340 likes | 545 Views
هشتمین کنفرانس بين المللی مدیریت استراتژیک برنامه ريزی استراتژيک صنعتي با استفاده از روش Miltenburg يک تجربه ايراني دانشگاه علامه طباطبایی دانشکده مدیریت و حسابداری ارائه دهنده : محمد هادیزاده اندواری 91124319115 مدیریت صنعتی گرایش تولید. عناوین :.
E N D
هشتمین کنفرانس بين المللی مدیریت استراتژیک برنامه ريزی استراتژيک صنعتي با استفاده از روش Miltenburg يک تجربه ايراني دانشگاه علامه طباطبایی دانشکده مدیریت و حسابداری ارائه دهنده : محمد هادیزاده اندواری 91124319115 مدیریت صنعتی گرایش تولید
عناوین : • 1 – مروری بر مفاهیم مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک • 2 – سلسله مراتب تصمیمات استراتژیک در سازمان • 3 – تعریف وظایف مختلف در یک کسب و کار • 4 – معرفی وظیفه تولید و عملیات و تقسیم بندی آن • 5 – معرفی استراتژی تولید صنعتی • 6 – تقسیم پژوهشهای تولید صنعتی به دو حوزه ” محتوا ” و ” فرآیند ” • 7 – مرور کوتاهی بر ” محتوا ” ی استراتژی تولید صنعتی • 8 – معرفی ” فرآیند ” های تدوین استراتژی تولید صنعتی • 9- معرفی مدل Miltenburg و نحوه استفاده از آن • 10-ارایه یک مورد کاربردی در ایران
1- مروری بربرنامه ريزی ومديريت استراتژيک • فرهنگ لغات وبستر، استراتژی را بعنوان علم برنامه ريزی وهدايت عمليات نظامی تعريف کرده است. (Hill & Jones , 1992 , 7 ). • " اما برخی افراد کلمات استراتژی ، برنامه ، خط مشی و هدف را بايکديگر اشتباه کرده وبه جای هم مورد استفاده قرار می دهند." (Pun, 2004,904 ). • اما برای جلوگيری از اين اشتباه بايد به تعاريف زير دقت کنيم: • "استراتژی يک برنامه يا بطور معادل يک راهنمايی يا جريانی از اقدامات به سوی آينده و مسيری برای رفتن از اينجا به آنجا می باشد." (Mintzberg,1994,108 ). • اين تعريف نشان می دهد که استراتژی کلمه ای عام تر از برنامه است وبه معنی هدف نمی باشد ، بلکه به معنی راهی برای رسيدن به هدف است. • برنامه ريزی بعنوان يکی از اصلی ترين وظايف مديران شالوده وسنگ بنای فرايند مديريت سازمانهاست . دراين ميان برنامه ريزی استراتژيک (راهبردی) با نگاهی همه جانبه و بلند مدت جايگاه ويژه ای دارد. مديريت استراتژيک را می توان به صورت زيرتعريف کرد: • "مديريت استراتژيک فرايندی است که از طريق آن سازمانها محيط داخلی وخارجی خود را تجزيه وتحليل نموده و از آن ياد می گيرند. راهنمايی های استراتژيک بوجود آورده ، استراتژيهايی پديد می آورند که برای دستيابی به اهداف تعيين شده به آنها کمک می کند وآن استراتژيها را درتلاش برای رضايت پديد آورندگان کليدی سازمان که صاحبان منافع ناميده می شوند ، اجرا می کنند." (Harrison & ST.John, 1998,4 ) • "مديريت استراتژيک فرآيند مديريت کردن يکجای اهداف ووسيله هايی است که به تعريف اينکه سازمان چيست (يا می خواهد باشد) ، کجا می خواهد برود، چه موقع می خواهد به آنجا برود وچگونه می خواهد اين کار را انجام دهد ، کمک می کند." (Finlay,2000,15 ). • "مديريت استراتژيک مجموعه ای از تصميمات و اعمال مديريتی است که عملکرد دراز مدت يک سازمان را مشخص می کند وشامل کاويدن محيط (داخلی وخارجی) ، تدوين استراتژی (برنامه ريزی بلندمدت يا استراتژيک)، اجرای استراتژی وارزيابی و کنترل می باشد.( Wheelen & Hunger,2003,3 )
جدول2-1: تعاريف کليدی درمديريت استراتژيک جدول2-1: تعاريف کليدی درمديريت استراتژيک
در ادبيات استراتژي توليد صنعتي دو زمينه مجزا ولي در عين حال كاملاً مرتبط براي مطالعه و پژوهش تعريف شده است. اين دو زمينه عبارتند از: محتوا (Content) و فرآيند (Process) • ”.....”فرآيند“ به فرآيند تدوين (فرموله كردن) و اجراي استراتژي و ”محتوا“ بر انتخابها، برنامهها و اعمالي كه يك مسير استراتژيك را كامل ميكند اشاره دارد“. (1995، Swink & Way) • ”يك روش معمول براي بررسي استراتژي توليد صنعتي جدا كردن فرآيند توسعه استراتژي توليد صنعتي و محتواي آن است. محتواي استراتژي توليد صنعتي به عنوان انتخاب استراتژيك فرآيند و زير ساخت بررسي ميشود“. (1995، Voss) • ”محتواي استراتژي توليد صنعتي تصميمات و اعمال خاصي كه نقش، اهداف و فعاليتهاي عمليات را مشخص ميكند، شامل ميشود و فرآيند به روش كه براي اجراي تصميمات محتوايي خاص مورد استفاده قرار ميگيرد، اطلاق ميشود“. (2001، Slack et al)
فرآیند استراتژی تولید صنعتی : • ”در ادبيات استراتژي كسب و كار پژوهشگران نيروي قابل ملاحظهاي براي توصيف چگونگي تأثير تدوين استراتژيها بر تصميمات و اعمال استراتژيك سازمان صرف كردهاند. اهميت اينكه سازمانها يك استراتژي شفاف و قابل فهم كه به وسيله برنامههاي عملياتي با جزئيات پشتيباني شود داشته باشند به خوبي شناخته شده است. اگرچه تعداد انگشت شماري از مطالعات تجربي تدوين استراتژي توليد صنعتي را بطور رسمي نشان دادهاند“. (Acur et al, 2003) • مطالعات نشان ميدهد كه تدوين استراتژي توليد صنعتي به اندازه ساير استراتژيها فراگير نشده است. در مطالعهاي كه آندرسون و همكاران انجام دادهاند ديده شد كه در 53 شركت مورد مطالعه استراتژي توليد صنعتي رسمي خيلي كمتر از استراتژي كسب و كار تدوين شده است. (Anderson et al, 1991) • عليرغم اين موضوع ”تان آلو“ در مطالعات خود به اين نتيجه رسيده است كه شركتهايي كه استراتژي توليد صنعتي رسمي دارند به داشتن ساختار غير متمركز گرايش دارند كه آنها را قادر ميسازد تا به طور اثربخش اهداف خود را به همه سطوح سازماني ارتباط دهند و به آنها اجازه داشتن برنامه ريزي اهداف بلند مدت در مقايسه با شركتهايي كه استراتژي توليد صنعتي غير رسمي دارند ميدهد. (Tunalv, 1990)
آكور و همكاران در تحقيق خود در جهت كشف روابط بين متغيرها بر سؤالات زير دقيق شدهاند. • " ويژگيهاي تصميمات استراتژيك انتخاب شده چيست؟ پيامدهاي آن بر حسب اولويتهاي رقابتي، اهداف بهبود و برنامههاي عملي و ساير موارد چيست؟ • تصميمات عملياتي چگونه با نيازهاي بازار در ارتباط است، چگونه تصميمات كسب و كار به تصميمات عملياتي ترجمه ميشود و رويكرد بالا به پايين يا برعكس به كار گرفته ميشود؟ • تدوين استراتژي توليد صنعتي چگونه بر طراحي تصميمات آن اثر ميگذارد؟ (پايين به بالا در مقابل بالا به پايين، پيوند ميان بازار و تصميمات كسب و كار)" (Acur et al, 2003) • يكي از قديميترين روشهاي تدوين استراتژي الگوي بالا به پايين ميباشد كه در تدوين استراتژيهاي سازماني نيز استفاده ميشود. در تدوين استراتژي توليد صنعتي نيز از اين روش استفاده ميكنند. • " برخي شركتها داراي نوعي از استراتژي توليد صنعتي هستند كه به پارادايم برنامه ريزي از بالا به پايين اسكينر گرايش دارد. ولي برخي ديگر از شركتها كه مطالعه شدهاند از اين فرايند استفاده نميكنند." (Swamidass et al, 2001)“
اهميت موضوع : نياز به همسويی عملکرد استراتژی کسب و کار ؟ استراتژی تولید هدف : پيدا کردن چگونگی همسويی
مدل ميلتن برگ براي تدوين استراتژي توليد صنعتي • جان ميلتنبرگ (John Miltenburg) در كتاب خود تحت عنوان "استراتژي توليد صنعتي- چگونه يك برنامه موفق را تدوين و اجرا كنيم" يك مدل جامع براي تدوين استراتژي توليد صنعتي معرفي ميكند. وي مدل خود را با طرح سه سؤال زير معرفي ميكند: • "در طي فرآيند تدوين استراتژي توليد صنعتي سه مورد زير مورد توجهاند: • 1)سیستم توليد در چه وضعي است؟ • 2) نياز است كه سیستم توليد در چه وضعي باشد؟ • 3) بهترين راه براي تبديل وضعيت توليد از وضع فعلي به جايي كه مورد نياز است چيست؟"
، اين فرايند شامل 5 عنصر ميباشد: • 1) خروجيهاي توليد: توليد صنعتي چه چيزي را فراهم ميكند؟ • 2) سيستمهاي توليد: توليد صنعتي چگونه نيازمنديها را فراهم ميكند؟ • 3) اهرمهاي توليد صنعتي: چه بخشهايي از سيستم توليد بايد سازگار شوند؟ • 4) تجزيه و تحليل رقابتي: چه خروجيهايي و در چه سطحي توسط توليد ايجاد ميشود؟ • 5) قابليت توليد صنعتي: آيا توليد قابليت كافي براي برآوردن نيازمنديها را دارد؟