810 likes | 1.09k Views
علوم طبيعيه. غوررسي جسم از لحاظ تغييرات. ابن هندو مفتاح الطب : طب صناعتي است كه به بدنهاي مردم عنايت دارد و به اين بدنها صحت و سلامتي بخشد. ربيع بن احمد اخويني در كتاب « هدايه المتعلمين في الطب »: بجشكي پيشه اي بود كه تندرستي آدميان را نگاه دارد و چون رفته بود باز آرد از روي علم وعمل. طب.
E N D
علوم طبيعيه غوررسي جسم از لحاظ تغييرات ابن هندو مفتاح الطب: طب صناعتي است كه به بدنهاي مردم عنايت دارد و به اين بدنها صحت و سلامتي بخشد ربيع بن احمد اخويني در كتاب «هدايه المتعلمين في الطب»: بجشكي پيشه اي بود كه تندرستي آدميان را نگاه دارد و چون رفته بود باز آرد از روي علم وعمل
طب عملي نظري • *حفظ الصحه • * علاج • تدبير • ادویه • اعمال یداوي * امور طبيعيّه *احوال بدن انسان * اسباب و علل * دلائل و علائم
علم حفظ سلامتی ( تدابیر صحّی ) علم معالجات در طب سنتی ایران به طور کلی به سه بخش عمده تقسیم میشود: • تدابیر: که شامل تدابیر صحّی و مرضی است و بر اساس کنترل و تغییر ستّة ضروریه انجام میگیرد و تدبیر غذا (رژيم درمانی) مهمترین جزء آن میباشد. • دارو درمانی • اقدامات دستی (اعمال یداوی)
تدابیر درمانی مهم ترین تدابیر غذایی است
علت نياز به غذا بدل ما يتحلّل : بدن انسان مركب از اخلاط ناسازنده بوده كه مرتباً در حال تأثير بر يكديگرند در نتيجه گدازش و كاهش دائمي وجود دارد . افزايش اقطار ثلاثه ايجاد قوت و حرارت
حیوان دوا نبات جماد نبات غذا حیوان
منشاء عملكرد هر جسم و شي • :شمشير ماده کیفیت صورت نوعیه شي • شي :قايق تیز بودن سنگينی آهن ناودانی سبکی چوب
تقسیم بندی مفردات اغذیه و ادویه ذوالخاصيه پادزهر غذاي ذوالخاصيه دواي ذوالخاصيه غذا و دواي ذوالخاصيه غذاي مطلق دواي مطلق غذاي دوايي دواي غذايي
غذاي مطلق تاثير و تاثر آن در بدن فقط به ماده بوده بدون تأثير كيفيت و صورت كيفيتي غالب بر مزاج اصلي بدن احداث نمي نمايد تحت تأثير حرارت غريزي مستحیل به خلط شده خواص بالقوه آن به فعل در مي آيد. نهايتاً جزوعضو شده يا به اقطار ثلاثه افزوده مي شود.
غذاي مطلق آب گوشتهاي لطيف (گوشت مرغ وپرندگان و بره) ، تخم مرغ نيم برشت گندم(حِنْطَهْ)و نان گندم ،حبوبات ،سبزي ها
دواي مطلق تاثير آن در بدن فقط به كيفيت باشد. ماده آن قابليت غذاو جزو بدن شدن ندارد. از حرارت غريزي متأثر و متغیر نگردد. برخلافغذا ،صورت نوعیه به واسطه کیفیات اربعه بربدن تاثير مي گذارد. فلفل ، زنجبيل ، دارچین ،قَرَنْفُلْ ،نيلوفر ، كافور، بذر رازيانه
غذاي دوايي تاثير به ماده و كيفيت هر دو تاثير ماده آن بيشتراز تاثير كيفيت آن است و خلط حاصله اندك تغييري در بدن ايجاد مي نمايد. خَس (كاهو) ، ماءالشعير ، کشک الشعیر(آش جو) ،خيار بادرنگ، كدو، هندوانه، خربزه ، انگور، اَنْبَجْ،بقلـه الحمقا(خرفه) ، اسفناج ،بابونه، شبت (شويد)، شلغم، زردك ،چغندر، كلم، ماش، عدس، نخود، لوبيا
دواي غذايي تاثير با ماده و كيفيت تاثير آن اقوي و اكثر از تأثير ماده است. خلط كمي ايجاد شده كه قابليت جوهر بدن شدن دارد . گَنْدَنا (تره، كَرّاث) ،بادیان،زیره،نعناع ،برگ كاسني، عِنَبُ الثَّعْلَبْ (تاجريزي)، سير، پياز، توت، آلو، خرما، انجیر،اكثر ميوه ها و بذرها ، مانند بذر خيار ،خربزه ،وهندوانه
تأثير كيفيت غذاي دوايي و يا دوايي غذايي در بدن در دو وقت است: 1- وقتي كيفيت بالقوه آن تحت قوتهاي بدنيه بالفعل مي گردد و بدن را متأثر مي سازند. سير احداث حرارت و كاهو احساس برودت مي كند. 2- وقتي كه مستحيل به اخلاط و اعضاي بدن مي شود. كيفيت دم حاصل از سير متفاوت از دم حاصل از كاهوست.
ذوالخاصيه • با صورت نوعيه عمل مي كند. • به مزاج فرد ارتباط ندارد. • به كيفيتي عمل مي كند كه باكيفيات اربعه متفاوت است.
پادزهر • ترياق • خاصيت ذوالخاصيه دارد • تاثير آن موافق حرارت غريزي و قوا و ارواح و افعال • خاصيت موافقت و محافظت و تقويت و اعانت براي رفع نكايت
غذاي ذوالخاصيه • تاثير به ماده و صورت نوعيه • ماده مناسب مي باشد • هم تغذيه و هم احداث تفريح و دفع سمیت • روغن گوسفند و گاو، شير با مغز گردكان
دوايذوالخاصيه • تاثير با كيفيت و صورت نوعيه • احداث حرارت غالب بر مزاج اصلي بدن • دفع سميت و اثر ترياقيت • جدوار ،حب الغار
غذا و دواي ذوالخاصيه • ماده و كيفيت و صورت نوعيه • تغذيه ،احداث اندك كيفيتي غالب بر بدن ،تفريح و سرور • تفاح
صفات اغذیه مفرده کیموس غذاییت لطافت
لطافت معتدل شلغم کثیف گوشت قدید لطیف نان گندم
کیموس ردی الکیموس گوشت گاو صالح الکیموس زرده تخم مرغ
غذاییت کثیر الغذا گوشت بره یکساله قلیل الغذا سیب،کاهو متوسط الغذا گوشت بچه شتر
غذا بر اساس کیموس تولید شده • صالح الکیموس • فاسد الکیموس(ردی)
غذاهایی که فقط خون تولید می کنند و اخلاط دیگر را خیلی کم فقط به اندازه نیاز بدن تولید می کنند صالح الکیموس هستند
گوشت بره شلغم گوشت گوساله گوشت بچه شتر زرده تخم مرغ نان گندم انار سیب کاهو غذاهای صالح الکیموس
غذاهایی که علاوه بر خون،اخلاطدیگررا بیش از نیاز بدن تولید کنندفاسد الکیموس نامیده می شوند
پیاز کلم هویج شش حیوانات گوشت گاو ترب غذا های ردی الکیموس
هر یک از این دو دسته بر اساس خونی که تولید می کنند تقسیم می شوند به: کثیف لطیف متوسط
بر اساس غلظت یا رقت خون تولید شده • غلیظ(کثیف):گوشت گوساله، گاو، کلم • لطیف:زرده تخم مرغ عسلی ،انار، سیب • معتدل:گوشت بره یکساله، شلغم، هویج
غذای کثیف : الف :هو الذی یتولد منه دم ثخین(غلیظ،مفرح) قانون نسخه بولاق-شرح آملی-شرح گیلانی ب: 1- به سهولت از قوه مغیره منفعل نمی شود 2- به سهولت مشابه جوهر اعضاء نمی شود 3- به سهولت انفعال از اعضاء نمی یابد مفرح القلوب
قا نون غذای لطیف : الف : هو الذی یتولد منه دم رقیق ب : 1-به سهولت از قوه مغیره منفعل می شود 2-به سهولت به جوهر عضو مستحیل می گردد 3-به سرعت از بدن تحلل و تفارق می یابد مفرح القلوب
هر یک از این دو دسته بر اساس میزان غذاییت (میزان خونی که تولید میکنند) تقسیم می شوند به: کثیر الغذا قلیل الغذا متوسط الغذا
بر اساس میزان غذاییت • کثیر الغذا:زرده تخم مرغ، گوشت بره، گاو • قلیل الغذا:انار، سیب ،کاهو • متوسط الغذا:نان گندم، گوشت گوساله
بر این اساس اقسام غذاها 18 نوعند • لطیف صالح الکیموس کثیر الغذا • لطیف صالح الکیموس قلیل الغذا • لطیف صالح الکیموس متوسط الغذا • لطیف فاسد الکیموس کثیر الغذا • لطیف فاسد الکیموس قلیل الغذا • لطیف فاسد الکیموس متوسط الغذا
غذای ترش: خاصیت غذائی کم • معتدل و مایل به تبرید • لاغر کننده بدن • ناسازگار با طبیعت • خاصیت تلطیف و تقطیع معتدل دارد • رفع گرمی و تشنگی غذای شیرین را نموده ،از تولید صفرا و تهییج خون و ایجاد سده در بدن جلوگیری مینماید • با عمل تقطیع ایجاد حرارت هم میکند • مضر اعصاب است که ضرر آن با غذای شیرین رفع شده و غذای شور نیز مانع نفوذ آن به اعصاب می شود • ایجاد آروغ ترش و سوزش در معده می کند که غذای شور از این حالت جلوگیری می کند
غذای ترش: • تلطیف • تقطیع • تنفیذ • ارخاء • تفتیح مجاری وسدد • جلا • احداث برودت ورطوبت به سبب برودت و و مائیت و لطافت جوهر خود
خاصیت غذایی زیاد • باعث ایجاد حرارت معتدل به دلیل اعتدال حرارت و لطافت جوهر • اما حلو قوی الحلاوه شدید الاسخان است مانند شکر سرخ و • بعضی انواع عسل • فربه کننده بدن • سازگار با طبیعت • عمل پاک کننده آن در معده معتدل است • برودت غذای ترش و ضرر ناشی از آن بر روی اعصاب را رفع می کند • حرکت و هیجان بادها را رفع مینماید • جلوی عطش و گرمی غذای شور را میگیرد • ایجاد سده • رفع ضرر آن با غذای تلخ است • به دلیل استحاله سریع سبب برانگیختن صفرا می شود غذای شیرین:
انضاج • تلیین • جلا • با جلا ایجاد اسهال می کند • ترقیق • اذابه • ارخاء • استحاله به خلط غالب و خون غذای شیرین:
گرم کننده تر از شیرین • خشک کننده • بدون خاصیت غذایی • مانع عفونت • از بین برنده بیمیلی غذا و برطرف کردن سیری کاذب • مانع از نفوذ غذای ترش در اعصاب • جلوگیری از آروغ ترش و سوزش معده ناشی از ترشی غذا • اصلاحسستی دستگاه هاضمه ناشی ازخوردن مواد چربی • ضرر: ایجاد خشکی و تحریک عصبی و زبری دستگاه گوارش • که با غذای چرب رفع می شود • ایجاد تشنگی با حرارت • درشت کردن سینه غذای شور:
ایجاد تغلیظ و تبرید • بعضی از انواع گرم کننده و بعضی خنک کننده است و هر دو • نوع در خاصیت خود معتدل هستند(منافع الاغذیه) • مبرد است و تبریدآن به اعتدال نزدیکتر است تا آن جا • که سردی آن حس نمی شود(المرشد او الفصول) • بیشتر غذاها از این ماده تشکیل یافته و اساس تغذیه و نشو و • نمای بدن را تشکیل میدهد و اینها غذای حقیقی هستند و • خاصیت داروئی ندارند • اگر رطب باشد رطوبت زاست و اگر خشک باشد ،خشک می کند • مگر این که با تری ها آمیخته شود • تسکین حرارت وعطش و رفع خشونت و قبوضت اکر با رطوبت • باشد غذای بیمزه:
غذاییت زیاد • برخی دیر هضم • شوری و خشکیدگی و تحریک عصبی و زبری • دستگاهگوارش را که از خوردن غذای شور پدید آمده از بین • میبرد • ایجاد تغلیظ • خیلی نزدیک به مواد بیمزه است و بدن را به اعتدال گرم • میکند • خاصیت سست نمودن و تلیین مزاج دارد که مواد شور و تند و • تلخ و عفص از شدت این افعال میکاهند غذای چرب:
ترطیب • ارخاء • ازلاق • انضاج • استحاله به خلط غالب غذای چرب:
تسخین معتدلبیشتر از شور • بدون خاصیت غذایی • تلطیف و تقطیع میکند • رفع ضرر غذای شیرین • کاهش اثر تندی • بلغم را به لطافت و حرارت فرود می آورد • جلا • ترقیق • تخشین • تجفیف • منع تعفن • ضعیف تر از حریف مگر در تجفیف و منع تعفین غذای تلخ:
در حکم دارو • تسخین بیشتر از تلخ و احراق • تقطیع و تلطیف • اکال • جلا • تفتیح • ترقیق • تحلیل • تنقیه غذای تند:
تا حدی تبرید میکند • سختی و زبری به غذا داده و سبب چسبیدن و بستن و • غلظت غذا میشوند • شوری و قبض از اثر گسی می کاهد • تکثیف • تصلیب • عصر • ردع • تخشین غذای عفص یا گس:
شیرین و ترشی توام (سکنجبین): تقطیع و تلطیف به اعتدال (نه گرم و نه خارج از اندازه تبرید میکند) چربی و شیرین توام : ایجاد غذای سنگین مانند حلوا • تلخ و قابض با هم: -احشا را تقویت میکند -سده ها را باز میکند - سنگ ها را پراکنده میسازد • شور و قابض با هم: -یبوست مزاج -کم کردن خاصیت غذایی -غالباً ناسازگار است