180 likes | 445 Views
به نام خدا دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات گرگان موضوع: نقش شرکتهای چند ملیتی در تجارت بین الملل استاد: دکتر علیرضا معطوفی تهیه کننده: سید محمد معافی مدنی زمستان 92. مقدمه
E N D
به نام خدا دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات گرگان موضوع: نقش شرکتهای چند ملیتی در تجارت بین الملل استاد: دکتر علیرضا معطوفی تهیه کننده: سید محمد معافی مدنی زمستان 92
مقدمه شکل گيري و پيدايش شرکتهاي چند ملیتی ( Multinational Corporations) در سده بيستم يکي از مناقشه برانگيز ترين پديدههاي اقتصاد جهاني بوده است. طي اين مدت شرکتها به گونه اي عمل کردند که بندرت ميتوان کشوري را يافت که به شکلي در معرض نفوذ آنها قرار نگرفته باشد. علي رغم اختلاف نظرها و طرح ديدگاههاي متفاوت در خصوص تاثيرات منفي و مثبت اين شرکتها در صحنه اقتصاد جهاني و بويژه در ارتباط با کشورهاي توسعه نيافته، نميتوان از نفوذ فزاينده آنها در اقتصاد جهاني و حتي در حاکميت و اقتدار دولتها بيتفاوت گذشت به گونهاي که عملکرد اين شرکتها با ابعاد و شئون مختلف زندگي کشورهاي در حال توسعه آنچنان درهم آميخته است که شناخت و تجزيه و تحليل اوضاع اقتصادي و اجتماعي اين کشورها بدون توجه به نقش شرکتهاي چند ملیتی امري محال به نظر ميرسد.(1) و بر همین اساس نیازمند آگاهی کامل نسبت به این پدیده مهم جهانی هستیم. 1- جايگاه شرکتهاي فراملي در اقتصاد بينالمللي و چشماندازهاي آينده - شهرام بهمن تاجاني
تعریف شرکت های چند ملیتی شركتي كه به منظور گسترش فعاليت خود در سراسر جهان و سرمايهگذاري در قطبهاي صنعتي كشورهاي در حال توسعه و استفاده از امكانات اين قبيل كشورها، در كشورهاي مختلف و متعدد اقدام به تأسيس يك شركت فرعي (يعني شركتي كه قسمت اعظم سهامش متعلق به شركت اصلي است) ميكند. در شركتهاي چند مليتي، شركت مادر يا شركت اصلي، تابعيت كشور محل ثبت خود را دارد و شركتهاي فرعي هر كدام، تابعيت كشور محل ثبت خود را دارند، مثل كوكاكولا. شركتهاي فرعي، مجري نظريات اقتصادي و مديريت متمركز اصلي ميباشند. شركتهاي چند مليتي در حال حاضر به غولهاي بزرگ اقتصادي و سياسي تبديل شدهاند و چنان در كشورهاي متعدد ريشه دواندهاند كه تعيين مليت و تعلق آنها به اين و يا آن كشور، چندان آسان نيست.
چند مليتيها كه وابسته به سرمايه انحصاري جهاني ميباشند در عين حال سعي ميكنند تحت نظارت قدرت سياسي هيچ كشوري نباشند. آنها به دليل اينكه در پي سودهاي كلان هستند، مصالح اقتصادي هر كشوري را به خاطر منافع خود زيرپا ميگذارند و گاهي نيز براي به حكومت رساندن دستياران خود، دست به توطئه و كودتا ميزنند. بزرگترين مراكز شركتهاي چند مليتي در آمريكا، انگلستان، آلمان، فرانسه و ژاپن قرار دارند.(1) 1- فرهنگ علوم سياسی، نوشته علی آقا بخشی با همکاری مينو افشاری راد، انتشارات مرکز اطلاعات و مدارک علمی ايران، 1376
نظریات نقش شرکت های چند ملیتی در بازار بین الملل اگر تحليل ها و نظريات افراطي را به کنار نهيم، در ارتباط با نقش شرکت هاي چند مليتي در صحنه اقتصاد جهاني با دو دسته از نظريات مواجه مي شويم. اين دو دسته که در دوره پس از جنگ جهاني دوم و در فضاي رقابت ايدئولوژيک و جنگ سرد در دو اردوگاه سرمايه داري و سوسياليسم رشد و شکوفايي چشمگيري پيدا کردند، در قالب نظريات متعارف غربي و نظريات راديکال دسته بندي شدند: گروه نخستاقتصاددانان نئوکلاسيک گروه دوم اقتصاددانان راديکال
اقتصاددانان نئوکلاسيک در نظريه سرمايه داري کلاسيک اعتقاد بر اين بود که دولت ها بايد از مداخله در امور اقتصادي جامعه اجتناب نموده و فعاليت هاي اقتصادي را به نيروهاي بازار واگذار کنند. لذا ضمن طرفداري کامل از آزادي فعاليت هاي اقتصادي، محدود شدن دخالت دولت تبليغ مي شد. اقتصاددانان نئوکلاسيک به طرح اين نگرش پرداختند که مکانيسم بازار الزاما با رفاه اجتماعي و خير عمومي جامعه همراه نيست، بلکه در پاره اي موارد با اين اهداف در تضاد مي باشد. بنابراين، دولت بايد در موارد لازم در بازار مداخله نموده و دستيابي به يک نتيجه مطلوب اجتماعي را تضمين نمايد. نئوکلاسيک ها مي گويند که بايد عوامل توسعه نيافتگي را در داخل کشورهاي توسعه نيافته جست وجو کرد و معتقدند که موانع اصلي توسعه نيز در درون کشورهاي جهان سوم نهفته است. در نتيجه راه حل توسعه نيافتگي از نظر آنها مي بايست خارجي باشد، بدين معني که سرمايه، تکنولوژي و نيروي متخصص مي تواند عامل توسعه اقتصادي کشورهاي جهان سوم باشند. از نمايندگان برجسته اين گروه مي توان به «آرتور لوئيس» (Arthur Lewis)، «والت روستو» (Walt Rostow) اشاره کرد.
اقتصاددانان راديکال اساس نهادها و ساختارهاي نظام سرمايه داري را مورد انتقاد قرار مي دهند. به نظر اينان تجارب کشورهاي پيشرفته را نمي توان الگويي براي جهان سوم قرار داد، چرا که نظام اقتصادي سرمايه داران کنوني غير عادلانه است و در جهت استثمار جوامع توسعه نيافته عمل مي کند؛ بنابراين در چارچوب روابط موجود، نه کشورهاي توسعه يافته و نه شرکت هاي چند مليتي، هيچ يک کمکي به توسعه جهان سوم نمي کنند. «پل باران» يکي از نظريه پردازان راديکال که رهيافتي مارکسيستي به مساله دارد، رابطه ميان شرکت هاي چند مليتي و کشورهاي توسعه نيافته را غير منصفانه دانسته و معتقد است که شرکت هاي چند مليتي عمدتا از طريق تسلط بر منابع طبيعي و بازارهاي اين کشورها منافع خود را تامين مي کنند. اقتصاددانان راديکال توسعه نيافتگي را عمدتا معلول وابستگي کشورهاي جهان سوم به کشورهاي پيشرفته سرمايه داري و شرکت هاي چند مليتي مي دانند.
مزیت شرکت های چند ملیتی آنها مهم ترین نقش را در تبادلات تکنولوژی در بین مرزهای کشورها بر عهده دارند. آنها نه تنها بر اساس دارا بودن مزیت در دانش و مدیریت تکنولوژی شکل می گیرند، بلکه دارای قدرت بازاریابی و دسترسی به پتانسیل های بازار جهانی، دارای مراکز تحقیقاتی در مناطق مختلف جهان، ارتباطات و منابع اند
نقش شرکتهاي فراملي در تک قطبی شدن اقتصاد جهاني است ارقام سازمان ملل نشان میدهد که تا سال 2001 حدود 65 هزار شرکت وجود داشتهاند که سازمانهای مرکزیشان تقریبا در سه کشور قرار داشته و 850 هزار شعبه خارجی داشتهاند و بیش از دو سوم فعالیت تجاری دنیا را رقم میزدهاند. در حال حاضر، 30 درصد داراييهاي مولد خصوصي جهان در دست شرکتهاي چند مليتي است و الگوي مالکيت اين دارائيها نيز بسيار متمرکز ميباشد، به گونهاي که نيمي از آن به يک درصد از شرکتها تعلق دارد. در اين ميان از 20 شرکت بزرگ رده اول، هفت شرکت آمريکايي، سه شرکت ژاپني، دو شرکت آلماني، دو شرکت انگليسي و هلندي(مختلط) و دو شرکت سوئيسي هستند.(1) 1- تحلیل خبرگذاری مهر/ جهانی شدن و شرکتهای فراملی
به اين دليل است که ملاحظه ميکنيم در طول دهههاي اخير گاه ارزش کالاها و خدمات برخي از شرکتها مثلا شرکت نفتي«اکسون» (Exxon) از ارزش کالاها و خدمات توليد شده توسط کشوري چون سوئد بيشتر بوده است، يا شرکتي همچون «جنرال موتورز» از نظر اقتصادي وزنهاي در حد کشور هلند به شمار آمده است. همچنين در مقطعي، گروه ژاپني «نيپون استيل» و گروه صنعتي آمريکايي «يو.اس.استيل» هر يک به تنهايي بيشتر از کشور فرانسه فولاد توليد ميکردند.(1) • 1- http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1582209
تکنولوژِی روز دنیا در انحصار چند ملیتی ها چندملیتیها در دنیا در ساخت کالاهایی که پیچیدهترین فناوری در آنها به کار رفته است از جمله صنایع شیمیایی- دارویی- تجهیزات پیشرفته بیمارستانی- ماشینسازی و نفت تخصص و تبحر و بالطبع تسلط گسترده دارند. شرکتهای آی،تی.تی.، کوکاکولا، فورد، جنرال موتورز GM، آی.بی.ام. مایکروسافت از آمریکا، زایس و زیمنس از آلمان، فیلیپس ازهلند، تویوتا از ژاپن، رنو و پژو از فرانسه، شل از انگلیس، از جمله شرکتهای بزرگ چندملیتی هستند
شرکتهای چندملیتی معمولاً دارای یک مرکز اصلی هستند و تابعیت همان کشور رادارند که مرکز اصلی در آنجا مستقر است (مدیریت شرکت، تامین بودجه، امور حقوقی و امور اداری در آن کشور- متمرکز است) و خطمشیهای اساسی مرکز اصلی شرکت تعیین میشود. این مرکز، هسته اصلی مدیریت اقتصادی و تحقیقات حساس علمی و فنی شرکت محسوب میشود و در واقع مرکز فرماندهی شرکت است. غالباً سازوکار (مکانیسم) توسعه شرکتهای چندملیتی به سبب دو پیشرفت فنی زیر بوده است: 1- رشد شرکتها از نظر ساختاری و تشکیلاتی (بزرگ شدن و گسترش) 2- رشد وسایل ارتباطی جدید الکترونیکی و مخابراتی (تجارت الکترونیک)
در واقع علل اساسی گسترش شرکتهای چند ملیتی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، متکی به ابعاد زیر است: اول: اطمینان از فراهم بودن مواد اولیه ضروری دوم: نظارت بر بازارهای خارجی برای تسهیلات صدور کالا و نبض آنها را در اختیار داشتن سوم: عدم نیاز به پیشبینی رقابت از سوی شرکتها و سازمانهای کوچک محلی چهارم: سود فراوان حاصل از نیروی کار ارزان
نقدی بر شرکتهای چند ملیتی در ميان متفکريني که در چارچوب نظام سرمايه داري به طرح ديدگاه هاي خود پرداخته اند نيز برخي نسبت به سياست هاي اين شرکت ها موضع انتقادي داشته اند. «ريمون آرون» در اين باره معتقد است که شرکت هاي خارجي با سرمايه داران محلي همدست مي شوند و به کمک يکديگر کليه منافعي را که از زحمت مزدبگيران حاصل مي شود جذب مي نمايند و از اين طريق فشار استعمار را هرچه بيشتر مي کنند (آرون،1369،ص64). در اين زمينه علاوه بر «آرون» افرادي نظير «ميردال» (Myrdal) و «پربيش» (Prebisch) نيز انتقادات مشابهي به عمل آورده و به طرح نظريات خود پرداخته اند.
نتیجه گیری گسترش سریع شرکتهای چند ملیتی در سراسر جهان، سبب گردیده تا بسیاری از صاحبنظران اقتصادی، توسعه اقتصادی آینده جهان را متاثر از فعالیت این شرکتها بدانند و پیشبینی صحیح از آینده اقتصاد جهانی را بدون شناخت کافی از نوع و چگونگی فعالیت شرکتهای چند ملیتی را، امری عبث و بیهوده بپندارند؛ چرا که شرکتهای چند ملیتی نقش مهمی را در رشد جهانی شدن اقتصاد بازی میکنند. با توجه به جهانی شدن اقتصاد اعتقاد بر این است که شرکتهای چند ملیتی بزرگتر شده و کسب سود و تملک داراییها و ادغام آنها افزایش یافته ونیز نقش گستردهای در اقتصاد بینالملل داشته باشند.