470 likes | 1.39k Views
تاریخچه موسیقی در تمدن ملل اسلامی. تهیه کنندگان محمد هوشنگی و محمد معمارباشی زیر نظر استاد گرامی جناب اقای دکتر مجتبوی. تعريف لغوي.
E N D
تاریخچه موسیقی در تمدن ملل اسلامی تهیه کنندگان محمد هوشنگی و محمد معمارباشی زیر نظر استاد گرامی جناب اقای دکتر مجتبوی
تعريفلغوي دربارة لغت موسيقي مطالب زيادي نوشته شده، اما واقعيت اين است كه واژة موسيقي از موزيكاي يوناني (نام يكي از نُه «ربالنوع» اساطير يونان)گرفته شده است. يونانيان هر يك از فرشتگان هنرهاي زيبا را موز ميگفتند و لفظ موزيك(موسيقي) از اين واژه مشتق شده است. موزيك در فلسفه به معناي تعليمات روحي در برابر ژيمناستيك به معناي تعليمات جسمي وضع شده است. شعر، رقص، علم بيان، دستور زبان و همة هنرهاي زيبا در يونان جزو موزيك بودند.
تعريفاصطلاحي ابونصر فارابي، معلم ثاني (339 ق) فيلسوف بزرگ جهان اسلام موسيقي را چنين تعريف ميكند: موسيقيعلم شناسايي الحان است و شامل دو علم است: علم موسيقي عملي، و علم موسيقي نظري در سالهاي اخير، تعريفي كه بتهوون از موسيقي كرده، با عشق و شيفتگي همراه است، وي ميگويد: «موسيقي نشانة جنبش و زندگي است. موسيقي زبان احساسات و عواطف است. موسيقي بيان زندگي و انسانيت است...
موسيقيدرتمدنهايپيشازاسلام در قرآن كريم آيههاي 60 و 61 سورة «النجم» در مورد موسيقي پيش از اسلام چنين آمده است: «شما ميخنديد و نميگرييد و شماييد سامدون و سامدون به معناي آوازخواني است. در ابتدا كشورهاي سامي سومري، كلده و بابل و مصر و... موسيقي را بنيان گذاشتند و بعد كشورهاي آريائي يونان و ايران به موسيقي توجه كردند اما از نظر علمي، يونان پاية موسيقي غربي و ايران اساس موسيقي شرقي را بنا نهاد. قديميترين سازهاي موسيقي در حفريات خرابههاي «اور» واقع در بينالنهرين كشف شده است. اين سازها از آثار قوم سومري است كه سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح در اين ناحيه حكومت داشتند.
موسيقيدرتمدنهايپيشازاسلام تاريخ موسيقي يونان از قرن هشتم پيش از ميلاد آغاز شد، از زمان هومر، شاعر نابيناي يوناني شعر و موسيقي با هم خوانده ميشد. خداي موسيقي و هنرهاي زيبا آپولون بود كه با نه فرشتة خود در كوه پارناس به سر ميبرد. فيثاغورث در حدود 6 قرن پيش از ميلاد با مطرح كردن نظرية اعداد، مباني موسيقي را در مغرب زمين بنيان گذارد. موسيقي در ايران از سلسلة ماد آغاز ميشود و اسناد و مدارك تاريخي نشان ميدهد كه موسيقي در ميان طبقة اشراف و نجبا اهميت خاصي داشته است. همواره عدهاي از آهنگسازان و موسيقيدانان به عنوان مشاور و امين شاه، همراه و ملازم ركاب وي بودند. از موسيقيدانان آن دوره ميتوان از «اورگاس» نام برد كه در ميان درباريان اعتبار و منزلت خاصي داشته است
موسيقيدرتمدنهايپيشازاسلام در سلسلة هخامنشيان سه نوع موسيقي مذهبي، بزمي و رزمي با استفاده از ابزاري مانند طبل و شيپور معمول و متداول بوده است. اوج هنر موسيقي ايران قبل از اسلام مربوط به زمان پادشاهي خسرو پرويز ساساني است. در طاق بستان كرمانشاه روز شكار خسرو پرويز در رودخانه ها تصوير شده است كه ميتوان در آن نيز گروههاي چنگنواز را ديد. موسيقيدانان معروف دوران سلطنت ساسانيان عبارتند از: آزاده، آفرين، باربد، بامشاد، خاركش، خسرواني، رامتين، سركش، نكيسا و... كه از ميان آنان باربد معروفتر است.
زماننخستينبارقهوجوانههايموسيقيدرتمدناسلاميزماننخستينبارقهوجوانههايموسيقيدرتمدناسلامي كشور عربستان پيش از پيدايش اسلام كشوري وحشي و عاري از تمدن بود. به جز ادبيات كه در حدود يك قرن پيش از اسلام در آن كشور اهميت يافت، آنان از هنرهاي زيبا بهرهاي نداشتند. موسيقي در اين كشور به صورت پست و بيمايه براي تحريك احساسات شهواني به كار ميرفت و به اين جهت در اسلام آن را «لهولعب» دانستند و تحريمش كردند. با وجود تحريم موسيقي، از آغاز پيدايش اسلام موسيقي در مذهب وارد شد. نخست براي اذان و تلاوت كتاب آسماني به صوت خوش و آواز دلنشين توجه كردند.
ادامه حقيقت موسيقي اسلام در تلاوت قرآن به گونة ترتيل و تحقيق با رعايت اصول قرائت و تجويد متجلي شد. صوت خوش و دلنشين قرآن و موسيقي تلاوت قاريان آن، اعجابانگيز بود. پيامبر اكرم (ص) فرمودند اگر من قرآن را با صوت ميخواندم مردم طاقت شنيدن آن را نداشتند؛ چنان كه دربارة بعضي از امامان بزرگوار، ازجمله حضرت سجاد (ع) نقل است، وقتي با لحن خوش، قرآن را تلاوت ميكردند، سقّاياني كه مشك آب بر دوش داشتند، چنان مدهوش صوت دلرباي حضرت ميشدند كه متوجه بارگران خود نبودند و گاه از حال و هوش ميرفتند.
ادامه اذان صورت كامل ديگري از موسيقي در اسلام است و امامان(ع) سفارش كردهاند كه اذانگو، خوشصدا باشد. نخستين مؤذن اسلام بلال بن رياح از بردگان سياه بود كه صداي جذابي داشت و خوب آواز ميخواند. در روايتهاي ديني هم آمده كه امام معصوم (ع) به مداح و ذاكر سيدالشهداء (ع) فرمودند: «محزون بخوان همانگونه كه براي خودتان ميخواني.
علتهاوانگيزههايگسترشروزافزونگرايشبهصداينيكوودلپذيردرميانمسلمانانعلتهاوانگيزههايگسترشروزافزونگرايشبهصداينيكوودلپذيردرميانمسلمانان مراعات عملي علم تجويد قرآن كريم كه ناگزير به آواز خوش و دلنشيني ميانجاميد. تمايل فطري و باطني مردم به شنيدن انواع آهنگها و سرودهاي غمانگيز در موقع عزاداري و سوگواري. توصيه و تأكيد فرهنگ و منابع غني اسلامي مبني بر اينكه مستحب است مؤذن داراي صداي خوش باشد و براي امر تعزيهخواني و عزاداريهاي مذهبي به نواي خوش نياز بوده است. جستجوي پيگير و بيوقفة علما و دانشمندان فرقههاي مختلف اسلامي براي اثبات حرمت و يا اباحت آن با بيان شرايط خاصي.
اساس موسيقي پس از اسلام هم مانند پاية تمدن اسلامي به دست ايرانيان گذاشته شد و اگر آثار هنري ايران نبود، موسيقي شرقي به وجود نميآمد. تمدني كه پس از حملة اعراب به ایرانبه وجود آمد دنبالة فرهنگ قديم ايران بود و چون ايرانيها به زور شمشير آئين اسلام را پذيرفتند ناگزير آثاري كه روي خرابههاي دوران عظمت بنا كردند جنبة اسلامي گرفت به ويژه در قلمرو موسيقي، ايرانيان سهم بزرگي در تمدن اسلامي داشتند و از قرن دوم هجري كمابيش تمام موسيقيشناسان و آهنگسازان بزرگ ايراني بودند.
موسيقيعصرامويان پس از حضرت رسول (ص) و حضرت علي (ع) كه دامنة حكومت اسلامي به كشورهاي ايران و روم، هند و... . كشيده شد، غنا و موسيقي رايج در اين كشورها به طبع خلفاي بنياميه و بني عباس شيرين آمد و آن را ترويج و تشويق كردند. پس ميتوان آغاز موسيقي باطل را در اسلام از زمان حكومت معاويه دانست كه رفتهرفته رواج پيدا كرد. در حكومت بنياميه، يزيد بن معاويه نخستين كسي بود كه غنا را مباح اعلام كرد. وليد بن يزيد اموي نيز به موسيقي علاقه داشت و خود داراي اصوات و الحاني بود كه بين موسيقيشناسان اسلامي معروف بوده است.
ادامه موسيقي دوران امويان به ويژه آهنگهاي ضربي در نزدشاهزادگان و درباريان به سه شكل و كيفيت جديد، (الطاق اول ـ الطاق دوم ـ زمل) اجرا ميشد. در اين دوره موسيقيدانان معروفي پاي به عرصه گذاشتندكه ما به بيان احوال چند نفر از معروفترين آنان اكتفا ميكنيم.از مشهورترين آنان ميتوان ابوعثمان سعيد بن مسجح، ابن سريج، نشيط، غريض، عبدالله اَبْجَر، سياط، سائب خانژ، طُوَيس، جميلة، مَعْبَدْ، يونس دبير، عذّة، عاتكه، ناقد دلال، عَطَّرَد، حكم الواد، عُمَرالوادي، مسلم بن مُحْرِز، اسماعيل پور هيربد و... را نام برد.
سعيدبنمسجح ابن مسجح، براي آموختن موسيقي ايراني به ايران آمد و بعد به روم سفر كرد و در اين دو مملكت موسيقي ايراني و رومي را نزد استادان موسيقي، فرا گرفت سپس به عربستان بازگشت و موسيقي را در ميان مسلمانان رايج كرد.
عبيداللهبنسريج او در بربطنوازي خيلي مهارت داشت و نزد ابن مسجح شاگردي كرد و آوازهاي ايراني را فرا گرفت. سپس در صدد تكميل موسيقي برآمد و نواختن عود را از خود ايرانيان آموخت و مانند پارسيان بربط ميزد. ابوالفرج گويد: «كساني كه بربط زدن ابن سريج را ديدهاند گويند كه بربطتش بر پاية بربطهاي ايراني بود. و گفتهاند او نخستين كسي است كه در مكه به آهنگ شعر عربي بربط زده است. وي بربط را نزد ايرانياني ديد كه عبداللهبن زبير براي ساختن كعبه آورده بود و زدن آن را ياد گرفت.
جمیله او پايهاي از پايههاي موسيقي عرب است. خانة جميله در مدينه محل موسيقيشناسان و بزرگان موسيقي بود. ابوالفرج از بزمهايي كه در خانة او بر پاي ميشد، داستانها آورده است. ازجمله داستاني از حج رفتن اين زن خواننده كه نزديك سي خواننده همراهش بودند و آنان در پوشيدن جامههاي زيبا چشم همچشمي ميكردند.
موسيقيدرعصرعباسيان در قرن دوم هجري، هواخواهان دودمان عباسي و دو خليفة نخستين اين خانواده، بيشتر سرگرم جنگ و ستيز با خاندان اموي و ديگر مخالفان خود بودند و فرصت پرداختن به هنر و ادب را نداشتند .اما پس از آنكه بنياد خلافت عباسي استوار شد به هنرها و دانشها پرداختند. از عوامل مهمي كه موسيقي ايراني اساس موسيقي اسلامي قرار گرفت و اصول و قواعد و راه و رسم موسيقي ايراني جانشين موسيقي عرب شد، طرفداري ابراهيم، فرزند المهدي خليفة عباسي بود.
افراد مشهور در عصر عباسیان يك خانوادة اصيل ايراني در دربار عباسيان پرورش يافت كه ميتوان آنان را بزرگترين خانوادة موسيقيدان ايران دانست. اين خانواده مانند خانوادة باخ در آلمان و خانوادة كوپرن در فرانسه سالها به عالم موسيقي خدمت كردند. از بين آنان چهار نفر مشهورند: ابراهيم موصلي، منصور زلزل، اسحاق موصلي فرزند ابراهيم و عماد فرزند اسحاق. از ديگر موسيقيدانان عصر عباسي ميتوان محمد بن حارث، يحيي ملكي، عبدالله بن طاهر، علي زرياب و... را نام برد.
مهمترين دانشمندان و آثار موسيقي در تمدن اسلام يعقوب بن اسحاق كندي (متوفي 218 ق( وي در بصره متولد شد.كندي نخستتحصيلات موسيقي خود را در بصره آغاز كرد و سپس به بغداد رفت و در دربار خليفه متوكل به سمت منشي انتخاب شد. كندي راجع به همة علوم زمان خود كتاب نوشته است. همچنين اولين كتاب موسيقي را به زبان عربي نگاشته است. رساله ها و كتابهاي كندي به شرح زير است: رساله في خبر صناعه التأليف، رساله في اجزاء خبريّه في الموسيقي، رساله الكندي في اللحون و الغنم، الموسيقي الكبير، في اتحاد الموسيقي و الشعر يكي از آثار يعقوب بن اسحاق كندي با نام « رسالة في اللحون و النغم » در سال 1960 ميلادي در بغداد چاپ شد كه نسخهاي از آن در كتابخانة دولتي برلين محفوظ است.
ابونصر فارابي ابونصر مشهور به معلم ثاني (متوفي 339 ه(در قرية فارياب خراسان به دنيا آمد و تحصيلات خود را در اين شهر آغاز كرد. پس از چندي فارابي كشور را ترك كرد و براي فراگرفتن زبان عرب و علوم ديگر به بغداد رفت و در بغداد علاوه بر فلسفه در موسيقي نيز بسيار تحقيق كرد. اختراع قانون (سنتور) را به او نسبت ميدهند. آثار: المدخل الي صناعة الموسيقي (در زمينة قواعد و فواصل موسيقي)، كتاب احصاء العلوم (داراي پنج فصل است كه فصل سوم آن به فن موسيقي اختصاص دارد)، صناعه في الموسيقي، كتاب الموسيقي (بحثي در زمينة سازها، پرده ها، رموز، فني و تكنيكي موسيقي) و كتاب موسيقي الكبير كه بزرگترين و مهمترين كتاب وي در زمينة فن موسيقي به شمار ميرود.
علي زرياب (قرن 2 و 3 ق) او بزرگترين موسيقيدان اسپانياي مسلمان است. استاد وي در موسيقي اسحاق موصلي بود. به سبب ابتكارش در خوانندگي و در نواختن عودي كه خودش اختراع كرده بود،هارونالرشيد به او توجه داشت،به حدي كه رشك استادش اسحاق را برانگيخت.در نتيجه،از بغداد به افريقاي شمالي گريخت.در اندلس به دربار عبدالرحمان (والي اموي اندلس) پيوست و تقرب يافت.عود را تكميل كرد و تار پنجمي به تارهاي آن افزود. بزرگترين خدمت وي تأسيس سنت موسيقي اندلس از روي تعليمات اسحاق موصلي بود كه از اندلس به شمال آفريقا نيز راه يافت.
ابوعلي سينا (متوفي 428 ق) نابغة حكمت و دانش از دو بُعد نظري و عرفاني به طرح موسيقي در كتاب « شفا »، « حكمت علائي » و « اشارات » پرداخت. بوعلي سينا بخش موسيقي شفا را «جوامع علم موسيقي» ناميد و با نوشتن كتاب « اللواحق » سعي كرد مطالب ناتمام موسيقي شفا را تكميل كند. ابن سينا رسالهاي به زبان فارسي در موسيقي نوشت كه بخشي از كتاب « دانشنامة علائي » است. ميگويند اين بخش از كتاب دانشنامة علائي نخستين كتاب موسيقي است كه به زبان فارسي نگاشته شده است.
عبدالقادر مراغهاي (754ـ837 ق) مراغهاي معروف به گوينده از هنرمندان و استادان نامي و موسيقيدان، خواننده، حافظ و خوشنويس عهد تيموري است. عبدالقادر مراغهاي را آخرين موسيقيدان بزرگ و وارث موسيقي كلاسيك ايران ميدانند كه در موسيقي پيرو صفيالدين ارموي بوده است. آثار و تأليفات او عبارتند از: جامع الالحان، كنز اللحان، علم الادوار، مقاصد الالحان، الموسيقي، زبدةالادوار .
كتابهاي موسيقي اسلامي در قرن دوم تأليف كتاب دربارة موسيقي و شرح احوال مطربان و نوازندگان از اواسط قرن دوم هجري در بغداد آغاز شد. اينگونه كتابها را « الاغاني » يعني نغمه ها خواندند گويا نخستين كتاب با اين عنوان را يك استاد ايراني تبار به نام يونسبن كرد بن شهريار، متوفي در سال 135 ق نگاشت. ابومحمد اسحاق بن ابراهيم موصلي ارّجاني، متوفي در سال 235 قمري نخستين استادي است كه در كتابهاي خود پايههاي موسيقي علمي عربي را استوار كرد و در تاريخ بنيانگذار موسيقي عربي شناخته شد. او افزون بر تأليف كتابهاي بسيار، آوازهايي را كه خود ساخته و خوانده بود در ديوانهايي به نام « كتاب المغنين » و « الاغاني » گرد آورد.
كتابهاي موسيقي اسلامي در قرنسوم و چهارم در قرن سوم و چهارم هجري كتابهايي بسيار در اصول علم موسيقي و شرح احوال اهل هنر و ديوان آوازها و تذكرة خنياگران نوشته شد مثل: كتاب القيان (زنان آوازخوان) تأليف ابوعثمان عمربن بحر جاحظ متوفي در 255 ق، كتاب العود و الملاهي (عود و ديگر آلات موسيقي) تأليف مفضل بن سلمه (متوفي در 290 ق)، « رساله في خبر صناعة التاليف » (رسالهاي در هنر تركيب نغمه ها)، « كتاب المختار من كتاب الهو و الملاهي » (برگزيده از كتاب رامش و آلات موسيقي) تأليف ابنخردادبه متوفي در 300 ق و... اما دايرة المعارف موسيقي عربي و تذكرة جامع نغمه ها و نغمهپردازان تازي از عصر جاهليت تا نيمة اول قرن چهارم هجري، كتاب « الاغاني » تأليف ابوالفرج علي بن الحسين اصفهاني است كه برگزيدة همة ديوانهاي سابق موسيقي و بزرگترين منبع اطلاعات دربارة نغمه ها و نغمهپردازان عرب است.
جايگاه موسيقي در تقسيمبندي علوم مسلمانان فلاسفه، فلسفة نظري را بر سه قسم، اولي يا الاهيات، اوسط يعني علم به آنچه در تصور محتاج به ماده نيست ولي در تحقق خارجي به ماده محتاج است مثل رياضي، هندسه، نجوم و فلسفة طبيعي تقسيم كردند و موسيقي را از آن لحاظ كه از نسبتهاي عددي تأليف شده جزو رياضيات به شمار آوردند. جرجي زيدان در كتاب تاريخ تمدن اسلام، علوم عرب پس از اسلام را به سه قسمت تقسيم كرد: 1. علوم اسلامي مانند: علم قرآن، علم حديث، علم فقه، علم لغت، علم تاريخ و... 2. آداب جاهليت عرب مانند: ستارهشناسي، هواشناسي، ميتولوژي (افسانه)، كهانه و عرافه، شعر، خطابه و... 3. علوم دخيله مانند: طب، هندسه، فلسفه و هيئت، رياضي، موسيقي و...
استفادة دانشمندان غرب از آثار موسيقي اسلامي همانطور كه بيان شد علي زرياب موسيقي را به اروپا (اندلس) برد. Lute (عود)rebec(رباب) وnakers(نقّاره) بارزترين نمونههاي وامگيري زباني و حاكي از اين امر هستند كه بخش مهمي از به كارگيري ادوات موسيقي اروپايي قرون وسطا شامل ادواتي بود كه يا مستقيم منشأ اسپانيايي ـ عربي داشتند يا تحت تأثير انواع مشابه آن در اسپانياي مسلمانان قرار ميگرفتند و براي آنها نام عربي جانشين نام محلي ميشد. واژه هايي چون «گيتار مغربي يا اندلسي» نشان ميدهند كه عود تنها ساز عربي نبود كه با انگشت مينواختند بلكه ساز زهي متداول ديگري به نام قانون ظهور كرده بود.
مراجع و منابع ابن نديم ، محمد بن اسحاق ، الفهرست، برگردان: محمدرضا تجدد، اساطير، تهران ، 1381 اجیوسي ، سلمي خضر، ميراث اسپانياي مسلمان، مترجم: محمد حسين نظري نژاد، آستان قدس رضوي. همو، برگزيدة الاغاني، ترجمه و تلخيص محمدحسين مشايخ فريدني ، علمي و فرهنگي. اسماعيل پور، علي ، موسيقي در تاريخ و قرآن، مقدمه از دكتر احمد بهشتي ، فارسي ، 1368 پيرنيا، حسن ، ايران باستان، خيام ، 1375 حسين زاده ، محمدعلي ، موسيقي از ديدگاه اسلام، زعيم ، 1383 حسني ، سعدي ، تاريخ موسيقي، صفي عليشاه ، 1363
پایان باتشکر