1 / 37

رخساره‏ی خورشید سیره‏ی امام علی ( ع ) در نهج البلاغه

رخساره‏ی خورشید سیره‏ی امام علی ( ع ) در نهج البلاغه. جلسات شرح نهج البلاغه استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی جلسه اول- 7 مهر 1393. 1 . معنا و مفهوم سیره. 1 . معنا و مفهوم سیره.

gemma-ware
Download Presentation

رخساره‏ی خورشید سیره‏ی امام علی ( ع ) در نهج البلاغه

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. رخساره‏ی خورشیدسیره‏یامام علی ( ع ) در نهجالبلاغه جلسات شرح نهجالبلاغه استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی جلسه اول- 7 مهر 1393

  2. 1 . معنا و مفهوم سیره

  3. 1 . معنا و مفهوم سیره إِنَّهُلَيْسَعَلَىالْإِمَامِإِلَّامَاحُمِّلَمِنْأَمْرِرَبِّهِ: الْإِبْلَاغُفِيالْمَوْعِظَةِ، وَالِاجْتِهَادُفِيالنَّصِيحَةِ، وَالْإِحْيَاءُلِلسُّنَّة . خطبه 105 وَاسْتَنُّوابِسُنَّتِهِفَإِنَّهَاأَهْدَىالسُّنَن خطبه110

  4. 1 . معنا و مفهوم سیره فَاعْلَمْأَنَّأَفْضَلَعِبَادِاللَّهِعِنْدَاللَّهِإِمَامٌعَادِلٌهُدِيَوَهَدَىفَأَقَامَسُنَّةًمَعْلُومَةًوَأَمَاتَبِدْعَةًمَجْهُولَةًوَإِنَّالسُّنَنَلَنَيِّرَةٌلَهَاأَعْلَامٌوَإِنَّالْبِدَعَلَظَاهِرَةٌلَهَاأَعْلَامٌوَإِنَّشَرَّالنَّاسِعِنْدَاللَّهِإِمَامٌجَائِرٌضَلَّوَضُلَّبِهِفَأَمَاتَسُنَّةًمَأْخُوذَةًوَأَحْيَابِدْعَةًمَتْرُوكَة . کلام 164

  5. 1 . معنا و مفهوم سیره أَمَّاوَصِيَّتِيفَاللَّهَلَاتُشْرِكُوابِهِشَيْئاًوَمُحَمَّدٌ - صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَاَلِهِ- فَلَاتُضَيِّعُواسُنَّتَهُأَقِيمُواهَذَيْنِالْعَمُودَيْنِوَأَوْقِدُواهَذَيْنِالْمِصْبَاحَيْنکلام 164

  6. 1 . معنا و مفهوم سیره وَلَاتَنْقُضْسُنَّةًصَالِحَةًعَمِلَبِهَاصُدُورُهَذِهِالْأُمَّةِوَاجْتَمَعَتْبِهَاالْأُلْفَةُوَصَلَحَتْعَلَيْهَاالرَّعِيَّةُوَلَاتُحْدِثَنَّسُنَّةًتَضُرُّبِشَيْ‏ءٍمِنْمَاضِيتِلْكَالسُّنَنِفَيَكُونَالْأَجْرُلِمَنْسَنَّهَاوَالْوِزْرُعَلَيْكَبِمَانَقَضْتَمِنْهَا . نامه 53

  7. 1 . معنا و مفهوم سیره هَدی سَنَن وَاقْتَدُوابِهَدْيِنَبِيِّكُمْفَإِنَّهُأَفْضَلُالْهَدْيِ. خطبه 110 أَقَمْتُلَكُمْعَلَىسَنَنِالْحَقِّفِيجَوَادِّالْمَضَلَّةِ , حَيْثُتَلْتَقُونَوَلَادَلِيلَ , وَتَحْتَفِرُونَوَلَاتُمِيهُون . خطبه 4

  8. 2 . سیرهشناسی و سبک شناسی وَلَقَدْكَانَ - صَلَّی الله عَلَیهِوَآلِهِ - يَأْكُلُعَلَىالْأَرْضِ, وَيَجْلِسُجِلْسَةَالْعَبْدِ , وَيَخْصِفُبِيَدِهِنَعْلَهُ , وَيَرْقَعُبِيَدِهِثَوْبَهُ , وَيَرْكَبُالْحِمَارَالْعَارِيَ , وَيُرْدِفُخَلْفَهُ . . . وَاللَّهِلَقَدْرَقَّعْتُمِدْرَعَتِيهَذِهِحَتَّىاسْتَحْيَيْتُمِنْرَاقِعِهَا- وَلَقَدْقَالَلِيقَائِلٌأَلَاتَنْبِذُهَاعَنْكَ- فَقُلْتُاغْرُبْعَنِّيفَعِنْدَالصَّبَاحِيَحْمَدُالْقَوْمُالسُّرَى.خطبه 160

  9. 2 . سیرهشناسی و سبک شناسی وَسُئِلَعليهالسلامعَنْقَوْلِالرَّسُولِ - صَلَّى الله عَلَيهِوَآلِهِ - غَيِّرُواالشَّيْبَوَلَاتَشَبَّهُوابِالْيَهُودِ . فَقَالَ : إِنَّمَاقَالَ - صَلَّى الله عَلَيهِوَآلِهِ - ذَلِكَوَالدِّينُقُلٌّفَأَمَّاالْآنَوَقَدِاتَّسَعَنِطَاقُهُوَضَرَبَبِجِرَانِهِ , فَامْرُؤٌوَمَااخْتَارَ .حکمت 17

  10. 3.معناىاصطلاحى و پيشينهكاربرداصطلاحىسيره • سيره در معناىاصطلاحى به مفهوم تاريخزندگى به كار رفته است • «سيره» هنگامىكه به عنوان يك رشته از مباحث تاريخى، موضوع بحث موّرخانقرار گرفت، آن چيزى را كهمى‏بايست دربر مى‏گرفت، شامل نگشت. • «سيره» را به معناى شرح وقايعزندگى رسول خدا(ص) به كار بردند: حوادث پيشاز بعثت، بعثت، و حوادث پس از آن و جنگ‏هاىپيامبر.

  11. 4 . تعریف سیره بر اساس معنا و مفهوم اصلی واژه سیره و طیف معنایی آن می توان گفت سیره عبارت است از : اصول کلی عملی ثابت حاکم در زندگی

  12. 5 . شاخصه‏هاىمفهومىسيره سيره در معناىحقيقى و اصلى آن، داراىشاخصه‏هايىمفهومىاست كه بدان شناخته و بر اساس آن نقش مرجع كردار و رفتار، و حاكم بر حوزه‏هاى گوناگون زندگى را مى‏يابد .

  13. 5-1. اصولِكلى • سيره به صورت اصولىكلى است، يعنى قواعد و قوانينىكلىكه در وجوه مختلف زندگىنقشىراهبردى دارند • اين اصول بر اساس مبانى سامان مى‏يابند. مراد از مبانى، مباحث نظرى و معرفت‏شناسىزيرساختىاست. • اين اصول از يك سو، حكم خطوط قرمزى را در زندگى دارند كه به هيچ‏روىنبايداز آن‏ها عبور كرد؛ • از ديگر سو، حكم خطوط حاكمى را دارند كه همه چيزبايد با آن خطوط سنجيده شود و بر اساس آن‏ها عمل گردد. • اين اصول چون در حكم قواعد حاكم و قوانيناساسى‏اند، لازم است نقش مرجع داشته باشند

  14. 5-2. عملىبودن • اين اصول، صورت عملىدارند؛ • محور همه كردارها و رفتار هستند؛

  15. در حكمت و فلسفه اين سخن گفته شده است كهحكمت بر دو قسم است: نظرىو عملى. الهيات و رياضيات و حساب و هندسه و هيئت و موسيقىو طبيعياتو فيزيك و حيوان‏شناسى و گياه‏شناسى را حكمتنظرىگويند؛ و اخلاقياتو سياست و تدبير منزل را حكمتعملىگويند. در منطق چنينسخنى گفته نشده است، لكن مطلب صحيح است. يعنى همچنان كه فلسفه بر دو قسم است:نظرى و عملى، منطق نيزهمين‏گونه است؛ آن‏چهكهمعيار است بر دو قسم است: 1. معيارهاىنظرىكه همان منطق‏هاىمعمولى است.2. معيارهاىعملى ـ سيره و روش.يك انسان در همه موقعيت‏هاىزمانى و مكانى و در تمام عمر بايستىيك منطق داشته باشد كه آن منطق براى او اصل باشد و اصالت داشته باشد و از آن تجاوز نكند. استاد شهيد، مرتضىمطهرى

  16. 5 - 3. ثابت بودن • ايناصولِكلىِعملى، ثابت‏اند و به تناسب اشخاص، مراتب افراد، شرايط، اوضاع و احوال، و زمان و مكانتغييرنمى‏كنند • آن‏چه به سبب اينعوارض تغييرمى‏يابد، روش‏هااست • اين اصول بر واقعيت‏هاى وضع شده الهى و فطرت تبديل‏ناپذيرانسانى بنا شده و استوار و پايدار است. فَأَقِمْوَجْهَكَلِلدِّينِحَنِيفًافِطْرَتَاللّه‏ِالَّتِيفَطَرَالنَّاسَعَلَيْهَالاَتَبْدِيلَلِخَلْقِ‏اللّه‏ِذلِكَالدِّينُالْقَيِّمُوَلكِنَّأَكْثَرَالنَّاسِلاَيَعْلَمُونَ( قرآن ، روم / 30 )

  17. انسان داراىفطرتى مخصوص به خويش است كه او را به سوىسنّتىخاص در زندگى، هدايتمى‏كند، و راهىمعيّن دارد كه به غايت و مقصدىمشخّص منتهىمى‏شودكهراهى جز آن راه را نمى‏تواند در پيشگيرد؛ و اينمعناى سخن خداوند است كه: «فِطْرَتَاللّه‏ِالَّتِيفَطَرَالنَّاسَعَلَيْهَا»، و انسانىكهدر اين مرتبه و نشئهزندگىمى‏كند، نوعى واحد است كهسودها و زيان‏هايشنسبت به بنيه و ساختمانىكه از روح و بدن تشكيل شده است، سودها وزيان‏هاىيكسان و مشتركى است كه در افراد مختلف اختلاف پيدانمى‏كند. پسانسان از اين جهت كه انسان است بيش از يك سعادت و يك شقاوت ندارد، وچون چنين است، لازم است كه در مرحله عمل تنها يك سنّت ثابت برايشمقرّرشود تا آن سنّت، وى را به يك هدف ثابت هدايتكند؛ و بايداينهادى همانفطرت و نوع خلقت باشد، و به همين جهت دنبال «فِطْرَتَاللّه‏ِالَّتِيفَطَرَالنَّاسَعَلَيْهَا» اضافه كرد: «لاَتَبْدِيلَلِخَلْقِاللّه‏ِ علاّمهطباطبايى اگر اصولى از دينىقيّمكه مطابق فطرت انسان است، برگرفته شود، آن اصول، مى‏تواند راسخ و پايدار باشد.

  18. قرن‏ها بگذشت و اين قرن نويستماهْ آن ما هست، آبْ آن آب نيستعدل آن عدلست و فضل آن فضل هم ليكمُستبدَل شد آن قَرن و اُمَمقرن‏ها بر قرن‏ها رفت اىهُماموينمعانى بر قرار و بر دوامآب مُبْدَل شد در اين جو چند بار عكسِ ماه و عكسِ اختر برقرارپس بنااشنيست بر آبِروان بلكه بر اقطارِعرضِ آسماناينصفت‏ها چون نجوم معنويستدان كه بر چرخِمعانىمُستويست مثنوی معنوی , دفتر ششم , ابیات 3175 - 3180

  19. 5-4. حاكم بودن • ايناصولِكلىِعملىِ ثابت، بر عملكردها، رفتارها، روابط و مناسبات زندگىحكومتدارند. • پاسداشتآن‏ها به منزله زندگى بر اساس منطق عملىخاصى است.

  20. 6 . وحدت سیره پیشوایان دین اصول سيره، اصولىيكسان در زندگى آنان است، و آن‏چه در زندگى در زندگی ایشان متفاوت است , روش ها است

  21. 6 . وحدت سیره پیشوایان دین وَلَقَدْعَلِمَالْمُسْتَحْفَظُونَمِنْأَصْحَابِمُحَمَّدٍ- صلى الله عليه واله- أَنِّيلَمْأَرُدَّعَلَىاللَّهِوَلَاعَلَىرَسُولِهِسَاعَةًقَطفَوَالَّذِيلَاإِلَهَإِلَّاهُوَإِنِّيلَعَلَىجَادَّةِالْحَقِّ خطبه 197 يَرْفَعُليفيكُلِّيَوْمٍعَلَماًمِنْأَخْلَاقِهِ ، وَيَأْمُرُنيبِالِاقْتِدَاءِبِهِ. خطبه192

  22. 7 . ضرورت رویکرد به سیره

  23. 7 – 1 . نیاز به الگو وَلَقَدْكَانَفِيرَسُولِاللَّهِ - صَلَّى‏ اللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ- كَافٍلَكَفِيالْأُسْوَةِ، وَدَلِيلٌلَكَعَلَىذَمِّالدُّنْيَاوَعَيْبِهَا، وَكَثْرَةِمَخَازِيهَاوَمَسَاوِيهَافَتَأَسَّبِنَبِيِّكَالْأَطْيَبِالْأَطْهَرِ- صَلَّى‏ اللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ- فَإِنَّفِيهِأُسْوَةًلِمَنْتَأَسَّى، وَعَزَاءًلِمَنْتَعَزَّى. وَأَحَبُّالْعِبَادِإِلَىاللَّهِالْمُتَأَسِّيبِنَبِيِّهِ، وَالْمُقْتَصُّلِأَثَرِهِفَتَأَسَّىمُتَأَسٍّبِنَبِيِّهِوَاقْتَصَّأَثَرَهُوَوَلَجَمَوْلِجَهُوَإِلَّافَلَايَأْمَنُالْهَلَكَةَفَإِنَّاللَّهَجَعَلَمُحَمَّداً- صلى الله عليه واله- عَلَماًلِلسَّاعَةِوَمُبَشِّراًبِالْجَنَّةِوَمُنْذِراًبِالْعُقُوبَة. خطبه160

  24. 7 – 1 . نیاز به الگو أَلَاوَإِنَّلِكُلِّمَأْمُومٍإِمَاماًيَقْتَدِيبِهِوَيَسْتَضِي‏ءُبِنُورِعِلْمِهِأَلَاوَإِنَّإِمَامَكُمْقَدِاكْتَفَىمِنْدُنْيَاهُبِطِمْرَيْهِوَمِنْطُعْمِهِبِقُرْصَيْهِأَلَاوَإِنَّكُمْلَاتَقْدِرُونَعَلَىذَلِكَوَلَكِنْأَعِينُونِيبِوَرَعٍوَاجْتِهَاد. نامه 45

  25. 7 – 2 . نیاز به عمل ایمانی فَبِالْإِيمَانِيُسْتَدَلُّعَلَىالصَّالِحَاتِوَبِالصَّالِحَاتِيُسْتَدَلُّعَلَىالْإِيمَانِ . کلام 156

  26. 7 – 3 . نیاز به ترازو و میزان در زندگی أَيُّهَاالنَّاسُمَنْسَلَكَالطَّرِيقَالْوَاضِحَوَرَدَالْمَاءَوَمَنْخَالَفَوَقَعَفِيالتِّيهِ . کلام 201

  27. 7 – 3 . نیاز به ترازو و میزان در زندگی يَأْتِيعَلَىالنَّاسِزَمَانٌلَايَبْقَىفِيهِمْمِنَالْقُرْآنِإِلَّارَسْمُهُوَمِنَالْإِسْلَامِإِلَّااسْمُهُوَمَسَاجِدُهُمْيَوْمَئِذٍعَامِرَةٌمِنَالْبِنَاءِخَرَابٌمِنَالْهُدَىسُكَّانُهَاوَعُمَّارُهَاشَرُّأَهْلِالْأَرْضِمِنْهُمْتَخْرُجُالْفِتْنَةُوَإِلَيْهِمْتَأْوِيالْخَطِيئَةُيَرُدُّونَمَنْشَذَّعَنْهَافِيهَاوَيَسُوقُونَمَنْتَأَخَّرَعَنْهَاإِلَيْهَايَقُولُاللَّهُسُبْحَانَهُفَبِيحَلَفْتُلَأَبْعَثَنَّعَلَىأُولَئِكَفِتْنَةًأَتْرُكُالْحَلِيمَفِيهَاحَيْرَانَوَقَدْفَعَلَوَنَحْنُنَسْتَقِيلُاللَّهَعَثْرَةَالْغَفْلَة. حکمت 369

  28. 7 – 3 . نیاز به ترازو و میزان در زندگی وَلُبِسَالْإِسْلَامُلُبْسَالْفَرْوِمَقْلُوباًخطبه 108

  29. 7 – 3 . نیاز به ترازو و میزان در زندگی إِنَّالَمْنُحَكِّمِالرِّجَالَوَإِنَّمَاحَكَّمْنَاالْقُرْآنَوَهَذَاالْقُرْآنُإِنَّمَاهُوَخَطٌّمَسْطُورٌبَيْنَالدَّفَّتَيْنِلَايَنْطِقُبِلِسَانٍوَلَابُدَّلَهُمِنْتَرْجُمَانٍوَإِنَّمَايَنْطِقُعَنْهُالرِّجَالُ (وَلَمَّادَعَانَاالْقَوْمُإلَىأَنْنُحَكِّمَبَيْنَنَاالْقُرْآنَلَمْنَكُنِالْفَرِيقَالْمُتَوَلِّيَعَنْكِتَابِاللَّهِتَعَالَىوَقَدْقَالَاللَّهُسُبْحَانَهُفَإِنْتَنازَعْتُمْفِيشَيْ‏ءٍفَرُدُّوهُإِلَىاللَّهِوَالرَّسُولِفَرَدُّهُإِلَىاللَّهِأَنْنَحْكُمَبِكِتَابِهِوَرَدُّهُإِلَىالرَّسُولِأَنْنَأْخُذَبِسُنَّتِهِفَإِذَاحُكِمَبِالصِّدْقِفِيكِتَابِاللَّهِفَنَحْنُأَحَقُّالنَّاسِبِهِوَإِنْحُكِمَبِسُنَّةِرَسُولِاللَّهِ - صلى الله عليه واله - فَنَحْنُأَوْلَاهُمْبِهِکلام 125

  30. 7 – 4 . نیاز به فهم درست اسلام لَاتُخَاصِمْهُمْبِالْقُرْآنِفَإِنَّالْقُرْآنَحَمَّالٌذُووُجُوهٍتَقُولُوَيَقُولُونَوَلَكِنْخَاصِمْهُمْبِالسُّنَّةِفَإِنَّهُمْلَنْيَجِدُواعَنْهَامَحِيصاًنامه 77 وَلَاتَكُونُواكَجُفَاةِالْجَاهِلِيَّةِلَافِيالدِّينِيَتَفَقَّهُونَوَلَاعَنِاللَّهِيَعْقِلُونَكَقَيْضِبَيْضٍفِيأَدَاحٍيَكُونُكَسْرُهَاوِزْراًوَيُخْرِجُحِضَانُهَاشَرّا. خطبه 166

  31. 7 – 5 . نیاز به دریافت اسلام جامع أَمْأَنْزَلَاللَّهُسُبْحَانَهُدِيناًنَاقِصاًفَاسْتَعَانَبِهِمْعَلَىإِتْمَامِهِأَمْكَانُواشُرَكَاءَلَهُ، فَلَهُمْأَنْيَقُولُوا، وَعَلَيْهِأَنْيَرْضَىأَمْأَنْزَلَاللَّهُسُبْحَانَهُدِيناًتَامّاًفَقَصَّرَالرَّسُولُصَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ و سلم عَنْتَبْلِيغِهِوَأَدَائِهِ، وَاللَّهُسُبْحَانَهُيَقُولُ: «ما فَرَّطْنافِيالْكِتابِمِنْشَيْ‏ءٍ» وَفِيهِتِبْيَانٌلِكُلِّشَيْ‏ءٍ، وَذَكَرَأَنَّالْكِتَابَيُصَدِّقُبَعْضُهُبَعْضاً، وَأَنَّهُلَااخْتِلَافَفِيهِفَقَالَسُبْحَانَهُ: «وَلَوْكانَمِنْعِنْدِغَيْرِاللَّهِلَوَجَدُوافِيهِاخْتِلافاًكَثِيراًخطبه18

  32. 7 – 6 . نیاز به دریافت هندسه صحیح اسلام كَمْمِنْصَائِمٍلَيْسَلَهُمِنْصِيَامِهِإِلَّاالْجُوعُوَالظَّمَاءُوَكَمْمِنْقَائِمٍلَيْسَلَهُمِنْقِيَامِهِإِلَّاالسَّهَرُوَالْعَنَاءُحَبَّذَانَوْمُالْأَكْيَاسِوَإِفْطَارُهُمْحکمت 145

  33. 8 . استخراج سیره وَارْدُدْإِلَىاللَّهِوَرَسُولِهِمَايُضْلِعُكَمِنَالْخُطُوبِوَيَشْتَبِهُعَلَيْكَمِنَالْأُمُورِفَقَدْقَالَاللَّهُسُبْحَانَهُلِقَوْمٍأَحَبَّإِرْشَادَهُمْياأَيُّهَاالَّذِينَآمَنُواأَطِيعُوااللَّهَوَأَطِيعُواالرَّسُولَوَأُولِيالْأَمْرِمِنْكُمْفَإِنْتَنازَعْتُمْفِيشَيْ‏ءٍفَرُدُّوهُإِلَىاللَّهِوَالرَّسُولِفَالرَّدُّإِلَىاللَّهِالْأَخْذُبِمُحْكَمِكِتَابِهِوَالرَّدُّإِلَىالرَّسُولِالْأَخْذُبِسُنَّتِهِالْجَامِعَةِغَيْرِالْمُفَرِّقَةِ . نامه 53

  34. 9 . سیره امام علی ( ع ) در نهجالبلاغه نَحْنُالشِّعَارُوَالْأَصْحَابُوَالْخَزَنَةُوَالْأَبْوَابُوَلَاتُؤْتَىالْبُيُوتُإِلَّامِنْأَبْوَابِهَاخطبه154

  35. 9 . سیره امام علی ( ع ) در نهجالبلاغه فَأَيْنَتَذْهَبُونَوَأَنَّىتُؤْفَكُونَوَالْأَعْلَامُقَائِمَةٌوَالْآيَاتُوَاضِحَةٌوَالْمَنَارُمَنْصُوبَةٌفَأَيْنَيُتَاهُبِكُمْبَلْكَيْفَتَعْمَهُونَوَبَيْنَكُمْعِتْرَةُنَبِيِّكُمْوَهُمْأَزِمَّةُالْحَقِّوَأَلْسِنَةُالصِّدْقِفَأَنْزِلُوهُمْبِأَحْسَنِمَنَازِلِالْقُرْآنِوَرِدُوهُمْوُرُودَالْهِيمِالْعِطَاشِأَيُّهَاالنَّاسُخُذُوهَاعَنْخَاتَمِالنَّبِيِّينَصلى الله عليه واله : إِنَّهُيَمُوتُمَنْمَاتَمِنَّاوَلَيْسَبِمَيِّتٍوَيَبْلَىمَنْبَلِيَمِنَّاوَلَيْسَبِبَالٍ. خطبه 87

  36. 9 . سیره امام علی ( ع ) در نهجالبلاغه • نهج‏البلاغهمنبعىاساسى در يافتنسيره‏ امام علی (ع) است • در آن هم اصول سيرهديدهمى‏شود، و هم پاسداشتاين اصول در عمل، درعرصه‏هاى مختلف زندگى • آن‏چه امام(ع) بدان سفارش كرده، امورى است كه خود پيش از سفارش به ديگران، بدان عمل كردهاست أَيُّهَاالنَّاسُ، إِنِّيوَاللّه‏ِمَاأَحُثُّكُمْعَلَىطَاعَةٍإِلاَّوَأَسْبِقُكُمْإِلَيْهَا، وَلاَأَنْهَاكُمْعَنْمَعْصِيَةٍإِلاَّوَأَتَنَاهَىقَبْلَكُمْعَنْهَا. خطبه 175

  37. 10 . اصول سیره • اصل پاسداشتحقوق • اصل رفق و مدارا • اصل صراحت و صداقت • اصل پايبندى به عهد و پيمان • اصل عدالت • اصل مرزبانى، حريم‏دارى و پرواپيشگى • اصل پايبندى به كيفيت استخدام وسيله • اصل اعتدال و ميانه‏روى • اصل پارسايى • اصل تكريم

More Related