1.53k likes | 2.47k Views
مبانی مدیریت. مبانی مدیریت. تالیف : Stephen Rabbins – David De Cenzo (1998) ترجمه : دکتر سید محمد اعرابی ، محمدعلی حمید رفیعی – بهروز اسراری ارشاد . سازمان. تعریف : یک سازمان ، آرایشی سیستماتیک از افرادی است که به منظور دستیابی به اهدافی خاص گرد هم آمده اند .
E N D
مبانی مدیریت • تالیف : Stephen Rabbins – David De Cenzo (1998) • ترجمه : دکتر سید محمد اعرابی ، محمدعلی حمید رفیعی – بهروز اسراری ارشاد
سازمان • تعریف : یک سازمان ، آرایشی سیستماتیک از افرادی است که به منظور دستیابی به اهدافی خاص گرد هم آمده اند . • مثال : دانشکده یا دانشگاه ، انجمن اولیا و معلمین مدرسه ، تیم فوتبال استقلال
سه ویژگی مشترک سازمانها • ویژگی اول : هدف مشخص یک سازمان معمولا به صورت یک هدف یا مجموعه ای از اهداف بیان می شود • مثال: هدف معاونت پژوهشی دانشگاه :کسب رتبه اول پژوهشی در بین دانشگاه های هم تیپ • ویژگی دوم : هیج قصد یا هدفی به خودی خود قابل دستیابی نیست • مثال : سازمان افراد را وادار می کند تا بمنظور تعیین هدف تصمیم بگیرند و به منظور تحقق آن اقدامات گوناگونی بعمل می آورند
سه ویژگی مشترک سازمانها • ویژگی سوم : همه سازمانها از ساختار سازمانی برای هدایت و کنترل رفتار اعضای خود استفاده می کنند
تعریف کاملتر سازمان • سازمان به موسسه ای اطلاق می شود که دارای هدفی مشخص ، افراد یا اعضا و یک ساختار سیستماتیک باشد
ساختار اهداف افراد
وجه تمایز مدیران و کارکنان عملیاتی • اعضایی که در یک سازمان کار می کنند را به دو دسته تقسیم می کنند: - مدیران - کارکنان عملیاتی • مدیران : وظیفه هدایت افراد سازمان در رسیدن به هدف سازمان را بعهده دارند • نکته : برخی مدیران خودشان مسئولیت عملیاتی را به عهده دارند • کارکنان عملیاتی : افرادی هستند که مستقیما انجام یک شغل یا وظیفه ای را بعهده دارند و هیچ مسئولیتی برای نظارت بر کار دیگران ندارند
سطوح سازمانی مدیران ارشد مدیران میانی مدیران عملیاتی کارکنان عملیاتی
عناوین مدیران در سازمان • مدیران عملیاتی ( سرپرست ) First Line Managers: • مسئول هدایت فعالیت های روزانه کارکنان عملیاتی است مثال : رئیس امور اداری • مدیران میانی Middle Managers • بین مدیر عملیاتی و مدیر ارشد قرار دارند • این مدیران بر فعالیت سایر مدیران (و برخی کارکنان عملیاتی ) مدیریت می کنند و مسئول تبدیل اهداف تعیین شده توسط مدیر ارشد به جزئیات را دارند که مدیران رده های پائین تر فاقد آن هستند • سایر عناوین آنها : مدیر گروه ، مسئول پروژه ، رئیس واحد ، مدیر منطقه ، رئیس دانشکده ، مدیر بخش و.....
عناوین مدیران در سازمان • مدیران ارشد Top Managers: • در بالاترین نقطه سازمان و یا نزدیک به آن قرار دارند • این افراد مسئول تصمیم گیری در مورد افراد و جهت گیری های سازمان و نیز اجرای سیاست هایی هستند که بر همه اعضای سازمان تاثیر می گذارند • سایر عناوین : معاون ، رئیس ، رئیس افتخاری ، مدیر کل ، مدیر عامل ، رئیس هیئت مدیره و...
تعریف مدیریت • تعریف مدیریت : فرآیند انجام کارها به طور اثر بخش و کارآمد به وسیله دیگران • فرآیند : اصطلاح فرایند نشان دهنده فعالیت های اولیه ای است که مدیر آن را اجرا می کند • این فعالیت ها در اصطلاح مدیریت ، وظایف مدیریت می نامند
کارآیی و اثر بخشی به آنچه انجام می دهیم و این که چگونه انجام می دهیم مربوط می شود • کارآیی Efficiency:درست انجام دادن وظیفه ( استفاده از منابع ) • به رابطه بین ورودی و خروجی اشاره دارد • کارآیی یک مدیر : به حداقل رساندن هزینه های منابع • به حداقل رساندن هزینه های منابع شرط لازم کارآیی است اما شرط کافی نیست
اثربخشی Effectiveness: انجام درست وظیفه • اثر بخشی یک سازمان یعنی دستیابی به هدف • اگرچه اثربخشی و کارآیی دو مقوله متفاوت هستند ولی ارتباط نزدیکی با هم دارند • اگرکسی کارآیی را نادیده بگیرد ، اثر بخشی آسانتر خواهد بود • مثال: اگر کارخانه ایران خودرو هزینه های ورودی – مواد و کارگر – را نادیده بگیرد در اینصورت اتومبیل های مناسبتر و با کیفیت تری را ارائه می دهد
کارآیی و اثر بخشی نتیجه : اثر بخشی ابزار : کارآیی اهداف دستیابی بیشتر اتلاف کم دستیابی به هدف استفاده از منابع
نکته • ایراد وارده به برخی ادارات دولتی : • این ادارات اثربخشی دارند اما کارآیی ندارند • یعنی ادارات به هدف خود می رسند ولی با هزینه بسیار گزاف • بنابراین مدیریت خوب یعنی : رسیدن به اهداف ( اثربخشی) مورد نظر با حداکثر کارآیی
سئوال • آیا سازمان می توان بدون اثربخشی ، کارآیی داشته باشد ؟ • بله • با درست انجام دادن کارهای غلط • مثال :مجازی نمودن ارائه برخی دروس برای کاهش هزینه ها اساتید ، کلاس ، برق و....
وظایف مدیران • در اوایل قرن بیستم ، یک صنعتگر فرانسوی به نام هنری فایول H.Fayol نوشت : همه مدیران پنج وظیفه مدیریتی دارند : برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری ، هماهنگی و کنترل • امروزه این وظایف به چهار مهارت اصلی : برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری و کنترل محدود شده است این وظایف مربوط به هم و وابسته به یکدیگر هستند
وظایف مدیران • برنامه ریزی • تعریف اهداف • تدوین استراتژی و توسعه برنامه های عملیاتی • سازماندهی • تعیین آنچه باید انجام شود • چگونه انجام شود • چه کسی آنرا انجام دهد
وظایف مدیران • رهبری • هدایت و ایجاد انگیزه در کلیه طرف های ذینفع و رفع تعارض ها • کنترل: - نظارت ، مقایسه و اصلاح فعالیت ها برای اطمینان از انجام درست آنها طبق برنامه
برنامه ریزی planning • برنامه ریزی شامل : تعریف اهداف سازمان تدوین استراتژی کلی برای دستیابی به آن اهداف تهیه برنامه عملیاتی برای یکپارچگی و هماهنگی فعالیت ها می باشد • تعیین اهداف موجب می شود که : کارها با دقت کافی انجام پذیرد و به اعضای سازمان کمک می کند تا توجهشان را به آنچه که مهمترین است معطوف دارند
سازماندهی Organizating • سازماندهی شامل این موضوعات می شود: • چه وظایفی باید انجام گیرد • چه کسی باید آنها را انجام دهد • چگونه این وظایف گروه بندی می شوند • چه کسی به چه کسی گزارش می دهد • تصمیمات کجا گرفته می شود
رهبری Leading • در هر سازمانی افرادی وجود دارند و هدایت و هماهنگی این افراد بخشی از وظایف مدیر می باشد • اجرای این وظیفه را رهبری گویند • وقتی مدیران به کارکنان خود انگیزه می دهند ، فعالیت های دیگران را هدایت می کنند ، موثرترین کانالهای ارتباطی را انتخاب می کنند ، یا تعارضات بین افراد را رفع می کنند ، در واقع رهبری می کنند
کنترل Controlling • یک مدیر برای اطمینان ازاینکه آیا کارها همانگونه که باید انجام شوند پیش می روند یا نه باید عملکرد سازمان را نظارت کند . • عملکرد واقعی می بایست با اهدافی که قبل از تعیین شده اند مطابقت داده شوند . • وظیفه کنترل : فرآیند نظارت ، مقایسه و اصلاح است
نقش های مدیریتی • هنری مینتزبرگ (1960) H. Mintzberg: • بر مبنای بررسی فعالیت پنج تن از بالاترین مقامات اجرایی ، طرحی طبقه بندی شده را ارائه می دهد به نام نقش های مدیریت مینتزبرگ مینتزبرگ نتیجه می گیرد که مدیران ده نقش متفاوت ولی بسیار مربوط به هم را اجرا می کنند • نقش مدیریت Management Roles: به مقوله های خاص رفتار مدیریتی گفته می شود . این ده نقش را می توان تحت سه عنوان اصلی گروه بندی کرد : - روابط بین افراد - انتقال اطلاعات - تصمیم گیری
نقشهای مدیران • نقش تشریفاتی و نمادی: از همه مدیران اجرای وظایفی خواسته می شود که ماهیت تشریفاتی دارند انجام این وظایف به نقش های میان فردی Interpersonal Roles نیاز دارد مثال: سخنرانی برای کارکنان ، استقبال از گروه بازدید کننده
نقشهای مدیران ... • رهبر: همه مدیران نقش رهبری دارند مثال: استخدام افراد ، آموزش ، ایجاد انگیزه در پرسنل • نقش رابط: این نقش از مدیر به واسطه ارتباط وی با منابع بیرون از سازمان است مثال : مکاتبات با سایر سازمانها ، شرکت در جلسات خارج از سازمان
نقشهای مدیران ... • نقش اطلاعاتی: هر مدیری تا اندازه ای اطلاعاتی را از سازمان و موسسات خارج از سازمانش جمع آوری می کند مثال : پیگیری وضعیت سلیقه مردم خصوص یک محصول ، بررسی اوضاع بورس و... • نقش اطلاع رسانی : مدیران به عنوان مجرایی برای انتقال اطلاعات به اعضای سازمان عمل می کنند مثال : سخنگوی سازمان
نقشهای مدیران ... • نقش تصمیم گیری Deecisional Roles: این نقشها حول محور انتخاب دور می زنند • کارآفرینی : مدیران پروژه های جدیدی که عملکرد سازمانشان را بهبود می بخشد اجرا و بر آنها نظارت می کنند • حل کننده مسائل: مدیران نیاز به انجام برخی اقدامات در واکنش به رخدادهای پیش بینی نشده دارند
نقشهای مدیران ... • تخصیص دهندگان منابع : • مدیران مسئول تخصیص منابع انسانی ، فیزیکی و پول از طریق تنظیم بودجه هستند • مذاکره کننده: مدیران با دیگر گروه ها در مورد کسب امتیازاتی برای واحدهای خودشان مذاکره و چانه زنی می کنند
آیا شرح وظایف مدیران یکسان است؟ • مدیران در سطح بالاتر بیشتر به وظیفه برنامه ریزی و کمتر به وظیفه رهبری می پردازند • همه مدیران صرف نظر از سطح شان ، تصمیم گیرنده اند • همه مدیران برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری و کنترل را انجام می دهند ولی مدت زمانی که برای هریک از این وظایف صرف می کنند ضرورتا ثابت نیست • علاوه بر این ، محتوای وظایف مدیران با سطح مدیریت تغییر می کند
خصوصیات مدیران موفق • برای اینکه یک مدیر ، مدیر موفقی باشد باید چهار شایستگی داشته باشد: • شایستگی های ادراکی • شایستگی های انسانی • شایستگی های فنی • شایستگی های سیاسی
شایستگی های ادراکی Conceptual Competencies شایستگی های ادراکی مربوط به توانایی های ذهنی فرد در هماهنگ کردن همه فعالیت ها و منافع سازمان است
شایستگی های انسانیHuman Competencies • شایستگی های انسانی مربوط به توانایی های مدیر در کار کردن با افراد ، شناخت آنها و انگیزه دادن به آنها می شود
شایستگی های فنی Technical Competencies • شایستگی های فنی مربوط می شود به استفاده فرد از ابزار ، شیوه کار و فنون لازم در یک زمینه تخصصی
شایستگی های سیاسیPolitical Cometencies • شایستگی های سیاسی مربوط است به توانایی فرد در بالا بردن قدرت خود ، ایجاد پایگاه قدرت و ایجاد ارتباط درست
نگرش سیستمی مفاهیم مدیریت • نگرش سیستمی System Approachسیستم را به عنوان یک سری از اجزاء مرتبط و وابسته به هم تعریف کرده است که به گونه ای ترتیب داده شده اند که یک مجموعه یکپارچه به وجود می آورند . • جوامع ، کامپیوترها ، اتومبیل ها ، سازمانها و انسان ها همگی سیستم هستند.
نگرش سیستمی مفاهیم مدیریت ... • دو نوع سیستم اساسی وجود دارد : • سیستم بسته Closed System • سیستم باز Open System • سیستم بسته تحت تاثیر ویا در ارتباط متقابل با محیط قرار نمی گیرد • نگرش سیستم باز به دنبال ارتباط متقابل و پویای سیستم با محیط است
نگرش سیستمی مفاهیم مدیریت .... • امروزه وقتی از سازمانها بعنوان سیستم ها صحبت می کنیم ، منظورمان همان سیستم باز است ( ارتباط متقابل دائمی سازمان ها با محیط) • یک سازمان ( و مدیریتش ) سیستمی است که با محیط خود عمل متقابل دارد و وابسته به آن می باشد • ( در اصطلاح مدیریت ، این رابطه را در ارتباط با سهامداران با سازمان بکار می رود )
نگرش سیستمی مفاهیم مدیریت .... • سهامداران Stakeholders گروهی هستند که تحت تاثیر سیاست ها و تصمیمات سازمانی قرار می گیرند • این گروه می توانند شامل ادارات دولتی ، اتحادیه های کارگری ، سازمانهای رقیب ، کارمندان و.... می باشند .
نگرش سیستمی مفاهیم مدیریت .... • طبق نگرش سیستمی ، سازمان ها به تنهایی فعالیت نمی کنند ، بلکه بقای سازمان اغلب به داشتن ارتباط متقابل موفق با محیط بیرونی بستگی دارد که شامل شرایط اقتصادی ، بازار جهانی ، فعالیت های سیاسی ، پیشرفت های تکنولوژیکی و سنت های اجتماعی می باشد • نادیده گرفتن هر کدام از اینها در دراز مدت ، می توانند تاثیر تعیین کننده ای بر سازمان داشته باشد .
نگرش اقتضایی مدیریت Contingency Approch • نگرش اقتضایی ( که گاهی نگرش موقعیتی Situational Approachهم نامیده می شود ) • در سال های اخیر به جای اصول ساده گرای مدیریت و برای درهم آمیختن تئوری های مدیریتی مورد استفاده قرار می گیرد • این نگرش ، متغیرهای موقعیتی را که بر اعمال مدیریتی و عملکرد سازمان تاثیر می گذارند ، از هم تفکیک می کند . • این دیدگاه دارای چهار متغیر است : • اندازه سازمان • عادی بودن تکنولوژی کار • عدم اطمینان محیطی • تفاوتهای فردی
اندازه سازمان • تعداد افراد در یک سازمان تاثیر عمده ای بر آنچه که مدیر انجام می دهد می گذارد • به همان اندازه ای که سازمان بزرگتر می شود مشکلات هماهنگی نیز بیشتر می شود • مثال : ساختار سازمانی برای یک سازمان با 50 هزار پرسنل مناسب است ، احتمالا برای یک سازمان با 50 پرسنل مناسب نیست
عادی بودن تکنولوژی کار • سازمان به منظور دستیابی به مقاصد خود از تکنولوژی استفاده می کند ، یعنی فرآیند تبدیل داده ها به ستاده ها را انجام می دهد
عدم اطمینان محیطی • درجه عدم اطمینان ناشی از تغییرات سیاسی ، تکنولوژی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی بر فرآیند مدیریت تاثیر می گذارد
تفاوت های فردی • افراد از نظر تمایل شان به رشد ، خود مختاری ، تحمل ابهامات و انتظارات متفاوت هستند • این تفاوت ها و تفاوت های فردی دیگر خصوصا موقعی اهمیت پیدا می کنند که مدیران بخواهند روش های انگیزش ، شیوه های رهبری و طرح های شغلی را انتخاب کنند .