برساند. حاکم مدینه نامه را به امام حسین(ع) رسانید و ایشان این گونه پاسخ دادند: « انّا للّه و انّا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامه براع مثل یزید» « همانا ما برای خداییم و به سوی او بازمیگردیم .آنگاه که افرادی چون یزید بر تخت حکومت اسلامی بنشینند باید فاتحه اسلام را خواند.» ایشان می دانستند که هم اکنون که با یزید بیعت نکرده اند، اگر در مدینه بمانند، به قتل خواهند رسید. لذا بنابر امر الهی، شبانه و به طرز مخفیانه ای از مدینه به سمت مکه حرکت کردند. آمدن ایشان به مکه و انتشار خبر عدم بیعت ایشان با یزید، به گوش مردم مکه و مدینه و هم چنین کوفه رسید. کوفیان از امام حسین(ع) که در مکه به سر می بردند، تقاضا کردند که به کوفه آیند و زمامدار امور آنان باشند. لذا امام حسین(ع) پسرعموی خویش، مسلم بن عقیل، را به کوفه فرستادند تا رفتار و اوضاع مردم کوفه را به ایشان خبر دهد.
هنگامی که مسلم به کوفه رسید با استقبال بی نظیر مردم کوفه همراه شد و هزاران نفر با او به عنوان نایب امام(ع) بیعت کردند. لذا مسلم نامه ای به امام نوشت و از ایشان خواست تا به کوفه بیایند. هرچند امام حسین(ع) کوفیان را به خوبی می شناختند و بی وفایی و بی دینی آن ها را در زمان خلافت پدر و برادرشان دیده بودند، برای اتمام حجت و اجرای اوامر الهی تصمیم بر رفتن به کوفه گرفتند. با این حال ایشان تا هشتم ذی الحجه در مکه ماندند و در این روز با اهل بیت و یاران خویش به طرف عراق حرکت کردند. یزید که از بیعت کوفیان با مسلم آگاه شده بود، ابن زیاد را که یکی از پلیدترین طرفداران حکومت بنی امیه بود به کوفه فرستاد. ابن زیاد از دورویی و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید آنها، کوفیان را مسلم دور ساخت. امام حسین(ع) نزدیک کوفه بودند که خبر پیمان شکنی و شهادت مسلم بن عقیل را دریافت کردند.در واقع، ابن زیاد کوفه را علیه امام حسین(ع) برانگیخت تا آنجا که عده ای از همان افرادی که برای امام دعوت نامه تنظیم نموده بودند، منتظر رسیدن امام بودند تا ایشان را به شهادت برسانند.
عبیداللّه ابن زیاد که بر اوضاع کوفه مسلط شده بود، حر پسر یزید ریاحی را برای دستگیرکردن امام حسین(ع)و همراهانش فرستاد و سپس عمربن سعد را با ۳۰۰۰۰ نفر به کربلا فرستاد. این امر موجب شد تا شمار زیادی از افرادی که با حسین(ع) بودند او را رها کنند و تنها نزدیک به ۷۰ تن با او باقی بمانند. عبیداللّه به عمر بن سعد وعده دادهبود که اگر امام حسین(ع)را بکشد، او را فرمانده ری خواهد کرد که پس از این ماجرا خلف وعده کرد. واقعه کربلا پس از آن که ابن زیاد توانست با ایجاد وحشت در مردم کوفه آنان را علیه امام حسین(ع) متحدکند، سپاهی را برای جنگ با امام حسین(ع) روانه کربلا ساخت. بنا بر موثق ترین تخمین، تعداد این سپاهیان به 31000 نفر می رسد. در حالی که سپاه امام حسین(ع) شامل 32 سواره نظام و 40پیاده می شد که زهیربن قین فرماندهی جناح راست و حبیب بن مظاهر فرماندهی جناح چپ و حضرت ابوالفضل(ع) فرماندهی میانه این سپاه را برعهده داشتند. در صبح عاشورا ابتدا امام حسین(ع) بریر بن خضیر را که از زاهدان نامی کوفه به شمار می آمد، برای موعظه آنان به سمت لشکر عمربن سعد فرستادند که مفید به فایده واقع نشد. سپس خود ایشان نزد آنان
رفتند تا با آن ها اتمام حجت کنند. ایشان به آنان فرمودند که من یا باید ذلت را تحمل کنم و با یزید بیعت کنم و یا با شما بجنگم و از آنجاکه ذلت از ما دور است با شما می جنگم. سپس جنگ را سپاه عمربن سعد آغاز کرد. این حمله با تیراندازی عمربن سعد به سمت اردوگاه امام حسین(ع) آغاز شد. هم چنین شمر به نیروهای خود دستور داد که حمله ای گروهی را انجام بدهند. همه گردان های سپاه کوفه در این حمله شرکت داشتند. در این حملات یاران امام حسین(ع) سعی در مقابله با آنان را داشتند که در همین حمله نخست نیمی از یاران ایشان که حدود 41 نفر تخمین زده شده اند، به شهادت رسیدند. این جنگ گروهی و تن به تن تا نماز ظهر ادامه یافت. درهنگام نمازظهر امام حسین(ع)به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی فرمودند تا با نیمی از یاران خویش درمقابل ایشان صف بکشند تا بتوانند نماز بخوانند. دشمن نیز در هنگام نماز آنان را تیرباران کرد و سعید بن عبدالله که بدن خود را هم چون سپری قرار داده بود، به شهادت رسید. عمربن سعد دستور داد تا امام حسین(ع) و یارانش را محاصره کنند و آب را بر روی آنان ببندند. زمانی که امام حسین(ع) جراحت های زیادی را در سر و گردنشان برداشته بودند، شمر بر روی سینه ایشان نشست و سر از گردن ایشان جدا کرد.
سپس پس از این که تمام یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند، سرهای آنها به جز علی اصغر و حر را از تن جدا کرده و بر نیزه کردند و به شام فرستادند. سپس به دستور عمربن سعد این سرها را بین چند قبیله تقسیم نمودند و با 71 سر بریده وارد کوفه شدند و به دستور یزید این سرها 3 روز بر دروازه های شهر و مسجد اموی آویزان بود. پس از چندی علی بن حسین موافقت یزید را مبنی بر بازگرداندن سرها به اجساد گرفت. لذا سرها به کربلا فرستاده شد تا به اجسادشان ملحق گردد. پیامدها و نتایج قیام امام حسین(ع) پس از ظهوراسلام، قیام عاشورا مهم ترین رخداد تاریخی محسوب می شود. این قیام پیامدهای مختلفی را دربرداشت که مهم ترین آنها عبارتند از: 1) ایجاد روح همبستگی و الهام بخشی به قیام های بعدی 2) تزلزل دولت امویان 3) بیداری مسلمانان 4) محبوبیت خاندان علی(ع) و 5) تقویت روحیه جهاد و شهادت.
www.wikipedia.org • www.valiasr-aj.com • www.askdin.com • www.ashoora.ir منابع: