400 likes | 685 Views
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر دانشکده مدیریت و حسابداری حباب قیمت جناب آقای دکتر حمید رضا کردلوئی آرزو محمدی شماره دانشجویی 920557298 بهار 93. حباب قیمت چیست؟
E N D
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر دانشکده مدیریت و حسابداری حباب قیمت • جناب آقای دکتر حمید رضا کردلوئی آرزو محمدی • شماره دانشجویی 920557298 بهار 93
حباب قیمت چیست؟ حباب اقتصادی داد و ستد با نرخ بسیار گرانتر از ارزش واقعی مورد معامله است که در سطح جامعه همهگیر میشود. چون تعیین ارزش واقعی، کار دشواری است معمولاً پس از افت ناگهانی قیمت و به اصطلاح ترکیدن حباب متوجه وجود حباب میشوند.ویژگی حباب، موقّتی بودن آن است.
همانطور که از نام حباب قیمت به نظر میرسد اختلاف بین ارزش ذاتی یک کالا با قیمت مبادله ای آن در بازار نقدی را حباب می گویند.فرض کنید قیمت ماشین الف درب کارخانه ۱۳ میلیون تومان است ولی همان ماشین در بازار نقدی ۱۴ میلیون معامله می شود به این اختلاف یک میلیون تومانی حباب قیمت می گوینداما چرا قیمت ها حباب دار می شوند ؟ قیمت عرضه قیمتی است که فروشنده مایل است کالای خود را به آن قیمت بفروش برساند قیمت تقاضا قیمتی است که خریدار مایل به خرید در آن قیمت می باشد نقطه تعادلی قیمت بازاری یک کالا زمانی اتفاق می افتد که قیمت عرضه با قیمت تقاضا برابراست حباب قیمت نیز از قاعده عرضه و تقاضا مستثنا نیست به این صورت که خریدار حاضر است کالا ی مورد نیاز خود را با قیمت بالاتر از ارزش ذاتی خریداری کند زیرا یا عرضه کالا محدود شده است یا امید وار است با قیمت بالاتری بعداز مدتی آن را بفروش رساند
رساند در نتیجه حباب مثبت( قیمت نقدی بیشتر از قیمت ذاتی) در سه حالت بوجود می آید:۱- امید به افزایش قیمت در بازار وجود دارد۲-سرمایه موجود در بازار در حال افزایش است( سفته بازی و تقاضا کاذب ناشی از انباشت سرمایه در یک بازار)۳-کمبود کالا بوجود آمده استو بلعکس حباب منفی( قیمت نقدی کمتر از ارزش ذاتی )نیز در ۳ حالت بوجود می آید۱- امید به کاهش قیمت ها در بلند مدت در بازار بوجود آمده است۲-سرمایه موجود در بازار در حال حرکت بسمت بازار یا کالای دیگریست۳-افزایش عرضه بوجود آمده است
اصطلاح « حباب» در علم مالی به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که قیمت یک دارایی با اختلاف قابل توجهی از قیمت و ارزش بنیادین آن دارایی بالاتر باشد. در طول دوره یک حباب، قیمت ها برای یک دارایی مالی و یا یک گروه از دارایی های مالی به صورت قابل توجهی متورم می شود و در نتیجه، رابطه اندکی بین ارزش ذاتی آن گروه از دارایی ها با قیمت آنها در بازار وجود دارد. اصطلاحاتی از قبیل« حباب قیمت دارایی»، «حباب مالی» یا « حباب سفته بازی» همگی به جای حباب قیمتی مورد استفاده قرار می گیرند و اختصاراً نیز معمولاً « حباب» نامیده می شود. هم اکنون نیز خیلی از سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه، کم کم در حال شنیدن این اصطلاح در بازار هستند.
حباب بورس دستهای از شرکتها هستند که از نظر بنیادی موقعیت خوبی ندارند و توسط گروهی از سرمایهگذاران قیمت سهامشان رشد میکند و دچار حباب میشوند. این گروه از سهام که از چشمانداز مطلوب و تولید و پروژهٔ خاصی برخوردار نیستند بدون دلیل خاصی با رشد نسبت P/E مواجهند. بهترین مثال دراین قضیه حباب گل لاله در سال ۱۶۳۷ بود.
مشخصه های یک حباب: اصلی ترین مشخصه حباب ، وجود بی اعتقادی و بی اعتنایی شدید در بین اکثر مشارکت کنندگان در بازار در طول مرحله ایجاد حباب می باشد. بایستی توجه داشت که تشخیص اینکه چه موقع مشارکت کنندگان در بازار روشهای منطقی و قاعده مند ارزش گذاری سهام شرکت ها را کنار گذاشته و دچار رفتارهای سوداگرانه می شوند، کار مشکل و پیچیده ای است. همچنین، تجربه گذشته نشان می دهد که معمولاً حباب ها زمانی شناسایی شده اند که ترکیده باشند. در اکثر موارد، حباب های قیمتی معمولاً همراه با سقوط شدید قیمت اوراق بهادار بوده است. بعلاوه، میزان خسارت ناشی از ترکیدن یک حباب بستگی به میزان گرفتاری هر یک از بخش های اقتصاد و همچنین میزان گستردگی مشارکت در بازارها می باشد. برای مثال، ترکیدن حباب دهه 1980 در ژاپن منجر شد تا دوره رکود طولانی اقتصاد این کشور را در بر بگیرد. اما به دلیل اینکه سفته بازی تا بخش عمده ای محدود به مرزهای کشور ژاپن شده بود، این ترکیدن حباب منجر به گسترش این بحران به خارج از مرزهای این کشور نشد.
تئوری عدم ثبات مالی ماینسکی: تئوری عدم ثبات مالی ماینسکی به شدت مدیون بحران و رکود بوجود آمده در سال 09-2008 می باشد که توانست توجهات زیادی را به خود جلب کرده و حتی نسبت به زمانی که در سال 1996 توسط و مطرح شد توانست طرفداران بیشمار و بسیار بیشتری پیدا کند. ماینسکی یکی از اولین اقتصاددانانی بود که توسعه عدم ثبات مالی و ارتباط متقابل آن با وضعیت اقتصادی را تشریح نموده است. کتاب وی با عنوان «اقتصاد ناپایدار و پایدار (1986)» گام آغازین وی برای ورود به این موضوع بود. 5 مرحله شکل گیری یک حباب: ماینسکی 5 مرحله برای یک چرخه اعتباری تعریف می کند- جابجایی و تحرک، رونق و جهش شدید، شادمانی، منفعت کردن و وحشت.
مرحله اول مرحله جابجایی: جابجایی زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاران از طریق یک پارادایم جدی از قبیل یک تکنولوژی جدید ، نرخ های بهره جدید و یا افزایش قابل توجه نرخ ارز که به طور تاریخی در سطوح پایین و تثبیت شده ای بوده اند، دچار شیفتگی می شوند. مثال کلاسیک این مورد، کاهش نرخ وجوه فدرال در آمریکا از 6.5% در ماه مه سال 2000 به 1% در ژوئن 2003 می باشد. در طول این دوره 3 ساله، نرخ بهره اوراق رهنی 30 ساله با نرخ ثابت 2.5% از پایین ترین سطح تاریخی خود یعنی 5.21% کاهش یافت و همین موضوع بذر ایجاد حباب مسکن در این کشور را کاشت. تحرک زمانی به وجود می آید که سرمایه گذار با چیزی مثل تکنولوژی جدید ، یا پایین بودن تاریخی نرخ بهره تهییج می شود. وضعیت بازار سهام کشور ایران طی سال جاری و نیمه دوم سال گذشته نیز نمونه مناسبی از این وضعیت می باشد.
مرحله دوم مرحله جهش و رونق شدید: در گام نخست بدنبال مرحله جابجایی، قیمت ها با سرعت نسبتاً متعادلی افزایش می یابند اما به محض اینکه افراد بیشتر و بیشتری وارد بازار شدند، همه چیز را برای ورود به فاز رونق شدید و ناگهانی مهیا می کنند. در طول این مرحله، دارایی مورد بحث، توجه رسانه ها را به صورت گسترده ای به خود جلب می کند و لذا بیم از دست دادن فرصت بوجود آمده در بازار مزبور موجب ورود هر چه بیشتر بازیگران جدید و قدیمی در بازار و افزایش گسترده فعالیت های سفته بازی می شود. قیمت ها در ابتدا در نتیجه تحرک، آرام آرام رشد می کنند، اما معامله گران و اعضای بازار بیشتر و بیشتر شتاب می گیرند، و بازار رونق می گیرد. در این مرحله، اخبار دارایی، توجه رسانه ها را به طور گسترده جلب می کند. ترس از بازار جا ماند و از دست رفتن فرصت سود آوری که شاید فقط یکبار در عمر اتفاق بیفتد، باعث جذب روز افزون سفته بازان می شود.
مرحله سوم مرحله شادمانی: در طول این دوره، همه خودشان را در معرض بادی قرار داده اند که با سرعت تمام در حال وزیدن می باشد. در این مرحله، شادمانی ها نا معقول شده و همه جه صحبت از خرید آن دارایی خاص می باشد. : این مرحله بسیار حساس است و هر لحظه ممکن است حباب بترکد و نظریه "احمق تر از من" بر قضا حاکم است. نظریه احمق تر از من یک نظریه اقتصادی است. بر اساس این نظریه اگر سرمایه گذاری اوراق بهادار را حتی به قیمتی بیش از قیمت معقول خریداری کند، بعد می تواند آن را باسود بفروشد و از این راه کسب در آمد کند. چون همیشه کسی "احمق تر" پیدا می شود که حاضر است مبلغ بیشتر ی برای آن بپردازد. در این مرحله قیمت ها به بیشترین مقدار ممکن خود رسیده اند.
برای مثال در سال 1989 که حباب املاک و مستغلات در ژاپن در اوج خود بود، زمین در توکیو 139 هزار دلار برای هر فوت مربع، یعنی 350 برابر ارزش زمین در منهتن فروخته میشد.بعد از ترکیدن حباب، همین زمین ها حدود 80% و سهام ها 70% ارزش متورم خود را از دست دادند.به طور مشابه، وقتی حباب اینترنت در مارچ 2000 به بیشترین حد رسیده بود، ارزش ترکیبی سهام های تکنولوژی در nasdaq بالاتر از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشور ها بود. در طی مرحله سرخوشی ، شاخص ها و معیار های ارزشگذاری جدیدی برای توجیه افزایش بی امان قیمت ها، معرفی می شوند. در طول این دوره، معیارها و شاخص های ارزشیابی جدیدی برای توجیه افزایش بیرحمانه قیمت دارایی ها مشتری پیدا کرده و با صدای بلند به گوش دیگران می رسد.
مرحله چهارم مرحله کسب سود: در این مرحله، افراد هوشمند به علائم هشدار دهنده واکنش نشان می دهند، دارایی را می فروشند و از سود آن بهره می برند. اما برآورد زمان درست که حباب آماده ترکیدن است سخت، و می تواند برای سلامت مالی افراد بسیار خطرناک باشد. چرا که طبق نظر جان مینارد کینز بازار می تواند خیلی بیشتر از آنکه شما بتوانید، همراهش باشید، غیر منطقی بماند. ت.جه داشته باشید شاید فقط یک عامل جزئی بتواند حباب را باد کند، اما وقتی حباب ترکید، دیگر دوباره باد نمی شود. به عنوان مثال در ماه اوت 2007 ، بانک سرمایه گذاری فرانسوی " بی ان پی پریا" برداشت از سه صندوق سرمایه گذاری خود را متوقف کرد زیرا به دلیل "محو شدن کامل نقدینگی" در بازار، قادر نیست ارزش دارایی های این صندوق ها را ارزیابی کند. هر چند این رویداد در ابتدا، کمی در بازار سهام سر و صدا ایجاد کرد، اما طی چند ماه آینده، در حالی کنار گذاشته شد که بازار سهام به اوج جدید رسیده بود. با نگاهی به گذشته، این رویداد نسبتا جزئی، علامتی هشدار دهنده بوده که خبر از آمدن دورانی آشفته و بحرانی می داد.
مرحله پنجم مرحله وحشت: در این دوران، قیمت دارایی، با سرعت سعود قیمت ها اما در جهت معکوس افت می کند. سرمایه گذاران و دلالان برای جلوگیری از افت بیشتر ارزش دارایی،(و با اگر در بازار مشتقه باشد، برای جلوگیری ار مارجین کال شدن)، هرچه سریع تر نیاز دارند که دارایی را نقد کنند. هر چه تقاضا نسبت به عرضه کمتر باشد، قیمت ها با شیب بیشتری سقوط می کند. "مارجین کال: درخواست ودیعه بیشتر توسط کارگزار از سرمایه گزار، برای پوشش احتمالی ریسک اوراق بهادار به قرض خریداری شده"یکی از واضح ترین نمونه های وحشتناک جهانی در بازار های مالی در اکتبر 2008 رخ داد. چند هفته بعد برادران لهمن اعلام ورشکستگی می کنند و Freddie Mac و AIG تقریبا فرو پاشید. در همان ماه بازارهای سهام جهانی، 9.3 تریلیون دلار از 22% ارزش بازار ترکیبی خود را از دست دادند.
بررسی حباب های مشهور : 1-حباب قيمت پياز گل لاله در قرن 17 در کشور هلند مثال کلاسيک ايجاد حباب در اثر تفکرگله ای به شمارمیرود.در واقع قيمت ها توسط بورس بازهايی که اميدوار بودند با کشت انواع با ارزش گل لاله به سود برسند افزايش يافت . 2-قيمت سهام کمپانی ((می سی سی پی )) در قرن هجدهم نمونه ديگری از قيمت حباب گونه سهم اين شرکت است که ناگهان مردم به سوی اين سهام هجوم آوردند وقيمت آن افزايش يافت .وپس از آن هم طبيعتا حباب ترکيد و دردسرهای ناشی از آن دامن گير اقتصاد وسهامداران شد. 3-سقوط بازارهای مالی وسهام در نوزدهم اکتبر 1987(دوشنبه سياه در وال استريت ) 4-حباب قيمتی سهام شرکتهای اينتر نتی در سالهای 1995تا2000 در آمريکا
مشخصههاي حباب اصليترين مشخصه حباب گسترش بياعتقادي و بياعتنايي شديد به اصول بنيادين، ميان بيشتر فعالان بازار، در زمان ايجاد حباب است. در واقع، زماني كه روشهاي منطقي و قاعدهمند ارزشگذاري سهام شركتها كنار گذاشته شود حباب به وجود ميآيد كه تشخيص آن، كار دشوار و پيچيدهاي است. اما همواره نشانههايي وجود دارد كه ميتوان بر اساس آن، وجود يا عدم وجود حباب را تعيين كرد. به عنوان مثال، سهام شركتهاي پتروشيمي قبل از بهرهبرداري، در بازار فرابورس ايران نشانههايي از اين قبيل را دارند. در حقيقت، با توجه به گزارش حسابرس و همچنين شفافسازي شركتها، حداقل دو سال زمان براي راهاندازي شركتها لازم است؛ در حالي كه اكنون شاهد 3 تا 4 برابر شدن سهام اين شركتها نسبت به ارزش اسمي آنها هستيم. بر اين اساس، فرابورس اين نشانه و هشدار را دريافت كرده و بعد از تغيير ساعات معاملاتي بازار پايه، حال قصد انتقال اين نوع سهام را به بازار توافقي دارد. با اين حال، تجربه نشان ميدهد معمولا حبابها زماني شناسايي ميشوند كه تركيده باشند و در بيشتر موارد، حبابهاي قيمتي با سقوط شديد قيمت اوراق بهادار همراه بودهاند. به اين ترتيب، ميزان خسارت ناشي از تركيدن يك حباب، بستگي به ميزان درگيري هر يك از بخشهاي اقتصاد و همچنين ميزان گستردگي مشاركت در بازارها دارد.
بررسي تئوريك حباب بهمنظور ارائه تعريفي روشن از حباب در بازار سهام، به بررسي نظرات رابرت شيلر، اقتصاددان و برنده جايزه نوبل اقتصاد در سال 2013، در خصوص عوامل ايجاد حباب ميپردازيم. رابرت شيلر با بحثي تاريخي در مورد حباب و عوامل تشكيلدهنده آن در بازار سهام آمريكا در دهه 1990 و حباب بازار مسكن و سهام اين كشور در سالهاي 2003 تا 2007، به 14 عامل اساسي اشاره ميكند. به عقيده وي، در كنار عوامل بنيادين افزايش قيمت سهام (رشد درآمد يا كاهش هزينهها)، عوامل فرهنگي، روانشناختي، جمعيت شناختي و... نيز وجود دارند كه در پشت پرده تمام جريانات ايجاد حباب در بازارهاي دارايي قرار دارند. او با معرفي و تكيه بر اين عوامل، توانست تشكيل و ريزش حباب در آمريكا را طي سالهاي 2000 و 2007 به خوبي پيشبيني كند. با تكيه بر مطالب ارائه شده توسط شيلر عوامل ايجاد حباب به صورت زير خلاصه و با وضع كنوني بورس كشورمان مقايسه ميشوند:
1- افزايش تمايل مردم به سرمايه گذاري. (اين امر در كشور ما در زمان حال كاملا مشهود است. صدور بيش از 300 هزار كد معاملاتي جديد در يك ماه) 2- افزايش حجم و تعداد صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك. (وجود بيش از 100 صندوق سرمايه گذاري مشترك، قابل معامله و... در بازار امروز بورس ايران) 3- حضور پررنگ صندوقهاي بازنشستگي و صندوقهاي كاركنان در بازار سهام. (افزايش سرمايه شركتهاي سرمايهگذاري و حضور فعال بانكها از جمله نمونههاي اين امر است) 4- افزايش حجم معاملات برخط و در نتيجه آن، امكان شناسايي سودهاي قابل توجه لحظهاي و روزانه در بازار. (رشد قابل ملاحظه ارزش و حجم معاملات در كنار افزايش تعداد مشتريان معاملات برخط طي سه ماه گذشته) 5- گسترش و پررنگ شدن اخبار بازار سهام در رسانهها. (در حال حاضر، حتي روزنامههاي ورزشي هم از رشد بورس مينويسند)
6- افزايش ريسكپذيري در جامعه. (دريافت وام براي حضور در بورس) 7- نگاه صرفا اسمي به متغيرها در سطح رسانهاي و عموم 8- نگاه اسمي به روند حركت شاخص و در نتيجه آن بازدهي سهام بدون توجه به نرخ تورم. (كشور با تورم حدود 40 درصدي داراي بورس با بازدهي 130 درصد در 9 ماه است. با توجه به روند رو به رشد تورم در سالهاي قبل، براي سومين سال متوالي بورس ايران در صدر بورسهاي جهان قرار گرفت) 9- ايجاد شوكهايي در اقتصاد. (از جمله كاهش شديد ارزش پول ملي كشور) 10- افزايش توجهات از جانب دولت به بازار سهام 11- تغيير در ساختارهاي معاملاتي، نظارتي و... در بازار سرمايه (افزايش ساعات معاملاتي، تغيير در معاونان نهاد نظارتي بازار)
12- حضور قابل توجه افراد غيرحرفهاي در بازار 13- رشد چشمگير حجم معاملات روزانه در بازار (ميانگين حجم معاملات روزانه، هماكنون بيش از 10 برابر نسبت به مدت مشابه سال قبل افزايش يافته است) 14- افزايش قابل توجه نسبت ارزش جاري بازار به توليد ناخالص داخلي (در سال 90، اين نسبت كمتر از 30 درصد، در سال 91 حدود 40 درصد و اكنون بيش از 90 درصد است). وجود دو تجربه تاريخي مشابه
وجود دو تجربه تاريخي مشابه در اقتصاد ايران دو دوره مشابه وضعيت كنوني، در اقتصاد ايران تجربه شده كه بازار سهام رشد بالاي 100 درصدي را ثبت كرده است (اين دوران با رنگ تيره مشخص شدهاند). در اين دوران، شوك ارزي حاصل از اجراي سياست يكسانسازي نرخ ارز آغازگر صعود قابل توجه شاخص كل بازار سهام در كشور بوده است. نتايج به دست آمده از بررسي اين دوران در زير بهطور خلاصه بيان شده است: - تا كنون دو دوره افزايش بيش از 100 درصدي شاخص بازار سهام در كشور داشتهايم كه افزايش نرخ ارز مهمترين موتور محركه اين رشد قابل توجه بوده است. - در تمامي دورههاي مشابه، پس از تجربه نرخ رشد بالاي 100 درصد در يك سال، در سال بعد، رشد شاخص بازار سهام به شدت كاهش يافته و به مرز 6 تا 25 درصد رسيده است. - در تمامي دورههاي مشابه، در سال پس از افزايش بيش از 100 درصدي شاخص، بازار سهام حبابي شده و در سال دوم، تركيدن آن انجام شده است.
- نرخ تورم در سالهاي تشكيل حباب، بيشتر از سالهاي قبل و بعد از آن بوده است. - نرخ رشد اقتصادي در سالهاي تشكيل حباب بيشتر از سالهاي قبل و بعد از آن بوده و با تركيدن حباب بورس نرخ رشد اقتصادي كشور كاهش يافته است. - زمان تركيدن حباب بورس، تقريبا مصادف با جابهجايي دولتهاي جديد در كشور است. تمامي موارد فوق در زمان حال به شكلي وجود دارد. علت اصلي رشد قابل توجه بازار سهام، ايجاد شوك ارزي در كشور و افزايش چشمگير قيمت محصولات، توسط شركتها و افزايش درآمد شركتهاي صادركننده است كه سود مضاعفي را در سال اول نصيب سهامداران ميكند و اين موضوع افزايش 2 تا 3 برابري نسبت قيمت به
درآمد (P/E) نمادها در بازار را به همراه دارد. حال آنكه شوكهاي درآمدي در وهله نخست، اثرات خود را به سرعت بر بخش درآمدي شركتها ميگذارند و اثرات هزينهاي آن با وقفهاي 8 تا 12 ماهه و به تدريج بر روي بخش هزينهاي شركتها نمايان ميشود. بخش عمده اين هزينهها از جانب دولت به شركتها تحميل ميشود. افزايش نرخ مواد اوليه مصرفي شركتها در سالهاي پس از افزايش نرخ تورم به دليل شوك ارزي، يكي از نتايج اصلي و قابل پيش بيني است. به هر حال، در سال پس از شوك درآمدي، دولت بخش هزينهاي شركتها را هدف قرار ميدهد و اين موضوع موجب كاهش يا حداقل جلوگيري از رشد بيشتر درآمد شركتها ميشود (كاهش P/E بازار سهام). اين دخالتها و شوكهاي هزينهاي شروعي براي ريزش تدريجي و در نهايت ايجاد صفهاي فروش قابل توجه و همچنين افزايش ترس در بازار و هجوم خريداران پيشين براي خروج هرچه سريعتر از بازار ميشود.
اگر براي مطلب اخير بخواهيم مثالي بزنيم، شوك ارزي و جايگزين شدن نرخ ارز مرجع با نرخ ارز مبادلهاي، باعث افزايش درآمد گروههاي صنايع غذايي و پالايشگاهي شد. ولي پس از صعود شتابان اين دو گروه در نيمه نخست سال جاري، شاهد گوشهنشيني چهار ماهه صنعت پالايشي و همچنين كاهش 40 درصدي پيش بيني سود سال 93 شركتهاي مواد غذايي هستيم، چراكه احتمالا ديگر از شوك ارزي خبري نخواهد بود. اجراي فاز دوم هدفمندي يارانهها، افزايش سه برابري عوارض دريافتي از شركتهاي معدني، افزايش نرخ خوراك پتروشيميها (اين گروه 25 درصد ارزش كل بورس را شامل ميشوند) نمونههايي هستند كه بعد از افزايش درآمد حاصل از شوك ارزي، نظر دولت را به بخش هزينهاي شركتها جلب كردهاند.
حال ميتوان گفت كه بازار سهام كشور به 3 دليل عمده در حال ورود به مرز هشدار است: 1- پررنگ شدن عوامل ايجادكننده حباب در بورس كشور از منظر دو تئوري علمي (رابرت شيلر و هايمن ماينسكي) 2- وجود دو تجربه تاريخي تقريبا مشابه با شرايط كنوني در بازار سهام كشور 3- ايجاد فشارهاي هزينهاي از جانب دولت به شركتها پس از شوكهاي ارزش و درآمدي قانون نيوتن را يادمان نرود. «هر عملي، عكسالعملي دارد، هم اندازه، با همان انرژي ولي خلاف جهت آن». وقتي صحبت از قيمت دوميليون تومان براي سكه بود، اصلاح 40 درصدي قيمت سكه رخ داد. وقتي براي هر دلار آمريكا صحبت 5 هزار تومان بود، اصلاح 30 درصدي نرخ ارز اتفاق افتاد. (قابل توجه است ريزش قيمت سكه و ارز در بهمن ماه 91 توسط نگارنده در همين روزنامه پيش بيني شده بود). وقتي قيمت مسكن ساعتي رشد ميكرد، اصلاح 30 درصدي بازار مسكن اتفاق افتاد. حال در بازار بورس صحبت شاخص 100 هزار واحدي يا حتي بيشتر است. بورسي كه در حال حاضر بيش از هر زمان ديگري نقدينگي كشور را در خود جا داده و بيشتر بخشهاي اقتصادي را درگير كرده است. اين نقدينگي اگر بخواهد خارج شود هم بورس را تا مرز نابودي خواهد برد و هم بازارهاي موازي را كه در حال حاضر با اصلاح قيمتي مناسب، منتظر ورود نقدينگي براي شروع دوباره سفتهبازي هستند. يادمان باشد هر اندازه از پلههاي شاخص بورس بيشتر بالاتر رويم، در هنگام افتادن از اين پلهها، بيشتر ضربه خواهيم خورد.
حباب قیمت چگونه شکل می گیرد؟ چنانچه می دانیم انگیزه حداکثرسازی سود و حداقل سازی زیان در سرمایه گذاری، به عنوان معیارهای اصلی تصمیم گیری و مؤثر تحرک صاحبان سرمایه در بورس نیز مثل هر بازار دیگری مطرح هستند، لیکن در برخی از مواقع، رفتاری رخ می دهد که به هیچ وجه مبتنی بر مبانی اساسی حاکم بر بازار سهام نیست. در این حالت حرکت «دسته جمعی و دفعی» سرمایه گذاران برای خرید یا فروش سهام در بورس می تواند قیمت سهام را بدون هیچ گونه توجیه اقتصادی و منطقی متأثر سازد. این پدیده اصطلاحاً به «حباب قیمتی در بورس» معروف است.
در خصوص رفتارشناسی سرمایه گذاران در بورس نمی توان به طور قطع مطالب زیادی را اظهار کرد جز این که در برخی از مواقع «ریسک گریزی در بازار» کاهش می یابد و یا سرمایه گذاران اصولاً چنین می اندیشند که رشد بهره وری در آینده بسیار بالاتر از گذشته خواهد بود. این پندارها حرکتی دسته جمعی از سوی خریداران سهام را شکل می دهد و سبب افزایش غیرطبیعی قیمت سهام می شود. همچنین گزینه دیگر آن است که این باور در سرمایه گذاران شکل می گیرد که عوامل مؤثر بر بازار سهام به سرعت رو به وخامت است که در این حالت نیز حرکت جمعی فروشندگان به بازار سبب کاهش ناگهانی یا سقوط قیمت سهام می شود. به هر حال آنچه مسلم است در این حرکت گروهی، سرمایه گذاران فقط به منافع کوتاه مدت خود می اندیشند و اصطلاحاً سفته بازی انگیزه حرکتی آنهاست.
جان مینارد کینز، ناجی سرمایه داری جدید و نویسنده کتاب «تئوری عمومی اشتغال، پول و بهره» در این راستا حرف جالبی دارد. وی می گوید: «این عقلایی نیست که برای سرمایه گذاری که شما باور دارید بازده آتی آن ۳۰ باشد ۲۵ بپردازید؛ در حالی که حدس می زنید ارزش بازاری آن در سه ماه بعد ۲۰ خواهد بود»(کینز، ص ۱۵۵، ۱۹۳۶، متن اصلی). هرچند که این حرف مرد دنیای نظری و عملی بازارهای سرمایه درست است؛ لیکن مدیر یک شرکت یا مؤسسه ای که تعدادی سهامدار در آن سرمایه گذاری کرده اند و درنظر دارد که در بازار سهام با پول مردم با رعایت مبانی و اصول اقتصادی؛ در شرایطی که عده ای با موج سواری و حباب سازی در بورس سود سرشاری را عاید خود می سازند، توسط موکلین خود متهم به بیکفایتی و غفلت از شرایط سودساز بازار بورس خواهد شد. در اینجاست که متولیان بازار بورس باید مواظب اوضاع حباب ساز بورس باشند تا «قواعد بازی» حاکم بر بورس از عقلانیت خود منحرف نشود.
در چنین شرایطی که بازار سهام مثل هر بازار دیگر از محور اصلی خود خارج می شود و نمیتواند به وظایف اصلی خود که تخصیص کارآیی منابع است بپردازد، تبعات وخیمی قابل انتظار است. یکی از این ابعاد مصیبت بار آن است که خریدارانی که می بایست به کمک علائم بازار، به تفکیک شرکت های با عملکرد ضعیف از شرکت های واقعاً موفقی که برای سرمایه گذاری مناسب هستند بپردازند در انتخاب خود دچار گمراهی می شوند. به این مفهوم که در شرایط حباب، ارزشگذاری سهام شرکت ها بر مبنای عملکرد واقعی آنها انجام نمی شود و قیمت ها دیگر به عنوان یک نماگر (indicator) عملکرد آنها را نمی تواند نشان دهد و راهنمای صادقی برای تخصیص سرمایه ها و هدایت آنها برای حضور در جایی که بیشترین کارآیی را دارند دیگر به حساب نمی آید.
جمع بندی در واقع این امید وجود دارد که بازار شرایط منطقیتری پیدا کند و از رشد شتابان شاخص کاسته شود. علاوه بر این سیاستهای دولت در زمینه کاهش رشد نقدینگی و تزریق پول، در زمینه کنترل رشد شتابان شاخص بسیار موثر خواهد بود. اگرچه به نظر میرسد حجم نقدینگی موجود و افت بازارهای موازی، و رشد قیمت دلار سبب شده است در برخی گروهها حباب مالی وجود داشته باشد (که البته خود نیازمند یک مطالعه مستقل است) بهبود فضای کسبوکار و اقتصاد کلان، می تواند از نگرانیها بکاهد (کما اینکه در برخی گروهها قیمت ها پایینتر از ارزش ذاتی سهم هستند). بدیهی است در بورس کمتر توسعهیافته ایران (چه به لحاظ ابعاد، عملکرد، حجم، شفافیت اطلاعات و...) که در شرایط کنونی وضعیت آن به لحاظ برخی پارامترها کمی نامساعد است (و بعضا در وضعیت هشدار قرار گرفته اند) کنترل و هدایت این شرایط بر عهده سازمان بورس و همچنین دولت خواهد بود. چه از طریق ادامه درمانهای سریع و موثر مانند انتشار سهام توسط سازمان خصوصیسازی و چه از طریق درمانهای پایدار و اساسی مانند کنترل نقدینگی، تنوع بخشی به ابزارهای بازار سرمایه (بهخصوص حل مساله فروش استقراضی و طراحی ابزاری مشابه آن)، بهبود وضعیت اطلاعات و بهبود فضای کسب و کار.
منابع • 1- حباب اقتصادی – ویکی پدیا • 2- سیایت مالی و حباب قیمت ها – روزنامه سرمایه – حسین عبده تبریزی • 3- حباب قیمتی در بورس چیست؟ • 4- آیا بازار بورس دارای حباب است؟ • 5- شاخص و تاریخچه جباب در بازار سهام ایران • 6- بررسی حباب قیمتی در بورس بهادار تهران- فصلنامه بورس اوراق بهادار شماره 9 بهار 89