420 likes | 772 Views
دنيا به قدری بزرگ است که برای همه جا هست. به جای آ نکه جای دیگران را بگيرید سعی کنيد، جای خود را بيابيد. چارلی چاپلين. سرمایه ی اجتماعی و تاثیر آن بر رفتار سازمانی مربوط به درس مدیریت رفتار سازمانی. اداره كردن درست يك حرفه، مستلزم مديريت آينده ي آنست، و مديريت آينده مديريت اطلاعات است .
E N D
دنيا به قدری بزرگ است که برای همه جا هست. به جای آ نکه جای دیگران را بگيرید سعی کنيد، جای خود را بيابيد. چارلی چاپلين
سرمایه ی اجتماعی و تاثیر آن بر رفتار سازمانی مربوط به درس مدیریت رفتار سازمانی
اداره كردن درست يك حرفه، مستلزم مديريت آينده ي آنست، و مديريت آينده مديريت اطلاعات است . ماريون هارپر
سرمایه ی اجتماعی (Social Capital)چیست؟ سرمایه ی اجتماعی مجموعه ای از روابط بین افراد و بین گروه ها است که دستاوردهایی را به دنبال دارد که بدون این روابط به دست آوردن آنها ناممکن است. • حاصل انباشت منابع بالقوه و يا بالفعلي(مانند تخصص ها و مهارت ها) است كه مربوط به مالكيت يك شبكه با دوام از روابط كم و بيش نهادينه شده در بين افرادي است كه با عضويت در يك گروه ايجاد ميشود. • - «سرمايه اجتماعي در روابط ميان افراد تجسم مييابد و موقعي سرمايه اجتماعي بوجود ميآيد كه روابط ميان افراد به شيوهاي دگرگون شود كه كنش را تسهيل كند.» • - سرمايه اجتماعي در جريان اصلي جامعهشناسي آمريكايي بويژه در روايت كاركردگرايانه آن عبارت است از روابط دوجانبه، تعاملات و شبكههايي كه در ميان گروههاي انساني پديدار ميگردند و سطح اعتمادي كه در ميان گروه و جماعت خاصي به عنوان پيامد تعهدات و هنجارهايي پيوسته با ساختار اجتماعي يافت ميشود. • - سرمايه اجتماعي مجموعه هنجارهاي موجود در سيستم هاي اجتماعي است كه موجب ارتقاي سطح همكاري اعضاي آن جامعه گرديده و موجب پايين آمدن سطح هزينه هاي تبادلات و ارتباطات مي گردد یعنی فوكوياما سرمايه اجتماعي را به عنوان توانايي افراد براي كار با يكديگر در جهت اهداف عمومي در گروهها و سازمانها تعريف ميكند. (فوكوياما 1999). • - از نظر رابرت پاتنام منظور از سرمايه اجتماعي، وجوه گوناگون سازمانهاي اجتماعي نظير اعتماد، هنجار و شبكهها ست كه ميتوانند با ايجاد و تسهيل امكانات هماهنگ، كارايي جامعه را بهتر كنند.(ازكيا و غفاري، 278:1383).
مهارت های ارتباطی و رفتار سازمانی روابط انسانی که بهمناسبات متقابل افراد در سازمان ها اشاره دارد از اوایل قرن بیستم و بعد از نتایج تحقیقاتاهمیت فوق العاده یافت و به عنوان نظریه مدیریت روابط انسانی مطرح شد و « هاثورن » در کارخانجات « التون میو »مورد قبول قرار گرفت و معلوم نمود که حاکم بودن روابط انسانی مناسب و دوستانه، در محیط کار زمینه انگیزش ورشد و توسعه را فراهم می سازد و میل به زیستن و کار و تلاش را افزایش می دهد و در نهایت منجر به مسئولیتپذیری، مشارکت و فعالیت ثمر بخش فرد در راه انجام وظایف محوله و دست یافتن به اهداف سازمان می گردد . درحقیقت روابط انسانی به عنوان سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه های طبیعی، تکنولوژی و انسانی اهمیت فوق العادهیافته است.
تاریخچه سرمایه ی اجتماعی و نظریه نظریه های آن آرماتیاسن برنده ی نوبل اقتصاد در سال 1997 : نقشش غیر پولی در ارتقای توانایی نظریه ی اقتصاد اطلاعات که شامل تقارن اطلاعات و مخاطرات اخلاقی می شود. جوزف استیگلیتز و جرج آکرولوف برندگان نوبل اقتصاد در سال 2001 ، که به شکسته شدن سلطه ی اقتصاد و توجه به نقش شبکه های اجتماعی در تامین دانش و اطلاعات و نیز به شکست برنامه های تعدیل و تثبیت ساختار و رویکرد اجماع واشنگتنی منجر شد طبق گزارش توسعه ی جهانی 1997 نقش نهادهای غیر بازاری در عملکرد اقتصادی تبیین و نیز اشاراتی در خصوص نقش دولت در جهان در حال تحول اشاره شده است. در سال 1999 مقالات سرمایه اجتماعی یک نمای چند وجهی به خود گرفت که در نهایت به ویراستاری داسگوپتا و سراج الدین انجام شد. گذر ار رویکرد اجماع واشنگتنی و نیل به رویکرد فراسوی اجاع واشنگتنی
چهارچوب نظری های سرمایه اجتماعی و انسانی شامل مارکس وبر: روابط و مناسبات اجتماعی رابطه علی بین روابط مناطق مختلف یک جامعه که به عوامل فرهنگی اجتماعی بستگی دارد که در آن مبحث اقتصادی سرمایه اجتماعی با دیدگاه علی بررسی میشود.تراکم اخلاقی و رکود تقسیم کار وبر: اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری بن فاین(2001): اقتصاد دان مارکسیستیست که موضوعیت سرمایه اجتماعی را رد میکند و آن را مقوله ای استسماری میداندکه ابزار تولید دست سرمایه داران است که از سوء استفاده میکند. کلمن(1990): سرمایه اجتماعی روابطی اجتماعی با ظرفیت قابل پیش بینی هستند که میتوانند ارزشی را تولید کنند برخلاف سرمایه انسانی و دارایی های سنتی سازمان،سرمایه اجتماعی منحصرا نتیجه روابط اجتماعی معنی داری ست که افراد در طول زمان بر روی آن سرمایه گذاری میکنند.
فرانسیس فوکویاما : تحقیقات گسترده ای درمورد نقش اعتماد در سازمان ها انجام داده است. اعتماد دو آرمان مشترک در مکتب، ایجاد و حفظ سازمان هایی است که به صورت موفقی اداره می شود. استوزبرگ: وی با بررسی خود از مسیر تئوری سرمایه اجتماعی خاطر نشان میکند همانند تئوری سرمایه انسانی و توسعه منابع انسانی تعاریف متناقض سرمایه اجتماعی را می تواند در ادبیات مدیریت،جامع شناسی و توسعه منابع انسانی دید. تحقیقات گسترده ای درمورد نقش اعتماد در سازمان ها انجام داده است. اعتماد دو آرمان مشترک در مکتب، ایجاد و حفظ سازمان هایی است که به صورت موفقی اداره می شود.
اثرات درون سازمانی سرمایه اجتماعی • یکی از اثرات سرمایه اجتماعی ، افزایش بهره وری نیروی انسانی سازمانهاست. در سازمان های کسب و کار سرمایه اجتماعی منبع مهمی از بهره وری است. برای این کار کارگران و متخصصان، توصیه ها و پشتیبانی های دیگران را فراتر از ساختار سلسله مراتبی شرکت به کار بندند. • سلسله مراتب ابزار قدرتمند به کار گیری دیگران است، ولی دو ویژگی به طور بالقوه ، کاربرد آنها را بی اثر می سازد. • سرمایه اجتماعی در کارهای پروژه ای اهمیت میابد، یعنی جایی که مشارکت کنندگانش متخصصانی هستند که لازم است تخصصشان را برای انجام وظایف و مسئولیت های پیچیده به همراه بیاورند.در این تیم ها نیاز به متخصصانی که بدانند چگونه می توانند به کسب هدف های مشترک کمک کنند هنگام سرمایه اجتماعی افراد بر تکیه بر اعتماد همدیگر را برای تکامل دانش درون تیم اختیار می کنند.
افزایش بهره وری نیروی انسانی سازمان هایی که دغدغه ی مهم سازمانی های امروزی است و اساسی ترین محرک رسیدن به نتایج رضایت بخش و کسب مزیت رقابتی است. دیدگاه کلمن در مورد شاخه های اصلی سرمایه اجتماعی • شاخه ی اول : اول اینکه سرمایه ی اجتماعی انتشار دانش و اطلاعات را میان کارکنان و دستیابی به هدف های معینی را موجب می شود که در صورت عدم وجود این سرمایه غیر قابل دسترس خواهند بود. • می توان گفت که هر نیووی انسانی را می توان به عنوان بخشی از ساختار غیر رسمی که منابعش قابلیت حل مشکلش را بهبود می بخشددر نظر گرفت. • انواع این شبکه ها شامل شبکه های اجتماعی و دوستان و همکاران در مشاغل پیشین را نیز گسترش دهد. • شاخه ی دوم : تعاملات اجتماعی ممکن است بر انگیزش و تلاش های کارکنان تاثیر بگذارد.
مطالعه ی مشهود مارچ و سایمون بر روی سازمان ها عنوان می کند که حتی اگر مدیران استبدادی عمل کرده، سلسله مراتب شرکت بسیار غیر قابل انعطاف باشد و با این حال وظایف به خوبی اجرا شود، کارکنان قادر خواهند بود که به روش های مختلف از قبیل: • تاخیر در اجرای دستور ها • ارتکاب رفتارهای فرصت طلبانه، عملکرد را تحت تاثیر قرار دهند. • اگر تعاملات انسانی بین نیروی کار بسیار راحت و برمبنای اعتماد باشد کارکنان تمایل بیشتری دارند که حداکثر تلاش خود را انجام دهند، و احتمال بیشتری دارد از راه نظارت ، افراد شانه خالی کردن از انجام وظایف را کاهش دهند.
تقسیم بندی سرمایه ها • 1- سرمایه ی مادی (اقتصادی) • بطور سنتی، سرمایه ی مادی (اقتصادی)، آن چنان که امروزه متداول است، بیشتر مورد توجه قرار ميگیرد. اقتصاددانان اولین گروهی بودند که مفهوم سرمایه ی اجتماعی را در این معنا بکار بردند. • آنان این مفهوم را به مثابه داراییهای مالی یا زیرساختهای مادی تعریف کردند، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی، سرمایه ی اجتماعی را کل سرمایه یهای موجود در یک اقتصاد ميداند که نه تنها شامل ساختمان و ماشینهای تولیدی ميشود. بلکه تجهیزاتی مثل بیمارستان، آموزشگاه و صنایع دفاعی را هم در بر ميگیرد. • این تعریف بعدها با محدودتر شدن به برخی هزینههای دولتی اصلاح گردید و جانشین سرمایه ی اجتماعی برای اقتصاددانان، اصطلاحات دیگری مانند: «زیر ساخت اجتماعی» (social infrastructure) و خدمات اجتماعی (social services) ميتواند باشد.( شاه حسینی، 1382:24).
2-سرمایه ی انسانی( (human capital • مفهوم نزدیک دیگر به سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی است. این مفهوم به معنی سرمایه ی گذاری برای پرورش انسانی فرهیخته، سالم و مطلع است و شامل مراقبتهای خانوادگی سالهای پیش از آموزش پیش دبستانی، کار آمدی بعد از پایان تحصیلات مدرسه ای، سرمایه ی گذاری در آموزش رسمی دانشگاهی و سرمایه ی گذاری در اطلاعات بازار کار از طریق جستجوی شغل است. در واقع سرمایه ی انسانی را باید مهارت و توانایی (آنچه که در گروهها ی داوطلبانه بدان شدیداً نیازمندیم) دانست که افراد آنرا کسب ميکنند؛ مانند تواناییهایی در زمینه کسب میزان تحصیلات، تواناییهای کلامی و ارتباطی، اعتماد به نفس، قدرت رهبری و … و از این تواناییها ميتوان بعنوان ابزار و محملی برای رشد و توسعه سرمایه یهای اجتماعی استفاده کرد. ميتوان از جامعهاي که ذخیره مطلوبی از سرمایه ی اجتماعی دارد این انتظار را داشت که در تولید سرمایه یهای انسانی و تقویت آنها نیز موفق باشد. اما در بیان تفاوت میان این دو وجه سرمایه ی ميتوان گفت: سرمایه ی اجتماعی متعلق به گروههاست نه به افراد. (فوکویاما، 13:1379).
بسترهای همچون خانواده، سازمانها و گروههای مدنی که امروزه با گسترش ارتباطات سیار، بسیار اهمیت یافتهاند، ميتواند محمل مناسبی برای سرمایه ی اجتماعی باشد. به تعبیر دیگر مبنای سرمایه ی اجتماعی در ویژگیهای جمعی و ساختاری یک جامعه نهفته است و هنجارهایی که شالوده سرمایه ی اجتماعی را تشکیل ميدهد در صورتی معنا پیدا ميکند که بیش از یک نفر در آن سهیم باشد( مانند گروههای داوطلبان)، اما سرمایه ی انسانی متعلق به افراد است. (همان، 25).
3- سرمایه ی فرهنگی(culture capital) یکی دیگر از مفاهیم نزدیک به سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی است. به تعبیر پیتر بوردیو وقتی از سرمایه ی فرهنگی سخن ميگوییم مجموعهاي از دانشها و تواناییهای شناختی را مد نظر قرار ميدهیم که در شکل کالاها و ابزارهای فرهنگی متجلی ميشود. در این معنا که بی شباهت به مفهوم سرمایه ی انسانی در نزد کلمن نیست. سرمایه ی فرهنگی تمام آن چیزی است که امروزه ما بعنوان کالاهای فرهنگی ميشناسیم. این کالاها صورتی از سرمایه ی فرهنگی هستند که بر روابط اجتماعی و ساختی شبکه پویا و کارآمد اجتماعی تاثیر ميگذارند. صورت دیگر سرمایه ی فرهنگی خود را بیشتر در عادات و نگرشهای افراد جامعه نمایان ميسازد. در این معنا سرمایه ی فرهنگی، تمایلات، عادات و نگرشهایی را در بر ميگیرد که استعداد استفاده از شرايط و توانايي هاي بالقوه را به افراد ميدهد تا بر وجوه شناختي و معرفتي خود بيفزايند. تمام مهارتها و آمادگيهايي را كه ميتوان در محيط خانه و مدرسه به كودكان آموخت.
مثل احساس مفيد بودن، توانايي ابراز وجود و اظهار نظر و مهارتهاي ديگر از اين دستهاند. به اين ترتيب در مييابيم كه سرمايه اجتماعي كمك ميكند تا پتانسيلها و استعدادهايي كه پراكنده و بصورت فردي در اختيار افراد جامعه است (يعني همان سرمايه انساني و فرهنگي) به شكل جمعي براي رفع مشكلات و معضلات موجود در مناسبات بين فردي به كار گرفته شود.(همان :26). • دو تفاوت مهم سرمايه با ديگر سرمايهها مانند سرمايه مادي و فيزيكي اين است كه اين مشكل از سرمايه حاصل روابط و تعاملات اجتماعي مبتني بر اعتماد و مشاركت اعضاي گروههاي اجتماعي است و به شكل عيني و فيزيكي وجود ندارد و تفاوت ديگر اينكه از نظر كلمن سرمايه اجتماعي هر چه بيشتر مصرف شود افزايش خواهد يافت و درصورت عدم مصرف رو به كاهش و نابودي خواهد گذارد.(همان :26).
4-سرمايه اجتماعي (Social Capital) - حاصل انباشت منابع بالقوه و يا بالفعلي(مانند تخصص ها و مهارت ها) است كه مربوط به مالكيت يك شبكه با دوام از روابط كم و بيش نهادينه شده در بين افرادي است كه با عضويت در يك گروه ايجاد ميشود. - «سرمايه اجتماعي در روابط ميان افراد تجسم مييابد و موقعي سرمايه اجتماعي بوجود ميآيد كه روابط ميان افراد به شيوهاي دگرگون شود كه كنش را تسهيل كند.» - سرمايه اجتماعي در جريان اصلي جامعهشناسي آمريكايي بويژه در روايت كاركردگرايانه آن عبارت است از روابط دوجانبه، تعاملات و شبكههايي كه در ميان گروههاي انساني پديدار ميگردند و سطح اعتمادي كه در ميان گروه و جماعت خاصي به عنوان پيامد تعهدات و هنجارهايي پيوسته با ساختار اجتماعي يافت ميشود.
- سرمايه اجتماعي مجموعه هنجارهاي موجود در سيستم هاي اجتماعي است كه موجب ارتقاي سطح همكاري اعضاي آن جامعه گرديده و موجب پايين آمدن سطح هزينه هاي تبادلات و ارتباطات مي گردد یعنی فوكوياما سرمايه اجتماعي را به عنوان توانايي افراد براي كار با يكديگر در جهت اهداف عمومي در گروهها و سازمانها تعريف ميكند. (فوكوياما 1999). از نظر رابرت پاتنام منظور از سرمايه اجتماعي، وجوه گوناگون سازمانهاي اجتماعي نظير اعتماد، هنجار و شبكهها ست كه ميتوانند با ايجاد و تسهيل امكانات هماهنگ، كارايي جامعه را بهتر كنند.(ازكيا و غفاري، 278:1383). سرمايه اجتماعي را مي توان حاصل پديده هاي ذيل در يك سيستم اجتماعي دانست: اعتماد متقابل؛تعامل اجتماعي متقابل؛گروههاي اجتماعي؛احساس هويت جمعي و گروهي؛احساس وجود تصويري مشترك از آينده ؛كار گروهي.(فلورا 1999) سرمايه اجتماعي نوعي انرژي بالقوه و تسهيل كننده كنش است كه ميتواند در سطوح مختلف ساختار اجتماعي، سطوح خرد، مياني و كلان مورد استفاده قرار گيرد. در انديشه پاتنام و فوكوياما سرمايه اجتماعي بعنوان يك پديده جامعه شناسي كلان لحاظ شده است.
به تعبير پاتنام همكاري و تعاون داوطلبانه در جايي كه ذخيره و انباشت اساسي از سرمايه اجتماعي در قالب قواعد مبادله و شبكه هاي تعهد مدني وجود داشته باشد به آساني صورت ميگيرد. سرمايه اجتماعي دلالت بر اشكالي از سازمان اجتماعي چون اعتماد، قواعد و شبكهها دارد كه ميتوانند كارايي جامعه را از طريق كنشهاي متناسب تسهيل كنند. در نتيجه تعاون خود انگيخته از طريق سرمايه اجتماعي تسهيل ميشود. (همان، 278) سرمايه اجتماعي عنصري مطلوب براي انجام همكاري هاي درون گروهي است و هر چه ميزان آن بالاتر باشد دستيابي گروه به اهداف خود با هزينه كمتري انجام ميگيرد. اگر در گروهي به سبب نبود ويژگيهايي مانند اعتماد و هنجارهاي مشوق مشاركت و سرمايه اجتماعي به اندازه كافي فراهم نباشد، هزينه هاي همكاري افزايش خواهد يافت و تحقق عملكرد، بستگي به برقراري نظام هاي نظارتي و كنترل پر هزينه پيدا خواهد كرد. در مقابل، وجود سرمايه اجتماعي به ميزان كافي و مناسب، سبب برقراري انسجام اجتماعي و اعتماد متقابل شده و هزينههاي تعاملات و همكاري هاي گروهي كاهش مييابد و در نتيجه عملكرد گروه بهبود مييابد. (شاه حسيني، 1382: 41 و42).
عناصر و مولفه های سرمایه ی اجتماعی: برخی عناصر اصلي سرمايه اجتماعي عبارتند از: آگاهي به امور عمومي، سياسي و اجتماعي / اعتماد عمومي/ اعتماد نهادي/ مشاركت غيررسمي هميارانه/ مشاركت غيررسمي خيريهاي / مشاركت غيررسمي مذهبي / شركت در اتحاديهها ، انجمنها، سازمانها و موسسات مدني رسمي. با این وجود مولفه های اعتماد اجتماعي، انسجام اجتماعي و مشاركت اجتماعي كه در يك رابطه متعامل قرار گرفته و هر كدام تقويت كننده ديگرياند از مولفههاي اصلي سرمايه اجتماعي محسوب ميشوند. اين سه مولفه از مفاهيم كليدي جامعه شناسي نیز هستند
1-اعتماد اجتماعي(social trust) اعتماد و لازمه شكل گيري پيوندها و معاهدات اجتماعي است، اعتماد اجتماعي ايجاد كننده تعاون و همياري است و فقط در اين حالت است كه در عين وجود تفاوتها قادر به حل مشكلات و انجام تعهدات اجتماعي ميشود. اعتماد اجتماعي برگرفته از عدالت ـ برابري و امنيت اجتماعي نيز زاينده آنها ميباشد. آنتوني گيدنز، اعتماد و تأثير آن بر فرآيند توسعه را زيربنا و زمينه ساز اصلي در جوامع مدرن ميداند، هر جا كه سطح اعتماد اجتماعي بالا باشد مشاركت و همياري مردم در عرصههاي اجتماعي بيشتر و آسيبهاي اجتماعي كمتر است (اكبري، 1383؛11).
نگاه کریستوفر مور به دو مفهوم کلی است: تضاد و خصومت ؛ اعتماد و همکاری او با یک رویکرد روانشناختی به این دو مفهوم مينگرد و در واقع به دنبال این است که دریابد چگونه ميتوان در گروهها یا سازمانهای اجتماعی اعتماد را جایگزین تضاد کرد. مور تضاد بین گروهها را نتیجه پنج عامل کلی ميداند که ماهیتی روانشناختی دارد: • - احساسات: منظور مور از این مفهوم، احساسات منفیاي است که بین گروهها نسبت به همدیگر وجود دارد. • - وجود تصورات قالبی و باورهای از پیش تعیین شده آنها نسبت بهم. • - عدم اعتماد: بنظر مور یکی از مسائل مهمی که باعث تضاد در یک گروه ميشود بیاعتمادی و عدم اطمینان افراد از همدیگر است. • - مشروعیت: که خود شامل مشروعیت خود افراد، مشروعیت خود نیازهای آنها ميشود. • - فقدان ارتباطات حاکم بر گروه یا سازمان. • کریستوفر دبلیومور میگوید تنها در صورتی ميتوان اعتماد را جایگزین تضاد کرد که این موانع وجود نداشته باشند.(همان 15-14)
2-انسجام اجتماعی(SOCIAL SOLIDARITS) • امیل دورکیم از اولین جامعه شناسانی است که مفهوم انسجام و همبستگی اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است و وجود آنرا برای هر جامعهاي لازم ميداند. • جاناتان ترنر به نقل از دورکیم ميگوید انسجام وقتی رخ ميدهد که عواطف افراد به وسیله نمادهای فرهنگی تنظیم شوند، جايیکه افراد متصل به جماعت، اجتماعی شده باشند، جاييکه کنشها تنظیم شده و به وسیله هنجارها هماهنگ شدهاند و جاییکه نابرابریها قانونی تصور ميشود(اکبری ؛17:1383).
وجود تقسیم کار است که جامعهاي با ماهیتی سنتی را به جامعهاي دگرگون شده و با ماهیتی صنعتی بدل ميکند. تقسیم کار هر چه پیچیدهتر و تخصصیتر ميشود توافق روی دایرههای اخلاقی کاهش ميیابد و تمایزات بین افراد رشد میکند وفاق حاصل از انسجام مکانیکی جای خود را به وفاق جدیدی ميدهد که برخاسته از انسجام ارگانيكی نظم جدید است (همان :18). اما در این زمینه که چه چیزی تقسیم کار را ایجاد و تشدید ميکند دوركیم ميگوید «بین تراکم مادی و تراکم اخلاقی پیوند نزدیکی وجود دارد به گونهاي که با افزایش تراکم مادی دورکیم به عناصری چون افزایش تراکم جمعیت، افزایش و تشکیل شهرنشینی، تعداد و سرعت راههای ارتباطی و حمل و نقل اشاره دارد».
- مشارکت، فعالیت سازمان یافته از طرف مردم متحد و متجانس است که واحد اولیه آنرا متقاعد شدن افراد به کنش جمعی تشکیل ميدهد؛ • - مبادرت به کنش و عمل جمعی؛ • - تفکر و تامل مستقیم نسبت به کارها و فعالیتها؛ • - نظارت بر فرایند مشارکت (ازکیا غفاری 292:1383 و 291). • یونسکو نیز مشارکت را فرایندی برای خود آموزی اجتماعی و مدنی؛ حق بشر و پیش شرط توسعه " ميداند و معتقد است توسعه باید از مردم و از آنچه ميخواهد و از آنچه مياندیشند و باور دارند آغاز شود (اکبری،30:1383). • تعدد و گستردگی سازمانهای محلی و غیر دولتی در یک جامعه، شاخص و بیانگر وجود مشارکت اجتماعی در آن جامعه است؛ تا جائی که جامعهي مدنی به واسطهي بسط و گسترش مشارکتهای اجتماعی و نهادهای مدنی تعریف ميشود. نهادهای مدنی، تشکلهایی مردمی و غیر دولتی هستند که در حد فاصل تودههای مردم با دولت وجود ميآیند و بخشی از مردم را برای دست یابی به هدفی مشخص، و در یکی از حوزههای اجتماعی سازماندهی ميکنند «دامنه فعالیت این نهادها که به منظور مشارکت سازمان یافتهي مردم تشکیل ميگردند بسیار گسترده است. اتحادیههای صنفی، احزاب سیاسی، بنگاههای اقتصادی خصوصی، شرکتهای تعاونی، گروههای هنری، مطبوعات، موسسات خیریه و حتی اجتماعات محلی مشتمل بر ساکنان یک خیابان و محله ميتوانند مثالهایی از نهادهای مدنی باشند» (ازکیا، غفاري 292:1383).
بيسرمايه اجتماعي هيچ اجتماعي به هيچ سرمايهاي نميرسد. در سازمانها و بنگاهها و جوامع امروزي سرمايه اقتصادي از نظر درجه اهميت پايينترين مرتبه را دارد.
منابع : • - ازکیا، مصطفی و غفاري، غلامرضا؛ توسعه روستایی با تأکید بر جامعه روستایی ایران، نشر نی، تهران. 1383 • - اکبری، امین (1383): نقش سرمایه ی اجتماعی در مشارکت : بررسی تاثیر سرمایه ی اجتماعی بر مشارکت سیاسی ، اجتماعی (مطالعه موردی روستای فارسنج از توابع سقز) دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران • - توسلی، غلامعباس؛ سرمایه ی اجتماعی، ثروت نامرثی، نشریه حیات نو اقتصادی. 1384 • - شارعپور، محمود؛ نقد و بررسی کتاب پایان نظم، کتاب ماه علوم اجتماعی، شماره مهر و آبان. 1379 • - فوكوياما، فرانسيس؛ پايان نظم، ترجمه غلامعباس توسلي، تهران، انتشارات جامعه ايرانيان، چاپ اول، سال 1379 • - شاه حسینی، ماهرو (1381): مطالعه و بررسی تاثیر سرمایه ی اجتماعی در عملکرد انجمنهای اعتبار گردشی زنان در تهران، دانشگاه آزاد اسلامی (واحد علوم و تحقیقات).
هرگز شخصي را به درستي نخواهيدشناخت مگر اينكه به مسائل از زاويه ي ديد او بنگريد ، به عبارت ديگر ، در جلد او رفته و يا خوب گردش كنيد. هارپرسي – كشتن مرغ مقلد.